اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

عبوديت ربوبى؛ پنج وادى خودسازى و سلوک (2)

5nnlexدر نخستین بخش از مقاله حاضر که در روز یک شنبه 92 دی ماه منتشر شد دو عرصه از عرصه های سلوک و تهذیب نفس یعنی وادی صمت و خاموشی و جوع و گرسنگی مورد بررسی قرار گرفت در ادامه این مقاله، سه وادی دیگر تشریح و تبیین می شود که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

3- وادی سهر و شب زنده داری
خداوند در آیه 56 سوره ذاریات تبیین می کند که هدف از آفرینش انسان و جن، عبادت بوده است. براین اساس می بایست همان گونه که آفرینش فرشتگان تقدیس و تسبیح خداوند بوده و آنان به اقرار خویش بدان اشتغال دارند (بقره آیه 30) انسان نیز به این امر (عبادت) اشتغال داشته باشد تا مرگ وی را از این دنیا به دنیای یقین ببرد.

با این همه انسان به جای این که شبانه روز به عبادت مشغول باشد به اموری دیگر اشتغال می یابد که شامل امور لهو و لغو تا اموری مستحب چون جویندگی وسایل و ابزارهای آسایش و آرامش و اموری واجب دیگر چون جهاد می شود.
خداوند در آیه 20 سوره مزمل تبیین می کند که تمام شبانه روز را انسان به حکم هدف و فلسفه آفرینش می بایست به عبادت خداوند اشتغال داشته باشد؛ ولی از آن جایی که ظرفیت انسان بسیار کم و محدود است و این نقص و محدودیت به سبب ماده است و روح انسانی با تمام توانایی آن، چون در کالبد انسانی قرار گرفته، دچار محدودیت شده و این محدودیت است که نمی گذارد انسان در دنیا چنان که بخواهد عمل کند. این نوعی شر و نقص است که آدمی را گاه حتی از عمل به عبادت چنان که باید و شاید باز می دارد.
در برخی از روایات آمده است که «ما عرفناک حق معرفتک؛ خدایا آنطور که شایسته توست، تو را نشناختیم» این عبارت نسبت به معصومان(ع) معنا ندارد؛ زیرا از نظر شناختی آنان با روح خویش چنان پرواز می کنند که بیرون از دایره تصور است؛ اما این عبارت که «ما عبدناک حق عبادتک؛ چنان که شایسته توست عبادت نکردیم» درست است؛ زیرا بدن و کالبد جسمانی و مادی بشر اجازه نمی دهد که خدا را چنان که هست عبادت کنند.
به سبب همین محدودیت های کالبد جسمانی بر روح در آیه20 سوره مزمل بیان می شود که انسان حتی اگر بخواهد نمی تواند به وظیفه و مسئولیت شبانه روزی خویش عمل کرده و به عبادت خداوند بپردازد. از این رو خداوند به صراحت می فرماید: علم ان لن تحصوه فتاب علیکم؛ خداوند دانست که شما نمی توانید تمام مدت شبانه روز را به شماره درآورید و احصار کنید و در تمام مدت بر شبانه روز تسلط و چیره شوید و به عبادت بپردازید. و لذا عبادت شبانه روزی دائمی را از شما برداشت.
اصولا احصاء در کاربردهای قرآنی به معنای فراگیری و دربرگیری است. به این معنا که شخص مثلا همه نام ها و صفات خداوندی را چنان که هست احصار کرده و تحقق بخشد. از این رو گفته اند هر کسی همه اسما و نام های الهی را احصاکند و در خود تحقق بخشد به مقام خلافت ربوبی کامل می رسد. هر چند که برای انسان احصای همه اسمای الهی و تحقق بخشی آن در ذات وی شدنی است ولی احصای زمانی شدنی نیست و لذا واژه «لن» به معنای هرگز در آیه به کار رفته است تا این معنا انتقال یابد که انسان هرگز نمی تواند همه زمان بیست و چهارساعته از شبانه روز را احصا کند و به عبادت بپردازد.
چنان که گفته شد و آیه به صراحت دلالت دارد انسان ها گرفتار مسایل روزمره خویش و مسافرت ها و جویندگی آسایش و آرامش و فضل الهی از نیازهای روزانه زندگی هستند و نمی توانند بطور بیست و چهارساعته به عبادت بپردازند، بر این اساس حکم شده تا می توانند به عبادت بپردازند.شب به سبب آن که برای استراحت و آسایش آفریده شده بیدار شدن در آن سخت تر است. از این رو خداوند به پیامبرش می فرماید که دو سوم یا نیمه ای از آن و دست کم یک سوم آن را بیدار بماند و مؤمنان نیز پیامبر(ص) را در این امر پیروزی کرده و او را سرمشق خویش قراردهند (مزمل آیات1 تا 4 و نیز آیه20) در حقیقت محدودیت های بدنی و کالبد جسمانی می بایست به گونه ای باشد که شخص را از اصل باز ندارد که عبادت است. بر این اساس از مقدار شدنی و «مایتسیر» سخن به میان می آید. (مزمل آیه20)
چرا عبادت در شب؟
شب از آن رو مورد تأکید قرارگرفته که اصولا انسانها در روز همانند ماهی در آب، در جست وجوی مادیات به این سو و آن سو شنا می کنند (مزمل آیه7) و کم تر فرصت عبادت و تفکر و تدبر در امور اصلی را می یابند و اصولا وقت نمی کنند که در آیات و نشانه ها و امور فرامادی بیندیشند (مزمل آیه5)
از این رو شب در آیات قرآنی از جایگاه ارزشی بلندی برخوردار شده و عبادت آن تأثیرگذارتر دانسته شده است. کسانی که بخواهند از راه عبودیت به کنه و گوهر آن که کمالات انسانی و مقام تحقق و احصای اسمایی و در نهایت ربوبیت و خلافت الهی است دست یابند می بایست به شب به عنوان زمان معراج و پرواز توجه کنند. از این رو آیه15 سوره سجده (فصلت) به کارکردهای نماز شب و اصولا شب زنده داری می پردازد و به مسئله طمع و خوف اشاره می کند.
در نظر قرآن، عبادت حبی می تواند با نگاهی به جمال الهی (طمع) و جلال الهی (خوف) انجام بپذیرد چنان که این معنا از سوی معصومان(ع) نیز در سوره انسان مطرح شده که آن بزرگواران به قصد وجه الله ولی از روی خوف دوزخ جلال خداوندی و طمع در بهشت جمال الهی عبادت و اطعام خویش و نیز ایثار خود را هدفمند می سازند.
شب به سبب آن که زمان خاموشی و سکوت است می تواند آثار برجسته ای در تفکر و تدبر در آفاق و انفس به جای گذارد. به گونه ای که شخص شب زنده دار می تواند امیدوار باشد که در شب به قول های الهامی و وحیانی به شکل انباء دست یابد؛ زیرا هم وحی برای غیر پیامبر شدنی است چنان که به مادر موسی و مریم(س) وحی شد و هم این که مقام نبوت عام به معنای ارتباط با خداوند برای همه امکان پذیر است. بنابراین هم می تواند امید به مقام محمودی چون نبوت انبایی داشته و هم امید به اخبار وحیانی و الهامی از غیب داشته باشد. (مزمل آیات 1تا 5) هم چنین آیه 16 و 17 سوره ذاریات بیان می کند که شخص می تواند با نمازهای شب و شب زنده داری امید داشته باشد تا به مقام متقین کامل دست یابد که قرآن برای این مقام صدها کارکرد و آثار مادی و معنوی و دنیوی و اخروی برشمرده است.
نمازشب در روایات
در همه ادبیات عرفانی از شرقی و غربی آن سخن از شب زنده داری به میان آمده و بر آن تاکید فراوان شده است. در ادبیات اسلامی و ریاضت شرعی، شب زنده داری با نظر و تدبر در آسمان و آیات انفس و آفاق مورد تاکید قرار گرفته و استغفار به ویژه در سحرگاهان به عنوان مهم ترین راه دست یابی به مقامات ذکر شده است.
در کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق- که به دعای امام زمان(ع) متولد شده و مورد عنایت آن حضرت بوده- آمده است: امام صادق(ع) فرمود: من قال فی وتره اذا اوتر استغفرالله و اتوب الیه سبعین مره و واظب علی ذلک حتی تمضی سنه کتبه الله عنده من المستغفرین بالاسحار و وجبت له المغفره من الله عز و جل؛ هر کسی در نماز شب خویش، آن هنگام که نماز وتر می گذارد، هفتاد مرتبه بگوید: استغفرالله و اتوب الیه و بر این کار مدت یکسال مداومت نماید، خداوند متعال نام او را از جمله مستغفرین بالاسحار (آل عمران آیه 16) نوشته و مغفرت حق تعالی او را در برمی گیرد.
صدوق در کتاب خصال خویش نیز می نویسد: در حدیث است که جبرائیل(ع) به خدمت پیامبر خدا(ص) رسید و گفت: یا محمد! عش ما شئت فانک میت و احبب من شئت فانک مفارقه و اعمل ما شئت فانک مجزی به واعلم ان شرف الرجل قیامه باللیل و عزه استغناهه عن الناس؛ ای محمد! هرچه خواهی در جهان زندگی کن، لیکن سرانجام کار، مرگ است و هر که را می خواهی، دوست بدار، اما عاقبت کار، فراق و جدایی است و هر کار که خواهی بکن که به جزای آن خواهی رسید، لیکن بدان که در این میانه شرف آدمی در شب زنده داریها و عبادتهای شبانه اوست و عزت او در بی نیازی او از مردم است.
هر گنج سعادت که خداداد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
محمدبن سنان از مفضل روایت کرده است که از مولای خود حضرت امام جعفر صادق(ع) شنیدم که می فرمود: یکی از جملاتی که خداوند در مناجات، به حضرت موسی فرمود آن است که: ای پسر عمران! دروغ گفته آن کس که خود را دوستدار من تصور کرده و چون شب فرا رسد به خواب راحت فرو می رود. مگر نه آن است که هر دوستدار در آرزوی خلوتی است که با محبوب خود باشد؟ ای پسر عمران، بدان که من بر حال دوستان خود آگاهم و می دانم که چون شب، پرده بر جهان می کشد، چشم دلشان به سوی قلبهایشان، متوجه می گردد، و عذاب مرا در پیش دیدگان خود، مجسم می سازند و مرا در مقام مشاهده، مخاطب قرار می دهند و در مقام حضور با من سخن می گویند. ای پسر عمران، خشوع قلب و خضوع جسم و اشک چشم خویش را در سیاهی شبها، بر من نثار کن و آنگاه مرا بخوان، تا دریابی که تا چه حد به تو نزدیکترم و ترا اجابت می کنم.
عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: ثلثه فخرالمؤمن و زینه فی الدنیا و الاخره : الصلوه فی آخر اللیل و یأسه مما فی ایدی الناس و ولایه الامام من آل محمد علیهم السلام یعنی: سه چیز موجب فخر مؤمن و زینت دنیا و آخرت است: نماز در اواخر شب و عدم توجه به آنچه در نزد مردم است و ولایت و محبت و پیروی از امام خاندان محمدی.
ابن منکدر روایت کرده که پیامبر(ص) فرمود: خیرکم من اطعم الطعام و افشی السلام و صلی باللیل و الناس نیام یعنی: بهترین کس از میان شما آن است که اطعام کند و با آهنگ بلند، سلام گوید و آن گاه که چشم مردم به خواب رفته، به نماز شب و تهجد برخیزد.
مخسب در دل شبها که فیض قافله ای است
که از کمینگه شبهای تار می گذرد
در کتاب فقه الرضا آمده است که: بر نماز شب مداومت کنید زیرا که نماز شب، احترام به ساحت اقدس پروردگار است و موجب افزایش روزی می گردد و چهره را زیبا می سازد و رزق آن روز را ضمانت می کند. در نماز وتر درنگ و وقوف بسیار کنید؛ زیرا که در حدیث آمده است که: هرکس که در نماز وتر خود، درنگ بسیار کند، وقوف و درنگش در محشر و روز قیامت، اندک خواهد گذشت.
آن چه بر مائده فیض بر این نه طبق است
رزق جمعی است که در پرده شب بیدارند
امام صادق(ع) فرمود: ان الحسنات یذهبن السیئات (هود آیه 114) قال: صلوه اللیل تکفر ما کان من ذنوب النهار؛ حسنات آدمی، گناهان او را از میان می برد و نماز شب، گناهانی را که انسان در روز مرتکب شده است، فرو می پوشاند.
در کتاب دعوات راوندی از حضرت علی بن ابیطالب(ع) نقل شده که فرمود: قیام اللیل مصحه للبدن: شب زنده داری به عبادت، تندرستی می آورد.
حضرت امام جعفر صادق(ع) می فرماید: علیکم بصلوه اللیل فانها سنه نبیکم و مطرده الداء عن اجسادکم؛ نماز شب را مواظبت و مداومت کنید؛ زیرا که سنت پیامبر شماست و از تنتان، بیماری و درد را زائل می سازد. (نشان از بی نشان ها؛ علی مقدادی اصفهانی)
4- وادی عزلت و گوشه گیری
شاید صریح ترین و روشن ترین آیه درباره اعتزال و گوشه گیری از مردم البته افراد غیرمومن و دنیاپرست آیه 29 سوره نجم باشد که خداوند می فرماید: فاعرض عمن تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیاه الدنیا؛ از هر کسی که از یاد ما روی گردانیده و جز زندگانی دنیا را نمی خواهد اعراض کن.این اعراض همان اعتزال و دوری کردن از آنان است. براین اساس باید از کسانی پرهیز کرد که به غیر خدا می خوانند نه کسانی که نگاه کردن به ایشان عبادت است.
اما درباره نفس گوشه نشینی و دوری از غیرمومن نیز می توان به آیه 16 سوره کهف اشاره کرد که صریح ترین آیه است و واژه اعتزال نیز در آن آمده است. این آیه در بیان حرکت اصحاب کهف وارد شده است: و اذا اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله فاووا الی الکهف؛ هنگامی که آن جوانان از مردم و از آن چیزی که آن را به غیر خدا مورد پرستش قرار می دادند کناره گرفتند. پس به سوی غار پناه بردند.
در این آیه بیان شده که در آغاز سیر و سلوک برای اینکه سالک رنگ غیرخدایی نگیرد و تحت تأثیر دیگران نباشد می بایست از مردم دور شد و عزلت گرفت تا پس از اصلاح قلب و رنگ خدایی یافتن به سوی خلق و مردم بازگشت.
گام نخست سلوک، از خود بریدن بلکه از هر چیزی غیر از خدا بریدن است که در آیه 50 سوره ذاریات به عنوان: ففروا الی الله تبیین و سفارش شده است.
از امیرمومنان علی(ع) روایت شده که فرمود: طلب الراحه فما وجدت الابترک مخالطه الناس؛ راحت و آسایش را جز در ترک آمیزش با مردم نیافتم.
در حدیث معروف کرخی حضرت امام صادق(ع) به وی فرمان می دهد: اقلل معارفک. قال: زدنی. قال: انکر من عرفت منهم؛ از آشنایانت بکاه. گفت: سفارش دیگری بفرماید. فرمود: از کسانی که می شناسی نیز کم کن و رفت و آمد را کاهش ده. (مجمع البحرین ماده معروف الکرخی.)
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: ان قدرتم ان لاتعرفوا فافعلوا و ما علیک ان لم یثن علیک الناس و ما علیک ان تکون مذموما عندالناس اذا کنت محمودا عندالله؛ اگر بتوانید در میان مردم ناشناخته باشید چنان کنید؛ زیرا ستایش نکردن مردم هیچ زیانی به تو نمی رساند چنان که ستایش ایشان هیچ سودی ندارد؛ چون باکی نیست اگر در نزد مردم نکوهیده باشی درحالی که در نزد خدا ستوده باشی. (أمالی الصدوق ص 396 و بحار الانوار ج 67)
هر یک از پیامبران و اولیای الهی دوره های کوتاه مدت و بلندمدت برای خودسازی داشته اند که می توان به دوره های بلندمدت چوپانی در دشت ها و کوه ها توسط پیامبران و یا دوره های چهل روزه از سوی برخی مانند موسی(ع) و پیامبر(ص) اشاره کرد.
5- وادی ذکر و یاد خدا
ذکر قولی و عملی به معنای تأکید بر فلسفه آفرینش و نیز ربوبیت و پروردگاری خداوند است؛ زیرا کسی که همواره در ذکر قولی و یا عملی است، بر این باور است که هدف آفرینش، عبودیت خداوندی و حرکت برای دست یابی به کمال است که جز به ربوبیت تحقق خواهد یافت. بر این اساس هر کسی که بخواهد به کمالی دست یابد می بایست ذاکر قولی و عملی باشد.
گفته اند که ذکر زبانی در مقام نفس است و ذکر حضوری و شهودی در مقام قلب است و مشاهده و مکاشفه در مقام روح اتفاق می افتد و مناجات و نجوا در مقام سر می باشد، چنان که فنا در مقام خفی است و بقا در مقام ذات تحقق می یابد.
انسان می بایست در مراتب ذکر چنان پیش رود تا ذکر و ذاکر و مذکور یکی شود؛ زیرا برای ذکر پایانی نیست؛ چنان که امام صادق(ع) در حدیثی بلند فرموده است:
هرچیز را حدی معین است و پایانی، مگر ذکر را که خداوند متعال به مقدار کم آن، خشنود، نمی شود و برای آن حد و اندازه ای مشخص نفرموده و در قرآن کریم آمده است: یا ایهاالذین آمنوا اذکر وا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا پدرم مردی کثیرالذکر بود، هنگامی که با او به راهی می رفتیم، می دیدمش که به ذکر خدا اشتغال داشت و در موقع غذا نیز از ذکر حق غافل نمی شد و حتی در آن زمان که با مردم گفتگو می کرد، باز هم زبانش درحال ذکر بود. آنقدر کلمه مبارکه لااله الاالله را تکرار می نمود که زبان به کام دهان مبارکش می چسبید. اهل بیت خود را گرد می آورد و دستور می داد که همگان تا طلوع آفتاب به ذکر خدا بپردازیم… پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا دوست دارید بگویم نیکوترین عملی که موجب رفعت درجه و مقام شما خواهد شد، چیست؟ عملی که پاکترین اعمال نزد رب العالمین و بهتر از زر و سیم است و از کشتن و کشته شدن در راه خدا اولی و ارجح است؟ گفتند: آری یا رسول الله فرمود: ذکر کثیر و اینکه پیوسته به آن مشغول پاشید پس امام فرمود: کسی از پیامبر خدا پرسید: چه کسی در این مسجد از همه بهتر است؟ فرمود: آن کس که ذکر خدا بیشتر کند همچنین آن حضرت می فرمود: به آن کس که زبان ذاکر داده اند، خیر دنیا و آخرت به او عنایت شده است.» (تفسیر نمونه ج 17 ص 356)
نیز در کافی ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت کرده است: شیعتنا الذین اذا خلوا ذکروالله کثیرا: یعنی شیعیان ما کسانی هستند که چون فراغتی دست دهد، فراوان به ذکر حق تعالی پردازند. (عده الداعی؛ ص 162)
مرحوم فیض کاشانی در کتاب خلاصه الاذکار گوید: باید دانست که ذکر پنهانی هفتاد برابر از آشکار آن، برتر است و در حدیثی از حضرت امام رضا(ع) نیز افضلیت ذکر پنهانی تأیید شده است؛ زیرا که اینگونه ذکر، به اخلاص نزدیکتر و از ریا دورتر است. خداوند متعال فرماید: واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لاتکن من الغافلین؛ ذکر پروردگار خویش را در دل، بازاری و بیم بدون آنکه چیزی برزبان بگویی در هربام و شام به جای آور و از زمره غافلان مباش. (اعراف آیه 205)
و از رسول اکرم(ص) منقول است که به اباذر فرمود: یا اباذر، اذکرالله ذکرا حملا قال ابوذر: و ماالخامل؟ قال: الخفی یعنی ای اباذر، ذکر خامل خداوند بگزار. ابوذر پرسید: ذکر خامل چیست؟ آن حضرت فرمود: مقصود از ذکر خامل، ذکر خفی و پنهان است.
روایت است که فرشته موکل بر انسان، ذکری را که بشنود، ثبت می کند لیکن در مورد ثواب ذکر خفی که خداوند متعال در قرآن مجید به آن امر کرده است: اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خفیه؛ (اعراف آیه 205) کسی جز خداوند به آن آگاه نیست.
مرحوم فیض، پس از عبارات فوق گوید: به طوری که ارباب معرفت گفته اند ذکر را چهار مرتبه است: نخست: آنکه ذکر تنها بر زبان جریان یابد.
دوم: آن که علاوه بر زبان قلب نیز ذاکر و متذکر باشد بدیهی است که برای حضور قلب، مراقبت و مداومت لازم است چه اگر قلب را به حال خود رها کنند، در وادی انکار سرگردان خواهد شد.
سوم: آنکه ذکر خدا چنان در قلب متمکن شود و برآن مستولی گردد که بازگیری توجه قلب از آن، دشوار است همانطور که در نوع دوم، حضور قلب نسبت به ذکر مشکل صورت می گرفت؛
و بالاخره چهارم: آنکه بنده خدا یکسره در مذکور- جل شاءنه و ذکره- مستغرق شود که دیگر نه به ذکر و نه به قلب خود توجه دارد. در چنین حال است که اگر توجه ذاکر به ذکر مصروف شود، همان ذکر، حجاب جان او می گردد و این حال، همان است که در عرف عارفان، به فناء، تعبیر می شود و آن است تمام منظور و منظور تمام و کمال مطلوب از ذکر حضرت باری تعالی.
در چهار مرتبه ذکر مرحله چهارمین لب لباب است و سه مرتبه دیگر همه قشرند و فضلیتشان در آن است که راهی به سوی حصول مرتبه چهارم باشند. فلما اضاء الصبح ایقنت موقنا بانک مذکور و ذکر و ذاکر.
روایت شده است که مجاشع از رسول خدا(ص) پرسید: طریق ذکر خداوند کدام است؟ فرمود: سیان النفس یعنی آنکه بنده خدا، خود را فراموش کند.
ابوسعید ابوالخیر در پیروی از سخن پیامبر اکرم گوید:الذکر نسیان ماسواء؛ ذکر فراموش کردن همه چیز جز پروردگار عالم است.
مرحوم حاج میزا حبیب خراسانی سروده است:
می نخوردی سخن از باده و از جام بگو
یا به دل یا به زبان حرفی از نام بگو
اززبان گوی به دل باز زدل گو به زبان
هر دو چون گشت یکی با همه اندام بگو
تا به هوش و خردی لب به لب جامه بنه
چون شدی مست ز مستی سر هر بام بگو
روایت است که: ثلاثه لایوزن عندالله بجناح بعوضه: الصلوه علی العاده ، و الذکر علی غفله و الصلوه علی ابنیی بغیر حرمه سه چیز نزد پروردگار، به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد : نمازی که صرفا بر حسب عادت گزارند، و ذکری که در حال غفلت گویند و صلواتی که بر پیامبر اکرم فرستند بدون آنکه حرمت آستان آن حضرت و احترام شریعتش را نگاه دارند.
قال ابوعلی سینا، حقیقه الذکر حضور المذکور فی النفس؛ حقیقت ذکر حضور مذکور تبارک و تعالی در نفس ذاکر است.
چون ذکر به دل رسد دلت درد کند
آن ذکر بود که مرد را مرد کند
هر چند که خاصیت آتش دارد
لیکن دو جهان بر دل تو سرد کند
ننوشت برای ورد روز و شب من
جز ذکر علی معلم مکتب من
گر غیر علی کسی بود مطلب من
ای وای من و کیش من و مذهب من
(نشان از بی نشان ها، علی مقدادی اصفهانی؛ زندگی نامه و آثار نخودکی اصفهانی)
سالک الی الله می بایست همواره از اهل ذکر باشد و دمی از او غافل نگردد؛ زیرا غفلت از خداوند نوعی شرک خفی است. خداوند در آیاتی چند این معنا را تبیین کرده است. اصولا از دیدگاه قرآن ایمان به خدا و مقام عبودیت جز به رهایی از غفلت و ذکر دایم تحقق نمی یابد. از این رو باطن سخن خداوند در نهی از شریک قرار دادن چیزی که در آیه 36 سوره نساء بیان شده است، در مرتبه ای جز نهی از توجه به غیر خدا و غفلت از او نیست؛ براین اساس در آیه 106 سوره یوسف بیش تر مردم مومن را دچار شرک می شمارد؛ زیرا شخص یا اسیر بتان است (حج آیه 30) و یا اگر ازآن رهیده باشد گرفتار هوای نفس بوده و آن را معبودش قرار داده و می پرستد: من اتخذ الهه هواه؛ یا این که در طاعت شیطان است و او را می پرستد (یس آیه 60). از این رو در آیه 179 سوره اعراف علت دوزخی شدن جن و انس را غفلت می شمارد.
بنا بر این باید ذکر دایمی را عامل رهایی از هرگونه شرک جلی و خفی و حتی اخفی برشمرد و بر آن پافشاری کرد تا در مسیر عبودیت خدا گام برداشت و از عبودیت غیر خدا به هر شکلی رهایی یافت.
انسان می بایست در طریق عبودیت به جایی برسد که هرگز دمی از او غافل نشود. در حدیث قدسی به حضرت عیسی (ع) آمده است: انزلنی من نفسک کهمک و اجعل ذکری لمعادک؛ مرا چون هم و غم خود قرین خود قرار ده و یادم را وسیله ای برای معاد خود بدان. (بحارالانوار ج 14 ص 289 روایت 14) این معاد همان فانی شدن و کشف غطا و رجوع واقعی به حق است که درانا لله و انا الیه راجعون (بقره آیه 156) بیان شده است. براین اساس می بایست در کوچک ترین کارهای خویش خدا را به یاد داشته باشد؛ زیرا همه اعضا و جوارح مسئول هستند و باید پاسخ گو باشند که آیا ذاکر بوده اند یا غافل؟ (سوره اسراءآیه 36)
عبودیت ربوبی
اگر کسی این راه را (که در قالب این پنج وادی بیان شد) در پیش گیرد می تواند امید داشته باشد تا به مقام عبودیت که هدف و فلسفه آفرینش است دست یابد و در مقام خلافت الهی ظهور و بروز کند. این امور کمک می کند تا حجاب ها و پرده های مختلفی را که بر چشم و گوش و دل نشسته است به کناری زند و پیش از آن که مرگ، وی را به یقین رساند و آتش دوزخ را بنگرد به مرگ اختیاری از همه این دوزخی که وی را احاطه کرده برهد و در این دنیا به یقین برسد در آن صورت است که به حدیث مبارک:«موتوا قبل ان تموتوا» عمل کرده است.
مشکل توده مردم، حجاب های ظلمانی است که در عوالم سه گانه گوش و چشم و دل بر ایشان احاطه یافته است ولی مشکل خواص آن است که دچار حجاب نورانی هستند که از علم و دانش ناقص حاصل می شود. راه رهایی از این حجاب های نورانی چیزی جز عبودیت و ریاضت های نفسانی نیست که در این نوشتار بدان اشاره شد.
آیت الله نخودکی اصفهانی شاگرد استادان کاملی چون سید جعفر حسینی قزوینی بود که در شهرضای اصفهان سکونت داشت و حالات شگفتی در مسیر ریاضت از وی نقل می شود. درباره تغییر روش و گرایش این عالم و مجتهد معروف اینگونه اززبان ایشان نقل شده است:
در آن زمان که پس از کسب اجازه اجتهاد از مراجع علمی وقت نجف اشرف به ایران بازمی گشتم، به دوست خود گفتم: از این پس تنها عالم بلند پایه قزوین خواهم بود.
دوستم گفت: نه چنین است. تو را با یک حمال قزوینی تفاوتی نیست؛ زیرا اگر دررهگذری و کوچه ای، مردی به تو و یک حمال جاهل از پشت سر دستی بزند، هر دو محتاج آنید که برای شناسایی صاحب دست سر برگردانید، در حالی که سی سال درس و تحصیل باید که این قدر روشنی به محصل، ارزانی داشته باشد که بدون باز پس نگریستن زننده دست را بشناسد.
این سخن در دلم چنان اثر کرد که یکسره از خلق کناره گرفته و در انزوا به تزکیه نفس و تصفیه روح خود سرگرم شدم.
این عالم بزرگ همین مدت را به ریاضت می پردازد و به چنان جایی می رسد که سرآمد عارفان و پرهیزگاران می گردد. از این روست که تزکیه بر تعلیم مقدم داشته شده است (جمعه آیه 2)بلکه خداوند برای تقوا اموری چند به عنوان آثار بر می شمارد که بصیرت و علم لدنی یکی از آن آثار است: و اتقوا الله و یعلمکم الله؛ تقوا پیشه گیرید تا افزون بر آثاری دیگر، خداوند به شما علم بیاموزد.

بنابراین پرورش نفس و خودسازی در مسیر کمال نه تنها مقدمه علم لدنی و بصیرت و حکمت بلکه تنها راه رسیدن به مقام عبودیت ربوبی و ربوبیت عبودی است که پیش از این به عنوان نتیجه قرب نوافل و قرب فرایض بدان اشاره شد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا