اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

تسبیح خدا، بُراق معراج

بسم الله الرحمن الرحیم

«سبحان الله» به معنای تسبیح خدا و تنزیه اش، همان حرکت پرشتاب سوار بر مرکب «براق» به دور از هر گونه کندی و سستی در بندگی است که انسان را به معراج در عوالم و نشئات هستی می برد و به تمامیت کمالی می رساند. از همین روست که خدا پیامبرش(ص) را با حقیقت «سبحان الله» به «اسراء» می برد و در سیر شبانه از مُلک مسجد الحرام تا مسجد الاقصی سپس تا ملکوت اعلی علیین «قاب قوسین أو أدنی» بر می کشد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هر کسی که بخواهد در سیر و صیروت انسانیت به مقام مظهریت اسماء الله و خلافت الهی برسد می بایست در همه احوال به حقیقت «تسبیح» بیاویزد و در اذکارش به ویژه ذکر رکوع و سجده با «سبحان الله» در برترین مناسک الهی با حقیقت «الصلاه معراج المومن» به «تأسی» از پیامبر مکرم(ص) به عروج برود.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا ابعادی از حقیقت تسبیح الهی را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

ارزش و اهمیت تسبیح خدا

واژه تسبیح، از ریشه «سبح» به معنای حرکت پر شتاب(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 392، «سبح»)، همانند حرکت پرشتاب ماهی در آب و شناگری است. بنابراین، کسی که تسبیح می کند، ضمن تنزیه خدا از هر گونه عیب و نقص و تاکید بر تمامیت خدا در جمیع کمالات، خود را در شرایطی قرار می دهد که همانند ماهی پر شتاب در عوالم و نشئات هستی به سوی کمال بندگی و کسب صفات الهی و مظهریت او تا سطح بی نهایت تلاش کند؛ چرا که کسب صفات الهی که او را نهایتی نیست، نیازمند حرکت و صیرورتی است که «حدّ یقفی» برای آن نیست تا بدان جا توقف شود و انسان از حرکت و صیرورت و شدن ها باز ایستد.

از نظر آموزه های قرآن، انسان تا زمانی که در دنیا است می بایست هم چون شناگری باشد که «سبحا طویلا» داشته باشد و هرگز از طولانی بودن هدف و مقصود در مقصد خسته نشود و دست از شنا بر ندارد؛ زیرا کسب تمامیت جمیع کمالات الهی را پایانی نیست؛ چرا که نورانیت صفات کمالی را نهایتی نیست؛ پس هر کسی اگر بخواهد به نورانیت جمیع صفات کمالی الهی در تمامیت آن برسد، می بایست هماره در صیرورت و شدن و کسب آن باشد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هستی از آسمان ها و زمین چیزی جز تجلیات انوار صفات الهی نیست.(نور، آیه 35) انسان از نظر قرآن، «عِدل» و «عدیل» همه آسمان ها و زمین است؛ بنابراین، انسان همه انوار صفات الهی را دارا است، و می تواند به عنوان مظهریت همه انوار صفات الهی را بروز و ظهور دهد؛ زیرا خدا با «نفخت روحی»(ص، آیه 72)، همه انوار صفات الهی را در انسان قرار داده است؛ البته از نظر قرآن، این انوار صفات الهی در حضرت آدم(ع) به تعلیم الاسماء و احقاق حقیقت وجودی آنها، ظهور یافته و انوارش در او تابیده تا بتواند در جایگاه خلافت الهی قرار گیرد(بقره، آیات 30 و 31)؛ اما از نظر قرآن، در انسان های دیگر این امر می بایست از طریق عبودیت در صراط مستقیم به ظهور برسد تا بتواند در مقام مظهریت اسماء الله در جایگاه خلافت الهی قرار گیرد.

از نظر قرآن، دلها با تسبیح به نورانیت می رسد؛ زیرا تسبیح الهی به معنای شناگری در انوار صفات الهی است و این حرکت پر شتاب در «براق» عروج انجام می گیرد تا انسان به مقام مظهریت تمام برسد. از نظر قرآن، دلهایی که با تسبیح الهی نورانیت می یابد، هم چون چراغدانی است که خود محل تابش نور می شود(نور، آیات 35 و 36)؛ زیرا «فی بیوت» صفت برای «مشکوه» است؛ یعنی آن مشکات و چراغدان که تمثیل نور الهی است در خانه هایی (دلهایی که بیت حقیقی است) است که هماره خدا در آن تسبیح می شود، و انسان در سیر و صیرورت عروج به تمامیت خویش می رسد.

هم چنین از نظر قرآن، انسان هایی که بر «بُراق» تسبیح الهی در تمام ساعت روز به ویژه در ساعات نمازهای پنج گانه سوار می شوند، چنان در مظهریت الهی به تمامیت می رسند، خدا رضایت آنان را رضایت خویش می داند و کاری می کند تا هر کاری به رضایت ایشان انجام شود؛ چنان که پیامبر(ص) به عنوان مظهر اتم و اکمل اسماء و صفات الهی و مظهر تجلیات انوار الله، در این مقام قرار گرفت و خدا رضایت پیامبرش را رضایت خود می داند(طه، آیه 130)؛ زیرا ذکر الله حقیقی؛ یعنی تحقق به اسماء الله که عامل اطمینان است(رعد، آیه 28)، نفس مطمئنه را به مقام «راضیه مرضیه» می رساند که رضایت بنده و خدا یکی است.(فجر، آیات 27 تا 30)

بنابراین، بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، تسبیح الهی چنان از ارزش و اهمیت برخوردار است که اگر انسان بخواهد به تمامیت سیر و صیرورت وجودی خویش برسد و بر اسب «براق» عروج و اسراء سوار شود، می بایست به تسبیح بیاویزد، چنان که «سبحان الله» عامل اسراء حضرت پیامبر(ص) به عوالم ملکوتی و نشئات اعلی علیین تا مقام «قاب قوسین او ادنی» بود.(اسراء، آیه 1؛ نجم، آیات 8 و 9)

بر اساس همین جایگاه خاص و ویژه تسبیح الهی در دست یابی انسان به تمامیت انوار اسمای الهی است که خدا در قرآن، تسبیح را فلسفه و هدف بعثت پیامبر(ص) دانسته است.(فتح، آیات 8 و 9)

البته از نظر قرآن، حضرت موسی(ع) شرح صدر و سعه وجودی را برای آن می خواهد تا بتواند به تسبیح بسیار بپردازد(طه، آیات 25 و 33) و این گونه مقامات عالی را به دست آورد.

بر اساس گزارش های قرآنی، همه هستی در حال تسبیح خدا هستند(اسراء، آیه 44) که البته ابعاد ژرف تسبیح هستی برای عموم و توده مردم غیر قابل فقاهت و درک و فهم دقیق است.(همان) البته پیامبران و اهل تسبیح از مومنان در صیرورت کمالی خویش نه تنها تسبیح هستی را می شنوند و می فهمند، بلکه از آن جایی که انسان می تواند خلیفه الله باشد، هر گاه به چنین مقامی برسد هستی تابع تسبیح پیامبران می شوند؛ چنان که براساس گزارش قرآنی خدا کوه ها و پرندگان را تسخیر حضرت داود(ع) در آورده تا با ایشان تسبیح گویند.(انبیاء، آیه 79)

بر اساس گزارش های قرآنی، هر کسی بخواهد از شرایط ظلمات رهایی یابد و به نورانیت برسد می بایست از تسبیح الهی بهره گیرد؛ چنان که حضرت یونس در ظلمات سه گانه ظاهری شکم ماهی و دریا و شب و ظلمات سه گانه باطنی حسی و خیالی و عقلی و نشئات آن، با تسبیح «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» توسل جسته و بر براق آن سوار شده و به نور رسیده است و هر کسی که چنین کند از مومنان می تواند به چنان نورانیت برسد و از ظلمات گوناگون و متعدد و متنوع رها شود.(انبیاء، آیات 87 و 88؛ صافات، آیات 142 تا 144)

البته از نظر قرآن آثار دیگری برای تسبیح الهی هم چون اجابت دعا و نیایش(انبیاء، آیات 87 و 88)، رفع دلتنگی و ضیق صدر(حجر، آیات 97 و 98)، مصونیت از عداب دنیوی(قلم، آیات 20 و 28 و 33) و مانند آنها است. از نظر قرآن، ترک تسبیح خدا آثار مخرب و زیانباری چون محرومیت از نعمت های خدا دارد که می بایست به این مساله توجه و اهتمام کرد و هرگز از تسبیح خدا اجتناب کرد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، اهل بهشت اگر بخواهند خلقتی داشته باشند، با «سبحانک اللهم» خلق می کنند.(یونس، آیات 9 و 10) پس باید گفت که «سبحانک اللهم» همان «کن فیکون» خدا است؛ زیرا اگر خدا با «کن فیکون» خلق می کند، انسان با «سبحانک اللهم» خلق می کند؛ از این رو، گفته اند: «سبحانک اللهم من العبد بمنزله کن فیکون من الله.»

با توجه به این آثار شگرف و عجیب است که خدا بارها از ارزش و اهمیت تسبیح الهی سخن گفته است و پیامبر(ص) و مومنان مکلف و موظف می شوند تا در شبانه روز از بامدادان تا شامگاهان تسبیح الهی گویند و دست کم در هنگامه اوقات نمازهای پنج گانه(طه، آیه 130؛ ق، آیات 39 و 40؛ طور، آیات 48 و 49) به ویژه در ذکر رکوع و سجود «سبحان ربی الاعلی و بحمده» و «سبحان ربی العظیم و بحمده» را تکرار کنند و با تسبیح در سجده به معراج بروند که نماز معراج مومن است.(اعلی، آیه 1؛ واقعه، آیات 74 و 96؛ حاقه، آیه 52؛ حجر، آیه 98)

از نظر قرآن، اگر انسان همراه با استغفار تسبیح خدا گوید، اجابت دعا از سوی خدا قوی تر است و خدا در مقام «تواب» برایش ظهور می کند.(نصر، آیه 3)

هم چنین از نظر قرآن، عبور از شرایط سخت و دشوار در سایه صبر و تسبیح خواهد بود.(طه، آیه 130) بنابراین نمی بایست از ذکر تسبیح و سبحان الله به سادگی و آسانی گذشت، بلکه لازم است ارزش و اهمیت آن را دانست و بدان توجه یافت؛ زیرا توجه به این امر عظیم می تواند نه تنها جایگاه بی مانند و بی مثل و مثال خدا را دانست، بلکه می تواند به ملکوت حقایق نیز دست یابد و ضمن شناخت بدان دست یافت.(یس، آیات 82 و 83؛ طه، آیات 128 و 130) پس هر کسی توجه به نعمت های الهی داشته باشد برای دست یابی به تسخیر بر هستی و تصرفات تکوینی لازم است تا به تسبیح خدا بپردازد؛ زیرا از نظر قرآن، همان گونه که تصرفات تکوینی در بهشت با «سبحانک اللهم» است(یونس، آیات 9 و 10)، تصرفات تکوینی در دنیا نیز با تسبیح الهی خواهد بود و شخص با تسبیح خدا در مقام مظهریت می تواند امور را تحت تسخیر خویش در آورده و در آنها تصرفات تکوینی داشته باشد.(زخرف، آیه 13)

هم چنین از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسانی که دارای تقوای الهی در مراتب سه گانه آن هستند، به آثار علمی آن نیز دست می یابند که علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین به تعلیم الهی است.(بقره، آیه 282؛ تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95) از نظر قرآن دست یابی به هر مرتبه ای از مراتب این یقین ارتباط تنگاتنگی با تسبیح الهی دارد؛ از همین روست که خدا در قرآن، تسبیح الهی را حق یقین مرتبط دانسته و می فرماید: چون به حق یقین در بهشت دست یافت می بایست خدا را با «سبحان ربی العظیم و بحمده» تسبیح کند(حاقه، آیات 51 و 52)؛ زیرا شخصی که در مقام حق الیقین قرار دارد عظمت الهی را در می یابد و با آن که در این سطح از حقانیت و یقین رسیده باز راه را بی نهایت می داند؛ زیرا عظمت الهی را پایانی نیست هر چند که شخص اهل حق یقین به مرتبه حق یقین رسیده باشد؛ یعنی هم چون پروانه در آتش شده و خود آتش شده، اما باز عظمت الهی فراتر از آن است که قابل ادراک برای انسانی باشد که باز گرفتار «حدود» است؛ زیرا هر چه باشد انسان دارای همه انوار صفات الهی است که ظهور کرده است، در حالی که برای خدا اسمای مستاثری است که ظهور نکرده است و انسان می بایست تا از مقام واحدیت یگانگی اسماء الله تا مقام احدیت یکتایی «هو» برود که خود راهی بی پایان و بی نهایت است؛ زیرا «هو» احدیت با آن که آشنای ما است، ما ناآشنای ما است؛ زیرا محدود نمی تواند هرگز نامحدود را درک و فهم کند؛ زیرا درک و فهم نیاز احاطه علمی است که انسان به خدا احاطه علمی نمی یابد، بلکه اگر در شهود در مقام حق الیقین خدای سبحان ربی العظیم را در صفاتش حمد تحقق داشته باشد، اما مرتبت احدیت و یکتایی «هو» هم چنان دور از دسترس است و تنها برهان عقلی رشدی است که آن را درک می کند که قابل درک نیست و این همان «حیرت» در مقام «اله» است که انسان را واله می کند. پس در مقام «تسبیح» در می آید و خدا را از دانسته هایش خویش منزه می داند و برای رسیدن به بی نهایت هم چنان خود را در اول راه می بیند. پس می گویند: «ما عرفناک حق معرفتک؛ تو را چنان که باید نشناختم.»

باید توجه داشت که برای مقام تسبیح الهی اهمیت و ارزش های والایی دیگر است که آن چه در این جا آمده بخش های اساسی و مهم ان است، ولی نمی بایست به این بسنده کرد؛ اما با آن چه گفته شد به خوبی می توان ابعاد و زوایای نهان دیگر آن را دست کم به برهان قرآنی شناخت و بدان ایمان آورد که خدا واقعا «پاک و منزه» از شناخت و معرفت ما است، هر چند که این معرفت به برهان نوری قرآن یا شهود حق الیقین به عنایت و فضل الهی باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا