اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

نقش شهادت طلبي در امنيت جامعه

samamosنویسنده در این مطلب به نقش جهاد و شهادت در ایجاد امنیت جامعه و آرامش آن بر اساس آموزه های قرآنی اشاره کرده است و امنیت جامع و کامل جامعه را در گرو شهادت طلبی مسلمان و مومنان دانسته است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

سعادت، فلسفه وجودی جامعه و دولت

جامعه براي دست يابي به سعادت جمعي نيازمند همكاري جمعي و اتحاد و همدلي است. سعادت جمعي كه به معناي رسيدن به آرامش و آسايش در دو بعد مادي و معنوي است بستر لازم براي بهره مندي از مقام خلافت الهي بشر بر زمين است.

به اين معنا كه آدمي در شرايطي مي تواند همه قوا و اسماي سرشته در ذات خويش را به فعليت و ظهور برساند كه از نظر روحي و رواني در آرامش و از نظر مادي در آسايش به سر برد. اگر شخص در جامعه اي به سر برد كه دغدغه آرامش و امنيت داشته باشد و يا آسايش از وي سلب شود و تمام وقت و انديشه وي را دست يابي به لقمه ناني و جاي آسايش و آرامشي بگيرد نمي تواند به عبادت و پرسش بپردازد و انديشه هاي تعالي در وي تقويت گردد.

هر چند كه در هر محيطي انسان هاي استثنايي مي توانند فارغ از همه مسايل آسايشي به كمالات دست يابند ولي اين جامعه و افراد استثنائاتي هستند كه نمي توان از آن به جامعه برتر و نمونه قرآني ياد كرد ؛ بلكه جامعه زماني مي تواند جامعه برتر قرآني باشد كه قابليت توليد انبوه انسان هاي فرهيخته و كاملي را داشته باشد كه بتوانند خلافت الهي را تجسم بخشند و ظهوري براي آن باشند.

از اين روست كه دست يابي به سعادت يعني آسايش مادي و آرامش معنوي و روحي به عنوان زيرساخت ها و بستر لازم جهت ايجاد جامعه برتر به عنوان هدف نخستين و ابتدايي مطرح مي باشد. جامعه مي بايست نخست تلاش كند تا به سعادت دست يابد و آرامش و آسايش را به صورت جمعي فراهم آورد تا انسان ها بتوانند در يك بستر مناسب استعدادهاي خويش را آشكار سازند و خلافت انساني را در همه گستره زمين به عهده گيرند. اين همان جامعه آرماني و ايده ال است كه در راستاي تحقق آن تلاش مي شود و اميد آن در دل هاي همگان از مسلمان و غير مسلمان وجود دارد و در آرزوي تحقق آن روز شماري مي كنند.

بنابراين مي توان گفت كه يكي از اساسي ترين شروط براي دست يابي به چنين جامعه اي تحقق امنيت است؛ زيرا در سايه سار امنيت است كه آرامش روحي و رواني و نيز فردي و جمعي بشر فراهم مي آيد و اقتصاد و تمدن شكوفا شده و به بالندگي مي رسد.

از آن جايي كه همواره در هر جامعه اي كساني هستند كه بر خلاف قانون و عدالت حركت مي كنند و مي كوشند با زياده خواهي خويش حقوق ديگران را پايمال و منابع و منافع آنان را مصادره و به نفع خود به كار گيرند جامعه از حالت عادي و رو به كمالي خويش دور مي شود. در اين حالت جامعه دچار بحران فقدان امنيت مي گردد كه خود بازدارنده سعادت جمعي بشر مي باشد. در اين حالت است كه مي بايست گروهي به مقابله با اين اشخاص برخيزند و به عنوان قايم بالقسط و به پادارندگان عدالت وارد عرصه عمل اجتماعي شوند.

در بسياري از موارد قيام عمومي براي به پاداري قسط و عدالت موجب مي شود تا اشخاص متجاوز كوتاه آمده و متاثر از فرهنگ عمومي از تجاوز و تعدي به حقوق ديگران فردي و يا جمعي دست بشويند ولي هستند كساني كه در شرايط خاموشي عمومي نسبت به تجاوزگري ها و تعدي ها و يا به سبب گستاخي و استكبار فردي و جمعي نه تنها از تجاوز دست بر ندارند بلكه با استعمار و استثمار برخي ديگر از افراد سست ايمان جامعه و وابسته به هوي و هوس بر تجاوز و تعدي هاي خويش بيافزايند و جامعه را در بحران فقدان امنيت قرار دهند. در اين حالت است كه تنها جهاد به عنوان تكليف و وظيفه عمومي مي تواند راه را بر متجاوزان به حقوق ديگران ببندد.

جهاد در اين مفهوم به معناي مقاومت و مقابله با متجاوزان به حقوق ديگري جمعي و فردي در راستاي ايجاد تحقق شرايط آرماني دست يابي به خلافت الهي است. از اين رو خود ماهيتي معنوي و آسماني مي يابد و از جنگ كه به معناي دست يابي به قدرت و مكنت است متفاوت مي شود؛ زيرا در جنگ هدف دست يابي به سرزمين و يا قدرت و مكنت و دفع زوري است كه براي اين مقصود به كار رفته است. اما در جهاد هدف ايجاد بستر مناسب براي تعالي و تكامل بشر در راستاي خلافت الهي است. از اين رو نقش تقرب به خدا به عنوان عنصر و مولفه اصلي خود را نشان مي دهد. در جهاد تفاوتي ميان اين نيست كه متجاوز هوي نفساني و يا اشخاصي بيروني يا جامعه و نهادي مدني باشد؛ از اين روست كه جهاد به دو حالت جهاد نفس يا جهاد اكبر و جهاد با متجاوز به حقوق انساني و اسلامي يا همان جهاد اصغر دسته بندي مي شود. شخص مجاهد نخست مي بايست خود را به گونه تربيت و پرورش دهد تا هواهاي نفساني بر جان و روحش چيره نشود و بر رفتارهاي وي مديريت نكند تا بتوانند خود نخست عامل به حقوق ديگران باشد. از آن جايي كه خواسته هاي دروني و هواهاي نفساني از درون آدمي بر او فرمان مي راند و به سبب پيچيدگي هاي شناختي آن، از چنين جهادي به جهاد اكبر ياد مي شود.

كسي كه بر نفس خويش چيره شود و مديريت آن را در دست گيرد مي تواند به عنوان قايم بالقسط در جامعه عمل كند و ديگران را به معروف عمل به عدالت و رعايت حقوق ديگران دعوت كند.

مشكلي كه در جهاد دروني و بيروني پديد مي آيد مقاومت هاي بسيار شديدي است كه گاه از سوي مستكبران و متجاوزان به سبب از دست دادن قدرت و مكنت غارت شده از ديگران انجام مي شود. اين مقاومت ها موجب مي شود كه خود شمشير از رو بربندند و به لشكر عدالت طلبان هجوم آورند. در اين حالت است كه تنها روحيه شهادت طلبي مي تواند عاملي مهم در برابر متجاوزان به حقوق ديگران و قسط خوران باشد.

از اين جاست كه نقش شهادت طلبي در جامعه اي مي تواند عامل مهم بازدارنده نسبت به متجاوزان باشد. به سخن ديگر از آن جايي كه متجاوزان به حقوق ديگران كساني هستند كه زندگي دنيا براي آنان اصالت دارد و اعتقاد و باوري به قيامت و روز حسابرسي و پاداش ندارند مي كوشند تا به هر شكلي شده است دنيا خويش ولو با از ميان بردن حقوق ديگران آباد كنند. اينان زماني كه دنيا خويش را ويران مي بينند بهادر و قدار شده و به جامعه حمله مي كنند تا بتوانند دنيا خويش را با مال ديگري آباد كنند. از اين روست كه روحيه جنگ طلبي در ايشان تقويت مي شود. در اين حالت كه تنها روحيه شهادت طلبي جامعه برتر و مومن مي تواند به عنوان عامل بازدارنده از هجوم دشمنان عمل كند.

جامعه شهادت طلب جامعه اي است كه به اين باور رسيده است كه در هر جهادي اگر پيروز يا كشته شود پيروز است؛ زيرا اگر پيروز شود مي تواند جامعه داراي امنيت و آسايش و آرامش را تحقق بخشد و زمينه هاي عمومي تعالي و تكامل بشر را فراهم آورد و اگر كشته شود به سبب آن كه به آخرت باور دارد اميد آن دارد كه از پاداش خاص مجاهدان و شهيدان بهره مند گردد و در آخرت در بهشت رضوان الهي به سر برد.

به سخن ديگر، هدف از جهاد ايجاد امنيت و آسايش و آرامش براي خود و جامعه است تا خود و جامعه در بستري مناسب بتواند به تعالي و تكامل و تقرب الي الله دست يابد. شخصي كه در مسير جهاد قرار مي گيرد و از جان خويش مايه مي گذارد در اوجي از تعالي قرار مي گيرد كه اشخاص ديگر سال ها مي بايست در زحمت و رنج بسيار به آن اوج برسند. از اين روست كه شهادت طلبي همانند ياران امام حسين (ع) معراج مومناني است كه در درون به كمال دست يافته اند و راه صد ساله را در مدتي كوتاهي از زمان اراده به جهاد تا شهادت طي مي كنند. از اين روست كه آنان پيشتازان دست يابي به مقامات بلند انساني هستند و همزمان با شهادت از رضوان الهي بهره مند مي گردند در حالي كه ديگران مي بايست سال ها نه تنها در اين دنيا بلكه در عالم برزخ و عوالم ديگر اين مسير را طي كنند كه در برخي از آيات هر روز آن را پنجاه هزار سال بيان مي كند. اين گونه است كه نمي توان درباره شهادت به سادگي سخن گفت.

از نظر قرآني شهيد انسان حاضري است كه بر حضرات و عوالم آگاه است. به اين معنا كه وي در مسيري قرار مي گيرد كه همزمان بر عوالم مادي و برزخي و الهي آگاهي دارد و از چكادي بلند همه چيز را ناظر و گواه است. از اين روست كه زمان را همانند كسي كه طي الارض مي كند در هم مي پيچد و با شهادت خويش در مقام حضور الهي مي نشيند و از نعمت هاي خاص رضوان الهي بهره مند مي شود.

آثار شهادت

براي آگاهي از مقام شهيد و شهادت بهتر است كه نخست نگاهي به آثار شهادت براي شهيد بر اساس آيات قرآني داشته باشيم.

قرآن يكي از مهم ترين آثار شهادت براي شهيد را امنيت مي شمارد. از آن جايي كه دغدغه امنيت عامل مهم جهادي شهيد بوده است خداوند نخستين نعمتي كه به شهيد مي بخشد امنيت كامل است. از اين روست كه در آيه 169 و 170 سوره آل عمران مي فرمايد كه شهيدان پس از شهادت خويش به نخستين چيزي كه دست مي يابند آرامش و امنيت است. اين گونه است كه پاداش ايشان از همان بدو ورود به عالمي ديگر همان چيزي است كه دغدغه آن را داشته اند؛ با اين تفاوت كه اين امنيت از هر نظر كامل و بي نقص است و خود از هر نظر داراي ارزش و اعتبار خاص است. به سخن ديگر اگر مجاهدان شهادت طلب دغدغه امنيت به عنوان بستر تكاملي را داشته اند به امنيت و آرامشي دست مي يابند كه خود كمال است و ارزش و جايگاه نفسي به مفهوم اصطلاحي آن را دارا مي باشد. به اين معنا كه خود امري كمالي و مطلوب است و نه اين كه مقدمه و بستر امر كمالي ديگري باشد.

از ديگر آثار آن رستگاري و پيروزي است. هر كسي مي كوشد تا در زندگي به هدف و مقصد كمالي خويش دست يابد و به سخني پيروز ميدان زندگي باشد. انسان هاي مجاهد شهادت طلب اين گونه با شهادت طلبي خويش به مقامي دست مي يابند كه مساوي با پيروزي و رستگاري است.(توبه ايه 20 و 11)

دست يابي به رضايت و خشنودي الهي ( بقره آيه 207 و آل عمران آيات 157 و 162 و توبه آيه 20 و 21)و بهره مندي از رحمت خاص خداوند از ديگر آثار شهادت است كه در آيه 157 سوره آل عمران بدان اشاره شده است.

انسان به هدف دست يابي به كمال مطلق به طور فطري و طبيعي حركت مي كند و حركات هاي خويش را سامان مي دهد و حتي كساني كه به كژراهه مي روند و گمراه مي گردند به طور فطري مي خواهند به كمال دست يابند ولي از آن جايي كه در تطبيق امر كمالي از نقصي دچار اشتباه مي شوند و يا طبيعت خويش را آلوده و از فطرت سالم به در برده اند كمال را در چيزي ديگر مي جويند كه عين نقص و كمبود و زيان است.

به هرحال هر كسي در جست و جوي كمال است و از آن جايي كه خداوند كمال مطلق است رسيدن به او مطلوب همگان است. تمام تلاش انسان در زندگي كوتاه و بلند خويش آن است كه از نقص بگريزد و راه كمالي را در پيش گيرد و به آن دست يابد. تحقق جامعه آرماني نيز به هدف ايجاد بستري لازم براي تحقق شرايط مطلوب جمعي تكاملي است. در اين راه انسان هاي شهادت طلب با نوشيدن شهد شهادت خود اين مسير را به سرعت غير قابل باوري طي مي كنند و به تقرب الي الله و كمال مطلق دست مي يابند.(آل عمران آيه 169 و توبه آيه 20)

آنان در مسير تكاملي خويش راه درست و كوتاهي را بر مي گزينند ( اعراف آيه 120 و 125 و شعرا آيه 46 و 50) و به شكلي هم چون پيامبران برگزيدگان خاص خداوند مي شوند.(آل عمران آيه 140)

هنگامي كه از دروازه شهادت به كمال مطلق تقرب مي جويند همه گناهان ايشان اصلاح مي شود و خداوند خود ضامن آن مي شود تا نقص ايشان را جبران نمايد و كارهايشان را اصلاح كند .(محمد آيات 4 و 5) و اين گونه است كه ديگر نسبت به گذشته و گناهان خويش حزن و اندوهي نخواهند داشت و چون بهشت را هنگام شهادت درك مي كنند و وارد آن شده و از نعمت هاي آن بهره مند مي شوند از قيامت و روز حسابرسي ترس و خوفي ندارند. از اين روست كه خداوند در باره شهيدان مي فرمايد كه آنان انسان هايي هستند كه " لاخوف عليهم و لا هم يحزنون ( آيه 170 سوره آل عمران ) يعني آنان نه ترسي از آينده و روز رستاخيز و محاسبه آن دارند؛ زيرا به بهشت وارد شده و از آن بهره مند شده اند ( آل عمران آيه 169 و حج آيه 58 ) و نه حزن و اندوهي نسبت به گذشته خويش دارند كه گناهاني را مرتكب شده اند ؛ زيرا كارهايشان اين گونه از سوي خداوند اصلاح شده و چيزي از آن باقي نمانده است تا از آن بترسند.( محمد آيه 4 و 5)

اين گونه است كه شهيدان انسان هاي مسروري هستند و شادماني و خوشحالي از همان دم شهادت در ايشان پديد مي آيد ؛ زيرا نه غم و اندوه گذشته را دارند و نه ترس از آينده قيامت و روز حسابرسي را؛ زيرا در همان دم شهادت از گناه پاك (محمد آيه 4 و 5) و از اندوه بازخواست رهايي مي يابند و با بهره گيري از بهشت و نعمت هاي آن وارد بهشت شده و از ترسي از رستاخيز و مشكلات و مواقيت آن ندارند.(آل عمران آيه 169)

جامعه و شهادت طلبي

جامعه مي بايست روحيه شهادت طلبي را به عنوان يك ارزش در خود زنده نگه دارد و ترسي از مرگ و كشته شدن نداشته باشد( آل عمران آيه 169 و 170 و نيز نساء آيه 69 و يس آيات 26 و 27) بنابراين صبر و پايداري در برابر كساني كه تجاوزگر و مستكبر هستند و حقوق جامعه را پايمال و زمينه هاي فساد و تباهي را در جامعه پديدار مي كنند امري ضروري و بايسته است و شخص مي بايست در برابر ايشان حتي شهادت مقاومت و پايداري نمايد.(اعراف آيات 124 و 126)

گروه هاي مومن و مسلمانان مي بايست براي شهادت طلبي حتي با يك ديگر پيمان ببندند و اگر كساني از هم پيمانان ايشان شهيد شدند آنان بر مقاومت و پايداري خويش بيافزايند تا به مقام شهادت نايل گردند و هيچ چيزي مانع آنان در راه دست يابي به سعادت جمعي جامعه و يا شهادت نشود.(احزاب آيه 23)

شهادت طلبي عنصري است كه مي تواند عدالت را در جامعه گسترش دهد و دشمنان عدالت را سركوب نمايد؛ زيرا يكي از علل و انگيزه هاي قيام و شهادت طلبي مقاومت در برابر ظلم و بي عدالتي است. (آل عمران آيه 21 ) بنابراين اگر مومنان و عدالت خواهان دربرابر ظالمان بيايستند و همه سختي ها و حتي مرگ را تحمل كنند جامعه روحيه مقاومت مي يابد وبه سادگي ظلم و ستم را نمي پذيرد.(همان )

مقاومت و شهادت طلبي مي بايست به گونه در جامعه ترويج شود كه حتي زنان نيز به اين گروه بپيوندند و شهادت طلبي را راهي براي رهايي جامعه از ظلم و بيداد و گسترش عدالت قرار دهند.(بروج آيات 4 تا 10 و تحريم آيه 11)

به هر حال جامعه شهادت طلب چون روحيه تهاجمي نسبت به ظالمان و ستمگران مي يابد مي تواند امنيت و آسايش و آرامش را به سوي جامعه بازگرداند و دشمنان را بترساند. يكي از علل و عوامل مهم ترس دشمنان اسلام اين است كه از روحيه جهادي و شهادت طلبي مسلمانان مي هراسند و اين گونه است كه در سال هاي اخير هجوم فرهنگي و تبلغياتي بسياري را براي نابودي اين فرهنگ آغاز كرده اند و حتي آيات جهاد و پاداش شهيدان را از كتاب هاي درسي مدارس اسلامي و عربي حذف كرده اند و قرآن هايي را چاپ و منتشر مي كنند كه اين آيات در آن تحريف شده و يا حذف شده است.

به نظر مي رسد كه قرآن راهكار مهم امنيت بخشي جامعه را تقويت روحيه جهادي و شهادت طلبي حتي در ميان زنان مي داند و با اشاره به زن نمونه و برتري چون آسيه مي كوشد تا اين روحيه را در ميان ايشان ايجاد و يا تقويت نمايد. باشد با بهره گيري از فرهنگ قرآني روحيه جهادي هم در جهاد اكبر وهم اصغر و روحيه شهادت طلبي همانند ياران امام حسين (ع) و ساحران موسوي (ع) در جامعه تقويت و گسترش داده و امنيت جامعه اسلامي را بالا ببريم و ضريب امنيتي را افزايش دهيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا