اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنی

نفس انسانى در آموزه هاى قرآنى (1)

catنفس انسان، موجود و پدیده پیچیده ای است که با توجه به نوع تربیت و تعلیم آن، به شکل و قالبی خاص در می آید و سرنوشت انسان را رقم می زند شناخت نفس که بخشی مهم از وجود انسان است، به او کمک می کند تا با آگاهی و علم و دانش بیشتری، به خود و امکانات و توانمندیها و محدودیتهایش بنگرد و راهی به سوی شناخت آفریننده خود بیابد. بر این اساس مقاله حاضر تقدیم خوانندگان عزیز می شود تا دورنمایی کلی از نفس و انواع آن و شناخت هواها و تمایلات نفس و راههای مهار آن داشته باشند. با هم نخستین بخش آن را از نظر می گذرانیم.

چیستی نفس و ضرورت شناخت آن

نفس در واژه شناسی ارتباط تنگاتنگی با دم دارد. در کاربردهای عربی از همین واژه نفس، تنفس به معنای نفس کشیدن به کار رفته است. چنان که معادل لغوی نفس در فارسی به معنی خود است و وقتی گفته می شود (من عرف نفسه) یعنی کسی که خود را شناخت.

شناخت نفس به جهات مختلف و متعددی ضروری است؛ زیرا شناخت نفس به معنای شناخت خویشتن خویش است و انسان برای این که تعامل سازنده ای با خود داشته باشد و بتواند از ظرفیت و امکانات و محدودیت های اندیشه ای و عملی خویش آگاه شود می بایست نخست خود را بشناسد. این نگرش هر چند بسیار محدودساز می نماید ولی حتی اگر انسان به جهان فرامادی و یا خدا و آخرت باور نداشته باشد، برای زندگی در این دنیا نیازمند آن است که خود را بشناسد و برپایه ظرفیت ها و محدودیت ها، اهداف خود را برای زندگی سعادت مند در دنیا سامان دهی نماید. به این معنا که اگر حتی سعادت را به معنای برخورداری بیش تر از دنیا و زندگی مادی آن بدانیم، شخص می بایست با توجه به نیازهای خویش اهداف را سامان دهی و بر پایه ظرفیت ها و محدودیت ها، آن را مقصد و مقصود خود قرار دهد.

هر شخصی هنگامی که ابزار جدید می خرد، می کوشد تا از امکانات و ظرفیت ها و محدودیت های آن آگاه شود تا بهتر از آن بهره گیرد. از این رو شناخت نفس برای زندگی سعادت مند دنیوی و دست یابی به آن امری لازم است.

افزون بر این، خداپرستان و اهل قیامت، شناخت نفس را شناخت آفریدگار و پروردگار خویش برمی شمارند؛ زیرا هنگامی که انسان به پیرامون و خود می نگرد، موجودی برتر از خود را نمی یابد. از این رو شناخت خود را راهی به سوی شناخت آفریده خویش می یابد. چنان که در حدیث معروف از معصوم(ع) آمده: من عرف نفسه فقد عرف ربه: کسی که خود را بشناسد، خدا را شناخته است.

از سوی دیگر نفس انسانی به عنوان بخشی از وجود انسان و حتی بخش اصلی او است. شناخت این بخش اصلی به انسان کمک می کند تا وی با آگاهی و دانش بیش تری با خود و امکانات و محدودیت هایش مواجه شود.

نکته مهم دیگری که ما را وا می دارد تا درباره نفس تحقیق کنیم، مساله مدیریت نفس است که به نظر می رسد وجود انسانی را از درون مدیریت و کنترل می کند و وی را به هر سوی که بخواهد می کشاند از این رو بسیار شنیده می شود که شخص، نفس خویش را سرزنش می کند که وی را به سویی کشاند که مطلوب و مقصد او نبود و یا در بحران و چالشی افکند که نمی خواست وارد آن شود. این گونه سرزنش ها، توجیه عمل کرد نامطلوب شخص است که می کوشد به هرگونه ای که شده از خود سلب مسئولیت نماید. آیا واقعا چنین است. به این معنا که القای معاذیر و بهانه تراشی از این دست درست است و یا راه گریزی است که برخی به خود بازگذاشته اند.

معانی نفس در آموزه های قرآنی

نفس در آموزه های قرآنی آفریده ای است که در کالبد بشری دمیده می شود و با روح و جان و روان و مفاهیم آن ها مرتبط می شود. طبرسی در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه (و ما یخدعون الا انفسهم؛ درباره معنای واژه نفس می نویسد: واژه نفس سه معنا دارد: به معنی روح به معنی تاکید بر چیزی، و ذات و اصل چیزی (طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 46) در صحاح اللغه دو معنا برای واژه نفس بیان شده است: یکی به معنای روح مانند این که گفته می شود: خرجت نفسه، یعنی: روحش خارج شد. و دیگری به معنای خون مانند تعبیر فقهی که گفته می شود: نفس سائله که به معنای خون جهنده است (صحاح اللغه ذیل واژه نفس)

این واژه در قرآن کاربردهای چندی دارد از جمله به معنای روح چنان که در آیه: الله یتوفی الانفس حین موتها (بقره آیه 42) به این معنا به کار رفته است. معنای دوم آن همان ذات و شخص است که در عبارت: واتقوا یوما لاتجزی نفس عن نفس شیئا (بقره آیه 48) به این معنا به کار رفته است. معنای سوم آن بخشی از وجود انسانی است که گرایش به غرایز و تمایلات نفسانی دارد. این معنا در آیه: ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی (یوسف آیه 35) به کار رفته است. معنای چهارم آن همان معنی بشر و انسان را می رساند که در آیه: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده (نساء آیه 1) به کار رفته و به ظاهر مراد از آن حضرت آدم (ع) است. معنای پنجمی که قرآن، نفس را در آن به کار برده است قلب و باطن شخص است که در آیه 52 سوره اسراء به این معنا آمده است، چنان که می فرماید: ربکم اعلم بما فی نفوسکم.

در آیات قرآنی نفس انسانی پدیده ای غیر از جسم اوست که به حکم الهی در هنگام مرگ گرفته می شود و در حقیقت به معنای روح و جان انسان می باشد که می تواند از تن جدا شود و زیست نماید. (انعام آیه 39)

نفس پدیده ای است که در یک فرآیند، در جسم دمیده می شود و انشا و خلقی دیگر می یابد. شاید عناصر خاکی در زمانی این امکان را می یابند که به شکل دیگری تبدیل شوند و به نفخه الهی، دگر دیسی ایجاد می شود. این روح که در انسان دمیده می شود در آغاز نمی تواند بدون جسم زیست کند و نیازمند تن است. با آن رشد و بالنده می شود و این استعداد را می یابد که بی تن زیست کند. روح بسان کرمی را می ماند که در دوره کمون خویش در میان خاک می لولد و سپس رشد و نمو می کند و در هنگام کمال خویش چون پروانه ای پر پرواز می یابد.

نفس در ذات و ماهیت خویش موجودی معتدل است؛ اما استعداد و ظرفیت آن را دارد که به اشکال مختلف تغییر شکل و ماهیت دهد. از این رو هنگامی که ما در ادامه از اقسام نفس در قرآن سخن به میان می آوریم در حقیقت به شاکله هایی اشاره می کنیم که نفس به آن تغییر ماهیت می دهد.

اقسام نفس از دیدگاه قرآن

چنان که گذشت، هنگامی که از اقسام نفس سخن گفته می شود، مراد بیان دگردیسی و تغییر ماهیت و شکلی است که نفس در بستر و فضایی به آن تبدیل و دگرگون می شود. این تغییرات و صورت یابی های جدید را به اقسام نفس تعبیر کرده اند. از این رو می توان نفس معتدل و مستوی را که خداوند در تن آدمی دمیده و یا آفریده و پدیدار کرده است تحت تعلیم وتربیت به اشکال و اقسام مختلف تبدیل کرد. هر یک از این اشکال بیانگر ماهیت جدید نفس است.

بنابراین اصلی ترین حالتی که برای نفس می توان تصور کرد حالت اعتدال و استواست که قرآن درباره آن می فرماید: و نفس و ماسویها؛ سوگند به نفس وآن چیزی که او را در حالت استوا و اعتدال قرار داد (شمس آیه 7) این چیزی را که موجب استوا و اعتدال نفس است همان الهام تقوایی و الهام فجوری است که بر آن وارد می شود (شمس آیه 8)

1- نفس مسوله

یکی از حالتهایی که قرآن برای نفس معرفی می کند، حالت گرایش به فجور و تمایلات غریزی و افراط و زیاده روی در حوزه مشتهیات است که از آن به هوای نفسانی تعبیر می شود. در این حالت که قرآن از آن به «نفس مسول» یاد می کند، نفس برای ترغیب و تشویق بشر به کارهای زشت و ناپسند اقدام به نیکو جلوه دادن بدی ها می کند. (یوسف آیه 81 و آیه 38 و طه آیه 69)

این همان حالتی است که از آن به وسوسه گری نفس هم یاد می کنند. نفس مسوم و مسول و وسوسه گر می کوشد تا با تغییر در زاویه نگرش و بینش انسانی، حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد. زشتی ها و بدی ها را به شکل خوبی و زیبایی بنمایاند تا انسان فریفته شود؛ زیرا نفس انسانی که در حالت تسویه و اعتدال است خود به خود گرایش به زشتی ها و بدی ها نمی یابد؛ از این رو با فشارهای درونی و بیرونی می توان آن را از اعتدال بیرون برد. وسوسه شیطانی و الهامات فجوری موجب می شود تا نفس، اندک اندک در دام افتد و حقایق را باطل یابد. دشمن برای رسیدن به مقصد خویش می بایست با روکشی از حقایق، باطل را به انسان تحمیل کند. این گونه است که نخست به تسویل می پردازد و سپس وی را وسوسه می کند که آن کار، کار خوب و زیبایی است. (ق آیه 61)

2- نفس اماره

حالت دیگر حالتی است که قرآن از آن به «نفس اماره» یاد می کند. در این حالت که فرد گرفتار شهوات شده و باطل بخوبی برای او جلوه گری می کند و در دام وسوسه هاست، نفس حتی می تواند به صراحت و روشنی بدی ها را به او فرمان دهد و نیازی نمی بیند تا بدی ها و زشتی ها را به صورتی زیبا و حق، جلوه و جلا دهد. (یوسف آیه 35) این ها دو حالت شری است که نفس انسانی آدمی را گرفتار می کند. در برابر این دو حالت، قرآن دو حالت دیگر را تصویر و ترسیم می کند.

3- نفس لوامه

حالت سوم آن است که نفس معتدل هرگاه با الهامات فجوری مواجه شد و کاری زشت انجام داد و یا متمایل به آن شد، با نفس لوامه و وجدان بیدار، وی را سرزنش می کند تا گرایش به زشتی و یا عمل به آن پیدا نکند. (قیامت آیه 2)

4- نفس مطمئنه

قرآن حالت چهارمی که برای نفس بیان می کند حالتی است که نفس با گرایش شدید به تقوا و الهامات تقوایی و با بهره گیری از نفس لوامه و وجدان بیدار و سرزنش گر خویش به نفسی دست می یابد که از آن «به نفس مطمئن» یاد می شود. (بقره آیه 265 و فجر آیه 72)

در تصویر قرآنی دو حالت نفس اماره و نفس مطمئنه که در برابر هم قرار دارند، به نوعی از ثبات و استقرار برخوردارند و در حقیقت انسان در این دو حالت شاکله و ماهیت وجودی خود را شکل داده و قالب بندی کرده است. ازاین رو دو حالتی است که می توان گفت که دیگر کم تر می توان این حالت ها را که به مقام تبدیل شده اند از میان برداشت و ما به لحاظ اهمیت این دو مقوله، در ادامه مقاله پیرامون آنها بیشتر سخن خواهیم گفت. نفس در حالت اطمینان از ثبات در راه حق و در حالت اماره از ثبات در باطل و فجور قرار می گیرد که کم تر امکان تغییر شکل و ماهیت برای او فراهم است. این گونه است که تنها راه نجات شخص گرفتار در نفس اماره رحمت خداوندی است وگرنه هرگز از این حالت بیرون نخواهد آمد. در حقیقت معجزه ای می بایست تا شاکله وجودی او را دگرگونه سازد که آن به استغفار و توبه بسیار و تمسک به اهل بیت (ع) و شفاعت و توسل به رسول و اهل بیت (ع) میسر است. (یوسف آیه 35)

این ها اقسام و حالاتی است که قرآن برای نفس برمی شمارد که شناخت هر یک از حالات و آثار آن می تواند ما را در مسیر زندگی خویش یاری رساند.

انسان، در میان دو نفس اماره و لوامه

در تفسیر و تحلیل قرآن از انسان، مسایل بی شماری را می توان یافت که ارتباط تنگاتنگی با نفس پیدا می کند. نفس در آموزه های قرآنی ویژگی ها و خصوصیاتی دارد که می توان به اموری چون دارا بودن همه قوای بشری (نساء آیه 128 و نازعات آیه 04 و شمس آیه 7) گرایش به بدکاری و زشتی ها (همان و نیز یوسف آیه 35)، دارای خواسته و تمایلات (فصلت آیه 13 و نجم آیه 32 و زخرف آیه 17)، دارای خطورات پنهانی و غیرقابل مشاهده و اندیشه های مخفی (بقره آیه 235 و 284 و آل عمران آیه 154) می باشد.

قرآن، نفس را پدیده ای مخلوق خداوندی و آفریده ای غیر از جسم انسان دانسته است؛ از این رو خداوند به فرشتگان در هنگام مرگ انسان فرمان می دهد تا نفس او را از تن وی بیرون آورند (انعام آیه 39) بنابر این در تحلیل و تبیین قرآنی، نفس، آفریده ای مستقل است که در جسم انسان دمیده شده و با امری وابسته به جسم است که در نهایت، امکان جدا شدن از جسم برای او فراهم می باشد.

نفس انسانی هر چند که گرایش شدید و افراطی به بدی ها دارد (یوسف آیه 35) ولی این گونه نیست که گرایش به خیر در وی وجود نداشته باشد، بلکه نفس انسانی آفریده ای در اصل معتدل است که ملهم به خیر و شر می باشد و خداوند به گونه ای آن را آفریده است که در مقام تسویه و اعتدال کامل می باشد که هم به خیر و هم به شر دعوت می شود. (شمس آیه 7 و 8)

قرآن هم چنین بیان می کند که این نفس با خصوصیاتی از این دست و گرایش شدید به بدی ها و زشتی ها به گونه ای آفریده شده که به توان آن را کنترل و مهار کرد و این گونه نیست که نفس بتواند اختیار انسان را در دست گیرد و به هر سو که خواهد ببرد؛ بلکه انسان می تواند با بهره گیری از الهامات تقوایی و دعوت هایی که به سوی خیر و نیکی می شود مهار نفس را در دست گیرد و آن را به سویی که می خواهد هدایت کند و از قوای نفسانی برای کمال بهره مند شود (نازعات آیه 04)

نفس به طور ذاتی چون زمینی است و گرایش به مادیات و مشتهیات دارد در حوزه زمین و مادیات از قدرت و چیرگی بیش تری برخوردار است و وجود وی در زمین و در میان مادیات، او را از غربت و تنهایی بیرون آورده و به وی یاری می رساند تا زمام انسان را در دست گیرد. از این رو خداوند با هشدارهای شدید از انسان می خواهد که نفس خود را مهار کند و از مقام پروردگارش بهراسد و نگذارد تا نفس، وی را به هر سوی کشد. (همان پیشین)

نفس، بخشی مهم از وجود انسانی است نه تمام وجود آن، از این رو قرآن به انسان هشدار می دهد که نگذارد این بخش با گرایش های افراطی و زمینی خود کل مملکت وجودی انسان را در دست گیرد و آن را مسخر خود گرداند. تعبیر قرآنی به این که نفس، فرمان دهنده و امرکننده به بدی است نشان می دهد که نفس در نقش فرمانروا وارد می شود و به دیگری فرمان می دهد. این دیگری که نفس، مهار امور آن ها را به دست می گیرد، بخش های دیگر وجود انسانی هستند. به این معنا که بخشی از وجود انسان که نفس نامیده می شود بخش های دیگر را در دست می گیرد و به آن ها فرمان می دهد. (یوسف آیه 35)

قبلا اشاره شد که از نظر قرآن امکان دوگانه ای در نفس قرار داده شده و اقتضای اعتدال و تسویه آن است که هم به سوی خیر و هم شر بگراید ولی با این همه، گرایش به مادیات در نفس بیش تر است و لذا به فجور و زیاده روی متمایل می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا