اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

توسل به اذکار قرآنی در مشکلات

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، ذکر حتی زبانی آن آثاری دارد که البته اگر با ذکر قلبی همراه شود، تاثیر فوری به جا می گذارد. از این روست که بخشی از روایات به تبیین تاثیر اذکار برای حل مشکلات و گرفتاری ها و یا درمان دردها اختصاص یافته است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های روایی بر آن است تا تاثیر برخی از اذکار و آیات قرآنی را در زندگی بشر تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

قرآن شفا و درمان دردها

خداوند در آیه 82 سوره اسراء می فرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا؛ و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم، و ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد.

هم چنین در آیه 57 سوره یونس می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ؛ اى مردم، به يقين، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى، و درمانى براى آنچه در سينه‏هاست، و رهنمود و رحمتى براى گروندگان به خدا آمده است.

این دو آیه به صراحت از قدرت درمانی آیات سخن به میان آورده اند. از آن جایی که به طور مطلق در آیه نخست از درمان گری آیات سخن به میان آمده می توان گفت که اختصاص به بیماری های معنوی و روحی و ذهنی و روانی ندارد که در آیه دوم با تعبیر صدور یعنی سینه ها محدود شده است. بنابراین، آیات قرآنی می تواند به عنوان درمانگر بیماری های جسمی مورد استفاده قرار گیرد؛ چنان که بارها این مطلب در سیره معصومان(ع) و اولیای الهی به اثبات رسیده که آنان با آیات قرآنی به درمان بیماری های سخت درمان اقدام کرده اند.

همین اطلاق را می توان از آیه 44 سوره فصلت به دست آورد که فرموده است: وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ؛ و اگر اين كتاب را قرآنى غير عربى گردانيده بوديم، قطعاً مى‏گفتند: «چرا آيه‏هاى آن روشن بيان نشده؟ كتابى غير عربى و مخاطبِ آن‏ عرب زبان؟» بگو: «اين كتاب‏ براى كسانى كه ايمان آورده‏اند رهنمود و درمانى است، و كسانى كه ايمان نمى‏آورند در گوشهايشان سنگينى است و قرآن بر ايشان نامفهوم است، و گويى‏ آنان را از جايى دور ندا مى‏دهند!

البته شکی نیست که هدف اصلی از آموزه های قرآنی شفای دردها و مشکلات اعتقادی و معنوی و روحی بشر است. ازاین روست که شیخ طبرسی در مجمع البیان می نویسد: منظور از واژه «شفاء» در قرآن اين است كه: اين كتاب پرشكوه شفابخشى دلها از بيمارى مرگبار شرك و كفر و آفت شك و ترديد است، چرا كه در فرهنگ اين كتاب انسان‏ساز نعمت «يقين» به مفهوم درمان دردهاى معنوى و اجتماعى آمده، و شرك و گناه و ترديد درباره خدا و روز رستاخيز، بيمارى معرفى شده است.(مجمع البیان، ذیل آیه 44 سوره فصلت)

علامه طباطبایی نیز در ذیل آیه می نویسد: قرآن هدايت و شفاء است براى هر كس كه داراى ايمان باشد، و او را به سوى حق هدايت مى‏كند. و بيماريهاى درونى را، از قبيل شك و ريب، شفا مى‏دهد.(المیزان، ذیل آیه)

پس شکی نیست آنهایی كه با روح حق طلبى به سراغ قرآن مى آمدند هدايت و شفا از آن مى يافتند، و بيماريهاى اخلاقى و روحى آنها در شفا خانه قرآن درمان مى شد.

شیخ طبرسی در ذیل آیه 57 سوره یونس نیز می نویسد: واژه «شفاء»، بسان دارو و درمان است كه براى برطرف ساختن بيمارى به كار مى‏رود؛ و مى‏دانيم كه بيمارى جهل و نادانى، از بيمارى جسم زيانبخش تر و درمان آن نيز دشوار تر و طبيب آن نيز كمتر و نجات از اين آفت نيز سرنوشت ساز تر خواهد بود؛ و سينه نيز كه جايگاه دل مى‏باشد، به خاطر شرافت دل، شريف ترين جايگاه سازمان وجود انسان است.

علامه طباطبایی نیز می نویسد: و كلمه” صدر: سينه” معنايش معروف است و چون مردم مى‏بينند كه جاى قلب داخل قفسه سينه است و از سوى ديگر معتقدند كه آدمى هر چه مى‏فهمد به وسيله قلبش احساس مى‏كند، و با همين عضو است كه امور را تعقل نموده يكى را محبوب مى‏دارد و يكى ديگر را مبغوض، يكى را دوست مى‏دارد و از ديگر كراهت دارد، به چيزى و يا كسى اشتياق مى‏ورزد و به چيزى اميدوار و آرزومند مى‏شود از اين رو سينه را مركز اسرار قلب و صفات روحى دانسته و آن را خزينه فضائل و رذائل شمرده‏اند.

فضائل را اثر سلامتى قلب و استقامت آن دانسته، و رذائل را بيمارى آن و رذالت را درد و مرض شمرده‏اند، و لذا مى‏گويند: من سينه‏ام را مثلا با گرفتن انتقام از فلانى شفا دادم، پس” شفاء الصدور” و همچنين شفاء آنچه در سينه‏ها است دو تعبير كنايى است، و كنايه است از اينكه آن حالت بد و خبيث روحى كه داشتم و مرا به سوى شقاوت و بدبختى سوق مى‏داد و عيش خوش مرا مكدر مى‏ساخت، و خير دنيا و آخرت مرا از بين مى‏برد، از بين رفت و زائل گرديد… پس قرآن در اولين برخوردش با مؤمنين آنان را چنين در مى‏يابد كه در درياى غفلت فرو رفته، و موج حيرت از هر سو به آنان احاطه يافته و در نتيجه باطن آنان را به ظلمت‏هاى شك و ريب تاريك ساخته و دلهايشان را به انواع رذائل و صفات و حالات خبيثه بيمار ساخته لذا با مواعظ حسنه اندرزشان مى‏دهد و از خواب غفلت بيدارشان مى‏كند و از هر نيت فاسد و عمل زشت نهيشان نموده، به سوى خير و سعادت وادارشان مى‏سازد.

و در مرحله دوم شروع مى‏كند به پاكسازى باطن آنان از هر صفت خبيث و زشت و بطور دائم آفاتى را از عقل آنان و بيماريهايى را از دل آنان يكى پس از ديگرى زائل مى‏سازد، تا جايى كه بكلى رذائل باطنى انسانهاى مؤمن را زايل سازد.

و در مرحله سوم آنان را به سوى معارف حقه و اخلاق كريمه و اعمال صالحه دلالت و راهنمايى مى‏كند، آنهم دلالتى با لطف و مهربانى، به اين معنا كه در دلالتش رعايت درجات را مى‏كند، و به اصطلاح دست آدمى را گرفته پا به پا مى‏برد و او را منزل به منزل نزديك مى‏كند، تا در آخر به سر منزل مقربين رسانيده به فوز مخصوص به مخلصين رستگار سازد.

و در مرحله چهارم جامه رحمت بر آنان پوشانيده در دار كرامت منزلشان مى‏دهد و بر اريكه سعادت مستقرشان مى‏سازد تا جايى كه به انبياء و صديقين و شهداء و صالحين‏ (وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً) ملحقشان نموده، در زمره بندگان مقرب خود در اعلى عليين جاى مى‏دهد.

ایشان در ذیل آیه 82 سوره اسراء نیز می نویسد: انسان همانطور كه سلامتى و ناسلامتى جسمى دارد يك سلامتى و ناسلامتى روحى هم دارد، و همانطور كه اختلال در نظام جسمى او باعث مى‏شود كه دچار مرضهايى جسمى گردد همچنين اختلال در نظام روح او باعث مى‏شود به مرضهاى روحى مبتلا شود، و همانطور كه براى مرضهاى جسميش دوائى است، براى مرضهاى روحيش نيز دوائى است… و اينكه قرآن كريم آن را مرض خوانده قطعا چيزى است كه ثبات قلب و استقامت نفس را مختل مى‏سازد، از قبيل شك و ريب كه هم آدمى را در باطن دچار اضطراب و تزلزل نموده به سوى باطل و پيروى هوى متمايل مى‏سازد، و هم با ايمان (البته با نازل‏ترين درجه ايمان) منافات نداشته عموم مردم با ايمان نيز دچار آن هستند، و خود يكى از نواقص و نسبت به مراتب عاليه ايمان شرك شمرده مى‏شود… و قرآن كريم با حجت‏هاى قاطع و براهين ساطع خود، انواع شك و ترديدها و شبهاتى را كه در راه عقايد حق و معارف حقيقى مى‏شود از بين برده با مواعظ شافى خود و داستانهاى آموزنده و عبرت‏انگيز و مثلهاى دلنشين و وعده و وعيد و انذار و تبشيرش و احكام و شرايعش، با تمامى آفات و عاهات دلها مبارزه نموده همه را ريشه‏كن مى‏سازد، بدين جهت خداوند قرآن را شفاى دل مؤمنين ناميده است.(المیزان، ذیل آیه 82 سوره اسراء)

البته علامه طباطبایی عمومیت شفا را نمی پذیرد و معتقد است که قرآن تنها شفا برای بیماری های اخلاقی و اعتقادی و روحی است و شفا برای بیماری جسمی نیست. ایشان می نویسد: از جمله حرفهايى كه زده‏اند يكى اين است كه مراد از” شفاء” در آيه اعم از شفاى مرضهاى روحى از قبيل جهل و شبهه و شك و ملكات زشت نفسانى است، و بلكه مرضهاى جسمى را هم شامل است، زيرا با تبرك به آيات كريمه قرآن و نوشتن و همراه داشتن آنها مرضهاى بدنى هم معالجه مى‏شود.( مجمع البيان، ج 4، ص 90، جزء 15، چاپ بيروت)

ما هم در اين نظر حرفى نداريم و ليكن اگر اين عموميت صحيح باشد بايد در صدر و ذيل آيه هر دو صحيح باشد و بگوئيم همانطور كه به كمك آيه‏هاى قرآن و نوشتن و خواندن آن مرضها و ناخوشى‏ها برطرف مى‏شود، همچنين از همان راه دشمنى دشمنان دين و ظلم ظالمين و كيد كافرين دفع و باطل مى‏گردد، و در نتيجه باز قرآن جز خسران اثرى براى كفار ندارد، اينهم در جاى خود مطلبى است.(المیزان ، ذیل آیه)

مفسران نمونه نیز نوشته اند: مى دانيم شفا معمولا در مقابل بيماريها و عيبها و نقصها است ، بنابر اين نخستين كارى كه قرآن در وجود انسانها مي كند همان پاكسازى از انواع بيماريهاى فكرى و اخلاقى فرد و جامعه است.. بدون شك بيماريهاى روحى و اخلاقى انسان ، شباهت زيادى با بيماريهاى جسمى او دارد، هر دو كشنده است ، هر دو نياز به طبيب و درمان و پرهيز دارد، هر دو گاهى سبب سرايت به ديگران ميشود، هر دو بايد ريشه يابى شوند و پس از شناخت ريشه اصلى بايد به درمان هر دو پرداخت . هر دو گاهى به مرحله اى ميرسند كه غير قابل علاجند ولى در بيشتر موارد ميتوان آنها را درمان كرد. چه تشبيه جالب و پر معنى و پرمايه اى ؟ آرى قرآن نسخه حياتبخشى است براى آنها كه ميخواهند با جهل و كبر و غرور و حسد و نفاق به مبارزه برخيزند. قرآن نسخه شفابخشى است براى بر طرف ساختن ضعفها و زبونيها و ترسهاى بى دليل . اختلافها و پراكندگيها. قرآن داروى شفا بخشى است . براى آنها كه از بيمارى عشق به دنيا، وابستگى به ماديات . تسليم بى قيد و شرط در برابر شهوتها رنج مي برند. قرآن نسخه شفابخشى است براى دنيائى كه آتش جنگها در هر سوى آن افروخته است ، و در زير بار مسابقه تسليحاتى كمرش خم شده ، و مهمترين سرمايه هاى اقتصادى و انسانى خود را در پاى غول جنگ و تسليحات مى ريزد. و سرانجام قرآن نسخه شفا بخشى است براى آنها كه پرده هاى ظلمانى شهوات آنها را از رسيدن به قرب پروردگار مانع شده است.(تفسیر نمونه ، ذیل آیه)

درمان بیماری های روحی و روانی با قرآن

پس هیچ شکی نیست که قرآن درمان بیماریهای اعتقادی، روحی و روانی انسان است؛ هر چند که بر خلاف شیخ طبرسی در مجمع البیان، علامه طباطبایی، تاثیر درمانی قرآن در دردهای جسمانی نپذیرفته ولی دردهای روحی و روانی را انکار نکرده و پذیرفته است. بنابراین، می توان گفت که قرآن می تواند بیماری هایی چون اضطراب، افسردگی، ترس، خشونت و مانند آن ها را درمان کند.

از این روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به على لاوائكم ، فان فيه شفاء من اكبر الداء، و هو الكفر و النفاق و الغى و الضلال؛ از اين كتاب بزرگ آسمانى براى بيماريهاى خود شفا بخواهيد و براى حل مشكلاتتان از آن يارى بطلبيد، چرا كه در اين كتاب درمان بزرگترين دردها است : درد كفر و نفاق و گمراهى و ضلالت ! (نهج البلاغه خطبه 176)

و در جایی دیگر نیز می فرماید: الا ان فيه علم ما ياتى و الحديث عن الماضى و دواء دائكم و نظم ما بينكم : آگاه باشيد در اين خبرهاى آينده است ، و بيان حوادث اقوام گذشته ، و درمان بيماريهاى شما و برنامه نظم زندگى اجتماعى شما.( نهج البلاغه خطبه 158)

و در جاى ديگر نیز می فرماید : و عليكم بكتاب الله فانه الحبل المتين و النور المبين و الشفاء النافع ، و الرى النافع ، و العصمة للمتمسك و النجاة للمتعلق ، لا يعوج فيقام ، و لا يزيغ فيستعتب ، و لا تخلقه كثرة الرد و ولوج السمع ، من قال به صدق و من عمل به سبق : كتاب خدا را محكم بگيريد، زيرا رشته اى است بسيار مستحكم ، و نورى است آشكار، داروئى است شفا بخش و پر بركت ، و آب حياتى است كه عطش تشنگان حق را فرو مينشاند هر كس به آن تمسك جويد او را حفظ ميكند، و آنكس كه بدامنش ‍ چنگ زند نجاتش مى بخشد، انحراف در آن راه ندارد تا نياز به راست نمودن داشته باشد، و هرگز خطا نمى كند تا از خوانندگانش ‍ پوزش بطلبد، تكرارش موجب كهنگى و يا ناراحتى گوش نميگردد (و هر قدر آن را بخوانند، شيرينتر و دلپذيرتر خواهد بود) كسى كه با قرآن سخن بگويد راست ميگويد و كسى كه به آن عمل كند گوى سبقت را از همگان مى برد.( نهج البلاغه خطبه 156)

جالب اينكه داروهاى دردهاى جسمانى حتی غیر شیمیایی آن یعنی همان داروهای گیاهی غالبا اثرهاى نامطلوبى روى ارگانهاى بدن مي گذارند تا آنجا كه در حديث معروفى آمده است : ما من دواء الا و يهيج داء ؛ هيچ دارویى نيست مگر اينكه خود سرچشمه بيمارى ديگر است. (سفينة بحارالانوار)

اما داروى شفابخش آیات قرآنی هيچگونه اثر نامطلوب روى جان و فكر و روح آدمى ندارد، بلكه به عكس تمام آن خير و بركت است . از این روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: شفاء لا تخشى اسقامه ؛ قرآن داروى شفابخشى است كه هيچ بيمارى از آن برنمى خيزد. (نهج البلاغه خطبه 198)

مصادیقی از اذکار قرآنی برای درمان

در روایات برخی از کلمات و جملات به عنوان اذکار درمانی برای دردهای خاص مطرح شده است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.

امام صادق ع(ع) می فرماید: قَالَ عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ؛ تعجب مى كنم از كسى كه از چهارچيز مى ترسد ولى به چهار چيز پناه نمى برد.

  1. ذکر قرآنی برای ترس از دشمن: عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ؛(آل عمران، آیات 173 و 174) در شگفتم از كسى كه از دشمن مى ترسد چرا به قول خدا پناه نمى برد كه فرمود: ” حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ ” ؛ چون شنيدم خدا دنبالش فرمود: با نعمت و فضل خدا برگشتند، بدى به آنها نرسيد.
  2. ذکر قرآنی برای اندوه و غم و هم: وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ؛(انبیاء، آیات 87 و 88) در شگفتم از كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى برد به گفتار خدا ” لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ” نيست معبود به حقى جز ذات الله كه پاك و منزه هستى تو و من از ستمكاران هستم زيرا شنيدم خداوند در دنبال آن مى فرمايد : در خواست هايش را اجابت كرديم و از اندوه رهائيش داديم و اين گونه مؤ منان را مى رهانيم.
  3. ذکر قرآنی از مکر: وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا(غافر، آیات 44 و 45) ؛ در شگفتم از كسى كه گرفتار مكار و بدانديش است ، چرا به اين گفته خدا پناه نمى برد: “وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ” كار خود را به خداوند واگذار نمودم زيرا خداوند به بندگان بينا است ؛ چون شنيدم كه خداوند دنبالش مى فرمايد: خداوند او را از بدي هایى كه درباره او انديشه داشتند حفظ نمود.
  4. ذکر قرآنی برای آرامش و گشایش: وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقِبِهَا إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ الْآيَةَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ؛ در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرامش آن است چرا به گفته خداوند پناه نمى برد: ” ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ” ؛ هر چه خدا خواست همان مى شود قدرت و نيروئى نيست جز به خواست خدا؛ زيرا شنيدم كه خداوند در ادامه آن مى فرمايد: اگر چه مى بينى اكنون دارائى و فرزند من از تو كمتر است ، اميد است خدا بهتر از باغ تو به من دهد. عسى معنى مثبت مى دهد يعنى خدا عطا مى كند. (من‏لايحضره‏الفقيه؛ شیخ صدوق ؛ ج   4 ؛ ص   392؛ بحار الانوار، ج 93، ص 184، حدیث1؛ امالی شیخ صدوق، مجلس دوم، حدیث 2)
  5. ذکر قرآنی برای رهایی از ضرر و مرض : در روایتی دیگر از پیامبر(ص) نقل است که فرمود: عجبت لمن ابتلى باربع كيف يغفل عن اربع ؛ تعجب از کسی که به چهار چیز مبتلا می شود چگونه از چهار چیز غافل می شود. عجبت لمن ابتلى بالضر كيف يغفل عنه أن يقول: “أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ”(انبیاء، آیه 83)؛ تعجب می کنم از کسی که مبتلا به ضرر است و از این ذکر الهی غافل است که خداوند در قرآن فرمود: “أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ”؛ چراکه خداوند در ادامه اش فرمود: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ(انبیاء، آیه 84)
  6. ذکر رهایی از آثار گناه: از پیامبر(ص) روایت است که فرمود: عجبت لمن أُبتلي بالذنوب، وكلنا أصحاب ذنوب كيف غفل عن الاستغفار والتوبة بالليل والنهار؛ شگفتم از کسی که به گناهان مبتلا است چگونه از استغفار و توبه در شبانه روز غافل است.
  7. ذکر درمان نومیدی: امیرمومنان علی (ع) می فرماید: عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ؛ در شگفتم از كسى كه مى تواند استغفار كند و نا اميد است.( نهج البلاغه، حکمت 87) پس کلمه قرآنی «استغفر الله ربی و اتوب الیه» درمان نومیدی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا