اعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

رهایی از شیطان با نیکوترین سخن

بسم الله الرحمن الرحیم

شیطان دشمن آشکار و سوگند خورده ای است که دمی برای گمراهی و سقوط انسان از مقام خلافت الهی آرام نمی نشیند. این که انسان بخواهد شیطان را دشمن نگیرد و در برابر دشمنی شیطان، اعلام صلح کند تا این گونه مشکل حل شود، رفتاری نادرست است؛ زیرا چیزی از دشمنی شیطان نمی کاهد. بنابراین، لازم است تا بر اساس اصل عقلی مقابله به مثل دشمن را دشمن دانسته و به تقابل با او پرداخت. از آن جایی که شیطان انواع و اقسام روش ها و شیوه ها را برای سلطه شیطانی خویش در پیش می گیرد،‌ انسان می بایست برای مقابله با او از همه انواع تجهیزات و امکانات بهره گیرد و نقشه راهی در برابر نقشه راه شیطان در پیش گیرد.

از نظر قرآن، شیطان در شیطنت خویش بر آن است تا میان بندگان خدا، دشمنی و فساد را ساختاری نماید و در این راه با نفوذ در قلب انسان، کینه و بغض را ایجاد کند و با تحریک بندگان و بر زبان راندن سخنانی درشت و زشت، فساد و دشمنی بر انگیزد و کینه ها افزایش دهد. راه تقابل با شیطان در این ساحت،‌ بهره مندی از نیکوترین سخنان است تا امکان سوء استفاده شیطان وجود نداشته باشد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا ابعاد و آثار این روش تقابلی را بر اساس آموزه های قرآن تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

دشمنی با دشمن از نظر قرآن

برخی بر این اعتقاد هستند که می توان با اتخاذ روشی چون صلح کاری کرد که دشمن به دوست تبدیل شود؛ مگر نه این است که خدا می فرماید: ادفع بالتی احسن السیئة؛ بدی را بهترین روش دفع کن!(مومنون، آیه ۹۶) پس می توان با نیکی دشمن را دفع کرد و این گونه به جای بدی در برابر بدی و مقابله به مثل با اصل احسان و اکرام به تقابل پرداخت.

هر چند که آیه به این نکته توجه می دهد که با نیکی می توان بدی را دفع کرد؛ اما بیان نمی کند که دشمن را می توان به دوست تبدیل کرد. البته قرآن منکر این معنا نیست که می توان با کارهایی دشمن را به دوست تبدیل کرد؛ چرا که احسان عفو و ایثار اکرامی موجب تالیف قلوب می شود و دشمنی ها به دوستی ها تبدیل می شود؛ چنان که خدا در این باره می فرماید: لاتستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم؛ نیکی و بدی یکسان نیست. بدی را با نیکوترین شیوه دفع کند. اگر چنین کنی ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است؛ چنان شود که گویی ولایت دوستی و صمیمت گرمی میان شما است.(فصلت، آیه ۳۴)

از آیات قرآنی بر می آید که همین شیوه، سیاست و رویه پیامبران از جمله پیامبر اکرم(ص) و معصومان(ع) بوده است؛ اما باید توجه داشت که هر دشمنی را نمی توان به دوست تبدیل کرد؛ زیرا دشمن و نیز علت دشمنی با هم فرق دارد. برخی از دشمن ها و نیز برخی از علت های دشمنی را به گونه ای است که می توان حتی با احسان و اکرام تبدیل به دوستی کرد؛ اما برخی دیگر این گونه نیست؛ زیرا این دشمنی علت یا عللی دارد که جز با حذف یکی تمام نمی شود.

به عنوان نمونه، دشمنی شیطان با انسان به گونه ای است که پایانی برای آن نیست؛ زیرا ابلیس موجودی متکبر است و استکبار خویش را در رویه اش نشان می دهد و آن را ترک نمی کند.(بقره، آیه ۳۴) نمی توان تکبر و استکبار شیطان را اصلاح کرد و او را به سمت تواضع و فروتنی و رفتار و رویه نیک سوق داد؛ زیرا کسی که خود را برتر می بیند و خلافت الهی را برای خویش می خواهد و خود را برای آن مقام سزاوار دانسته و انسان را به سبب خاستگاه خاکی بدنش، شایسته خلافت نمی داند، هرگز زیر بار خلافت انسان نخواهد رفت و سجده اطاعت به جا نمی آورد و تحت سلطه خلیفه الله و ولایت الهی انسان نمی رود و هم چنان تکبر می ورزد.(اعراف، آیات ۱۱ تا ۱۳؛ ص،‌ آیات ۷۵ تا ۷۷)

خدا بیان می کند که شیطان دشمن سوگند خورده ای است که دنبال اغواء و فریب و گمراهی انسان است و از این امر کوتاه نمی آید.(ص،‌ آیه ۸۲؛ نساء،‌ آیات ۱۱۷ تا ۱۱۹) بنابراین لازم است تا انسان نیز تحت سلطه ولایتی شیطان نرود و دشمن را دشمن بداند؛ زیرا هر گونه رفتاری غیر از این می توان خسران و زیان آشکاری را برای انسان به دنبال داشته باشد.(نساء، آیه ۱۱۹)

خدا به صراحت درباره دشمنی با شیطان می فرماید: ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعو حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر؛ بی تردید شیطان دشمن شماست. پس او را دشمن خود بگیرید. جز این نیست که شیطان حزب و گروهش را می خواهنند تا اهل آتش سوزان دوزخ شوند.(فاطر،‌آیه ۶)

پس دشمن دارای انواع و اقسامی است؛ چنان که علت دشمنی نیز فرق دارد. برخی از دشمنان و علت دشمنی ها قابل تبدیل به دوستی است و حذف علت دشمنی است؛ اما برخی هم چون دشمنی ابلیس و شیطان از جمله دشمنی هایی است که نمی توان امیدی به تبدیل و دگرگونی آن داشت. بنابراین،‌ لازم است تا هماره با این دسته از دشمنان، دشمن بود و برنامه و سیاست تقابلی با آنان را در پیش گرفت تا امکان حمله و موفقیت برایش فراهم نشود.

انواع و اقسام روش های شیطانی

شیطان برای کسب موفقیت و رسیدن به اغواء‌ انسان و سقوط از مقام خلافت الهی، انواع و اقسام شیوه ها و روش ها را به کار می گیرد.

از نظر قرآن، دشمنی شیطان تکریم انسان از سوی خدا و قرار گیری او در مقام خلافت الهی است که ابلیس شیطانی خود را شایسته آن مقام می دانسته است. او تلاش می کند تا زمانی که بساط دنیا جمع نشده و قیامت بر پا نگردیده، به سبب فرصتی دارد، بر گرده انسان سوار شده و آنان را افسار زده به سمت و سوی بکشاند که نهایت آن از دست رفتن خلافت الهی برای انسان و سقوط در شقاوت ابدی دوزخ است. او برای رسیدن به چنین مقصودی به تکانه های گوناگونی در دل و قلوب انسان امید بسته تا با بهره گیری از همه توانایی و استطاعت خویش از جمله عدم امکان رویت و دیده شدن با اصوات از جمله موسیقی و جلب سواره نظام و پیاده نظام و مشارکت در اموال و نفوس انسانی از طریق مال حرام و زنا و مانند آنها و دادن وعده های دروغین و بی پایه و فریبکاری به هدف و مقصود خویش برسد و سلطنت شیطانی خویش را ایجاد کرده(اسراء، آیات ۶۱ تا ۶۵) و لباس تقوای الهی را از تن ایشان بکند و برهنگی را بر ایشان زینت دهد و بیارآید  و ولایت شیطانی خویش را ایجاد کرده و انسان را تحت ولایت طاغوتی خویش در آورد.(اعراف، آیات ۲۶ و ۲۷)

نزع شیطان از نظر قرآن

شیطان دشمنی سوگند خورده است که هماره برای رسیدن به مقصد و مقصود خویش یعنی سقوط انسان و از دست رفتن شرایط خلافت الهی تلاش می کند. بنابراین،‌ از نزع و وسوسه های خاص بهره می گیرد تا به تحریک انسان بپردازد و دشمنی را میان انسان ها ایجاد کند. برای دفع آن انواع روش های باید در پیش گرفته شود که از جمله آنها استعاذه به خدا است.(فصلت، آیه ۳۶؛ اعراف،‌ آیه ۲۰۰)

خدا در قرآن بیان می کند که ایجاد دشمنی میان خود انسان ها از ترفندهای شیطان است؛ زیرا این گونه می تواند به آسانی به مقصود خویش دست یابد؛ زیرا با دشمنی میان انسانها، عدالت قربانی شده و ظلم در میان انسان ها راه می یابد و انسان شایستگی خلافت و امامت را دست می دهد.(بقره، آیه ۱۲۴)

از نظر قرآن، انداختن عداوت و دشمنی و کینه و بغض شدید میان انسان ها از مهم ترین اهداف شیطانی است که می بایست نسبت به آن آگاهی داشته و از آن دوری ورزید. ابلیس برای ایجاد دشمنی و بغض از هر وسیله ای بهره می گیرد که از جمله آنها خمر و شراب مست کننده و بازداشتن از ذکر الهی و نماز است.(مائده، آیه ۹۱) این گونه است که انسان به جای بهره گیری از عقل و نقل و اطاعت از هدایت های فطری (طه، آیه ۵۰) و تشریعی(مائده، آیه ۹۲) به دنبال ضلالت شیطانی می رود و از خلافت ساقط شده و در شقاوت ابدی سقوط می کند.

نزع شیطان که همراه با وسوسه گری و فتنه جویی است، قلوب انسان را درگیر می کند و عدوات و بغض را بر می انگیزد تا جایی که برادران به جان هم می افتند و قتل یک دیگر را خواهان می شوند(یوسف، آیه ۱۰۰) و به جای این که عفو را پیشه خویش کنند و به پسندیده عمل و فرمان دهند و از عقلانیت و علم بهره مند شوند، بر کینه و انتقام و منکر و زشتی می روند و تابع بی خردی و نادانی می شوند(اعراف، آیات ۱۹۹ و ۲۰۰)

رهایی از نزع با استعاذه و احسن القول

خدا در قرآن بیان می کند که برای تقابل با نزع شیطان می بایست انسان نخست به دامن خدا پناه برد و با استعاذه قولی و عملی در پناهگاه امن الهی وارد شده و در آن دژ و حصن الحصین در آید تا این گونه از تعرضات گوناگون شیطانی در امان ماند.(فصلت، آیه ۳۶؛ اعراف،‌ آیه ۲۰۰)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، استعاذه بسیار مهم است؛ زیرا شیطان از روش ها و ابزارهایی بهره مند است که انسان نمی داند از کجا و چگونه مورد هجوم و حمله شیطان قرار می گیرد. بسیاری از امور از جمله حسادت امری باطنی است که نمی توان به سادگی از آن آگاه شد. هم چنین ابلیس و جنیان شیطانی به سبب آن که قابل رویت نیستند، ممکن است از جایی که قابل دیدن نیست به انسان حمله کنند. آنان از کمینگاه خویش در حال مراقبت و رصد امور هستند و در اطراف قلب انسان می گردد تا زمانی که امکان نفوذ فراهم آید و این گونه پس از نفوذ سلطه خویش را بگسترانند و تثبیت نمایند. از همین روست که انسان می بایست هماره با ذکر الله و پناه جویی به خدا در دژ استوار الهی قرار گیرد تا از این حملات دایمی و نادیدنی در امان ماند.

از نظر قرآن، خواندن معوذتین یعنی سوره های فلق و ناس با اعتقاد به آن می تواند سیاست های دشمن شیطانی را به شکست بکشاند و حملات دشمن را دفع کند.

استعاذه به معنای طلب شدید از خدا برای قرار گرفتن در پناه امن الهی بسیار اساسی و مهم است؛ زیرا خود انسان به تنهایی نه می داند از کجا ضربه می خورد و نه می بیند که چگونه ضربه می خورد. شرایط و امکانات او را نمی شناسد و از ضعف قوای خویش آگاه نیست و نمی تواند ارزیابی دقیقی از خود و  دشمن داشته باشد. بر این اساس، استعاذه و پناه جویی به خدا بهترین شیوه و روش برای دفع دشمن شیطانی و حملات بی امان او در قالب نزع است.

البته انسان می بایست باورها و اعتقاد خویش را نیکو سازد و به نیکوترین اعتقادات باشد که همان اسلام است؛ زیرا این اعتقادات است که انسان را از نظر فکری و عملی در مسیر درست قرار می دهد و از شرور شیطان در امان نگه می دارد.

خدا در قرآن می فرماید: قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشیطان ینزغ بینهم ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا؛ بگو به بندگان! این که بگویید آن چه را نیکوترین است؛ زیرا شیطان بین شما نزع می کند؛ چرا که شیطان برای انسان دشمنی آشکار و روشن است.(اسراء، آیه ۵۳)

پس از نظر قرآن،‌ یکی از روش هایی دفع شیطنت شیطان در قالب نزع آن است که انسان احسن القول را به کار گیرد. این نیکوترین قول و سخن شامل اموری هستند که عبارتند از: سخن سدید برهانی(نساء، آیه ۹؛ احزاب،‌ آیه ۷۰) با ادبیاتی نیکو و به دور از درشت گویی بلکه فصیح و بلیغ یعنی شیوا و رسا است که در قلوب مخاطبان تاثیر مثبت می گذارد.(نساء، آیه ۶۳) گفتاری پسندیده و معروف(بقره،‌ آیه ۲۳۵؛ نساء،‌ آیات ۵ و ۸؛ احزاب، آیه ۳۲) ، کریمانه (اسراء، آیه ۲۳) به دور از هر گونه آف و اوف(همان)، نرم و امیدوار کننده (اسراء،‌ آیه ۲۸) ، فاقد عظمت سخت و خلاف حقیقت و واقعیت و غیر قابل باور(اسراء، آیه ۴۰)، قابل فهم و ادراک و فقاهت(کهف، آیه ۹۳)، نرم و لیّن و به دور از خشونت کلامی(طه،‌آیه ۴۴)، مورد رضایت و خشنودی(طه، آیه ۱۰۹)، همراه با سلام و سلامت گویی(یس،‌ آیه ۵۸) و گفتاری از نظر محتوا سنگین و وزین همراه با استواری و قایم به نفس است به طوری که نیازی به چیزی دیگر برای رساندن مقصود و مطلب نداشته باشد.(مزمل، آیات ۶ و ۷)

البته شکی نیست که این نوع گفتار و سخن گفتن  زمانی تاثیر گذار و مقصود را تامین می کند که برخاسته از ملکات نفسانی نیک شخص باشد. کسی که از نظر شاکله شخصیت مشکل داشته باشد، نمی تواند چنین سخن نیکو بر زبان راند که نیکوترین سخنان است؛ چرا که از نظر قرآن،‌ عمل هر کسی از جمله الفاظ و سخن گویی او بر خاسته از شخصیت و شاکله نفس اوست. خدا می فرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله و شخصیت شکل گرفته اش عمل می کند.(اسراء، آیه ۸۴) بنابراین، کسی که نیکوترین سخنان را با ویژگی  و صفات پیش گفته بر زبان جاری می کند، انسانی است که شاکله شخصیت او چنین است که نیکوترین صفات و اعتقادات را دارد. بنابراین، وقتی گفته می شود که شخص چنین نیکوترین سخنان را بر زبان راند، انتظار آن است که شخص نیکوترین اعتقادات و باورها را ملکات شخصیت خویش کرده  و از نظر ملکات نفسانی در نیکوترین حالات قرار گرفته باشد.

البته ناگفته نماند که از نظر قرآن، «قول» شامل اعتقاد و باورهای قلبی است؛ یعنی قول همان اعتقاداتی است که شاکله شخصیت و ملکات نفسانی او را تشکیل می دهد و در اعمال و رفتار شخص آشکار شده و در سبک زندگی به نمایش در می آید: از همین روست که خدا در قرآن، بهترین و نیکوترین قول اعتقادی را از آن کسی می داند که به سوی خدا دعوت کند و کارهای صالح و شایسته انجام دهد و بگوید: همانا من به تحقیق مسلمان هستم: و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین.(فصلت، آیه ۳۳)

پس از نظر قرآن،‌ قول تنها همان سخن بر زبان رانده نیست، بلکه همان اعتقادی است که بر زبان جاری و در عمل خوب و بد به نمایش در می آید. بر این اساس، احسن الاقوال و نیکوترین قولها همان اعتقادات اسلامی است که در زندگی صالحان مسلمان به نمایش در می آید و فلسفه و سبک زندگی آنان را تشکیل می دهد.

بر این اساس وقتی گفته می شود که برای دفع نزغ شیطان می بایست احسن القول را داشت ، مراد همین معنا و مفهوم جامعی است که شامل نیکوترین اعتقادات و رفتار و گفتار است که نمونه کامل و تمام آن پیامبر(ص) است. از این روست که ایشان به عنوان اسوه حسنه معرفی شده تا در قول و فعل از او پیروی شده و انسان به او اقتدا نماید تا به کمال بایسته و شایسته برسد و دشمن شیطانی را از افکار و رفتار و فلسفه و سبک زندگی خویش دور نگه دارد. توسل به آنان به عنوان برترین وسیله برای نزدیکی به خدا و دوری از دشمنان بایسته ای است که می بایست انسان آن را مد نظر قرار دهد و آن را بجویید(اسراء،‌ آیه ۵۷) تا این گونه به رحمت الهی امید بسته و از عذاب الهی بترسند و در امنیت و امن ایمان قرار گیرند.(همان؛ احزاب، آیه ۲۱) این گونه است که انسان به عنوان بندگان الهی از سلطه شیطان رها شده و در پناهگاه الهی وارد شده و خدا وکیل کفایت کننده آنان می شود تا جایی که دیگر به غیر خدا به کسی نیازی نباشد.(اسراء، آیه ۶۵)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا