اجتماعیاخلاقی - تربیتیعرفانمعارف قرآنی

نوآوري يا بدعت در روش و محتوا

new-art01نوآوري و شكوفايي در روش ها و محتوا در هر عصري و نسلي مي تواند انسان را در مسير كسب كمالات هرچه بيشتر سوق دهد. چرا كه مرور زمان شرايط و تغيير و تحولات جديدي را به وجود مي آورد كه در پرتو آن مي توان شاخص هاي نوآوري و شكوفايي را به دست آورد.

نكته قابل توجه و اساسي در اين فرآيند پرهيز از بدعت گذاري است كه، هم مي تواند در روش ها صورت گيرد و هم در محتوا. نوشتار حاضر نگاهي گذرا به مقوله نوآوري و شكوفايي و تاثير آن در كسب كمالات انساني و الهي و پرهيز از هرگونه بدعت گذاري در اين فرايند دارد كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم:

مظهر اسماي الهي

يكي از نام هاي خداوند مبدع است. ابداع به معناي نوآوري بدون طرح و برنامه از پيش تعيين شده است. در ادبيات فارسي اين معنا را با واژه ابتكار نيز بيان مي كنند كه به معناي ايجاد چيزي بكر و دست نخورده و تازه است. به نظر مي رسد كه نوآوري معادل خوبي براي ابداع باشد؛ زيرا در آن نوعي اطلاق مي توان يافت كه شامل ابداع و ابتكار مي شود.

ازآن جايي كه انسان به عنوان خليفه ربوبي خداوند داراي همه اسماي خداوند به شكل تعليمي است، از اين ظرفيت و قابليت برخوردار مي باشد كه با به فعليت رساندن اسماي موجود خود را متاله كند و رنگ و صبغه الهي به خود گيرد. بر اين اساس توانايي ذاتي و بالقوه در انسان است كه بتواند خود را مظهر همه اسماي الهي و تجلي گاه آن قرار دهد.

بنابراين، در تحليل قرآني، انسان توانايي آن را دارا مي باشد كه به عنوان مبدع و خالق تجلي نمايد و مظهر اين اسماي كامل و حسناي خداوندي گردد، بلكه با توجه به ماموريت بشر مي بايست گفت كه از مسئوليت ها و تكاليفي كه بر بشر گذاشته شده است، تحقق بخشي و تجلي يابي اسماي الهي در ذات خويش است و هر كسي مي بايست در اين مسير تلاش جدي كند تا به آن دست يابد و مظهر همه اسماي الهي گردد.

ابداع و بدعت

در تحليل قرآني انسان در مسير زندگي خويش همانند هر موجودي ديگري از آن جايي كه از خدا آمده به سوي او باز مي گردد و اصل «انا لله و انا اليه راجعون» بر همه هستي حكومت و حاكميت دارد و كسي بيرون از اين دايره حركت نمي كند. با اين تفاوت كه برخي به اسماي حسناي جلال خداوند بازمي گردند و برخي ديگر به اسماي حسناي جمال وي رجوع مي كنند. از اين روست كه برخي در نماد جلال خداوند يعني دوزخ غضب و خشم و انتقام الهي وارد مي شوند و برخي ديگري به نماد جمال الهي باز مي گردند و وارد بهشت رضوان مي شوند.

براين اساس هر كسي به كمال لايق و شايسته خويش مي رسد و با كمال خشم و غضب و يا با كمال مهر و محبت الهي ديدار مي كنند. با اين همه مي توان گفت كه همه با «الله» ديدار مي كنند و لقاء الله منزل و مقصود همگاني است. در اين ميان هر يك از ربوبيتي بهره مند مي شود كه مقتضاي خواهش و اراده اوست. برخي تحت ربوبيت اسمايي چون متكبر و منتقم و مانند آن رشد مي كنند و برخي ديگر به پروردگاري اسمايي چون رحمان و رحيم و مبدع رو مي آورند و تحت اين رب و پروردگار رشد و پرورش مي يابند.

با توجه به مطالب پيش گفته مي توان دريافت كه راه انسان به دو سمت و سوي متضاد مي رود و هر چند كه هر دو در نهايت به يك الله ختم مي شود ولي راه رسيدن آن در دو جهت كاملا متضاد قرار مي گيرد. بنابراين مي توان از يكي به عنوان راه مستقيم و مثبت ياد كرد و از ديگري به كژ راهه و ضلالت ياد نمود كه امري منفي است.

اين امر مثبت و منفي را مي توان در همه امور زندگي يافت و چنان كه قرآن بيان مي كند در برابر انسان همواره و در هر دم و لحظه اي راه رشد و راه غي قرار دارد كه موجبات سعادت و يا شقاوت آدمي را فراهم مي آورد.

درمساله نوآوري و تحقق بخشي به اسم مبدع نيز مي توان اين دو راه و كژ راه را شناسايي و ردگيري كرد. آدمي مي تواند راه اعتدال و ميانه را درپيش گيرد و در صراط مستقيم تحقق بخشي به اسماي حسناي الهي در راه گام بردارد يا به بيراهه و كژ راهه رود.

بر اين اساس است كه قرآن سخن از ابداع و بدعت مي كند. ابداع نوآوري است كه در مسير كمالي و مثبت قرار دارد درحالي كه بدعت همان نوآوري در مسير هبوط و سقوط است و به عنوان امري منفي و سوي خداوند نفي شده است. بدعت تلاشي است كه برخي بيمار دلان در روش هاي و بيش تر در محتوا انجام مي دهند و با تغيير در مفاهيم آن را براي مقاصد دنيوي و پست خويش به كار مي گيرند.

ابداع و نوآوري در روش ها و محتوا

ابداع و نوآوري مي تواند در روش ها و محتوا انجام شود. به نظرمي رسد كه در روش ها ابداع امري كم تر مشكل دار باشد ولي هر روشي مي تواند امري منفي باشد. چنان كه قرآن بيان مي دارد برخي از مردمان براي تاكيد بر روشي چون حس گرايي به گمراهي افتاده اند مانند قوم بني اسرائيل كه دردام حس گرايي خواستار خداي مشهود و رويت خدا را از پيامبرشان شدند. چنان كه قرآن گزارش مي كند همين حس گرايي موجب شده تا به دام بت پرستي افتاده و خود درعمل بتي را به شكل گوساله سامري ساخته و به عبادت آن مشغول شوند.

بنابر اين نمي توان مدعي شد كه روش نمي تواند به شكل منفي و يا مثبت تجلي و نمود پيدا كند؛ زيرا درعمل ديده شده است كه بسياري از مشكلات در محتوا و مفاهيم به سبب نادرستي در روش بوده است و ابداع در روش ها و نوآوري درآن مي تواند مدعي بسيار مضر و زيانبار باشد.

در عصر كنوني برخي روش هاي ابداعي به بدعتي تبديل شده اند كه هنوز جامعه بشري نتوانسته است از آثار مخرب آن رهايي يابد. به عنوان نمونه روش پوزيتويسم هرچند كه آثار سازنده اي داشته است ولي به سبب نوعي جمود و ايجاد گفتمان غالب براي آن، جامعه نتوانست از روش هاي ديگري سود برد.

ايجاد نوعي استبداد روشي مانند روش حسي، يكي ديگر از مشكلات جوامع بشري است كه نوعي آوري بدعت آميز و خطرناك است. درسه سده، روش حسي و آزمايشگاهي، يگانه روشي بود كه جوامع علمي به عنوان گفتمان غالب آن را تحميل كردند و روش هاي عقلي و شهودي را به كناري نهادند. اين روش هرچند دستاوردهاي مهم درحوزه صنعت و علوم تجربي داشته است ولي موجب شد تا معنويت از جوامع رخت بربندد و مسائل روحي و عاطفي بشر تنها در قالب روش هاي حسي تحليل و تبيين شود كه نتيجه اي جز بحران كنوني و سردرگمي بشر را به همراه نداشته باشد.

برخي از دانشمندان و انديشمندان تحت تاثير گفتمان حس گرايي روشي، بر اين باور شدند كه روش حسي تنها منبع دريافت حقيقت و واقعيت است و روش حس مساوي با حقيقت مي باشد.

اين بدان معناست كه چيزي به نام متافيزيك و احساسات و عواطف مفهومي نداشته باشد؛ زيرا روش حس گرايانه و آزمايشگاهي نمي تواند مفاهيم وحقايق فراحسي را ادراك و تحليل نمايد.

به هرحال نوآوري در روش ها نيز مي بايست به دور از هرگونه بدعت باشد.

اما در محتوا هرچند كه همگان از احتمال وقوعي، بدعت آگاه هستند ولي نيازمند تاكيد بسيار است تا به دور از بدعت ها مفاهيم جديد آفريده و توليد شود. توليد و بازتوليد مفاهيم جديد هرچند كه دستيابي به حقايق را بيشتر مي كند و سلطه و توانايي بشر را در چيرگي بر هستي و ربوبيت و خلافت الهي دوچندان مي سازد ولي اين زماني خواهدبود كه درمسير كمالي باشد.

پرسش اين است كه چگونه مي توان بدعت را از ابداع بازشناخت و به دور از بدعت ها به نوع آوري و ابداع دست يازيد؟ معيار و ملاك ابداع چيست و چه چيزي را ابداع و چه چيزي را بدعت مي توان برشمرد؟

معيارشناسي ابداع و بدعت

براي شناسايي بدعت از ابداع مي بايست به آيات قرآني مراجعه كرد. قرآن ضمن بيان بدعت و آثار مخرب آن به بيان روش شناخت ابداع پرداخته است.

ازنظر قرآن هدف از همه آفرينش دستيابي هر موجودي به كمال مثبت و در مسير اسماي حسناي الهي است. براين اساس هرچيزي كه در مسير كمالي جمالي قرار دارد امري مثبت و سازنده است و هرچيزي كه آدمي را به سوي غضب الهي و جلال الهي سوق مي دهد و در دام انتقام وي مي افكند امري غيرمثبت و زيانبار است. براين اساس مي توان گفت كه ابداع و نوآوري روشي و محتوايي اگر به شكلي باشد كه آدمي را به سوي كمال مطلق هدايت مي كند امري مثبت و سازنده است وگرنه مي بايست درحوزه بدعت قرارداده و از آن دوري و پرهيز نمود.

درحوزه مسائل فيزيكي همانند امور متافيزيكي مي بايست به اهداف و مقاصد خلقت توجه كرد و براساس آن به داوري نسبت به نوآوري ها اقدام و آن را به عنوان ارزش و يا ضدارزش طرح نمود.

اگر هدف از آفرينش انسان در زمين و مأموريت وي در آن، استعمار و آباداني و تمدن سازي است چنان كه قرآن بيان مي كند:هوالذي انشاكم من الارض و استعمركم فيها، مي بايست گفت هراقدام خلاقانه و ابداعي بشر كه براساس اسم خالقيت و مبدعيت انجام مي شود تا زماني كه در مسير استعمار و آباداني و اهداف و مقاصد خلافت الهي باشد، امري مثبت و سازنده خواهدبود و هرگاه اين ابداع در مسيري ديگر قرار گيرد به عنوان ابداع زيانبار و بدعت مي بايست مطرود شود.

ارزش گذاري براساس اين معيار و ملاك موجب مي شود كه اگر تغيير در خلقت و آفرينش موجودات هستي كه تحت ربوبيت آدمي قرار مي گيرد، به شكلي باشد كه در مسير كلي استعمار و كمال حسناي و لايق آن چيز باشد، مي توان گفت ابداع ارزشي و نوآوري سازنده خواهدبود.

خداوند در قرآن مي فرمايد كه شيطان مي كوشد تا در خلقت چيزها تغييراتي را ايجاد كند و برخلاف آفرينش و اهداف خلقت آنها را دگرگونه سازد.

اما اگر اين تغييرخلقت براساس كمالات و يا اهداف و مقاصد خلقت باشد در آن صورت مي توان گفت كه هرگونه تغيير و نوآوري ارزشي است. اين مطلب را مي توان از مفهوم مخالف آيه بدست آورد كه خلقت براساس تغيير خلاف كمال و اهداف را نكوهش كرده و درمسير شيطاني ارزيابي مي كند. اما اگر برخلاف كمالات نباشد و در مسير اهداف و مقاصد الهي و انساني انجام شود مي توان از آن به نوآوري سازنده يادكرد.

براين اساس اگر تغييرات ژنتيك در مسير كمالي عضوي و يا قوه اي انجام پذيرد به عنوان نوآوري سازنده شمرده و دسته بندي مي شود. مانند اين كه شخصي موجبات افزايش عقل بشري را با تغييرات ژن سبب شود و يا درحيوان و گياهي توانايي مبارزه با بيماري و نقصي را فراهم آورد. چنين ابداعاتي كه در حال حاضر در مهندسي ژنتيك انجام مي پذيرد نوآوري ارزشي شمرده مي شود.

اما اگر با تصرف و تغيير در خلقت آفريده اي نقصي را تشديد كنند كه با اهداف اصلي خلقت و خلافت الهي انسان مخالف است مي بايست آن را به عنوان بدعت و نوآوري منفي تلقي كرد.

درحال حاضر درجهان معاصر انسان به حكم خلافت ربوبي با فعليت سازي اسم خالق و مبدع توانسته است موجوداتي را خلق و بيافريند و گياهان را تغيير دهد و درمسير كمالي خود و گياه مورد بهره برداري قرار دهد. براين اساس مي توان گفت كه هرگونه نوآوري در حوزه مهندسي ژنتيك و مانند آن در صورتي كه در مسير استعمار و آباداني زمين و خلافت ربوبي و كمالي خود و آفريده ها باشد، نوآوري ارزشي و پسنديده است وگرنه مي بايست آن را در عنوان بدعت در خلق و تغيير در آن به شكل نادرست ارزيابي كرد و جلوي اين گونه ابداعات و نوآوري ها را گرفت.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا