رهاورد اسراف هلاکت و دوزخ
نگاهی به ناهنجاری اسراف و تبذیر از دیدگاه قرآن
مسئله اقتصاد (به معنی میانهروی) در آموزههای وحیانی قرآن در کنار مسئله اعتقاد مطرح میشود که خود بهترین گواه در ارزش و جایگاه آن در زندگی بشر و سعادت دنیا و آخرت است. با نگاهی گذرا به واژه اقتصاد میتوان دریافت که میانهروی بنیاد آن را تشکیل میدهد و نمیتوان از اقتصاد و اصول و مولفههای آن گفت در حالی که به میانه روی و اعتدال توجه نداشت. این بدان معنا خواهد بود که بر اساس آموزههای قرآنی، هر گونه اسراف و تبذیر یا تقتیر و بخل و خساست، امری افراطی یا تفریطی و خروج از دایره اعتدال و اقتصاد است.
نویسنده در مطلب حاضر با واکاوی واژه اقتصاد، به مقوله اسراف و تبذیر پرداخته و معیار مصرف صحیح و اسراف را تبیین کرده است.
اقتصاد؛بهره گیری از مادیات به دور از افراط و تفریط
اقتصاد که از نظر قرآن در ردیف اصول اعتقادی است،(بقره، آیه ۳) دارای اصولی است که مهمترین آن اعتدال است. با نگاهی به واژه اقتصاد به معنای میانه روی و اعتدال(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قصد) میتوان این معنا را به سادگی به دست آورد. خداوند در آیاتی از جمله در آیه ۶۷ سوره فرقان از رفتار به دور از اسراف و تقتیر و میانه روی مبتنی بر قوام، سخن به میان میآورد. اسراف رفتاری افراطی در حوزه عمل اقتصادی است؛ چنانکه تقتیر نیز رفتاری تفریطی است. از نظر خداوند اگر رفتاری به دور از افراط و تفریط در عملکرد اقتصادی داشته باشیم، به اقتصادی میرسیم که در همین آیه از آن به قوام تعبیر کرده است.
از نظر آموزههای قرآنی، اقتصاد، قوام جامعه است.(نساء، آیه ۵) به این معنا که ستونی که خیمه گاه جامعه را استوار میکند و جامعه تحت استواری و ایستادگی آن، تحقق مییابد، همین اقتصاد است؛ زیرا اگر اقتصاد نباشد، آسایش و رفاهی نیز در آن جامعه نخواهد بود؛ پس اگر آسایش که یکی از دو مولفه اصلی سعادت در کنار آرامش است، در جامعهای نباشد، جامعهای که به این هدف شکل یافته است، دچار فروپاشی درونی میشود.
پس اقتصاد زمانی مقوم جامعه خواهد بود که به دور از افراط و تفریط و مبتنی بر اعتدال و میانه روی باشد. این بدان معنا خواهد بود که فعالیتهاى فردى و اجتماعى مربوط به تولید، مبادله و مصرف کالا و خدمات( تئورى اقتصاد خُرد، ص ۹) میبایست در این چارچوب انجام گیرد؛ وگرنه اقتصادی واقعی و اسلامی تحقق نخواهد یافت.
هر چند که تقتیر به معنای تنگ گرفتن و سخت گیری و خسارت تاثیر منفی در اقتصاد جامعه به جا میگذارد، ولی شکی نیست که اسراف و تبذیر بیشترین آسیب را در عملکرد اقتصادی دارد؛ چرا که خسیس با خساست در اموال خویش، خود از آن بهره نمیبرد، چنانکه به دیگری هم نمیدهد و بخیل نیز از انفاق مالی به دیگران خودداری میکند و از گردش سالم ثروت و منابع مادی اقتصادی و جریان آن در جامعه جلوگیری مینماید، اما بیشترین ضربه را به اقتصاد، رفتارهای افراطی مسرفان و اهل تبذیر میزند که چرایی آن در بیان معنا و آثار آنها بیان میشود.
به هر حال، آموزههای اسلامی برای اقتصاد جایگاهی همتراز اعتقادات در نظر گرفته و آن را مایه قوام جامعه میداند.(بقره، آیه ۳؛ نساء، آیه ۵)، اقتصاد اسلامی دارای اصولی است که مهمترین آنها اعتدال (فرقان، آیه ۶۷)، عدالت (بقره، آیه ۲۷۹؛ انعام،آیه ۱۵۲؛ رحمان، آیه ۹؛ حدید، آیه ۲۵)، گردش سالم ثروت به دور از انحصارگرایی(حشر، آیه ۷) وخودداری از گردش سرمایه و نقدینهها (توبه، آیه ۳۴) است. از نظر اسلام زمانی اقتصاد اسلامی تحقق مییابد که همه این اصول و مانند آن مراعات شود.
اسراف و تبذیر، دو رفتار غیر اقتصادی
با نگاهی به اصول اقتصاد اسلامی و احکام و قوانین آن، به روشنی دانسته میشود که گردش سالم اقتصادی زمانی خواهد بود که در همه حوزهها از منابع و ثروت تا تولید و توزیع و مصرف، اصول اسلامی رعایت شود و هر گونه اختلال در یکی از حوزهها به معنای اختلال در کل خواهد بود و تاثیرات منفی بر جامعه خواهد گذاشت.
وقتی منابع و ثروت مبتنی بر عدالت در جامعه به گردش در آید و تولید و توزیع به درستی انجام گیرد، اقتصاد از شکوفایی و رشد بهره مند خواهد شد و شیوههای مصرف تاثیر چندانی در اختلال روند اقتصادی به جا نخواهد گذاشت. اما با نگاهی به آموزههای اسلام به سادگی میتوان دریافت که الگوهای مصرف در همه فرآیند و روند اقتصادی تاثیر شگرف و مستقیمی به جا میگذارد. از اینرو به این بخش نیز توجه شده و الگوهای مصرف خاصی به عنوان الگوی مصرف قوام مطرح شده که به دور از افراط و تفریط در مصرف است.(فرقان، آیه ۶۷)
افراط در مصرف به دو شکل اسرافی و تبذیری انجام میگیرد. هر چند که برخیها اسراف و تبذیر را یک معنا گرفته اند، ولی تفاوت ظریفی میان آن دو وجود دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است.
اِسراف، به معناى تجاوز از حد در هر کارى که انسان انجام مىدهد(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه سرف) و نیز به معناى خطا، جهل و غفلت(اقربالموارد، سعید الشرتونی ،ذیل واژه سرف)است.
این واژه در قرآن به معناى زیادهروى در امور اقتصادى، زیادهروى در گناه و در بسیارى از موارد به معناى مطلق زیادهروى در کارى استعمال شده است. واژه اسراف در کاربردهای قرآنی اختصاص به حوزه اقتصادی ندارد و حتی گناهانی چون همجنس گرایی را شامل میشود. خداوند هر گونه خروج از اعتدال را اسراف میداند که میتواند در مسائل اعتقادی چون کفر و شرک(انبیاء، آیه ۹؛ غافر، آیه ۴۳)، یا رفتار اجتماعی چون ظلم و ستم، یا سیاسی(یونس،آیه ۸۳؛ دخان، آیه ۳۱) یا گناه اجتماعی و قانون شکنی و گرایش به نابهنجاریها(انعام، آیه ۱۴۱؛ اعراف، آیه ۳۱) بروز و ظهور کند.
با نگاهی به آیات و روایات میتوان گفت که واژه اسراف که بیش از ۲۳بار در آیات متعدد قرآن در اشکال مختلف به کار گرفته شده، به معنای هرگونه کوتاهی و زیاده روی و تجاوز از حد اعتدال و گرایش به سوی افراط و حتی تفریط است. (لسان العرب؛ ابن منظور؛ ج۶ ص ۲۴۳ و نیز مجمع البیان؛ طبرسی؛ ج۵ ص۱۹۲ والتحقیق؛ ج۵ ص۱۱۰) از این رو اسراف تنها به معنای افراط و تفریط نیست و اختصاصی به کوتاهی و یا زیاده روی ندارد. هرچند بیشتر در معنای زیاده روی و افراط به کار میرود ولی این موجب نمیشود که از اطلاق آن صرفنظر کنیم و تنها به معنی خروج از اعتدال به سمت و سوی زیاده روی بگیریم درحالی که این واژه دربردارنده هرگونه خروجی به سوی کم یا زیاده است. کمینه و یا بیشینه در هر امری را میتوان اسراف دانست.
در کاربردهای قرآن اسراف اختصاص به امری خاص مانند امور اقتصادی ندارد بلکه چنانکه گفته شد این واژه در آیات قرآن به معنای هرگونه خروج از اعتدال و میانه روی در مسائل بینشی، منشی و کنشی به کار رفته است. از این جهت گاه با مسئله قوام (حد وسط و اعتدال) هم معنا میگردد و خروج و تجاوز از حد وسط و میانه، اسراف نامیده میشود. (فرقان آیه ۶۷) و گاه با مسئله فساد ارتباط مستقیمی پیدا میکند (شعراء آیه ۱۵۱ و ۱۵۲)؛ زیرا هرگونه امری که برهم زننده تعادل در امور باشد به معنای اسراف خواهد بود و فساد نیز یکی از این حالات خروج و برهم زننده است.
چیستی تبذیر و ارتباط آن با اسراف
تبذیر نیز یکی از روش افراطی در رفتار است، اما بر خلاف واژه اسراف از گستره معنایی زیادی برخوردار نیست و تنها در حوزه عملکرد اقتصادی به کار میرود. تبذیر با اسراف از این جهت نوعی ارتباط مفهومی پیدا میکند؛ زیرا تبذیر به معنای ریخت و پاش بذر در شرایط نامناسب و به روشی نادرست است که این خود نوعی خروج از میانهروی و اعتدال و عدالت است. (التحقیق ج۱ص ۲۳۸)
در کاربردهای قرآنی، اسراف مفهومی فراگیر است که دربردارنده هرگونه خروج از اعتدال است. در این راستا انحراف و خروج از حق و عدالت در امور اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و مانند آن میتواند به عنوان امری اسرافی مورد سرزنش قرار گیرد و از آن بازداشته شود. همچنین به نظر میرسد که تفاوتی در این معنا نیست که تجاوز و خروج از اعتدال در کارهای مباح باشد یا کارهای غیرمباح؛ به این معنا که حتی اگر کسی در امور مباح مانند خوردن و آشامیدن از حد و اندازه بگذرد به عنوان مسرف شناخته میشود و باید از انجام آن خودداری کند و خود را به میانهروی نزدیک سازد.
امام صادق(ع) تبذیر را در کارهای خیر وارد نمیداند. به این معنا که اگر کسی در کارهای خیر هر مقدار انفاق و خرج و ریخت و پاش کند، اهل تبذیر نیست؛ چرا که این عمل در راستای اطاعت خداوند است؛ اما اگر کسی کمترین هزینه را در مسیر معصیت داشته باشد، چنین شخصی اهل تبذیر خواهد بود. براین اساس از نظر امام صادق(ع) در تحقق مفهوم تبذیر، حسن فاعلی و حسن فعلی دخالت مستقیم دارد؛ چرا که اگر انسان به قصد اطاعت خداوند کارهای خیری انجام دهد و در این کار ریخت و پاش کند، این ریخت و پاش او از مصادیق تبذیر نیست؛ اما اگر کمترین هزینه و انفاقی را در جهت معصیت داشته باشد، او اهل تبذیر خواهد بود. پس اهل ریخت و پاش با نیت الهی در کارهای خیر هر مقدار باشد عین اقتصاد است و پرداختهای مالی و هزینههای مادی در کارهای بد با نیت معصیت هر چقدر هم کم باشد، تبذیر است. امام صادق(ع) درباره تفاوت معنایی اقتصاد و تبذیر با توجه به حسن و قبح فاعلی و حسن و قبح فعلی میفرماید: مَن أَنفَقَ شَیئا فى غَیرِ طاعَه اللّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ وَمَن أَنفَقَ فى سَبیلِ الخَیرِ فَهُوَ مُقتَصِدٌ؛ هر کس مالى را در غیر طاعت خداوند خرج کند، اسراف کار و هر کس که در راه خیر خرج نماید، میانه رو است.( بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۰۲، ح۱)
به سخن دیگر، اسراف در هر حال و در هر کاری جز کار خیر بد و زشت و از گناهان کبیره است که خداوند مسرفان را در دنیا هلاک (انبیاء، آیه ۹) و در آخرت وعده آتش دوزخ داده (غافر، آیه ۴۳) و آنان را یاران دوزخ دانسته (همان) و آنان را دوست نمیدارد.(انعام، آیه ۱۴۱؛ اعراف، آیه ۳۱)؛ اما اهل تبذیر تنها در صورتی که هزینهکردهای آنان در معصیت باشد هر چند کم باشد، گرفتار عذاب و خشم الهی میشوند و اما اگر در کارهای خیر به قصد اطاعت خداوند باشد، این رفتار، رفتاری اقتصادی شمرده میشود.
اما اینکه خداوند اهل تبذیر را برادران شیطان دانسته است،(اسراء، آیه ۲۷) بر اساس تفسیر امام صادق(ع) تنها زمانی است که این ریخت و پاشها در مسیر معصیت و کفر باشد چنانکه از خود آیه نیز این معنا به دست میآید.
اگر خداوند در آیه ۶۷ سوره فرقان خواهان اقتصاد و میانه روی در بخشش میشود و از بخل و تنگدستی یا اسراف پرهیز میدهد و یا در آیه ۲۹ سوره اسراء میفرماید که میانه روی در بخشش داشته باش، به این معنا نیست که در کارهای خیر اگر انسان از حد بگذرد و اسراف کند، کاری ناپسند کرده است،بلکه خود را به رنج افکنده و این ایثار برای او میتواند تاثیرات منفی به جا گذارد؛ ولی اگر اهل احسان و ایثار است و میتواند بر نفس خود غالب و چیره شود، هرگز زیاده روی در کارهای خیر و نیکوکاری زشت نیست. امام على(ع) نیز اسراف را در کارهای خیر مذموم نمیشمارد هر چند که نباید کاری کرد که دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم چنانکه خداوند در آیه ۲۹ سوره اسراء به پیامبرش(ص) فرموده است که میانه روی داشته باش؛ اما چنان که گفته شد اسراف در کارهای خیر ناپسند نیست، امام علی(ع) میفرماید: اَلسرافُ مَذمومٌ فى کُلِّ شَىْءٍ إِلاّ فى أَفعالِ البِرِّ؛ اسراف در هر چیزى ناپسند است، مگر در کارهاى خیر. (غررالحکم، ج۲، ص۸۶، ح ۱۹۳۸)
برخی از انسانها در زندگی خویش اعتدال را مراعات نمیکنند و یا در عمل اقتصادی به اسراف گرایش دارند؛ از نظر امام على(ع) کسانی دچار اسراف میشوند که حقیقت آفرینش را نشناخته و یا از آخرت غافل هستند. آن حضرت میفرماید که انسانی که آخرت نگر و آخرتگراست به جای اینکه اسراف کند بخشی از مال خویش را توشه آخرت خود میسازد و آن را با انفاق به دیگران در دست خداوند قرار میدهد تا در روز قیامت که روز نیاز و حاجت واقعی است از خداوند پس بگیرد: اسراف را رها کن و میانهروى در پیشگیر و امروز به یاد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگهدار و اضافى آن را براى روز نیازمندیات (قیامت) پیش فرست. (نهج البلاغه، نامه۲۱)
معیار مصرف صحیح و اسراف
برخیها تفسیر نادرستی از میانه روی دارند و گمان میکنند که چون خود نیاز کمتری به چیزی دارند، دیگران نیز این گونه هستند. اصولا اقتصاد و میانه روی یا مصرف صحیح به کم مصرف کردن نیست بلکه به درست مصرف کردن و به میزان نیاز مصرف کردن است. امام صادق(ع) در سخنی معیار درست مصرف کردن را بیان میکند و الگویی را به ما میدهد تا بتوانیم مصادیق اسراف و عدم اسراف را بشناسیم. آن حضرت میفرماید: لَیسَ فیما أَصلَحَ البَدَنَ إِسرافٌ… إِنَّما السرافُ فیما أَتلَفَ المالَ وَأَضَرَّ بِالبَدَنِ؛ در آنچه بدن را سالم نگه مىدارد اسراف نیست، بلکه اسراف در چیزهایى است که مال را از بین ببرد و به بدن صدمه بزند.( بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۰۳، ح۶)
آن حضرت (ع) در این راستا به سه نشانه مسرف اشاره میکند تا تفاوت میان مصرف درست و اسرافی و افراطی را بیان کند. اسرافکننده سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نیست خریدارى مىکند، آنچه در شأنش نیست مىپوشد و آنچه در شأنش نیست مىخورد.( تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۷۷۲، ح۳۱۳)
امام صادق(ع) حتی به مصادیقی ریز و پیش پا افتاده اشاره میکند تا معلوم شود که برخی از رفتارهای مصرفی ما بیرون از دایره الگوی صحیح مصرف در اقتصاد اسلامی است و همین رفتارهای کوچک ما است که میتواند زندگی اقتصادی جامعه را تحت تاثیر مثبت و منفی خود قرار دهد. نقل شده است که امام صادق(ع) مشاهده کردند که سیبى را نیمخورده از خانه بیرون انداخته اند، خشمگین شدند و فرمودند: اگر شما سیر هستید، خیلى از مردم گرسنهاند خوب بود آن را به نیازمندش مىدادید.(بحارالأنوار، ج۶۶، ص۴۳۲، ح۱۶)
آن حضرت همچنین در بیان معیار اسراف و مصرف صحیح و درست ودر پاسخ به سؤال از کمترین حدّ اسراف فرمودند: کمترین اندازه آن این است که لباس بیرونت را لباس خانه دم دستى قرار دهى و تهمانده ظرفت را دور بریزى.( کافى، ج۴، ص۵۶، ح۱۰)
نقش عرف زمان و مکان در تعیین مصادیق اسراف
البته باید توجه داشت که بر اساس آموزههای قرآنی عرف زمان و مکان نقش کلیدی در زندگی بشر و تعیین مصادیق هر مفهوم از جمله اسراف و اعتدال دارد. خداوند در قرآن به جزئیات نمیپردازد و کلیاتی را بیان میکند که برای تعیین مقدار و میزانی که اسراف بدان تحقق مییابد میبایست به عرف و متعارف زمان و مکان مراجعه کرد. خداوند از بندگان میخواهد که در همه زندگی خویش اصل کلیدی عرف را مورد توجه قرار دهند و از پیامبرش میخواهد تا این را به مردم بگوید که بر اساس عرف، زندگی و عمل کنند.(اعراف، آیه ۱۹۹)
عرف همان سیره عقلایی است که بر اساس احکام نظری و عملی عقل صادر شده یا خردمندان بر اساس شرایط زمانی و مکانی آن را پسندیده یافتهاند و بدان عمل میکنند. امور متعارف در جوامع انسانی که بر مدار عقل و خردورزی است، امور پسندیدهای است که میبایست مراعات شود. در هر زمان و مکان عرف کمی تفاوت میکند. بنابراین نمیتوان یک دستور کلی برای تعیین مصادیق اسراف مثلا صادر کرد. از نظر خداوند رفتاری که به دور از عرف، پسندیده عقلایی و رفتار خردمندان باشد، رفتاری جاهلانه و بیخردانه است.(همان)
خداوند در بیان زندگی متعارف و معاشرتها به عرف توجه داده و بر ملاک بودن آن تاکید میکند.(نساء، آیه ۱۹) اصولا از نظر قرآن رفتارهای جامعه میبایست در چارچوب معروف و منکر ساماندهی شود که همان بیان دیگری از عرف است. معروف به هر چیزی گفته میشود که عقل و عقلاء و شریعت آن را پسندیده و به عنوان هنجار تجویز کرده است و منکر دقیقا در مقابل آن، هر امری است که عقل و عقلآ و شریعت آن را ناپسند میشمارد.
بر این اساس، زندگی اقتصادی باید در چارچوب عرف و معروف تنظیم شود و مصادیق اسراف و تبذیر با توجه به شرایط زمانی و مکانی تغییر میکند. خریدن یک دست لباس گرانقیمت از سوی فردی که درآمد او متوسط است، مصداق اسراف است؛ جمعآوری پول با مشقت فراوان و ترتیب دادن یک مسافرت خارج از کشور برای کارمندی که درآمدش در حد حقوق کارمندی است، اسراف و تبذیر محسوب میشود و صدها مورد دیگر که متأسفانه در زندگی بسیاری از افراد جامعه ما شکل ضرورت به خود گرفته است، میتواند به عنوان مصادیق بارز اسراف و زیادهروی باشد.
به هر حال، نباید نقش زمان و عرف را در تعیین مصادیق اسراف از نظر دور داشت. به عبارت دیگر، اوضاع و احوال اقتصادی زمان، عنصر تعیینکنندهای در ترسیم اسراف و تبیین حد و مرز آن با ضرورتهای زندگی است. مثلاً در زمان امام علی(ع) چه بسا نوع خاصی از پوشش، اسراف به حساب میآمد، در حالی که همان پوشش در زمان امام صادق(ع) نه تنها اسراف قلمداد شد؛ بلکه از حد عرف افراد معمولی نیز پائینتر بود. در این زمینه نیز سطح زندگی عموم افراد جامعه میزان و شاخص تعیینکنندهای است.
برخی آثار فردی و اجتماعی اسراف و تبذیر از نگاه قرآن
در آموزههای اسلام، برای اسراف و تبذیر آثار زیانباری در دنیا و آخرت در حوزههای فردی و اجتماعی بیان شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
بدترین تاثیر اسراف در زندگی انسانی متجلی میشود. خداوند اسراف را مهمترین عامل فساد و تباهی در زمین میداند.(شعراء، آیات ۱۵۱ و ۱۵۲) این بدان معناست که مسرفان با عمکردهای افراطی خود، مسیر طبیعی آفرینش و اهداف آن را دچار اختلال کرده و امور را از جریان صحیح و درست آن خارج میسازند. نتیجه فسادگری مسرفان تنها به خود آنان یا حتی جامعه ختم نمیشود بلکه همه زمین را در بر میگیرد. از این رو آنان را مفسدان فی الارضی دانسته است که گرایشی به اصلاحطلبی ندارند و به جای اینکه امور فاسد را اصلاح کنند خود به فساد و تباهی در زمین دامن میزنند.
مسرفان دچار نوعی بیماری هستند که آنها را از منابع شناختی درست دور میسازد و امکان آن را نمیدهد تا تحلیل درستی از واقعیت داشته باشند و در مسیر درست گام بردارند. از این رو حقستیز هستند و اجازه نمیدهند تا گامهای اصلاحی برداشته شود و فسادهای موجود از طریق افراد مصلح چون پیامبران اصلاح و تصحیح شود.(یس، آیات ۱۳ و ۱۹)
همین ویژگی بینشی و نگرشی مسرفان، مسائل را برای آنان دگرگونه میکند و بر خلاف فطرت و عقل سلیم، ناتوان از درک خوب و بد و زشت و زیبا میشوند. اینان به سبب واژگونگی فکری و بینشی و نگرشی، زشتها را زیبا و زیبا را زشت میبینند و هنجارها را بر نمیتابند و در پی نابهنجاریهای اجتماعی میروند. این گونه است که کارهای بد و زشت را خوب و زیبا و ضدارزشها و نابهنجاریها را ارزشی و بهنجار میپندارند. در حقیقت خوى اسرافگرى آنان، زمینهساز زینت داده شدن اعمال زشت نزد مسرفان میشود.(یونس، آیه ۱۲)
پس به جای اینکه همراه مصلحان و عقلا و خردمندان باشند، علیه آنان موضع گیری میکنند(یس، آیات ۱۳ تا ۱۹) و آنان را بدشگون(همان) و در صورت مقاومت و دعوت به اصلاحگری تهدید به مرگ و شکنجه و اخراج از جامعه میکنند.(همان)
اسراف همچنین موجب میشود تا از نظر اقتصادی شخص دچار بحران روحی و روانی و احساس درماندگی شود (اسراء، آیه ۲۹)، و نومیدی بر او مسلط گردد.(زمر، آیه ۵۳)
از دیگر آثار اسراف میتوان به محرومیت از محبت خدا(انعام، آیه ۱۴۱؛ اعراف، آیه ۳۱) و محرومیت از رسیدن به مقام بندگی خدا(فرقان، آیات ۶۳ و ۶۷) اشاره کرد.
همین محرومیت از محبت الهی و بندگی باعث میشود که برکت از زندگی شخص رخت بربندد و ثروت او به سبب اسراف از دست برود و او را به تنگدستی و فقر دچار کند. مسرف با اسراف خویش وارث فقر است. امام صادق(ع) میفرماید: إِنَّ السَّرَفَ یورِثُ الفَقرَ وَإِنَّ القَصدَ یورِثُ الغِنى؛اسراف باعث فقر و میانه روى موجب بى نیازى مى شود.(وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۵۸، ح۸)
آنچه بیان شد تنها گوشهای از مسائل مربوط به اسراف و تبذیر است. عمل به همین الگوهای رفتاری که اسلام بیان کرده است میتواند زندگی انسان را دگرگون کند و سبک زیست متفاوتی را برای جامعه به ارمغان آورد.