مناسبت ها

زيارت جامعه؛ كلاس امام شناسي

زيارت جامعه كلاس امام شناسي به مناسبت سوم رجب سالروز شهادت امام علي النقي الهادي(ع)

يكي ازمهم ترين شبهه هايي كه نسبت به امامت مطرح مي شود، نقش و كاركردهاي آن و مقام و جايگاه واقعي امام معصوم در انديشه سياسي بلكه بينش و نگرش كلي اسلام و قرآن است بسياري از مردم نسبت به نقش و كاركردها و مقام واقعي امام معصوم و انتظاراتي كه مي توان و يا مي بايست از ايشان داشت اطلاعات اندكي دارند.

از اين رو نسبت به برخي از امامان معصوم عنايتي نداشته و يا در جايگاه و مقام واقعي ايشان با آنان برخورد نمي كنند و آنان را گاه از افراد عادي بشر پايين تر قرار مي دهند؛ هر چند كه گاه اين نوع برخورد را به زبان جاري نمي سازند ولي در عمل و در بزرگداشت ها و تكريم ها و يادواره ها كم تر به آنان بها مي دهند و مراتب تكريم و احترام و ارادات قلبي را به جا مي آورند. آن چه دردناك و مايه تاسف است آن كه با برخي از امامان معصوم(ع) در اندازه مقام امامت برخورد نمي شود و برخي حتي گام از اين فراتر نهاده در امامت آنان به بهانه اين كه نقشي در زندگي كنوني جامعه شيعي بازي نمي كنند تشكيك مي كنند.
در اين نوشتار نويسنده با بازخواني نقش امامان معصوم(ع) در زندگي انسان با استفاده از تحليل و تبيين قرآن به بررسي نقش امام هادي(ع) در معرفي جايگاه امام معصوم پرداخته است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
جايگاه امامان و پيامبران در قرآن
اگر به آيات قرآني كه گزارشي اززندگي پيامبران و برخي از انسان هاي كامل و رباني ارائه داده، خوب توجه شود به روشني دانسته مي شود كه قرآن در انتخاب افراد و گزارش اززندگي و انديشه هاي آنان به مواردي اشاره كرده كه براي عموم مردم تا قيامت مفيد و سازنده است و هر كس و يا هر جامعه اي با استفاده از شيوه ها و بينش ها و نگرش هاي آنان مي تواند جامعه انساني نمونه و كاملي بسازد.
خداوند در قرآن درباره شمار پيامبران سكوت مي كند و تنها در روايات است كه به تعداد آنان اشاره شده و بر پايه نقلي، شمار آنان بيش از يك صد و بيست و چهار هزار نفر بيان گرديده است. البته برخي از آيات دلالت مي كنند كه شمار آنان مي بايست در همين حدود باشد؛ زيرا خداوند بيان مي كند كه براي هر قوم و قريه اي پيامبري فرستاده است و تنها شمار پيامبران بني اسرائيل در حدي بوده است كه گفته مي شود در يك دوره همزماني، هفتاد پيامبر در حال ماموريت بوده اند. در آيه 164 سوره نساء به طور اجمال آمده كه شمار پيامبران بسيار بوده است و خداوند از بيان سرگذشت ايشان فروگذار كرده و تنها به ذكر سرگذشت برخي پرداخته است: ورسلاً قد قصصناهم عليك من قبل و رسلا لم نقصصهم عليك؛ و پيامبراني كه داستان ايشان را براي تو از پيش بيان داشته و پيامبراني كه درباره آنان سكوت كرده و چيزي از داستان و سرگذشت ايشان به تو نگفته ايم.
مي توان شمار پيامبراني را كه در آيات قرآني بدانها پرداخته شده با نام و نشان و يا لقبي كه از آنان بيان گرديده، 25 يا 27 نفر دانست كه درباره بسياري از ايشان تنها به اشاره اي و يا آيه اي و يا آياتي چند بسنده شده و تنها به نكات مهم و اساسي سرگذشت عبرت آميز ايشان پرداخته شده است؛ زيرا قرآن كتاب هدايت و راهنماي زندگي و نه كتاب سرگذشت و زندگي نامه است. با اين همه در آموزه هاي قرآني از شروط اسلام اين دانسته شده كه به همه ايشان چه آنان كه از آنان ياد شده و يا يادي از آنان نرفته است، مي بايست ايمان آورد و نسبت به آنان احترام و تكريم كرد.
خداوند در آيات 136 و 285 سوره بقره و نيز آيه 84 سوره آل عمران بيان مي دارد كه: «پيامبر و نيز مومنان به آن چه از سوي پروردگارشان بر آن وحي شده ايمان آوردند. هر يك از ايشان نسبت به خدا و فرشتگان و كتاب هاي آسماني و فرستادگان و پيامبران خداوند ايمان آورده و مي گويند كه ما ميان هيچ يك از فرستادگان خدا جدايي نمي افكنيم و به آنان يكسان مي نگريم و مومنان مي گويند ما نسبت به همه آموزه هاي آنان شنوا و مطيع هستيم.»
شيوه گزينشي در اسلام، ممنوع
بنابراين اسلام به معناي پذيرش توحيد و موجودات غيبي از جمله فرشتگان و كتاب هاي وحياني و پيامبران خداوند است و كسي كه به هر يك از اين امور ايمان نداشته و كافر شود در حقيقت از اسلام و ايمان واقعي بيرون و كافر است.
از نظر مسلمان هيچ تفاوتي ميان پيامبران نيست و همه قابل احترام و تكريم هستند. آنان افزون بر اين كه پيامبران خداوند هستند به حكم سبقت در ايمان نيز قابل تكريم و بزرگداشت مي باشند. اين مجموعه كتب و پيامبران چه آن هايي كه به دست ما رسيده و يا نرسيده و هم چنين پيامبراني كه سرگذشت آنان را خداوند نقل كرده و يا نكرده، همه قابل احترام و تكريم بوده و نسبت به همه آنان ايمان باطني و قلبي داريم.
اين بدان معناست كه مسلمان هيچ تفاوتي ميان پيامبران نمي گذارد. هر چند كه خداوند به مقام خداوندي خويش ميان آنان برتري داده ولي اين برتري و فضليت الهي موجب نمي شود كه ما نيز آنان را مفضول بشماريم و در احترام و تكريم آنان كوتاهي نماييم.
از نظر قرآن هرگونه كوتاهي نسبت به آنان به معناي ايمان به برخي از آموزه هاي وحياني و كفر به برخي ديگر است كه خداوند چنين شيوه تعامل را سرزنش نموده است. خداوند در آيه 150 سوره نساء مي فرمايد: «كساني كه به خدا و پيامبرانش كافر شدند و مي خواهند ميان خدا و پيامبرانش تفرقه افكنند و مي گويند كه ما به بعضي ايمان داشته و به بعضي ديگر كافر هستيم و مي خواهند ميان آن دو، راهي را براي خود بجويند…»
در حقيقت خداوند در اين آيه مي فرمايد كه ميان كفر و ايمان راه ميانه اي نيست و انسان نمي تواند به برخي از آموزه هاي وحياني و يا پيامبران و كتاب هاي آنان ايمان داشته و به برخي ديگر كافر باشد و به شيوه گزينشي عمل نمايد.
چنين حالتي نسبت به امامان معصوم(ع) كه ادامه دهندگان راه پيامبران هستند و از سوي خداوند به حكم آيه 59 و 83 سوره نساء به عنوان جانشين و اولوالامر نصب شده اند نيز مي تواند كفر تلقي شود و آدمي را از اسلام بيرون برد؛ زيرا عدم پذيرش امامي از امامان معصوم كه در حكم نور واحد هستند مي تواند مصداق ايمان به بعض و كفر به بعض دانسته شود.
شبهه اساسي
يكي از شبهاتي كه در اين جا خودنمايي مي كند اين است كه ايمان به همه پيامبران(ع) و يا ايمان به همه امامان معصوم(ع) چه ثمره عملي در زندگي بشر دارد؟
در پاسخ بايد گفت كه ايمان به همه پيامبران و يا معصومان چه آناني كه سرگذشت آنان نقل شده و يا تنها نام و يادي از آنان برده شده و يا به اجمال و سربسته از آنها سخن به ميان آمده، در زندگي عملي بشر اين نقش را ايفا مي كند كه آدمي باور داشته باشد هرگز خداوند مردم را رها نساخته و همواره كساني را براي هدايت بشر مامور كرده است.
درباره امامان اين مسئله ساده تر و نقش آنان مشخص تر مي باشد؛ زيرا زندگي آنان براي خيلي از مسلمانان بيان شده و گفتار و عمل و نقش آنان در زندگي كنوني ما مي تواند مفيد و موثر باشد و به عنوان رويه و شيوه درست زندگي و كنش ها و واكنش ها مورد توجه و عمل قرار گيرد.
پيامبران و نسخ و تأييد شريعت پيشين
البته ناگفته پيداست كه در تحليل اسلام، هر پيامبري ناسخ پيامبر پيشين است و شريعت او را هم تصديق و هم نسخ مي كند. به اين معنا كه شريعت هر پيامبري با تجويز پيامبر پسين قابليت اجرا مي يابد و در زماني كه پيامبري نسبت به امري از پيامبر پيشين سكوت كرده باشد آن سكوت در هنگامي كه مورد محل ابتلاي مردم باشد به معناي تأييد و تصديق است.
به هر حال هر شريعتي با تجويز پيامبر پسين اعتبار مي يابد و در صورتي كه پيامبري آن را رد و يا نسخ كند به صورت كلي از اعتبار خارج مي شود.
اين بدان معناست كه درباره امامان معصوم نيز چنين اتفاقي مي افتد و هر امامي نسبت به امام پيشين ناسخ و مصدق است.
نقش امامان معصوم در زندگي بشر
پرسشي كه در اين جا مطرح مي شود اين است كه اگر هر امامي نسبت به امام پيشين خويش ناسخ و مصدق است امامان پيشين تا امام زمان(عج) چه نقشي را مي توانند در زندگي كنوني ما ايفا كنند؟
براي اين پرسش پاسخ هاي متعدد و متنوع از زواياي مختلف مي توان ارايه نمود كه برخي از آنها مربوط به حوزه انسان هاي كامل و نقش فراطبيعي آنان و از منظر عرفان و ولايت عظماي الهي است و برخي ديگر نسبت به امور عادي مي باشد. در اين جا براساس شيوه دوم به مسئله پرداخته مي شود.
امام معصوم(ع) در زمان خويش مسئوليت هايي داشته كه بايد انجام مي داد و اين مسئوليت ها را به درستي براساس مقتضيات انجام داده است. آنان نيز همانند بسياري از پيامبراني بوده اند كه خداوند از آنان سخني به ميان نياورده و تنها به اجمال و كلي گويي نسبت به آنان بسنده كرده است. به اين معنا كه آنان وظيفه و مسئوليتي نسبت به افراد و جامعه زمان خويش داشته و آن را به درستي انجام داده اند. بنابراين همانند همه پيامبران قابل تكريم و احترام مي باشند و نبايد ميان امامي با امامي از اين جهت تفاوتي قايل شد.
از سوي ديگر امامان معصوم در زمان خويش اقدامات و شيوه هايي را بكار برده اند كه از آنها به سنت معتبر و قطعي و يا سيره عملي ياد مي شود و امام زمان(عج) آن را به شكلي تأييد و تصديق نموده و بيان نسخي نسبت به آن ها نداشته است. از اين رو مي تواند در زندگي كنوني ما به حكم تصديق امام زمان مورد استفاده قرار گيرد.
اين مجموعه ها هر چند نسبت امامي به امامي متفاوت است و برخي از آن بزرگواران بيش تر و برخي كم تر توانسته اند مطالبي را بيان دارند و يا سيره عملي را نشان دهند ولي هيچ يك از اين تفاوتها موجب نمي شود كه از مقام و ارزش و جايگاه آنان كم شود.
اذن و اجازه امام زمان براي استفاده از سنت
چنان كه گفته شد اذن امام زمان هر دوره اي مجوز استفاده از سنت و سيره امامان پيشين است و اگر اذن و اجازه نباشد نمي توان از سنت و سيره استفاده كرد.
در فقه شيعي آمده است كه تقليد از مجتهد ميت به صورت ابتدايي جايز نيست، زيرا مجتهد زنده است كه جانشين ميت است. ازسوي ديگر به حكم «اما الحوادث الواقعه فارجعوا الي رواه احاديثنا؛ اما در رخدادهايي كه با آن مواجه مي شويد به مجتهدان و راويان احاديث ما رجوع كنيد.» شخص نمي تواند حتي بي اذن مجتهد زنده بر تقليد ميت باقي بماند؛ زيرا شرط رجوع مجتهد در رخدادها و وقايع زنده بودن او است و از آن جايي كه ميت نمي تواند درباره رخدادها نظر و رايي را صادر كند نمي تواند مرجع و محل رجوع باشد.
از اين رو همگان برعدم جواز رجوع ابتدايي به ميت فتوا داده اند هرچند كه در بقاي از ميت با اذن مجتهد زنده محور غالب فتاوا براين است كه مجاز مي باشد ولي مي بايست گفت كه اين اجازه از زنده به معناي آن است كه اصالت از آن زنده است و مجتهد زنده به حكم و تصديق خود به مقلد، جواز رجوع داده است و برهمين اساس مي بايست خمس و ديگر امور مالي را با مجتهد زنده تصفيه نمايد.
اذن امام زمان، ملاك مشروعيت اعمال مسلمانان
امام زمان كنوني ما بقيه الله اعظم(عج) است و مي بايست براي هر عملي به او رجوع كرد كه وي نيز مراجع زنده را مرجع تقليد مردم معرفي كرده است.
در حقيقت امام زمان هرعصري به عنوان مسئول و خليفه الله ازسوي خداوند به هر عملي مشروعيت مي بخشد بي اذن او هيچ عملي مشروعيت نمي يابد از اين -رو گفته شده كه امام زمان هر عصري شاهد و گواه بر هر عملي است و امت ها مي بايست به او پاسخ گو بوده و او نيز نسبت به خدا پاسخ گو مي باشد.
از نظر قرآن تنها زماني عملي مشروع مي باشد كه ازسوي امام و ولي الله ماذون باشد. براين اساس امامان معصوم(ع) چون امام باقر(ع) فرمودند: بني الاسلام علي خمس: الصلوه والزكوه والصوم و الحج و الولايه . اسلام بر روي پنج پايه بنا شده است: نماز، روزه، زكات، حج، ولايت (كافي، ج2، ص71) دربرخي ديگر از احاديث آمده است كه اگر كسي ولايت نداشته باشد ارزشي براي ديگر اعمال نيست؛ زيرا بي ولايت ديگر اعمال بها و ارزشي ندارد.
براين اساس هر عمل و سنتي مي بايست براساس تاييد و تصديق و امضاي ولي الله باشد، خداوند به اين مطلب دربخش اطاعت توجه داده است. از نظر قرآن، اطاعت كه در حوزه عمل است بايد براساس فرمان خدا و رسول و اولي الامر باشد و از آن جايي كه امر در كاربردهاي قرآن گاه به معناي كارها و امور اجرايي است، در كاربرد تركيبي آن يعني اولي الامر به معناي ولايت در كارهاي اجرايي است. از اين رو ولايت صاحبان امر به معناي مديريت جامعه به سوي كمال است كه شامل امور سياسي و نظامي و مانند آن مي شود.
از آن جايي كه در امور جاري زندگي و جامعه نمي توان از ميت دستور گرفت همواره سخن از اولي الامر زنده است و درعصر غيبت كبراي امام معصوم(ع) اين امر به فقيهان جامع الشرايطي سپرده شده كه داراي خصوصياتي چون ورع و تقوا و مانند آن هستند كه از قول امام حسن عسكري(ع) روايت معتبر نقل شده است: و اما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه مخالفا لهواه مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه.
نقش امام زمان در احكام ولايي
امام زمان(عج) درعصر حاضر سنت و شريعت را امضا مي كند؛ زيرا شريعت به دو دسته تقسيم مي شود: بخش ثابت و غيرتغييرناپذير و بخش متغير كه براساس مقتضيات زماني و مكاني و شرايط آن تغيير مي كند. اين بخش نيازمند اجازه امام به امضا و سكوت در برابر عمل انجام شده است دراين موارد است كه امام نقش خود را به عنوان امام زمان هر عصري ايفا مي كند و همانند پيامبران، مصدق شريعت است و يا ناسخ حكمي است كه مرتبط به زمان و مكان و به سخن امروز اين حكم ولايي بوده است. در احكام ولايي است كه نقش امام زمان هر عصر به خوبي نمايان مي شود. احكام ولايي مرتبط به مسئله اولي الامر است كه مي بايست ازسوي همگان اطاعت شود و تاكيد قرآن براين مسئله از اين روست كه برخي با جمود براحكام ولايي عصر پيامبر(ص) مي كوشند آنها را در عصر ولي امري ادامه دهند، درحالي كه احكام ولايي مرتبط با عصر خاص و ولي امري است.
نقش امام هادي(ع) در تداوم امامت
با توجه به مطالب پيش گفته مي توان گفت كه هر امامي از جمله امام هادي(ع) به عنوان امام و خليفه الله و خليفه الرسول(ص) و نيز اولي الامر واقعي، وظيفه و مسئوليتي نسبت به امت عصر خويش داشت كه به درستي با همه محدوديت ها انجام داده است. هر چند علل و عوامل مختلف نگذاشت تا امام هادي(ع) مطالب و توشه كمتري براي زندگي امروز به جا گذارد ولي همان اندازه كه از ايشان به ما ارث رسيده خود با تاييد امام زمان(عج) قابليت عمل يافته است اگر از برخي از پيامبران(ع) تنها جمله و يا كلمه و يا روشي به جا مانده است و يا از زبور داود و يا مزاميرش تنها بخشي به ما رسيده و يا از ديگران حتي همين اندازه نيز نرسيده و تنها گزارشي از سيره عملي آنها ازسوي خداوند درقرآن گزارش شده همان اندازه براي ما مفيد مي تواند باشد و اين كمي و يا زيادي نقل از سخنان و يا سيره نمي تواند از بها و نقش و جايگاه امامان معصوم(ع) بكاهد و ما موظف و ماموريم كه «لانفرق بين احد منهم»؛ درميان ايشان تفاوت قائل نشويم و همگان را به عنوان نور واحد تلقي كرده و به تكريم و احترام ايشان پرداخته و به سخنان و يا سيره كمي كه از آنان رسيده عمل كنيم.
اگر از امام هادي تنها همين زيارت جامعه به ما رسيده بود باز مي توان گفت كه آن زيارت دنيايي از دانش و علم و معرفت حقي و سيره عملي است كه بايد بدان توجه داشته و با خواندن و عمل به آموزه هاي آن، خود را در مسير كمال قرار دهيم.
زيارت جامعه
زيارت نامه هايي كه تحت عنوان زيارت جامعه ياد شده اند، مضاميني هستند كه به وسيله آنها مي توان همه ائمه هدي(ع) را زيارت كرد. شايد علت ديگر اين وجه نام گذاري، تصوير نسبتاً جامعي است كه در اين زيارت ها از ائمه(ع) ارائه شده است.
زيارت جامعه، زيارتي است كه آن را شيخ طوسي در تهذيب و شيخ صدوق در من لايحضره الفقيه نقل كرده اند مرحوم مجلسي درباره آن مي گويد: اين زيارت بهترين زيارت از نظر متن و سند و فصيح ترين و بليغ ترين آنهاست. پدر ايشان نيز در شرح من لايحضره الفقيه مي گويد: اين زيارت، بهترين زيارت و كامل ترين آنهاست و من همواره در پرتو آن به زيارت ائمه(ع) در اعتاب مقدسه نايل مي شدم.
زيارت جامعه، بسان سيل از كوهسار وجود هادي امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علي بن محمدنقي(ع) سرازير شده است كه در آن در پوشش بيان فضائل انسان كامل، معارف عميق توحيدي و ولايي، مطرح شده است.
امام هادي(ع) در اين زيارت، ائمه اطهار را با جلوه هاي گوناگون مطرح ساخته تا زائر، ايشان را از زواياي مختلف تماشا كند و آنان را الگوي خود قرار دهد.
در اين زيارت، مهمان با انواع غذاهاي امام شناسي، تكريم مي شود. در واقع اين بيانات عرشي امام علي النقي يك دوره امام شناسي است.
متن اين عبارت ها در زيارت جامعه به گونه اي است كه صدور آن از غيرمعصوم محال است؛ وانگهي مضامين آن با قرآن هماهنگ است و اين، نكته اي است كه پژوهشگر را از بحث سندي آن بي نياز مي سازد.

شخصي به نام موسي بن عبدالله نخعي به حضرت علي النقي(ع) عرض كرد: يابن رسول الله! مرا به زيارتي با بلاغت كامل آموزش ده كه هرگاه درصدد بودم يكي از شما را زيارت كنم، از آن طريق باشد كه حجت علي الاطلاق خداوند متعال، امام هادي(ع) اين زيارت را بيان فرمودند و يك مجموعه كامل از دروس معرفت شناسي ائمه معصوم(ع) را در اختيار نسل هاي آينده تا روز رستاخيز قرار دادند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا