اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیمعارف قرآنیمقالات

خوب زیستن از نظر امام سجاد(ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

خوب زیستن هنر انسان هایی است که دارای عقل و خردی کامل هستند. اگر کسی بخواهد خوب زیست کند باید خوب و بد را بشناسد و با چراغ عقل در میان خوب و بد زندگی بگردد و خوب ها بلکه خوب ترین ها را برگزیند و عقلش پای بند بر اسب سرکش شهوات شود و اجازه دهد تا این خوب ترین ها را به کار گیرد. اما این که خوب ترین ها چیست؟ برای توده مردم سخت و دشوار است. پیشوایان دین مصادیق خوب ترین ها را بیان کرده اند تا کار بر مردمان آسان شود.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به سخنان امام سجاد (ع) بر آن است برخی از مصادیق آن را بیان کرده و شیوه خوب زیستن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

وحی و عقل

درباره نسبت عقل و وحی بسیار گفته و نوشته اند. البته باید توجه کرد که بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، عقل چراغ است و بی گمان چراغ تنها نشان می دهد که چه چیزی دربرابر انسان است، اما این که خوب و بد است، این را فطرت درک می کند و که آینه الهامات الهی است. البته از آن جایی که عقل انسانی و فطرت الهی گاهی به گناه و خطا دسیسه و دفن شده و یا زنگار می گیرد نمی تواند خوب بتابد. پس با این چراغ های کم نور عقل و فطرت دفن شده قلب نمی توان راه را به درستی در میان فتنه ها و شبهات یافت. این جاست که وحی به عنوان حقیقت یاب و حقیقت گو ظاهر می شود و اهل وحی هستند که مصادیق را معلوم و مشخص می کنند.

از این روست که بی کتاب و عترت (نه سنت) نمی توان حقیقت را دریافت و به کمال رسید. پیامبر(ص) موفقیت انسان و تنها راه رسیدن وی به بهشت و نوشیدن از کوثر الهی را تنها همراهی قرآن و عترت(ع) دانسته است و در حدیث ثقلین بر این مطلب تاکید کرده است. امام سجاد(ع) نیز می فرماید: إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَ الاّْرأ الْباطِلَةِ، وَ الْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَ لایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَ مَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَ الرَّأی هَلَكَ؛ به وسیله عقل ناقص و نظریه‌های باطل، و قیاسهای فاسد و بی اساس نمی‌توان به دین خدا دست یافت؛ تنها وسیله رسیدن به دین واقعی، تسلیم محض می‌باشد؛ پس هركس تسلیم ما اهل بیت باشد (از هر انحرافی) در امان است و هر كه به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت ‏خواهد بود. و شخصی كه با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین را دریابد، هلاك می‌گردد.‏( مستدرك الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25)

البته این بدان معنا نیست که ما در آیات قرآن تامل و تدبر نکنیم، چرا که آن حضرت خود می فرماید: آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها؛ آیه‌های قرآن، هر كدام آن، خزینه علوم (خداوند) است، هر گاه خزینه‌ای باز می‌شود شایسته است كه خوب در آن بنگری.‏( مستدرك الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3)

اما برای این که حقیقت تبیین شود و مصادیق آن دانسته شود باید به در خانه اهل بیت(ع) رفت و از آنان راهنمایی گرفت بلکه حتی به حبل الهی که در دستان ایشان است آویخت.

بندگی و تقوا

اصول زندگی از نظر اسلام و پیشوایان بندگی و عبودیت خداوند است. امام سجاد(ع) به عنوان وارث پیامبران و آموزه های آنان، همان اصلی را بارها تکرار می کند که همه پیامبران بدان دعوت می کردند. بنابراین، بهترین شیوه زیستن، بندگی است که در قالب تقوای الهی خود را نشان می دهد و ملاک کرامت انسانی است.(حجرات، آیه 13) امام می فرماید که سرور مردمان و برترین افراد در دنیا، سخاوتمندان و در آخرت اهل تقوا هستند. ایشان می فرماید: سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاتْقیاء؛ در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.‏( مشكاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77)

حق مداری و ظلم ستیزی

خوب زیستن در حق مداری و مبارزه با باطل در همه اشکال و اقسام آن از جمله ظلم و بی عدالتی است. امام باقر(ع ) فرمود: پدرم – امام سجاد(ع) – در‌ لحظات آخر عمر، مرا به‌ سینه اش چسبانید ‌و‌ فرمود: پسر جان ! تو‌ را‌ وصیت مى كنم به‌ آنچه پدرم -امام حسین(ع)- هنگام شهادت به‌ ‌آن وصیت كرد ‌و‌ فرمود: پدرش به‌ ‌آن سفارش كرده است: «یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ؛ ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، هیچ یاری کننده ای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.(الکافی،ج 2، ص 331، باب الظلم ، حدیث 5)

امام باقر(ع ) هم چنین فرمود: هنگامى كه‌ پدرم لحظات آخر عمر را‌ مى پیمود، مرا به‌ سینه اش چسبانید ‌و‌ فرمود: پسر جان ! تو‌ را‌ به‌ همان چیزى كه‌ پدرم (امام حسین علیه السلام ) هنگام شهادت به‌   ‌آن وصیت كرد، سفارش مى كنم ‌و‌ ‌آن اینكه : یا بنى اصبر على الحق وان كان مرا؛ اى پسر جان ! در‌ راه حق ، استقامت كن ، گر چه تلخ باشد. (الکافی،ج 2، ص 91، باب النصر، حدیت 13)

البته این دو سفارش در یک مجلس بیان شده ولی از آن جایی که در کتب از جمله اصول کافی برای تبویب و موضوع نگاری تقطیع و جدا شده به این گونه در آمده است. پس آن حضرت (ع) به فرزندش در هنگام وصیت همان سفارشی را دارد که امام حسین(ع) در هنگام شهادت بیان کرده است. این نشان می دهد که حق مداری و ظلم ستیزی از اصول بنیادین دین اسلام است.

با نگاهی به آموزه های قرآنی این معنا آشکار و هویدا می شود که صراط مستقیمی که پیامبران در آن گام برداشتند و بر مدار آن عمل وحرکت کرده و از برخورداران نعمت الهی شدند، همان ظلم ستیزی و حق مداری بوده است. خداوند سوره فاتحه بیان می کند که مومنان و مسلمانان باید از خداوند درخواست کنند تا در راه مستقیم کسانی که به آنان نعمت داده شده هدایت شوند و سپس در آیه 69 سوره نساء، آن صراط مستقیم نعمت داده شدگان را بیان می کند که شامل راه پیامبر(ص)، النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ است. اما در این آیات مشخص نمی شود که اینان بر مدار کدامین عنصر اساسی زندگی خود را سامان داده اند؛ ولی از داستان حضرت موسی(ع) بر می آید که حق مداری و عدم همکاری و پیشتبانی از مجرمان مهم ترین اصلی است که زندگی این برگزیدگان الهی بر مدار آن بوده است. خداوند می فرماید: قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ. گفت: پروردگارا! به پاس این که به من انعام کرده ای هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود.(قصص، آیه 17)

طاعت خدا، ترک عیب و انفاق محبوب

عبودیت و بندگی خداوند در کلمات قرآنی و روایی به اشکال گوناگون و الفاظ متفاوت بیان شده است. در حقیقت به هر شکلی مردم را به عبودیت دعوت می کنند. اما این که عبودیت به شکلی کامل می شود خود مساله ای که باید بدان توجه داشت. کسی واقعا عبدالله و بنده خداست که همانند خداوند عمل کند و صفات الهی را در خود بروز و ظهور دهد و به سخن دیگر خداگونه و متاله شود. برخی از کارها در زندگی نقش کامل تری را برای بروز و ظهور بندگی خدا و ایجاد و تحکیم ایمان دارد. از جمله این کارها می توان به بخشش از محبوب ها (آل عمران، آیه 92) و ترک عیب جویی و غیبت دیگران اشاره کرد.(حجرات، آیات 11 و 12)

امام سجاد(ع) می فرماید: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فیهِ مِنَ الْمُۆمِنینَ كانَ فی كَنَفِ اللّهِ، وَ أظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ ‏الْیَوْمِ الاْكْبَرِ: مَنْ أعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، و رَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ ‏قَدِمَها أوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَ رَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُكَ ذلكَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ؛ سه حالت و خصلت در هر یك از مۆمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش ‏الهی می‌باشد و از سختی‌ها و شداید محشر در امان است. اوّل آن كه به مردم چیزی را دهد كه از آنان برای خویش می‌خواهد (آنچه برای خود می‌پسندد را به آنان عطا كند)؛ دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنكه بداند آن حركتش در راه اطاعت خداست یا معصیت و نافرمانی او؛ سوّم از برادر مومن خود (به عیبی كه در خود نیز دارد ) عیب جویی نكند تا آنكه آن عیب را از خودش دور سازد.( تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3)

االبته باید توجه داشت که کسی که عیب جویی می کند خودش در همین دنیا به همان مبتلا خواهد شد. امام سجاد(ع) هشدار می دهد و می فرماید: مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ؛ هركس مردم را عیب جوئی كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست ‏می‌كنند.‏( بحار الا نوار: ج 75، ص 261، ح 64)

محاسبه نفس

انسان به جایی آن که سرگرم عیب و نقص دیگران باشد، سرگرم مشکلات و نواقص خود باشد و در تکمیل خود بکوشد. پس به جای محاسبه دیگران و سبک و سنگین کردن زندگی و رفتار آنان، خودش را در ترازوی عدالت بگذارد و همراه وزن کند و ارزش خود را بسنجد تا بتواند در اندیشه برطرف کردن نواقص خود باشد.

آن حضرت(ع) می فرماید: یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَ ما كانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ ‏هَمِّكَ، وَ ما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعارا؛ ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود مادامی كه از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌(نفس) از كارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.( مشكاة الا نوار: ص 246، بحارالا نوار: ج 67، ص 64، ح 5)

پس کسی به خود مشغول است دیگر وقت نمی کند تا به عیب دیگران بپردازد وعیب جویی و غیبت نماید. این گونه است که با محاسبه نفس و اشتغال به خود از دیگران غافل خواهد شد و خود را از هلاکت نجات می دهد. از این روست که اشتغال به خود در دستور کار باید قرار گیرد و انسان هماره به خود و کارهایش مشغول باشد و بکوشد تا خودسازی نماید. در این صورت اهل نجات خواهد بود؛ چنان که امام سجاد(ع) می فرماید: ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُۆْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَإشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُكأء ‏عَلی خَطیئَتِهِ ؛ سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود: نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان؛ مشغول شدنش به خویشتن با كارهایی ‏كه برای آخرت و دنیایش مفید باشد؛ و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏(تحف العقول: ص 204؛ بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3)

این کسی که بسیار می گرید از آن روست که نواقص و عیب ها و ضعف های خود را می بیند و تنها از خداوند می خواهد دستگیرش باشد و چون یکی از راه های جلب نظر الهی بکاء و انابه به پیشگاه اوست از این مسیر می کوشد تا خودسازی کند و به جای این دردش را به این و آن بگوید که کاری نمی توانند بکنند، به خدا می گوید که دانا و تواناست.(اسراء، آیه 109) از این روست که خداوند قلب حزین را دوست می دارد که از نقص خود غمگین است و در حقیقت در فکر خودسازی است و فریب برخی از توانایی هایش را نمی خورد و شاد دروغین نیست. امام(ع) می فرماید: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزینٍ، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍشَكُورٍ؛ همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده ‏شكرگزاری را دوست دارد.‏( كافی: ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25)

پس انسان باید هماره خود را زیر نظر داشته باشد و مراقب باشد تا نفس طغیان نکند و راه بیراهه نرود و خودسرانه کاری انجام ندهد. انسانی که خودش را نگه می دارد و صیانت می کند بهترین کار را در حق خودش کرده است. امان(ع) در این باره می فرماید: اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ؛ تمام سعادت و خوشبختی، حفظ (و كنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدی) از سوی خویش است.‏( تحف العقول: ص 201، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3)

چهار عامل کمال اسلام

اگر بخواهیم در مسیر درست زندگی قرار گیریم و بهترین زندگی را برای خود و دیگران درست کنیم باید کارهایی را داشته باشیم که نشانه کمال اسلام است؛ یعنی اهداف اسلام از زندگی در اعمال خودنمایی می کند که دانستن و عمل بدان ها خیلی مهم است. این اعمال بهترین و زیباترین شکل زیستن و زندگی را به آدمی می بخشد. امام سجاد(ع) می فرماید: : أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِیهِ كَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ وَفَاءٌ لِلَّهِ بِمَا یَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صِدْقُ لِسَانِهِ مَعَ النَّاسِ وَ الِاسْتِحْیَاءُ مِنْ كُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حُسْنُ خُلُقِهِ؛ چهار خصلت است كه در هركس باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ‏ملاقات می‌كند كه از او راضی و خوشنود است: ‏1. تقوای الهی با كارهایی كه برای مردم به دوش می‌كشد؛ ‏2. راست گویی و صداقت با مردم؛ ‏3. حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتی‌های در پیشگاه خدا و مردم؛ ‏4. خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانواده‌ی خود.‏(مشكاة الا نوار: ص 172؛ بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح 48)

در این سخن امام(ع) بر عناصری چون تقوای الهی، صداقت، حیا و خوش خویی تاکید می کند. شکی نیست که این عناصر به تنهایی می تواند زندگی آدمی را دگرگون کند و بهترین زندگی را برای انسان بسازد. کسی که زندگی اش را بر این چهار عنصر پایه گذاری کند می تواند سعادت را در دنیا و آخرت تجربه کند و بهترین زندگی را برای خود و دیگران فراهم آورد.

کمال مسلمانی و معرفت

همان طوری که کمال اسلام در آن امور بود، کمال معرفت و مسلمانی در این است که از اموری خود را حفظ کرده و از خلق و خویی خاص خود را بهره مند سازد.

ایشان (ع) در این باره فرماید: إنَّ الْمَعْرِفَةَ، وَ كَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَ قِلَّةُ ریائِهِ، وَ حِلْمُهُ، ‏وَ صَبْرُهُ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رها كردن سخنان و حرف‌هایی است كه به حالش ‏سودی ندارد. همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشكلات زندگی بردبار و شكیبا بودن و نیز دارای اخلاق ‏پسندیده و نیك سیرت بودن است.‏( تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 2، ص 129، ح 11)

پس عناصری چون صمت، ترک ریا، حلم ، صبر و خوش خویی مهم ترین عناصر مسلمانی است. یعنی اگر بخواهیم مسلمانی را بشناسیم و مسلمانی او را ارزیابی کنیم باید ببنیم که اهل صمت و خموشی است یا آن که پرگو و زیاده گوست؛ زیرا کمال عقل و ایمان در سکوت و صمت است. دیگر آن که آیا اهل اخلاص است یا آن که ریا می ورزد و سالوسی می کند؟ آیا عقل و صبر را با هم جمع کرده است؟ آیات صبر و استقامت در مصیبت ها و بلایا دارد؟ و آیا خوش خویی دارد یا بدخو است؟ این ها نشانه های مسلمانی است که باید در شخصی باشد و او را بدان ها ارزیابی کرد.

حلال خواری و اعتدال در غرایز

بسیاری از مردم زندگی خویش را به حرام خواری تباه می کنند. روایت بسیاری است که لقمه انسان را بدبخت و اهل شقاوت و دوزخ کرده است. کسانی که علیه امام حسین(ع) شمشیر زدند کسانی بودند که شکم هایشان از لقمه های حرام انباشته شده بود. خداوند در آیات قرآنی بر حلال خواری تاکید بسیار دارد، چنان که بر میانه روی و پاک و طیب خواری تاکید می ورزد.(بقره، آیه 168؛ مومنون، آیه 51؛ اعراف، آیه 31 و آیات دیگر) اقتصاد خانه و جامعه باید بر عنصر حلال و طیب و اعتدال سامان یابد. انسان باید حق همه اعضا را به درستی بشناسد و ادا کرده و ظلم و ستمی روا ندارد. حق شکم آن است که امام (ع) می فرماید: وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعأ لِقَلیلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِكَثیرٍ، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی ‏الْحَلالِ؛ حقّی كه شكم بر تو دارد این است كه آن را ظرف چیزهای حرام – چه كم و چه زیاد – قرار ندهی و (نیز) در ‏چیزهای حلال میانه‌روی كنی.‏( تحف العقول: ص 210؛ بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3)

امام (ع) در جایی دیگر می فرماید: مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّةِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ ‏بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ؛ كسی كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهای نیك، سرعت می‌نماید و شهوات را زیر پا می‌گذارد و ‏هركس از آتش جهنم هراسناك باشد به درگاه خداوند از گناهانش توبه می‌كند و از گناهان و چیزهای حرام روی برمی‌گرداند.‏( تحف العقول: ص 203، بحارالا نوار: ج 75، ص 139، ح 3)

بنابراین نباید انسان در پاسخ گویی به شهوات زیادروی کند و به میزان نیاز باید پاسخ گو باشد و اجازه ندهد که شهوات به ویژه شهوات غذایی و جنسی او را به حرام خواری و زناکاری بکشاند و اگر خطا و گناهی کرد به سرعت توبه کند و به سرعت از گناه و حرام روی برگرداند و اجازه ندهد که بدان عادت کرده و خو گیرد. آن حضرت می فرماید: إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ؛ با فضیلت‌ترین و مهمترین مجاهدتها، عفت شكم و عورت است از چیزهای حرام و شبهه ‏ناك.‏( مشكاة الا نوار: ص 157، س 20)

آن حضرت (ع) هم چنین در جایی دیگر می فرماید: ما مِنْ شَیْیءٍ أحبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ، وَ ما شَیْیءٌ أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ؛ بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب‌تر از عفت شكم و عورت نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند درخواست نیازمندیها به درگاهش ‍ می‌باشد.‏( تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 41، ح 3)

دست طلب بازداشتن

انسان باید در زندگی اهل کرامت و شرافت باشد و به سادگی کرامت و شرافت خود را به لقمه ای نفروشد و خود را ذلیل و خوار نگرداند بلکه هماره عزت مدار و عزت محور باشد. البته انسان به طور طبیعی از یک فقر ذاتی رنج می برد ولی هرگز نباید اشتباه کند و فقرش را به غنای کس یا کسانی پیوند زند که خود آنان نیازمند دیگری هستند. بهتر آن است که به خدای غنی حمید مراجعه کرد و از کسی خواست که بی منت می دهد و بی درخواستی احسان می کند و بی مسالتی از فضل خویش جان می بخشد و تغذیه اش می کند.(فاطر، ایه 15) بنابراین دست دراز کردن به سوی خلق همان ذلت و خواری است که باید انسان از آن پرهیز کند. امام سجاد(ع) می فرماید: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ ‏الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر؛ دست نیاز به سوی مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیا و كاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است(كه گریبانگیر شخص شده) و (اما) كم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است كه شخص به آن آراسته است.‏(تحف العقول: ص 186، بحارالا نوار: ج 71، ص 12، ح 2)

اهتمام به غذای جسم و روح

انسان مومن باید اهل تدبیر باشد و همه چیز را سبک و سنگین کرده و بسنجد. همان طوری که در غذای جسم باید ببیند که چه می خورد از کجا می خورد و چه اندازه می خورد، باید بداند که در غذای روح آیا این مسایل را مراعات می کند یا آن که تنها در مورد غذای جسم حساسیت دارد. در آیات قرآنی آمده است: فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَی طَعَامِهِ؛ انسان باید در خوراکش بنگرد و نظر کند.(عبس، آیه 24) در روایات است که فرقی میان غذای جسم و روح نیست. امام سجاد (ع) می فرماید: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ؛ تعجّب دارم از كسی كه به خاطر ضررهای غذا نسبت به ( تشخیص خوب و بد ) خوراكش ‍ اهتمام می‌ورزد ، چگونه نسبت به گناهان به خاطر زشتی و زیانش اهمیّت نمی‌دهد.( أعیان الشّیعة: ج 1، ص 645، بحارالا نوار: ج 78، ص 158، ح 19)

عذر پذیری

انسان باید بداند که جز اهل عصمت و طهارت(ع) که خدا ایشان را از هر گونه رجس و خطا و گناه و مانند آن پاک داشته(احزاب، آیه 33) دیگران همه در معرض خطر و فتنه و خطا و اشتباه و گناه هستند. بنابراین، همان گونه که دوست دارد که دیگران از خطا و اشتباهش بگذرند و پوزشش را بپذیرند او نیز باید عذرپذیر باشد. امام می فرماید: إ نْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ؛ چنانچه شخصی از سویی تو را بدگویی كند، و سپس برگردد و از سوی دیگر پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.‏( مشكاة الا نوار: ص 229، س 10، بحارالا نوار: ج 78، ص 141، ح 3)

این ها تنها گوشه ای از روش و شیوه خوب زیستن در مکتب امام سجاد(ع) است که به خوبی نشان می دهد که امام(ع) خوب زیستن را چه می داند و از پیروانش چه می خواهد؟ باشد با بهره گیری از این آموزه ها خودسازی کرده و خود را به شفاعت ایشان در دنیا و آخرت نایل سازیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا