اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

اخلاص، عوامل و آثار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

اخلاص از مهم ترین و اساسی ترین عنصر در پذیرش و قبولی اعمال است؛ زیرا اخلاص به معنای انجام عمل تنها برای خدا و تعبیر قرآنی، «وجه الله» است. بنابراین، ممکن است کسی مومن باشد و عمل صالح را انجام دهد، ولی به سبب آن که عنصر «اخلاص» و «وجه الله» در نیت باطنی شخص مراعات نشده، آن عمل صالح چون نماز و انفاق و صدقه صحیح باشد، ولی از نظر قرآن، مقبول نیست؛ زیرا عمل صالح از سوی مومنان زمانی، مقبول است که اخلاص در آن به تمامیت کمالی رسیده باشد و هیچ عنصر دیگری به عنوان انگیزه دخالت نداشته باشد.

اخلاص دینی در عبادت الهی

خدا در قرآن به پیامبرش فرمان می دهد تا خدا را در حالتی عبادت کند که دین را مخلصانه برای خدا انجام دهد.(زمر، آیه 11) این امر چنان اساسی در مساله عبادی بودن اعمال است که خدا باز در آیه 14 همین سوره می فرماید که من تنها و فقط برای خدا را مخلصانه عبادت دینی ام را انجام می دهم. تقدیم الله به عنوان مفعول در «الله اعبد» بیانگر این معنا است که «فقط» خدا معبود است و هر عمل دینی را تنها برای خدا مخلصانه انجام می دهد.

اصولا تسلیم در برابر خدا که هدف اصلی در اسلام و شرایع آن است، در همین عنصر اخلاص عمل عبادی دینی فقط برای خدا تحقق می یابد؛ از همین روست که پیامبر(ص) با آن که از نظر زمانی متاخر از دیگر پیامبران در اسلام آوری و تسلیم است، مامور می شود تا در سطح تسلیم به درجه ای برسد که «اول» در امر تسلیم باشد و به عنوان اول المسلمین قرار گیرد؛ یعنی از نظر مرتبت در اسلام و تسلیم هیچ کسی به سطح او نرسد و چنان خالصانه و مخلصانه عبادت دینی داشته باشد که هیچ کس به آن درجه و سطح و رتبه نرسیده باشد.(زمر، آیه 12)

در حقیقت، اخلاص پیامبر(ص) در ساحت دین داری و اسلام و تسلیم و عبادت تا سطحی بالا می رود که او را در مقام و منزلت «اول المسلمین» قرار دهد.

اخلاص تمام در محسن و متقی حقیقی

اخلاص یکی از کمالات در نیت افراد مومن است؛ زیرا بدون این کمال هیچ عملی صالح مورد پذیرش نیست. از نظر قرآن، تمامیت این کمال الهی را می بایست در محسنین و متقین جستجو کرد.

از نظر قرآن، خدا کسانی را به بهشت می برد که مومن و محسن باشند؛ یعنی ایمان را با احسان جمع کرده باشند. احسان هر نوع عمل نیکی است که از نظر عقل فطری و نقل وحیانی مقبول است. در حقیقت عقل فطری و نقل وحیانی به عنوان کاشفان حقیقت و مصادیق آن، کارهای نیکی را شناسایی می کنند و مردم را در قالب اصول اخلاقی یا احکام معروف بدان تشویق و ترغیب می کنند.

از نظر قرآن، هر کسی با ایمان و اخلاص عمل نیکی را انجام دهد به بهشت می رود: من اسلم وجهه لله و هو محسن.(بقره، آیه 112) یا می فرماید: من احسن دینا ممن اسلم وجهه لله  هو محسن(نساء، آیه 125) و نیز می فرماید: من یسلم وجهه الی الله و هو محسن.(لقمان، آیه 22)

البته از نظر قرآن، محسن حقیقی کسی است که هر عملی نیک و حسن را به قصد عبادت و بندگی خدا انجام می دهد و تنها خدا را می خواهد و برای او کاری را انجام می دهد. از این روست که پیامبر(ص) بر اساس آموزه های وحیانی قرآن در تعریف حقیقت احسان می فرماید: الاحسان ان تعبد الله کانک تراه و ان لم تکن تراه فانه یراک؛ احسان آن است که خدا را به گونه ای عبادت کنید که گویی او را می بینی و اگر او را نمی بینی پس او تو را می بیند.

پس از نظر قرآن، حقیقت احسان، انجام عمل عبادی به عنوان «وجه الله» است و این که بنده فقط خدا را در همه حال در برابر خویش داشته و در خود را در محضر خدا بیابد. این همان حقیقت اسلام و تسلیم و اخلاص حقیقی است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این حقیقت را می توان افزون بر «احسان» در حقیقت «تقوا» نیز یافت؛ زیرا کسی که در احسان  و تقوا چنان رشد کرده که این صفات و فضایل کمالی در شخص در سطح ملکه و مقوم در وی رسیده و شخص به عنوان محسن و متقی در آمده است، چنین شخصی در تمامیت اخلاص و اسلام و تسلیم قرار گرفته که مد نظر قرآن در رشد کمالی انسان است. از همین روست که خدا درباره قبولی اعمال متقین می فرماید: انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا فقط از متقین قبول می کند.(مائده، آیه 27)

فرق مُخلِصین و مُخلَصین

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اخلاص دو نوع است؛ اخلاص تفضلی و اخلاص اکتسابی. از نظر قرآن، همان گونه که کرامت به دو شکل تفضلی و اکتسابی تقسیم می شود ؛ چنان که کرامت انسان نسبت به مخلوقات تفضلی است(اسراء، آیه 70) و کرامت انسان نسبت به یک دیگر بر اساس کرامت اکتسابی است که با تقوای الهی به دست می آید(حجرات، آیه 13)، هم چنین اخلاص به دو نوع تفضلی و اکتسابی تقسیم می شود.

از نظر قرآن، اخلاص اکتسابی موجب می شود تا شخص «مخلص» به کسر لام در آید. از نظر قرآن، شرط پذیرش و قبولی اعمال این است که شخص به چنین اخلاصی دست یابد و کارهایش بر اساس اخلاص باشد که عمل برای خدا باشد.(زمر، آیات 11 و 14) از نظر قرآن، پیامبر(ص) نیز مامور به اخلاص در دین و اعمال دینی به این معنا است.(همان)

اما اخلاص تفضلی، اخلاصی است که خدا برای افراد خاصی داده است که از مصادیق بندگان خالص شده الهی و معصوم هستند که خدا برای آنان جایگاه و مقامی بلند قرار داده که از جمله آن ها رسالت و پیامبری و امامت و ولایت بر ثقلین از جن و انس است. از نظر قرآن، خدا بندگان خاص خویش را خالص کرده تا در مقام عصمت و خلوص تمام در خدمت اهداف حکیمانه الهی باشند. همین اخلاص است که اجازه می دهد تا آنان از چنان جایگاهی از عصمت برخوردار باشند که اولا هیچ کسی را نرسد تا به کمال آنان آسیبی برساند و راه عبادت خالصانه را بر ایشان بندد و ایشان را به گمراهی کشاند(حجر، آیات 39 و 40؛ ص، آیات 82 و 83)؛ دوم این که آنان در چنان جایگاهی از قرب الهی قرار داده شده اند که توصیفات آنان از خدا ناظر به حقیقت الله است و توصیفی کامل از خدا به دست می دهند. از این روست که خدا توصیف آنان را در حق خویش تایید و امضا می کند و می فرماید: سبحان الله عما یصفون الا عبادالله المخلصین؛ پاک و منزه است که خدا از آن چه توصیف می کنند، مگر توصیفی که بندگان خالص شده خدا می کنند.(صافات، آیات 59 و 60)

پس فرق میان اخلاص اکتسابی با اخلاص تفضلی در این است که دومی عنایت خاص الهی برای کسانی است تا در جایگاه عصمتی قرار گیرند و ماموریت های خاصی را به عنوان مظاهر اتم و اکمل الهی انجام دهند که همان امامت و رسالت و قرار گیری در مقام اسوه حسنه است که سرمشق کامل الهی برای رسیدن انسان به کمال شایسته و بایسته است. مخلصین تفضلی که همان معصومان هستند از جایگاه و مقامی برخوردار هستند که می توانند به عنوان مظاهر اتم و اکمل الهی، خدا را توصیف کرده و مردم را به سوی خدای حقیقی رهنمون سازند.

از نظر قرآن، وقتی خدا کسی را خالص می کند و در مقام «اخلاص» وارد می شود، دنیا و آخرت شخص به خلوصی می رسد که برتر از آن چیزی نیست؛ چنان که خدا ابراهیم(ع) چنان خالص کرد که در مقام عالی قرار گرفت.(ص، آیه 46)

از نظر قرآن، مومن واقعی کسی است که به سوی خدا بازگردد و اصلاحات داشته باشد و عصمت او به اعتصام الهی باشد و دین خویش را برای خدا خالص کرده باشد.(نساء، آیه 146) در حقیقت از آن جایی که دین خالص برای خدا است (زمر، آیه 3) کسی که مخلصانه در کاری وارد شود و عمل دینی خویش را خالص گرداند، به عنوان مومن به بهشت در می آید.(نساء، آیات 146 و 147)

خلوص کامل، عمل لوجه الله

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عمل صالح مومنان می تواند از روی خوف وخشیت عالمانه نسبت به جلال و عظمت الهی و دوزخ آن باشد، یا از روی طمع نسبت به بهشت الهی یا از روی محبت و لوجه الله باشد. از نظر قرآن، محسنین کسانی هستند که در سطح عالی تنها برای خدا و لوجه الله عبادت می کنند(اعراف، آیه 56)؛ چنان که مقربان و معصومان(ع) که همان مخلصین به فتح لام و خالص شده از سوی خدا هستند، هر کاری را انجام می دهند، «لوجه الله» است نه این که خدا از عمل ایشان تشکر کند و بهشت را به آنان بدهد یا پاداشی از سوی خلق به آنان داده شود.(انسان، آیات 8 و 9؛ روایات تفسیری)

البته آنان خوف عالمانه و خشیت از جلال الهی و دوزخ آن دارند(انسان، آیات 8 تا 10)، ولی این انگیزه عمل آنان نیست، بلکه انگیزه آنان فقط خدا و وجه الله است. البته «وجه الله» از نظر قرآن دو جلوه دارد که شامل وجه جلالی و وجه اکرامی است.(الرحمن، آیه 78) بنابراین اگر کسی وجه الله را ملاک عبادت قرار می دهد، به بهشت به عنوان وجه اکرامی خدا می رسد و از دوزخ به عنوان وجه جلالی آن در امان خواهد ماند. به سخن دیگر، «چون که صد آمد نود هم پیش ما است»؛ در حقیقت کسی که مخلصانه بندگی خدا می کند و کارهای نیک و صالح را انجام می دهد، نه تنها به عنوان «محسنین» به رحمت الهی از هر کسی نزدیک تر است(اعراف، آیه 56)، بلکه از بهشت بهره مند و از دوزخ در امان خواهد بود؛ زیرا چنین کسی عبادتش را لوجه الله دارد که او را بهره مند از دو وجه جلالی و اکرامی می کند؛ پس خوف از جلال خدا او را از دوزخ در امان نگه می دهد و طمع در جمال و اکرام الهی او را به بهشت می رساند.

عوامل اخلاص از نظر قرآن

با نگاهی به آن چه گذشت دانسته می شود که علم انسان به مقام خالقیت، ربوبیت و الوهیت الهی مهم ترین عوامل تحقق اخلاص در انسان به شکل اخلاص تفضلی و اکتسابی است؛ زیرا این خدا است که برای معصومان(ع) اخلاصی را می دهد تا آنان در چنان جایگاهی قرارگیرند که خدا را بر اساس وجه الله انجام دهند و ماموریت های الهی را انجام دهند و دیگران را نیز به کمال بایسته و شایسته ایشان برساند.

اما اخلاص اکتسابی در انسان افزون بر توجه و علم الهی به عناصر اصلی خالقیت و ربوبیت و الوهیت، همان راه یابی به سطح تقوا و احسانی است که انسان خدا را در مقام ذو الجلال و الاکرام می شناسد و بر آن است تا خود به مقام «وجه ربک ذوالجلال و الاکرام» برسد که مقام معصومان (ع) است.(الرحمن، آیه 27؛ روایات تفسیری)

در حقیقت هر چند که طمع و خوف عاملی است که انسان را ترغیب و تشویق می کند تا به بندگی خدا بپردازد ؛ اما چنان که گفته شد، مهم ترین و اساسی ترین عامل در اخلاص همان خدا را بایسته و شایسته خدایی دیدن است؛ زیرا کسی که خدا را چنان که هست می شناسد و وجه اکرام و جلالی خدا را می یابد و خود را معبود او می یابد و چون عبادت خدا در انسان ذاتی خلقت اوست(ذاریات، آیه 56) به طور فطری انسان گرایش به بندگی خدا دارد و می خواهد خدا را برای خدا بودن عبادت کند که همان عبادت خالصانه لوجه الله است که همان وجوه جلالی و اکرامی خدا است.

به هر حال، مهم ترین و اساسی عامل یا عوامل نیت اخلاص در اعمال به دور از هر گونه طمع و خوف و ریا و کارهای دیگر، همان شناخت و گرایش فطرت انسان به جایگاه خدا و وجه الله اکرامی و جلالی اوست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا