اجتماعیسیاسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

بصیرت فرقانی، در سایه سار تقوا

samamosانسان ها در هنگام فتنه ها و هجوم شبهات، دچار نوعی تحیر و سرگردانی می شوند که خود عامل بسیاری از مصیبت ها و گرفتاری های بعدی است. مشکل اینجاست که اگر در فضای تیره و تار فتنه ها، اقدام را انجام دهند، ممکن است به هلاکت برسند و اگر دست از اقدام بشویند و به کناری بنشیند، فرصت های کوتاه شدن از دست برود و زیان کار شوند. از این رو، خردمندان همواره در اندیشه اند تا پیش از وقوع فتنه ها و هجوم شبهات، خود را برای چنین زمان های بحرانی که در زندگی انسان کم نیست، آماده کنند.

پرسش اساسی این است که چگونه می توان به توانایی دست یافت که در این فضای تیره و یا خاکستری فتنه ها و هجوم شبهات، بی هیچ تردیدی و شکی تصمیم درست و راستی گرفت و دست به اقدام مناسب زد و حتی از تهدید به عنوان یک فرصت استنثایی رشد بهره گرفت؛ چرا که در فتنه هاست که آدمی آبدیده می شود و توانایی های خویش را در میدان عمل به نمایش می گذارد.

قرآن به این پرسش پاسخ داده و به آدمی آموخته است که چگونه می توان از تهدیدها به عنوان بهترین فرصت ها برای شدن کمالی سود جست و اسمای الهی سرشته در نهاد خویش را آشکار سازد. نویسنده در این مطلب، پاسخ و راهکار قرآنی چگونگی پیشگیری از افتادن در دام فتنه ها را ارایه داده که آن را از نظر می گذرانیم.

فتنه ها و شبهات، آزمونی الهی

از نظر قرآن، انسان تنها در شرایطی سخت می تواند، توانمندی های خویش را به فعلیت در آورد و با خدایی شدن، توانایی مظهریت ربوبی و پروردگاری را به دست آورد. از این روست که آزمون و امتحان یکی از اساسی ترین اصول زندگی بشر در دنیاست و در این میان مدعیان ایمان، به سختی آزموده می شوند(عنکبوت ، آیه 2) به گونه ای که گفته شده " البلاء للولاء، بلا و گرفتاری برای دوستان است". بنابراین هر کسی مدعی ایمان و دوستی با خداست می بایست این دوستی خویش را در آزمون های سخت و بلایا نشان دهد؛ چرا که بی آزمون و بلا، نمی توان اسمای سرشته شده را فعلیت بخشید و به خداوند تقرب جست.

در حقیقت، آزمون های سخت چون شبهات و فتنه ها، برای فعلیت یابی تمامی اسمای الهی ودیعت نهاده شده در آدمی است و انسان ها به ویژه مومنان بارها و بارها بدان آزموده می شوند تا در مقام صبر در آیند و همه اسمای ایشان فعلیت یابد و با متاله و خدایی شدن در مقام مظهریت ربوبی قرار گیرند.(توبه ،آیه 126 و نیز اسراء ،آیه 73)

فتنه را از آن رو فتنه گفته اند که موجبات بروز استعدادهای آدمی می شود و درجه عیار هر کسی مشخص می شود؛ چرا که انسان ها به اعتبار جعل و تعلیم اسمای الهی، هم چون معادن هستند که با آتش فتنه ها حقیقت خویش را آشکار می کنند تا هر که زر است از هر که نقره و برنز و دیگر فلزات و معادن می باشند، باز شناخته شوند.

فتنه در اصل به معنای قرار دادن زر و طلا در آتش برای به دست آوردن خالصی آن است. انسانی که در فتنه قرار می گیرد در میان هرج و مرج و اختلالات زندگی توانمندی و استعداد ذاتی خویش را آشکار می کند. در آموزه های قرآنی مصادیق بسیاری برای فتنه بیان شده است که از جمله می توان به مال، اولاد ، کفر و مانند آن اشاره کرد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 623 و نیز مجمع ا لبیان ، ج 1 و 2 ، ص 511 و التحقیق، حسن مصطفوی ، ج 9 ، ص 23)

خداوند در آیه 7 سوره آل عمران ، متشابهات قرآن را یکی از عوامل فتنه و آزمون الهی می داند. بنابراین تنها کسانی که بیمار دل هستند و اهل بصیرت نمی باشند در دام فتنه متشابهات قرآنی می افتند و به جای آن که آن را به محکمات قرآنی بازگردانند به همان بسنده می کنند و این گونه در دام فتنه گرفتار می آیند.

به هر حال فتنه ها و شبهات، آزمون های الهی هستند که آدمی می بایست خود را برای مقابله با آن و خروج سالم از آن آماده کند.

پیشگیری بهتر از درمان

بی گمان پیشگیری بهتر از درمان است؛ بنابراین بهتر آن است که آدمی خود را برای فتنه ها آماده کند تا در هنگام هجوم بی امان آن بتواند سربلند از درون آتش فتنه ها بیرون آید. ازاین روست که خداوند در آیه 25 سوره انفال ، تقوا را به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای پیشگیری از آسیب های فتنه بیان می کند.

به سخن دیگر، آدمی در دنیا گرفتار فتنه ها خواهد بود و حتی وجود متشابهات در کنار محکمات قرآنی، بر اساس همین فلسفه آزمون و ابتلای الهی است. بنابراین انسان نمی تواند از فتنه به معنای آزمون الهی رهایی یابد؛ زیرا بلا و امتحان و ابتلا در زندگی بشر در دنیا، از سنت الهی است که هیچ گونه تخلف و تبدلی در آن راه پیدا نمی کند.

در همین آیه، خداوند از مومنان می خواهد تا نسبت به فتنه تقوا پیدا کنند؛ زیرا فتنه تنها به ظالمان تعلق نمی گیرد بلکه همگی گرفتار فتنه های الهی خواهند شد. بنابراین مراد از تقوا به معنای پرهیز از فتنه نیست، بلکه مراد همان وقایه و حفظ خود از فتنه می باشد. به این معنا که آدمی به گونه ای خود را بسازد که سپری محکم و استوار در برابر فتنه های الهی داشته باشد که آدمی دچار آن می شود و هیچ کسی از اصابت آن در امان نیست. براین اساس، ساخت سازه ای محکم که آدمی را در پوشش امنیتی خود نگه دارد، همان هدف خداوند در این آیه است. به این معنا که آدمی می بایست به گونه خود را بسازد که نسبت به فتنه ها بتواند خود را حفظ کند.

اصولا برخی از مردمان خود علاقه مند به فتنه هستند و به جای محکمات دنبال متشابهات می روند، زیرا بیمار دلی ایشان اجازه نمی دهد تا با پاکی ها و خوبی ها و زیبایی ها به سر برند بلکه همانند خر مگس دنبال ناپاکی ها و زشتی ها و بدی ها می روند و بوی بد و ناخوش ایشان را جلب و جذب می کند. از این گروه آدم ها می توان به کافران (بقره ،آیات 191 و 217)، منافقان (توبه ، آیات 47 و 48) منحرفان و بیماردلان(آل عمران، آیه 7) ظالمان و ستمگران در جامعه(انفال ،آیه 25) ، فاسقان(حجرات، آیه 6) اشاره کرد.

تقوا، بصیرت زا و فرقان ساز

اصولا توده های مردم که بیماردل نیستند و در هیچ یک از گروه های پیش گفته قرار نمی گیرند، به سادگی در دام فتنه های گوناگون می افتند و گروه های پیش گفته از ایشان برای مقاصد شوم خویش بهره می گیرند و توده های مردم را همراه خویش می سازند تا به اهداف پلید خود دست یابند. در حقیقت توده های مردم ، بازیچه فتنه گری گروه های پیش گفته می باشند و آنان برای دست یابی به مقاصد خود نیازمند همراهی آنان می باشند.

از آن جایی که فتنه های الهی به معنای آزمون های سخت ، اختصاصی به ستمکاران ندارد و همه مردمان به ویژه مومنان را در بر می گیرد، می بایست نسبت به آن ها خود را واکسنه کرد و نوعی وقایه و تقوا برای خود فراهم آورد. توده های مردم در این راه می توانند از هوشیاری و تقوای رهبران خود بهره گیرند ولی این به تنها کفایت نمی کند؛ زیرا در فضای تیره و تار فتنه ها نمی توان امید داشت تا حتی رهبران واقعی خود را شناخت؛ چرا که گاه فتنه ها در ارتباط با رهبران و تردید افکنی نسبت به رهبری آنان می باشد. این جاست که انسان می بایست دست کم زمینه ای برای گرایش به طیبات و پاکی ها و راستی ها در خود داشته باشد و فطرت سالم خود را هم چنان حفظ یا تقویت کرده باشد. این مهم جز از راه تقویت تقوای الهی شدنی نیست.

از این روست که خداوند در آیه 29 سوره انفال به تقوا به عنوان مهم ترین و اساسی ترین عامل حفظ فطرت سالم و عقل سلیم و تقویت آن توجه می دهد. خداوند در آیه 25 همین سوره به نکته توجه داده بود که انسان ها همگی گرفتار فتنه هستند و مومنان می بایست خود را از آن حفظ کنند و نسبت به آن وقایه پیدا نمایند. در آیه 29 تبیین می کند که تقوای الهی شرایطی ایجاد می کند که عامل اصلی تولید فرقان در انسان است. به این معنا که تقوا موجب می شود تا آدمی بتواند میان حق و باطل جدایی افکند و از بصیرتی سود برد که این توانایی را به وی می بخشد. هنگامی که آدمی دارای قدرت فرقان و توانایی بصیرت شد، دیگر به سادگی می تواند خود را از هر گونه فتنه ای در هر سطح و درجه ای حفظ کند؛ زیرا قدرت تشخیص حق از باطل یعنی فرقان در کنار بصیرت و بینایی دیدن حقایق به علم شهودی و حضوری ، شخص را در دژ امنیت الهی قرار می دهد.

با نگاهی به مصادیق فرقان، یعنی آیات استوار و محکم قران(بقره ،آیه 185)، کتب آسمانی چون تورات و انجیل(بقره ،آیه 53 و آل عمران ، آیات 3 و 4 و نیز انبیاء ،آیه 48) برهان و حجت های الهی چون وحی و عقل قطعی (همان)، شریعت اسلام (بقره، آیه 53 و انبیاء ، آیه 48) و مانند آن می توان دریافت که حق را تنها از طریق عقل قطعی و وحی معتبر و قطعی می توان به دست آورد.

در حقیقت عقل سلیم و وحی الهی، دو عامل مهمی هستند که به آدمی در جهت تشخیص حق از باطل کمک می کنند. پیروی و اطاعت انسان از این دو عامل موجب می شود تا آدمی در دژی قرار گیرد که فتنه ها هیچ راه نفوذی بدان نمی یابند؛ زیرا عقل به آدمی حکم می کند تا از هر گونه پلشتی و زشتی که حکم عقل، حکم عقلا و حکم شریعت است پرهیز کند. اطاعت از این امر موجب می شود تا آدمی از نوری الهی برخوردار گردد و همین نور است که بر فتنه ها و شبهات روشنایی می افکند و انسان را قادر به تشخیص حق از باطل می کند. در حقیقت ، تقوای الهی نوری است که در دل آدمی روشن می شود و فرقان ساز و بصیرت زا می گردد.

این که خداوند در آیه 29 سوره انفال تقوای الهی را عامل فرقان و قدرت تشخیص حق از باطل معرفی می کند در حقیقت عامل بصیرت زا نیز می باشد؛ چرا که فرقان به معنای خارج کننده انسان از شبهات و توانایی تشخیص حق از باطل ، چیزی جز همان بصیرت نیست؛ چرا که بصیرت در مفهوم قرآنی بینایی شهودی انسان است که حقایق برای وی آشکار می گردد. بنابراین با قدرت فرقان است که انسان حقیقت را از باطل جدا می کند و در میان فتنه ها و شبهات، حق را می یابد. یافتن حق نیز چیزی جز همان دست یابی به بصیرت نیست. از این رو می توان گفت، تقوای الهی موجب فرقان و عامل بصیرت است. پس بصیرت فرقانی، بصیرتی است که در فتنه ها به سبب جدایی حق از باطل برای آدمی پدید می آید.

به سخن دیگر، تقوای الهی موجب می شود تا آدمی به یک توانایی دست یابد که همان قدرت تشخیص حق از باطل می باشد و این شدنی نیست مگر آن که افزون بر چشم ظاهری انسان به چشم دل نیز مجهز شود، چرا که با چشم ظاهری نمی توان حق را از باطل جدا کرد؛ زیرا باطل چنان خود را در جلوه حق ظاهر می کند که آدمی در می ماند. در این جاست که می بایست آدمی از توانایی دیگری برخوردار باشد تا بتواند از ورای ظاهر فریبنده ، حقیقت را ببیند و از باطل جدا کند. در درون تاریکی فتنه ها و تیرگی شبهات نمی توان حق و باطل را دید. این جاست که نور باطنی می بایست تا بر درون تاریکی بتابد و ظاهر را بشکافد و به باطن در آید و حق را از باطل جدا نماید. این نور تابنده همان نور بصیرتی است که آدم متقی و پرهیزگار وجود دارد. امام صادق(ع) می فرماید شیعیان ما دارای چهار دیده و چشم هستند. دو چشم ظاهر که در سر است و دو چشم باطن که در قلب است. البته همه مردمان و انسان ها این گونه هستند ولی خداوند تنها چشم باطن و قلب مومنان را باز می کند و چشمان باطن دیگران کور می ماند و باز نمی شود.(کافی، کلینی ،ج8 ، ص 215 ، حدیث 260)

کوردلی غیر مومنان به سبب پیروی از هوای نفسانی (نهج البلاغه، نامه 31 و غرر الحکم ، حدیث 580) ، گرایش به دنیا و آرزوها و آمال دنیوی(بحارالانوار، ج 77، ص 163 ، حدیث 187) ، غفلت از خدا و آخرت (اعراف ، آیه 179 و همان ، ج 1 ، ص 122 حدیث 11) ، حب و بغض نادرست (همان ، ج 77 ، ص 165 ، حدیث 2) ، عمل نکردن به علم و دانش(همان ، ج 77، ص 100 ، حدیث 1)و لجاجت و خیره سری(محمد ،آیات 22 و23) است. بنابراین آنان نمی تواند از ظاهر بگذرند و باطن چیزی را ببیند و تفسیر نمایند و حق را از باطل تشخیص دهند. این گونه است که در فتنه ها گرفتار می آیند و فتنه ها آنان را غرق کرده و به هلاکت می رساند.

امام علی (ع) درباره زیان های بی بصیرتی که از کور دلی چشم و بی تقوایی حاصل می آید، می فرماید: هر که از دیدن آن چه پیش روی اوست کور شود ، نهال شک را در سینه خود نشانیده است.(غرر الحکم، حدیث 8855) آن حضرت (ع) هم چنین می فرمایند: شبهه را به این دلیل شبهه نامیده اند که در ظاهر شبیه حق است ، اما دوستان خدا چراغ راهشان در تاریکی شبهه ها،یثین است و راهنمایشان راه راست ولی دشمنان خدا انگیزه شان برای شبهه گمراهی است و راهنمایشان کوری می باشد.(غرر الحکم، حدیث 3909) و امام صادق (ع) توضیح می دهد که : کسی که بدون بینش عمل کند هم چون کسیاست که در بیراهه برود. چنین کسی هر چه تندتر رود و شتاب گیرد از راه راست دورتر خواهد شد.(بحارالانوار، ج 1 ، ص 206، حدیث 1) این گونه است که بی بصیرت گرفتار ریا می شود(همان ، ج 77 ، ص 378 حدیث 1) و بغض و کینه اهل بیت (ع) را در دل می کارد(همان ، ج 10، ص 111، حدیث 1) و در روز قیامت پشیمان و نادم خواهد بود(همان ، ج 24، ص 348، حدیث 60)

در ارزش بصیرت فرقانی همین بس که امیرمومنان علی (ع) می فرماید: نگاه چشم و دیده ظاهر سودی نمی دهد هنگامی که بصیرت کور باشد.(غرر الحکم، حدیث 9972) بنابراین هر چه انسان تلاش کند تا افزون بر چشم ظاهر چشم باطن خویش را نیز روشن سازد و هم چنین افزون بر علم حصولی اکتسابی از طریق چشم ظاهر، از علم شهودی از طریق چشم باطن برخوردار گردد، این تلاش می ارزد، زیرا همه چیز در این تقوا و بصیرت فرقانی است که خدایی شدن و ربوبیت یافتن بخشی از آثار آن است.

باشد با بهره گیری از تقوای الهی به نور باطنی دست یابیم که علم و دانش آن بسیار متفاوت و آثارو برکات آن بی پایان است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا