اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیعرفانمعارف قرآنی

مسئولیت گریزی به بهانه توحید فعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان خلیفه الله و دارای مسئولیت هایی است که به عنوان خلیفه الله بر او گذاشته شده است؛ اما برخی به بهانه توحید فعلی، مسئولیت گریزی خویش را توجیه می  کنند، و مثلا وقتی به آنان گفته می شود: «به فقیران انفاق کنید، می گویند: اگر خدا می خواست به آنان نفقه ای برسد، خودش می داد.» در حقیقت با این گونه بهانه ها بخل خود را توجیه می کنند و مسئولیت خویش را در قبال دیگران انجام نمی دهند؛ این در حالی است که هیچ منافاتی میان مسئولیت انسان و توحید فعلی نیست؛ چرا که توحید فعلی به این معناست که در نهایت هر فعلی با «قوه و حول» الهی انجام می شود و خدا همان طوری که در کلیات دخالت می کند، در جزئیات نیز دخالت مستقیم دارد؛ پس اگر انسان در ساختار مسئولیت خلافت الهی، کاری را انجام می دهد، او در این مقام همانند ابزار و اسباب الهی خواهد بود؛ با این تفاوت که در ابزارهایی چون قلم، اراده و اختیاری برای قلم نیست، اما برای ابزار و اسبابی چون انسان، اراده اختیاری دخالت دارد که همین امر موجب تفاوتی میان اسباب و ابزار بودن انسان و غیر انسان می شود.

بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، توحید فعلی در نظام هستی، هیچ منافاتی با مسئولیت الهی انسان در مقام خلافت الهی ندارد، و انسان می بایست مسئولیت های الهی خویش را در قالب خلافت الهی بشناسد و بدان عمل کند.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا این حقیقت را بر اساس آموزه های وحیانی قرآن تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

اقتدار الهی در هستی نمایش توحید فعلی

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، تنها خدا است که در هستی افزون بر آفریدگاری به پروردگاری می پردازد؛ پس همان خدای خلاّق علیم حکیم است که به عنوان «رب العالمین» به پروردگاری می پردازد و زمام «ملک و ملکوت» هستی را به دست دارد.(یس، آیه 83) بنابراین، کسی جز خدا نیست که امور را در دست داشته باشد؛ یعنی همان طوری که حیات و ممات هر موجودی به دست خدا است، هم چنین رزق و روزی او به دست اوست، و خدایی که آسمان ها و زمین حفظ می کند یا پرندگان را در آسمان نگه می دارد(حج، آیه 65؛ فاطر، آیه 41؛ فاطر، آیه 2؛ نحل، آیه 79؛ ملک، آیه 19)، همان خدا است که به مخلوقات رزق می رساند یا می تواند لباس گرسنگی و خوف را بر تن آنان بپوشاند.(عنکبوت، آیه 60؛ هود، آیه 6؛ نحل، آیه 112)

بنابراین، بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، صفر تا صد هستی در دست خدا است و او بر هستی ولایت کامل و تمام دارد(شوری، آیه 9 و 28)؛ پس اگر به کسی چیزی از خیر و شر و مصیبت می رسد، همگی به حکم اراده و مشیت حکیمانه اوست.(شوری، آیات 29 تا 31؛ حدید، آیات 23 و 24) بنابراین، جز خدا کسی نیست که در هستی کاری بکند و تصرفاتی داشته باشد، بلکه همه تصرفات در کلیات و جزئیات هستی در دست خدا است. پس اگر خدا نخواهد به کسی سود یا زیانی نمی رسد، بلکه هر سود و زیانی به دست خدا است.

توحید فعلی به این معنا است که هر فعلی حتی اگر انسان و جن دارای اراده و اختیار انجام  دهد، بیرون از مشیت و اراده الهی نخواهد بود؛ بلکه انسان با آن که دارای اراده است و می تواند تا هر کاری را انجام دهد، اما این «امکان» در محدوده همان مشیت و اراده الهی خواهد بود؛ زیرا هرگز اراده انسان نمی تواند حاکم بر مشیت و اراده الهی باشد، بلکه مشیت و اراده انسانی در هر حال تحت مدیریت و محدوده مشیت و اراده الهی خواهد بود؛ چنان که خدا می فرماید: ما تشاؤون الا ان یشاء الله؛ شما مشیت نمی کنید مگر آن چه را خدا مشیت کرده است.(انسان، آیه 30؛ تکویر، آیه 29)

پس اراده اختیاری انسان مطلق و بی حد و حدود نیست، بلکه دارای محدودیتی به نام مشیت حکیمانه الهی است. پس همان طوری که جبری نیست و انسان مجبور نیست، هم چنین دارای اراده اختیاری مطلق نیست؛ از همین روست که در روایات معتبر و نصوص محکم اسلامی آمده است: لا جبر و لاتفویض بل امر بین الامرین ؛ بل منزله بین المنزلتین؛ نه جبر و نه تفویض بلکه امری میان آن دو است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، توحید فعلی مقتضی این معنا است که هر فعلی که انسان انجام می دهد در چارچوب همان مشیت حکیمانه الهی است. پس هرگز چیزی در هستی اتفاق نمی افتد که بیرون از اقتدار مطلق الهی و مشیت حکیمانه او باشد و اگر انسان دارای اراده اختیاری است، و فعلی را به اراده و اختیار خویش انجام می دهد ، این فعل تابع فعل الهی در کلیت  است؛ زیرا منشاء فعل انسانی، فعل الهی است؛ زیرا خاستگاه هر چیزی خدا و «من الله» است.

البته فعل باطل و شروری که از انسان صادر می شود، هر چند که «قوت» انجام آن از قوت الهی است، ولی این رفتار خلاف مشیت حکیمانه است که آن را شر می سازد و از خیریت خارج می کند. پس وقتی می گوییم: «بحول الله و قوته اقوم و اقعد؛ به حول و قوت الهی من بر می خیزم و می نشنیم.» به همین توحید فعلی اشاره داریم، که حول و قوت او به دست خدا است و انجام عمل و فعل به مشیت و اراده انسانی در همان محدوده مشیت و اراده الهی خواهد بود و هرگز فعلی نمی تواند بیرون از مشیت و اراده الهی است. خدا به انسان این امکان را داده تا میان خیر و شر یا کفر و ایمان یا شکر و کفران یکی را انتخاب کند و مسئولیت انتخاب ارادی خویش بپذیرد و خود را برای عذاب و دوزخ در صورت انتخاب نادرست آماده سازد؛ زیرا توحید فعلی عاملی بر جبر محض نیست تا مسئولیت انسان را از میان ببرد.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همه هستی تحت اقتدار مطلق الهی است و هر فعلی در هستی تحت مشیت و اراده الهی قرار دارد.

مسئولیت انسان تحت مشیت و اراده الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر چند که بر اساس توحید فعل هر فعلی تحت مشیت  واراده الهی است؛ اما این بدان معنا نیست که انسان مسئولیت های خویش را انجام ندهد و به ادعای توحید فعلی از آن سر باز زند؛ زیرا خلقت انسان از سوی خدا بر اساس مشیت حکیمانه برای خلافت الهی است تا برخی از امور را به جانشینی و خلافت از خدا انجام دهد.

خدا در قرآن بارها بیان کرده که انسان به عنوان خلیفه الله از این توانایی علمی و عملی برخوردار است که از قرارگاه زمین حتی بر کائنات تصرف داشته باشد(بقره، آیات 30 تا 33)؛ زیرا همه هستی مسخّر او قرار داده شده است.(لقمان، آیات 20 و 29) پس حتی فرشتگان عرش الهی نیز با سجده اطاعت نشان دادند که تحت تسخیر انسان هستند.

این تسخیر همان طوری که حقی را برای انسان نسبت به آنان ایجاد می کند، نوعی مسئولیت و تکلیف برای انسان نیز ایجاد می کند؛ به این معنا که انسان لازم است تا به عنوان خلیفه الله کارهایی را انجام دهد که خدا به او فرمان داده که انجام دهد. البته در این موارد تفویض امر صورت نگرفته است، اما انسان به عنوان خلیفه الله می تواند کارهایی را انجام  دهد که دیگر مخلوقات از عهده آن بر نمی آیند؛ زیرا خلافت الهی انسان همراه با توانایی و دانایی است که برای این مسئولیت لازم است. پس انسان از دانایی و توانایی برای انجام مسئولیت برخوردار است و نمی تواند مدعی این معنا شود که ناتوان از انجام مسئولیت الهی است.

مسئولیت گریزی به بهانه توحید فعلی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بسیاری از مردم با انواع بهانه ها از انجام تکالیف و مسئولیت های خویش گریزان هستند. آنان به خود اجازه می دهند تا مسئولیت گریز باشند و این گونه بر خلاف خلافت الهی عمل کنند.

از نظر قرآن، رزق همه مخلوقات به دست خدا است.(نمل، آیه 64) پس از خدا جز این بر نمی آید که رزق همگی را بدهد؛ به این معنا که «یجب علیه» به معنای «یجب عنه» است؛ یعنی وقتی می گویم بر خداست که رزق مخلوقات را بدهد به این معنا است که از خدا جز این بر نمی آید؛ زیرا مقام رحمانیت و کرامت الهی موجب و مقتضی این معنا است که مخلوقات را رزق بدهد و هرگز به آنان ظلم و ستمی روا ندارد.

بنابراین، از نظر قرآن، هر مخلوقی رزق خویش را می خورد، و خدا بی کم و کاست بر اساس قسمت مشیت شده به آنان رزق می دهد؛ پس هرگز مخلوقی محتاج غیر خدا در رزق نیست.(عنکبوت، آیه 60؛ نحل، آیه 6)

البته از نظر قرآن، انسان به عنوان خلیفه الله همانند اسباب و ابزاری الهی خواهد بود که در مسیر رزق رسانی به کار گرفته می شود. البته از آن جایی که انسان دارای اراده و مشیت محدود اختیاری است که رزقی را برساند یا جلوگیری کند، ممکن است در انجام مسئولیت به درستی عمل نکند؛ زیرا بسیاری از انسان ها به عدالت فطری عمل نمی کنند و گرفتار ظلم می شوند و این گونه نه تنها مسئولیت خلافت الهی را به درستی انجام نمی دهند، بلکه حتی مسیر رزق را بر دیگران می  بندند و مانع جدی در سر راه رزق رسانی خدا می شوند.

از نظر قرآن، انسان به عنوان خلیفه الله می بایست حتی رزق و روزی مخلوقات دیگر را نیز به شکلی بدهد و مثلا با آبرسانی یا تیمار گیاه و حیوان آنان را در شرایطی قرار دهند که قسط و سهم خویش را از ارزاق الهی بر دارند.

اما انسان نه تنها این کار را نمی کند، بلکه با کارهایی فاسد خویش فساد را در محیط زیست ایجاد کرده و شرایط زیستی را برای جانوران و گیاهان سخت می کند.(روم، آیه 41)

برخی از انسان ها به جایی آن که مسئولیت خلافت الهی را انجام دهند و شرایط دیگر مخلوقات را برای دست یابی به کمال بایسته و شایسته آنان فراهم آورند، مانع جدی در سر راه عدالت قسطی خدا می شوند و سهم دیگران را غصب می کنند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در هر مالی که در اختیار هر کسی قرار می گیرد، حقی برای نیازمندان و سائلان قرار داده شده است؛ یعنی آنان به شکل سهامی در اموال سهم دارند و می بایست قسط خویش را بر گیرند و صاحبان مال به حکم مال الله به آنان بدهند.(نور، آیه 24؛ ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 23 و 24)

پس مسئولیت انسان ها در قبال یک دیگر این است که غنی به فقیر از مال در اختیار بدهد؛ اما برخی از کافران بلکه حتی مسلمانان به دعوی توحید فعلی، مسئولیت خویش را انجام نمی دهند و می گویند اگر خدا می خواست به ایشان مالی بدهد، خودش می داد؛ و چون خدا نداده است، پس حقی برای آنان نیست. خدا در قرآن به صراحت می فرماید: واذا قیل لهم انفقوا مما رزقکم الله قال الذین کفروا للذین آمنوا ا نطعم من لو یشاء الله اطمعه ان انتم الا فی ضلال مبین؛ و هر گاه به آنان گفته می شود از آن چه خدا برای شما رزی کرده، انفاق کنید! کسانی که کافر هستند به کسانی که ایمان آورده اند می گویند: آیا به کسی که خدا می تواند او را اطعام کند، اطعام کنیم. جز این نیست که شما در گمراهی مبین هستید.(یس، آیه 47)

در حقیقت، این بهانه جویی برای مسئولیت گریزی در سایه نوعی توحید فعلی انجام می شود؛ زیرا این تفکر می گوید: اگر بر اساس توحید فعلی همه چیز در هستی در دست خداست، خدا خود می بایست مسئولیت کارها و افعالش را به عهده بگیرد و به اطعام مردم بپردازد. پس اگر خدا به کسی اطعام نمی کند، بر اساس مشیت حکیمانه الهی است و ما نیز نمی بایست در کار خدا دخالت کنیم و اطعام به کسی کنیم که خدا به اطعام نمی کند.

چنین تفکر و نگرشی در حقیقت با بهانه توحید فعلی در صدد مسئولیت گریزی و مسئولیت پذیری است. شخص با این بهانه می خواهد کاری را انجام ندهد.

البته شبیه این تفکر را می توان درباره ترک مسئولیت جهاد از سوی مسلمانان جستجو کرد. بر اساس گزارش های قرآنی، مسلمانان به حضرت موسی(ع) می گفتند: فاذهب انت و ربک فاقتلا انا هیهنا قاعدون؛ پس تو و پروردگارت بروید پس دو نفر بجنگید به راستی ما این جا نشستگانیم.(مائده، آیه 24)

در حقیقت کسی مسئولیت گریز است، دنبال بهانه است و به انواع بهانه ها مستمسک می شود. از نظر قرآن اغنیاء که بخل می ورزند یا کسانی که در جهاد مشارکت نمی کنند، با مسئولیت گریزی نشان می دهند که در عمل هیچ اعتقادی به خلافت الهی نداشته و توحید فعلی را بهانه برای فرار از مسئولیت قرار می دهند.

جالب این است که برخی از کافران و مشرکان برای توجیه شرک گرایی خویش به همین توحید فعلی تمسک می کنند و می گویند: سیقول الذین اشرکوا لو شاء الله ما اشرکنا و لا آبائنا و لا حرمنا من شیء؛ به تحقیق می گویند کسانی که شرک ورزیدند: اگر مشیت الهی نبود ما و پدرانمان مشرک نمی شدیم و چیزی را تحریم نمی کردیم.(انعام، آیه 148)

در حقیقت، آنان با تمسک به مشیت الهی، مسئولیت گریزی خویش نسبت به توحید را توجیه می کنند و آن را بهانه ای برای شرک خویش در اعتقاد و قانون گذاری خویش قرار می دهند که خاص الهی است؛ زیرا تشریع و قانونگذاری تنها برای خداست، و هیچ کس نمی تواند حکم به تحلیل یا تحریم چیزی بدهد.(یوسف، آیات 40 و 67) این در حالی است که از نظر قرآن، مشیت الهی هیچ تنافی با مشیت و اراده اختیاری انسان ندارد؛ زیرا مشیت الهی بر این قرار گرفته که انسان در میان اموری در محدوده مشخص حق اختیار و انتخاب داشته باشد. از جمله این امور انتخاب ایمان و کفر، شکر و کفران، خیر و شر، اطاعت و عصیان و مانند آنها است.

از نظر قرآن، هر انتخاب ارادی تبعات و پیامدهایی دارد که انسان می بایست پاسخگوی انتخاب خود باشد. از این روست که خدا می  فرماید: وَ قَفُوهُم انّهُم مَسئولون؛ و آنان را بازداشت و متوقف کنید؛ چرا که آنان مسئول هستند.(صافات، آیه 24)

پس وقتی انسان به اراده اختیاری خویش تحت مشیت الهی انتخابی بد و نادرست داشته باشد می بایست پاسخگو باشد؛ چنان که خدا می فرماید: خُذُوه فَغلُّوه ثمّ الجَحیم صَلّوه؛ او را بگیرید پس آنان را به غل بکشید سپس آنان را به جحیم برسانید(الحاقه ، آیات 30 و 31)؛ زیرا اگر انسان مسئولیتی در قبال اعمال خویش در دنیا نداشته باشد، معنا ندارد خدا آنان را مجازات و عقاب کند و به دوزخ برساند؛ پس از این که انسان می بایست پاسخگوی اعمالی چون شرک و ترک عبادتی چون نماز یا انفاقی چون اطعام مسکین باشد.(مدثر، آیات 40 تا 47؛ الحاقه، آیات 30 تا 37؛ فجر، آیات 18 تا 20؛ ماعون، آیات 1 تا 7)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که به بهانه هایی چون توحید فعلی بخل می ورزد و از مال الله که در اختیار انسان قرار گرفته انفاق نمی کند، می بایست پاسخگو این ترک مسئولیت های خویش باشد؛ از همین روست که بخیل را خدا در قرآن مواخذه می کند و مجازات چون دوزخ را برایش مقرر می سازد.(آل عمران، آیه 180)

باید توجه داشت که برخی از اعمال یا ترک برخی از اعمال صالح چون انفاق و اطعام مسکین و امر مردمان به بخل ورزی یا کتمان فضل الهی از دیگران، نوعی کفر است؛ زیرا کفران گاه به کفر می انجامد و خدا به عنوان کافر این افراد را مجازات می کند؛ زیرا اینان همراهان شیطان هستند.(نساء، آیات 37 و 38)

انسان های بخیل می بایست بدانند که بخل ورزی و امر دیگران به بخل به خدا ضرر و زیانی نمی رساند؛ زیرا خدا غنی حمید است و هیچ نیازی به کسی ندارد.(حدید، آیه 24)

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مسئولیت گریزی به هر بهانه ای از جمله بهانه توحید فعلی نمی تواند کسی را نجات دهد، بلکه شرایط را برای این افراد سخت تر و بدتر می کند؛ زیرا این افراد بر اساس ظنون و تخرّص نه علم یقین چنین نگرش و گرایشی را داشته و افکار و اندیشه های باطل خویش را مبنا قرار داده و حتی دیگران را بدان می خوانند و این گونه خود و قومی را گمراه می سازند و عذاب دنیوی و اخروی را به جان می خرند.(انعام، آیه 148)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا