اصولی فقهیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

موانع نظريه پردازي

samamosنظريه پردازي به عنوان بنياد و پايه تمدني، امري است كه نمي توان از آن غافل شد. كاركردهاي نظريه پردازي هر چه باشد، نياز هر جامعه اي است كه مي كوشد تا به شكوفايي تمدني انساني دست يابد و مسير كمالي را در همه عرصه هاي زندگي بپيمايد و مسئوليت خلافت الهي خويش را در زمين به درستي انجام دهد.

نظريه پردازي موجب مي شود تا جامعه بتواند در يك سامانه عقلاني واقع بينانه و حقيقت گرايانه، نيازهاي نوشونده خود را به درستي تحليل كرده و تبيين درستي از رابطه ميان امور به دست دهد و توصيه هائي را براي دست يابي به پاسخ هاي مورد نياز ارائه دهد.

در حقيقت نظريه پردازي با شناخت درست از هر آنچه هست و هر آنچه بايد باشد، جهت سير حركت هاي جامعه را مشخص كرده و راهكارهاي درست براي عمل و زدودن موانع ارائه مي دهد. پيش نياز چنين امري هر چه باشد، كرسي هاي آزادانديشي يكي از ابزارهاي مورد نياز آن است؛ البته به شرطي كه خود به عنوان يك مقصد نباشد، بلكه روشي ارزشي براي مقصدي چون نظريه پردازي است. بر اين اساس مي توان گفت كه موانع نظريه پردازي مباحث مهم و كلاني را شامل مي شود كه نويسنده در اين نوشتار تلاش كرده است تا آنها را شناسايي و معرفي كند.

نظريه پردازي نياز دايمي جامعه برتر

از نظر قرآن و آموزه هاي وحياني، نيازهاي انساني به دو دسته امور ثابت و متغير تقسيم مي شود. از آن جايي كه جهان و جامعه با همه ثبات ظاهري در جوهر خود، هر دم نو مي شود و نوعي سيلان و حركت دائمي در آن ديده مي شود، طرحي نو نياز دائمي آن است تا پاسخ هاي درخور و مناسب مقتضيات و شرايط نو شونده ارايه شود. اين مهم را نظريه پردازي به عهده مي گيرد؛ زيرا نظريه پرداز با بررسي واقعيت هاي جهان و جامعه و آگاهي به روابط ميان امور جهان، ترسيمي كلي از آن به دست مي دهد و بر پايه حكمت هدفمندي جهان و جامعه، حقايقي را مد نظر مي گيرد و توصيه هاي لازم را براساس دو موقعيت واقعيت و حقيقت ارايه مي كند.

به اين معنا كه نظريه پرداز، انساني كلي نگر و اهل بصيرت است كه از فراي ظواهر به امور هستي مي نگرد و نگاهي جامع به مسئله دارد. براين اساس مي تواند ميان اجزايي كه به ظاهر غيرمرتبط به هم هستند ارتباط استوار بيايد و در نقشه پازلي خود به درستي هر قطعه را قرار دهد تا تصويري كامل از مجموعه داشته باشد. در اين صورت مي تواند باتوجه به واقعيت هر پازل، رابطه درستي با پازل ديگر پيدا و بيان كند و براي دست يابي به هدف و حقيقت آن، راهكارهايي را ارائه دهد.

براين اساس، هر جامعه اي كه بخواهد به اهدافي به عنوان حقيقت، آرمان و هر عنواني ديگر، دست يابد، مي بايست همواره از نظريه پردازاني متفكر و بصير برخوردار و بهره مند گردد تا با تبيين دو موقعيت واقعيت كنوني جامعه و امكانات موجود از سويي با موقعيت حقيقت آرماني و اهداف عالي جامعه، خطي درست و راست ترسيم كرده و در شكل نظريه اي، ارتباط ميان اين دو را ترسيم كرده و براي دست يابي به حقيقت عالي، راهكارهايي مناسب ارايه دهد.

بر اين اساس نمي توان نظريه را تنها اموري ذهني صرف و جداي از واقعيت ها دانست؛ چنانكه نمي توان آن را بيرون از دايره حقيقت يابي ترسيم كرد. بر اين اساس، نظريه ها مي بايست امري تركيبي از دو امر واقعيت و حقيقت يعني رئاليسم و ايده آليسم باشد. اين همان چيزي است كه ما از آن به واقع بيني حقيقت گرا ياد مي كنيم. بنابراين، نظريه پرداز هرگز به دور از دو امر اساسي واقعيت و حقيقت نمي تواند به سر برد، بلكه همواره در ميان اين دو در حركت است و مي كوشد تا رابطه درست و كاملي ميان واقعيت ها و حقايق ترسيم و ايجاد كند و نقبي از واقعيت به حقيقت بزند.

براين اساس، هر جامعه برتر و كاملي نيز همواره به نظريه پردازاني از اين دست نياز دايمي دارد؛ زيرا همواره موقعيت ميان واقعيت ها و حقايق تغيير مي كند و دست كم اين موقعيت به شكل تقربي در جوامع برتر و كامل، دگرگون مي شود؛ از اين رو لازم است تا با توجه به تغيير موقعيت هاي واقعيت ها و حقايق، ترسيم و تصويري تازه ارائه شود و نظريه اي نو نسبت به مجموعه كنوني واقعيت با حقايق به دست داده شود.

به هر حال همه جوامع انساني، نيازمند نظريه پردازان و نظريه هاي تكميلي هستند تا همواره موقعيت را شناسايي و رابطه هاي منطقي و درست را ترسيم و راهكارهاي جديد ارايه دهند.

اين نظريه پردازان، انسان هاي خردمند و عاقلي هستند كه از عقل خويش به درستي بهره مي گيرند و با تدبر در هستي و حقايق آن، با نگاهي از روي بصيرت، موقعيت هاي دو منطقه واقعيت و حقيقت را ارزيابي مي كنند و با تفكر، از واقعيت تا حقيقت خط منطقي ترسيم مي كنند و با كشف آن، به ارايه توصيه ها و راهكارها در قالب نظريه هاي كلي اقدام مي كنند.

موانع نظريه پردازي

از آنچه به عنوان مقدمه گفته شد، بسياري از زواياي نهان و مشكلات و معضلات اساسي در عرصه نظريه پردازي به خوبي روشن شده و مي شود. به اين معنا كه فقدان هر يك از مؤلفه هاي پيش گفته و يا نقصان در هر يك، به معناي مانع جدي در عرصه نظريه پردازي مطرح مي شود.

در اين جا به طور گذرا به شماري از موانع در سر راه نظريه پردازي اشاره مي شود تا معلوم شود چرا در جامعه اسلامي ايران و جوامع مشابه، نظريه پردازي براساس آموزه هاي قرآني صورت نمي گيرد و جوامع اسلامي و قرآني همچنان ريزه خوار نظريه هايي غربي مبتني بر آموزه هاي مكتب انساني اومانيستي ماديگرا است.

ناگفته نماند، نظريه پردازي حتي در جوامع اسلامي اگر صورت مي گيرد برپايه آموزه هاي مكتب ماديگراي غربي صورت مي گيرد. در اين مكتب، حقيقت همان واقعيت هاي مادي است و چيزي وراي محسوسات به نام متافيزيك معنا و مفهومي ندارد. براين اساس، واقعيت همان حقيقت است و دانش هايي كه از راه روش حسي به دست مي آيد همان حقايق هستي است؛ بنابراين، تلاش بر آن است تا در چارچوب نظريه ها، اين دو به طور كامل شناخته شود.

هر چند كه فاصله كوتاهي ميان حقيقت و واقعيت در مكتب غربي وجود دارد و روش آزمايشگاهي و تجربه و حس، اين رابطه را تبيين و تعريف مي كند، ولي با اين همه ترسيم كلي نيازمند نظريه هايي است كه انجام مي شود و انسان در محدوده تنگ دنيا، ميان واقعيت و حقيقت به عنوان هدف مي گردد و در يك دور مصرح به گردش درمي آيد.

اما فاصله ميان واقعيت و حقيقت در تفكر اسلامي اين گونه نزديك و كوتاه و در دنياي مادي نيست، بلكه فاصله ميان آن فراتر از اين دنياي مادي است. از اين رو، ترسيم تصويري كلي از واقعيت و حقيقت فراتر مكتب غربي ماديگرا مي باشد و واقعيت ها و حقايقي وراء و فراي آنچه به چشم مي آيد نيز وجود دارد و نظريه پرداز مي بايست به آن توجه كند. اينگونه است كه عوالم چندي در نظريه پردازي براساس مكتب وحياني قرآني دخالت مي يابد و شخص لازم است تا در زمان نظريه پردازي واقعيت ها و حقايقي بيرون از عالم ماده را نيز در نظر آورد؛ زيرا ميان همه اين عوامل ارتباط تنگاتنگي است كه مي تواند در تبيين و تحليل موضوع و ارايه راهكار، تاثير مستقيم و بسزايي بجا گذارد.

1- اصالت يابي مقدمات: از موانع جدي نظريه پردازي بايد به اصالت يابي مقدمات اشاره كرد. اصولا كرسي هاي آزادانديشي براي اين برگزار مي شود تا نظريه پردازي ها نقد و تحليل شود؛ زيرا نظريات جديد همواره با مخالفت هايي از سوي محافظه كاران و توده هاي عالماني مواجه مي شود كه به يك نظريه و روش عادت كرده اند. در حال حاضر، كرسي هاي آزادانديشي نه تنها به حوزه نظريه ها وارد نشده و نمي شوند، بلكه گرفتار دور و تسلسلي شگفت شده اند و بسياري از اين كرسي هاي اجرا شده به تبيين ماهوي آزادانديشي، چرايي و چگونگي آن پرداخته و مي پردازند. با نگاهي به كرسي هايي كه تاكنون در دانشگاه ها و مراكز عالي علمي برگزار شده مي توان دريافت كه نظريه پردازي در چنبره آزادانديشي گرفتار آمده است و ظاهرا نتوانسته و نخواسته است به حوزه نظريه وارد شود و به نقد نظريه هاي علمي و بررسي و تحليل آن بپردازد.

2- ذهني گرايي: نظريه پردازي نبايد به گونه اي باشد كه در حوزه كليات و معقولات ثانوي محض گرفتار آيد و مباحث انتزاعي صرف، موضوع قرار گيرد، بلكه هدف از نظريه پردازي بايد پاسخ گويي به نيازهاي نو شونده جامعه و تبيين و تحليل موقعيت واقعيت و حقيقت باشد و راهكارهاي عيني براي جامعه ارايه شود. با نگاهي به آموزه هاي قرآني به خوبي روشن مي شود كه نظريه هاي قرآني همواره ميان واقعيت و حقيقت در گردش بوده است و هدف از نظريه ها ارايه راهكار و حل معضل و تبيين حقيقتي بوده است.

3- گفتمان غالب: گفتمان غالب بر جامعه جهاني، نظريه هاي غربي است كه براساس گفتمان ماديگرايي حسي شكل گرفته است. اينگونه است كه نظريه پردازي در جامعه اسلامي نيز متأثر از اين ديدگاه است و در حقيقت تسلط بي چون و چراي فرهنگي غرب موجب شده است تا هر كسي بكوشد در قالب و چارچوب هاي پذيرفته شده گفتمان غربي، مسايل را تجزيه و تحليل كرده و نظريه هايي را براساس آن ارايه دهد.

4- مادي گرايي: نظريه هايي كه در جامعه اسلامي ارائه مي شود همانند نظريه هاي غربي، در چارچوب همان تفكر تنها به حوزه مسايل مادي مي پردازد و قرار دادن امور غيرمادي مانند جن و شيطان در بخشي از نظريه را به عنوان خرافي گرايي طرد مي كند. به اين معنا كه صاحب نظريه ها هر چند كه به جن و شيطان و وجود و تأثير آنان در هستي ايمان دارد، ولي در هنگام ارائه نظريه، از اين باورها و اعتقادات دور مي شود و نظريه هاي خود را به گونه اي طرح مي كند كه گويي چنين واقعيت هايي در هستي وجود ندارد و تأثيري در كارهاي جهان و جامعه به جا نمي گذارد. از اين رو نظريه هاي به ظاهر اسلامي مسلمانان نيز در چنبره تفكر و گفتمان مادي گرايي غرب گرفتار است و هرگز مسايل متافيزيكي از جمله خدا، روح، فرشتگان، جنيان و شياطين در نظريه، مورد توجه و تحليل قرار نمي گيرند و در حقيقت، بخشي از واقعيت ها ناديده گرفته شده و حقايق به درستي ديده نمي شود و صاحب نظريه نمي تواند رابطه و نسبت درستي ميان مشكلات جامعه و جهان بيابد و راهكارهاي مناسبي ارايه دهد. درحالي كه اگر نظريه هاي اسلامي ارايه شود همواره مي بايست اين بخش از جهان غيب نيز همانند جهان شهادت مورد توجه قرار گيرد و ايمان به غيب همانند ايمان به شهود در نظريه هاي اجتماعي و ديگر حوزه ها به خوبي خود را نشان دهد؛ چنانكه خداوند در بسياري از آيات از جمله آيات نخست سوره بقره به اين ايمان براي دست يابي به هدايت يعني تحليل درست از هستي و ارائه راهكار برون رفت از مشكلات جامعه توجه داده است.

5- فقدان بصيرت: نظريه هاي موجود در جوامع اسلامي افزون بر اينكه بر بنياد ماديگراي و گفتمان غربي نهاده شده است، از نبود بصيرت نيز رنج مي برد؛ زيرا نظريه پردازان در حوزه تهذيب نفس به جايي نرسيده اند كه علوم شهودي را تجربه كرده و پرده هاي ظواهر هستي از جلوي چشم شان كنار رفته باشد. بر اين اساس نمي توانند همه لايه هاي يك واقعيت را ببينند و از حقايق ملكوتي آنها آگاه شوند. براين اساس نه تصويري درست و روشن از واقعيت هاي موجود دارند و نه توانايي ديدن حقايق براي آنان فراهم است. براين اساس، نظريه هاي ايشان محدود، نارسا، ناقص، يك بعدي، به دور از حقيقت كامل و تمام است. بنابراين در هنگام اجراي نظريه ها بويژه در حوزه علوم اجتماعي ناتوان از پاسخ گويي و ارائه راهكارهاي كامل و درست مي باشد.

6- ناتواني در ايجاد ارتباط ميان تعقل و تعبد: نظريه هاي موجود در جوامع اسلامي از ناتواني ايجاد ارتباط ميان تعقل و تعبد همانند ايجاد ارتباط ميان جهان مادي و ديگر عوالم هستي، رنج مي برد. به اين معنا كه نظريه هاي موجود، نمي تواند از فرو افتادن در دام افراط در عقلانيت و تفريط در تعبد رهايي يابد. اين گونه است كه نظريه ها، فاقد عنصر انسجام بخشي ميان تعقل و تعبد مي باشد و موجبات سرگرداني انسان ها مي شود؛ زيرا جهاني كه اسلام ترسيم مي كند همان گونه كه ميان عوالم ارتباط تنگاتنگي است بطوري كه نيايش و دعا در عالم تكوين تأثير مي گذارد و پرداخت زكات و خمس، عالم تكوين را به تسخير انسان درمي آورد و تنگي معيشت و گشادگي آن را موجب مي شود، همچنين ميان عقل و دين، تعقل و تعبد و مانند آن به سادگي ارتباط برقرار مي كند. براين اساس نظريه هاي اسلامي مي بايست از ويژگي پذيرش ارتباط ميان عوامل مختلف درون و بيرون انسان بهره مند باشد و آن را در نظريه ها ملحوظ دارد تا موفق به ترسيم درست و ارايه راهكارهاي واقعي شود.

7- فقدان شهودگرايي: اصولاً هر كسي نمي تواند نظريه پرداز باشد و نظريه پردازي دانشي فراتر از هر دانش ديگري است؛ زيرا نظريه پردازي، ارايه تبييني كامل و جامع از موضوع و ارايه راهكارهاي واقعي و عيني است. بنابراين شخص بايد نسبت به هر موضوع از چنان تسلطي برخوردار باشد كه از بيرون به آن بنگرد و در درون گرفتار آن نباشد. او بايد جهان را چنان كه هست بشناسد و اين موضوع را در جايگاه درست و واقعي خودش ببيند. اين زماني شدني است كه انسان افزون بر علم حصولي از علم شهودي و حضوري نسبت به موضوع برخوردار باشد. اگر همانند مكتب غربي جهان را مادي محض بدانيم، نظريه پرداز آن كسي است كه نسبت به ابعاد مادي موضوع احاطه علمي و حسي كامل داشته باشد تا بتواند تصويري درست از موضوع ترسيم كند و راهكارهاي مناسب با آن ارايه دهد. اما از آن جايي كه جهان در تصوير اسلامي، جهاني با عوالم چندي است كه هر يك بر ديگري تأثير مستقيم به جا مي گذارد، شخص نظريه پرداز مي بايست افزون بر احاطه علمي حسي، از احاطه علمي شهودي نيز برخوردار باشد. اينجاست كه مسأله تقوا به عنوان مهم ترين عامل در حوزه نظريه پردازي، خود را مطرح مي كند؛ زيرا براساس آموزه هاي قرآني، علوم واقعي به معناي پيش گفته تنها از طريق تقوا به دست مي آيد: واتقوا الله و يعلمكم الله؛ و تقواي الهي پيشه كنيد تا از علم الهي به عنوان يكي از چيزهايي كه به شما خداوند مي دهد، بهره مند شويد. (بقره، آيه282) در اين آيه خداوند با عطف و او بر اين نكته تأكيد مي كند كه تقوا پيامدها و آثار بسياري دارد كه يكي از آنها علم الهي است. بنابراين اگر بخواهيم در هر يك از ساحات علم نظريه داشته باشيم لازم است نخست احاطه علمي به مسأله داشته باشيم و از آنجا كه احاطه علمي تنها با علم اكتسابي حصولي، شدني نيست بلكه علم حضوري و شهودي مي خواهد، مي بايست شخص از تقوا برخوردار باشد تا به اين علم دست يابد. از اين رو خداوند راه تعبد و عبوديت را به سرانجامي چون يقين ختم مي كند (حجر، آيه99 و نيز نگاه كنيد؛ واقعه، آيه95 و حاقه، آيه51 و مدثر، آيه47 و نيز تكاثر آيات5 و7).

8- فقدان تحمل: از ديگر موانع جدي نظريه پردازي مي توان به فقدان تحمل نظريه هاي ديگران اشاره كرد. اين درحالي است كه در روايات اسلامي و آموزه هاي قرآني بر بهره گيري از عقول ديگران از طريق مشاوره و شنيدن و استماع تأكيد شده است و خداوند از مؤمنان مي خواهد تا به همه نظريه هاي علمي گوش داده و بهترين آن را برگزينند. (زمر، آيات 17 و 18 و نيز بقره، آيه170 و انبياء، آيه 67 و نيز لقمان، آيات20 و 21) اين آزادانديشي در كنار آزادي بيان است كه مي تواند نظريه پردازي را به سوي كامل و درستي برد و از نواقص احتمالي بكاهد. اگر در جامعه، گفتماني، غالب باشد، به گونه اي كه هيچ گفتمان ديگري قدرت ابراز وجود نداشته باشد، تفكر و انديشه در محاق مي رود و نمي تواند از انديشه هاي رقيب آگاه شود. اين خودسانسوري در حوزه انديشه به سبب گفتمان هاي غالب تحميلي و استبدادي انجام مي شود؛ چنانكه ديگر سانسوري از طريق حذف آزادي بيان صورت مي گيرد. از اين رو قرآن هم بر آزادانديشي با رهايي از فشارهاي دروني و نفساني و يا گفتمان سازي دروغين غالب از سوي بيرون مخالفت مي كند و خواهان آزادي بيان براي ارايه انديشه ها و تفكرات علمي به دور از مجادله و مراء مي شود تا فرصت براي ارائه نظريه هاي درست و درست تر فراهم آيد و زمينه براي تكامل نظريه هاي علمي تحقق يابد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا