حقیقت شریعت در قالب دعا
دعا، نوعی ارتباط کلامی میان انسان و خدا به هدف درخواست است. این ارتباط کلامی از مصادیق ذکر الهی نیز به شمار میآید. بنابراین نیایشگر در مقام دعا و نیایشافزون بر این که خواسته و نیاز خود را مطرح میسازد، حضور دایمی خدا را در همه زندگیاش مییابد و به صفات بسیاری از خدا به این شکل اقرار میکند که از آن جمله شنوایی، دانایی، توانایی و پروردگاری خداوند است.
اما نقش دعا به ویژه نیایش امامان معصوم(ع) را نمیتوان در همین حد خلاصه کرد، بلکه عرفان حقیقی اسلامی را میتوان در محتوای نیایشهای آنان بعینه مشاهده کرد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا این جنبه از نیایش را براساس آموزههای قرآنی و روایی تبیین کند.
* * *
درخواست ذات و زبان
انسان موجودی فقیر است. فقر ذاتی او از سویی و فطرت کمالگرا و نقصگریز او از سوی دیگر، موجب میشود تا ضمن شناسایی حقیقت خود و موقعیت خویش در هستی، در جست و جوی رهایی از نقص و دستیابی به کمال باشد تا دست کم این فقر ذاتی را با عنصری از میان بردارد و با اتصال به کمال مطلق، خود را از دام نقص و کمبود برهاند.
انسان به سبب توانایی و استعداد فطری خود، خداوند را به عنوان کمال مطلق شناسایی میکند. پس در این اندیشه میشود که به آن نزدیک شده و از کمال مطلق بهرهمند گردد و از نقص رهایی یابد. در جست و جوی راهی به سوی تقرب به کمال، عقل، او را به مجموعهای از قوانین و راهها راهنمایی میکند که به نظر عقل، موجب خشنودی کمال مطلق و امکان تقرب به اوست. اما از آن جایی که عقل نمیتواند درهمه جزییات چنان که شایسته است وارد شود، نیازمند راهنمایی دیگر است. اینجاست که فضل الهی شامل بندگان میشود و خداوند هدایت بیرونی را به نام وحی و پیامبری میفرستد تا راهنمای مردم بدان کمال مطلق شود.
در حقیقت این درخواست ذات انسان است که وی را به جست و جوی کمال مطلق و راه تقرب و دستیابی به آن وادار میکند. از این رو از این معنا در آیات قرآنی به عنوان گرایش فطری و میثاق الست (اعراف، آیه 172) یاد میشود.
هر انسانی دو نوع درخواست از کمال مطلق یعنی خداوند دارد: یکی درخواست ذات است که ممکن است بر زبان جاری شود، ولی خواسته فطری است و انسان با همه وجودش آن را میخواهد، دیگر درخواست زبان است که گاه ممکن است با درخواست ذات همسان نباشد و حتی مخالف آن باشد.
بسیاری از خواستههای زبانی ما انسانها، خواستههای واقعی نیست، بلکه خواستههای عرضه شده، تحت تاثیر فضایی است که در آن قرار داریم. از این رو به آنها پاسخ داده نمیشود، چرا که درخواست زبانی در بسیاری از موارد میتواند درخواستی بیرون از استعداد و ظرفیت ما باشد و اگر بدان پاسخ داده شود، به جای آن که مفید و سازنده باشد، زیانبار باشد. بر این اساس خداوند از درخواستهای بسیاری یاد میکند که انسان آن را دوست میدارد و درخواست میکند، در حالی که به ضرر و زیان اوست و بسیاری از چیزها را ناخوش میدارد در حالی که برای او مفید و سازنده است. (بقره، آیه 216)
اما خواستههای ذاتی و حقیقی، همواره از سوی خداوند پاسخ داده میشود. بهترین حالت در پرسشگری آن است که خواستههای ذاتی و زبانیاش یکی باشد. در این حالت است که پاسخ به این پرسشها سریع و کامل خواهد بود و خداوند نسبت به آن سریع الاجابه است.
در اصطلاح قرآنی این خواستهها به عنوان خواستههای مضطر معرفی شده است. مضطر کسی است که خواسته ذات و زبانی او یکی است و خواسته او یک نیاز واقعی و جدی است که اگر برآورده نشود، از کمال و کمالیات دور میشود و دچار ضرر و زیان میشود. در اینجاست که خداوند به سرعت به این خواسته ذات و زبان مضطر پاسخ میدهد؛ چرا که پاسخ به این درخواست برای رهایی از بدی و سوئی است که شخص مضطر بدان دچار شده است و اگر به این پرسش ذات و زبان مضطر پاسخ ندهد، انسان در بدی و گرفتاری سوء زیان بسیاری میبیند. از این رو خداوند در آیه 62 سوره نمل میفرماید: امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؛ یا آنکه درمانده را چون بخواندش پاسخ میدهد و آسیب را از او دور میکند.
کسی که در دریا در حال غرق شدن است، مصداقی از مضطر است که درخواست ذاتی و زبانی او یکی است و در آن حالت به سرعت از سوی خداوند پاسخ میشنود تا از هلاکت رهایی یابد؛ هر چند که بسیاری از مردم پس از رهایی از مقام اضطرار، به جای سپاس خداوند کفر میورزند و راه نادرست پیشین خود را میروند.
نیایش، معرفت کامل
دعا بیانگر مرتبهای از مراتب بالای ایمان است؛ زیرا کسی دست به دعا و نیایش بلند میکند که خداوند را به صفاتی شناخته باشد؛ زیرا دعا به معنای درخواست انجام دادن چیزی (معجم الفروق اللغویه، ص 534) از کسی است که او بالاتر و تواناتر است. (همان، ص 231؛ و نیز لسانالعرب، ج4، ص 359، «دعا»)
کسی که درمقام دعا برمیآید کسی است که به کاستیها، کمبودها و ضعفهای خود آگاه است (مریم، آیه 4؛ قمر، آیات 10 و 11) و آن را با تمام وجود درک کرده و بدان با زبان و جان اقرار میکند. (حمد، آیات 5 و 6)
بنابراین، فهم و درک حقیقت خود و اقرار به فقر ذاتی و پذیرش مقام عبودیت و اظهار آن (همان) از سویی و شناخت حقیقت خداوند وغنای ذاتی او(فاطر، آیه 15)، شنوایی (بقره، آیه 127؛ آلعمران، آیه 35)، دانایی، علم و آگاهی(همان)، قدرت و توانایی (تحریم، آیه 8)، بینیازی و پاکی(انبیاء، آیه 87)، پروردگاری و ربوبیت (مریم، آیه 4؛ قمر، آیات 10 و 11)، حکمت و هدفمندی خداوند در آفرینش (بقره، آیه 129) ومانند آن از سوی دیگر، موجب میشود که انسان درخواستهای ذاتی و زبانی خود را از خدا داشته باشد.
البته همه موجودات درخواستهای ذاتی از خداوند دارند؛ هر چند که بسیاری از انسانها و جنیان کافرند و آن درخواستها را به زبان نمیآورند؛ اما خداوند به همان درخواستهای ذاتی آنان پاسخ مناسب میدهد.
براساس آموزههای قرآنی اهل دعا و نیایش، اهل معرفت کاملی هستند و هرچه معرفت فرد به خود و خدا کاملتر باشد، درخواستهای زبانی او با درخواست ذات او سازگارتر است.
نیایش بیانگر بسیاری از مفاهیم بلند معرفتی و شناختی است که برخی از آن بیان شده است. نقش مهمتر نیایش در ذکر الهی است. کسی که دست به نیایش دائمی به سوی خداوند بلند میکند و همه چیزش از نمک طعام تا رضوان الهی را از خداوند میخواهد، این شخص به فقر ذاتی خود و کمال و غنای ذاتی خداوند اقرار دارد و همواره خود را در محضر خدا مییابد.
پیغمبر(ص) فرمود: نیازمندیهای خود، حتی بند «کفش» خود را از خدا بخواهید زیرا اگر خداوند خواسته شما را برآورده نکند، هرگز برآورده نخواهد شد. نیز میفرماید: حاجات خود حتی «محکم شدن بند پای افزار» خود را از خدا بخواهید. (مکارمالاخلاق، ج2، ص6)
در حدیث قدسی است که: ای موسی! هرچه بدان محتاج هستی از من بخواه، حتی «علوفه گوسفند خود را»، و «نمک خمیر خود را»، و به آن حضرت فرمود که بنیاسرائیل را بگو: حتی «نمک طعام» خود را از من بخواهند.
امام ششم(ع) میفرماید: بر شما باد دعا! و خواندن پروردگار همانا با هیچ وسیلهای به اندازه دعا، نمیتوان به خدا نزدیک شد و ترک نکنید خواستههای کوچک را از جهت کوچکی آن، چه، همان که صاحب و برآورنده نیازهای کوچک شماست، همانا برآورنده نیازهای بزرگ نیز هست. (کافی، ج4، ص212)
این بدان معناست که انسان میبایست همیشه خدا را در محضر خود داشته باشد و به فقر ذاتی خود در برابر غنای ذاتی خدا اقرار کند.
دعا، قرآن صاعد
دعا را قرآن صاعد در برابر قرآن نازل یعنی وحی میشمارند. میتوان دعا را تفسیر انفسی قرآن نیز دانست. البته اینکه دعا را قرآن صاعد گفتهاند، نسبت به دعای معصومان(ع) است که مخاطبان اصلی و مستقیم قرآن و به تعبیر خود قرآن الراسخون (آلعمران، آیه7) هستند.
دعاهایی که معصوم(ع) با خدای خود دارد، دعای انسان کاملی در برابر خداوند است که از روی معرفت کامل به خود و خدا انجام میگیرد. اینجاست که دعا و نیایش معصوم(ع) آینه تمامنمای معارف الهی میشود.
هرکسی با نگاهی گذرا به دعاهای ماثور به ویژه دعاهایی که در مقام تبیین حقایق هستی از زبان معصومان بیان میشود، میتواند دریابد که حقیقت چیست و چگونه باید دعا کرد.
در همه دعاهای ماثور میتوان حقیقت را چنان که هست شناخت و با آن ارتباط برقرار کرد. در این ادعیه، به انسان یاد داده میشود چگونه خود و خدا را بشناسد و در مسیر حرکت به سوی حقیقت و کمال مطلق گام بردارند.
در کلمات عارفان شیعی این معنا بارها مورد تأکید قرار گرفته است که سیر و سلوک در دایره توضیحالمسائل و احکام شریعت انجام میشود. به این معنی که حقیقت شریعت، همان شناخت حق و متحقق شدن به حق از طریق عبودیت و تسلیمی است که با شریعت صورت میگیرد؛ چرا که در شریعت همه بایدها و نبایدها و واجبات و محرمات و مکروهات و مستحبات بیان شده است تا انسان مسیر کمالی را براساس آن بپیماید.
آنچه در دعاهای ماثور نشان داده میشود، هدف این سیر و سلوک یعنی حق مطلق است. (فصلت، آیه53) توضیحالمسائل یا همان رساله عملیه مجتهد جامعالشرائط یعنی مجموعه کامل سبک زندگی در دنیا که انسان را به آن هدف نزدیک میکند و موجبات تقرب را در یک فرآیندی از صبغهالله (بقره، آیه138) تا متاله و ربانی شدن (آل عمران، آیه79) فراهم میآورد.
انسان متأثر از نیایش ماثور درمییابد که چگونه باید از همه چیز به سوی خدا فرار کند و از غیر ببرد. (ذاریات، آیه50) فضایی که دعاهای ماثور پدید میآورد، تبیین حقیقت و راه شناخت و چگونگی درک و فهم آن و نیز چگونگی تقرب به آن است. به این معنا که هرکسی میبایست حقیقت مطلق را چنان که هست بشناسد و بکوشد تا خود را متحقق به آن حق کند.
اگر ما شریعت را پوسته اسلام و حقیقت میدانیم، این بدان معنا نیست که اصیل نیست؛ بلکه به این معناست که شریعت همانند لفظ است که معنایی را با خود دارد و آن را حمل میکند. ما نباید در بند لفظ باشیم و معنا را دریابیم. اما باید دانست که معنا تنها بر دوش لفظ و در قالب آن قرار میگیرد. بنابراین، اگر کسی بخواهد بطن و حقیقت لفظ و شریعت را دریابد، میبایست به لفظ به عنوان یک ابزار رسیدن که از آن بینیاز نیستیم توجه کند.
دعای ماثور به عنوان قرآن صاعد به ما میآموزد که چگونه خداوند را به عنوان حق مطلق و هدف و مقصد نهایی درنظر داشته باشیم و چگونه این راه را بپیماییم و متحقق به حق شده و متاله گردیم.
دعاهای امامان معصوم(ع) حقیقت عرفان حقتعالی و راه سیر و سلوک را به ما میآموزد و اینکه چگونه تذلل خود و کبر و عظمت الهی، فقر و غنای ذاتی خود و خدا را بشناسیم و برای رهایی از این فقر مطلق، با تقربجویی به حقیقت حقتعالی خدایی شده و از نقص به کمال مطلق متصل شویم.