اعتقادی - کلامیمعارف قرآنی

حقيقت توكل

خداوند سبب ساز
حقيقت اين است كه به كرسي نشستن اراده انسان و دست يافتن به هدف و مقصد دراين عالم ماده، نيازمند اسبابي طبيعي و روحي است اما چنان نيست كه اسباب طبيعي تمام تاثير را داشته باشد.

پس اگر انسان بخواهد وارد در امري شود كه بسيار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبيعي مورد نياز آن را فراهم آورد و با اين حال به هدف خود نرسد، به طور قطع اسباب روحي و معنوي تمام نبوده است؛ و همين تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است كه وي به هدف خود برسد؛ مثلا اراده اش سست بوده يا مي ترسيده يا اندوه و غم مانعش شده يا شدت عمل و يا حرص و يا سفاهت به خرج داده يا بدگمان بوده و يا چيز ديگري همانند اين ها، مانع به هدف رسيدنش شده است.

بنابراين فراهم آوردن همه آن اسباب مورد نياز، اصل رسيدن به هدف است؛ زيرا با اجتماع همه اسباب مورد نياز است كه علت تام پديد مي آيد و هنگامي كه علت، تمام شود، بي هيچ شكي، معلول آن تحقق مي يابد. بنابراين، اگر معلول تحقق نيافت بايد گفت كه همه اسباب مورد نياز، فراهم نبوده نه آن كه فراهم بوده و علت تام تحقق يافته ولي معلول تحقق نيافته است.
از آن جايي كه شناسايي همه اسباب مورد نياز براي بيش تر مردم شدني نيست و از سوي ديگر تهيه همه اسباب مورد نياز نيز دور از دسترس مي تواند باشد، دراين جا انسان مي بايست با فراهم آوري همه اسباب مورد شناسايي شده و سنگ تمام گذاشتن، به چيز ديگري به عنوان سبب تكميل كننده تكيه و اعتماد و توكل كند كه آن سبب كسي جز خداوند نيست؛ چرا كه با توسل جويي به اين سبب مي توان موارد ناشناخته يا فراهم نيامده از اسباب را جبران كرد؛ زيرا خداوند سببي سبب ساز است و اگر مواردي از دست شناسايي و يا فراهم آوري، بيرون شد، اين گونه جبران مي شود.
از اين رو گفته اند كه توكل امري بسيار مهم و اساسي است و حتي اگر كسي همانند پيامبر(ص) كه به همه اسباب آگاهي دارد و امكان فراهم آوري آن براي او وجود دارد، هنگام عزم به عمل بايد توكل كند تا اين گونه علت تام براي تحقق معلول فراهم آيد.
توحيد فعلي
توكل درهمه امور، از مسايل اساسي و بنيادين تفكر توحيد محور اسلام است؛ چرا كه درتفكر اسلامي همواره مشيت الهي مقدم بر مشيت انساني است؛ يعني تا خداوند نخواهد، انسان نمي خواهد؛ چرا كه انسان مظهر مشيت الهي است. هر فعلي نيز اين گونه است؛ به اين معنا كه فعل الهي همواره مقدم بر فعل شخص است. اين خداوند است كه به شخص، قوت و توانايي انجام فعل را مي بخشد و انسان حتي اگر بخواهد بايستد مي بايست توانايي و قدرت و قوت ايستادن را از خدا بخواهد. اين همان توحيد فعلي است كه درعبارت «بحول الله و قوته اقوم و اقعد؛ به حول و قوت خداوندي مي ايستم و مي نشينم» تبيين شده است.
اگر انسا ن ها به طور عموم وكلي و در همه كار و امر خويش بر مدار توحيد عمل كنند، بايد به توكل به عنوان قانون موثر دركائنات توجه كنند، تا اين گونه، ربوبيت الهي را نيز در همه جزئيات و امور خرد زندگي خويش ببينند و باور كنند.پس اگر همين انسان در هنگام ورود در هر امري به خدا توكل كند، در حقيقت به سببي متصل شده كه شكست ناپذير است، زيرا خداوند خود سببي فوق هر سبب ديگر است. و در نتيجه تمسك به چنين سببي، اراده اش نيز قوي مي شود، ديگر هيچ يك از اسباب ناسازگاري روحي و معنوي بر اراده او چيره و غالب نمي آيد و همين موفقيت و خوشبختي است.
توكل به دو شكل ظهور مي يابد: 1- به صورت ولايت پذيري؛ 2- به شكل اعتماد و تكيه كردن. اصولا كسي كه ولايت ديگري چون خداوند را پذيرفته است،او را بهترين پناهگاه بر مي شمارد تا به كمك و ياري او به هدف و مقصد خويش برسد كه به ظاهر همه اسبابش را فراهم آورده است؛ ولي از آن جايي كه مشيت الهي مقدم بر مشيت انساني است و هيچ قدرت و قوتي برتر از قدرت و قوت الهي نيست، بايد اراده و مشيت الهي را در كنار قدرت و قوت عزيزانه الهي در كنار خود داشته باشد تا به مقصد و هدف برسد. اين گونه است كه توكل پيامي چون ولايت پذيري و اعتماد مطلق را بيان مي دارد و مشيت و قوت خداوندي را براي شخص متوكل به ارمغان مي آورد.
رابطه توكل و اسباب
از آن جايي كه در توكل، شخص خواسته اي و كاري دارد كه مي خواهد تحقق يابد و به آن برسد، اسباب فراهم مي آورد ولي از آن جايي كه در تاثيرگذاري آن ها شك و ترديد دارد و يا آن كه تاثيرگذاري را منوط به مشيت و اراده الهي مي داند، خداوند را به عنوان علت تام در نظر مي گيرد و بر او به عنوان تحقق بخش، تكيه و اعتماد مي كند. بنابراين گفته اند كه جمع اسباب با توكل منافاتي ندارد. (اخلاق، سيدعبدالله شبر، ص 425 و اخلاق در قرآن، آيت الله مكارم شيرازي، ج 2، ص 269) از اين رو در روايت آمده «با توكل، زانوي اشتر ببند» يعني عقالش كن و بر خدا توكل نما (ميزان الحكمه، ج 4، ص 3661) بنابراين هرگز در توكل، خداوند جانشين اسباب طبيعي و علل آن نمي شود، چنان كه تنها علل ظاهري را در تحقق امور كافي نمي داند. (الميزان، ج 11، ص 216 و 217)
علامه طباطبايي در الميزان بر اين باور است كه توكل شاخه اي از اعجاز است؛ چرا كه همانند اعجاز افزون بر اسباب طبيعي، بر قدرت مستقيم الهي تكيه و اعتماد دارد؛ در معجزه، اسباب طبيعي حذف نمي شود، بلكه به گونه اي خاص عمل مي كند؛ در توكل نيز شخص نوعي اعجاز از خداوند مي خواهد و خداوند نيز اين گونه به او كمك مي كند. بنابراين اثر اعجاز را مي توان در توكل، ردگيري و شناسايي كرد. از اين رو علامه طباطبايي مي نويسد: در توكل بر خدا، جهت ديگري نيز هست كه از نظر اثر به معجزات و خوارق عادت ملحق است، چنان كه از ظاهر جمله: «و من يتوكل علي الله فهو حسبه ان الله بالغ أمره» كسي كه بر خدا توكل نمايد پس او برايش كافي است، چون خدا به كار خود مي رسد؛ (طلاق، آيه 3) اين معنا برمي آيد كه توكل، يك امر خارق عادت و از باب اعجاز است. (الميزان، ج 4، ص 101 و نيز ر.ك: ج 1، بحث اعجاز.)
نسبت توكل با رضا و تسليم
حقيقت توكل، پرهيز و چشم پوشي از حول و قوت غيرخدايي و انتظار كشيدن براي پيشامد مقدرات الهي در كاري است (غرر الحكم، ص 195) بنابراين، متوكل كسي است كه به خداوند اعتماد دارد و كارهايش را به او واگذار و تفويض مي كند (جامع السعادات، نراقي، ج 3، ص 220) چرا كه رضايت به تدبير الهي دارد و با واگذاري كار به خداوند، مي كوشد تا ربوبيت خداوندي را در خود تحقق بخشد و در اين راه به طاعت الهي تمسك مي جويد تا كارها چنان شود كه مورد رضايت الهي است. (مجمع البيان، ج 5، ص 287)
البته انسان ها در مقام توكل، هنوز تعلق خاطري به كار دارند و چون رضايت خويش را در تحقق اين امور مي بينند، گمان دارند كه آن نيز مورد رضايت الهي است؛ بنابراين با همه تعلق تفويض و توكيل، نوعي انتظار برآورد كار از سوي خداوند و تأييد آن مي رود و خداوند نيز به سبب توكل بنده آن را تحقق مي بخشد ولي اين غير از مقام رضا و تسليم است، چرا كه در مقام رضا، شخص تعلق خاطري به كار مورد نظر ندارد و از خداوند مي خواهد تا آن را تحقق بخشد به شرطي كه مورد رضايت اوست و هم چنين در مقام تسليم هرچه را جانان پسندد وي مي پسندد. متوكل، خداوند را در تحقق كار و هدف خويش كافي مي داند؛ به اين معنا كه او را قدرت مطلق مي داند كه خود سبب ساز است؛ اما در مقام رضا و تسليم، هدف، تحقق كاري نيست بلكه تحقق رضايت و تسليم بودن در برابر خداوند است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا