اعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

امامت عظما در سايه نبوت كبرا

%D8%BA%D8%AF%D9%8A%D8%B1امامت از سوي خدا به آل محمد (ص) كه فرزندان نسبي و معنوي ابراهيم(ع) هستند بخشيده شده است ولي اين مقام از سوي بسياري از مردمان مورد حسادت قرار گرفته است و گروه هايي از مردم حجاز در عصر پيامبر(ص) خواستار دست يابي به مقامي بودند كه كه از سوي خداوند به ايشان عنايت شده است.

امامت از سوي خدا به آل محمد (ص) كه فرزندان نسبي و معنوي ابراهيم(ع) هستند بخشيده شده است ولي اين مقام از سوي بسياري از مردمان مورد حسادت قرار گرفته است و گروه هايي از مردم حجاز در عصر پيامبر(ص) خواستار دست يابي به مقامي بودند كه كه از سوي خداوند به ايشان عنايت شده است. خداوند در آيه 54 سوره نساء به صراحت بيان مي دارد: ام يحسدون الناس علي ما اتينهم الله من فضله فقد آتينا آل ابراهيم الكتاب و الحكمه و آتينهم ملكا عظيما.

حسادت كنندگان
آن چه در اين آيه به عنوان محل و مورد حسادت بيان شده آن چيزي است كه از سوي خداوند به عنوان فضل و بخشش به پيامبر(ص) و خاندان پاكش عنايت شده بود. آن چيزي كه در آغاز آيه به صورت مجهول (ما) بيان مي شود در ادامه هنگامي كه به بيان فضل خداوندي به آل ابراهيم (ع) مي رسد به صراحت و روشني بيان مي شود كه عبارت از كتاب و حكمت و حكومت است.
در حقيقت آن چه محسود و مورد حسادت نسبت به پيامبر و خاندان اوست همان چيزي است كه مورد حسادت از سوي مردمان عصر ابراهيم (ع) نسبت به فضل الهي به آنان بوده است. خداوند بيان مي كند كه به خاندان حضرت ابراهيم (ع) كتاب و حكمت و حكومت عطا شد كه از سوي برخي مورد حسادت قرار گرفت. همين امور نيز نسبت به پيامبر (ص) و خاندانش به عنوان موارد حسادتي مطرح مي شود. هر چند كه آيه محل حسادت را بيان نمي كند ولي از ادامه آيه مي توان دريافت كه محل حسادت پيامبر(ص) و خاندان مطهر وي يعني آل محمد بوده است.( نورالثقلين، روايات تفسيري وارد شده ذيل آيه)
در حقيقت آيه به صراحت و روشني بيان مي كند كه مردمان نسبت به موارد عطايي از سوي خدا چون كتاب و حكمت و حكومت (ملك عظيم) درحق پيامبر(ص) و آل پيامبر(ع) حسادت مي ورزند.هر چند كه در آيه از واژه ناس (مردم) براي بيان اهل حسادت بهره برده شده است ولي مراد از آن به يقين و قطع گروهي از مردمان مي باشند. تعبير ناس در كاربردهاي قرآني عموما براي بيان توده مردم به كار مي رود.
اين مردمان يا برخي از مردمان كساني هستند كه خود خواهان دست يابي به يك يا همه مقامات هستند كه خداوند به فضل و عنايت خويش به پيامبر و خاندانش (ص) همانند آل ابراهيم (ع) عطا نموده است. به نظر ايشان اگر مقام كبراي نبوت از آنان پيامبر (ص) شد مي بايست مقام عظماي امامت و حكومت ديني و دنياي مردمان در اختيار ايشان قرار گيرد.
اين حسادت چنان كه در آيه سوره فلق بيان مي شود گاه به شكل حسادت عملي و عيني ظهور و بروز مي كند كه بسيار خطرناك است؛ زيرا حسادت تا زماني كه در دل و درون باشد تنها به خود شخص ضرر و زيان روحي و رواني مي رساند و از عمل نيك و دست يابي به مقامات عالي انساني باز مي دارد ولي هر گاه به شكل حسادت عيني و عملي بروز و ظهور كند بسيار خطرناك است كه تنها خداوند مي تواند از آثار وتبعات آن جلوگيري به عمل آورد. از اين روست كه خداوند به مومنان مي آموزد تا از حسادت حاسدان زماني كه به شكل فعلي در مي آيد به خدا پناه برند: ومن شر حاسد اذا حسد؛ پناه مي برم از شر حاسد هنگامي كه آن حسد را به فعليت در آورد. از اين روست كه در آيه به شكل فعل حسد از آن سخن به ميان مي آيد و از اين كه حسادت دروني به شكل فعل خود را بروز و ظهور دهد به خدا پناه جست.
بسياري در عصر نخست رسالت بودند كه خواهان دست يابي به مقام كبراي نبوت بودند و حتي برخي چنان كه قرآن گزارش مي كند خواستار آن بودند كه اين مقام به دو تن از بزرگان قريش و طائف برسد: وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ( زخرف آيه 31)
حسادت در باره مقام عظماي امامت و اولي الامر معصومان خاندان عصمت و طهارت (ع) به گونه اي بود كه حتي برخي از ايشان برنامه اي همراه با ترور و قتل داشتند كه در آيات قرآني از آن سخن به ميان آمده است: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ( مائده آيه 67) خداوند در اين آيه به پيامبر(ص) يادآور مي شود كه مامور است تا امامت اميرمومنان (ع) را به صراحت اعلام كند و ترسي از ترور نداشته باشد زيرا خداوند او را بر اين مساله ياري مي رساند.
امامي كه در اين جا مي بايست معرفي شود پيش از اين به اشكال مختلف معرفي شده بود و اهل حسادت مي دانستند كه او كيست ؛ زيرا خداوند در آيه 55 سوره مائده بيان داشته بود كه امام و ولي امر كسي جز علي (ع) نيست كه در هنگام نماز زكات داده و انگشتري خويش را به محتاج ونيازمند بخشيده بود: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
خداوند اين مقام را به همه پيامبران عطا نكرده است ( انبياء آيه 73 و نيز سجده آيه 24) و از اين رو مقام امامت از جايگاه بسيار والايي برخوردار بوده كه حضرت ابراهيم (ع) پس از نبوت و گذر از آزمون هاي سخت بدان دست يافته بود.( بقره آيه 124)
مقام عظماي امامت در آيات قرآن
امام كسي است كه به امر مستقيم خداوند انتخاب و عمل مي كند و به گونه اي به او وحي الهامي مي شود تا جامعه را مديريت كند.(انبياء آيه 73 و سجده آيه 24 ) بنا براين نمي توان آن را كم تر از مقام نبوت بر شمرد بلكه به جهاتي چون مديريت دين و دنيا مردمان از مقام نبوت كه مقام اطلاع رساني و پيام رساني است نيز برتر مي باشد؛ زيرا امام كسي است كه در مقام عالي نشسته و هستي را مديريت مي كند و جامعه را به سوي كمال به شكل عملي رهنمون مي سازد.
هدايت ايصالي امام (ع)
هدايتي كه امام به عهده مي گيرد هدايت ايصال به مطلوب است كه با هدايت عمومي تفاوت دارد. پيامبران در مقام نبوت موظف هستند كه تنها مردمان را به سوي حق هدايت كنند ولي وظيفه ندارند تا آنان را به حق برسانند و دست ايشان را بگيرند و آنان را در رسيدن كمك و ياري رسانند. اين مطلب را خداوند در آيه 73 سوره انبياء به صراحت بيان داشته است؛ زيرا خداوند مي فرمايد كه مقام امامت پس از احراز مقام نبوت با شرايطي دشوار به برخي از پيامبران عطا شد تا آنان به امر خداوندي هدايت مردمان را به عهده گيرند. اين هدايت دومي كه در اين جا پس از كسب مقام امامت براي برخي از پيامبران بيان مي شود هدايت خاص و ويژه اي است كه همان هدايت ايصال به مطلوب است.
در حقيقت وظيفه امامان بسيار دشوارتر از وظيفه پيامبران است كه تنها در مقام نبوت نشسته اند. امامان وظيفه دارند در مقام عمل وارد شده و به شكل امر عيني و هدايت ويژه مردمان را به كمال مطلوب برسانند. اين رساندن مي تواند به شكل تصرف تكويني نيز صورت بگيرد. در حقيقت امامان كساني هستند كه در مقام عالي تري قرار گرفته و توانايي آن را دارا مي باشند كه با تصرفات خاص خود مردمان را به هدايت خاص به كمال مطلق و مطلوب برسانند؛ زيرا آنان خود انسان هاي كاملي هستند كه هيچ گونه ظلم به نفس و ديگري نداشته اند و از هر گونه ظلم و ستمي به خود و ديگري پاك هستند.(بقره ايه 124)
از اين روست كه گفته مي شود كه مقام امامت مقام عيني و تكويني است و امام افزون بر وظايف تشريعي و هدايتي داراي مقام تصرفات عيني است. اين تصرفات به شكل ولايت خاص اعمال مي شود و مقام مديريت ديني و دنيوي مردمان را دارا مي شود. اين همان چيزي است كه گاه در آيات قرآني از آن به ولي امر و يا اولي الامر از آن تعبير مي شود.( نساء‌آيه 59 )
برتري مقام امامت بر نبوت
با توجه به مطالب پيش گفته مي توان دريافت كه مقام امامت برتر و عالي تر از مقام نبوت است و تنها نبوت كبراست كه مي تواند با مقام امامت برابري كند؛ زيرا كسي كه درمقام نبوت كبرا قرار مي گيرد از مقام نبوت عادي بالاتر رفته است و در مقامي قرار گرفته است كه خداوند در آياتي آن را از مقام نبوت عادي جدا كرده است.
در حقيقت تنها پيامبراني كه افزون بر مقام نبوت عامه به نبوت خاصه يعني امامت رسيده اند به سبب برخورداري از نبوت كبرا و ولايت خاص مي توانند همتراز امامان باشند. بر اين اساس است كه گفته مي شود كه امامان معصوم از اهل بيت پيامبر(ص) بر بسياري از پيامبران برتر هستند؛ زيرا آنان در مقام ولايت كبرا و امامت عظماي نشسته اند كه خاص نبوت كبراست.
كسي كه به مقام امامت مي رسد بر همه مردمان ولايت دارد چنان كه آيه 124 سوره بقره امامت حضرت ابراهيم (ع) را پس از پيروزي و موفقيت در آزمون هاي خاص بر ناس و مردم تصريح مي كند.
اميرمومنان (ع) در روز غدير خم از سوي خداوند به دست پيامبر (ص) به عنوان امام مردمان نصب مي شود(مائده آيه 3) و همين نصب موجب ياس دشمنان دين مي شود ؛ زيرا با مشخص شدن رهبري ديني و دنياي مردمان امت از اين توان و ظرفيت برخوردار مي شود تا كسي را براي دست يابي به مقامات انساني به عنوان هدايت ايصال به مطلوبي همراه داشته باشد.
كساني كه اهل حسادت بودند و يا در نظر داشتند كه مقام ولايت و امامت را تصاحب كنند با نصب خاص مايوس شدند.( مائده آيه 3) و رسالت نبوت كبراي پيامبر(ص) با اين اعلام رسمي پايان يافت( همان ) زيرا با اين اعلام رسمي امامان بعدي (ع) نيز به شكلي نصب شدند و هر گونه بحران در رهبري ديني و دنياي از ميان رفت و بنابر آيه 74 سوره فرقان و روايات تفسيري در ذيل آن معلوم شد كه هر امامي امام ديگري را نصب خواهد كرد و امامت به شكل جعل اهلي در نسل محمدي (ص) همانند نسل ابراهيمي (ع) تداوم مي يابد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا