اخلاقی - تربیتیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

موانع اندیشه و تفکر از نظر قرآن

samamosشرافت و برتری انسان در همان اندیشه ورزی وی است. اگر اندیشه ورزی را از انسان برگیرید چیزی جز پوست و استخوان و یا همان جانوری نخواهد بود. این گونه است که اندیشه را مقام بلندی در نزد همگان است و هر کسی را سبب خردورزی و اندیشه ورزی بها و ارزش می نهند.

انسان هر چند دارای عقل و خرد است و عموم مردم جز مجنون ها و دیوانگان از آن به شکلی بی بهره هستند ولی آن چه به انسان بها و ارزش واقعی نفس داشتن عقل و خرد نیست، بلکه ارزش و بهای واقعی برای خردورزی و اندیشه ورزی بشر است. اگر کسی عقل و خرد خویش را به کار نگیرد و تعقل و تفکر نداشته باشد، بهای واقعی انسانیت را از آن خود نخواهد کرد. از این روست که خردورزی و اندیشه ورزی است که انسان را به جایگاه واقعی انسانیت می رساند. بسیاری از مردم با آن که دارای عقل هستند ولی یا آن را به کار نمی گیرند و یا به درستی آن را به عنوان مدیر و مدبر نفس انسانی قرار نمی دهند. البته بسیاری را نیز می توان یافت که پندارگرا و پندارورز می باشند ولی آن را به عنوان خردورزی مطرح می کنند. به این معنا که قوای متخیله و خیال وی مدیریت شخص را به دست دارد و شخص گمان می کند که از خرد بهره می برد.
این مطلب نشان می دهد که برای تفکر و اندیشه ورزی بشر موانع و مشکلات چندی است که می بایست از سر راه برداشته شود. به سخن دیگر هر چند که مقتضای تفکر و اندیشه ورزی فراهم است ولی گاه موانعی موجب می شود تا اندیشه ورزی تحقق نیابد. 
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با تحلیل مفهومی اندیشه و تعقل و تفکر ، موانع اساسی اندیشه ورزی و تفکر را تبیین و تحلیل نماید.
چیستی اندیشه و تفکر
هر کسی می کوشد تا خود را خردورز و اندیشمند معرفی نماید؛ زیرا هیچ انسانی دوست نمی دارد که متهم بی خردی شود. البته از بی خردی یعنی فقدان قوه عاقله تا عدم به کارگیری خرد فاصله زیادی است، زیرا انسان های بسیار هستند که دارای خرد و عقل می باشند و از قوه عاقله به سبب نفس و ماهیت انسانیت بهره مند می باشند ولی به اسباب درونی و بیرونی از آن به تمام و کمال بهره نمی برند و یا بسیار کم بهره می برند و یا اصولا از آن بهره ای نمی گیرند. این گونه است که درجات و مراتب شخصیت هر کسی را بر اساس نسبت بهره مندی وی از عقل و خرد می سنجند و ارزیابی می کنند.
خداوند انسان را موجودی خردمند و عاقل آفریده است؛ اما تا زمانی که انسان از عقل و قوه سرشته در ذات بهره نبرده باشد و آن را به فعلیت در نیاورد نمی توان برای وی ارزش و جایگاه واقعی انسانی جست. اصولا تکلیف و بسیاری از حقوق و تکالیف انسانی بر مدار فعلیت یابی عقل می باشد. این گونه است که با آزمون های چندی می کوشند تا عقل را در کودکان و نوجوانان به کار اندازند و زمینه برای تکالیف سخت دینی و اجتماعی و سیاسی واقتصادی فراهم آورند. از این روست که در شریعت و آموزه های دینی یکی از شرایط و پیش فرض های اصلی برای تکلیف عقل شمرده شده است که به معنای فعلیت یابی آن در شخص می باشد.
انسان عاقل هنگامی که عقل و خرد خویش را فعلیت می بخشد در مسیر کمال گام بر می دارد و مسئولیت ها و حقوق بسیاری بر دوش می گیرد. فعلیت بخشی عقل همان چیزی است که در زبان و فرهنگ عربی از آن به تفکر و تعقل یاد می شود و در ادبیات پارسی از آن به اندیشه ورزی تعبیر می گردد. این گونه است که اندیشمندان به سبب فعلیت بخشی به عقل خود در جایگاه خاص و ویژه ای از نظر خداوند و اعتبار اجتماعی در نزد مردم قرار می گیرند.
اندیشه و تفکر به فرآیندی گفته می شود که در آن عقل به عنوان ابزار محوری به کار می رود. تفکر که در زبان عربی از ماده فکر گرفته شده به معنای اندیشه ورزی است که همان حرکت ذهنی و سیر و مرور بر معلومات و دانش های حاضر در نزد خویش جهت دست یابی به مجهولی و روشنایی بخشیدن به آن می باشد.
در حقیقت انسان هرگاه با بهره گیری از دانش های موجود در نزد خود ، به کمک ابزار عقل بکوشد تا مجهول و ناشناخته ای را حل کند، تفکر کرده و اندیشه ورزیده است. 
علامه طباطبایی در کتاب شریف تفسیرالمیزان در تعریف تفکر می نویسد: تفکر نوعی سیر و مرور بر معلومات حاضر در نزد انسان جهت دست یابی به مجهول است.(المیزان ، ج 2 ، ص 248)
شیخ طبرسی، بزرگ مفسر شیعی در بیان تمایز تفکر از تذکر می نویسد: تفکر شناخت چیزی است هر چند که هیچ گونه اطلاعی از آن نداشته باشیم ؛ ولی تذکر موردی است که انسان از پیش با آن موضوع آشنا باشد.(مجمع البیان ، ج 5 و 6 ، ص 236)
بنابراین تفکر و اندیشه ورزی به معنای به کارگیری عقل در مسیر شناخت خود و هستی است. انسان با کشف هر مجهولی در ذهن و بیرون می تواند گام های بلندی به سوی تکامل و تعالی فرد و جمعی بردارد. از این روست که در ایات قرآنی تفکر و تعقل به عنوان معیار ارزش و کرامت آدمی در پیشگاه خداوند معرفی شده است.(انفال آیه 22 و فرقان آیه 44) در آیه 46 سوره سبا نیز مردم را به تفکر فردی و جمعی تشویق و سفارش می کند و آیات بسیاری دیگر نیز برای تبیین جایگاه و ارزش خردورزی و اندیشه ورزی وارد شده است که می توان به آیاتی چون 164 و 219 و 244 و 266 تنها از سوره بقره اشاره کرد که اگر بخواهیم فهرستی از ایات به دست دهیم خود بخشی از مقاله را به خود اختصاص می دهد.
کاربردهای واژگانی عقل در آیات قرآنی به گونه ای است که زمانی عقل و خرد ارزش و اعتبار می یابد و یا معیار سنجش و ارزش گذاری انسان ها می شود که به فعلیت در آید و انسان ها عقل خویش را به کار گیرند. این گونه است که در آیات قرآنی عقل صرف و محض معیار سنجش قرار نمی گیرد بلکه عقل و خردی معتبر و ارزشی می شود که به فعلیت در اید و به کار گرفته شود.
کارکردهای اندیشه 
هدف از اندیشه ورزی و تفکر آن است که شخص نسبت به خود و هستی شناخت کامل یابد و از همه ظرفیت ها و توانمندی ها و امکانات برای تعالی و تکامل خود و جامعه بهره گیرد. 
از آن جایی که در تحلیل و تبیین قرانی ، دنیا مزرعه و کشتزاری برای آخرت است و دنیا تنها گامی کوچک برای مسیری بی نهایت انسان است؛ بنابراین انسان می بایست تفکر و اندیشه خویش را در مسیری راهبردی و اساسی هدایت کند. این گونه است که در آیه 32 سوره انعام توجه به آخرت و مفتون نشدن نسبت به دنیا را مقتضای خرد و اندیشه واقعی و درست می شمارد. آیاتی دیگر چون 169 اعراف و 109 سوره یوسف نیز همین معنا را به شکلی دیگر تبیین و روشن می سازد.
برای دست یابی به این نوع از تفکر می بایست ، انسان با خردورزی به جایی برسد که همه هستی و آفریده های آن ، دارای هدف بداند. حقانیت و هدفداری در آفرینش هر چند که خود نتیجه تفکر درست و اندیشه راستین است ولی قرآن از انسان می خواهد که از همان آغاز تفکر خویش را به چنین برایندی پیش برند؛ زیرا هر گونه کژروی به معنای آن است که تفکر در مسیر درست و واقعی خود قرار ندارد، به این معنا که موانع جدی در تفکر واندیشه وجود دارد که اجازه نمی دهد تا تفکر و اندیشه کارکرد درست و واقعی خود را نشان دهد.
به سخن دیگر ، اندیشه ورزی درست به این نتیجه طبیعی می رسد که توحید حق است(بقره آیه 73 و 164 و 266 و آیات دیگر) و جهان در مسیر کمالی و هدفمند در حرکت می باشد.(انعام آیه 32)
کارکرد و برآیند طبیعی چنین رویکردی چیزی جز خشوع در برابر خداوند و اموزه های وحیانی (حشر آیه 21) شناخت دشمن و پرهیز از آن (آل عمران آیه 118) و عمل به حقایق دینی و آموزه های قرآنی ( حشر آیه 21 و یونس آیه 42 و نحل آیه 44) و گرایش به معاد و رستاخیز (آل عمران آیات 191 تا 194 و آیات دیگر) و رهایی از دوزخ (ملک آیه 10) نمی باشد.
البته برای تفکر واندیشه کارکردها و اثار بسیاری دیگری است که در این جا به همین مقدار بسنده می شود.
آزادی اندیشه و موانع آن 
هر چند که تفکر سیر درونی و در ذهن و باطن آدمی است ولی نیازمند رهایی از بندها و قیود چندی است. از این روست که اندیشه نیز مانند بیان نیازمند رهایی و ازادی از این موانع و قیود است.
از مهم ترین قیود و موانع که قرآن به آن اشاره می کند هواهای نفسانی است. خداوند در آیه 43 و 44 سوره فرقان مهم ترین مانع از خردورزی را هواهای نفسانی بر می شمارد؛ زیرا انسانی که گرفتار قواهای نفسانی است و به خرد اجازه نمی دهد تا مدیریت و مهار نفس را به دست گیرد نمی تواند در مسیر کمال گام بردارد؛ زیرا هر بخش از قوای شهوانی می کوشد تا بیش از حق خویش از جان و جهان بهره برد و این گونه است که افراط و زیاده روی رخ می دهد.
قوه متخیله و خیال هنگامی که مدیریت نفس را به عهده گیرد به عقل اجازه نمی دهد تا با مدیریت و کنترل تمام قوای انسانی حق هر یک را ادا کند.
برای این که انسان به آزادی اندیشه دست یابد لازم است تا عقل مدیریت ادمی را در دست گیرد ولی هماره طاغوت درون یعنی هواهای نفسانی در کنار طاغوت بیرونی اجازه نمی دهد تا آزادی واقعی اندیشه تحقق نیابد.(زمر آیات 17 و 18)
قرآن در همین آیات تبیین می کند که طاغوت با شیوه گفتمان سازی و چیره سازی ان از طریق غرقه سازی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد به گونه ای که خرد و اندیشه گرفتار دامی ناپیدا می شود که چنان دور شخص و جامعه را با تارهای بسیار و لایه لایه می تند که شخص از مسیر کمالی بیرون می رود.
طاغوت بیرونی همانند طاغوت درونی می کوشد تا تنها یک گفتمان غالب شود و اجازه نمی دهد تا گفتمان های دیگر یا شکل گیرد و یا خودنمایی کند. این گونه است که ازادی اندیشه به سبب محدودیت در بیان عقایدو افکار از آدمی و جامعه سلب می شود. 
بسیار دیده شده است که رسانه ها با توپخانه سنگین خویش یک گفتمان را بر جامعه چیره می سازد و با افکار سازی نمی گذارد تا افکار و عقاید دیگر خود را معرفی و نشان دهد. این گونه است که به شکلی نامحسوس و با قدرت نرم ، طاغوت اندیشه خاصی را بر جامعه تحمیل می کند و پذیرش آن را به شکلی نرم برای همه شدنی می کند. این جاست که قرآن با شکستن این محدودیت و تارها و دیوارهای ناپیدای گفتمان غالب می کوشد تا اجازه به دیدگاه و افکار و اندیشه های دیگر داده شود تا خود نمایی کنند. این گونه است که خداوند از بیان اقوال و اراء و انتخاب ازاد اندیشه می دهد .
به سخن دیگر، ازادی بیان برای ایجاد شرایط مناسب برای انتخاب ازاد اندیشه است(زمر آیات 17 و 18) ولی گاه اصولا اگر آزادی واقعی وجود نداشته باشد نمی توان از آزادی اندیشه سخن گفت؛ زیرا بسیاری از اندیشه ها به سبب همان دیوار بلند تقلید وطاغوت و افکار سازی و گفتمان سازی غالب امکان ظهور و بروز نمی یابد. این گونه است که آزادی اندیشه در بند طاغوت و تقلید و افکار سازی و گفتمان سازی دروغین غالب قرار می گیرد.
خداوند در آیه 170 سوره بقره و 67 سوره انبیا و 20 و 21 سوره لقمان تحقق آزادی اندیشه را به دوری از تقلید کورکورانه مشروط می سازد؛ زیرا سنت ها و قوانین و گفتمان های غالبی که به عنوان نظریه برتر و یا علم واقعی به خورد مردم می دهند خود به عنوان مهم ترین مانع از تحقق اندیشه است. بنابراین رهایی از بند تقلید های کورکورانه مهم ترین عامل برای تحقق ازادی اندیشه است.
سنت ها و رسومی که در جوامع حاکم است موجب می شود تا تعصب در انسان پدید آید و همین تعصب خود عامل و مانع مهمی در برابر اندیشه می شود و خرد را به سمت و سویی می برد که ناتوان از خردورزی راستین می شود. خداوند در آیاتی چون 170 سوره بقره و نیز 103 و 104 سوره مائده از تعصب به عنوان مانع تعقل و اندیشه درست یاد می کند و به انسان هشدار می دهد تا با پرهیز از تعصب و تقلیدهای کورکورانه از سنت ها و اداب قومی و فرهنگی اجازه تحول و تغییر به سوی کمال را به خود و جامعه بدهند.
به نظر می رسد که مهم ترین علل و موانعی که موجب می شود تا ازادی اندیشه در جامعه ای فراهم نیاید، هواهای نفسانی از درون و گفتمان های غالب و تعصب و تقلید های کورکورانه از بیرون است که به شکل طاغوت مانع اصلی ازادی اندیشه می شود.
جامعه اگر بخواهد در مسیر تعالی و کمال حرکت کند می بایست از آزادی اندیشه با مانع زدایی حمایت کند. این بدان معناست که شخص و جامعه اجازه ندهند تا گفتمان های غالب در جامعه به گونه ای باشد که شخص و جامعه اجازه شنیدن اندیشه ها و افکار دیگر را نداشته باشد؛ زیرا چنان که دیده و گزارش شده جامعه نوح (ع) به سبب همین گفتمان غالب منفی است که از درون می پاشد و فرزندان هنگامی که متولد می شوند ناتوان از درک و فهم واقعی می باشند.(نوح آیه 26)
انسان و جامعه ای که نتواند شرایط مناسبی برای ازادی اندیشه فراهم اورد فرصت این را پیدا نمی کند تا در مسیر کمالی حرکت کند و در نتیجه از درون سقوط می کند و موجبات تباهی فراهم می اید. خداوند در آیه 179 سوره اعراف و 22 سوره انفال و 44 سوره فرقان فقدان اندیشه در جامعه ای را موجب سقوط انسان به مرتبه حیوانیت می شود.
در همین فرآیند دور شدن از اندیشیدن است که بدعت گزاری ها (مائده آیه 103) بی ادبی و هنجارشکنی (حجرات آیه 4) احاطه زشتی ها و پلیدی ها (یونس آیه 100) اختلاف وواگرایی اجتماعی (حشر آیه 14) غفلت از خداوند و اهداف هستی (اعراف ایه 179) در شخص و جامعه پدید می اید. 
برای رهایی از این امور می بایست با موانع زدایی و ایجاد شرایط مناسب برای خود از طریق تزکیه و خودسازی و ایجاد زمینه های اجتماعی و رهایی از گفتمان غالب ، آزادی اندیشه را تحقق بخشیم

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا