اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنی

فصل دوستي در كتاب الهي

بي گمان براي كتاب تكوين و تدوين الهي فصول مهمي و اساسي است كه يكي از مهم ترين آن فصل دوستي و مهرورزي است.

اصولا بنياد دين و آموزه هاي وحياني بر مهر و محبت است ؛ از اين رو امام صادق (ع) مي فرمايد : هل الدين الا الحب و هل الايمان الا الحب ؛ مگر دين و ايمان جز دوستي و مهرورزي است؟ از اين روست كه آيات تكوين الهي سرشار از عشق و محبت است و اساس روابط ميان امور و اشياي جهان بر مهر و محبت به يك ديگر نهاده شده است. تداوم نسل و بقاي اجتماع و بنياد خانه و خانواده بر مهر و محبت است. مادر به عشق و مهر و محبت است كه فرزند را به شيره جان مي پروراند و همسر به مهر و محبت است كه سختي هاي بسيار را به جان مي خرد و دوستان به عشق و صفاي محبت است كه دستگير يك ديگرند و حتي در جان فشاني براي رهايي و نجات دوست هم دريغ نمي ورزند.

خداوند در آيات قرآني از مردمان مي خواهد كه راه عشق و دوستي و مهر را به عنوان صراط مستقيم الهي بر گزينند. از اين روست كه حب و دوستي اهل بيت (ع) را وسيله رضا و خشنودي خود قرار داده است و از مردمان مي خواهد كه اين كوتاه ترين و آسان ترين و برترين و بهترين راه را انتخاب كنند و اگر مي خواهند كه مورد مهر و محبت الهي قرار گيرند به پيامبر(ص) و اهل بيت (ع) او عشق ورزند. چه كسي مي خواهد محبوب خداوند شود؟ هر كسي هوس عشق و محبوب شدن دارد مي تواند با عشق و محبت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بدان دست يابد.
بنابراين عشق بنياد و اساس دين است و مهر و محبت عصاره دين پرستي مي باشد. اين گونه است كه فصل دوستي در كتاب الهي و آموزه هاي وحياني از جايگاه بلند و برتري برخوردار مي باشد و فصلي مهم و اساسي از آن به شمار مي آيد. بازخواني نقش و كاركرد دوستي در زندگي فردي و اجتماعي و نيز ديني و دنيوي از منظر قرآن و از پنجره ي آيات رحماني مي تواند براي هر خواننده اي مفيد و جذاب باشد. اين نوشتارتلاشي است تا گوشه اي از فصل دوستي را در آيات قرآني و كتاب الهي از پنجره واژگان نشان دهد و بنماياند.
چيستي دوستي
دوستي را همگان مي شناسند و اثر مهر و محبت آن بوده و هستند. با اين همه تكرار واژگاني آن از آن رو زيباست كه هر آن چيزي كه عشق و مهر و محبت را به ياد مي آورد جذاب و گيراست. اين گونه است كه آدمي همواره به حكم " وصف العيش نصف العيش " دوست مي دارد تا از نيكويي ها و زيبايي ها و جلوه هاي برتر سخن بگويد و بشنود و هرگز از شنيدن و گفتن آن سيري ندارد و هم چون آب دريا هر چه بيش تر مي چشد تشنه تر مي شود.
دوستي به معناي ياري، رفاقت ، عشق، مهر و محبت و نيز به معناي آشنايي همراه با مهر و محبت و عشق است. اصولا انسان موجودي سرشار از عاطفه و احساس است و اين احساس هر چند كه در مردان كم تر است ولي با اين همه بسيار ديده شده و يا شنيده شده است كه عاطفه و احساس حتي بر عقلاني ترين مردان چيره شده و رفتار و كردارشان را تحت كنترل و مهار در آورده است. انسان نه تنها نسبت به انسان و هم نوع خويش عشق مي ورزد و مي كوشد تا با ايجاد رابطه اي به نام دوستي آن را ابزار و آشكار سازد بلكه اين عشق و محبت و دوستي خويش را حتي با ديگر موجودات هستي نيز بروز مي دهد و مي كوشد تا حتي با گياهان و جانوران و بلكه حتي با موجودات جامد و بي جان هستي نيز ابراز و اظهار كند و رابطه اي دوستانه ميان خود و ديگري و يا چيزهايي از جهان ايجاد كند.
هر چند كه به نظر مي رسد كه رابطه ي عشقي ميان انسان با هر چيز ديگر نمي تواند تحت عنوان دوستي قرار گيرد و از آن به اين اصطلاح خاص ياد شود ولي با گرايش شديد انسان به عشق و مهرورزي مي توان گفت كه مي بايست دايره رابطه دوستي را گسترده تر از آن چه كه برخي مي گيرند قرار داد.
دوستي رابطه اي است كه ميان دو نفر بر اساس مهر و محبت و عواطف ايجاد مي شود. اين رابطه بيش از آن كه به امري وابسته باشد به قلب و دل آدمي وابسته است و رشته محكم و ناپيدايي آن را مديريت و به ديگر متصل مي سازد به گونه اي كه در صورت فقدان آن احساس كمبود و خلاي شگفت و عجيبي مي كند و ممكن است كه از حالت تعادل روحي و رواني بيرون رفته و دچار افسردگي و بيمارهاي روحي و حتي جسمي متاثر از آن شود.
اقسام و آثار دوستی
در آيات قرآني از دوستي به عنوان امري طبيعي و فطري ياد شده است و به سبب اين كه عنصر عاطفه و احساس در انسان قوي و شديد است انسان ها به طور طبيعي گرايش به مهر و محبت دارند و اصولا زندگي خانوادگي و زوجيت ميان زن و مرد براي دست يابي به آرامشي است كه از راه مهر و محبت و دوستي خاص ميان دو جنس به دست مي آيد.
با اين حال از ديدگاه و نگرش قرآن تنها دوستي خاصي مورد تاييد است. به اين معنا كه دوستي به جهت آثار و كاركردهاي متعددي كه بر جسم و روح و دين و دنيا آدمي به جا مي گذارد مي بايست هدايت شده و مهار شده باشد. بسيار ديده شده است كه نوجوانان و جواني كه در دام فساد و تباهي مي افتند به دوستان نابابي اشاره مي كنند كه آنان را از راه به در برده اند. از اين روست كه دوستي با هركسي مورد تاييد آموزه هاي قرآني قرار نگرفته است و حتي آموزه هاي عرفي و هنجارهاي عقلايي نيز از بسياري ازرابطه ها و دوستي ها به جهت همين آثار مخرب وزيانبار پرهيز داده اند.
قرآن براي دوستي ملاك ها ومعيارهاي خاص قرار مي دهد تا ارتباط طبيعي و فطري كه مي بايست در راستاي تكامل روحي و شخصيتي انسان باشد دچار اختلال نگردد و موجب نشود تا آدمي را به هلاكت و تباهي افكند.
براي اين كه شناخت درستي از مساله دوستي و آثار و تبعات آن داشته باشيم پيش از آن كه به اقسام دوستي و بهترين گزينه ها و معيارهاي آن بپردازيم نگاهي كوتاه و گذرا به مساله آثار دوستي با برخي از اشخاص بر اساس آيات قرآني داشته باشيم.
آثار دوستي
دوستي آثار و تبعات متعدد و متنوع اي دارد. از جمله آثاري كه براي دوستي گفته شده است تاثيرپذيري از دوستان است. آدمي به طور طبيعي كساني را به دوستي بر مي گزيند كه بخشي از عواطف و احساسات او را پاسخ دهد و نيازهاي روحي و حتي مادي وي را برآورده سازد. هر چند كه اساس دوستي رابطه اي بر پايه مهر و محبت است و آن چه در دوستي جست و جو مي شود مهر و محبت و پاسخ گويي به نيازهاي عاطفي و روحي چون آرامش است ولي بازتاب هايي نيز در حوزه برآورد نيازهاي جسمي و مادي نيز خواهد داشت.
آدمي موجودي وابسته و نيازمند به ديگري است و هرگز به تنهايي نمي تواند خود را ارضا و نيازهاي مادي و جسمي و روحي خويش را برآورده سازد. از اين روست كه خداوند براي انسان زوج و جفت قرار داد تا به اين روش نيازهاي مختلف و گوناگون خويش را برآورده سازد.
در جست و جوي ديگري است كه معيارهايي را براي خود در نظر مي گيرد تا بدين طريق دوستي مناسب بيابد تا پاسخ گوي اين نيازهاي مختلف و متنوع باشد. اين دوستان در بسياري اوقات كساني هستند كه ازنظر وي به جهت شخصيتي از برتري هاي خاص برخوردار مي باشند. اين گونه است كه هركسي دوستي را بر مي گزيند كه به نظر وي داراي خصوصيات و ويژگي هايي است كه مطلوب است و شخص مي كوشد تا آن را به دست آورد. از اين رو همواره تحت تاثير ديگري به عنوان دوست و الگو و سرمشق قرار مي گيرد و رفتار و كنش ها و واكنش هاي او را نيز سرمشق خود مي سازد. اين گونه است كه تحت تاثير دوستان قرار مي گيرد و خلق و خوي آنان را مي گيرد.
بنابراين تاثيرپذيري از دوستان از مهم ترين آثاري است كه مي توان براي دوستي بر شمرد.
ديگر اثاري كه قرآن براي دوستي بر مي شمارد مي تواند زير مجموعه و شاخه و يا مصاديقي از همين اثر اساسي و اصلي باشد. از اين رو با توجه به اين اثر در اين نوشتار به بازخواني ديدگاه هاي قرآن درباره معيارهاي دوستي و مصاديق دوست خوب و دوست بد مي پردازيم
معيارهاي دوستي ( دوست خوب و دوست بد)
از آن جايي كه قرآن كتاب هدايت انسان به سوي كمال و تقرب به مطلق خوبي ها و كمالات يعني خدا مي باشد، عنصر ايمان همواره نقش كليدي را به عنوان معيار و ملاك در آن مطرح مي باشد. از اين روست كه در معيارهاي دوستي نيز اين عنصر به عنوان مهم ترين معيار دوستي مطرح مي باشد. خداوند در آيه 72 سوره انفال و نيز 71 سوره توبه ايمان را معياري تعيين كننده براي دوستي با افراد و اشخاص بر مي شمارد.
و از آن جايي كه شناخت ايمان از راه هاي عادي ممكن نيست و نمي توان دانست شخصي مومن است يا اين كه مدعي ايمان مي باشد ، معياري ديگر را به عنوان راه شناخت معيار اساسي و اصلي مطرح مي سازد كه همان تقواست؛ زيرا كسي كه در زندگي فردي و اجتماعي اهل تقواست و از هنجارهاي اجتماعي (عقلي و عقلايي و شرعي ) پيروي مي كند و از نابهنجاري هاي اخلاقي و اجتماعي دوري مي ورزد انساني مومن است. از اين روست كه در آيه 67 سوره زخرف تقوا را معياري ارزشمند براي انتخاب دوست خوب مطرح مي سازد و از مومنان مي خواهد كه تنها چنين اشخاصي را به عنوان دوست برگزينند؛ زيرا كساني كه تابع هنجارهاي اخلاقي و اجتماعي هستند واز نابهنجاري ها پرهيزمي كنند در حقيقت انسان ملتزم به اصول اخلاقي در عمل و كنش هستند و اهل ريا و دغل و دورويي نمي باشند تا آنان را به سوي پستي ها و بزهكاري ها و تباهي ها سوق دهند.
اين همان تعبير به صداقت و راستگويي است كه در آيه 69 سوره نساء به عنوان معياري ديگر در انتخاب دوست مطرح شده است؛ زيرا كسي كه متقي است و ايمان واقعي برخوردار مي باشد ميان كلام و سخن وي (ايمان ) و عمل وي كه كارهاي نيك و پسنديده و هنجاري و معروف است تفاوتي نيست و همان چيزي را كه مي گويد و ايمان دارد در عمل نشان مي دهد؛ از اين روست كه صداقت كه به معناي مطابقت سخن با عمل است بهترين معيار دوستي است. انسان ها مي بايست كساني را به دوستي برگزيند كه ميان سخن و عمل ايشان تفاوتي نباشد و از اهل صداقت باشند.
اين صداقت همان صلاح و درستكاري در كنش و واكنش هاي انساني است كه درآيه 69 سوره نساء به شكلي ديگر بر آن تاكيد شده است. در حقيقت ارتباط تنگاتنگي ميان معيارهاي پيش گفته است و هر يك راهي براي شناخت انسان خوب از انسان بد و دوست خوب از دوست بد مي باشد.
اگر از علم و دانش واقعي به عنوان معياري براي دوستي در همين آيه نيز ياد شده است از آن روست كه انسان جاهل يا ناخواسته و يا از روي ناداني كاري را انجام مي دهد و يا سخني را به ميان مي اورد و بر زبان مي راند كه آثار نابهنجار و زشتي را به دنبال خواهد داشت؛ از اين روست كه علم و دانش معياري مي شود تا با هر كسي كه اهل جهل و ناداني است دوستي نورزند و گرفتار تبعات و پيامدهاي زيانبار آن نشوند.
تاثير اساسي دوستان در يك ديگر است كه قرآن به اين معيار توجه مي دهد كه اشخاص را مي توان با توجه به دوستان آنان شناخت و نوعي دوستي در حقيقت بازگو كننده اشخاص و شخصيت آنان است. در آيه 25 سوره فصلت بيان مي كند كه كافران و دشمنان دين با دوستاني اغواگر و هم فكر و متناسب با خودشان دوستي مي ورزند. اين بدان معنا ست كه كبوتر با كبوتر باز با باز دوستي مي ورزد و هر جنسي به هم جنس خويش ميل و گرايش دارد. از اين روست كه يكي از معيارهاي شناخت شخص مي تواند دوستان وي باشد.
اگر به مجموعه معيارهاي قرآني پيش گفته توجه شود به روشني به دست مي آيد كه اين معيارها مي تواند حتي در ميان غير مومنان نيز مطرح باشد؛ زيرا دوستي كه دروغگو باشد و صداقت نداشته و يا شخص را به گمراهي و تباهي و نابهنجاري بكشاند دوست دين و جان وي نيست بلكه دشمن جان و مال و آبروي وي مي باشد. بنابراين هركسي به طور طبيعي و عقلي و عقلايي مي بايست اين معيارها را به عنوان معيارهاي انسان سالم و شخصيت كامل و سالم بپذيرد و از ان پيروي كند.
هم چنين با بيان اين معيارها دانسته شد كه چرا نمي بايست با شيطان دوستي ورزيد و يا با كافران دوستي كرد و آنان را به عنوان دوستان خود انتخاب نمود.
به عنوان نمونه اگر خداوند در آيه 18 سوره مائده از دوستي با برخي از يهوديان و مسيحيان بر حذر مي دارد علت آن را نيز بيان مي كند و مي فرمايد كه ايشان ادعاي دوستي و عشق به خداوند را مي كنند ولي در عمل و كنش هاي خويش اين گونه نيستند و صداقت ندارند؛ بنابر اين علت اصلي همان عدم صداقت در كلام و كنش ايشان است كه مدعي دوستي هستند و در اين سخن خويش راست نمي گويند.
بر همين اساس است كه قرآن دوستان شيطان را فاقد هر گونه زمينه هدايتي مي شمارد ( اعراف آيه 30) و اين كه به جاي آرامش دهي موجبات ترس و خوف ايشان را فراهم مي آورد.(آل عمران آيه 175) به اين معنا كه دوستي ايشان به جاي آن كه براي ايشان آرامش فراهم آورد موجبات ترس و نگراني ايشان را فراهم مي آورد. اين گونه دوستي ها در حقيقت ابزاري بر چيرگي و تسلط است و از دوستاني كه تنها براي منافع خويش به سوي كسي مي آيند مي بايست پرهيز كرد؛ زيرا اينان دشمنان واقعي او هستند كه در شكل دوست ظاهر شده اند.
كساني كه با افراد ناباب دوستي و ارتباط دارند در دنيا به دنبال افتادن در بدبختي ها و در آخرت به خاطر رفتن به دوزخ اظهار تاسف مي كنند و يك ديگر را لعن و نفرين مي كنند كه چرا بلا و عذابي چنين بر سرشان آورده اند.(فرقان آيه 27 و 28 و نيز زخرف آيه 66 و 67) ذلت و خواري ( فرقان آيات 28 و 29) و گمراهي و تباهي (همان ) و نيز هلاكت و مرگ (صافات آيه 51 تا 56) از آثاراين دوستي مخرب و زيابنار است.
اين مطالب بخشي از مباحثي است كه قرآن به مساله دوستي پرداخته است وبيان همه فصل دوستي در آيات قرآني حوصله و فرصت ديگري را مي طلبد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا