گفتاری پیرامون چیستی، عوامل و آثار برکت در زندگی
یکی از دعاهای سر زبان مردم، «خدا برکت بدهد!» است. همه مسلمانان این امر غیبی را باور دارند که دو چیز همسان و هم اندازه و میزان، میتواند آثار متفاوتی داشته باشد. به گونهای که بهرهمندی از یکی را به خوبی احساس میکنند در حالی که این سود و نفع را در دیگری نمییابند. اینجاست که مثال مال، خانه، علم وعمر متبرک پیش میآید و میگوییم: این مال یا این عمر خیلی برکت داشته است.
در مقاله حاضر علل و عوامل برکت بخشی و برکتدهی و تبرکيابی چیزی تبیین شده است.
مفهوم برکت در فرهنگ قرآن
برکت از واژه «برک» عربی به معنای سینه شتر است. وقتی عرب میگوید: برکت الناقه، یعنی شتر، سینه خود را به زمین زد و برخاست. سپس این کلمه به معنای دوام و رشد در هر چیز که همان «خیر» است به کار رفته است، زیرا شتر مهمترین ثروت و مال عرب بوده و این حرکت سینه شتر در هنگام نشستن و برخاستن که مقدم بر بقیه اعضاء است، مورد توجه قرار گرفته و آن را نشانه خیر و رشد و افزایش آن دانستهاند. (مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج1، ص 259)
براین اساس در اصطلاح برکت به معنای استقرار خیر از سوی خداوند، در یک چیز و یا ثبوت و پایداری خیر الهی در چیزی گفته شده است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 119، «برک») ابن منظور بیان کرده واژه برکت به معنای رشد و افزایش نیز به کار رفته است. (لسان العرب، ابن منظور، ج10، صص386 و 395 «برک»)
اما مفسران قرآن، با توجه به کاربردهای واژه برکت و مشتقات آن گفتهاند که برکت به معنای خیر نافع (تفسیر التحریر و التنویر، ج 24-22، جزء 24، ص244) و امری غیرمحسوس و اعم از مادی و معنوی است و این که بین برکت و نظام جاری اسباب و مسببات منافاتی نیست، چنانکه مفسران معتقدند برکت، امری نسبی است و در هر چیزی به حسب هدفی است که در آن نهفته است. (المیزان، ج1، ص280- 282)
اینکه علامه طباطبایی مسئله برکت را در چارچوب نظام اسباب و مسببات و علت و معلول تعریف میکند و میگوید مسئله برکت هیچ منافاتی با این نظام علی و معلولی ندارد، از آن جهت است که به نظر میرسد برکت در چیزی با نظام علی و معلولی در تضاد باشد، چرا که نظام هستی براساس نظام اسباب و مسببات و علت و معلول نهاده شده است، در حالی که اگر برکت را بپذیریم به این معناست این نظام مخدوش شده است، زیرا برکت آن است که دو چیز همسان، از نظر سود و منفعت متفاوت باشند، به گونهای که یکی آثار کمتر و دیگری آثار بیشتری داشته باشد بیآن که هیچ تفاوت محسوس و ظاهری در آنها نیست ولی این تفاوت در آثار به طور چشمگیری دیده میشود. به سخن دیگر ما دو دیگ غذا در اختیار داریم که یکی پنجاه نفر را سیر میکند ولی دیگر غذای صدنفر را تامین میکند به گونهای که همگان مدعی این معنا هستند که سیر شدهاند.
علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه برکت در چارچوب نظام علی و معلولی و سبب و مسببی میگنجد، براین باور است که نمیبایست اسباب و علل را تنها در اسباب مادی و محسوس محدود کرد؛ چرا که اسباب معنوی و غیرمحسوس و غیرمادی نیز در کار است. به عنوان نمونه اگر این قاعده را بپذیریم که: «انالله ابی ان یجری الامور الا باسبابها؛ خداوند ابا دارد که امور هستی جز از طریق اسباب جاری شود؛» باید گفت که اگر برای درمان دردی قرص و تزریقاتی میتواند مفید باشد، دعا و توسل نیز همان سببیت و علیت را داراست و این گونه نیست که اسباب در نظام هستی محدود به اسباب مادی باشد، بلکه اسباب معنوی و غیرمادی نیز همان تاثیر را داراست.
پس اگر دیده میشود که دو چیز همسان ازنظر ظاهری آثار متفاوت محسوسی دارند، به سبب تفاوتی است که از نظر اسباب معنوی با یکدیگر دارند. به عنوان نمونه این مال و غذا از جان پاکی به دست ما رسیده و آن دیگری از دست یک انسان عادی و معمولی؛ از همینرو، آثار متفاوت و محسوسی در خیررسانی به ما ایفا میکند.
نکته دیگری که علامه طباطبایی و برخی از مفسران در ارتباط با برکت برآن تاکید دارند مسئله نسبی بودن برکت است. آنان میگویند برکت از امور نسبی است؛ یعنی به حسب غرضی که در آن نهفته است مختلف میگردد، چون خیریت هر چیزی به حسب آن غرضی است که متعلق به آن میشود؛ مثل غذا خوردن که اغراض متعددی مانند: سیری، سلامتی، استشفاء و… را میتوان از آن اراده نمود و لذا چون غرض از دین تنها و تنها سعادت معنوی و یا سعادت حسی منتهی به معنوی است، لذا مقصود از برکت در لسان دین، آن چیزی است که در آن خیر معنوی و یا مادی منتهی به معنوی باشد. (نگاه کنید: طباطبائی، ترجمه المیزان، سیدمحمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، چاپ پنجم، ج 7، ص 389 و 390)
اقسام برکت
در آیات قرآنی، برکت به دو دسته اصلی آسمانی و زمینی تقسیم شده و خداوند به صراحت در آیه 196 اعراف از آنها سخن به میان آورده است. به نظر میرسد که برکات آسمانی شامل برکات معنوی و غیرحسی نیز میشود؛ چنانکه مراد از برکات زمینی همان برکات مادی و حسی است. از همینرو فرهنگ شناسان قرآنی (مصطفوی حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380ش، چاپ اول، ج 9، ص 71) و نیز مفسران در تعریف برکات آسمانی و زمینی آن را به معنوی و حسی دستهبندی کرده (ترجمهالمیزان، ج7، ص 389؛ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، چاپ اول، ج 6، ص 266؛ تفسیر روشن، ج 9، ص 71) و گفتهاند:
1- برکات آسمانی عبارت است از توجهات معنوی و رحمتهای روحانی که سبب گشایش و خوشی روح و وسعت قلبی و نورانیت باطنی و استفاضه از فیوضات الهی میشود.
2- برکات زمینی، برکاتی است که منشأ آنها از زمین است مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعات و حیوانات دریایی، صحرایی و هوایی و آنچه مورد استفاده انسانها قرار میگیرد.
از آیات قرآنی به دست میآید که برکت، همچنین میتواند زمانی و مکانی باشد. به این معنا که برخی از زمانها و برخی از مکانها دارای برکت هستند که خداوند برای آنها قرار داده است. به عنوان نمونه سحرگاهان دارای برکت است؛ چنانکه در امور مادی معامله پیش از نماز جمعه بیبرکت و پس از آن دارای برکت است.
اماکن مبارک
خداوند در آیات قرآنی برخی از اماکن را دارای برکت دانسته و از مردم خواسته تا با حضور در این اماکن از آثار مبارکی آنها استفاده کنند. از جمله سرزمینها و اماکنی که دارای برکت فراوان و خیر و برکت سرشار هستند، میتوان به کعبه (آل عمران، آیه96)، مسجد الاقصی (اسراء، آیه1)، سرزمین شام (اعراف، آیه 137؛ انبیاء، آیات71 و 81؛ سباء، آیه18)، فلسطین (اعراف، آیه137؛ اسراء، آیه1)، مصر (اعراف، آیه137)، وادی طور (قصص، آیات29 و30) و مانند آنها اشاره کرد که در آیات قرآن و روایات تفسیری بیان شده است.
زمانهای مبارک
همانگونه که خداوند اماکنی را مقدس و مبارک قرار داده و آنجا را سرشار از برکت کرده است، برخی از زمانها را نیز برکت داده است. از جمله زمانهایی که دارای برکت است، شبهای قدر است که خداوند به آن برکت داده است و از مردم خواسته آن را زمانی همانند زمانهای دیگر سال ندانند، بلکه آن را برتر از هشتاد سال و یا هزار ماه دانسته و از آن زمان خاص به هر شکلی چون احیا بهرهمند شوند. (سوره قدر)
خداوند شب قدر را به دلایلی از جمله نزول قرآن، نزول دایمی فرشتگان و آمدن روح اعظم و نیز تقدیر مقدرات هستی به عنوان شب مبارکی دانسته است. (دخان، آیات 3و 4)
البته زمانهای دیگری نیز دارای برکت و خیر است که میتوان به روزهای جمعه و زمان سحرگاهان و ماه رمضان اشاره کرد.
اشیاء و چیزهای مبارک
در آیات قرآنی برخی از چیزها به عنوان مبارک معرفی میشود. از جمله آب باران است که در آیه9 سوره ق به عنوان امری مبارک بیان شده است.
همچنین اسمای خداوند (رحمن، آیه78)، قرآن (انعام، آیات 92 و 155؛ انبیاء، آیه50؛ فرقان، آیه1) به عنوان امر مبارک و پربرکت برای بشر معرفی شده است.
انسانهای مبارک
برخی از افراد نیز دارای برکت هستند و وجودشان مبارک و میمون است. از جمله این افراد میتوان به حضرت عیسی(ع) اشاره کرد که خداوند آن را مبارک دانسته است. (مریم، آیات 30 و 31)
خداوند اهلبیت حضرت ابراهیم(ع) را نیز مبارک دانسته است. لذا حضرت اسحاق(ع) و حضرت اسماعیل(ع) به عنوان اهل بیت آن حضرت، مبارک معرفی میشوند. (صافات، آیات 109 و 113؛ هود، آیات 71 و 73 و آیات دیگر)
در روایات برخی از امامان(ع) به شکل خاص و برخی از مومنان به عنوان مبارک معرفی شدهاند. از جمله درباره امام جواد(ع) است که آن حضرت را وجودی پرخیر و برکت دانستهاند.
مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی از فردی به نام یحیی صنعانی نقل کرده است که میگوید: «دخلت علی ابیالحسن الرضا(ع) و هو بمکه و هو یقشر موزا و یطعم ابا جعفر(ع) فقلت له جعلت فداک هو المولود المبارک؟ قال نعم یا یحیی هذا المولود الذی لم یولد فی الاسلام مثله مولود اعظم برکه علی شیعتنا منه؛ در مکه خدمت حضرت رضا(ع) رسیدم. ایشان مشغول پوست کندن موز بود که به حضرت جواد(ع) میداد. گفتم: فدایت شوم همین است آن مولود مبارک؟ فرمود: آری یحیی! این همان مولودی است که در اسلام با برکتتر از او برای شیعیان ما متولد نشده است». (کلینی، اصول کافی، ج6، ص 361)
عوامل برکت
اما اینکه چه چیزی موجب برکت در زندگی بشر میشود، مسئله مهمی است که دانستن و عمل بدان بسیار ارزشمند است؛ زیرا بهره گرفتن از برکات الهی موجب میشود که زندگی انسان دگرگون شود و خیر کثیر نصیب او گردد.
برخی عوامل برکت عبارتند از:
1. ایمان: در آیات قرآنی نخستین عامل برکت، ایمان است. ایمان به عنوان مهمترین و اساسیترین عامل برکت معرفی شده است. (اعراف، آیه 96)
2. تقوا: دومین عامل برکت، تقوا است. البته باید توجه داشت که این دو عامل در کنار هم موجب برکت خواهند شد؛ ولی از آنجایی که مومن واقعی دارای تقواست و اهل تقوا اهل ایمان هستند و این دو در عمل از هم جدایی ندارند میتوان گفت که داشتن هر یک به معنای دیگری است و تکرار هر دو از باب تاکید است.
در حقیقت دو بال علم و عمل یعنی ایمان و تقوا است که آدمی را مبارک میکند و به سمت خیر کثیر و افزایش بهرهمندی نافع و پایا و مانا از امور مادی و معنوی میکشاند.
کسی به برکت میرسد که به غیب ایمان داشته باشد و بداند که خداوندی است که سببساز است و همه اسباب مادی و غیرمادی در اختیار اوست و دیگر اینکه به معاد اعتقاد داشته و خاشع در برابر خداوند بوده و به همه احکام و تکالیفی که بیان کرده عمل و اطاعت کند و بیتقوایی را کنار گذارد.
3. استغفار: سومین عامل، استغفار است؛ زیرا اهل ایمان گاه میشود عملی را مرتکب شوند که خلاف تقوا است و میبایست به سرعت استدراک کرده و آن را جبران کنند، این جاست که استغفار به مدد انسان مومن میآید و او را در مسیر درست قرار میدهد. خداوند در آیات 10 تا 13 سوره نوح میفرماید که اگر امت گناهکار، استغفار کند، از برکات آسمان و زمین بهرهمند خواهد شد. امام علی(ع) در این باره فرمودند: و قد جعلالله الاستغفار سببا لدرر الرزق و رحمه الخلق؛ خداوند استغفار را وسیله دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت به خلق قرار داد. (قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا؛ تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، سازمان چاپ و انتشار وزارت ارشاد، تهران، 1368ش، چاپ اول، ج13، ص 454)
البته باید توجه داشت که عامل اصلی در کسب برکت همان ایمان و تقواست که فکر و عمل آدمی را میسازد و استغفار به عنوان بازسازی اشتباهات وخطاها و قرار گرفتن دوباره در همان جایگاه است.
4- عوامل دیگر: از نظر قرآن هر عاملی که موجب شود انسان دچار بیایمانی و بیتقوایی شود عامل برکتزدایی از زندگی او خواهد بود. از این رو تکذیب پیامبران و مخالفت با آنان به عنوان عامل محرومیت از برکت معرفی میشود. (اعراف، آیه 96)
در روایات برخی ادعیه و رفتارها برای ایجاد برکت یا تقویت آن مطرح شده است. از جمله گفته شده برای اینکه همسر مبارکی داشته باشد دو رکعت نماز بخواند از خدا همسر مبارک بخواهد. در روایات این عمل مستحب شمرده شده است. (المهذب البارع ج3، ص 202)
رسول خدا(ص) میفرماید: «گردهها و قرصهای نان خود را کوچک بگیرید؛ زیرا با هر قرص کوچک نانی، برکت وجود دارد.» (بحارالانوار، ج 63، ص 272 و 349)
همچنین با بخشش و انفاق مال، برکت مال فزونی مییابد و علی(ع) هم در اهمیت این امر میفرماید: «برکه المال فی الصدقه؛ برکت مال در دادن صدقه است. (غرر الحکم، ج 1، ص 343) پس صدقه و انفاقات مالی نهتنها از مال نمیکاهد بلکه موجب برکت و افزایش بهرهمندی از آن میشود.
البته این برکتها در سایه عبادت و حقگرایی و وظیفهشناسی تداوم مییابد. دعا و ارتباط با خداوند، برکتهای زندگی را زیاد میکند. احترام به بزرگترها نیز در افزایش رزق و روزی تأثیرگذار است. در برخی روایتها آمده است: سه چیز است که در آن برکت وجود دارد: معامله مدتدار، قرض به هم دادن و مخلوط کردن گندم و جو برای مصرف خانه، نه برای فروش.» (کنزالعمال، ج 4، ص 47)
برخی عوامل محرومیت از برکت
برخی از کارها برکت را از زندگی آدم برمیدارد. رسول اکرم(ص) فرمودند: هر کس چیزی از حق برادر مسلمانش را نگه دارد و به او ندهد، خداوند برکت روزی را بر او حرام میسازد مگر آنکه توبه کند. (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 9، حدیث 1؛ وسایل الشیعه، ج 27، ص 225؛ مستدرک سفینه البحار، ج 2، ص 174)
درسایه اجرای عدالت، جامعه به کمال معنوی میرسد و دراین صورت، عنایت الهی شامل حال مردم میگردد و پس از آن، بارش برکات را شاهد خواهیم بود، چنانکه حضرت علی(ع) به این مهم اشاره میکند که: بالعدل تتضاعف البرکات؛ به سبب عدل، برکات چندبرابر میشود.» (شرح غرر الحکم، ج 3، ص 205)
از این عبارت برمیآید که در برکت، جنبه الهی و معنوی هم بسیار تأثیرگذار است و این به فزونی، تعالی و ماندگاری نعمت کمک میکند و در نهایت، انسان را به سلامت دنیوی و سعادت اخروی نزدیک میسازد.
ترک امر به معروف و نهی از منکر، عامل دیگر از بین رفتن برکت است، همان گونه که پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «تا زمانی که مردم امر به معروف و نهی از منکر کنند. و در کارهای خیر به یکدیگر یاری رسانند. نعمتها و خیرات از آنها رخت برنمیبندد، اما اگر این دو را ترک کنند، برکات از آنها گرفته خواهد شد و افراد ناباب بر آنان مسلط خواهند شد.» (تهذیب الاحکام، ج 16، ص 18، حدیث 22) همچنین از دیدگاه امام علی(ع) خیانت، یکیدیگر از عوامل برکت زداست:
«اذا ظهرت الخیانات، ارتفعت البرکات؛ زمانی که خیانتها آشکار شود، برکات از بین خواهد رفت». (غررالحکم، ح 4030 میزانالحکمه/ ج3/ ص198) در حقیقت، گناهان اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی، فاجعههای دردناک و هستیسوز جامعه بشری هستند که باعث خشم خداوند میشوند.
رباخواری، رشوهخواری و دیگر درآمدهای نامشروع، عامل دیگر برکتزدایی شمرده میشود، چنانکه امام موسیبن جعفر(ع) میفرماید: «به درستی که حرام برکت ندارد و اگر هم نشو و نمای ظاهری داشته باشد، برکتی در آن نیست». نکته مهم این است که شرط دستیابی به برکتهای آسمانی و زمینی، داشتن ایمان و تقوای بالاست و در پرتو تقرب الهی و اطاعت و فرمانبرداری از تعالیم انسانساز اسلامی و دوری از کجرویها و سرکشیهاست که خداوند خیرات و برکات خویش را به بندگان هدیه میکند. (مجمعالبیان، طبرسی، ذیل آیه 96 سوره اعراف)
ترک نماز، از عوامل برکتزداست. حضرت زهرا(س) درباره رخت بربستن برکت از عمر و مال انسان بینماز میفرماید: «یرفعالله البرکه من عمره و یرفعالله البرکه من رزقه» (بحار/ ج80/ ص21)
هرگاه کمفروشی در میان مردم رواج یابد، خداوند آنان را به خشکسالی و قحطی دچار میسازد، چنانکه حضرت علی(ع) از قول پیامبر(ص) درباره زیانهای کمفروشی میفرماید: رسول خدا(ص) فرمود: پنج چیز از لوازم پنج چیز است، کسانی که پیمانشکنند دشمنشان بر آنها مسلط شود؛ و کسانی که برخلاف آنچه خدا گفته قضاوت کنند فقر میان آنها رواج یابد؛ و کسانی که بیعفتی میان آنها رواج یابد مرگ ناگهانی میان آنها شایع شود؛ و کسانی که کمفروشی پیشه کنند به قحطی دچار شوند؛ و کسانی که زکات ندهند به خشکسالی مبتلا گردند. (نهجالفصاحه حدیث شماره 1457)
ترک زکات، همچنین اگر زکات مال پرداخت نشود، به فرمایش حضرت امیرمؤمنان(ع) مردم گرفتار بیبرکتی در زراعت، میوه و معدن میشوند: اذا منعوا الزکاه، منعتالارض برکاتها منالزرع و الثمار و المعادن؛ هرگاه که مردم زکات خود را نپردازند، زمین برکت خود را از زراعت و میوهها و معدنها دریغ میدارد. (اصول کافی، ج2، ص374)آنچه بیان شد تنها گوشهای از مسائل و عوامل و آثار مربوط به برکت بود و بیشک بیان همه مطالب در این خصوص نیازمند کتابی مفصل است.