اجتماعیاخلاقی - تربیتیعرفانمعارف قرآنی

عرفان اجتماعي راه تحصيل كمالات

016941در مقاله تحليلي حاضر نويسنده با عنايت به برخي آيات قرآني، راه رسيدن به رشد و كمال را در گرو با مردم بودن و در اجتماع زيستن مي داند و تأكيد مي كند كه همه پيامبران و ربانيون و مردان خدا از اين راه به مقاصد كماليه و لقاءالله رسيده اند. كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

پيامبران، بهترين الگوهاي كمالي
پيامبراني كه از طرف خداوند پيام رساني مي كنند كساني هستند كه مجموعه كامل بينشي و نگرشي آنان مي تواند انسان را به عنوان فرد و يا عضوي از جامعه به كمال نهايي برساند و همه ظرفيت ها و توانمندي هاي او را بروز و ظهور بخشد.
از اين رو قرآن به عنوان كتاب هدايت و دستورالعمل راهنمايي انسان فردي و جمعي به سوي كمال مطرح شده است. براين اساس است كه در آيه اي به صراحت مي فرمايد: قد تبين الرشد من الغي، راه رشد و دست يابي به كمال از راه گمراهي و گرفتاري به نقص مشخص شده است.اگر كساني كه قرآن از آنان گزارش مي كند به عنوان نمونه هاي عيني و بشري مطرح مي باشند كه مي بايست در زندگي فردي و شخصي از آنان پيروي كرد. پس بايد گفت كه زندگي پيامبران و كساني كه در قرآن از آنان ياد شده و رفتارشان به عنوان الگوهاي رفتاري مورد تأييد و تأكيد قرار گرفته، بهترين نمونه هاي زندگي بشر و مسير رشد و كمالي است كه مطلوب قرآن و خداوند مي باشد.

اگر كسي بخواهد به كمال رشدي دست يابد، مي بايست همين مسير آسان و كامل و راست الهي را بپيمايد كه پيش از آن پيامبران و مردان الهي رفته اند. آناني كه رنگ خدايي به خود گرفته اند و صبغه الهي بودن در ذات و نهادشان جاي گرفته است. آنان همان ربانيون و به تعبير ديگر متألهاني است كه تاله و الوهيت عرضي در طول ربوبيت الهي وصف ثابت آنان شده است.
متألهان به سبب رنگ خدايي است كه در مسير رشد بي نهايت قرار گرفته اند و هر دم با بيان «رب زدني علما» در مسير رشد و علم رشدي حركت مي كنند و از خداوند بيش از پيش مي خواهند و مي جويند.
اگر آنان «وامرهم رشد» (كارهايشان بر رشد) است و در مسير «اتبعك علي ان تعلمن مما علمت رشدا» (از آن دانش رشدي كه به حكم الهي آموختي به من بياموز) قرار گرفته اند، ديگران هم كه بخواهند به مقصد رشدي و كمالي برسند مي بايست همين راه رفته را بپيمايند: واتبعوني (گام به گام راهم را بپيماييد و پيروي كنيد)؛ زيرا كه اين همان راه راست و كوتاه و آسان الهي است هذا صراطي. اين راه الهي است كه آدمي را به رشد و كمال و لقاي الهي مي رساند كه نهايت تلاش آدمي است: يا ايهاالانسان انك كادح الي ربك فملاقيه؛ اي انسان تو به طور ذاتي و غريزي در تلاش و كوشش هستي تا به پروردگارت كه نهايت كمالات است برسي و او را ملاقات و ديدار كني. پس مي بايست كوشش كني تا به كمال و جمال او برسي نه به جلال و خشم او. اگر به كمال و جمال او رسيدي محبوب خدا شده و هركس محبوب خدا شود محبوب خلق خدا نيز خواهد شد: يحبهم و يحبونه؛ آن گاه خداوند او را دوست مي دارد چنان كه او هم خداي كمالي را دوست مي داشت؛ زيرا به حكم: الجنس الي الجنس يميل هركسي طالب هم جنس خويش است و كمال گرا به سوي كمال مي گرايد و زشت گرا به سوي زشتي متمايل مي شود.
در اجتماع بودن، راه رسيدن به رشد و كمال
اين كساني كه به علم رشدي و كمالي دست يافته اند كساني بودند كه رنگ خدايي و تاله را در ميان مردمان تحصيل كرده اند: و قالوما لهذا الرسول يأكل الطعام و يمشي في الاسواق گفتند كه چرا اين پيامبر و فرستاده، غذا مي خورد و در بازارها مي گردد. (فرقان آيه 7) در حالي اگر خداوند فرشتگاني نيز به عنوان پيامبر و نمونه هاي عيني براي بشر مي فرستاد مي بايست آنان را مانند مردمان مجسم مي ساخت تا با جسم خويش در ميان مردم باشند به اين معنا كه اقتضاي دنيا و زمين، آن است كه جسم داشته باشد و بخورد و بياشامد.
اگر كسي كمالي را مي جويد مي بايست در مسير كمالي و رشدي پيامبران حركت كند و همانند آنان در بازارها بگردد و زن بگيرد و زناشويي كند. زندگي اجتماعي، لازمه زندگي رشدي و كمالي است كه قرآن براي دست يابي به همه كمالات درنظر گرفته است. بنابراين كسي نمي تواند با دوري از خلق و اجتماع به تمام كمالات لايق و شايسته بشري دست يابد.
در داستان خضر(ع) و موسي(ع)، حضرت خضر(ع) براي آموزش دانش رشدي، حضرت موسي(ع) را به ميان جامعه مي برد و همه آموزش ها در ميان مردم و در كشتي و آبادي انجام مي گيرد و اصولا مهم ترين آزمون هاي رشدي و آموزه هاي تعليماتي حضرت خضر(ع) با گرايش اجتماعي بوده است.
البته اين بدان معنا نيست كه انسان، دوره هاي كوتاه مدتي دور از مردم نداشته باشد. چنانكه حضرت موسي(ع) چله در ميقات الهي داشته است (سوره اعراف) و يا حضرت پيامبر(ص) چله هايي در پيش از بعثت در كوه جبل النور و غار حرا داشته و اين مساله به شكل روزه هاي ماه رمضان نيز تداوم يافته است.
بايد توجه داشت كه اعتكاف و يا روزه داري و يا شب زنده داري ها نبايد در امور اجتماعي فرد به شكل طولاني اختلال ايجاد كند؛ همچنانكه دوري موسي(ع) از مردم و اختلال در امور اجتماعي، موجب شد تا جامعه وي دچار بحران شود و آثار آن نيز در زندگي خود آن حضرت(ع) بروز كند و او را در مشكلات چندي قرار دهد كه گوساله پرستي و پيامدهاي ديگر، بخشي از آن بوده است.
رابطه ميان كمال و در ميان مردم زيستن
آدمي در تفكر اسلامي زماني به كمال مي رسد كه بتواند در ميان مردم باشد و با ايشان بماند و به مقامات برسد و خود را متاله گرداند. رنگ خدايي زماني پايدار خواهد بود كه در ميان خلق و اجتماع به دست آيد.
حكايت شده كه برخي از مريدان عارف بزرگ قرن چهارم هجري، ابوسعيد ابوالخير نزد شيخ از كرامات برخي سالكان اين گونه ياد كردند كه: فلان كس بر روي آب ]راه[ مي رود (ابوسعيد وقتي تعجب و حيرت آنها را ديد به آنها) گفت: وزغي و صعوه اي ]هم[، بر روي آب ]راه[ مي رود. گفتند فلان كس را ديديم كه در هوا مي پرد، گفت: زغني و مگسي ]هم[ در هوا بپرد. گفتند: فلان كس در يك لحظه از شهري به شهري مي رود، شيخ گفت: شيطان نيز در يك نفس از مشرق به مغرب مي شود (مي رود). اين چيزها را بس قيمتي نيست. مرد آن بود كه در ميان خلق بنشيند و برخيزد و بخسبد و با خلق داد و ستد كند و با خلق در آميزد و يك لحظه از خداي غافل نباشد.
اين همان عرفان اجتماعي است كه مطلوب اسلام و قرآن است و پيامبران(ع) و ربانيون و متالهان از اين راه به مقصد كمالي رسيده و لقاء الله كمالي داشته اند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا