اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

عوامل روان شناختی ضلالت و گمراهی

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا برخی با وجود همه آثار مثبت دنیوی و اخروی هدایت و حقیقت، دنبال ضلالت و گمراهی می روند و به باطل دل می بندند و در آن گام بر می دارند؟ ممکن است که گفته شود که فریبکاری و نیرنگ دیگران از مهم ترین عوامل گمراهی و ضلالت بشر است؛ زیرا دشمنان جنی سپس انسی با فریب و نیرنگ موجب می شوند تا حق و باطل به هم آمیزد و مردم در فتنه قدرت تشخیص خود را از دست داده و گمراه شوند؛ اما به نظر می رسد با آن که عامل یا عوامل بیرونی از دشمن جنی نادیدنی گرفته تا دشمنی و خصومت انسان ها نسبت به دیگر، نقش پر رنگی در ضلالت انسان دارد، اما عوامل روانی اصلی ترین و بنیادین ترین آنها در گمراهی و ضلالت انسان است. از همین رو نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن شد تا نقش این عوامل را تبیین کند و هشدارهای لازم و توصیه های قرآنی را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عامل روانی، دشمن ترین دشمنان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، سخت ترین، شدیدترین و دشمن ترین دشمن انسان، همان هواهای نفسانی است؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید: أَعْدَى‏ عَدُوِّكَ‏ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ؛ سرسخت‌ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد.(تنبیه الخواطر، ورام بن ابى فراس‏، ج‏ ۱، ص ۵۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۶۷، ص ۶۴؛ حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله، محمدی ری شهری، ج ۷، ص ۴۱۸)

مراد و منظور پیامبر(ص) از این «نفس» یا به فارسی «روان» جنبه منفی نفس است که از آن به «هوای نفس» تعبیر می شود؛ زیرا نفس دارای جنبه های مثبت و منفی است که البته آن جنبه های منفی نفس نیز اگر تحت مدیریت جنبه های مثبت مانند عقلانیت فطری قرار گیرد، نقش تعیین کننده ای در بقا و سلامت و کمال انسان دارد؛ زیرا جنبه های منفی نفس، زمانی معنا می یابد که شهوت یا همان قوه جاذبه و غضب یا همان قوه دافعه سرخود فعالیت داشته و تحت عقلانیت فطری نباشد. پس وقتی ما از جنبه منفی نفس سخن می گوییم، شهوت و غضب نه تنها در حالت فطری و خلقتی، منفی نیست، بلکه مثبت و ارزشی است؛ زیرا بقای انسان در زندگی دنیوی به دو قوه جاذبه و دافعه یعنی شهوت و غضب است؛ اما از آن جایی که این دو قوه جهول و ظلوم و زیاده خواه و اسرافگر هستند، به طور فطری و خلقتی می توانند با اسراف و ظلم خویش به انسان و دیگران ضرر و زیان برسانند؛ مگر آن که تحت مهار و مدیریت عقل فطری باشند.

از نظر قرآن، بسیاری از مردم به سبب آن که حالت استوا و اعتدال(شمس، آیه 7؛ انفطار، آیه 7) را صیانت نمی کنند، بلکه با فجور و دریدگی خطوط قرمز را نادیده گرفته و از میان می برند، این حالت اعتدال و استوا میان قوای نفسانی از دست می رود و اکثریت مردم گرفتار افراط و اسراف در شهوت و غضب می شوند که به خود و دیگران آسیب وارد می سازند.

از نظر قرآن، حالت استوا و اعتدال نفس به انسان کمک می کند تا شناختی درست و راست از حق و باطل و خیر و شر داشته و نیز به حق و خیر گرایش و از باطل و شر گریزش داشته باشند؛ اما هنگامی که این حالت استوا و اعتدال از دست برود، دیگر نفس نمی تواند چنین شناخت و گرایشی داشته باشد، بلکه شناختی ناقص یا نادرست و گرایشی باطل خواهد داشت.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 15؛ اعراف، آیه 179)

خدا در قرآن به مردمان هشدار می دهد که چنین رفتاری موجب می شود تا انسان به جای آن که خدا را معبود و الهه خویش قرار دهد، هواهای نفسانی از شهوت و غضب را معبود خویش قرار دهد: فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ؛ پس آيا ديدى كسى را كه هوی و هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديده‏ اش پرده نهاده است، آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت‏ خواهد كرد؟ آيا پند نمى‏ گيريد.(جاثیه ، آیه ۲۳)

از نظر قرآن، هر گاه انسان به چنین سقوطی از نظر روان شناختی برسد، فلسفه و سبک زندگی او تغییر می کند و دیگر برای سعادت ابدی و اخروی تلاش نمی کند، بلکه همه همت خویش را مصروف ارضای شهوات کرده و براساس ظنون غیر معتبر رفتار و در نهایت سقوط می کند؛ زیرا چنین افرادی به سبب فقدان نفس مستوی و معتدل، از توان شناخت صحیح ادراکی و گرایش و گریزش علمی بهره ای ندارند و تنها برای اساس هواهای نفسانی می اندیشند و زندگی می کنند؛ چنان که خدا در ادامه آیه پیشین می فرماید: وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ؛ و گفتند: غير از زندگانى دنياى ما چيز ديگرى نيست مى‏ ميريم و زنده مى ‏شويم و ما را جز طبيعت هلاك نمى ‏كند، ولى به اين مطلب هيچ دانشى ندارند، و جز طريق ظن و گمان نمى‏ سپرند.(جاثیه، آیه ۲۴)

پس از نظر قرآن، دشمن ترین دشمنان انسان در همان درون انسان خانه دارد که از آن به هواهای نفسانی یاد می شود. براین اساس می بایست گفت که عامل روان شناختی مهم ترین عامل ضلالت و گمراهی انسان است.

مصادیقی از عوامل روان شناختی گمراهی

چنان که گفته شد دشمن اصلی انسان همان هواهای نفسانی است که در درون انسان جا خوش کرده است. پس اگر بخواهیم عوامل روان شناختی ضلالت و گمراهی انسان را از صراط مستقیم عبودیت و اسلام و سعادت ابدی بشناسیم، می بایست به ساحت نفس و روان توجه ویژه ای داشته باشیم تا معلوم شود که چگونه عوامل روان شناختی می تواند انسان را به شقاوت و بدبختی ابدی دچار سازد، و از صراط مستقیم هدایت به ضلالت بکشاند؛ در حالی که بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هدایت تکوینی – فطری در ذات همگان قرار داده شده تا انسان بدون نیاز به ابزار و عاملی بیرونی بتواند حق را بشناسد، و بدان گرایش یابد، و باطل را ببیند، و از آن گریزش داشته باشد؛ چنان که خدا به صراحت در این باره می فرماید: رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ؛ پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است.(طه، آیه ۵۰)

باید توجه داشت که از نظر قرآن، هدایت های تشریعی وحیانی که از طریق پیامبران در اختیار انسان قرارگرفته تفضّلی از سوی خدا پس از هبوط انسان به زمین است (بقره، آیه 38) که با هدایت فطری – تکوینی مطابق و یکسان است؛ از همین روست که خدا به صراحت در این باره می فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان فطرت و سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است؛ آفرينش خداى تبدیل ناپذير است. اين است همان دين مستقیم و پايدار؛ ولى بيشتر مردم نمى‏ دانند. به سويش از دیگر چیزها بریده شوید، و از او پروا بداريد، و نماز را برپا كنيد، و از مشركان مباشيد.(روم، آیات 30 و 31)

از نظر آموزه های وحیانی انسان وقتی بر حالت اعتدال و استوای نفسانی باشد، اهل هدایت فطری و تقوای فطری و عبودیت فطری خدا است؛ زیرا حق و باطل و خیر و شر و هدایت و ضلالت را می شناسد و به دنبال این شناخت می رود و گرایش به آنها می یابد؛ از همین روست که از هدایت وحیانی تشریعی اسلام و شرایع آن نیز پیروی می کند (همان)؛ چرا که از نظر قرآن، تقوای فطری افراد متقی را عامل مهم در بهره مندی از هدایت های وحیانی قرآن است(بقره، آیات 1 تا 5)؛ اما وقتی انسان با پیروی و تبعیت هواهای نفسانی و بی تقوایی و فجور نفس خویش را از حالت استوا و اعتدال خارج می کند، دیگر نمی تواند از هدایت تشریعی وحیانی اسلام و شرایع از جمله کتب آسمانی و قرآن بهره مند باشد، بلکه علیه اصول دین فطری اقدام می کند و علیه دین تشریعی وحیانی فلسفه و سبک زندگی خویش را می سازد و در مسیر گمراهی و ضلالت و شقاوت ابدی گام بر می دارد.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 15)

  1. بیماری دلی : از نظر قرآن، چنین افرادی که حالت استوا و اعتدال فطری نفس را با فجور به هم ریخته اند، انسان های بیماردلی هستند که قلب ایشان به عنوان قوه ادراکی و گرایشی دیگر آن کارآمدی لازم فطری را ندارد؛ بلکه به سبب دفن و دسیسه شدن به فجور و گناه و بدتر از آن گرفتار شدن به ختم و طبع دیگر کارکرد مثبتی نداشته و حتی دچار وارونگی فهم و شناخت و گرایش می شوند.(بقره، آیات 7 تا 15؛ نحل، آیه 108؛ محمد، آیه 16؛ اعراف، آیه 179) از نظر قرآن، چنین افراد بیماردلی نه تنها خود گمراه هستند، بلکه دیگران را نیز به ضلالت می کشاند؛ زیرا این بیمار روانی موجب می شود تا دنبال سوء استفاده از هر چیزی حتی تمثیلات قرآنی بروند و آن را به گونه ای تفسیر و تعبیر کنند که موجبات گمراهی دیگران نیز می شود.(مدثر، آیه 31) خدا در قرآن بیان می کند که بیماردلان گرفتار بیمار روانی، چون ناتوان از ادراک و فهم حقایق و ناتوان از تعقل و تفقه هستند، هر چیزی را درک و فهم نمی کنند تا بر اساس فهم راستین و درستین گرایش ها و گریزش های خویش را ساماندهی کنند؛ چرا که فاقد بصیرت و بینایی واقعی و حقیقی هستند که ریشه در قلب سالم و سلیم دارد.(اعراف، آیه 179؛ حج، آیه 46) از همین روست که در گمراهی و ضلالت فرو می روند و از مقام انسانیت سقوط کرده و به جرگه حیوانات بلکه پست تر یعنی گیاه و جماد در می آیند.(همان) از آثار این بیماردلی، تشتت در افکار و اندیشه ها به سبب عدم تعقل و تفقه از حقایق (نساء، آیه 43) و پیروی از هواهای نفسانی به جای خدا پرستی (جاثیه، آیات 23 و24)، درگیری و اختلاف در رفتار اجتماعی(حشر، آیه 14) و مانند آنها هستند. پس از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بیماردلی روانی انسان دارای مراتب و درجات بسیاری است. بنابراین، هر کسی بسته به میزان بیماردلی روانی کنش و واکنشی نسبت به حق و حقیقت دارد و به همان میزان نیز در مسیر ضلالت و مراتب آن قرار می گیرد؛ چنان که برخی که دارای قساوت قلب هستند نسبت  به اسلام و هدایت الهی واکنش منفی داشته و نور هدایت اسلام را نمی پذیرند و به جای آن که شرح صدر نسبت به اسلام داشته باشند، نسبت به کفر شرح صدر دارند.(زمر، آیه 22؛ نحل، آیه 106؛ انعام، آیه 125)
  2. پیروی از ظنون غیر معتبر و گمانه ها: از آن جایی که ناتوان از ادراک حقایق و تعقل و دست یابی به قطع و یقین وعلم هستند، زندگی را در مدار ومحور ظنون غیر معتبر سامان می دهند که هیچ سودی برآنان ندارد و آنان را از مسیر هدایت به سوی ضلالت سوق می دهد و به شقاوت می کشاند.(نجم، آیات 27 تا 30؛ انعام، آیه 116) از همین رو، بیماردلان روانی، با گمانه زنی و تخرص خویش نه تنها راه به جایی نمی برند، بلکه در ضلالت خویش بیشتر و بیش تر غرق می شوند. از نظر قرآن، بیماردلی موجب می شود تا شخص به جای دست یابی به حقایق از طریق تعقل و تفقه، دنبال گمانه ها و ظنون برود که به تقلید از نیاکان بپردازد که خود بر گمراهی و ضلالت آنان می افزاید و گمراهی آنان را تثبیت می کند.(بقره، آیه 170؛ مائده، آیه 104؛ اعراف، آیات 70 و 173؛ زخرف، آیات 19 تا 23)
  3. جهل عقلی و علمی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، از دیگر بیمارهای روانی تاثیرگذار در ضلالت وگمراهی می بایست به جهل عقلی و علمی اشاره کرد؛ زیرا جهل عقلی و سفاهت برای کسانی است که قلب ایشان رشد نداشته و در سبک مغزی باقی مانده است. از همین روست که چنین افراد سفیه غیر رشد از هدایت های وحیانی نیز محروم می شوند و علیه آن صف بندی و صف آرایی می کنند.(بقره، آیه 130) باید توجه داشت که جهل علمی و نادانی نیز برخاسته از همان جهالت عقلی است که به بیماردلی در شخص ایجاد می شود. کسانی که تابع هواهای نفسانی هستند و شهوت و غضب را خدای خویش قرار می دهند، بدون علم در کارها وارد می شوند که خود مایه اصلی گمراهی و ضلالت در هر کاری و هر چیزی است.(انعام، آیات 119 و 144؛ روم، آیه 29؛ لقمان، آیه 6)
  4. شهوت رانی و هواپرستی: چنان که بارها بیان شد، بزرگ ترین دشمن انسان همان حالت هواپرستی است که انسان را به بدبختی ابدی و ضلالت می کشاند. پس باید گفت که از بیمارهای روانی که ضلالت آور است، هواپرستی شهوت رانی است؛ زیرا هواپرستی و شهوت رانی انسان را از خدا و تعقل و تفقه باز می دارد و به دام ضلالت و گمراهی شیطانی می اندازد.(مریم، آیه 59؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 77؛ انعام، آیات 56 و 119؛ جاثیه، آیه 23)
  5. بقا بر شک و ریب: شک و ریب از حالت نفس است که بقای آن به سبب عدم تلاش برای تفقه و تعقل و تعلم موجب می شود تا شخص گرفتار ضلالت شود؛ در حقیقت شک حالتی است که اگر با تفقه و تعقل و تعلم درمان نشود می تواند موجبات سقوط انسان شود. اگر شک و ریب از بیمارهای روانی نباشد، ولی بی توجه به آن و درمان شک می تواند انسان را به ضلالت بکشاند.(نساء، آیات 142 و 143؛ غافر، آیات 34 و 35؛ مدثر، آیه 31) به سخن دیگر، بقا بر شک می تواند ضلالت آور باشد؛ زیرا شک را می بایست با تحقیق و تعقل و تفقه و تعلم به حالت علم رساند که یا علم به اثبات مشکوک است یا علم به نفی و انکار مشکوک. پس بقا در حالت شک چیزی جز فتنه ضلالت آور نیست.(همان)
  6. لجاجت: یکی از بیمارهای روانی تاثیرگذار در گمراهی لجاجت افراد نسبت به امر باطل است. اینان بدون آن که دلیل و برهانی داشته باشند تنها براساس هواهای نفسانی به مخالفت با حق می پردازند و حتی در این امر مجادله باطل دارند و با جدل و جدال خویش علیه حق و حق پرستان موضع گیری تند و شدیدی دارند.(هود، آیات 32 و 34؛ غافر، آیات 34 و 35 و 69 و 74؛ حج، آیات 8 و 9)
  7. ریاورزی و ریاکاری: یکی دیگر از بیماری های روانی که موجب می شود تا شخص گرفتار ضلالت شود و از هدایت محروم گردد، ریاورزی است. خدا به انسان هشدار می دهد که در هر کاری با خلوص و اخلاص وارد شوند و جز خدا کسی را وارد نسازند؛ زیرا هر گونه ریاورزی و ریاکاری به ویژه در امور دینی و اخلاقی موجب می شود تا شرایط برای سقوط و گرفتار در ضلالت فراهم آید و شخص نتواند از آن رها شود.(نساء، آیات 142 و 143)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا