فلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

خرد يا خردورزي كداميك ارزشمند است؟

samamos-comبررسي جايگاه عقل و عمل از منظر امام كاظم(ع) به مناسبت هفتم صفر

عقل در آموزه هاي اسلامي از چنان جايگاه، نقش و اهميتي برخوردار است كه به عنوان مهم ترين ابزار در اصول و فروع دين مورد توجه قرار گرفته است؛ چرا كه اگر عقل در آدمي نباشد، دين و حيايي نيز نخواهد بود، چنان كه روايات معتبر به صراحت بر اين معنا و مفهوم تاكيد دارند.

شرافت و كرامت ذاتي انسان به وجود عقل كامل در اوست كه در ديگر آفريده هاي الهي در اين سطح وجود ندارد؛ چنان كه شرافت ابدي انسان و قرار گرفتن در مقام خلافت الهي، به فعليت يابي و كمال عقل بستگي دارد؛ از اين رو در آموزه هاي قرآني بر خردورزي به معناي فعليت بخشي به عقل تاكيد شده بطوري كه تنها شرافتي كه براي آدمي در آموزه هاي قرآني مورد توجه و تاكيد است، خردورزي است؛ چرا كه عدم برخورداري از اين توان و استعداد ذاتي به معناي سقوط به مرتبه پست ترين آفريده هاست. اين جاست كه ارتباط ميان عقل و عمل به خوبي خود را نشان مي دهد.

امام موسي كاظم(ع) همانند ديگر امامان معصوم(ع) بر آن بود تا ارزش و جايگاه واقعي عقل را در نظر اسلام و وحي تبيين و روشن نمايد؛ از اين رو تاكيد خاص بر عقل و خردورزي به معناي كاربردي كردن عقل در مقام عمل داشته است.

نويسنده در اين مطلب با مراجعه به برخي از آموزه هاي وحياني بيان شده از سوي آن بزرگوار(ع)، بر آن است تا نقش عقل در مقام عمل را از نگاه و تحليل ايشان بيان كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

عقل، حجت باطني الهي

خداوند هنگامي كه انسان را آفريد، از روح خويش در او دميد تا همه صفات و اسماي كمالي در انسان سرشته شود و ظرفيتي براي متاله (خدايي شدن) فراهم آيد. اين گونه است كه افزون بر صفات عمومي كه در ديگر آفريده ها قرار داده شده بود، علم و عقل نيز در اوج آن به آدمي داده شد. اگر شرافت انسان به روح الهي دميده شده در ذات اوست، كرامت انساني به علم و عقل او مي باشد. به اين معنا كه سطح عالي آگاهي و دانش او و زمينه بهره مندي از آن از راه به كارگيري عقل و خرد موجب شده تا انسان در چنان جايگاهي قرار گيرد كه همگان مسخر او شوند و به اراده و عشق حبي، خود را تحت سلطه ربوبيت او قرار دهند تا انسان در مقام مظهريت و خلافت ربوبي هر يك را به كمال شايسته و بايسته اش برساند.

بدين ترتيب علم و عقل با هم گره خورد تا انسان بتواند حقايق هستي را بشناسد و فهم و درك درستي نسبت به آن پيدا كند تا با باروري آن چه به نام استعداد يا همان اسماي سرشته در ذات، شناخته مي شود، متاله و خدايي شود. اين تلاش و كوشش براي شدن و مظهريت يافتن، همان خردورزي است كه ارتباط عقل با عمل را نيز تبيين و روشن مي سازد.

از نظر آموزه هاي اسلامي در وحي قرآن و سخن معصوم(ع)، عقل همان چيزي است كه دينداري و ديگر فضايل انساني را براي انسان رقم مي زند. از اين رو در روايات بسياري از جمله در كتاب عقل و جهل اصول كافي، بر اين نكته تاكيد شده كه هر جا عقل حضور داشته باشد، دين و حيا آن جا حاضرند؛ زيرا دين و حيا از لوازم خردورزي و به كارگيري عقل است. دين، مجموعه اي از آموزه هاي هدايتي خداوند است كه از طريق بيرون و انسان هاي كاملي به نام پيامبران به دست بشر مي رسد. حيا نيز همه فضايل انساني است كه در منش آدمي ظهور مي كند. بنابراين، هرگاه عقل به كار گرفته شود، دين داري و فضايل اخلاقي انساني به طور طبيعي در آن جا تحقق مي يابد. براين اساس حضرت امام موسي كاظم(ع) در سخني مي فرمايد: «لا دين لمن لامروه له، و لامروه لمن لاعقل له، و ان أعظم الناس قدرا الذي لايري الدنيا لنفسه خطرا، أما ان أبدانكم ليس لها ثمن الا الجنه ، فلا تبيعوها بغيرها؛ كسي كه جوانمردي ندارد، دين ندارد، و هر كه عقل ندارد، جوانمردي ندارد. به راستي كه با ارزشترين مردم كسي است كه دنيا را براي خود مقامي نداند، بدانيد كه بهاي تن شما مردم، جز بهشت نيست، آن را جز بدان مفروشيد.

حضرت در اين سخن به خوبي تبيين مي كند كه فضيلت و منش جوانمردي و مروت ارتباط تنگاتنگي با دين دارد و همين ارتباط ميان عقل از سويي و دين و مروت از سوي ديگر وجود دارد. بنابراين، هر فضيلتي از جمله فضيلت مروت و جوانمردي را مي بايست در خردورزان جست.

آن حضرت(ع) در سخني ديگر، بي حيايي را عامل بازدارنده اي مي داند كه راه رسيدن به بهشت را بر انسان مي بندد و بي حيا محروم از بهشت مي شود؛ زيرا بي حيايي به معناي فقدان هر فضيلت انساني و عدم مراعات اصول اخلاقي است. آن حضرت(ع) مي فرمايد: «ان الله حرم الجنه علي كل فاحش قليل الحياء لايبالي ما قال و لا ماقيل له؛ خداوند بهشت را بر هر هرزه گو كم حيا كه باكي ندارد چه مي گويد و يا به او چه گويند حرام كرده است.»

اين عدم مبالات تنها گوشه اي از بي حيايي شخص را نشان مي دهد؛ چرا كه از آن به كم حيايي تعبير شده است و در حقيقت تمام بي حيايي را مي بايست در بي مبالاتي مطلق در همه اموري دانست كه فضيلت انساني است. از اين رو با توجه به سخن امام صادق(ع) و ديگر معصومان(ع) بايد گفت، حيا تنها يك فضيلت نيست، بلكه نشانه همه فضايل انساني است؛ چرا كه فقدان حيا به معناي فقدان همه اصول اخلاقي و منش هاي انساني است.

خردورزي موجب مي شود تا انسان، حقايق هستي را چنان كه هست دريابد و با آن ارتباط برقرار كند و مسير هدايتي خويش را بيابد و در شدن كمالي، گام هاي مثبت و درستي را بردارد.

از نظر آموزه هاي اسلامي، هر كه از عقل خويش بهره نبرد و خردورزي پيشه نكند، هرگز دين دار و انسان اخلاقي نخواهد بود؛ چرا كه اين خردورزي است كه آن دو را تحقق مي بخشد.

براين اساس، آن چه در روايت است كه امام موسي كاظم(ع) فرمود: «ان لله علي الناس حجتين، حجه ظاهره و حجه باطنه ، فاما الظاهره فالرسل و الانبياء و الائمه و اما الباطنه فالعقول؛ همانا براي خداوند بر مردم دو حجت است، حجت آشكار و حجت پنهان، اما حجت آشكار عبارت است از: رسولان و پيامبران و امامان و حجت پنهاني عبارت است از عقول مردمان.» به معناي اين است كه حجت ظاهري يعني آموزه هاي وحياني زماني درك و فهم مي شود كه خردورزي انجام شود و انسان با عقل خويش بتواند حقيقت كلام وحي ظاهري را دريابد. از اين رو در دين داري و تكليف و بهشت، خردورزي و نه عقل محض شرط لازم دانسته شده است؛ زيرا بي خردورزي هرگز انسان نمي تواند اصول دين را بفهمد. اين كه در حوزه اصول الدين بر فهم عقلاني تاكيد شده و تقليد را كافي به مقصود ندانسته اند، به سبب همين جايگاه خردورزي در اسلام است. همين مساله در فروع دين نيز مطرح مي باشد؛ زيرا اصولا تكليف بر محوريت خردورزي مي گردد و در جايي كه خردورزي نيست نه دين است و نه دينداري جايگاهي دارد و تكليف و عقاب معنا و مفهومي ندارد.

حجيت ظاهر، زماني تماميت مي يابد كه حجت باطني يعني خردورزي بر آن مهر تاييد نهد و اين عقل است كه درستي و نادرستي ادعاي پيامبران را تاييد يا تكذيب مي كند. بنابراين كسي كه فاقد عقل است، اصولا بيرون از دايره مخاطب وحي خواهد بود، چنان كه فاقد خردورزي هرگز به دايره دينداري و ايمان وارد نخواهد شد، زيرا عقل در مقام عمل و كاربرد است كه مي تواند حقايق وحي و حجت ظاهري را دريابد و از آن بهره گيرد.

بر اين اساس، محور همه مقامات انساني را بايد در خرد و خردورزي يافت و هرگونه نقش مثبت و كمالي را نيز به خرد و خردورزي نسبت داد و از آن بهره گرفت.

امام كاظم(ع) در مقام خردورزي و به تعبير عربي، تعقل نه عقل و تأثير آن در همه امور از جمله معرفت مي فرمايد: «ما بعث الله انبياءه و رسله الي عباده الا ليعقلوا عن الله، فاحسنهم استجابه احسنهم معرفه لله، و اعلمهم بأمرالله أحسنهم عقلا و أعقلهم أرفعهم درجه في الدنيا و الاخره ؛ خداوند پيامبران و فرستادگانش را به سوي بندگانش بر نينگيخته، مگر آن كه از طرف خدا تعقل كنند و خردورزي نمايند. پس نيكوترينشان از نظر پذيرش، بهترينشان از نظر معرفت به خداست، و داناترينشان به كار خدا، بهترينشان از نظر عقل است، و عاقلترين آنها، بلند پايه ترينشان در دنيا و آخرت است.»

در اين سخن، جايگاه واقعي عقل نسبت به حجت ظاهري يعني وحي و رسالت پيامبران(ع) به خوبي بيان شده است. به اين معنا كه اگر عقل و تعقل نباشد هرگز نمي تواند به چيزي از مقامات انساني دست يابد. كسي كه خردورزي مي كند نسبت به خدا و هستي، علم و معرفت درست و كاملي پيدا مي كند و هرگونه دوري از تعقل و خردورزي به معناي فقدان معرفت و علم به خدا، توحيد، صفات الهي و شقاوت ابدي است.

كاري كه پيامبران انجام مي دهند، تبيين راهكارهاي بهره گيري درست از خرد و تقويت خردورزي و مانند آن است تا اندك اندك انسان خود به درك حقيقت برسد. هر چه انسان بر اساس آموزه هاي وحياني كه مثبت و عقلاني يافته، عمل كند، سعه صدر مي يابد و عقل و خردش به كمال نزديك تر مي شود و حقايق را به شكل بهتر و نيكوتر درك و فهم كرده و در مسير شدن كمالي گام برمي دارد.

ارزش خردورزي

در ارزش و اهميت خرد و خردورزي همين بس كه آن حضرت(ع) محور همه چيز در دنيا و آخرت را منوط بدان مي سازد و حتي در سخني ديگر، آن را به عنوان محور نيايش ها و خواسته هاي شخص قرار مي دهد و مي فرمايد كه انسان اگر چيزي بخواهد، كمال عقل را بخواهد؛ زيرا كمال انسانيت در آن است و دين و آخرت در گرو آن مي باشد. بنابراين تضرع و انابه به درگاه الهي براي تحقق اين خواسته امري است كه بدان تشويق مي كند و مي فرمايد: «من أراد الغني بلا مال و راحه القلب من الحسد و السلامه في الدين فليتضرع الي الله في مسالته بأن يكمل عقله، فمن عقل قنع بما يكفيه و من قنع بما يكفيه استغني و من لم يقنع بما يكفيه لم يدرك الغني أبدا؛ هر كس بي نيازي خواهد بدون دارايي، و آرامش و آسايش دل خواهد بدون حسادتي از سوي ديگران، و سلامتي دين طلبد، بايد به درگاه خدازاري كند و بخواهد كه عقلش را كامل كند، هر كه خردورزد، بدانچه كفايتش كند قانع باشد و هر كه بدانچه او را بس باشد قانع شود، بي نياز گردد و هر كه بدانچه او را بس بود قانع نشود، هرگز به بي نيازي نرسد.»

بنابراين، غنا و ثروت واقعي را بايد در كمال عقل و تعقل جست؛ زيرا هر ثروت و مالي كه به دست آيد و حفاظت شود، بلاي جان آدمي مي شود، ولي وقتي انسان به كمال عقل برسد، همه چيز را به درستي چنان كه هست درمي يابد و مسير واقعي خويش را پيدا مي كند و در مسيري گام برمي دارد كه آسايش بي زحمت و آرامش غيرمحسود خواهد داشت.

عمل نيك، نشانه خردورزي

بر پايه آن چه گفته شد، به سادگي مي توان دريافت كه عمل صالح بهترين نشانه در خردورزي انسان و بهره مندي وي از آن است. كسي كه كارهاي نيك و پسنديده عقلاني و شرعي انجام مي دهد،عاقلي است كه حق خرد را ادا كرده و مغز و لب آن را با اعمال نيك و صالح روشن ساخته است.

ترك گناهان و ناپسندهاي عقلاني و شرعي كه از آن به تقواي جامع و عام ياد مي شود، گوشه اي ديگر از خردورزي را نشان مي دهد. از اين رو در روايات و اخبار، خردورزي و قوت و كمال آن را در عمل به معروف و ترك منكرات دانسته اند.

امام كاظم(ع) در سخناني گوشه هايي از اين خردورزي و كمال و قوت را بيان مي كند كه بيانگر ارتباط كامل ميان عقل و عمل است. بدين معنا كه عقل نظري تا به عقل عملي نينجامد به كمال نمي رسد. آثار و بركات اين خردورزي و كمال و قدرت را مي توان در رفتار و كردار شخص به سادگي شناسايي كرد.

امام موسي بن جعفرالكاظم(ع) درسخني مي فرمايد: «الصبر علي الوحده علامه قوه العقل، فمن عقل من الله تبارك و تعالي اعتزل اهل الدنيا و الراغبين فيها و رغب فيما عند ربه و كان الله آنسه في الوحشه وصاحبه في الوحده، و غناه في العيله و معزه في غير عشيره ، صبر برتنهايي، نشانه قوت عقل است، هركه ازطرف خداوند تبارك و تعالي تعقل كند و خردورزي نمايد از اهل دنيا و راغبين به آن، كناره گرفته و بدانچه نزد پروردگارش است رغبت نموده، و خداوند در وحشت انيس اوست و درتنهايي يار او، و توانگري او در نداري و عزت او در بي خويشاوندي است.

صبر كه از مهمترين فضايل بشريت است و همه انسانهاي كامل از آن درسطوح بالا برخوردار بودند، به عنوان نشانه اي از قوت عقل دانسته شده است كه موجب مي شود تا دنيا در نزد عاقل ابزار رشد و كمال باشد و نه هدف اصلي در زندگي و اين گونه است كه خردورزي فضايل بزرگي چون صبر را در آدمي ايجاد و تقويت مي كند.

خردورزي فضيلتي ديگر چون زهدورزي نسبت به دنيا را تقويت و يا ايجاد مي كند. امام كاظم(ع) در اين باره در حديثي ديگر مي فرمايد: «ان العقلاء زهدوا في الدنيا و رغبوا في الاخره لانهم علموا ان الدنيا طالبه و مطلوبه و الاخره طالبه و مطلوبه من طلب الاخره طلبته الدنيا حتي يستوفي منها رزقه، و من طلب الدنيا طلبته الاخره فياتيه الموت فيفسد عليه دنياه و آخرته، به راستي كه عاقلان، به دنيا بي رغبتند و به آخرت مشتاق؛ زيرا مي دانند كه دنيا خواهانست و خواسته شده و آخرت هم خواهانست و خواسته شده، كه هركه آخرت خواهد دنيا او را بخواهد تا روزي خود را از آن دريافت كند، و هركه دنيا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنيا و آخرتش را بر او تباه كند.»

از نظر آن حضرت(ع) انسان خردمند با نگاهي به جايگاه دنيا به آن توجه مي يابد و آن را بهترين ابزار براي رشد و خدايي شدن مي داند. از اين رو مي فرمايد: «اجعلوا لانفسكم حظا من الدنيا باعطائها ما تشتهي من الحلال و مالايتلم المروه و ما لاسرف فيه، واستعينوا بذلك علي امور الدين، فانه روي «ليس منا من ترك دنياه لدينه او ترك دينه لدنياه؛ براي خود بهره اي از دنيا برگيريد و آنچه خواهش حلال باشد و رخنه در جوانمردي ايجاد نكند و اسراف نباشد منظور داريد، و به اين وسيله براي امور دين ياري جوييد؛ زيرا كه روايت شده است: «از ما نيست كسي كه دنيايش را براي دينش ترك گويد يا دينش را براي دنيايش رها سازد.»

چنين نگرشي به دنيا و آخرت مي تواند آدمي را چنان متحول سازد كه تمامي تلاش و كوشش خويش را در دنيا براي معرفت بيشتر و بهتر نسبت به فلسفه آفرينش و موقعيت خود و خدا مصروف مي دارد و براي رسيدن به موقعيت برتر يعني متاله شدن، بهترين و نيكوترين كارها را انجام مي دهد.

آن حضرت(ع) براي تبيين بهتر جايگاه دنيا براساس قاعده نيازهاي دنيوي در راستاي تقويت اصالت آخرت مي فرمايد: «اجتهدوا في ان يكون زمانكم اربع ساعات: ساعه لمناجاه الله، و ساعه لامرالمعاش، و ساعه لمعاشره الاخوان و الثقاه الذين يعرفونكم عيوبكم و يخلصون لكم في الباطن، و ساعه تخلون فيها للذاتكم في غير محرم و بهذه الساعه تقدرون علي الثلاث ساعات؛ بكوشيد كه اوقات شبانه روزي شما چهار قسمت باشد: 1-قسمتي براي مناجات با خدا، 2-قسمتي براي تهيه معاش، 3-قسمتي براي معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد كه عيب هاي شما را به شما مي فهمانند و در دل به شما اخلاص مي ورزند، 4-و قسمتي را هم در آن خلوت مي كنيد براي درك لذت هاي حلال و تفريحات سالم و به وسيله انجام اين قسمت است كه بر انجام وظايف آن سه قسمت ديگر توانا مي شويد.»

خردورزي همانند هر عمل ديگر نيازمند ممارست و تلاش و كوشش است؛ زيرا عقل هر چند كه قوه محض نيست، ولي قوه اي است كه براي رسيدن به قوت و قدرت و كمال، نيازمند كار و ورزش است تا به بلوغ نهايي خود برسد و رشيد گردد. رشد نهايي نيازمند آن است كه انسان به درستي از عقل بهره گيرد و براي اين كه بستر مناسبي براي تعقل و خردورزي فراهم آيد، بايد كارهايي از جمله هم نشيني با خردمندان و خردورزان را پيشه گرفت و از مشورت خردورزان بهره گرفت تا عقل و خرد در آدمي به كار افتد و مسير شدن كمالي خويش را بيابد. امام كاظم(ع) مي فرمايد: «مجالسه أهل الدين شرف الدنيا و الاخره ، و مشاوره العاقل الناصح يمن و بركه و رشد و توفيق من الله، فاذا أشار عليك العاقل الناصح فاياك و الخلاف فان في ذلك العطب؛ همنشيني اهل دين، شرف دنيا و آخرت است، و مشورت با خردمند خيرخواه، يمن و بركت و رشد و توفيق از جانب خداست، وقتي خردمند خيرخواه به تو نظري داد، مبادا مخالفت كني كه مخالفتش هلاكت بار است.»

در مقابل، هرگونه ترك مجالست و هم نشيني با خردورزان به معناي سفيه شدن است. بسياري از مردم از عقل خويش بهره نمي گيرند و تعقل نمي ورزند؛ لذا در عالم خيال زندگي مي كنند و از عالم عقل و خرد به دور هستند. مجالست و نشستن با اين توده هاي بي خرد و كم خرد موجب مي شود تا آدمي مسير حق را گم كند و سرگرم امور لغو و بيهوده شود. از اين رو امام(ع) نسبت به اين گونه نشست و برخاست ها و مجالس هشدار مي دهد و مي فرمايد: «اياك و مخالطه الناس و الانس بهم الا أن تجد منهم عاقلا و مأمونا فانس به و اهرب من ساير هم كهربك من السباع الضاريه ؛ بپرهيز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر اين كه خردمند و امانتداري در ميان آنها بيابي كه در اين صورت با او انس گير و از ديگران بگريز، مانند گريز تو از درنده هاي شكاري.»

آن حضرت(ع) درباره تأكيدش بر مجالست با اهل امانت در جايي ديگر بيان مي كند: «أداء الامانه و الصدق يجلبان الرزق، و الخيانه و الكذب يجلبان الفقر و النفاق؛ امانتداري و راستگويي، سبب جلب رزق و روزي اند و خيانت و دروغگويي، سبب جلب فقر و دورويي.» بنابراين، براي اين كه انسان از رزق و روزي هايي كه موجبات شدن هاي كمالي را فراهم مي آورد، بهره مند شود، بايد مسير امانت داري را در پيش گيرد و با آنان هم نشين شود؛ چرا كه بزرگ ترين امانت الهي در نزد انسان، عقل است كه لوازم آن دين و اخلاق است و رشد و كمالش در ولايت و مظهريت ربوبي تجلي و بروز مي كند.

نشانه هاي تعقل

نشانه هاي تعقل را مي توان در همه رفتارهاي اخلاقي و اجتماعي شخص ديد. از جمله امام كاظم(ع) در بيان نشانه هاي عقل و خردورزي مي فرمايد: «ألتودد الي الناس نصف العقل؛ مهرورزي و دوستي با مردم، نصف عقل است.» اين بدان معناست كه هر خردورزي، عاشق مردم است بي توجه به اين كه مسلمان و كافر باشد؛ چرا كه آن ها را آفريده الهي مي داند. بنابراين دوستي با آنان به طور طبيعي در او رشد مي يابد و بروز پيدا مي كند، مگر آن كه همان عقل و خرد در مرتبه بالاتر، او را از محبت و دوستي نسبت به دشمنان راه انسانيت و اخلاق باز دارد؛ چنان كه در آيات قرآني بيان شده است.

از نظر امام(ع)، عقل انسان با عمل، قوت و قدرت مي يابد و كمال پيدا مي كند؛ بنابراين تأكيد ايشان بر كارهاي نيك به ويژه اجتماعي آن به اشكال مختلف تمركز مي يابد؛ چرا كه از نظر اسلام و قرآن، آن چه ارزش دارد خود عقل نيست بلكه خردورزي يا همان تعقل است. از اين رو در آيات قرآني واژه عقل به شكل اسمي آن به كار نرفته و همواره به صورت فعل ماضي و مضارع به كار رفته است تا اين معنا تأكيد شود كه آن چه مهم است تعقل و خردورزي است نه داشتن عقلي كه به كار گرفته نمي شود. خردورزي نيز در شكل عمل خود را نشان مي دهد كه در گوشه اي از سخنان حضرت كاظم(ع) به اين معنا پرداخته شد. باشد با بهره گيري از خردورزي و عقل همراه با عمل در مسير كمالات الهي و متاله شدن گام برداريم و همانند آن انوار، از مظهريت ربوبيت در دنيا و آخرت بهره مند شويم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا