مناسبت ها

انقلاب اسلامي ، پسا نوگرايي توحيدي

7xjulvpانقلاب اسلامی ایران در عصر حاضر پدیده ای عظیم و در نوع خود منحصر به فردی است که ابعاد و زوایای گوناگون می توان آن را مورد بررسی و کنکاشی قرار داد، تجربه گران سنگ سی سال نظام اسلامی و سیر تحولات و تطورات آن در عرصه داخلی منطقه ای و بین المللی ، زمینه های بازخوانی ابعاد وسیع و فراگیر این انقلاب را فراهم می آورد که در این نوشتار به جنبه فرهنگ دینی و بازخوانی شاخص های آن پیش از پیروزی انقلاب و پس از آن پرداخته شده،

نویسنده در مقام تبیین این موضوع استکه فرهنگ دینی مهم ترین متغیر و عامل تعیین کننده و کلیدی در شکل گیری، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی بوده است که در شاخص های قبل از انقلاب و سیر حرکت و بقای انقلاب تاکنون به وضوح می توان جلوه هایاین فرهنگ دینی را مشاهده نمود.

شايد بتوان انقلاب اسلامي را مجمع اضداد، بلكه تناقضات ناميد؛ از اين روست كه درك آن براي بيشتري مردم به ويژه بيگانگان از اسلام دشوار و ناشدني دانست.
به نظر مي رسد كه تضادها و تناقضات آن، ریشه در انديشه توحيدي اسلام داشته باشد ؛ زیرا در این اندیشه است كه خداوند موجودی با تناقضات و متضادهای بی شماری است؛ چون وی را اول و آخر دانسته و در همان ظاهر و باطن مي شمارد. گاه دیگر وی را در همان حال كه در قرب وجودي چون اقرب از رگ هاي انساني مي داند، دور از دسترس اوهام و عقول مي شمارد. اين گونه است كه از پسانوگرايي انقلاب اسلامي سخن گفتن براي مومنان آسان و براي دشمنان غير قابل درك و تحليل و تبيين است.
انقلاب اسلامي ميان خردورزي و تعبد گرايي و ميان سنت و مدرنيته و ميان حال و گذشته بلكه آينده جمع كرده است. از اين روست كه پا در سنت هاي گذشته تاريخ تا آدم دارد و در انديشه دگرگوني حال براي ساخت جامعه توحيدي و ارماني در اينده به نام جامعه جهاني عدالت محور مهدي (عج) دارد. برخلاف ديگران اديان و مذاهب ، انديشه و بينشي كه اين انقلاب را هدايت مي كند به گونه اي است كه عصر طلايي و آرماني خويش را نه در گذشته بلكه در آينده جست و جو مي كند و به حكم نوعي جبر تاريخي بر اساس فلسفه علم تاريخي كه از قرآن اتخاذ كرده است، آينده جهان را از آن خود مي شمارد و با دولت جهاني عدالت محور مي انديشد. اين گونه است كه به جايي نگاه محض به حال و يا به گذشته طلايي با جمع همه توان ونيرو به اينده اي سعادت مند براي تمامي بشريت مي انديشد و بي هر گونه گسستي ميان آينده و گذشته، حال مردم و جامعه را چنان به هم پيوند منطقي و فلسفي مي زند كه جز خود ايشان همه را سرگردان مي كند تا از تحليل رفتارها و پيش بيني واكنش ها و كنش هاي ايشان باز مانند.
انقلاب اسلامي، انقلابي به نام خدا و در مسير انديشه هاي متعالي توحيدي بوده است؛ از اين روست كه داراي پشتوانه فرهنگي و تمدني هزاران ساله است و در پشت سر خويش انبوهي از تجربيات علمي وعملي را با خود همراه دارد. در هر برهه اي و براي هر مشكلي نه تنها يك راه برونرفت بلكه ده ها راهكار از گذشته تاريخي با خود دارد.
انقلاب اسلامی در هر شرايطي مي تواند خود را به سادگي تطبيق دهد و از حالت انفعال فعال ويژه اي برخوردار مي باشد. انفعال فعال حالتي است كه تنها از مجموعه اي متدين وباورند به حزب الله مي تواند صادر شود؛ زيرا ايشان كساني هستند كه خود را در عين فقر ذاتي به خداوند، قدرتمندترين و عزيزترين مردمان مي شمارند و با عزت تمام به مقابله با هر چالشي و تنشي مي پردازند. همانند شاخه هاي نرم و بوته هاي سبك در برابر توفان حوادث خم مي شوند تا اجازه عبور به آن ها داده شود بي آن كه آسيبي يا آسيب جدي ببينند و سپس همانند كوه پايداري مي كنند و اين گونه است كه چون زهدان شب و شيران روز عمل مي كنند؛ زيرا باور به حضور و ربوبيت خداوندي در همه امور جزيي و كلي و پذيرش تقدير و عمل به مسئوليت ها و وظايف فردي و اجتماعي در قبال همگان، آنان را به گونه اي مي سازد كه چه پيروز شوند و چه شكست بخورند خود را پيروز مي شمارند؛ چون وظيفه و عمل به مسئوليت ها را ماموريت خويش مي دانند و در همان حال اگر پيروز و موفق شوند خداوند را بر ياري اش سپاسگزارند و اگر شكست بخورند و شهيد بشوند خود را در بهشت رضوان الهي مي يابند. در هر دو حالت شكست و پيروزي سعادت و خوشبختي دنيوي واخروي را با خود دارند.
منفعل فعال يكي از تناقضاتي است كه در انقلابيون و انقلاب اسلامي به خوبي مي توان شناسايي و ردگيري كرد. بارها ديده ايد و يا براي شما پيش آمده است كه در هنگام پياده شدن از اتوبوس در حال حركت، انسان ناچار مي شود تا براي مقابله با افتادن مقداري با اتوبوس حركت كند و بدود. با اين كه انسان ناچار است با اتوبوس بدود تا به زمين نخورد در همان حال تلاش مي كند تا پس از مقداري و مدتي خود مهار و مديريت حركت را به دست گيرد تا بر نيروي وارد آمده هنگام پياده شدن چيره شود. اين همان حركتي است كه انقلاب و انقلابيون همواره نسبت به نيروي وارده آمده از سوي دشمنان انجام مي دهند و در طول تاريخ مردمان متمدن و با فرهنگ ايراني بارها و بارها نسبت به تجاوزات بيروني انجام داده و در نهايت خود بر دشمنان چيره شده و اختيار كشور را در دست گرفتند كه نمونه بارز و اشكار ان حمله مغول ها و واكنش خردمندانه ايرانيان و حفظ تمدن و فرهنگ ايراني اسلامي بوده است كه پس از مدتي خود دوباره نه تنها دشمنان را از پا در آوردند بلكه آنان را همراه خويش ساختند.
بر اين اساس مي توان گفت كه ويژگي هاي انقلاب اسلامي ويژگي هاي منحصر به فردي است كه در هيچ يك از انقلاب هاي جهان هاي معاصر و گذشته نمي توان براي آن يافت و تنها نمونه تاريخي كه بتوان اين انقلاب را در بينش ها و نگرش ها و فلسفه و اهداف وجودي و ايجادي با آن مقايسه كرد انقلاب هاي پيامبران اولوالعزم الهي چون نوح(ع)، ابراهيم(ع)، موسي (ع) ، عيسي (ع) و محمد (ص) و نيز امامان و اولياي معصوم (ع) مي باشد.
از اين رو هنگامي كه شاخصه هاي رهبري و يا اهداف و فلسفه انقلاب نگريسته مي شود و يا به سيره علمي و عملي انقلابيون وروش هاي آنان توجه مي گردد نمي توان همانندي جز در تاريخ انقلاب هاي توحيدي يافت.
با اين همه براي شناخت بهتر و روشن شدن حقيقت انقلاب اسلامي ، بهتر است كه نگاهي گذرا به برخي از شاخصه هاي مهم انقلاب اسلامي وديگر انقلاب هاي معاصر به ويژه انقلاب كبير فرانسه و انقلاب اكتبر روسيه كه به انقلاب بلشويكي معروف است، افکنده شود.
شاخص هاي رهبران و سيره علمي و عملي آنان
برخي اصولا تشكيل جوامع را به مردان بزرگ و قهرمانان نسبت مي دهند كه قهرماني ملي ناميده مي شوند. بسياري از جوامع و ملت ها در آغاز گرد مرداني پديد آمده است كه بعدها حتي شكل افسانه اي و اسطوري يافته اند. گاه اين مردان بزرگ به انسان هاي كاريزما و فروهر تبديل شده اند و هاله اي از نور آسماني دور وجود ايشان شكل مي گيرد كه هر گونه مخالفت با قواي فوق طبيعي و خارق عادت ايشان به معناي نفي هويت ملي تلقي مي شود.
حضرت ابراهيم (ع) و حضرت موسي (ع) و سليمان نبي (ع) براي قوم يهود چنين مكانتي دارد و براي عرب دوره جاهليت نقش حضرت ابراهيم نيز اين گونه بوده است و يعرب بن قحطان نيز هر چند كه هويت بخشي ايشان نقش دارد ولي در مقام و مكانت حضرت ابراهيم (ع) نمي نشيند. ملت پارسي و ايراني به كوروش كبير و فريدون هويت مي يابد . با بررسي در اقوام ديگر مي توان قهرمانان و مردان اساطيري و افسانه اي را يافت كه در هويت بخشي ايشان نقش بنيادين و اساسي دارند و ملت بر اساس آن شكل مي گيرد.
هر چند كه مردان بزرگ در آغاز تنها برخي از تغييرات را سبب شده اند ولي در يك فرايند زماني به سبب تفاوت ها و شرايط بوم زيست و برآورد نيازهاي خاص با ويژگي هاي ميهني نوعي خاص از فرهنگ و تمدن شكل مي گيرد كه تفاوت ها را افزايش مي دهد و به هر ملتي هويت مستقل و مجزا مي بخشد و به سادگي تفاوت هاي بينشي و نگرشي و روشي را تقويت مي كند كه به همان سادگي و روشني قابل شناسايي و تشخيص مي باشد.
اين گونه است كه در يك فرايند زماني، خصوصيات و آداب و رسومي خاص مي گيرند و حتي غذاها و پوشاك ها و نيازهاي آنان و روش هاي بهره گيري از منابع زميني را نيز تغيير مي دهد به گونه اي كه مي توان هر ملتي با سابقه كهن را به سادگي به اين تفاوت ها شناخت.
به هر حال هر ملتي ، متكي بر مردان بزرگ و قهرمانان ملي است. هر انقلابي بزرگ نيز داراي رهبر و رهبراني برجسته و شاخص است كه دگرگون هاي بزرگ و اصلاحات و تغييرات ژرفي را در جوامع وملت هاي خويش بلكه پيراموني پديد مي آورند.
با اين همه رهبران هر چند داراي برخي از ويژگي هاي برجسته و عمومي چون شجاعت و دلاوري و دورانديشي و نوآوري هستند با اين همه از خصوصيات و ويژگي هاي انحصاري برخوردار مي باشند كه مي توان به سبب آن نوع تحولات و ميزان و درجه و سطح دگرگوني ها و تاثيرات را ارزيابي و حتي پيش بيني كرد.
انقلاب كبير هر چند كه گونه اي شورايي مديريت مي شد و نقش اساسي را گروه هاي روشنفكري از دانشمندان به عهده داشتند ولي در نهايت با تسلط اشخاصي چون وبستر و سپس ناپلئون جهت و شكل ديگري به خود گرفت و عصر انقلاب به عصر ترور و خشونت و سپس امپراتوري و دولتی استعماري تبديل شد و انقلاب با شعار برابري و برادري و آزادي به سوي ديكتاتوري و اشغال سرزمين هاي ديگري متمايل شد و در عصر ناپلئوني مجموعه ای بزرگ از تجاوزات و لشكركشي ها را به همراه آورد و نوعي جنگ جهاني را ايجاد كرد كه مي توان آن را زمينه ساز جنگ جهاني المان و روحيه تجاوزگري به همراه شعارهاي زيبا ياد كرد.
به سخن ديگر انقلاب كبير متاثر از رهبران خويش و شعارهاي زيبا و جاذبه هاي چون انسان محوري و عقلانيت موجب شد تا به عنوان پدر بزرگ دمكراسي سازي امريكايي با لشكركشي هاي بزرگ تبديل شود. يورش و اشغال كشورهاي اروپايي تا مرزهاي روسيه و اشغال خاورميانه در عصر شعارهاي زيبا و دنياگرايانه انقلاب كبير انجام شد و مردمان بسياري در كنار سرزمين هاي سوخته زيادي گرفتار خشم انقلابي و آزادسازي به زور اسلحه رهبران انقلاب فرانسه شدند.
در انقلاب اكتبر روسیه نیز هر چند كه به ظاهر رهبري آن را لنين به عهده داشت ولی در پس پرده دولت اشغالگر و استعماري پروس و آلمان قرار داشت.
اين رهبر خود داراي خصوصياتي است كه ديكتاتوري در وي نهادينه بود و فريب و دست يابي به هدف ولو از راه نفاق و به سخن ديگر هدف وسيله را توجيه مي كند، در آن نهادينه شده بود. اين گونه است كه از درون آن استالين، بزرگ ترين ديكتاتوري تاريخ مدرن روسيه بيرون مي ايد به طوری که در مدت اندکی از دوران سیاه دیکتاتوری پرولتاریا افزون بر تجاوزات و كشورگشايي ها و قتل عام ملت های بسیار، مردمان بسياري از ملت روسيه را نیز به كام مرگ مي كشاند.
اما انقلاب اسلامي در مساله رهبري مردي بزرگ را داشت كه خود را خدمتگزار مي ناميد و حتي عنوان رهبري را نه بر خود بلكه بر نوجواني سيزده ساله سزاوار مي داند كه براي دفاع از ميهن و آرمان هاي ديني انقلاب به زير تانك مي رود و با شهادت خويش فضاي ديگري به دفاع مقدس مي بخشد.
اكنون كه سه دهه از انقلاب اسلامي گذشته و آغاز دهه چهارم آن را جشن مي گيريم بهتر مي توان به تحليل و ارزيابي انقلاب اسلامي و نقش آن در جهان معاصر پرداخت؛ زيرا انسان به طور طبيعي در هنگامي كه خود درگير مساله است تنها به جزئيات توجه دارد و زماني كه فراغت يافت و از گود و ميدان بيرون نشست امكان تحليل دقيق و كلي را مي يابد. شرايط حضور در بحبوحه انقلاب و تعيين مسيرهاي جزيي و پاسخ گويي به هر مساله روزمره و يا ماهانه وبلكه سالانه همانند آجرگذاري و خشت نهادن بر بناي فخيم وبزرگ است كه تنها تصوري از درون به شخص مي دهد و تنها زماني كه به نقشه ترسيمي از پيش و بناي ساخته شده تا عصر حاضر توجه مي كند فرصت ارزيابي وتحليل را مي يابد. هر چند كه نيازي نيست تا براي درستي تحليل از ناظر بيروني ياري گرفت؛ زيرا هر كسي مي تواند بر اساس نقشه ترسيمي روشن كند كه كار انجام شده تا چه اندازه توانسته پاسخگوي نقش ترسيمي و در جهت آن باشد. البته ناظر بيروني مي تواند برخي از تحليل ها در كليت كار و حتي نقشه هاي ترسيمي بدهد ولي هرگز نمي تواند شرايط ومقتضياتي كه ناظر دروني پس از فرصت يابي و تحليل و ارزيابي ، با آن مواجه بوده را درك نمايد و داوري وارزيابي دقيق و صادقانه اي داشته باشد. از اين رو لازم است كه خود، به عنوان ناظر دروني و يكي از كارگران اين بناي فخيم به آن بپردازيم؛ زيرا هم با فرصت ها و تهديدها آشنا هستيم وهم شرايط و مقتضيات را به جان ودل درك كرده و مي شناسيم.
بر اين اساس اين بازخواني از نگاه ناظر دروني انجام مي گيرد كه پس از سه دهه كار سخت و توانفرسا با نگاهي به سازه انقلاب اسلامي و نقشه هاي ترسيمي از سوي بنيانگذار و يا رهبران آن، به ارزيابي مي پردازد.
با توجه به مطالبي كه در آغاز به عنوان اهداف ، شعارها ، زمينه ها، انگيزه ها ومانفيست انقلاب اسلامي بيان مي شود مي توان سازه انقلاب اسلامي را در برابر ديدگان قرار داد و نسبت به رسيدن به اهداف و علل وعوامل دروني و بيروني داوري كرد. در حقيقت در آغاز نقشه ترسيمي انقلاب اسلامي را در حد يك نوشتار كوتاه بازخواني كرده و سپس بر اساس آن به سازه انقلاب اسلامي توجه و در نهايت به شكل درون نگرشي به تحليل و ارزيابي اقدام مي شود.
لازم است در آغاز تبيين شود كه هر عملي هر چند كه مي بايست داراي اتقان و مولفه هاي آن باشد ولي لازم نيست كه از هر لحاظ كامل باشد؛ زيرا شرايط كمالي مطلق در شرايط متغير دنيوي نه تحقق خواهد يافت و نه از پايداري برخوردار خواهد بود؛ زيرا هر عملي در شرايطي شايد به كمال حتي مطلق خود نزديك شود ولي علل و عوامل دروني و بيروني بسيار متغير دنيا اجازه بقا و پايداري را نمي دهد.
به عنوان نمونه ممكن است در دوره الفت اجتماعي و همبستگي در نهايت درجه همبستگي باشد ودر دوره ديگري به درجه هايي پايين تر سقوط كند و از نظر كساني كه دو دوره را تجربه كرده اند نوعي عدول از اهداف دانسته شود ولي اگر اين دوره اخير بتواند كف همبستگي را با خود داشته باشد كفايت مي كند؛ زيرا انسان ها و نيز شرايط و مقتضيات اجتماعي دروني و بيروني هرگز بر يك حالت باقي نمي ماند تا همانند سازه هاي فيزيكي بخواهيم يك بناي كامل و محكم و استوار چون دژ بسازيم كه هرگز دگرگوني در آن راه ندارد و در يك مدت زماني كوتاه و بلند باقي مي ماند و حتي در نسل هاي اينده نيز به عنوان يك سازه فخيم و با شكوه از آن ياد مي شود. سازه هاي تخت جمشيد و عصر صفوي با همه شكوه به سبب فيزيكي بودن و با همه آسيب هايي كه زمانه بر آن وارد ساخته است هميشه شگفتي ساز خواهد بود ولي سازه هاي غير فيزيكي هرگز از چنين خاصيت وويژگي پايداري برخوردار نخواهد بود. بر اين اساس مي تواند در دوره همبستگي و الفت اجتماعي و يا عدالت فراگير به گونه اي عملياتي شود كه شكوه و عظمت آن را مردمان به عنوان عصر طلايي همبستگي و عدالت گرايي بشمارند ولي اين بدان معنا نيست كه اين امر بي هيچ تنازلي پايدار بماند؛ زيرا انسان ها داراي حالات بسيار متغيرتر از دنيا هستند.
بر اين اساس داوري در امور فرهنگي و اهداف معنوي بسيار سخت تر خواهد بود و نمي توان ارزيابي دقيقي به دست داد و هر گونه داوري در اين عرصه با ان قلت هاي فراواني مواجه خواهد شد. 
اهداف و شعارهاي انقلاب اسلامي
اهدافي كه انقلاب اسلامي از همان آغازين روزهاي آن در نظر داشت، اهدافي است كه در آموزه هاي قرآني و نبوي به عنوان اهداف دين اسلام مطرح شده است؛ تنها ويژگي انقلاب اسلامي امروزي كردن مفاهيم و اجراي در آن در دوره معاصر و عصر غيب امام زمان (عج) است كه در شكل ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي نظريه پردازي شد.
بنابراين، در بخش اهداف و شعارهاي انقلاب اسلامي لازم است تا به خوانش اهداف دين و انقلاب اسلامي پيامبر (ص) وحركت هاي اصلاحي امامان (ع) اقدام شود؛ زيرا انقلاب اسلامي استمرار خطي است كه پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) ترسيم نموده اند.
زمينه ها و انگيزه هاي انقلاب اسلامي
ريشه هاي انقلاب اسلامي و خاستگاه آن را نمي توان جدا از اهداف كلان بعثت و آموزه هاي وحياني وهدايتي اسلام جست. از اين رو اگر در ميان انگيزه ها به اموري پرداخته مي شود از باب تطبيق وجري و بيان مصاديق امروزي هر موضوع و اهدافي است كه در قران به عنوان انگيزه هاي حركت هاي فردي و اجتماعي براي انسان مومن ترسيم و تصوير شده است. البته در بخش زمينه ها و بسترها مي توان به مواردي اشاره كرد كه در ظاهر تفاوت هايي با زمينه و بسترهاي انقلاب نبوي (ص) در صدر اسلام داشته باشد ولي در باطن و به شكل كلان وكلي مي توان زمينه ها و بسترها را مشترك يافت.
به سخن ديگر، شكل ديگري از مسايل و شرايط جزيي و كلي موجب پديداري انقلاب اسلامي در دوره معاصر شده است ولي ريشه كلي آن با شرايط و مقتضيات عصر نخست همانندي شگفتي دارد كه مي توان احياي دين و بهره مندي از همه آموزه هاي وحياني در همه بخش هاي زندگي فردي و جمعي بشر را از جمله آن ها بر شمرد. چنان كه ظلم ستيزي و مبارزه با انواع و اقسام تحريف هاي در حوزه دين و تعطيل احكام و نظام نبوي را بخش ديگري از انگيزه ها و زمينه هاي حركت انقلاب اسلامي بر شمرد.
مانفيست انقلاب اسلامي
سير تطورات انقلاب و تحولات آن

  1. اشغال لانه جاسوسي

اشغال لانه جاسوسي كه از آن به انقلاب دوم ياد مي كنند، به شكلي ورود انقلاب از مرحله اي به مرحله اي ديگر مي باشد، از اين رو مي توان آن را نوعي انقلاب بزرگ تر ياد كرد؛ زيرا هر چند كه اهداف انقلاب اسلامي جهاني بوده است ولي در عمل ايجاد ام القري اسلامي اصالت داشته ودر مرحله نخست انقلاب تنها خواهان ايجاد پايگاهي بر استقزار نظام اسلامي در گوشه اي از زمين بوده است ولي هماره نظر جهاني به پديده انقلاب داشته است.
اشغال لانه جاسوسي اعلان رسمي ورود به عرصه جهاني و صدور انقلاب و جهاني سازي آن بوده است. اگر تا كنون در عمل نوك حمله متوجه شاه و دولت شاهنشاهي بود اكنون فرصت طلايي كه حركت هاي استكباري شيطان بزرگ و ام الفساد قرن به انقلابيون بخشيده بود موجب شد تا حركت از دايره مرزهاي ايراني بيرون رود و شيطان بزرگ به عنوان هدف نهايي تعيين گردد.
انقلاب اسلامي معاصر همانند انقلاب اصلي پيامبر(ص) اكنون به جنگ همه مظاهر ظلم در عرصه جهاني مي رود كه در راس آن ها آمريكاي جهانخوار قرار داشت. البته در همان حال كه حمله به طور مستقيم به سوي آمريكا نشانه رفته بود ولي در عين حال نگاهي به شوروي ديگر مستكبر زمانه نيز داشت. دو شاهنشاهي ايراني و رومي در گذشته بنياد فساد جهاني را مديريت مي كرد و در زمان انقلاب اسلامي شوروي و آمريكا اين نقش را به عهده داشتند.
اكنون حركت هاي استكباري آمريكا به انقلاب و انقلابيون اين فرصت را بخشيد تا به جهاني شدن بيانديشند و براي آماده سازي حكومت جهاني مهدوي (عج) گام بردارند و به جنگ استكبار جهاني روند.

  1. جنگ تحميلي و بهره گيري از شهادت طلبي و رخداد عاشورا

جنگ تحميلي را مي بايست با همه آسيب هاي جدي كه به سرمايه مادي و انساني ايران وارد ساخته است، رخدادي با امدادهاي غيبي خداوند در همه عرصه ها و صحنه ها ارزيابي كرد. اين رخداد همانند رخداد عاشورا ضامن بقا و سلامت انقلاب و عبور ملتي از گردنه هاي سخت آزمون هاي الهي بر شمرد.
با جرياني از خون و مقاومت كه در دفاع مقدس هشت ساله پديد آمد ، انقلاب اسلامي چنان براي ابرقدرت ها و مستكبران جهاني دور از دسترس شد كه هرگز فكر حمله و يورش دوباره را به خود نداند. در تازه ترين ارزيابي ها از سوي منابع اطلاعاتي غربي جهت هجوم به ايران، به اين نكته توجه شده است كه ملتي كه شهادت را آرمان ودنيا را با همه زشتي ها و زيبايي هايش گذرگاه مي شمارد، امري لغو و بيهوده است و به جايي بهبودي وضعيت بحراني غرب موجبات افزايش بحران و شكست هاي متوالي در منطقه و در نهايت زوال قدرت هاي غربي فراهم خواهد آورد.
رخداد جنگ تحميلي چنان كه از نامش پيداست امر ناخواسته بود ولي رهبري و ملت با بهره گيري از رخداد عاشورا توانستند به شكل كامل فرهنگ عاشورايي را در آن پياده و اجرا كنند به گونه اي كه سال ها بعد اين شيوه در لبنان در برابر اسرائيل آزموده شد و در جنگ سي و سه روزه نيز نيروهاي مقاومت وحزب الله لبنان توانستند در برابر جديدترين سلاح ها و بزرگ ترين ارتش منطقه و يكي از بزرگ ترين ارتش هاي جهان بيايستد و آنان را شكست داده و به عقب نشيني از سرزمين لبنان وادار سازد.

  1. غلبه اسلام گرايي بر ملي گرايي

اسلام برای وطن و میهن ارزش دوچندانی قایل است، از این روست که یکی از حقوق انسانی که به عنوان حقوق طبیعی مورد تایید و امضا ی شریعت اسلامی قرار گرفته است، حق بقا در وطن و عدم جواز اخراج ایشان از آن است.
آیات 85 و 217 سوره بقره به صراحت از حقوق وطن برای هر کسی و عدم جواز بیرون راندن ایشان از سرزمین هایشان سخن گفته است. در این آیات به نگاهی به خلق و خوی یهودیان ، توضیح می دهد که با آن که در شریعت موسوی (ع) نیز این حق برای عموم انسان ها به عنوان حق طبیعی تایید و امضا شده بود و از یهودیان پیمان گرفته شده بود تا حقوق مردم را رعایت کنند ولی آنان حتی نسبت به هم مسلکان خویش نیز رحم نمی آوردند بلکه با تچاوز به حقوق طبیعی هم کیشان خویش، آنان را از وطن و میهن مالوف خویش بیرون می رادند و با اسیران گرفتن برخی درخواست ، فدیه می کردند.
آیات 13 سوره توبه و نیز 9 سوره ممتحنه بر قانونی کلی در همه اعصار و نسبت به همه انسان ها تاکید می کند و از هر گونه آواره سازی مردم و سلب حق طبیعی سکونت بر وطن نهی نموده است. از این روست که نسبت به رفتارهایی که مشرکان نسبت به پیامبر(ص) و مومنان در مکه داشتند و پیامبر(ص) را آواره ساختند ، واکنش تند و شدید را نشان می دهد.
به هر حال ملی گرایی به معنای حفظ حقوق طبیعی هر کسی نسبت به آب و خاک ، یکی از امور طبیعی و عقلایی است که مورد تایید و امضای شریعت اسلامی قرار گرفته است. آیات بسیاری به مساله تفاوت های فرهنگی و قومی اشاره می کند و با پذیرش خرده فرهنگ و تفاوت هایی قومی و قبیله در حد متعارف آن را امری مفید برای جوامع برمی شمارد. با این همه از این مساله نیز نهی می کند که نمی بایست این مساله به شکل تعصب و عصبیت ظهور و بروز کند و موجبات تحقیر فرهنگ ها و اقوام دیگری را سبب شود.
از این روست که هماره قرآن اعتدال و پذیرش جنبه های مثبت هر چیزی را اصالت می بخشد ولی از سوء استفاده ها نیز نهی می کند. یک امر مثبت چون خرده فرهنگ و تفاوت های فرهنگی و قومی می تواند به یک معضل اجتماعی و واگرایی ملی و انسانی تبدیل شود و موجبات تحقیر و نسل کشی و اموری زشت ونابهنجار دیگری را سبب شود. این گونه است که کاه نسل کشی ها تنها به سبب تفاوت های فرهنگی نه کلان بلکه خرد و یا تفاوت های قومی وزبانی رخ می دهد که می توان به نسل کشی در بالکان و فلسطین و آفریقای جنوبی در گذشته و حال اشاره کرد.
برخی از انقلابیون با تاکید و تکیه بیش از اندازه و افراطی بر ملی گرایی می کوشیدند تا اسلام گرایی را در درجه دوم اهمیت قرار دهند. از این روست که امام خمینی (ره) با آن که خود منادی ملی گرایی معتدل است و به مرزهای ایران اسلامی تاکید می کند و حاضر به از دست دادن یک وجب آن نمی شود ودفاع از از وطن و سرزمین را همانند دفاع از عرض و مال و دین می شمارد، با این همه به مقابله با افراط گرایی در حوزه ملی گرایی بر می خیز د.
تاکید بر ملی گرایی افراطی افزون بر این که محدود کردن انقلاب اسلامی در درون مرزهای جغرافیای ملی بوده است موجب می شود که بسیاری از ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه و همراهی و همدلی بلکه تعاون و همکاری ملت های دیگر اسلامی بلکه جهانی را از دست بدهیم.
انقلاب اسلامی در دایره نجات جهانیان رخ داده بود و بینش و نگرش آن جهانی بوده است؛ از این رو محدود کردن آن در حقیقت خیانت به آرمان جهانی آن بوده است. انقلاب اسلامی به هدف مبارزه با استکبار جهانی و جایگزین عدالت رخ داده بود و اختصاص به مرز و قوم و فرهنگ خاصی نداشته است هر چند که در آغاز در ام القری ایران رخ داده است ولی ایران تنها نقش پایگاه و پایتختی این حرکت داشته و دارد. از این روست که مبارزه با هر نوعی بی عدالتی در هر جای جهان اصالت می یابد و نجات مستضعان به عنوان هدف مطرح می شود.

شاید بتوان ریشه ناکارآمدی دولت موقت را گرایش شدید و افراطی آن به ملی گرایی به جای انسان گرایی و اسلام گرایی دانست. این مطلبی است که می توان به سادگی با بازخوانی رابطه دولت موقت با دیگر رهبران انقلاب به دست آورد. واکنش ها و کنش های موجود در آن زمان نشان می دهد که شکست و ناکار آمدی دولت موقت دید بسته و محدود سازی انقلاب اسلامی در پان ایرانیسم افراطی آن جست. سخن در این بخش بسیار است ولی از حوصله این مقاله بیرون می باشد.
.

  1. ارزش گرايي در برابر نفاق گرايي

از اصول اساسی اسلام شفاف سازی در مواضع است. اسلام هرگز هدف را عاملی برای بهره گیری از هر وسیله ای نمی شمارد. از این روست که هنگامی که پیمانی حتی با بدترین شخص بسته می شود بدان وفا می شود و وفا به پیمان ها و عقود وعهود در سرلوحه وظایف شخصی و حقوقی دولت و ملت اسلام است.
در روایت است امام سجاد(ع) فرمود" از امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمود: «فَو الذینَ بَعَثَ محمداً بالحقِ نبیاً لو أنَّ قاتلَ الحسینِ بنِ علیٍ ـ علیه السلام ـ ائتمنَنَی عَلَی السیفِ الذی قَتلهُ به لأدیتَهُ إلیهِ».«به خدا قسم اگر قاتل امام حسین ـ علیه السلام ـ شمشیرش را به من امانت بسپارد هر آینه به او پس خواهم داد». (امالی صدوق، ص 319.)
اسلام هماره در هر کاری شفاف سازی را اصل قرار می دهد و بر اصول ارزشی خویش پافشاری می کند. همین مساله موجب می شود که هرگز رفتاری نفاق آمیز در پیش نگیرند. این در حالی است که نفاق و دورویی ، رفتار کسانی است که به ظاهر ایمان آورده اند و برای این که از فواید شهروندی بهره گیرند کفر خویش را نهان می سازند.
پس از قدرت یافتن اسلام در مدینه ، نفاق پدیدار شد و همین منافقان بودند که هم دولت اسلامی را از جهت اصلی خویش بیرون بردند و هم با حضور در دولت بزرگ ترین ضربه ها را به دولت واسلام وارد ساختند و در نهایت به سادگی امام حسین (ع) را شهید کردند.
در انقلاب اسلامی نیز گروهی تحت فشار ملت به اسلام روی آوردند و نفاق خویش را نهان ساختند و حتی در شکل دمکراسی خواه بسیاری از مراکز قدرت را در اختیار گرفتند ودولتی پدید آوردند که حتی به اصول ابتدایی و ارزشی اسلام اهانت می کردند.
امام خمینی(ره) بر اساس همین ارزش گرایی بود که به تمام صراحت و شفافیت در برابر غرب می ایستاد و بی هیچ واهمه ای به نفاق رونمی آورد.
چنین شیوه ای نیز روش فر زند خلف وی نصرالله در لبنان است به گونه ای که مردم فلسطین اشغالی از صهیونست قول نصرالله را راست می شمارند و او را به راستگویی می ستایند. ساكنان سرزمین اشغالی و رهبران احزاب این رژیم سید حسن نصرالله دبیر كل حزب الله را راستگوتر رهبران اسرائیل می شمارند و می گویند وی هر آن چه می گوید راست است و به سخن خود عمل می کند.

  1. پذيرش قطعنامه و جام زهر
  2. پاي بند به قواعد عقلاني بين المللي و وفاي به پيمان ها
  3. استكبار ستيزي منطقه اي و جهاني
  4. دفاع از ارزش هاي متعالي انساني
  5. دفاع از مردمان فلسطين و لبنان
  6. دفاع و حمايت از مستضعفان
  7. تمدن سازي و بهره مندي از تمام ظرفيت ها در فن آوري و ..
  8. مشاركت دهي و مردم سالاي ديني
  9. مبارزه با گرايش هاي ضد ديني و جريان هاي سكولار
  10. تاكيد بر گفتمان عدالت محور و بازگشت به اصول ارزشي امام خميني
  11. كنش ها و واكنش ها نسبت جريان معنويت گرايي
  12. چالش هاي انقلاب با ليبراليزم و تحجر گرايي سلفي
  13. مبارزه اقتصاد سرمايه داري و تبيين اقتصاد سالم اسلامي

در جهان امروز بحران هايي جديدي نظام هاي غير اسلامي را فرا گرفته است. تاكيد بر برخي ازمظاهر اومانيستي و انسان محوري در كنار نگرش پروتستانيزم به هستي موجب شده است كه انسان غربي به دنيا و ارزش هاي مادي آن ارزش و بهايي بيش از آن چه در خور و شايسته آن است بدهد. اين گونه است كه دنيا نه ابزار و مقدمه اي براي اخرت بلكه خود به عنوان هدف اصلي مورد توجه قرار گرفته و اصالت يابد. اين گونه است كه همه تلاش ها براي ابادسازي و آباداني دنيا ممتركز مي شود.
اقتصاد بازار آزاد و مبتني بر اصالت سرمايه و بانكداري ربوي در كنار بورس بازي و اقتصاد پول پول مي آورد و حتي سفته بازي هاي بي پشتوانه اقتصادي واقعي موجب مي شود تا بحران كنوني در جهان رخ نمايد.
در گذشته نظام سرمايه داري دولت ها را از هر گونه حضور رسمي وجدي در بازار باز مي داشتند ولي اكنون خود به حضور رسمي دولت ها در عمل روي اورده و نوعي نظام سرمايه داري اشتراكي را ايجاد كرده اند.
اين در حالي است كه به نظر مي رسد كه نظام اقتصادي سرمايه داري ناتوان از رهايي از چالش بزرگ قرن باشد. از اين روست كه اقتصادانان پيشنهاد مي دهند كه نظام بانكداري و اقتصادي غير ربوي اسلامي جايگزين نظام هاي غربي شود.
نتیجه گیری

در یک جمع بندی کوتاه می توان گفت که انقلاب اسلامی اگر ماهیت فرهنگ دینی نداشت به طور قطع در برابر حجم انبوهی از فشارهای سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و فرهنگی نمی توانست استوار و پایدار مانده و با آن ها مبارزه نماید ؛ بنابراین رمز پیروزی انقلاب که همان آموزه های فرهنگ دینی بود، همان نیز رمز بقای انقلاب و پایداری و ماندگاری آن است که تاکنون در سه دهه هم چنان مقاوم و استوار د رمسیر حرکت تکاملی خود پیش می رود. انقلاب اسلامی حرکت تکاملی و رو به جلویی است که ریشه در تاریخ توحیدی بشر از ادم (ع) تا خاتم (ص)دارد و ناظر به عصر طلایی در دولت عدالت محور و جهانی مهدی موعود(عج) می باشد. از این روست که بی هیچ گسستی میان گذشته و حال و آینده ، حرکت های خویش را سامان می دهد و بنیاد نظریه پسانوگرایی توحیدی را به شکل اصلاحات دایمی و پایدار و ارزشی را در عمل تحقق عینی می بخشد و دکترین خویش را در این چارچوب در سناریوهایی ناظر به حال و آینده پیش می برد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا