اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیروان شناسیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

زینت های حقیقی انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان دوستدار زیبایی است و از همین رو، زینت و آرایه ها را می جوید تا خود را بدان بیاراید. البته از نظر قرآن، انسان در مصداق اشتباه می کند، و اموری را که اصلا زینت نیست یا اگر زینت باشد، زینت انسان نیست، به عنوان آرایه و زینت بر می گزیند. بر همین اساس، هر چند که اصل آراستگی و زینت جویی امری پسندیده ، بلکه از گرایش های ذاتی انسان به عنوان امری حق است، اما هر چیزی را نمی توان به عنوان آرایه و زینت خواست؛ بلکه می بایست دنبال آرایه های حقیقی و زینت های پسندیده ای بود که انسان و زندگی اش را می آراید.

انواع زینت و آرایه از نظر قرآن

از نظر قرآن، آرایه ها و زینت ها دارای اقسام و انواعی است که برخی از آنه هر چند که زینت است، ولی زینت انسان نیست، بلکه زینت دنیا یا زینت زندگی دنیوی است؛ یعنی اگر این چیزها زینت باشد، زینت خود انسان نیست، یا اگر زینت خود انسان باشد، زینت پایدار نیست، بلکه زینتی است که تنها در محدوده زندگی دنیوی کاربرد دارد و آدمی نمی تواند آن را با خود به آخرت ببرد و در آن جا نیز از آن به عنوان زینت بهره مند باشد؛ چرا که ساختار زندگی دنیوی با زندگی اخروی و قوانین حاکم بر آن بسیار متفاوت و فرق دارد؛ پس هر چیزی که زینت زندگی دنیوی است، نمی تواند زینت زندگی اخروی باشد.

به سخن دیگر، برخی از زینت هایی که در دنیا وجود دارد، زینتی نیست که جزو ذاتیات انسان شود و انسان با خود به عنوان «شاکله» خویش با خود همراه داشته و به آخرت ببرد؛ بلکه زینت های عرضی است که زوال پذیر بوده و از مانایی و پایایی برخوردار نیست.

از نظر قرآن، مال و فرزند می تواند زینت زندگی دنیوی باشد، ولی نمی تواند زینت زندگی اخروی باشد؛ زیرا در آخرت نسبت ها از میان می رود(مومنون، آیه 101)، و مال و ثروت نیز در آخرت، هیچ جایگاه ارزشی به عنوان امور اعتباری ندارد؛ زیرا ملکیت اعتباری تنها در دنیا است و در آخرت ملکیت حقیقی است که هیچ ارتباط با ارزشگذاری های اعتباری دنیوی ندارد. خدا در این باره می فرماید: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ؛ مال و پسران، زيور و زینت زندگى دنيایی هستند و باقیات صالحات و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد نيز بهتر است. (کهف، آیه ۴۶)

البته خدا می فرماید که بهره مندی از مال و ثروت طیب و پاک و حلال امری خوب است و انسان می تواند از این زینت های الهی در زندگی دنیوی بهره گیرد؛ ولی نمی بایست اصالت برای آن قایل شد؛ زیرا آن چه مفید و سازنده است استفاده از این امور برای زندگی اخروی است.(اعراف، آیه 32)

این زینت ها که انسان در زندگی دنیوی می تواند از آن بهره گیرد شامل اسب، قاطر و خر و چیزهای دیگر می شود که انسان از آن ها برای سواری بهره می گیرد.(نحل، آیه 8)

از نظر قرآن، انسان نسبت به این امور به عنوان آرایه های خویش می نگرد و دنبال آن می رود؛ از همین روست که خود زندگی دنیوی برای کافران زینت داده شده به طوری که اصلا گرایشی به آخرت ندارند(بقره، آیه 212)؛ چنان که برای انسان ها اموری شهوانی همچون زنان و پسران و زر و سیم بسیار ، اسب های نشاندار، چارپایان و کشت و زرع از متاع های دنیوی زینت داده شده و بدان گرایش و میل شدید دارند.(آل عمران، آیه 14)

خدا در قرآن هشدار می دهد که آن چه بر روی زمین است، زینت برای آن و ابزار ابتلاء برای انسان است که بدان آزموده می شود تا معلوم شود که هر کسی چگونه نیکوترین وجه از آن برای آخرت بهره می برد.(کهف، آیه 7)

از نظر قرآن، همان گونه که خدا زمین را با زینت ها آراست، هم چنین آسمان را به ستارگان زینت بخشیده است.(صافات، آیه 6)

از نظر قرآن، در زندگی دنیوی انسان، زینت هایی وجود دارد که زینت های حقیقی برای انسان است و می تواند به عنوان ذاتیات انسان هماره شاکله و شخصیت او همراه باشد، بلکه شخصیت او را شکل بخشد و قوام دهد. خدا در قرآن می فرماید: وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ؛ و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست. اگر در بسيارى از كارها از راى و ميل شما پيروى كند، قطعا دچار زحمت مى ‏شويد؛ ليكن خدا ايمان را براى شما دوست‏ داشتنى گردانيد و آن را در دلهاى شما بياراست و زینت داد، و كفر و پليدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت. آنان كه چنين‏اند رشد یافتگان؛ و اين فضل و بخششى از خدا و نعمتى از اوست؛ و خدا داناى سنجيده‏ كار است. (حجرات، آیات 7 و 8)

به هر حال، از نظر قرآن، زینت ها دارای اقسام و انواعی است؛ برخی از آنها زینت انسان نیست، بلکه زینت زمین و آسمان است؛ برخی دیگر زینت انسان در دنیا است، ولی زینتی برای آخرت او نیست؛ هم چنین برخی از آنها زینت های حقیقی است، ولی برخی دیگر زینت های اعتباری است؛ هم چنین برخی از زینت ها زودگذر و برخی دیگر ماندگار است و تا آخرت با انسان همراه خواهد بود. ایمان از جمله زینت های باقی است که با انسان در قیامت نیز خواهد بود.

زینت های حقیقی از نظر امام جواد(ع)

امام جواد(ع) بر این باور و اعتقاد است که برای هر چیز و بلکه حتی حالات انسانی زینت هایی است که توجه به آن می تواند به عنوان زینت حقیقی قرار گیرد و انسان را بیاراید و زینت بخشد.(الفصول المهمه، ص ۲۷۴ – ۲۷۵؛ کشف الغمه، ج ۲ ، ص ۳۴۷)

از جمله این زینت ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. ألعِفافُ زینَهُ الْفَقْرِ : فقر اقتصادی نه فرهنگی و معنوی، بسیار خطرناک است تا جایی که پیامبر(ص) می فرماید که ممکن است ایمان انسان را از وی بگیرد: كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً؛ فقر، انسان را در آستانه كفر قرار مى‌دهد.( الكافي، ثقة الإسلام كلينى‏، ج ‏۲، ص ۳۰۷ ؛ خصال، شیخ صدوق، ج‏ ۱، ص ۱۲؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏ ۷۰، ص ۲۴۶) اما همین فقر و نداری را می توان با عفت زینت بخشید و آراست به طوری که دیگر زشتی های او دیده نشود. عفت به معنای حالتی است که انسان نفس خویش را نگه می دارد و اجازه نمی دهد تا هر چیزی را درخواست کند یا بدان گرایش یابد. خدا در قرآن می فرماید: لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ؛ اين صدقات‏ براى آن دسته از نيازمندانى است كه در راه خدا فرومانده‏ اند، و نمى‏ توانند براى تأمين هزينه زندگى در زمين سفر كنند. از شدّت خويشتن‏دارى‏ و عفت نفس، فرد بى‏ اطلاع‏، آنان را توانگر مى ‏پندارد. آنها را از سيمايشان مى ‏شناسى‏. با اصرار، چيزى‏ از مردم نمى‏ خواهند، و هر مالى به آنان‏ انفاق كنيد، قطعاً خدا از آن آگاه است‏. (بقره، آیه ۲۷۳)
  2. وَالشُّکْرُ زینَهُ الْغِنى: از نظر قرآن، ایمان با شکر و کفر با کفران آمیخته است، به طوری که هر جا شکر حقیقی باشد، ایمان است و هر جا کفران باشد، کفر نیز وجود دارد، و هم چنین انسان مومن شاکر و انسان کافر اهل کفران و ناسپاسی است. از همین روست که انسان ها هماره در دو راهی کفر و کفران، و شکر و ایمان قرار دارند.(انسان، آیه 3؛ نمل، آیه 40) خدا در قرآن، همه آفریده ها را از نظر در وجود و بقا، فقیر می داند؛ زیرا فقر آنان به خدای خالق و رب العالمین، فقر هویتی و ذاتی است که از ایشان جدایی ندارد.(فرقان، آیه 15) اما غیر از این فقر، یک فقر اقتصادی است که در برابر غنای اقتصادی است. از نظر قرآن، کسانی که دارای ثروت و مال هستند و از غنای اقتصادی برخوردار هستند می بایست رفتاری را در پیش گیرند که موجب کرامت اکتسابی آنان شود؛ یعنی از ثروت خویش برای آخرت بهره گیرند. البته انسان هر چیزی را که خدا به عنوان نعمت به او داده و او را بدان غنا بخشیده ، زمانی حق الهی آن ادا می شود که به درستی از آن نعمت بهره گیرد. شکر حقیقی به همان استفاده درست از هر نعمتی در راستای حکمت و اهداف وجودی آن چیز است. این گونه شکر گزاری موجب می شود که غنی خود را به زینتی بیاراید که خشنودی خدا در آن است. امام جواد (ع) در جایی دیگر بیان شکر و کفران می فرماید: کفر النعمه داعیه للمقت و من جازاک بالشکر فقد اعطاک اکثر مما اخذ منک؛ کفران نعمت سبب دشمنی است و ر کسی با شکر پاداش نعمت تو را داد، بیش از هر چیزی که از تو گرفته به تو داده است.(الفصول المهمه ، ص 274)
  3. وَالصَّبْرُ زینَهُ البَلاءِ : بلاء از سنت های الهی حاکم بر هستی است؛ یعنی هرگز انسان از بلاء در امان نیست؛ زیرا انسان با ابتلائات است که آزموده می شود و به کمالات می رسد. این بلایا با خیر و شر انجام می شود.(انبیاء، آیه 35) از نظر قرآن، هر گاه بلایی در قالب شرور بر سر انسان آمد، می بایست صبر پیشه گیرد؛ زیرا با صبر است که شرور بلا نهان می شود و زشتی آن پنهان می گردد و انسان از زشتی ها و آثار بد بلایا در امان می ماند. از همین روست که حضرت یعقوب (ع) در بلای فقدان فرزند خویش یوسف(ع) به «صبر جمیل» پناه می برد تا این گونه خود را بیاراید و بلا را این گونه تزیین کند.(یوسف، آیات 18 و 83) خدا به پیامبر(ص) فرمان می دهد تا به صبر جمیل خود را در برابر پرسش ها و درخواست های باطل کافران بیاراید.(معارج، آیه 5) البته از نظر قرآن، صبر در سه گانه صبر در طاعت، صبر بر مصیبت و صبر از معصیت بسیار مهم و اساسی است و باید هر کسی خود را این گونه از زشتی های مصیبت و معصیت دور نگه دارد و بیاراید. امام جواد(ع) در بیان نقش بسیار مهم و اساسی صبر در زندگی می فرماید: توسّد الصبر؛ صبر را وساده و بالش خویش قرار ده!(تحف العقول، ص 726) ایشان در جایی دیگر نیز می فرماید: الصیر علی المصیبه مصیبه للشامت؛ تحمل مصیبت، خود مصیبتی بر کسانی که تو را ملامت می کنند.(الفصول المهمه، ص 274)
  4. وَالتَّواضُعُ زینَهُ الْحَسَبِ: تواضع و فروتنی به این است که انسان خود را گرفتار «کبر» و «علو» باطل نکند؛ زیرا وقتی انسان خود را در برابر عظمت های الهی می یابد، نمی تواند جز تواضع و فروتنی داشته باشد. اصولا انسان با تواضع است که می تواند همانند گودالی عمیق، بستری برای دریا یا دست کم برکه ای برای آبی ماندگار باشد؛ اگر کبر و علو داشته باشد، همانند تپه ای است که آب بر آن قرار نمی گیرد بلکه سرازیر می شود. خدا در قرآن از انسان می خواهد تا با تواضع و فروتنی صفات و فضایل نیک را در خود تجلی دهند؛ چرا که با کبر و علو هرگز نمی توانند حتی همانند کوه ها بلند و بالا باشند؛ بالایی انسان به تواضع و فروتنی در برابر فضایل و خیرات است.(اسراء، آیه 37) امام جواد(ع) نیز می فرماید اگر کسی بخواهد به «حسب» حقیقی برسد و از موقعیت اجتماعی خویش سودی برد و از جایگاه بلند شرافت و کرامت اجتماعی برخوردار شود، می بایست تواضع را مبنا قرار دهد؛ چرا که حسب انسان ها و شرافت خانوادگی با تواضع در رفتار اجتماعی است که زینت می یابد. از نظر معصومان از جمله امیرمومنان امام علی(ع) حسب و شرافت هر کسی نه خویش و قوم یا مقامات و مناصب اجتماعی او، بلکه ادب و اخلاق نیک و کارهای نیک اوست.( وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۰۰؛ الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، شیخ مفید، ج۱، ص۲۹۸)
  5. وَالفَصاحَهُ زینَهُ الْکَلامِ : سخن زمانی زیبا می شود و آراسته می گردد، که با فصاحت همراه شود؛ از قدیم گفته اند، سخن باید شیوا و رسا باشد؛ شیوایی و شیرینی کلام به فصاحت و رسایی محتوا و مفهوم آن به بلاغت آن است. از نظر قرآن، سخن می بایست از خصوصیات و ویژگی هایی چون راستی، استواری(نساء، آیه 9؛ احزاب، آیه 70)، رسایی(نساء، آیه 63)، آسانی(اسراء، آیه 28)، نرمی (طه، آیه 44)، متانت(مزمل، آیه 5)، نیکی(فصلت، آیه 33)، کرامت(اسراء، آیه 23) و برهانی و استدلالی بودن و مانند آن ها برخوردار باشد. فصاحت و شیوایی کلام موجب می شود که اگر سخن از نظر محتوا موجب آزردگی خاطر باشد و سیخونک بر مخاطب باشد؛ چرا که امر و نهی ممکن است در آن باشد که شخص مخاطب را آزرده خاطر سازد، ولی با شیوایی می توان از تلخ پیام کاست و آن را زیبا و شیرین به مخاطب هم چون داروی تلخ خوراند.
  6. وَالْحِفظُ زینَهُ الرِّوایَهِ: انسان وقتی سخنی را روایت می کند، می تواند از متن کتابی بخواند و برای دیگران آن را روایت کند، اما اگر بتواند آن را از حفظ و حافظه خویش بخواند ، بهتر است؛ زیرا این گونه مخاطب بیش تر گوش می دهد و مورد توجه اش قرار می گیرد. باید توجه داشت که روایت در اصل از ریشه «روی» به معنای سیراب کردن است، و کسی که روایت می کند، مخاطب را از حقایقی سیراب می کند؛ همان طور که آب باید به گونه ای باشد که با تحفظ بستر سیرابی را فراهم آورد، روایت حدیث و تاریخ و امور دیگر نیز می بایست این گونه باشد؛ زیرا حفظ هر چیزی به معنای صیانت، حراست و مراعات آن است؛ چرا که این گونه حرمت روایت نگه داشته می شود و از دست نمی رود.
  7. وَخَفْضُ الْجِناحِ زینَهُ الْعِلْمِ: جناح به معنای بال پرندگان است؛ مرغ مادر برای دفاع و حفاظت از تخم ها و فرزندانش بال خویش را می گسترداند و پایین می کشد تا همه آنها را تحت پوشش خویش قرار دهد؛ در آیات قرآنی آمده است که پیامبر(ص) با مردم می بایست این گونه رفتار کند؛ هم چنین مومنان می بایست نسبت به دیگران از چنین شیوه رفتاری بهره گیرند و آن را مراعات نمایند. (حجر، آیه 88؛ اسراء، آیه 24) از نظر امام جواد(ع) علم نمی بایست مایه کبر و علو خواهی شخص شود، بلکه همانند درخت پرباری شود که با تواضع و ایجاد حالت مرغ مادر دسترسی آسان همگان را به علم فراهم آورد.
  8. وَحُسْنُ الْأدَبِ زینَهُ العَقْلِ : عقل و عقال به معنای پای بند شتران است که او را از حرکت های بی هدف و بی مورد باز می دارد که بر خلاف خواسته صاحب شتر است. عقل در انسان نیز عقالی بر پای شهوات و غضب است. انسان عاقل و خردمند به سبب آن که به نوعی محدودیت هایی را بر خود و دیگران تحمیل می کند و اجازه نمی دهد هر کسی در محدوده او وارد شود و با نهی و سنگ گذاری و دیوار کشی موانعی را ایجاد می کند، به نظر انسانی خشک و سرد و بی روح است. بنابراین، برای این که این سردی و خشک از انسان عاقل دور شود و عواطف به شکل مطلوب و درست از او بروز کند، می بایست با ادب نیکو خود را بیاراید؛ زیرا ادب توجه به لطائف و ظرائف رفتاری است که می گویند هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. امام جواد(ع) در بیان حقیقت ادب می فرماید: و حقیقه الادب: اجتماع خصال الخیر، و تجافی خصال الشر، و بالادب یبلغ الرجل مکارم الاخلاق فی الدنیا و الاخره، و یصل به الی الجنه؛ حقیقت ادب و تربیت عبارت است از: دارا بودن خصلت های خوب، خالی بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسیله ادب- در دنیا و آخرت- به کمالات اخلاقی می رسد؛ و نیز با رعایت ادب به بهشت دست می یابد.( ارشاد القلوب دیلمی، ص 160) آن حضرت(ع) در جایی دیگر تعریف ادب در نزد مردم را نقد می کند و نگرش خود را نسبت به ادب مطلوب تبیین می نماید، چنانکه می فرماید: مفهوم و معنای ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است که رکیک و سبک نباشد، ولیکن این نظریه قابل توجه نیست تا مادامی که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیک نگرداند. بنابراین ادب یعنی رعایت احکام و مسائل دین، پس با عمل کردن به دستورهای الهی و ائمه اطهار (علیهم السلام)، ادب خود را آشکار سازید.( ارشاد القلوب دیلمی، ص 160)
  9. وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَهُ الکَرَمِ : کرم به معنای ایثارگری و از خودگذشتگی فراتر از احسان های معمولی است. انسان کریم در مکتب پروردگاری درس می آموزد که «اکرم» است(علق، آیه 3)؛ چرا که قرآن و تعلیم و تزکیه پیامبر(ص) از طریق قرائت قرآن به معنای حقیقی آن موجب می شود که انسان به مکارم اخلاقی در تمامیت آن برسد.(همان) کرامت انسانی با تقوای الهی ایجاد می شود و هر چه انسان باتقواتر کریم تر خواهد بود.(حجرات، آیه 13) کرامت امر بسیار زیبایی است، ولی می توان آن را با گشاده رویی نیز آراست و زیبایی آن را دو چندان کرد و در قالب «نور علی نور» بر عظمت زیبایی آن افزود.
  10. وَتَرکُ الْمَنِّ زینَهُ الْمَعْرُوفِ: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان نه تنها به عرف فرمان می دهند و بر اساس معروف عمل می کنند، بلکه از این ولایت متقابل برخوردارند که یک دیگر را به معروف امر کنند.(توبه، آیه 71؛ آل عمران، آیات 104 و 114) انجام کارهای نیک و پسندیده در قالب عرف پسندیده اجتماعی و انجام معروف بسیار خوب و زیبا است، ولی زینت آن این است که انسان منت گذاری را کنار بگذارد و این گونه با منت گذاری کارهای معروف خویش را تباه نسازد.(بقره، آیه 206) از همین روست که امام جواد(ع) ترک منت گذاری را زینت و آرایه معروف دانسته است.
  11. وَالخُشُوعِ زینَهُ الصَلّوهِ : خشوع حالتی نفسانی است که انسان در برابر خود را خوار و ذلیل و فقیر می یابد و با خضوع در عمل آن را همراه می کند. از نظر قرآن، نمازگزاری جز از انسان های خاشع صادر نمی شود؛ زیرا افتادن به خاک و سر بر سجده گذاشتن برای بسیاری از انسان ها سخت و دشوار است؛ زیرا کبر انسانی و غرور باطل نمی گذارد که خود را به خاک اندازد و سر بر سجده سایید. خدا در تعریف خاشعین و حقیقت خشوع می فرماید: وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ؛ و آن نماز جز بر خاشعین سخت و دشوار است، خاشعین کسانی هستند که گمان دارند و احتمال می دهند که به ملاقات پروردگارشان می روند و آنان به سوی خدا رجعت می کنند.(بقره، آیات 45 و 46) از نظر امام جواد(ع) اگر بخواهیم نماز خویش را زینت بخشیم می بایست آن را با چنین خشوعی زینت بخشیم.
  12. وَالتَّنَفُّلُ زینَهُ القَناعَهِ : نفل به معنای زیاده نیک از هر چیزی است؛ انفال ثروت های ملی و عمومی است که در اختیار پیامبر(ص) است.(انفال، آیات 1 و 42) نماز نافله نیز مستحباتی است که افزون بر نمازهای واجب روزانه خوانده می شود. خدا می فرماید که ما اسحاق و یعقوب علیهماالسلام را به عنوان نافله به حضرت ابراهیم(ع) دادیم.(انبیاء، آیه 72) زیرا این دو در برنامه اصلی نبودند و خدا به فضل خویش افزون بر اسماعیل، آن حضرات را به حضرت ابراهیم بخشید. قناعت نیز به معنای بسنده کردن به هر چیزی است که در اختیار است. قناعت اقتصادی به معنای بسنده کردن به کفاف روزانه و قسمتی است که خدا برای هر انسانی مقدر کرده است.(زخرف، آیه 32) پس اگر کسی اهل قناعت باشد، با تنفل خویش آن را می آراید. تنفل به معنای انجام کارهای مستحب و گرفتن چیزهایی است که زیاده بر واجب است؛ چنان که غنیمت را نیز تنفل می گویند. امام جواد(ع) می فرماید که انسان قانع با تنفل و غنمیت می کوشد تا قناعت خویش را زینت بخشد؛ یا انسان قانع می تواند با تنفل یعنی انجام نافله ها و عمل به مستحبات چون نماز و اذکار مستحب، آن قناعت اقتصادی را با اعمال عبادی مستحب بیاراید و زینت بخشد. البته شاید مراد امام (ع) از تنفل همان هبه دادن باشد، یعنی انسان قانع با هبه دادن برخی از چیزی که دارد خود را می آراید و فقر خویش را نهان می سازد و جلب افزایش روزی می کند؛ زیرا بخشش فقیر نیز موجب افزایش روزی است. به هر حال، هر چند که به تعبیر امیرمومنان (ع) فرمودند: قناعت، زیبایی زندگی است(غررالحکم، ص 391)، اما با تنفل می توان آن قناعت را بیش تر از پیش آراست.
  13. وَتَرْکُ ما یُعنى زینَهُ الْوَرَعِ؛ انسان چیزهایی را می جوید که مقصود و مورد اهتمام و اعتناء اوست. اما کسی که در برترین درجه تقوای یعنی تقوای اخص نشسته و نسبت به حتی مباحات پرهیز دارد و برای رضایت خدا از شهوات حلال جنسی و غذایی و مانند آن پرهیز می کند ، می تواند این امر زیبا را با بی اعتنایی به موارد قابل اعتنا، زینت دهد و بیاراید.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا