اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

روش بهره مندی از شفاعت فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

شفاعت همراه سازی فردی محترم برای پادرمیانی و گرفتن عفو و بخشش یا احسانی از دیگری است. بنابراین، شفیع می بایست کسی باشد که از احترام ویژه ای برخوردار باشد، چنان که شفاعت خواه نیز می بایست در جایگاهی باشد که بتواند از شفاعت کننده، درخواستی داشته باشد. بر این اساس، اگر کسی بخواهد از شفاعت حضرت فاطمه(س) در دنیا و آخرت بهره مند شود و از مقام و جایگاهی فاطمی(س) در نزد خدا و رسول الله (ص) سود برد و مشکلات دنیوی و اخروی خویش را حل و فصل کند، می بایست رفتار و شیوه ای را در پیش گیرد که مورد رضایت فاطمه(س) باشد تا مشکل خویش را نزد ایشان برده و از ایشان بخواهد تا به عنوان شفاعت کننده به یاری او بشتابد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، بهره مندی از شفاعت اشخاص زمانی تحقق می یابد که شرایطی تحقق یافته باشد. این شرایط هم برای شفاعت کننده و هم شفاعت خواه مطرح است. از آن جایی که شفاعت کننده در مقامی برتر از شفاعت خواه است، نیاز است تا شفاعت خواه خود را به شفاعت کننده نزدیک سازد؛ چنان که شفاعت کننده نیز برای طرح شفاعت از مقامی اقدام می کند که خیلی برتر از اوست. به عنوان نمونه معصومان(ع) برای شفاعت خلق نزد خدا می روند؛ زیرا معصومان(ع) در پیشگاه خدا از مقام و منزلتی بس بلند برخوردار هستند تا جایی که می توانند برای رهایی خلق از دوزخ وعذاب های الهی شفاعت کنند و خدا به حرمت و احترام معصومان(ع) از خطا و گناه خلق می گذرند و خلق را از عذاب می رهاند.

از نظر قرآن، شروطی برای شفاعت کننده و نیز شفاعت خواه مطرح است. از آن جایی که ما کسانی چون معصومان(ع) را شفیع خویش قرار می دهیم، می بایست شروطی فراهم آوریم که بتوانیم از معصومان(ع) بخواهیم تا در پیشگاه خدا شفاعت کنند و مشکلات و عذاب های الهی را از ما بردارد یا دفع و رفع کند.

إذن و رضا از شروط شفاعت کننده و شفاعت شونده

خدا در قرآن، برای شفاعت کننده شرطی چون اذن و رضا را مطرح می کند، چنان که برای شفاعت خواه نیز شروطی را بیان می کند که می بایست آن را شناخت و بدان عمل کرد.

  1. اذن الهی : از نظر قرآن، شفاعت کننده می بایست در مقامی باشد که مأذون به إذن الهی باشد؛ این زمانی تحقق می یابد که شخص از نظر مقامات به سطحی برسد که صفات الهی را در خود تحقق بخشیده و متأله و خدایی شده باشد؛ زیرا حقیقت شفاعت، تصرفات در تکوین است؛ یعنی درخواست کلامی نیست، بلکه تصرف تکوینی در کائنات است. کسی از نظر قرآن می تواند تصرفات تکوینی داشته باشد که متأله باشد و صفات خدایی در وی تحقق یافته باشد. شکی نیست که حضرات معصومان(ع) از جمله فاطمه زهرا(س) از متالهان دارای تصرفات تکوینی هستند و می توانند شفاعت کنند. از نظر قرآن، کسی که از نظر خدا ماذون نباشد، نمی تواند شفاعت کند و شفاعت افرادی غیر ماذون هیچ تاثیری نخواهد داشت.( بقره، آیات 48 و 123 و 255؛ طه، آیه 109؛ یونس، آیه 3؛ انبیاء، آیه 28؛ سباء، آیه 23)
  2. رضایت الهی: دومین شرطی که خدا مطرح کرده، رضایت الهی است که البته این شرط زمانی رخ می دهد که شفاعت کننده متاله و مأذون باشد و خدا به سبب همین از چنین شخصی به عنوان «مرتضی» یاد می کند که بهره مند از رضایت الهی به سبب متاله و مأذون بودن است.(طه، آیه 109؛ بقره، آیه 255؛ یونس، آیه 3؛ انبیاء، آیه 28) خدا در باره این دو شرط به صراحت در قرآن می فرماید: وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى؛ و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند و شفاعتشان به كارى نيايد مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد. (نجم، آیه ۲۶) در جایی دیگر نیز می فرماید: يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ؛ آنچه فراروى آنان و آنچه پشت‏ سرشان است مى‏ داند و جز براى كسى كه خدا رضايت دهد شفاعت نمى كنند و خود از بيم او هراسانند. (انبیاء، آیه ۲۸) از نظر قرآن، چنین مقامی بزرگ از مقامات محمودی است که همه آن را می ستایند و دارندگان آن ستودگان از سوی همگان هستند؛ چنان که خدا می فرماید: وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا ؛ و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو به منزله نافله‏ اى باشد اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند. (اسراء، آیه ۷۹) گفتنی است که در روايتى «مقام محمود»، مقام شفاعت ناميده شده است. (تفسير عيّاشى، ج 2، ص 313 – 314؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 211، ح 402)
  3. اهل توحید: از شروط اساسی بهره مندی از شفاعت آن است که شخص اهل توحید باشد؛ یعنی شفاعت کننده و شفاعت شونده می بایست اهل توحید باشد و هیچ گونه شرکی نداشته باشد(زخرف، آیه 86)؛ چرا که مقصود از «شهد بالحق» توحيد و اعتراف به آن است. (الميزان، ج 18، ص 127؛ التفسير المنير، ج 25، جزء 25، ص 197) از نظر قرآن، گناهکاران اهل توحید می توانند متوقع و منتظر این باشند که از شفاعت بهره مند شوند.(اعراف، آیات 46 و 47) جهنّميان، به شفاعت اصحاب اعراف اميدوارند. (مجمع البيان، ج 3 – 4، ص 653)
  4. اهل خشیت: خشیت همان ترس و خوف عالمانه ای است که به سبب عظمت الهی ایجاد می شود. از نظر قرآن کسی حق شفاعت دارد که اهل خشیت الهی باشد.(انبیاء، آیه 28)
  5. ایمان: از نظر قرآن، قرار گرفتن در زمره مؤمنان، زمینه ساز برخوردارى از شفاعت در قیامت است.(یونس، آیه 2)؛ زیرا در روايتى از امام صادق(عليه السلام) جمله «اَنّ لهم قدم صدق عند ربّهم» به برخوردارى از شفاعت محمّد(صلى الله عليه وآله)در قيامت تفسير شده است. (مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 134؛ روض الجنان، ج 10، ص 93) البته این افراد مالک شفاعت می شوند( مریم، آیه 86)؛ زیرا مقصود از «الاّ من اتّخذ عند الرّحمن عهداً» طبق يك قول، ايمان است و مقصود از «لايملكون الشّفاعة» يعنى شفاعت نمى كند مگر كسى كه مالك شفاعت باشد. (مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 820) به هر حالف ، از مهم ترین شروط برای شفاعت شرط ایمان است.(شعراء، آیات 100 و102)
  6. تقوا: از نظر قرآن، کسانی که اهل تقوا باشند از شفاعت بهره مند می شوند(دخان، آیات 41 تا 52)؛ زیرا مراد از «الاّ من رحم اللّه» يا كسانى اند كه در همان ابتدا از عقاب ساقط مى شوند و يا مورد شفاعت شفاعت كنندگان قرار مى گيرند. (مجمع البیان، ج 9 – 10، ص 102)
  7. عقل و خردورزی: از نظر قرآن، شفاعت برای عاقلان است؛ یعنی این عاقلان هستند به سبب بهره مندی از تعقل و عقلانیت از شفاعت برخوردار هستند و می توانند شفاعت کننده باشند.(زمر، آیه 43) به طور طبیعی این افراد عاقل برای کسانی شفاعت می کنند که از عقل بهره مند باشند و تعقل را در زندگی خویش داشته باشند. بنابراین، افراد سفیه بهره مند از شفاعت نخواهند شد. از نظر قرآن، عاقلان همان اهل دین اسلام هستند؛ و کسانی که از اسلام اعراض می کنند، جز سفیهان نیستند.(بقره، آیه 130؛ حجرات، آیه 7)
  8. عالمان: از شروط اساسی برای شفاعت کنندگان، علم حقیقی است که با اسلام و خردورزی آمیخته است(زخرف، آیه 86)؛ زیرا کسی که اسلام و تعقل بهره مند نیست، اصولا از انسانیت و علم و دانش بهره ای نبرده است؛ بلکه گوش و چشم و قلب او بسته و گرفتار وارونگی حیوانی چارپایان است.(اعراف، آیه 179)
  9. مالکیت و قدرت: کسی می تواند شفاعت کند که مالکیت حقیقی بر هستی داشته باشد و از قدرت انجام آن برآید و عاجز و ناتوان نباشد.(زمر، آیات 43 و 44؛ نجم، آیات 25 و 26) بر این اساس تنها کسانی چنین هستند که متاله و خدایی شده باشند.
  10. استغفار: کسانی از شفاعت بهره مند می شود که اهل استغفار باشند. البته بهتر این است که برای استغفار و بهره مندی از غفران الهی و شفاعت شافعان، شخص پیامبر(ص) را واسطه سازد؛ زیرا در این شرایط خدا به عنوان تواب غفور با او مواجه خواهد شد.(نساء، آیه 64)
  11. توبه و اصلاح عمل: توبه حقیقی آن است که انسان از کرده بد خویش بازگردد و به اصلاح رفتار و اعمال نادرست بپردازد. کسانی که چنین می کنند می توانند از شفاعت بهره مند شوند(همان)؛ زیرا مقصود از «جاؤك» در آیه به معنای آمدن براى توبه نزد پیامبر(ص) است که به طور طبیعی با اصلاح همراه خواهد بود. (الكشاف، ج 1، ص 528؛ مجمع البيان، ج 3 – 4، ص 105)

شفاعت حضرت فاطمه(س)

با توجه به آن چه بیان شد می توان گفت کسی می تواند از شفاعت حضرت فاطمه(س) برخوردار باشد که شرایط عمومی برای بهره مندی از شفاعت را در خود ایجاد کرده باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن و روایات معتبر، معصومان(ع) از جمله حضرت فاطمه(س) از مقام شفاعت برخوردار است و می توانند برای دیگران در نزد خدا و رسول الله (ص) شفاعت کند و مردمان را از دوزخ رها سازد. با نگاهی به روایات از جمله روایت حدیث کساء دانسته می شود که این لیله القدر انسانیت محور و مدار هستی است؛ از همین روست که محور حدیث « فاطمه و ابوها و بعلها و بنیها» قرار داده شده است تا جایی که امام حسن عسکری درباره ایشان فرمود: نحن حجج الله علی خلقه و جدّتنا فاطمة حجة الله علینا؛ ما حجت‌های خدا بر مخلوقین هستیم و جدّ ما حضرت فاطمه (س) حجت بر هستند.

در روایت است که حضرت فاطمه(س) خود درباره مقام شفاعت خویش می فرماید: «إذا حُشِرتُ یَومَ القِیامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله؛ آنگاه که در روز قیامت برانگیخته شوم، گناهکاران امّت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد». (إحقاق الحقّ، ج. ۱۹، ص. ۱۲۹)

امام باقر(ع) فرمود: در روز قیامت منادی که جبرئیل است ندا می‌دهد، فاطمه (س) دختر محمد(ص) کجاست؟ آن‌گاه فاطمه زهرا(س) بر پای می‌خیزد و خدای تبارک‌وتعالی می‌فرماید:‌ای اهل جمع و محشر! کرامت و بزرگواری امروز از آن کیست؟ محمد و علی و حسن و حسین (ع) عرض می‌کنند برای خدای واحد قهار است.

آن‌گاه خدای تعالی می‌فرماید:‌ای اهل جمع و صحرای محشر! من امروز کرامت و بزرگی را برای محمد و علی، فاطمه و حسن و حسین(ع) قرار دادم.‌ای اهل جمع و محشر! سرها را پائین افکنده و چشم‌ها را ببندید، این فاطمه(س) است که به‌سوی بهشت می‌رود.

آن‌گاه جبرئیل شتری از شتران بهشت می‌آورد درحالی‌که دو طرفش را دیباج آویزان کرده‌اند و مهار آن از لوءلوء درخشان است. پس جلوی پای حضرت زانو می‌زند و حضرت صدیقه طاهره(س) بر آن سوار می‌شوند و خدای متعال صد هزار فرشته در طرف راست و صد هزار فرشته را در سمت چپ وی می‌فرستد و صد هزار فرشته را مأمور می‌کند تا حضرت فاطمه را روی بال‌های خود سوار کنند و حمل نمایند تا ایشان را به در بهشت برسانند. وقتی به در بهشت می‌رسند، حضرت فاطمه می‌ایستد. خدای تعالی می‌فرماید:‌ای فاطمه!‌ ای دخت حبیب من! چرا توقف کردی و حال‌آنکه من می‌خواهم تو به بهشت بروی!

حضرت فاطمه(س) عرضه می‌دارد: پروردگارا! دوست دارم که ارزش و قدر و قیمت من در مثل چنین روزی شناخته شود. پروردگار می‌فرماید:‌ای دختر حبیب من برگرد و بنگر، هر کس در قلبش محبت تو و یا محبت یکی از فرزندان تو باشد دستش را بگیر و او را داخل بهشت کن.

آنگاه، حضرت شیعیان و دوستانش را برمی‌گزیند و انتخاب می‌کند،‌ همان‌گونه که پرنده دانه نیکو را از دانه بد جدا می‌کند. وقتی‌که شیعیان و دوستان حضرت زهرا(س) بر در بهشت می‌رسند می‌ایستند و خدای تعالی می‌فرماید:‌ای دوستان من! توقف شما برای چیست؟ پاسخ می‌دهند: پروردگارا! ما دوست داریم که در چنین روزی ارزش و منزلتمان شناخته شود. خدای تعالی می‌فرماید:‌ای دوستان من برگردید و ببینید چه کسی شما را به خاطر آنکه شما فاطمه(س) را دوست می‌داشتید دوست داشت؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه زهرا (س) غذا داد؟ چه کسی شما را به خاطر دوست داشتن فاطمه(س) لباس پوشاند…؟ پس‌دستش را بگیرید و او را وارد بهشت نمایید. امام باقر(ع) می‏‌فرماید: به خداوند سوگند که در محشر، از میان مردمان کسی باقی نمی‏‌ماند مگر اشخاص شکاک، کافر و منافق».

در امالی صدوق از امام باقر(ع) نقل است که فرمودند: از جابر بن عبدالله انصاری شنیدم که می‌گفت: رسول خدا (ص) فرمودند: وقتی روز قیامت می‌شود، دخترم فاطمه(س) سوار بر ناقه‌ای از ناقه‌های بهشتی به‌پیش می‌آید، درحالی‌که سمت راست او هفتاد هزار و در سمت چپ او نیز هفتاد هزار فرشته، در حرکت‌اند و جبرئیل درحالی‌که مهار ناقه را در دست دارد ندا می‌دهد: چشمان خود را ببندید تا فاطمه(س) دخت محمد (ص) عبور کند.

در آن روز هیچ نبی و رسول و صدیق و شهیدی باقی نمی‌ماند مگر آنکه چشمانش را می‌بندد تا فاطمه بگذرد. در این هنگام این خطاب از سوی حضرت حق «جل و جلاله» می‌آید که‌ای حبیبه من! وای دختر حبیب من! از من بخواه تا به تو بدهم، و شفاعت کن تا بپذیرم، پس به عزت و جلالم سوگند که از ستم و ستمگری نخواهم گذشت.

فاطمه زهرا(س) عرض می‌کند؛ الهی و سیدی! فرزندان و شیعیانم و شیعیان فرزندانم و دوستانم و دوستان فرزندانم. آنگاه از سوی خدای تعالی خطاب می‌رسد. فرزندان فاطمه (س) و شیعیان و دوست‌داران فرزندان فاطمه کجایند؟ در این هنگام افراد مورد نظر فراخوانده می‌شوند. سپس فاطمه (س) در جلو به راه می‌افتد تا آنان را داخل بهشت کند.

در آن روز قیامت هیچ کس سواره نیست جز چهارتن من،علی و فاطمه و صالح پیامبرخدا، اما من بربراق سوارم و اما دخترم فاطمه برغضبا، ناقه من، سوار است واما صالح بر اشترخدا که پی اش کردند، سوار است و اما علی بر اشتری از اشتران بهشت سوار است که مهار آن از یاقوت و دو زیور سبز رنگ برآن آویزان است.( خصال، ج 1، ص 204)

روز قیامت دختر من فاطمه برشتری از شترهای بهشت می نشیند که در طرف آن مزین به دیباج و مهار آن از مروارید تازه وبا طراوت است. پاهایش از زمرد سبز، دنباله او از مشک خوشبو، چشمهای او از یاقوت حمرا وهودجی از نوربر بالای او نصب است که ظاهرش از باطنش نمودار است. درون آن از عفو و مغفرت آکنده شده و بیرون آن پوشیده از رحمت پروردگار است. برفراز آن تاجی است از نور وآن تاج را هفتاد رکن است و هر رکنی به مروارید غلطان و یاقوت درخشان مرصع گردیده که نور بخش و پرتو نشان است و چون ستاره روشن در آسمان می‌تابد.

هفتاد هزار فرشته در طرف راست و هفتاد هزار فرشته در طرف چپ او را همراهی می کنند و در حالی که جبرئیل مهار شتر را گرفته با صدایی بلند ندا در می دهد: ای مردم دیدگان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمد عبور کند. موقع عبور فاطمه هیچ پیغمبر، رسول، صدیق و شهیدی نیست جز آنکه دیدگان خود را ببندد تا فاطمه بگذرد.

فاطمه تا قائمه عرش می رسد و از شتر نور به زیر می آید و عرض می کند: پروردگارا میان من وکسانی که به من ظلم وستم کردند تو حاکم باش. بارالها بین من و بین کسانی که فرزند مرا کشتند، حکم کن. آن گاه از مصدر جلال خطاب می شود: ای حبیب من و ای دختر حبیب من آنچه بخواهی درخواست کن تا به تو اعطا شود. تو شفیعه محشری و به عزت و جلال خودم سوگند از هیچ ظالمی نمی گذرم و از هر ستمکاری انتقام می گیرم.

صدیقه طاهره عرض می کند: پروردگارا اندوه من از ستمی است که بداندیشان و ستمکاران نسبت به من، اولادم، شیعیان، ذراری و دوستان آنها روا داشته اند.

از جانب خداوند خطاب می‌شود: کجایید ای فرزندان فاطمه، شیعیان و دوستان ذراری او!

آنها همه حاضر و در گوشه ای در احاطه فرشتگان در می آیند. آنگاه فاطمه زهرا آنها را با خود به بهشت می‌برد.( امالی صدوق، م 4، ص 25)

– هنگامی که خدای بلند مرتبه مردمان گذشته وآینده را در عرصه محشر برانگیزد، منادی پروردگارما از زیر عرش خود ندا می‌دهد که: ای گروه مردمان چشمانتان را فرو بندید تا فاطمه دخت محمد، سرور زنان دو عالم ازپل صراط بگذرد.

همه مردمان چشمانشان را فرو می‌بندند و فاطمه از پل صراط می‌گذرد.کسی که در قیامت نمی‌ماندمگر آنکه چشمش را فرو می‌بندد به جز محمد،علی ،حسن و حسین فرزندان پاکشان که فرزندان او هستند.

چون فاطمه وارد بهشت شد، جامه خود را بر صراط می‌گستراند. گوشه ای از آن در دستش در بهشت است و گوشه‌ای در عرصه قیامت. منادی پروردگار ما ندا می‌دهد: ای دوستداران فاطمه به رشته‌های جامه فاطمه، سیده زنان عالم چنگ زنید. پس،هیچ یک از دوستداران فاطمه نمی‌ماند مگر آنکه به رشته‌ای از رشته‌های جامه حضرتش چنگ می زند تا اینکه بیش از هزاران فئام به آن در می آویزند.

پرسیدند: هرفئام چند نفر است؟ فرمود:هزار هزار که از آتش دوزخ می رهند.( بحارالا نوار، ج8، ص 68)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا