اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنی

جدال احسن يا جدال باطل

306232 بارها در زندگي با كساني روبه رو شده ايد كه بر باطلي روشن از نظر شما اصرار و پافشاري دارند و مطلب حقي را نمي پذيرند. گاه آنان را به جهل از نوع ساده و مركبش نسبت داده ايد و يا آنان را متهم به حق ستيزي كرده ايد. در عوض آن شخص نيز نه تنها از سخن و راي خويش كوتاه نمي آيد بلكه وي نيز شما را به همين دو امر متصف مي كند.

بي گمان داوري در اين جا بسيار سخت است؛ چه احتمال داشته باشد كه شما در جهل مركب گرفتار باشيد هرچند كه حق ستيز نبوده و با حق و حقيقت عناد نداشته باشيد. اينجاست كه جست وجوي معياري براي شناخت حق و حق گويان لازم بوده و انسان نيازمند تر ازوي سنجشي است كه از آن به منطق تعبير مي شود.

با اين همه آن چه در اين مطلب كوتاه موردنظر و توجه است بررسي نسبت جدل گرايي به جهل گرايي مي باشد و بيش تر از آن نگاه نويسنده به مسئله زمينه هاي جدل در گفتمان هاي اجتماعي و زندگي مردمان است كه گاه به خشونت و تهمت و غيبت و ده ها نابهنجاري ديگر مي انجامد. نويسنده با بهره گيري از آيات قرآني مي كوشد تا تحليل قرآن را درباره زمينه هاي جدل گرايي به دست دهد و اقسام و انواع خوب و بد جدل را شناسايي و معرفي نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

جدال خوب و بد

برخي از انسان ها با آن كه منطقي و عقلاني هستند گرفتارجدل مي شوند و بارها ديده شده كه افرادي دانشمند و انديشمند به سادگي از روش جدلي استفاده كرده اند. اين درحالي است كه تنها شماري از خردمندان و اهل دانش و فن مي توانند درك كنند كه شخص از روش جدلي براي تبيين و يا اقناع ديگري بهره برده است يا خير.

از آن جا كه جدل گفت وگويي همراه با نزاع و به نيت و قصد غلبه و چيرگي بر ديگري است (مفردات راغب اصفهاني، ص 189 ذيل واژه جدل) نمي تواند بيرون از دايره جنگ نرم تعريف شود. به اين معنا كه جدل بر خلاف گفت وگوهايي ديگر كه براي تفهيم و تفهم و اطلاع رساني و خبرگيري انجام مي شود به قصد و نيت غلبه و چيرگي برطرف مقابل انجام مي شود و شخص مي كوشد تا به هر شكلي شده سخن و راي خويش را به كرسي بنشاند و طرف ديگر را مغلوب ساخته و از ميدان بيرون راند. دو طرف به جاي آن كه از شمشير و ديگر ابزارهاي جنگ فيزيكي استفاده كنند از ابزارهاي كلامي و جنگ نرم بهره مي برند و مي كوشند تا حريف را مغلوب سازند. اين گونه است كه نمي توان جدل را در دايره گفت وگوهاي عادي و معمولي دسته بندي كرد و همان معيارهاي كلام و سخن گفتن معمولي را درباره آن بكار برد.

البته مفسر بزرگ و انديشمند شيعي شيخ طبرسي جدل را به قصد منصرف كردن شخص مقابل از راي و نظرش تعريف كرده است (مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 237) تا كمي آن را از شدت و حدت جنگي بودن بيرون آورد و به آن لطافت و نرمي بخشد. با اين همه تغيير در بينش و نگرش شخص از راه جدل به عنوان بنياد و مولفه اصلي جدل نمي تواند ناديده گرفته شود.

بنابراين همواره شخص مقابل در گفت وگوهاي جدلي مي بايست به شكلي مغلوب شده و تغيير بينش و نگرش داده و رفتار خويش را بازسازي كند. از اين رو همان گونه كه در جنگ هاي ديگر قصد تصاحب شخص و يا سرزمين است در جنگ هاي جدلي نيز تصاحب انديشه ها و بينش و نگرش شخص موردنظر مي باشد.

ولي مي توان از گفتار شيخ طبرسي فهميد كه اين نوع جدل به سبب آن كه متوجه تغيير بينش و نگرش اشخاص است مي تواند به شكلي جدل محبوب و معروفي درآيد و به آن جدل نيك و پسنديده گفته شود.

جدال احسن و غيراحسن

از اين روست كه با دو نوع از جدل به عنوان جدل احسن وجدل غيراحسن مواجه مي شويم.

اين جاست كه در آيات قرآني با حفظ و پذيرش دسته بندي جدل خوب و بد، از مؤمنان خواسته شده تا از جدل خوب و احسن براي دستيابي به مقاصدي چون تغيير بينش و نگرش ديگران بهره گيرند. خداوند در آيه 125 سوره نحل سفارش مي كند تا از جدال احسن براي تبليغ دين و تغيير بينش و نگرش مردم دراين حوزه بهره گرفته شود. به نظر مي رسد كه خداوند خود نيز اين شيوه را مورد توجه و استفاده قرار داده و از جدل به عنوان يك قدرت نرم سود جسته است. از اين روست كه به پيامبرش سفارش و دستور مي دهد تا با مشركان و كافران با بهترين روش جدل كند.

جدال احسن

در روش جدال احسن شخص با تكيه بر اصول و اعتقادات مشترك به گفت وگو مي نشيند تا براساس همان اصول و اعتقادات مشترك حقانيت سخنان خود را تبيين و تحليل نمايد. از اين روست كه خداوند در آيه 46 سوره عنكبوت در ادامه سفارش خويش نشان مي دهد كه چگونه مي بايست مجادله احسن را انجام داد. دراين آيه به پيامبر(ص) سفارش مي شود كه به اهل كتاب بگو كه ما مشتركاتي چون كتاب وحياني و خداي يكتا و يگانه داريم.

البته از آن جايي كه جدال احسن تنها زماني ممكن و شدني است كه اصول و مباني مشتركي وجود داشته باشد كه تفهيم و تفهم بر محور ومدار آن صورت گيرد، نمي توان با كساني كه هيچ گونه اصول ومباني مشتركي با آنان وجود ندارد گفت وگو و جدال احسن را انجام داد. چنان كه امكان ندارد با كساني كه ستمگر و لجوج و حق ستيز هستند و از همان آغاز در انديشه درك و فهم نيستند به جدال احسن پرداخت.

به اين معنا كه جدال احسن و نيكو زماني شدني است كه شخص مقابل درمقام اين نباشد كه بر باطل خود اصرار كند و حق ستيز باشد؛ زيرا نمي توان با كساني كه از همان آغاز حق ستيز هستند مباني و اصول مشتركي پيدا كرد؛ زيرا حق ستيزان براي فرار از پذيرش حق هر دم مباني و اصول خويش را تغيير مي دهند و حتي به سخن پيشين خود نيز پشت پا مي زنند. بنابراين نمي توان اميد رسيدن به نقطه مشتركي براي پايه گذاري گفت وگو با آنها داشت. اين گونه است كه خداوند اجازه نمي دهد كه به كساني كه حق ستيز و ستمگرند، به گفت وگوهاي حتي جدالي پرداخت. (همان )

جدال باطل

خداوند در آياتي چند اين شيوه و روش جدل را به عنوان جدل باطل شناسايي و از آن پرهيز مي دهد. جدل باطل جدالي است كه حق ستيزان و ستمگران از آن بهره مي برند. به اين معنا كه مخالفان حتي كافران و مشركان بر دو دسته هستند. آناني كه نسبت به حق ستيز نداشته و به عللي دروني و بيروني به كفر گراييده اند و دوم كساني كه آگاهانه و عالمانه به سوي كفر و شرك رفته اند و باطل را به عنوان مطلوب و محبوب دنبال مي كنند. جدل نيك و خوب تنها با گروه نخست شدني است ولي با گروه دوم نمي توان از راه جدل نيكو وارد شد.

خداوند در آيه 56 سوره كهف تبيين مي كند كه جدال با روش هاي باطل از شيوه هاي مبارزه كافران با حق و حقيقت است و آنان با بهره گيري از شيوه تمسخر و استهزا مي كوشند تا رقيب و مخالف خود را از ميدان به در كنند. به اين معنا كه اگر در شيوه جدل احسن گفت وگوها بر پايه مباني و اصول مشترك انجام مي گيرد، در گفت وگوي جدلي باطل، تمسخر و استهزاي شخص و شخصيت و مطالب و محتواي طرف مقابل، به عنوان اصل قرار مي گيرد. اين گونه است كه امكان گفت وگوي حتي منطق جدلي از ميان مي رود و تمسخر و استهزا و خرد كردن شخصيت طرف مقابل اصل قرار مي گيرد.

در جدل باطل تنها هدف و مقصود نابودي هر آن چه به نام حق و حقيقت است مورد توجه قرار مي گيرد و شخص مي كوشد تا باطل را بر حق چيره كند و اين كار را آگاهانه و عالمانه انجام مي دهد. از اين روست كه خداوند در همين آيه و نيز آيه 5 سوره غافر جدال در برابر حق را زمينه عقوبت هاي الهي در دنيا و كيفر در آخرت مي داند و از هلاكت و نابودي حق ستيزان با روش جدل باطل خبر مي دهد.

آداب جدال نيكو

از آن جايي كه ذات و مؤلفه جدل، نوعي نزاع به قصد غلبه و چيرگي و به نيت منصرف كردن شخص از راي و نظرش مي باشد نمي تواند در دايره گفت وگوهاي معمولي و عادي باشد. از اين روست كه امكان خروج از مبادي آداب و رفتارها و گفتارهاي پسنديده و نيك در آن بسيار وجود دارد.

خداوند براي اين كه شخص در هنگام جدال نيكو گرفتار نابهنجاري ها نشده و از دايره اخلاق خارج نشود مجموعه اي از مسايل را به عنوان آداب جدال نيك بيان مي كند كه در اين جا به برخي از آن ها اشاره مي شود.

برخورد منطقي:يكي از مهم ترين مباني و آداب گفت وگوهاي جدلي بهره گيري از علم و منطق است. به اين معنا كه شخصي كه در مقام اثبات حق و حقانيت چيزي است نمي بايست براي رسيدن به نتيجه و مطلوب خود از ابزارهاي نادرست و غلط استفاده كند. به اين معنا كه هرگز هدف وسيله و ابزار را توجيه نمي كند. بنابراين نمي توان براي اثبات مطلب حقي از روش باطلي سود جست. از اين روست كه خداوند در آيه 71 سوره اعراف و نيز 3 و 8 سوره حج و 20 سوره لقمان و 35 و 56 سوره غافر جدال استوار بر علم و منطق را داراي ارزشي ستودني معرفي مي كند و خواهان بهره مندي از اين روش در گفت وگوهاي جدلي مي شود.

حسن معاشرت: از آن جايي كه جدل به هر حال گفت وگويي با قصد چيرگي و غلبه و منصرف كردن شخص از نظر و رأي خودش مي باشد مي توان آن را يك جنگ دانست. بنابراين لازم است كه شخص جدل كننده در هنگام جدل هماره بهترين برخورد و نيكوترين سخن را به زبان آورد و از استهزا و تمسخر كلامي و شكلي و اشاري به دور باشد.

بسيار ديده شده است كه در هنگام مناظره ها و جدل ها افراد از كوره در رفته و سخنان ركيك و نادرست و حتي باطلي را بر زبان مي رانند و ادا و اطوارهايي را انجام مي دهد كه نمايش آن براي خود افراد شرم آور مي باشد و شخص از خجالت و حيا گويا آب مي شود. خروج از دايره آداب سخن گفتن زماني تشديد مي شود كه شخص از سوي طرف مقابل و مخالف مورد استهزا قرار گيرد. بنابراين اگر شخص خود را حق مي شمارد مي بايست به گونه رقيب و مخالف و شيوه او عمل نكند. اگر در خود اين توان را نمي يابد كه با مخالف به شيوه نيكو سخن گويد از همان آغاز وارد اين ميدان نشود و به كناري رود و اجازه دهد تا ديگران با او به مناظره بپردازند.

به هر حال خداوند در آيه 125 سوره نحل و نيز 46 سوره عنكبوت بهترين برخورد و نيكوترين سخن را از جمله آداب جدال نيكو با ديگران برمي شمارد و بدان سفارش و دستور مي كند.

رفق و مدارا، از ديگر آداب اسلامي جدل نيكو آن است كه رفق و مدارا را در عمل نشان داده و اظهار نمايد. شيخ طبرسي اصولا در تفسير جدل احسن آن را به جدل همراه با رفق و مدارا تفسير مي كند (مجمع البيان، ج5و 6، ص605 و نيز ج7و 8، ص449) بنابراين جدل كننده مي بايست هماره به گونه اي رفتار كند كه به دور از خشونت كلامي و رفتاري باشد و نرمي و مدارا با مخاطب را در طول جدل مراعات نمايد.

از آن جايي كه قرآن حاوي بيش ترين و بهترين مطالب حق و استدلال هاي منطقي و قومي و هم چنين آداب درست سخن گفتن است بهتر آن است كه شخص از قرآن براي جدال بهره بگيرد. از امام صادق(ع) در تفسير جدال احسن آمده است كه مراد از آن جدال با كتاب الله و قرآن مي باشد. (نورالثقلين، ج3، ص95)

زمينه هاي جدال

جدل براي اهداف و با زمينه هاي گوناگون صورت مي گيرد. خداوند در آياتي از قرآن به شماري از اين اهداف و بسترهايي ايجادي جدل اشاره مي كند كه در اين جا به آنان به شكل گذرا اشاره مي شود.

يكي از مهمترين علت و زمينه هاي گرايش شخص به جدل را مي بايست در استيفا و احقاق حق جست؛ زيرا گاه شخص در شرايطي به سر مي برد كه نمي تواند حق را ابراز كرده و يا آن را به دست آورد. در اين صورت مي تواند از روش جدلي براي دست يابي به حق بهره گيرد. در آيات 1و 2 سوره مجادله به مجادله خوله با پيامبر(ص) اشاره شده است كه در آن جا خوله به هدف دست يابي به حق زوجيت خويش به مجادله با پيامبر به شكل حسن و نيك مي پردازد كه خداوند اين جدال احسن را گزارش مي كند.

از ديگر كاربردهاي جدل نيك مي توان به كاربردهاي تبليغي آن اشاره كرد. بارها اشخاص و گروه هاي اجتماعي و سياسي و عقيدتي براي تبليغات امري به شيوه جدال و مجادله رو مي آورند. اين كار نه تنها درست و سودمند است بلكه يكي از روش هاي مفيد و تأثيرگذار مي باشد كه حتي پيامبران از آن سود برده اند و جدل احسن يكي از پايه هاي اصلي در روش تبليغي ايشان بوده است. خداوند به صراحت در 125سوره نحل از پيامبرش مي خواهد كه اين شيوه و روش را در تبليغات ديني خويش به كار گيرد.

گاه زمينه جدال و مجادله نيكو را مي بايست در دلسوزي شخص نسبت به طرف مقابل يا ديگراني جست كه مربوط و يا مرتبط به موضوع جدل مي باشند. از اين نمونه ها مي توان به دلسوزي ابراهيم(ع) براي قوم لوط اشاره كرد كه موجب شد تا آن حضرت به جدال با فرشتگان مأمور عذاب بپردازد. (هود ايه 74)

اگر از اين مسائل و اهداف بگذاريم بسياري ديگر از علل و زمينه هاي جدال را مي بايست در جدال باطل و زمينه هاي آن دانست. خداوند در آياتي زمينه هاي جدال باطل را در اموري چون جهل و ناداني (حج آيات3 و 8) تعصبات قومي و قبيله اي و عقيدتي (لقمان آيات 20و 21) حق ستيزي (كهف آيه56) كفر و شرك (انعام آيه25 و غافر آيه 4و 5) و گمراهي و گمراه كردن ديگران (حج آيات 8و 9 و غافر آيات 34و 35) و جهادگريزي مؤمنان (انفال آيات 5و 6) و ديگر امور و تكاليف سخت و دشوار جست.

بي گمان مهم ترين علت و زمينه جدال هوي باطل را مي بايست در همان جهل مركب و يا حق ستيزي و عناد جست كه با ريشه هايي چون تعصب و تقليد و خاستگاه هايي چون تكبر و وسوسه هاي شيطان (حج آيه3و انعام آيه 121) جست وجو كرد. از اين روست كه مي توان گفت كه رابطه و نسبت تنگاتنگي ميان جدال باطل و جهل و حق ستيزي وجود دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا