اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

تاثیر دعا در ام الکتاب

بسم الله الرحمن الرحیم

برخی دعا را در سطح اسباب دیگر تنزل داده و آن را در ردیف اسباب ظاهری مانند دارو و پزشک می دانند، در حالی که بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هر چند که دعا یکی از اسباب و از اسباب باطنی است، ولی نوع تاثیرگذاری آن با تاثیرگذاری دیگر اسباب حتی اسباب باطنی فرق دارد؛ زیرا تاثیر دعا در «ام الکتاب» و مقام «امر الهی» است که پیش از «خلق» و خارج از دایره وساحت زمان خلقت قرار می گیرد.

براساس آموزه های وحیانی قرآن، در حقیقت دعا موجب می شود که چیزی از ساحت خلق خارج شده و به ساحت امر داخل شود و این گونه در مقام ام الکتاب که مقام «محو و اثبات» است، تاثیر بگذارد و نوعی «تبدیل» فراتر از «تغییر و تحویل» رخ دهد.

دعا عبادتی واجب

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دعا به معنای درخواست چیزی از خدا خواه با خواندن ظاهری خدا با الفاظی چون «یا اللّه»، «یا ربّ»، «یا رحمن»همراه باشد یا خواه نباشد، از عبادات واجب است.(غافر، آیه 60) این بدان معناست که اگر کسی از این عبادت واجب سرباز زند و اهل دعا به درگاه خدا نباشد، به عنوان مستکبر وارد دوزخ خواهد شد(همان)؛ زیرا خدا به صراحت می فرماید: وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ؛ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. در حقيقت كسانى كه از پرستش من كبر مى ‏ورزند به تحقیق خوار در دوزخ درمى ‏آيند(همان)

پس از نظر قرآن، دعا به پیشگاه خدا از جمله عبادات بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا اگر دعای مردمان نباشد، خدا هیچ اعتنایی به خلق نمی کرد و آنان مورد عنایت الهی قرار نمی گرفتند و راه رهایی نداشتند؛ چرا که خدا می فرماید: قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ؛ بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى ‏كند.(فرقان، آیه 77)

بنابراین، همان طوری که اطاعت امر خدا پیامبر(ص)، نماز، روزه و مانند آنها واجب است، هم چنین دعا عبادتی واجب است که انسان می بایست آن را انجام دهد. حديث قدسي هم آمده است: يَا مُوسَى سَلْنِي كُلَّ مَا تَحْتَاجُ إِلَيْهِ حَتَّى عَلَفَ شَاتِكَ وَ مِلْحَ عَجِينِكَ؛ اي موسي همه چيز را از من بخواه حتي علف گوسفندت و نمك خميرت را.( شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، آل البيت، 1407ق، ج7، ص32)

از رسول الله(ص) روایت شده که فرمود: «لِیَسْأَلْ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ حَاجَتَهُ حَتَّى یَسْأَلَهُ المِلْحَ، وَحَتَّى یَسْأَلَهُ شِسْعَ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ؛ باید هر یک از شما حاجت خویش را از پروردگارش سوال کند تا از نمک و حتی بند کفشش هنگامی که پاره شود.» (سنن الترمذی، ت شاکر، ج5، ص583؛ همچنین نک: شعب الإیمان، ج2، ص370؛ مسند البزار، ج13، ص294؛ نوادر الأصول فی أحادیث الرسول، ج2، ص114؛ عدة الداعی، ابن فهد حلی، ص134)

این مضمون در حدیث دیگری نیز نقل شده که در آن لفظ نمک نیامده و فقط بند کفش یاد شده است (الکافی، ج‏4، ص20) در شرح آغا جمال الدين خوانساري بر غرر الحكم و درر الكلم نیز آمده است: حق تعالى دوست دارد كه: بنده هر چيزى را از او سؤال كند حتّى نمك آش را چنانكه در حديث وارد شده است. (شرح غرر الحكم، تهران، دانشگاه تهران، 1366ش، ج1، ص58؛ ج2، ص52 و 451)

پس اگر در برخی از روایات گفته می شود که این امور را از ما اهل بیت(ع) بخواهید به این دلیل است که اهل بيت(ع) چون واسطه فيض خدا هستند و خداوند به واسطه آنها به بندگان روزي مي دهد؛ آنان را محل درخواست خویش قرار می دهیم.( شيخ صدوق، الفقيه، قم، انتشارات اسلامي، 1404ق، ج2، ص615.)

از امام باقر (ع) نیز روایت شده که می فرماید: لا تحَّقروا صغيراً من حوائجكم فانَّ احبّ المؤمنين الى الله اسئلهم ؛ حاجتهاى كوچك را حقير نشماريد و از خدا بخواهيد که محبوب‌ترین مومنان درنزد خدا کسانی‌اند که بیشترین درخواست را از خدا می‌کنند.( مستدرك الوسائل، ج 5، ص 172)

اهمیت دعا در زندگی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، سوال کردن از خدا در قالب دعا یا غیر آن بسیار اهمیت دارد؛ زیرا کسی که دعا می کند، خود را از استکبار و تکبر دور نگه داشته و نسبت خود را به خدای غنی حمید ، نسبت فقر هویتی و ذاتی می داند(فاطر، آیه 15)؛ بنابراین همه چیز خویش را از خدای غنی حمید می خواهد؛ در حالی که انسان وقتی احساس استغنای دروغین کرد، طغیان می کند و استکبار می ورزد.(علق، آیات 6 و7)

البته خدای عالم علیم به هر چیزی است و همه نیازهای واقعی و حقیقی هر مخلوقی را به او عطا کرده(طه، آیه 50) و چیزی کم نگذاشته است؛ هم چنین خدای علیم، هر سوال بنده خویش را داده است: وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ؛ و از هر چه از او خواستيد به شما عطا كرد، و اگر نعمت‏ خدا را شماره كنيد نمى‏ توانيد آن را به شمار درآوريد. قطعا انسان ستم‏پيشه ناسپاس است.(ابراهیم، آیه ۳۴)

از نظر قرآن، با این همه انسان می بایست از خدا فراتر از آن را بخواهد؛ یعنی از «فضل» الهی بخواهد تا بیش تر و بیش تربه او بدهد؛ چنان که خدا در قرآن می فرماید: وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ؛ از فضل خدا بخواهید، یقیناً خدا همواره به همه چیز داناست.(نساء، آیه 32)

پس درخواست از «فضل الهی» به معنای نوعی زیاد خواهی در کمیت و کیفیت نسبت به داشته ها، چیزی است که خدا دوست دارد که بندگان از او بخواهند؛ از همین روست که فرمان می دهد به عنوان یک واجب از خدا فضلش را بخواهید؛ زیرا خدای غنی حمید بخیل نیست و چیزی از سرمایه های  الهی با افزایش بخشش کم نمی شود.

بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دعا و مسالت از خدا یک واجب دینی و فریضه ای است که اگر کسی بدان نپردازد نشانه استکبار و تکبر و طغیان اوست. از سوی دیگر، دعا تنها در محدوده مقدرات نیست؛ یعنی انسان نمی بایست تنها به تقدیری که برایش رقم خورده بسنده کند؛ زیرا اگر برای هر موجودی مقدراتی (فرقان، آیه 2) و خدا به هرموجودی به مقدار نیازش داده است(طه، آیه 50)، ولی باز انسان می بایست از خدا بخواهد از «فضله» به او بدهد.(نساء، آیه 32)

از سوی دیگر بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، یکی از راه هایی که انسان مورد عنایت قرار می گیرد، دعا کردن است.(فرقان، آیه 77) پس انسان اگر بخواهد مورد عنایت قرار گیرد می بایست اهل دعا و نیایش باشد؛ زیرا اگر دعا کارکردهای بسیاری دارد؛ چنان که امام هادی (ع) فرمود: امام سجاد علیه السّلام می فرماید: الدُّعَاءُ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ يَنْزِل‏؛ دعا بلای فرود آمده و فرود نیامده را دفع می كند.( الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج۲، ص۴۶۹ ؛ دعوات، قطب الدین راوندی، ص۲۸۴ ؛ بحار الانوار، مجلسی، ج۹۰ص۳۰۰ )

پیامبر(ص) نیز به اصحاب خویش می فرماید: أَ لاَ أَدُلُّكُمْ عَلَى سِلاَحٍ يُنْجِيكُمْ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ يُدِرُّ أَرْزَاقَكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ فَإِنَّ سِلاَحَ اَلْمُؤْمِنِ اَلدُّعَاءُ؛ مى‌خواهيد كه شما را به سلاحى رهبرى كنم كه شما را از دشمنان محفوظ‍‌ نگهدارد، و روزيتان را فراوان سازد؟ گفتند: آرى يا رسول اللّٰه! فرمود: آفريدگار خود را شب و روز بخوان كه سلاح مؤمن دعا است.( مکارم الأخلاق ؛ ج 1 , ص 268)

پس نمی بایست اهمیت و ارزش دعا را در هستی و زندگی خویش دست کم گرفت و به آن توجهی نداشت، بلکه انسان هماره می بایست اهل دعا و مسالت از خدا باشد.

تاثیر دعا در تقدیرات و تبدیل آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دعا را نمی بایست یک از اسباب و وسایل در کنار اسباب و وسایل دیگر دانست که با توسل به آن تغییرات وتبدیلات و تحویلاتی در زندگی خویش یا دیگران می دهیم. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان هماره می بایست از وسایلی به عنوان وسایل توسل به خدا بهره گیرد: وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ.(مائده، آیه 35)

از نظر قرآن، دعا و خواستن نیز یکی از وسایل است که موجبات تقرب را موجب می شود؛ هر چند که برخی از مردم در این که از چه کسی بخواهند به گمراهی می روند و به غیر خدا را مورد توجه قرار داده و آنان را می خوانند که نتیجه نمی گیرند(اسراء، آیه 56) چنان که خدا می فرماید: أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ؛ آن كسانى را كه ايشان از غیر خدا مى‏ خوانند خود به سوى پروردگارشان تقرب مى ‏جويند تا بدانند كدام يك از آنها به او نزديكترند و به رحمت وى اميدوارند و از عذابش مى‏ ترسند؛ چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است.(اسراء، آیه ۵۷)

به هر حال، بهره گیری از اسباب و وسایل برای تقرب جهت دفع بلا یا رفع آن یا جلب منفعتی هماره از سوی بشر مورد استفاده قرار گرفته که برخی به جای درخواست و دعا از خدا به غیر خدا توسل می جستند که نتیجه هم نمی گرفتند؛ اما هر کسی با دعا به خدا توسل جوید نتیجه می گیرد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دنیای دارالاسباب است؛ «ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسبابها؛ خداوند امتناع دارد که چیزها را جز به وسیله اسباب آنها به اجرا درآورد.»(بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰، باب ۱۴، حدیث ۱۴ و ۱۵ و همان، ص ۱۶۸، باب ۲۲، حدیث ۱)

امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند برای هر چیزی سببی و برای هر سببی شرحی و برای هر شرحی کلیدی و برای هر کلیدی علمی و برای هر علمی بابی گویا قرار داد. هر که آن باب ناطق را بشناسد، خدا را شناخته و هر کس انکار کند، خدا را انکار کرده است. آن باب، پیامبر خدا و مائیم». (بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰ و ج ۲، ص ۱۶۸)

این قاعده کلی همه چیز را فرا می‌گیرد، حتی هلاکت الهی نیز به اسباب بستگی دارد؛ چنان‌که خداوند در قرآن می‌فرماید:‌«و اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا؛ و هرگاه اراده کنیم آبادی را هلاک کنیم به مترفان آن آبادی فرمان می‌دهیم پس در آن فسق می‌کنند و حکم نابودی برای آنان ثابت می‌شود. پس آنان را به شدت نابود می‌کنیم. (اسراء، آیه ۱۶)

از نظر قرآن، دعا از جمله اسباب باطنی است که تاثیر آن در مقام «امر» است نه «خلق» به این معنا که انسان وقتی دعا می کند، تاثیری که می گذارد آن است که مقدرات تبدیل می یابد و مقدری جای مقدری دیگر را می گیرد.

توضیح این که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در هستی دو چیز به نام امر و خلق وجود دارد که هر دو به دست خدا است: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ.(اعراف، آیه 54)

امر الهی چیزی غیر از خلق است که از جمله آن ها می توان به «روح» اشاره کرد: وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي ؛ و در باره روح از تو مى ‏پرسند بگو روح از سنخ امر و فرمان پروردگار من است.(اسراء، آیه 85)

خدا درباره امر می فرماید: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ؛ جز این نیست که امر الهی هر گاه به چیزی اراده کند به او مى‏ گويد: باش پس بى ‏درنگ موجود مى ‏شود.(یس، آیه ۸۲)

پس از نظر قرآن، امر چیزی بالاتر و برتر از خلق است. این امر الهی ارتباط تنگاتنگی با «ام الکتاب» دارد که مقدرات هستی از جمله قرآن در آن نوشته و تقدیر و ثبت شده است.(آل عمران، آیه 7؛ زخرف، آیات 1 تا 4)

از نظر قرآن، ام الکتاب با آن که مقدرات هر چیزی است، ولی این گونه نیست که بیرون از اراده الهی قرار گیرد و خدا نتواند تصرفی دیگر غیر از مقدرات داشته باشد؛ زیرا خدا خود به صراحت می فرماید: يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ؛ خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى ‏كند و اصل كتاب نزد اوست.(رعد، آیه ۳۹)

پس از نظر قرآن، هر چند که برای هر مخلوقی مقدری است که در ام الکتاب نوشته شده و این مقدرات به شکل کلی (طه، آیه 50) یا جزیی که در شب های قدر تعیین می شود(قدر، آیه 4؛ دخان، آیات 2 تا 5) از مصداق «امر» است(دخان، آیات 4 و5)، اما این گونه نیست که امر الهی خارج از اراده خدا قرار گیرد و خدا در این امور مجبور باشد و دارای اراده نباشد؛ بلکه هم چنان اراده الهی بر هستی حاکمیت دارد حتی اگر مقدری را در ام الکتاب ثبت کرده باشد. بنابراین، آن چه که در ام الکتاب ثبت شده را می تواند محو کند و چیزی دیگر در آن ثبت کند؛ چرا که خدا ماحی و مثبت است و به اراده خویش هر چه خواهد انجام دهد.

پس از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا هماره دستش باز است و هیچ غل و زنجیری از سوی چیزی بر دستش نیست و قدرت مطلق او هم چنان باقی و بر قرار است و دو دست قدرتش هر کاری را انجام می دهد.(مائده، آیه 64) این بدان معناست که اگر انسان در قالب دعا فضلی را بخواهد خدا آن را می تواند برایش فراهم آورد؛ یعنی چیزی که مقدرش نیست و بیرون ظرفیت و اندازه ای است که براساس مقدر برایش تعیین شده است. بنابراین، اگر مقدر کسی مرگ باشد یا مقام و منزلتی دون و پست باشد یا میزان و درجه ای نعمت های الهی یا حتی ورود بلایا و فتنه ها و نزول آنها، این شخص می تواند با دعا به درگاه خدا آن را تبدیل کند و چیزی دیگر را خدا به فضل خویش به او بدهد.

پس چیزی فراتر از تغییر با تحویل ممکن است رخ دهد و خدا ماحی و مثبت برایش مقدری دیگر رقم زند؛ زیرا ام الکتاب در دست اوست و خدا می تواند در مقام امر تبدیلی داشته باشد و چیزی را جایگزین چیز دیگر کند.

به سخن دیگر، وقتی کسی دعا می کند و خدا اجابت می کند، این اجابت می تواند تا سطح امر الله بالا برود و در ساحت امر الله یعنی بیرون از دایره زمان و خلق تاثیر بگذارد. بنابراین، تاثیر دعا تنها در ساحت خلق یا تغییر و تحویل نیست، بلکه تا ساحت امر الله بالا می رود و می تواند موجبات تبدیل امری به امری دیگر شود. این گونه است که اگردر ام الکتاب برایش مقدر شده باشد که اهل دوزخ یا بلایا و فتنه ها باشد یا مرگ خاصی داشته باشد و نعمت محدودی برایش رقم خورده باشد، دعای مستجاب موجب می شود تا سائل به فضل الهی به زندگی دیگری وارد شود که اصولا با مقدرات اولیه در تضاد و تناقض باشد؛ زیرا فضل الهی تنها در کمیت نیست، بلکه در کیفیت است. بنابراین می تواند خدا در مقام و ساحت امر الهی، زندگی دیگری را برایش رقم زند. پس اگر او از اصحاب امام زمان(عج) و مقربان درگاه الهی به حکم مقدر اولی نباشد، می توان با دعا ظرفیتی دیگر پدید آورد و در چنین مقام و منزلتی بزرگ قرار گیرد؛ زیرا برای فضل الهی پایانی نیست و خدا هرگز عاجز و بخیل نیست؛ پس به علم و قدرت و غنای خویش تبدیلی بزرگ را موجب می شود و با محو و اثبات جدید در ام الکتاب او را شایسته چنان مقام ومنزلتی می کند. پس انسان در خواسته ها و دعایش نمی بایست بخل ورزد و اگر احساس می کند و لیاقت و ظرفیت مقام و منزلتی را ندارد، بداند که خدا همان کسی که منزلت و مقام می دهد، می تواند چنین تبدیلی را داشته باشد و سرنوشت و مقدرات او را در ام الکتاب تغییر و تحویل و تبدیل کند.

بنابراین، تاثیر دعا را نمی بایست در محدوده وساحت خلق الله دانست، بلکه در ساحت امر الله نیز تاثیر گذار خواهد بود و می تواند موجب محو و اثبات مقدرات کلی و جزیی شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا