اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیحقوقیمعارف قرآنیمقالات

بهتان، اتهام سنگین و عذاب سهمگین

بسم الله الرحمن الرحیم

بهتان را به این نام گفته اند؛‌ چرا که وقتی شخص می شوند مات  و مبهوت می شود؛ زیرا افترا و اتهامی بس سنگین است که شخص اصلا انتظار آن را ندارد و شگفت زده و بهت زده با آن مواجه می شود. تاثیراتی منفی سنگینی که بهتان بر فرد می گذارد چنان تن و روان شخص را تحت فشار قرار می دهد که از حالت طبیعی خارج می شود. از این روست که در آیات و روایات با این گونه اعمال نابهنجار  و سخنان زشت به شدت مقابله شده و عذاب سهمگین برای بهتان زننده بیان شده است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا تاثیر این نابهنجاری را در جامعه و آثار دنیوی و اخروی آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معناشناسی و مفهوم شناسی بهتان

واژه «بهتان»، مصدر و از ريشه «بهت» است و به معنای حیرت و دهشت است.( معجم مقاييس اللغة ريال ج ۱، ص ۳۰۷، مادّه «بهت») از این روست که به سخن يا كارى است که موجب مات و مبهوت و متحيّر شدن دیگری مى شود، بهتان می گویند. وقتی این واژه در فرهنگ عربی به کار می رود که شنونده مثلا از دروغی بزرگ به حیرت و دهشت افتاده باشد.(همان) از همين رو، به سخن شگفت آور و تعجب بر انگیز، دهشت زا، حیرت آور،  اتهام و افترای سنگین در قول و فعل بهتان می گويند ؛ چون معمولاً آن شخص از شنيدن چنين نسبتى شگفت زده و متحیر و متعجب می شود و انگشت به دهان می ماند.

در آیات قرآنی این واژه و مشتقات آن شش بار به کار رفته است. از جمله در داستان محاجه نمرود و حضرت ابراهیم(ع) که وقتی حضرت ابراهیم (ع) از نمرود خواست به عنوان مدعی پروردگاری جهان، خورشید را از مغرب بیرون آورد، نمرود از این استدلال حضرت(ع) مبهوت شد. خداوند می فرماید: « قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ»(بقره، آيه ۲۵۸)

البته خداوند در آیه 40 سوره انبیاء از فعل و کار خود سخن می گوید که موجب مبهوت شدن کافر در روز قیامت می شود؛ زیرا کفار می گویند که این وعده الهی کی تحقق می یابد؟ خداوند در پاسخ می فرماید: بلکه ناگهان می آید و کفار را مبهوت می کند:« وَ يَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ… بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ »

وقتی به کسی چیزی نسبت داده می شود که آن سخن یا کار را انجام نداده و از شنیدن و نسبت آن به خودش در حیرت و دهشت فرو می رود، این نسبت و سخن را بهتان می گویند. از این روست که برخی در معنای بُهتان گفته اند که امر باطلى است كه از نادرستى آن، انسان حيرت مى كند و انسان متحیر و سرگردان می شود.( لسان العرب، ابن منظور، ج ۲، ص ۱۲، مادّه «بهت»)

قرآن شناس و فرهنگ شناس معروف اصفهانی، راغب می نویسد: این که خداوند عز و جل فرموده است : « فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ » : يعنى دهشت زده و متحيّر شد. و این که خداى عز و جل فرموده است : « هَـذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ »، يعنى: دروغى است كه از شدّت فضاعت و زشتى اش، شنونده را مبهوت و حيرت زده مى كند.( مفردات ألفاظ القرآن، ص ۱۴۸، مادّه «بهت».)

دهشت به معنای مدهوش شدن، زمانی رخ می دهد که هوش از سر شخص برود و این غیر از بیهوشی است. به این معنا سخن کذب و باطل و یا نسبت بهتان، هوش و حواس شخص را از کار می اندازد و هوشیاری را از سرش می پراند. پس بهتان اتهام سنگینی است که به شخص زده می شود.

فرق بهتان و اتهام

البته بهتان با تهمت فرق دارد؛ زیرا تهمت از ماده و ریشه وهم به معنای ظن و گمان است. وقتی گفته می شود که به فلانی اتهام(از باب افتعال) زده شده یا فلانی متهم است، به این معناست که شخص بر اساس وهم و ظن خود سخنی می گوید و  دیگری را متهم به سخن یا کاری می کند؛ زیرا شواهدی در این میان است هر چند که موجب قطع و یا حتی ظن علمی و اطمینان نمی شود، ولی بر اساس همان شواهد شخصی متهم می کند و شخصی دیگر متهم می شود که سخنی را گفته یا عملی را انجام داده است. این اتهام به سبب شواهد و دلایل وهمی و ظنی پا بر جاست تا پس از بررسی شواهد و ادله بی گناهی یا گناهش اثبات شود.(نگاه کنید: لسان العرب،  ج ۱۲، ص ۶۴۴ مادّه «وهم» )

اما بهتان به سخن یا عملی گفته می شود که دروغ بودن نسبت برای گوینده آن روشن است، ولی «تهمت»، زمانی زده می شود که شخص به دروغ بودن آن اطمينان نداشته، بلكه حتی سوء ظنی وجود دارد که منشأ آن نسبت است. از اين رو «تهمت» را از مصادیق «ظن» دانسته اند، اما بهتان از مصادیق باطل و کذب است.(همان)

بهتان، دروغ بی پایه و اساس

یکی از رذایل اخلاقی و رفتارهای نابهنجار، بهتان است. در آیات قرآنی واژه بهتان به معنای نسبت ناروا دادن به كسى به کار رفته كه نسبت دهنده، خودش علم به بى گناهى او دارد. به این معنا که نسبت دهنده با علم به بی گناهی، سخن ناروا، باطل و دروغی را به شخص نسبت می دهد که نسبت داده شده از شنیدن آن مدهوش و متحیر می شود. خداوند به صراحت در آیه 58 سوره احزاب می فرماید: « وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُواْ فَقَدِ احْتَمَلُواْ بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِينًا ؛  و كسانى كه مردان و زنان را بى آن كه مرتكب چيزى (و عمل زشتى) شده باشند، آزار مى رسانند، قطعا بهتان و گناه آشكارى به گردن گرفته اند».

در این آیه بهتان در باره نسبتی به کار رفته است که گوینده آن به بطلان و دروغ بودن آن قطع و یقین دارد،‌ ولی برای اذیت و آزار دیگران آن را می گوید. از نظر قرآن، این گناهی آشکار است.

بهتان به یک معنا افترا است، با این تفاوت در بهتان نسبت دهنده بر بطلان و دروغ بودن سخن خود واقف و آگاه است؛ اما در افترا گوینده به شواهدی بسیار بی پایه و اساس و تنها بر پایه اعتقادات خودش،‌ نسبت زشت را به شخص می دهد؛ چنان که به سبب تاخیری که ماریه قبطی داشت، و با یکی مجاهدان به لشکر برگشت، به او نسبت زشت زنا زدند که خود گناهی بزرگ است.(نور، آیه 11؛ تفسیر مجمع البیان،‌ذیل آیه و روایات تفسیری شیعی)

 به سخن دیگر، افترا از ماده «فرى» است که در لغت به معناى جعل و ساختن دروغ است به معنای نسبت دادن سخن يا فعل ناحق يا صفت نادرست به ديگرى است، هر چند اين نسبت دادن برخاسته از اعتقاد افترا زننده باشد.(لسان العرب، این منظور، ذیل واژه فری)

پس فرق بهتان و افترا در این است که در بهتان شخص نسبت دهنده به دروغ و بطلان سخنش اعتقاد دارد،‌ در حالی که در افترا نسبت دهنده سخن یا رفتار زشتی را به دروغ و کذب  و تنها بر اساس شواهدی سست و بی پایه و یا اعتقاد و باور شخصی به دیگری نسبت می دهد.

در آیات قرآنی گاه «افک» و بهتان یکی دانسته شده است. از جمله در آیات 11 و 16 سوره نور است؛ زیرا در آیه نخست سخن از افک است و در آیه 16 سخن از بهتان است. در حالی که یک نسبت باطل و دروغ بیش تر نبوده است؛ زیرا در این آیات نخست از افک به ماریه قبطی سخن به میان آمده و سپس در آیه 16 آن بزرگوار را از این افک با عنوان بهتان عظیم پاک و منزه معرفی می کند.

نکته ای که باید توجه داشت، فرق میان بهتان و غیب است. امام صادق(ع) در بیان فرق این دو نیز می فرماید: الغيبَةُ أن تَقولَ فى أخيكَ ما سَتَرَهُ اللّهُ عَلَيهِ، وَ أَمَّا الأَمرُ الظّاهِرُ فيهِ مِثلُ الحِدَّةِ وَ العَجَلَةِ فَلا، وَ البُهتانُ أن تَقولَ فيهِ ما لَيسَ فيهِ ؛ غيبت، آن است كه در باره برادرت چيزى بگويى كه خداوند، آن را پوشيده داشته است ؛ امّا سخن گفتن از آنچه در او آشكار است (مانند تندخويى و شتابكارى)، غيبت نيست. و بهتان، آن است كه در باره اش چيزى بگويى كه در او نيست.( الكافي : ج ۲ ص ۳۵۸ ح ۷ )

از پیامبر(ص) نیز روایت است که فرمود: إن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتَهُ ، وإن لَم يَكُن فيهِ فَقَد بَهَتَّهُ ؛ «اگر آنچه مى گويى، در او وجود داشته باشد، غيبتش را كرده اى ، و اگر در او وجود نداشته باشد، به او بهتان زده اى» .( صحيح مسلم : ج ۴ ص ۲۰۰۱ ح ۷۰ )

امام كاظم عليه السلام نیز فرموده است :هر كس پشت سر ديگرى چيزى بگويد كه در او هست و مردم هم آن را مى دانند، غيبت او را نكرده است ؛ امّا اگر كسى پشت سر ديگرى چيزى بگويد كه در او هست، ولى مردم آن را نمى دانند ، غيبتش را كرده است و هر كس در باره كسى چيزى بگويد كه در او نيست، به او بهتان زده است .( الكافي : ج ۲ ص ۳۵۸ ح ۶)

کسی که بهتانی چون زنا و لواط می زند باید برای چهار شاهد بر سخن خود بیاورد وگرنه به عنوان دروغگو و بهتان زننده مجازات حد بر او جاری می شود.(نور، آیات 4 و 13 و 16 و منابع فقهی)

برخی خود گناهی را مرتکب می شوند و سپس آن را به دیگری نسبت می دهند در حالی که می دانند او از چنین بهتانی پاک و منزه است. در روایات تفسیر در ذیل آیات 111 و 112 سوره نساء‌ آمده است: شخص بى گناه در این آیه، يك يهودى بوده كه از سوى شخصى به ظاهر مسلمان به دزدى متّهم شد، در صورتى كه نسبت دهنده، خود، اين گناه را انجام داده، ولی دزدی را به یهودی نسبت داده و به او بهتان زده بود.

بهتان به همسر و نسبت زنا

یکی از مهم ترین مصادیق در بهتان، آن است که انسان به زن و همسری نسبت دروغی چون زنا را بدهد. عوامل و دلایل گوناگونی وجود دارد که این امر اتفاق می افتد. مثلا در افک و بهتان به ماریه قبطی همسر پیامبر(ص) قصد گروهی که بهتان زده بودند، تزلزل جایگاه رهبری در جامعه و متهم سازی او به عدم رعایت هنجارهای ایمانی و عرفی و شرعی است. بهتان زنندگان گروهی از منافقان بودند که می خواستند قداست و حرمت پیامبر(ص) و خانواده اش را در جامعه متزلزل سازند و آبروی ایشان را مخدوش سازند. پخش شایعه ارتباط جنسی یکی از همسران پیامبر(ص) با دیگری، خود به تنهای می توانست ایمان سست ایمان ها را مخدوش سازد و آنان را به همراهی با منافقان بکشانند. در حالی که اگر ایمان داشتند می بایست به شدت با این افک و بهتان مبارزه می کردند و به صراحت آن را به عنوان یک بهتان و سخن دروغ بزرگ حیرت آور و مدهوش کننده معرفی می کردند.(نور، آیه 16)

افزون بر این که جامعه اسلامی می بایست حریم حرمت ها را نگه دارد، حتی اگر رخدادی نامیمون و نابهنجار در جایی صورت گرفته است، از پخش و انتشار آن جلوگیری به عمل آورند تا حریم حرمت ها و قداست حفظ شود و امنیت اخلاقی جامعه تهدید نشود؛ زیرا انتشار و پخش این گونه رفتارهای نابهنجار نه تنها به امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه کمکی نمی کند بلکه موجب می شود که قداست حرمت ها شکسته شود و زنا و لواط و دیگر نابهنجاری ها عادی و معمولی شود. از این روست که خداوند در آیه 19 سوره نور به شدت با این گونه رفتار در جامعه اسلامی که موجب تشییع فاحشه و گسترش اخبار نابهنجار می شود به شدت مبارزه می کند و برای این افراد عذاب الیم در دنیا و آخرت را وعده می دهد. خداوند می فرماید: كسانى كه دوست دارند زشتى در باره كسانى كه ايمان آورده اند، شيوع پيدا كند، براى آنان در دنيا و آخرت، عذابى دردآور خواهد بود. و خداست كه مى داند و شما نمى دانيد».

به سخن دیگر، بازتاب دادن حتی فاحشه ها  ورفتارهای زشت و آشکار، و دامن زدن آن نه تنها کمکی به جامعه و اصلاح امور نمی کند،‌ بلکه به امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه ضربه می زند. این که برخی به هر عنوانی چون انتشار حوادث بخواهند فاحشه صورت گرفته را در یک بخش وسیع تری پخش کنند در حقیقت دوست دار نابهنجاری ها و زشتکاری ها در جامعه هستند.(نور، آیه 19) به عنوان نمونه اگر در یک شهر کوچک یا محله ای زنایی اتفاق افتاده و همه از آن آگاه هستند،‌ انتشار آن در شهرهای دیگر یا در سطح کشور لزومی ندارد؛ بلکه باید کوشید تا دامنه آن محدود و از اطلاع رسانی و پخش آن با عناوینی چون حرمت غیبت، حرمت عیب جویی، حرمت تشییع فاحشه، امر به معروف و نهی از منکر، و مانند آن، جلوگیری به عمل آید.

برخی از مردم به هدف تجدید فراش و ازدواج مجدد، دست یابی به مال و یا ندادن مهریه و نفقه همسر، به بهتان رو می آورند و با نسبت زنا به همسر خود بر آن هستند تا نفقه و یا مهریه همسرشان را نپردازند. خداوند در آیه 20 سوره نساء می فرماید: و اگر خواستيد همسرى ديگر به جاى همسر پيشين خود ستانيد و به يكى از آنان مال فراوانى داده باشيد، چيزى از آن را پس مگيريد. آيا مى خواهيد آن مال را به بهتان و گناه آشكار بگيريد؟».

نسبت زنا گاه تا جایی پیش می رود که شخص منکر فرزند خودش می شود تا از نفقه و بار سنگین آن رهایی یابد. این رویه در گذشته به شدت رواج داشته است و اکنون کم تر شده است؛‌ ولی بهتان و تهمت به همسر برای اهداف شوم و بد دیگر هم چنان رواج دارد.

البته برخی از زنان کار زشت زنا را انجام می دهند و فرزند زنا را به شوهر خود نسبت می دهند که  این خود نیز یک بهتان بزرگی است که خداوند وعده عذاب الیم به زنا کار و بهتان زننده داده است.(ممحتنه، آیه 12)

خاستگاه و ریشه بهتان

علل و عوامل بسیاری موجب می شود که برخی به بهتان رو آورند که از جمله آن ها  عوامل پیش گفته است که درباره همسر گفته شد.

  1. کفر و دشمنی : کفر و دشمنی نیز از علل و عواملی است که در آیات و روایات مطرح شده است.(نساء، آیه 156؛ و نیز كنز العمّال : ج ۱۱ ص ۳۲۵ ح ۳۱۶۴۱ )
  2. دوستی مال و ثروتک هم چنین حب مال و دنیا دوستی موجب می شود که برخی به بهتان تمسک جویند.(نساء، آیه 20 و 21)
  3. نفاق و درویی: در این باره می توان به آیه 11 سوره افک و نیز برخی از روایات از جمله روایت امیرمومنان اشاره کرد. (الكافي : ج ۱ ص ۶۲ ح ۱ )
  4. کذب و دروغ: پیامبر(ص) می فرماید: أمّا عَلامَةُ الكَذّابِ فَأَربَعَةٌ : إن قالَ لَم يَصدُق ، وإن قيلَ لَهُ لَم يُصَدِّق ، وَالنَّميمَةُ ۱ ، وَالبُهتُ ؛ شانه دروغگو، چهار چيز است : اگر بگويد، راست نمى گويد ، اگر سخنى به او گفته شود، آن را راست نمى شمارد ، و [ نيز ] سخن چينى و بهتان زدن .( تحف العقول : ص ۲۲ ، بحار الأنوار : ج ۱ ص ۱۲۲ .)
  5. هم نشينى با بَدان: امام على عليه السلام می فرماید :حذر كن از آن كس كه هر گاه با او سخن مى گويى، تو را ملول مى گرداند ، و هر گاه او با تو سخن مى گويد، غمگينت مى سازد ، و اگر به او شادى يا زيانى برسانى، با تو رفتار متقابل مى كند ، و اگر از تو جدا شود، جدايى او، تو را بد مى آيد؛ چرا كه پشت سرت بد مى گويد ، و اگر در برابرش ايستادگى كنى، به تو بهتان و افترا مى زند ، و اگر با او سازگارى نمايى، بر تو حسادت مى ورزد و تعدّى مى كند ، و اگر با او ناسازگارى كنى، با تو از درِ دشمنى و جدال بر مى خيزد . از جبران خوبى ديگران به خود، ناتوان است ، و در بدى كردن به كسى كه به او بدى كرده، زياده روى مى كند . هم نشين او، مأجور است و خودش گنهكار . زبانش به زيان اوست، نه به سودش . دلش سخنش را نگه نمى دارد . براى مجادله كردن مى آموزد ، و براى خودنمايى، فقه مى آموزد . به سوى دنيا مى شتابد و تقوا را وا مى گذارد .( بحار الأنوار : ج ۷۸ ص ۱۰ ح ۶۷)

کیفر و مجازات بهتان

از نظر آیات قرآنی و روایات اسلامی ، گناهِ بهتان ، موجب عذاب الیم خداوند در دنیا و آخرت خواهد شد. (نساء، آیه 112؛ احزاب، آیه 58؛ نور، آیات 11 و 16) در روایات بهتان گناهی سنگين تر از كوه هاى زمين ، و سنگين تر از آسمان و كُرات آن ، بلكه سنگين تر از همه چيز است ، و تنها گناه «شرك به خدا» است كه سنگينى آن مى تواند با سنگينى گناه بهتان ، برابرى كند؛ پیامبر(ص) می فرماید: البُهتانُ عُدِلَ بِالشِّركِ بِاللّهِ ؛ بهتان زدن ، همسنگ شرك ورزيدن به خداست .( نوادر الاُصول : ج ۱ ص ۱۲۱ .)  آن حضرت هم چنین می فرماید: البُهتانُ عَلَى البَريءِ أثقَلُ مِنَ السَّماءِ ؛ بهتان زدن به بى گناه، از آسمان ، سنگين تر است .( إرشاد القلوب : دیلمی، ص ۱۹۲ ) از اين رو ، بهتان زننده ، يكى از بدترين انسان ها شمرده شده ، و نه تنها در قيامت ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى دوزخ است ، بلكه در همين جهان نيز ، عذاب وجدان ، خواب راحت را از او سلب خواهد كرد.

امیرمومنان علی(ع) نیز می فرماید: لا قِحَةَ  كَالبُهتِ ؛هيچ وقاحتى چون بهتان زدن نيست .( غرر الحكم : ج ۶ ص ۳۴۹ ح ۱۰۴۵۵ )

پس اثار دنیوی و اخروی بهتان اموری از جمله:

  1. دوزخ : خداوند در آیاتی از جمله آیه 112 سوره نساء و 11 و 16 و 19 سوره نور و مانند آن گناهی بزرگ دانسته و وعده عذاب الیم در دنیا و آخرت به شخص بهتان زننده و افترا زننده داده است.
  2. اضطراب و بی خوابی : کسی که اهل بهتان باشد خواب و آرامش را از خود سلب می کند و به جای این که دیگران را اذیت و آزار رساند نخست به خودش آزار می رساند. پس دچار اضطراب روحی و روانی می شود که خود بزرگ ترین درد و عذابی است که خداوند او را در همین دنیا بدان مبتلا می کند. امام صادق عليه السلام می فرماید:پنج كس اند كه خواب ندارند : كسى كه در فكر ريختن خونى است ، كسى كه مال بسيار دارد و امينى ندارد ، كسى كه براى رسيدن به مالى از دنيا بر مردم دروغ و بهتان مى بندد ، كسى كه بدهكارى بسيار دارد و دستش از مال، تهى است ، و كسى كه محبوبى دارد و نگران جدا شدن از اوست .( بحار الأنوار : ج ۷۰ ص ۱۵ ح ۵ )
  3. آتش دوزخ و خلود در آن: این بلای دنیایی است که بدان گرفتار می آید و در آخرت نیز جاودانه در آتش دوزخ خواهد سوخت. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید:هر كس پشت سر مؤمنى، از او چيزى بگويد كه در او هست، خداوند هرگز آن دو را در بهشت جمع نمى كند ، و هر كس پشت سر مؤمنى از او چيزى بگويد كه در او نيست، پيوند ميان آن دو بريده شده است ، و غيبت كننده، در آتش، جاويدان مى گردد ، و آن بدسرانجامى است !( بحار الأنوار : ج ۷۰ ص ۲ ح ۴ .)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا