اجتماعیسیاسیعرفانمعارف قرآنی

بصيرت در آموزه هاي قرآن

بصيرت در آموزه ها و فرهنگ قرآني، حالتي است كه به انسان توانايي درك درست حقايق و تحليل واقعيت ها را مي دهد. از اين رو آيات قرآني، به مسئله بصيرت از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زيرا با بصيرت است كه آدمي موقعيت خود را مي سنجد و نسبت به آن واكنش مناسب نشان مي دهد.

در آموزه هاي قرآني بر اين معنا تأكيد شده كه انساني كه در دنيا به بصيرت نرسد در هنگام مرگ و كنار رفتن پرده ها، به اين بصيرت طبيعي دست مي يابد كه در آن زمان براي بسياري، دير هنگام خواهد بود؛ زيرا در مسيري قرار گرفته اند كه ديگر راه بازگشت و تصحيح و اصلاح رفتار نيست.

نويسنده با توجه به اهميت مسئله بصيرت در زندگي به ويژه زندگي سياسي و اجتماعي، به سراغ آموزه هاي وحياني قرآني رفته است تا ديدگاه قرآن را در اين زمينه تبيين نمايد. اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم .

¤ ¤ ¤

مفهوم شناسي بصيرت

بصيرت در لغت به معناي عقيده قلبي، شناخت، يقين، زيركي و عبرت آمده است. (لسان العرب، ابن منظور، ج2، ص418 ذيل واژه بصر) در اصطلاح، بصيرت عبارت از قوه اي است در قلب شخص كه به نور قدسي منور بوده و به وسيله آن حقايق امور و اشياء را درك مي كند، همان گونه كه شخص به وسيله چشم، صورت ها و ظواهر چيزها را مي بيند. (موسوعه كشاف اصطلاحات الفنون)

برخي از محققان درباره بصيرت گفته اند كه بصيرت، شناخت و معرفت و نيز اعتقاد حاصل شده در قلب نسبت به امور ديني و حقايق امور است. (ترتيب العين، ج1، ص166)

اين مفهوم در قرآن، با واژگاني چون بصر و مشتقات آن و نيز رأي و برخي ديگر از عبارات و جمله ها بيان شده است. از نظر قرآن، بصيرت، نياز اساسي بشر است و خداوند براي اين كه انسان به اين حالت دست يابد، همه شرايط و بسترهاي لازم را فراهم آورده است. بطوري كه همه موجودات و آفريده هاي جهان را به عنوان مايه بصيرت معرفي مي كند؛ زيرا انسان با بررسي و دقت در آفريده هاي جهان كه نشانه ها و آيات الهي هستند، مي تواند فراتر از ظاهر و كاركردهاي عادي و معمولي آن ها، به حقايقي دست يابد كه وي را به مسير درست زندگي هدايت مي كند.

البته از نظر قرآن، برخي از آيات و نشانه ها، ويژگي خاص و برتري دارند و بهتر مي توانند آدمي را به سوي حقايق و باطن امور و چيزها سوق دهند. از اين دسته از آيات و نشانه هاي بصيرت زا گاه به معجزه ياد مي شود. بر اين اساس معجزات الهي در هر شكل و شمايلي، عوامل بصيرت زا و مايه دست يابي انسان به حقايق اموري است كه به سادگي امكان شناخت و دست يابي به آن نيست تا براي انسان اطمينان و آرامشي نسبت به آن ايجاد شود.

ارزش و اهميت بصيرت

از تعاريفي كه براي بصيرت بيان شد مي توان ارزش و اهميت بصيرت را نيز در زندگي بشر به دست آورد؛ با اين همه مي توان به عنوان تأكيد و اهتمام بخشي به ارزش و جايگاه بصيرت به اموري اشاره كرد كه از آن به آثار بصيرت ياد مي شود. با آگاهي از اين آثار و كاركردهاي بصيرت مي توان ارزش و اهميت آن را نيز بهتر درك كرد. از اين رو خداوند در آياتي به آثار و كاركردهاي بصيرت توجه مي دهد تا اهميت و اهتمام بشر به اين مسئله را بيفزايد.

خداوند در آيه16 سوره رعد و نيز 72 سوره قصص، بصيرت را عامل دست يابي انسان و راه يابي وي به توحيد و قدرت الهي مي شمارد؛ زيرا انسان زماني كه به بصيرت دست يافت، درك درستي از همه آفريده هاي الهي مي يابد و از دام تكثرات به وحدت وجود مي رسد. با نگاهي به كاركرد دانش هاي مادي چون شيمي و فيزيك مي توان نقش دانش و شناخت هاي دقيق بصيرت زا را در حوزه عقيده توحيدي و قدرت الهي بهتر فهميد. هنگامي كه از دانش فيزيك و شيمي به درستي بهره گرفته شود به آساني مي توان دريافت كه همه اين تنوع در موجودات مادي جهان و رنگارنگي آن ها، به اصول واحدي باز مي گردد. هر چند كه عناصر را تا بيش از صدوده عنصر نيز شمرده اند، ولي همين عناصر صدگانه در برابر اين همه تنوع جهان موجودات به خوبي نشان مي دهد كه تكثرات همانند نور واحدي است كه بر شبكه هاي رنگارنگ افتاده است. تركيب و چينش كربني، تفاوت هائي را ايجاد مي كند كه گاه آدمي را به حيرت مي افكند. اين در حالي است كه اين همه نقش و نگار كه بر عالم است همه از يك چيز تجلي و ظهور يافته است.

در حقيقت، تفكر در آيات الهي و دقت بصيرت زا موجب مي شود تا آدمي به اين نتيجه برسد كه اين همه كثرات، جلوه هايي از يك حقيقت بي كراني به نام خداوند است.

بنابراين رسيدن به توحيد ناب و شناخت حقيقت قدرت و توانايي الهي، يكي از مهم ترين آثار و كاركردهاي بصيرت است كه در اين آيات به آن توجه داده شده است.

كاركرد و نقش ديگر بصيرت كه در آيات چندي از جمله 13 سوره آل عمران و 24 سوره هود و 44 سوره نور و 58 سوره غافر و 2سوره حشر به آن اشاره شده، عبرت آموزي انسان است. انسان هاي سالم و با فطرت و شخصيت متعادل، با نگاهي به رخدادها و دقت در آن ها به امور و حقايقي دست مي يابند كه مايه پند و عبرت آنان مي شود. همان گونه كه تاريخ، مايه عبرت است، هر رخداد و واقعه اي در زندگي بشر نيز مايه پند و عبرت است. آدمي با دقت در اين امور مي تواند دريابد كه چه كاري بهتر و در هر موقعيتي چه كاري مفيدتر و سازنده تر است و مي تواند او را در مسير آسايش و آرامش و سعادت دنيوي و اخروي قراردهد.

بسياري از مردم به سبب عدم پندگيري از رخدادها و وقايع زندگي، همان كار و شيوه را تكرار مي كنند و بارها و بارها از يك سوراخ گزيده مي شوند و آسيب هاي جدي مي بينند. اين در حالي است كه اهل بصيرت به سبب عبور از ظواهر رخدادها و دست يابي به كليات آن، مي توانند استنباط جامع و فراگيري داشته باشند و در شرايط و موقعيت هاي مشابه ديگر، رفتاري درست در پيش گيرند و از آن مشكل به سادگي عبور كنند و خود را در مسير درست كمالي و بهره گيري از رخداد و فرصت قراردهند.

به سخن ديگر، اهل بصيرت به سبب عبرت گيري و پندآموزي از هر رخداد و حادثه اي، هر تهديدي را به فرصتي تبديل مي كنند و به جاي آن كه تهديدات، عامل بازدارنده در مسير شخص و جامعه شود، به يك فرصت بي مانند تبديل مي شود كه توانايي و ظرفيت هاي وي و جامعه اش را افزايش مي دهد. اين گونه است كه فتنه ها به آزمون هاي رشد و بالندگي تبديل مي شود و فرصت هاي بي مانندي را به شخص بصير مي بخشد.

خداوند در آيه104 سوره انعام، حصول منفعت براي نفس آدمي را از نتايج بصيرت و ژرف نگري وي ارزيابي مي كند تا اين گونه تبيين كند كه هر رخداد و آيه اي براي اين دسته افراد نه تنها ايمان آفرين است بلكه با روشنگري كه ايجاد مي كند موجب مي شود تا بهترين بهره را از يك چيز حتي فتنه و بلاببرد و منافع خويش را افزايش دهد.

از نظر قرآن، هر رخدادي آيه اي روشنگر است. و لذا از آن به بصاير يعني مايه هاي روشنگري ياد مي كند. انساني كه اهل بصيرت مي باشد، با اين روشنايي كه از هر رخداد به دست مي آورد و باطن و حقايق آن را مي يابد، اين امكان را براي خود فراهم مي آورد تا ازآن چيز بهترين استفاده را داشته باشد.

از ديگر كاركردهايي كه قرآن براي بصيرت بيان مي كند، انذارپذيري است. به اين معنا كه انسان داراي بصيرت به هر رخداد و آيه اي به عنوان يك انذار و هشدار الهي مي نگرد و از آن درس و عبرت مي گيرد. بر اين اساس هرگاه با رخدادي مواجه شد اگر در خواب غفلت بود بيدار مي شود و اگر بيدار بود هوشيار مي گردد و اگر هوشيار بود به بهترين وجه از آن رخداد بهره مي برد و منافع خويش را افزايش مي دهد و به سوي بالندگي و رشد كشيده مي شود.

قرآن در برخي از آيات خود تبيين مي كند كه هر آيه از آيات قراني براي اهل بصيرت و مومنان، عامل شادي، رشد و بالندگي و كمال يابي مي شود، در حالي كه همين آيه قرآني براي ديگراني چون مشركان و كافران، افزايش بي ايماني و ترديد مي شود؛ زيرا هر كسي به سبب شاكله وجودي خود نسبت به امور، واكنش نشان مي دهد.

انسان مؤمن نسبت به آيات قرآني دو حالت رشدي مي گيرد كه افزايش آرامش و ايمان و يا خوف و خشيت نسبت به خداوند است. هر دو حالت براي انسان مومن عامل رشد و بالندگي و تقرب است. اين در حالي است كه انسان غيرمومن، نسبت به اين آيات راه تمسخر و استهزا را در پيش مي گيرد و به جاي رشد و بالندگي عامل سقوط و هبوط و افزايش گمراهي و ضلالت وي مي شود. اين گونه است كه اهل بصيرت، با هر آيه و رخدادي به بصيرتي برتر و كامل تر مي رسند و مايه افزايش روشنايي و روشنگري آنان مي شود در حالي كه براي اهل كفر و نفاق و ضلال، هر آيه و رخدادي مايه گمراهي و بدبختي آنان مي شود. از اين رو در نهايت بصر و ديدن معمولي خود را از دست مي دهند و هر رخدادي را به گونه اي تحليل و تبيين مي كنند كه به كوري و نابينايي آنان از حقايق بلكه واقعيت ها مي انجامد. اينان زماني كه در هنگام مرگ و يا قيامت به دنبال كنار رفتن پرده هاي ضخيم ظواهر، حقايق هر چيز و رخدادي را در مي يابند خواهان رجعت مي شوند.

در حقيقت رجعت به دنيا پيش از قيامت يا پس از آن، درخواستي است كه از سوي كوردلان واقعي مطرح مي شود. آنان زماني به اهميت و ارزش بصيرت دست يافته اند كه فرصت ها از دست رفته است. از اين رو خداوند درخواست ايشان براي رجعت به دنيا براي دست يابي به بصيرت را به تمسخر مي گيرد؛ زيرا اين درخواست بصيرت زماني بيان مي شود كه كار از كار گذشته است. (سجده آيه 12)

در مسايل دنيوي نيز كوردلاني از منافقان و مشركان و كافران، هنگامي كه در دام قانون و مجازات مي افتند و پرده هاي ضخيم فريب رسانه اي به كنار مي رود و ظواهر، رنگ مي بازد و حقايق، آشكار مي شود، خواهان بازگشت به ميدان زندگي براي دست يابي به بصيرت مي شوند، در حالي كه اين زمان، زمان مجازات است و نمي توان آنان را بي تنبيه و مجازات به جامعه باز گرداند.

به هر حال بصيرت چنان كه ديده شده از چنان ارزش و جايگاهي در زندگي بشر برخوردار است كه هر كسي مي بايست اهتمام و توجه ويژه خود را به آن مبذول داشته و با بهره گيري از ابزارها و عوامل بصيرت زا به سوي دست يابي به آن كشيده شود.

خداوند در آيات 50 سوره انعام و 24 سوره هود و 16 سوره رعد و 19 سوره فاطر از بديهي بودن برتري بصيرت در زندگي بشر نسبت به كوردلي و نابينايي و توجه به ظواهر به جاي حقايق و بواطن سخن گفته است تا انسان ها را به ارزيابي و سنجش وادار نمايد. در اين آيات بارها و بارها اين نكته تكرار مي شود كه آيا كوري و بينايي يكسان است؟ هر كسي به سادگي مي تواند دريابد كه بينايي در برابر كوري تا چه اندازه تفاوت فاحشي دارد. بنابراين هر انساني بايد نسبت به كشف حقايق نيز اين گونه اهتمام داشته باشد. از اين رو پيامبر گرامي(ص) پيروان خويش را به بصيرت و روشن دلي دعوت مي كند تا از كوري در سطوح مياني و عالي نيز رهايي يابند.(يوسف آيه 108)

ابزارهاي بصيرت

براي اين كه انسان به بصيرت دست يابد لازم است از همه ابزارها و فرصت هائي كه خداوند در اختيار او نهاده بهره گيرد. بي گمان براي شناخت هر چيزي خداوند ابزارهاي شناختي حسي و غيرحسي قرار داده است. انسان به طور طبيعي با ابزارهاي حسي و غيرحسي مي تواند به شناخت ها در سطوح مختلف دست يابد. از شناخت ظاهري گرفته تا شناخت ژرفي كه برخي از آن به چشم برزخي ياد مي كنند، همه و همه با ابزارهاي حسي و غيرحسي شروع مي شود.

خداوند بارها تاكيد كرده كه همه ابزارهاي رشد و بالندگي انسان براي او فراهم است و انسان فقط بايد در اين باره تلاش و جهاد كند و از فرصت ها و ابزارها به درستي بهره گيرد تا به همه مقاصد عالي چون متاله شدن و خدايي گونه شدن تا خلافت الهي و تقرب به قاب قوسين او ادني دست يابد.

چشم و گوش و ديگر حواس ظاهري همان گونه كه واقعيت ظاهري و وجودي چيزها و امور را به آدمي مي آموزد، مهم ترين منبع شناخت حقايق هستي نيز مي باشد؛ زيرا فطرت آدمي تا زماني كه سالم باشد و او شخصيت متعادلي داشته باشد، از طريق همين حواس ظاهري نيز مي تواند حقايق را در مراحلي بالاتر به دست آورد. در اين ميان قلب آدمي نيز به كمك وي مي شتابد و ادراك در سطوح مختلف را فراهم مي آورد. اين گونه است كه انسان همه ابزارها و منابع شناختي حقيقت و واقعيت را در اختيار دارد و به سادگي مي تواند به بصيرت مورد نياز خود دست يابد. (اعراف آيه 179 و احقاف آيه 26 و جائيه آيه 23)

عوامل بصيرت زا

افزون بر ابزارهاي شناختي كه در اختيار بشر است، عوامل چندي نيز وجود دارد كه مي تواند به تحقق بصيرت و روشن دلي و شناخت حقايق از دل رخدادها و فتنه ها و امور عادي جهان كمك كند.

از جمله اين عوامل مي توان به آيات خداوندي در زمين و آسمان و نيز در درون و بيرون آدمي اشاره كرد. به اين معنا كه آيات آفاقي و انفسي چنان زياد است كه هر كسي با بهره گيري از يك و يا چند تا از آن ها مي توان به بصيرت دست يابد. (ذاريات آيات 20 و 21 و ق آيات 6 تا 8) در اين ميان برخي از آيات الهي نقش جدي تري در ايجاد بصيرت ايفا مي كنند كه از آن جمله مي توان به رويش گياهان (سجده آيه 27 و ق آيات 7 و 8)، گردش شب و روز (نور آيه 44) گسترش زمين و قرار گرفتن كوه هاي بلند (ق آيات 7 و 8) در آيات تكويني و آموزه هاي وحياني الهي در آيات تشريعي و كتب آسماني اشاره كرد. از اين رو خداوند تورات (قصص آيه 43) و نيز قرآن (اعراف آيه 203) و جاثيه آيه 20) را مايه بصيرت و باز شدن چشم آدمي و برداشته شدن پرده ها برمي شمارد.

در اين ميان حفظ و مديريت نفس براي انسان خيلي مهم و اساسي است؛ زيرا انسان در حالت تعادل به گونه اي است كه به آساني مي تواند در مسير دستيابي به بصيرت قرار گيرد ولي از آن جايي كه هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني اجازه اعتدال و تعادل را به انسان نمي دهد، لازم است كه انسان از تقوا به عنوان كليد مديريت نفس استفاده كند تا بصيرت وي تحقق يابد. از اين رو خداوند در آيه 210 سوره اعراف از تقوا و پرهيزگاري به عنوان يكي از عوامل روشنايي ضمير و روشندلي بشر ياد مي كند.

هيچ كس نمي تواند منكر نقش بينش ها و نگرش ها در زندگي انسان و تغييرات مثبت و منفي دروني و بيروني وي شود؛ زيرا بينش ها و نگرش ها هستند كه آدمي را شخصيت مي بخشند و رفتار و كردار او را مديريت مي كنند. لذا خداوند از ايمان (اعراف آيه 203) و تفكر و انديشه، آخرت انديشي و دنياگريزي به عنوان زمينه اي براي روشندلي و بصيرت (ص، آيات45 و 46) ياد كرده است.

از ديگر عوامل مهم بصيرت زا مي توان به امدادهاي غيبي الهي در مواقع حساس چون جهاد (آل عمران آيه 13 و حشر آيه2) اشاره كرد؛ زيرا دراين مواقع حساس خداوند نشان مي دهد كه افزون بر قوانين ظاهري، قوانين ديگري است كه به عنوان اسباب عالي درجهان و نظام آن موثر مي باشد. اين گونه است كه شخص تنها به اسباب ظاهري و قوانين عادي توجه نمي كند و درمي يابد كه درپس هر ظاهري، حقيقتي و فراتر از هر اسباب ظاهري، اسباب باطني و موثر ديگري نيز وجود دارد.

اصولا از نظر قرآن، رخدادهاي حساس تاريخي و فتنه ها، از مهمترين عوامل بصيرت زا مي باشند، زيرا دراين حالت است كه اشخاص تيزهوش و زيرك درمي يابند كه حقيقت ممكن است غير از آن چيزي باشد كه به چشم مي آيد. از اين رو، به تحليل رخدادها و فتنه ها براي دستيابي به حقايق نهان آن مي پردازند.

از نظر قرآن همه معجزات الهي در حكم عوامل بصيرت زا و مايه روشندلي بشر است به اين معنا كه هدف از معجزات تبيين حقايق به شكل ديگر است. جالب اين كه برخي از اين معجزات خود بلايايي هستند كه بر سر بشر مي آيد و آدمي آن را به عنوان حوادث و رخدادهاي طبيعي بشمار مي آورد. در معجزاتي كه حضرت موسي(ع) آورده است برخي چنان به حوادث طبيعي و رخدادهاي عادي زميني شباهت داشت كه موجب فريب بسياري شد. از جمله اين معجزات، افزايش قورباغه بود كه برخي آن را رخدادي طبيعي تعبير كردند درحالي كه معجزه اي بود تا آدم را بيدار كند. از اين رو خداوند در آيات 101 و 102 معجزات نه گانه حضرت موسي(ع) را مايه بصيرت مي شمارد. درحالي كه دراين معجزات برخي موارد وجود داشت كه به حوادث و رخدادهاي طبيعي شباهت داشت.

به هرحال رخدادهايي چون فتنه ها درحقيقت مي تواند از عوامل بصيرت زا باشند به شرط اين كه آدمي به ظاهر آن بسنده نكند.

خداوند در آيه 59 سوره اسراء اعطاي ناقه به صالح را كه به صورت معجزه اتفاق افتاد و حيوان از دل كوه بيرون آمد، به عنوان عامل بصيرت معرفي مي كند؛ زيرا كساني كه اين معجزه را ديدند مي توانستند به بينش صحيح درباره خداوند و قدرت او و پيامبري حضرت صالح دست يابند. اما برخي از امور است كه همواره نقش بازدارنده را ايفا مي كند كه از آن جمله مي توان به دنياگرايي (ق آيه22) و غفلت از خداوند و ياد او (اعراف آيه201) اشاره كرد. كساني كه ذكر و ياد خداوند متعال را از دل خويش بيرون كرده اند نمي توانند اميد داشته باشند كه نور بصيرت و روشنايي در دل هاي آنان روشن شود و آنان را به سوي حقايق و آگاهي از آن بكشاند. باشد با تقويت ياد خداوند و بهره گيري از همه فرصت ها و ابزارهاي شناختي صحيح، بصيرتي را در خود ايجاد كنيم كه راه حق را از باطل بازشناسيم و مسير رشد و بالندگي را بيابيم و در آن حركت كنيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا