اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیسیاسیمعارف قرآنی

ویژگی های امت مقتصده از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظرآموزه های وحیانی قرآن، امت ها به دو دسته اصلی تقسیم می شود که مومنان امت مقتصده هستند؛ اما مساله این است که خدا در قرآن، امت اسلام، امت وسط دانسته است. پرسش این است که امت وسط و مقتصده چه تمایزات یا مشترکاتی دارند؟ امت مقتصده یا امت وسط چه صفات و ویژگی هایی دارند؟ نویسنده با مراجعه به قرآن بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد.

امت ها از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، امت به گروهی خاص انسانی اطلاق می شود که از نظر روش و هدف مشترک هستند و دارای فلسفه و سبک زندگی خاصی هستند. از همین روست که خدا مسلمانان و مومنان به اسلام و شرایع آن را امت اسلام می داند؛ زیرا فلسفه زندگی آنان برگرفته از وحی و سبک زندگی آنان نیز همان شرایع اسلامی است که کتب آسمانی بیان شده است.

از نظر قرآن، امت ها را می توان بر اساس فلسفه و سبک زندگی به دو دسته اصلی تقسیم کرد: امت اسلام و امت کفر؛ زیرا امت کفر که در برابر امت اسلام قرار می گیرد؛ کسانی هستند که فلسفه و سبک زندگی خویش را از پیامبران و وحی الهی نگرفته اند. پس اگر امت اسلام به خدا و آخرت اعتقاد دارد و قوانین زیستی خویش را از وحی دریافت کرده، امت کافر یا اعتقاد به خدا ندارد، یا معتقد به شریک است یا معتقد است که خدا وضع قوانین را به عهده انسان گذاشته و هیچ قانون و شریعتی ندارد. پس می بایست گفت که تعدد و تشتت در میان کافران وجود دارد و آنان دارای طیفی گسترده از افکار و عقاید و رفتارها هستند که تعدد و تنوع فلسفه و سبک زندگی را موجب می شود.

اقتصاد ویژگی اصلی امت اسلام

از نظر قرآن، امت اسلام که فلسفه و سبک زندگی خویش را از وحی دارد، دارای نشانه ها و ویژگی هایی است که بسیار مهم و برجسته است. مهم ترین، ویژگی و نشانه امت اسلام که واقعا اهل ایمان به خدا و شرایع آسمانی بوده و فلسفه و سبک زندگی خویش را بر اساس وحی الهی سامان می دهند، اقتصاد در زندگی است.

ریشه اقتصاد از «قصد» است. قصد نیتی باطنی و انگیزه حرکتی است که در عمل خود را نشان می دهد. خدا در قرآن، به این نکته توجه می دهد که ایجاد انگیزه در دلها بر عهده اوست. البته خدا هماره در ایجاد قصد و انگیزه باطنی، بر آن است تا قصدی مطابق فلسفه خلقت در شخص ایجاد شود.

به سخن دیگر، خدا همان طوری که خلق را ایجاد می کند و به او همه چیزی را می بخشد تا در مسیر حکمت و مقصود حرکت کند، هم چنین نرم افزاری در او تعبیه می کند تا مخلوق بااستفاده از آن نرم افزار شناختی نسبت به ابزارها، راه و مقصود داشته باشد و از آن برای رسیدن به کمال بایسته و شایسته بهره گیرد.(طه، آیه 50) از نظر قرآن، چنین نرم افزاری در هر نفس انسانی تعبیه شده و او به الهام الهی حق و باطل را می شناسد و گرایش به حق داشته و از باطل گریزش دارد.(شمس، آیات 7 تا 10)

بنابراین، برعُهده الهی است تا به عنوان چنین چیزی را در انسان ایجاد کند و نرم افزار هدایتی به سوی هدف و مقصود را قرار دهد. خدا گاه از این نرم افزار به عنوان فطرت(روم، آیه 30) و گاه با «قصد سبیل» یاد می کند و می فرماید: و علی الله قصد السبیل.(نحل، آیه 9) پس خدا بر خود وظیفه و تکلیف دانسته است تا نرم افزاری را قرار دهد تا انگیزه و نیت حرکت در سبیل الله و رسیدن به مقصود را در او ایجاد کند. پس انسان به طور فطری به سوی حق و حقیقت و مقصود الهی کشش دارد و به آن سو می رود.

البته از نظر قرآن، چون انسان ها دارای اراده و حق انتخاب آزاد و اختیاری هستند، ممکن است در مسیر ایمان وشکر گام بردارند و به مقصود برسند یا برکفر و کفران باشند که از مقصود دور می افتند.(انسان، آیه 3)

همین وجود اراده در انسان موجب می شود تا با آن که نرم افزار هدایتی و الهامی فطری قصد السبیل در انسان است، اما انسان آن را کنار بگذارد و به عنوان «جائر» خلاف قصد السبیل حرکت کند و با طغیان و تجاوز از مقصود در مقصد دور افتد.(نحل، آیه9)

پس خدا با توجه به وجود اراده انسانی، در قالب شرایع اسلامی افزون بر آن «قصد السبیل» فطری تکوینی، مردمان را به اقتصاد و امت مقتصده دعوت می کند تا امت جائر و ظالم نشود. پس همان طوری که فرمان می رسد که در راه رفتن عادی و مشی «قصد» را مراعات کند(لقمان، آیه 19)، هم چنین فرمان می رسد که در مشی زندگی و سبک آن اقتصاد را مراعات کند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر کسی مدعی اسلام باشد و بگوید که فلسفه و سبک زندگی او بر اساس آموزه های وحیانی است، می بایست امتی مقتصد باشد؛ یعنی قصد درامت و افراد آن، ملکه و مقوّم ذات شده باشد به طوری که هرگز در زندگی بیرون از چارچوب های سبک زندگی وحیانی عمل و رفتار نکنند. از همین روست که خدا در قرآن، به این نکته توجه می دهد که امت مقتصد کسی است که فلسفه و سبک زندگی وحیانی را معیار زندگی خویش قرار داده باشد و از آن تجاوز و تعدی نکند و خارج نشود؛ زیرا اگر چنین کند، دیگر امت مقتصده نیست، بلکه امت جائر است که برخلاف شریعت، زشت و بد عمل کرده است.(مائده، آیه 66)

از نظر قرآن، هر مسلمانی در چارچوب شرایع اسلامی می بایست عمل کند تا به عنوان امت مقتصده مورد عنایت الهی قرار گیرد و برکات الهی بر آنان نازل شود. پس حتی اگر اهل کتاب به تورات و انجیل به عنوان شریعت وحیانی عمل کنند، این گونه مورد عنایت قرار گرفته و خدا برکاتش را بر ایشان نازل می کند.(همان)

خدا در قرآن به امت اسلام در همه شرایع الهی هشدار می دهد که موفقیت امت به این است که همگان یا اکثریت امت در مسیر اقتصاد گام بردارند و فلسفه و سبک زندگی خویش را در چارچوب شرایع اسلامی قرار دهند؛ پس اگر چنین باشد، بهره مند می شوند؛ و اگر اکثریت جائر باشند و زشت عمل کنند و بر خلاف آموزه های شریعت رفتار نمایند، می بایست بدانند که از عنایت و برکات الهی محروم می شوند و گرفتار مشکلات در زندگی بر آنان مسلط می شود.(مائده، آیات 65 و 66)

از نظر قرآن، کسی که مدعی اسلام در شرایع گوناگون اسلامی است، می بایست به تمام مفاد دین اسلام و شرایع عمل کند. پس اگر اهل هر کتابی به کتاب الهی عمل کرده و مفاد و محتوای آنان اقامه کنند، آن گاه است که می توان آنان را اهل شریعت الهی دانست؛ و گرنه کسی که به بخشی عمل کرده و بخشی را ترک می کند، هرگز نمی توان او را اهل شریعت و امت مقتصده دانست؛ چرا که ایشان در این حالت ترک اقامه شرایع اسلامی، به کفر و طغیان پرداخته و از اسلام خارج شده اند.(مائده، آیه 68)

پس امت مقتصده آن امتی است که به طور کامل به اقامه شرایع الهی در زندگی اقدام کنند و خلاف شریعت عمل نکنند؛ زیرا در این صورت از راه خدا دور شده و با زشت کاری علیه خدا طغیان و کفر ورزیده اند.

از نظر قرآن، امت مقتصده، امتی است که آیات بینات الهی را انکار نمی کند و برتوحید و پیمان و عهد الهی باقی هستند و پیمان شکنی نمی کنند و کفر نمی ورزند.(لقمان، آیه 32) پس امتی که اهل پیمان شکنی نسبت به عهد خدا و مخالفت با شریعت الهی است و کفر و کفران می کند، نمی تواند امت مقتصده باشد.

در حقیقت از نظر قرآن، زمانی که امتی از امت های اسلام، گرایش به زشت کاری و مخالفت با شریعت اسلام و قوانین آن داشته و پیمان شکن و «ختّار» و کفور و طاغی است، نمی تواند مدعی اسلام و اسلامیت باشد.

البته از نظر قرآن، در میان امت اسلام می توان سه گروه را شناسایی کرد: نخست کسانی که با مخالفت با شرایع اسلامی به خویش ظلم می کنند؛ دوم کسانی که بر اساس شریعت اسلام عمل می کنند و امت مقتصده شناخته می شوند؛ سوم کسانی که در سطح بالاتر قرار دارند و با سبقت در کارهای خیر ماذون به اذن الهی در جایگاه برتر قرار می گیرند و از فضل کبیر الهی بهره می برند.(فاطر، آیه 32)

به سخن دیگر، در میان کسانی که با آموزه های وحیانی آشنا شده اند می توان از اصحاب شمالی گفت که با جور و ظلم شریعت را کنار می گذارند؛ یا از اصحاب یمینی سخن به میان آورد که امت مقتصده هستند و میانه روی دارند و حد وسط نگه می دارند؛ سوم کسانی به عنوان مقربون سابقون که در خیرات سبقت می جویند. این تقسیم بندی افزون در این آیه در سوره واقعه به تفصیل بیان شده است.

وسطیت، ویژگی دیگر امت اسلام

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، امت اسلام، امت وسط نیز است تا این گونه شاهدان و گواهان الهی بر مردمان و امت های دیگر باشند؛ یعنی همان طوری که پیامبر(ص) شاهد و گواه امت اسلام است، امت اسلام شاهدی برای امت های دیگر است.(بقره، آیه 143)

مراد از شاهد بودن این است که کسی مدعی نشود که ما الگو و سرمشقی عینی نداشتیم و اموری که از سوی پیامبران بیان شده، امور انتزاعی است که گاه ممکن است قابل تحقق و اقامه در زندگی نباشد؛ اما وقتی شاهدانی هستند که وحی الهی را در زندگی خویش اقامه کرده اند، دیگر بهانه ای برای کسی باقی نمی ماند.

باید توجه داشت که وسطیّت به معنای میانه بودن، به خوبی نشان می دهد امت اسلام به گونه ای عمل کرده که همگان می توانند آن را انجام دهند. در حقیقت همه افراد انسانی در هر سطح علمی و عملی ، توانایی عقلی و رفتاری و فهم و شعور و ادراک می توانند آن را انجام دهند. در حقیقت خدا میانه همه انسان ها را در نظر گرفته و اسلامی را فرستاده که قابل فهم و ادراک برای همگان باشد. پس همان طوری که در دعوت از حکمت برای عالمان و موعظه حسنه برای اکثریت مردم و مجادله نیک برای مخالفان بهره گرفته ، در امور دیگر نیز مراعات شده تا همگان بتوانند اسلام را عملیاتی کنند و کسی مدعی سختی شریعت نباشد.

در اسلام شریعتی است که همگان می تواند آن را انجام دهند و گرفتار عسر و حرج نشوند؛ پس این امت اسلام خود گواه و شاهدی بر این حقیقت است که می توان به آموزه ها و شریعت اسلامی عمل کرد، بی آن که عسر و حرجی ایجاد شود. پس جایی برای بهانه جویی برای کسی باقی نمی ماند.

معصومان (ع) مصداق اتم امت وسط

براساس روایات تفسیری، مراد از امت وسط، همان امامان معصوم(ع) است. البته بر اساس آیه در این صورت پیامبر(ص) شاهد بر امت وسطی است که همان معصومان(ع) هستند.

بنابراین، بر اساس این باطن و حقیقت قرآنی، امامان معصوم(ع) به عنوان آنان شاهدان الهی بر توده مردم از مسلمانان و امت اسلام خواهد بود وخدا رفتارهای توده مردم را براساس همین شاهدان بررسی و پاداش می دهد؛ زیرا شاهدان الهی معیارهای الهی نیز خواهند بود.

حال اگر براساس این روایات، مراد از امت وسط امامان معصوم(ع) به عنوان شاهدان الهی بر توده امت مسلمان باشند، باز باید گفت که امت اسلام هر کسی یا هر مصداقی باشد، همان ملاک و معیار سنجش و نیز اسوه حسنه برای دیگران خواهد بود. پس اگر مراد از امت وسط امت اسلام باشد، امت اسلام شاهد و معیار سنجش افکار و رفتار دیگر امت ها خواهد بود؛ و اگر مراد از امت وسط امامان معصوم(ع) باشد که جز این نمی تواند باشد، می بایست گفت که نه تنها افکار و رفتار توده مردم مسلمان براساس فلسفه و سبک زندگی امامان معصوم(ع) سنجیده می شود، بلکه مراد از این آیه آن که توده مسلمان می بایست معصومان(ع) را مد نظر قرار داده و آنان را اسوه حسنه بشناسد؛ زیرا آنان چنان عمل کرده اند که هیچ یک از افراد امت اسلام نتواند مدعی این معنا شود که نمی توان به شریعت عمل کرد؛ زیرا معصومان از زن و مرد ایشان در شرایط گوناگون هم چون انسان دویست و پنجاه ساله چنان زیستند که می توان آنان را سرمشق زندگی قرار داد. پس با وجود شاهدانی چون معصومان (ع) که انواع شرایط را تحمل کرده و اسلام را به تمام کمال به نمایش گذاشته و فلسفه و سبک زندگی آن را اقامه و اجرایی کردند، کسی نمی تواند مدعی این معنا شود که شریعت برای آنان عسر آور و سخت تکلیف بوده و یا آنان نمی توانستند بدان عمل کنند یا شاهد و اسوه عینی برای انجام نداشتند؛ زیرا همه این ادعاها با وجود معصومان(ع) ابطال شده و جایی برای توجیه و عذر و بهانه ای باقی نمانده است.

با نگاهی به آموزه های وحیانی قرآن، دانسته می شود که امام معصوم(ع) در چند سده چنان زیستند تا به عنوان شاهدان و گواهان عینی الهی شناخته شوند و کسی مدعی آن نشود که نمی توان به اسلام و شریعت عمل کرد. توده های مردم اصولا نیازمند سرمشق های عینی هستند و به تبعیت از آنان حرکت و زندگی می کنند؛ بنابراین، معصومان(ع) چنان زیستند که همه مردم بتوانند از آنان سرمشق بگیرند و کسی مدعی این معنا نباشد که نمی توان به شریعت عمل کرد.

به نظر می رسد از نظر قرآن، جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان امت وسط الهی برای امت اسلام و مسلمانان از یک لحاظ همانند قبله است که می بایست به سوی آنان رفته و به سوی ایشان نماز گذاشته و دور ایشان گشته و آنان را عامل وحدت و انسجام قرار دهند؛ زیرا این گونه است که در صراط مستقیم قرار می گیرند و از تفرقه در امان می مانند؛ اما اگر از امت وسط که دارای عصمت و طهارت الهی هستند(احزاب، آیه 33)، دور شوند و بدان رو نیاورند، نه تنها اسلام آنان به تمامیت نمی رسد و ناقص خواهد بود(مائده، آیه 3)، بلکه در ضلالت و گمراهی قرار می گیرند و به جای صراط مستقیم در «سبل» و راه های گوناگون می افتند که سلامت در آن تضمین شده نیست و به جایی نیز نمی رساند؛ چرا که عهد الهی نسبت به «ذی القربی» مودت و دوستی است که با تبعیت و اطاعت از ایشان تحقق می یابد. این همان وصیت الهی است که می بایست امت بدان وفا کند و نعمت الهی بزرگی است که از آن بازخواست می شوند. پس اگر کسی بخواهد در صراط مستقیم گام بردارد می بایست اهل بیت عصمت و طهارت را قبله خویش قرار دهد که امت وسط الهی و شاهد روشن برای راه مستقیم است: و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون؛ و این همان صراط مستقیم من است. پس از آن اتباع و پیروی کنید و از راه ها تبعیت و پیروی مکنید که شما را از راه خدا دور متفرق و جدا می سازد. این همان وصیت الهی به شما است شاید تقوای الهی پیشه کنید.(انعام، آیه 153)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا