اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

عفت اجتماعی؛ امنیت اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

عفت حالتی باطنی است که خود را در رفتار اجتماعی در قالب حیاورزی و اخلاق مداری نشان می دهد؛ کسی که اهل عفت نفس است، به سبب انقیاد قوه شهوانی در مقابل عقل، انسانی متعادل است. از این رو، به دور از هر گونه افراط و تفریط، حقوق همه قوای انسانی به درستی ادا می شود. پس با ازدواج از راه های شرعی و عرفی یا خوردن در حد متعارف و نیاز شهوات غذایی و جنسی خود را برطرف می کند بی آن که نیازی به رهبانیت و ریاضت های سخت و شدید و محروم کردن قوای شهوانی از نیازهای طبیعی و غریزی آن باشد.

به سخن دیگر، عفت نفس، به معنای غلبه جنبه عقلانی نفس بر جنبه شهوانی و مهار و مدیریت آن در چارچوبی است که اعتدال و تعادل در آن بر قرار می شود و نفس بی آن که از نیازهای طبیعی شهوانی خود محروم شود، به آن از راه درست و صحیح دست می یابد. پس عفت نفس بیش تر ناظر به حوزه مدیریت شهوت نفسانی از راه امر و نهی عقلانی است. به طور طبیعی کسی که از عفت نفس برخوردار است، رفتارهای اجتماعی متعادلی را نسبت به شهوات از خود بروز می دهد به گونه ای که هیچ گونه افراطی در آن راه نمی یابد و دیگران نسبت به رفتارهای شهوانی او احساس امنیت می کنند. این گونه است که امنیت اجتماعی برآیند عفت نفس است.

به هر حال، باید توجه داشت که عفت نفس یک رفتار نیست بلکه یک حالت باطنی نفسانی همان تقوای الهی است که ما از راه نشانه هایی این عفت باطنی را در شخصی شناسایی کرده و او را به صفت باطنی نفسانی عفت می ستاییم.

البته برخی حیا را نیز یک حالت نفسانی دانسته و گفته اند: حيا به معناى انقباض و خوددارى نفس از زشتيها و ترك زشتيهاست.(مجمع البيان، ج 5 ـ 6 ، ص 646 .) اما به نظر می رسد که حیا یک رفتار اجتماعی برخاسته از عفت نفس است. به این معنا که انسان دارای عفت نفس انسانی در رفتار اجتماعی حیا می ورزد و از نقیض آن یعنی وقاحت دوری می کند.

شاید بتوان گفت فرق میان حیا و عفت نفس در این است که عفت حالت نفسانی ناظر به قوه شهوت است؛ در حالی که حیا حالتی نفسانی است که ناظر به شهوت و غضب است؛ به این معنا که عفت تنها محدود به شهوت است، در حالی که حیا به هر دو قوه شهوانی و غضبانی ناظر است. کسی که بی حیا است؛ نسبت به کنش ها و واکنش های دیگران بی خیال و بی تفاوت است؛ زیرا وقیح به چیز نرمی مانند سم ستوران گفته می شود که به مرور سفت و سخت می شود. پس وقاحت به عنوان نقیض حیا(مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 163.) حالتی است که از بی حیا بروز می کند و نسبت به کنش ها و واکنش های دیگران بی توجه است و هیچ تاثیری نمی پذیرد.

البتّه حيا درباره ذات بارى بدين معنا نيست؛ زيرا خداوند منزّه از وصفى انقباض نفس است،(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 270، «حيى».) بلكه مقصود از حيا درباره خداوند ترك قبيح است.(مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 165.) پس وقتی گفته می شود خداوند حیا می ورزد به این معنا است که از خداوند کار و فعل زشت و قبیح صادر نمی شود و هرگز به کسی ظلم و ستم روا نمی دارد؛ بلکه هر چه از خدا صادر می شود عدل و خیر و خوبی و زیبایی است.

به هر حال، عفّت، حالتى از حالتهاى نفس است كه با وجود آن، شهوت نمى تواند بر نفس غلبه كند.(مفردات الفاظ قرآن کریم ، ص 573 «عفّ».) بنابراين خوددارى نفس از شهوات نفسانى و تمايلات غير شايسته، در هر شخص و در هر موضوع، عفّت ناميده مى شود.( التحقيق، ج 8 ، ص 180، «عفّ». )

در اصطلاح علم اخلاق، عفّت، انقياد قوّه شهويّه، در مقابل امر و نهى عقل، همچون ازدواج و خوردن در حد اعتدال عقلى و عرفى است.( جامع السعادات، نراقی، ج 2، ص 17.)

از نظر قرآن، عفت نفس در رفتار اجتماعی شخص به خود نمایش داده می شود و شخص در سبک زندگی خود به گونه ای عمل می کند که بیانگر حالت نفسانی نفس و غلبه عقل بر شهوت اوست به طوری که شهوت نمی تواند شخص را به رفتاری نامتعارف و نامتعادل سوق دهد. گرایش به کارها و رفتارهای نیک بیانگر عفت نفس است. از این روست که در آیات قرآنی برای بیان عفت نفس از واژگانی دیگر چون «طيّب»، «حفظ»، «حصّن»، «حجب»، «قاصرات الطّرف»، «حيا»، «طهارت» و مشتقّات آنها استفاده شده وحتی گاه برای تبیین این مفهوم به مفهوم مخالف یعنی از واژه هايى چون «تبرّج»، «فحشا»، «دَعا» به معنای درخواست كار زشت، «شهوت»، «زنا»، «بغى»، «رفث»، «محيض»، «طمث»، «مسّ» و مشتقّات آنها برای بیان عفت نفس بهره گرفته شده است.

به هر حال، عفیف با بهره گیری از عقل خویش چنان مهار و مدیریت شهوات نفسانی را به دست گرفته که اجازه نمی دهد تا شهوات خودسرانه عمل کند و رفتارهای به دور از عرف و شرع را بروز دهد.

به طور طبیعی کسی که عفت می ورزد، نسبت به شهوات به ویژه شهوت جنسی به گونه ای عمل می کند که دیگران از تعرضات او در امان خواهند بود. این گونه است که امنیت اخلاقی جامعه در حوزه امنیت جنسی فراهم می آید و اشخاص عفیف با عفت خویش رفتاری را در پیش نمی گیرند که به آلودگی فضای اخلاقی منجر شود و زنا، بی بند و باری جنسی، بی حجابی و تعرضات و تجاوزات جنسی رخ دهد.

از نظر قرآن، عفّت نفس، باعث اعتدال انسان، در مسائل جنسى می شود(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31) ؛ پس عفیف به خود اجازه نمی دهد تا از راه های نامتعارف چون استمناء، زنا، حیوان گرایی، هم جنس گرایی و لواط، و مانند آن ها شهوت جنسی خود را برطرف کنند.

عفیف نه تنها در خورد و خوراک و نیازهای مادی غذایی دست به سوی این و آن دراز نمی کند، بلکه با پاکدامنی تلاش می کند تا راه های متعارفی را بیابد تا شهوت جنسی خود را برطرف سازد. از نظر قرآن، عفّت ورزى، زمينه بى نيازى انسان از ديگران، در امر ازدواج می شود و شخص حتی اگر توان مالی برای ازدواج نداشته باشد به خودش اجازه نمی دهد تا از راه های دیگر شهوت جنسی خویش را ارضاء کند، بلکه تلاش می کند تا شرایط را به گونه ای بهبود بخشد تا بتواند از راه های متعارف و پسندیده عرفی ازدواج کرده و نیازهای جنسی خویش را برطرف سازد.(نور، آیه 33) باید توجه داشت آيه شريفه، بيانگر اين نكته است: مردمى كه توانايى ازدواج و امور مربوط به آن، مانند پرداخت مهريه و نفقه و مانند آن ها را ندارند، بى صبرى نكنند و به طرف فحشا و بى عفّتى نروند، بلكه عفّت و صبر پيشه كنند تا خداوند به آنها توسعه در رزق داده تا توانایی ازدواج را به دست آورند. (مجمع البيان، ج 7 – 8 ، ص 185؛ روح المعانى، ج 10، جزء 18، ص 221)

از آن جایی که عفت نفس در ارتباط با حوزه شهوات و قوه شهوانی است، انسان عفیف همان طوری که خويشتن دارى و عفّت مالى او مايه خوددارى از اظهار تنگدستى به رغم نيازمندى می شود(بقره، آیه 273) هم چنین در حوزه جنسی نیز عفت می ورزد و نیازهای شهوانی جنسی و غیر جنسی او موجبات تعرض به دیگران را فراهم نمی آورد.

به سخن دیگر، عفیف به سبب حاکمیت و غلبه عقل بر قوه شهوت نسبت به شهوت های غذایی و جنسی به گونه ای رفتار نمی کند که بیرون از دایره اخلاق و رفتارهای متعارف اجتماعی است. این گونه است که اجتماع از افراد عفیف در امان است؛ زیرا نیازهای غذایی او را به سرقت و دزدی نمی کشاند یا موجب نمی شود تا به تکدی گری رو آورده و با اصرار و اکراه دیگران را مجبور به دادن عطا و غذایی شوند؛ بلکه با عفت خویش هرگز دست نیاز به سوی این و آن دراز نمی کند؛ در مساله شهوت جنسی نیز این گونه است. پس هرگز به شیوه های نامتعارف رو نمی آورد و دنبال ارضای شهوانی خود از راه های نامشروع و نامتعارف نمی رود.

وقتی انسان به عفیف می نگرد، با آن که نیازهای شهوانی غذایی و جنسی دارد، هیچ نشانه ای از آن را در وی نمی یابد؛ بلکه دیگرانی که خبر از حال و روز او ندارند، گمان می کنند که او هیچ نیازی شهوانی ندارد و همه چیز بر وفق مراد او می گردد؛ در حالی که چنین نیست.(بقره، آیه 273)

اهمیت و ارزش عفت ورزی

شکی نیست که مهم ترین جنبه عفت ورزی به حوزه شهوت جنسی ارتباط می یابد؛ زیرا آن چه انسان ها بیش تر از همه با آن درگیر هستند شهوت جنسی است؛ البته شهوت غذایی نیز مهم است؛ ولی مهم ترین عامل رسوایی و رفتارهای زشت گرایش شدید جنسی و غیر قابل کنترل آن است. در آیات قرآنی بیش تر آیات مربوط به عفت ورزی ناظر به شهوت جنسی بیان شده است.

عفت جنسی چنان اهمیت و ارزش دارد که خداوند آن را مهم ترین صفت برای ازدواج دانسته و از مردان و زنان خواسته شده تا دنبال عفیف باشند و کفو خود را در میان عفیفان بیابند. پس در انتخاب همسر باید به عفت آنان توجه شود و افراد دنبال همسرانی بروند که عفیف باشند و نسبت به حوزه شهوت جنسی جز بر اساس عقل رفتار نکنند.

از نظر قرآن عفت چنین ارزشمند و حیاتی برای سلامت اجتماعی و امنیت زیست خانوادگی است که از شرایط ازدواج به زنان اهل کتاب و کنیزان، داشتن آن دانسته شده است(مائده، آیه 5؛ نساء، آیه 25) ؛ زیرا زنی که عفیف نباشد و بی عفتی ورزد، نمی تواند خود را نسبت به کنش های جنسی دیگران حفظ و صیانت کند و موجبات تباهی بنیاد خانواده از راه خیانت های جنسی می شود.

به سخن دیگر، عفت حتی از ایمان مهم تر است؛ زیرا کسی که به عنوان همسر انتخاب می شود، لازم نیست تا حتما ایمان داشته باشد، چرا که می توان با زنان اهل کتاب و کنیزان عفیف ازدواج کرد و شهوت جنسی را از این راه برطرف کرد. پس آن چه مردان و به ویژه زنان برای همسری مهم است، عفت جنسی آنان است. از این روست که در آیات قرآنی بر عنصر عفت جنسی به عنوان مهم ترین خصوصیت برای ازدواج تاکید شده است.

هم چنین از نظر قرآن ، عفت در هر حال و برای هر کسی خیر مطلق است. از این روست که عفت ورزی را برای زنان سالخورده به عنوان خیر مطرح می کند و از آنان می خواهد تا در سن و سالی که کسی به آنان تمایل ندارند، نیز عفت ورزند حتی اگر رفتار آنان موجبات تحریک دیگران نیست؛ ولی عفت در هر حال خیر و نیکو است.(نور، آیه 60)

چنان که گفته شد، یکی از مهم ترین آثار عفت ورزی امنیت اجتماعی است که از این طریق تحصیل می شود. بی گمان عفت ورزی نسبت به حوزه مسایل شهوانی جامعه را از سرقت و تجاوز و فحشاء و منکرات به دور نگه می دارد؛ زیرا این امور تابع بی حیایی و بی عفتی افراد است. اما کسانی که اهل عفت هستند به طور طبیعی از این امور به دور هستند.

عفیف برای آن که بتواند خود را از شهوات جنسی و رفتارهای نامتعارف حفظ کند به طور طبیعی رفتارهایی را انتخاب می کند که موجب صیانت شود. از این روست که عفیف به دنبال حجاب می رود و اهل حجاب است؛ زیرا خود در حجاب از هر گونه تعرضات جنسی در امان می بیند و اجازه نمی دهد تا با بی حجاب تحریکات جنسی داشته باشد و دیگران را برای عمل جنسی بر انگیزاند. هر چند که این عفت ورزی از طریق حجاب در میان زنان بیش تر نمود دارد، ولی مردان نیز باید آن را رعایت کنند؛ زیرا زنانی هستند که تحت تاثیر اندام مردان تحریک شوند و گرایش به شهوت جنسی پیدا کنند. بر این اساس، باید گفت که حجاب بیانگر این معنا است که شخص از عفت نفس برخوردار است و اجازه نمی دهد تا همان طوری که خود متعرض دیگران شود و رفتارهای جنسی غیر متعارف داشته باشد، دیگران تحریک شده و رفتارهای جنسی غیر متعارف از خود بروز دهند. این گونه است که صیانت اخلاقی خود و جامعه را از طریق حجاب ضمانت می کند.(احزاب، آیه 59)

از نظر قرآن، احسان و نیکوکاری تنها در بخشش مالی و انفاقات دیگر خلاصه نمی شود، بلکه عفیف با عفت نفس خویش و دوری از شهوات غذایی و مالی و جنسی به خود و دیگران نیکی می کند. از این روست که عفت به ویژه در خفا و نهان نسبت به مسایل جنسی از مهم ترین مصادیق نیکوکاری شمرده شده است.(یوسف، آیه 56)

آثار اجتماعی بی عفت نفسانی

چنان که گفته شد، عفت نفسانی به معنای سلطه عقل بر خواهش های نفسانی و شهوات آن است. پس کسی که عفت نداشته باشد، انسانی است که به رفتارهای زشت شهوانی گرایش یافته و رفتارهای نامتعادل و نامتعارف در زندگی فردی و اجتماعی از خود بروز می دهد.

انسانی که بی عفت باشد به طور طبیعی گرفتار اموری از جمله تعدی و تجاوز از حدود و قوانین است.(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31)

هم چنین خباثت (نور، آیه 26)، معاشرت و نشست و برخاست با آلودگان(همان)، وقاحت و دریدگی در گفتار و رفتار اجتماعی(مومنون، آیات 5 و 7؛ ) از جمله درخواست جنسی از مردان بیگانه و خیانت به همسر(یوسف، آیات23 و 32 و 50 و 51) درخواست های علنی و آشکار و حتی تهدید آمیز برای ارضای شهوت جنسی(همان)، هم جنس گرایی(اعراف، آیات 80 تا 82؛ هود، آیات 77 تا 79)، تجاوز به ناموس دیگران(یوسف، آیات 50 تا 52) و سرقت و تجاوز و دیگر کارها از جمله بازتاب های بی عفتی در انسان است.

درمان بی عفتی

از نظر قرآن برای درمان بی عفتی باید در ابعاد مختلف تلاش کرد. افزون بر این که از نظر تربیتی و فرهنگی باید اقداماتی انجام شود، اما همزمان با آن باید قوانین سخت و شدیدی را علیه متجاوزان بی عفت وضع و مجازاتی را اعمال کرد. پس این گونه نیست که تنها به حوزه فرهنگی برای تغییر رفتار بسنده کرد، بلکه باید قوانین و مجازات های را وضع کرد تا جلوی رفتارهای برخاسته از بی عفت نفس گرفته شود.

خداوند برای جلوگیری و پیشگیری گرایش مردمان به بی عفتی ضمن وضع قوانین اخلاقی مانند حجاب و مانند آن ها، مجازاتی را برای رفتارهای برخاسته از بی عفتی چون زنا و لواط بیان کرده است. اجرای مجازات در ملای عام برای آن است تا دیگران از آن درس بگیرند و مرتکب آن نشوند.(نور، آیه 2)

حرمت ازدواج حتی با کنیزان بی عفت نیز در همین راستا است تا بی عفتی و وقاحت در جامعه نهادینه نشود.(نساء، آیات 25 و 26)

ایجاد تسهیلات از سوی خانواده و سپس خویشان و سپس از سوی نهادهای دولت ولایی از دیگر روش ها برای کاهش خطرات جنسی و رفتارهای مرتبط با آن است. این گونه است که بی عفتی مهار و مدیریت می شود.(نور، ایات 32 و 33)

البته مهم ترین عامل همان ایمان و تقویت باورها و ترساندن مردم از قیامت است؛ زیرا شک در قیامت یا بی توجهی نسبت به آن و غفلت از آن موجب می شود تا مردم به فجور و دریدگی رو آورند؛ اما ترس از قیامت موجب می شود تا انسان عفت را در خود تقویت کند.(قیامت، آیات 1 تا 5؛ نساء، ایه 25)

پرهیز از وسوسه های شیطانی می تواند موجب شود تا هواهای نفسانی توسط عقل مهار و مدیریت شود؛ زیرا مهم ترین مشوق بیرونی برای بی عفت همان ابلیس و شیاطین جنی و انسی همراه او هستند.(نور، آیه 21 و ایات دیگر)

از آن جایی که بی ایمانی به خدا و قیامت، تجرد و عزب بودن(نور، ایه 33)، بى توجّهى به تسهيلات ازدواج(نور، آیات 32 و 33)، تقلید کورکورانه از سبک زندگی کافران و پیشنیان(اعراف، ایه 28)، خلوت با نامحرم و مراوده با او(یوسف، آیه 23)، دنیا طلبی(نور، آیه 33)، پیروی از هواهای نفسانی (یوسف، آیات 51 تا 53) و وسوسه های شیطانی (نور، آیه 21) از مهم ترین عوامل بی عفتی و گرایش به زنا و ارضای آن از راه های نامشروع و نامتعارف است، باید این امور را شناخت و علیه آن برنامه ریزی کرد تا افرادی با عفت در جامعه زیاد و جامعه در امنیت اخلاقی قرار گیرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا