اخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنی

گفتمان و نقش آن در هم نوایی زیانبار

گفتمان اصطلاح به روزي است که معاني چندي را دارد. يکي از معاني که مراد اين نوشتار است گفتمان به معناي فرهنگ غالب و چيره اي است که از هر راهي خود را بر افکار و انديشه ها تحميل مي کندو اجازه نمي دهد تا انسان خود در فضاي آزاد انديشه ورزد و بر پايه هاي داده هاي علمي تحليل و تبيين کند و براي خود و ديگران توصيه اي داشته باشد.
ابزارهای شناختی بشر

براي اين که مطلب روشني خود را چنان که مراد است به دست آورد، به اين نکته اشاره مي شود که انسان براي شناخت خود و محيط اطراف و تشخيص موقعيت خود در هستي نيازمند ابزارهاي شناختي است. قرآن اين ابزارها را ابزارهاي حسي دانسته است که مهم ترين آن گوش و چشم است. البته گوش و چشم مي توانند به عنوان ابزاري مفيد داده هاي اطلاعاتي را دريافت و به انسان منتقل کنند.

اما آن چه از راه چشم و گوش به عنوان شناسه هاي ديداري و شنيداري دريافت مي شود به طور کلي و عمومي امور جزيي و داده هاي خردي است که نمي توان با آن به داوري و قضاوت پرداخت.

از اين روست که قلب و عقل به عنوان مهم ترين ابزار داده پردازي انسان عمل مي کند و اين امکان را به وي مي بخشد تا با چيدمان خاصي آن را به معقول اولي و ثانوي تبديل کند. از اين روست که از ويژگي هايي که در چند داده مشترک به دست مي آورد، حکم مي کند که محمد و علي و تقي و نقي انسان هستند و آن گاه حکم مي کند که اين ها از يک نوع مي باشند که تحت عنوان کلي انسان ( جانوري خردمند و گويا) قرار مي گيرند. از اين پس است که تبيين و تحليل هاي عقلاني انجام مي شود و داده پردازي مسير انساني را تعريف و تبيين و توصيه مي کند.
بنابراين ابزارهاي شناختي از احساس تا عقل نقش مهمي در ايجاد شناخت و بينش و نگرش انساني ايفا مي کند که بي هر يک از آن ها نمي توان از انسان به مفهوم شناخته شده گفت.
در اين ميان قرآن ضمن گزارش هاي از انسان هايي توضيح مي دهد که گاه در ابزارهاي شناختي از حس و عقل خللي از سوي خود شخص و يا ديگران پديدار مي گردد و داده ها به درستي به دست نمي آيد و يا در بخش داده پردازي خللي پديدار مي گردد و اين گونه است که شناخت ناقص و يا نادرستي از خود ، محيط ، موقعيت و وضعيت خويش در جامعه و جهان به دست مي آورد و بينش و نگرش و گرايش هاي وي نيز از آثار و پيامدهاي سوء آن در امان نمي ماند.

گفتمان ، عامل اختلال شناختی
يکي از علل و عواملي که در روند درست داده گيري و داده پردازي خلل و اخلال ايجاد مي کند، مساله گفتمان هاست. بي گمان در هر زماني گفتماني خود را بر مردمان و جامعه چيره مي سازد. درگذشته اين مساله کم تر اتفاق مي افتاد؛ زيرا ارتباطات و فن آوري ارتباط به گونه اي نبوده است که بتواند مردمان را تحت سيطره خويش در آورد. اما با افزايش و پيشرفت فن آوري اين فرصت از آدمي سلب شده است که خودش باشد و اين گونه است که هر شخصي به نظر خودش است ولي در باطن ديگري است. به اين معنا که ليبراليسم فردي هر روز با فن آوري و افزايش و گسترش ارتباط کاهش مي يابد و سوسياليسم جايي خود را بر همه بخش هاي انساني تحميل مي کند. هر شخصي پيش از آن خود باشد ديگر و جامعه است و اين گونه است که حريم خصوصي به معناي انديشه و تفکر فردي از هم فرو مي پاشد و جايي براي تنفس و زندگي نمي يابد.
قرآن از اين مساله به عنوان تاثير محيط ياد مي کند. در جامعه اي که گفتماني چيره شود کم تر انساني مي تواند از تاثير و آثار آن در امان ماند. به عنوان نمونه در عصري که همگان خورشيد را مرکز هستي تلقي مي کردند و يا ايستايي آن سخن مي گويند کسي نمي تواند تفکري داشته باشد که خورشيد نيز همانند ستارگان ديگر در حرکت است و ايستايي ندارد. اين تحميل گري همواره غير مستقيم است و فرد بي آن که بفهمد همان گونه مي انديشد که گفتمان غالب و چيره خواسته است. در عصر حس گرايي عقلايي ، گفتمان چيره اين است که روش تجربي و حسي مساوي با حقيقت است و هر آن چه به روش تجربي قابل آزمون و آزمايش نباشد خرافات است و اين گونه است که متافزيک به عنوان تفکري خرافي به کناري نهاده مي شود.
قرآن گفتمان عصر نوح (ع) را مورد تحليل و تجزيه قرار مي دهد و بيان مي کند که چرا خداوند و حضرت نوح (ع) به اين نتيجه رسيدند که اين مردمان قابليت هدايت را نداشته اند و مي بايست نابود گردند. در تعبير قرآني که در سوره کوتاه نوح آمده است، خداوند از زبان حضرت نوح (ع) مي فرمايد: لايلدوا الا فجارا کفارا؛ اين مردمان جز فاجر و کافر نمي زايند. به اين معنا که زايش ايشان بر خلاف زايش طبيعي است که مي بايست بر اساس فجور و تقوا و تسويه ميان آن دو باشد؛ زيرا در سوره شمس آيه 7 و 8 مي فرمايد: و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها؛ سوگند به نفس انسان که خداوند آن را در حالت استوا و اعتدال آفريد و همزمان تقوا و فجور را به او الهام کرد. اين الهام چه به معناي الهام غريزه و فطرت باشد و چه معناي آموزش از راه اکتساب، آدمي را در حالتي تصوير و ترسيم مي کند که هر دو گونه قابليت را دارا مي باشد و هنگام زايش از آن برخوردار مي باشد. اما مردمان نوح(ع) به گونه اي بوده اند که ديگر در اين حالت تسويه زاده نمي شدند و آن چه با ايشان همراه بوده است فجور بي تقوا بوده است. 
دليل اين مساله را قرآن ، تاثير محيط زيست بشر بر او مي داند. از آن جايي که محيط زمان نوح(ع) در آن حد و اندازه آلوده و به لجن و فجور کشيده شده بود که به فرزندان اجازه داده نمي شد تا از تسويه برخوردارگردند و همزمان با فجور از الهام تقوايي نيز برخوردار گشته و به شکل اختيار و انتخاب يکي از دو گزينه را برگزينند. بلکه آنان تحت تاثير گفتمان چيره و غالب همواره تنها از فجور بهره مند مي شدند و کودکان و فرزندان نمي توانستند از تقوا و ايمان آگاه گردند و شناختي نسبت به آن دست آورده و به اختيار انتخاب و گزينش کنند. اين گونه است که محيط و گفتمان غالب فرصت برابر و تسويه را از آدمي مي گيرد و آدمي را در جبر تاريخي قرار مي دهد. 
چنين افرادي ديگر امکان اين را به ديگري (فرزندان) نمي دهند تا خود به اختيار گزينش کنند و ميان حق و باطل و ايمان و کفر و فجور و تقوا يکي را برگزيند. اين همان مساله گفتمان غالب در اصطلاح اين نوشتار است.

گفتمان های چیره و افکار سازی رسانه ای
در زمان ما نيز گفتمان ها آثار مخربي به جا مي گذارند. البته مي توان تصور کرد که زماني تنها گفتمان غالب تقوا و ايمان و عدالت باشد ولي اين بدان معنا نخواهد بود که گفتمان غير غالب امکان حضور و بروز نخواهد يافت؛ زيرا اين تصوير از وضعيت و موقيعت انسان معناي جز جبر نيست که هر انساني بي ابتلايي و فتنهاي عاقبتش به ايمان و بهشت ختم شود. در تحليل قرآني هر چند امکان اين وجود دارد که گفتمان غالب حق و ايمان و عدالت باشد ولي اين هر گز به معناي جبر ايماني و فقدان فجور و کفر نيست تا انسان ها را تنها در يک راه اجباري قرار دهد.

قرآن مي فرمايد آيا گمان کرده اند که همين که بگويند ايمان آورده ايم بي فتنه و آزمون و ابتلايي به بهشت مي روند؟ هر گز چنين نخواهد بود. از اين روست که در عصر حاکميت اسلام در دوره نبوي و علوي هر چند که گفتمان غالب اسلام و ايمان بوده است ولي کفر و نفاق و فجور نيز امکان حضور را داشته است و بر اين پايه و اساس است که در عصر ظهور نيز با وجود گفتمان غالب مهدويت و عدالت ، گفتمان مسيحي و يهودي نيز وجود داشته و کفر حتي اين امکان را مي يابد که حضرت ولي عصر(عج) را به شهادت رساند.

گفتمان سازی ناپسند
اما آن چه هدف اين نوشتار است آن که گفتمان غالب کفر و نفاق و فجور بر خلاف گفتمان حق و عدالت و ايمان، مي کوشد تا به گونه اي عمل کند که گفتمان ديگر هرگز فرصت ظهور و لو به صورت نابرابر را نيابد و اجازه نداشته باشد تا حتي به عنوان گفتمان مغلوب خود را نشان دهد. اين گونه است که گفتمان کفر و فجور گفتماني تک محور و تک نهاد مي شود و کساني که در اين گفتمان زندگي مي کنند و نفس مي کشند امکان آن را نمي يابند تا با گفتمان ها رقيب و يا گفتمان هاي ديگري آشنا شوند چه برسد که اجازه يابند که بدان بپيوندند. به سخن ديگر گفتمان کفر و فجور شرايط را چنان فراهم مي آورد که تنها همان انديشه و تفکر به گوش برسد و به چشم آيد و انديشه و فکري رقيب و حتي همتراز شنيده نشود و يا حتي اگر شنيده شده با جوسازي امکان گرويدن افراد را به آن سلب کند. اين روش در گذشته تجربه شده است و اکنون با فن آوري ارتباطات و ابزارهاي موجود و جوسازي به گونه اي عمل مي شود که به عنوان مثال چادر امر مذموم تلقي شود و يا نماز خواندن ضد روشنفکري معنا شود و يا تقليد و اطاعت از ولايت معصوم (ع) امر دور از خرد و عقلانيت معنا يابد.
در چنين فضايي و گفتماني است که هم نوايي و همرايي و همدلي با گفتمان غالب عين خردورزي و تفکر و روشنفکري قلمداد مي شود و به ديگران يا فرصت تفکر ديگر نمي دهند و يا اگر صداي مخالفي شنيده شد در فضاي و جوي قرار مي دهند که شخص به طور طبييعي اختيار انتخاب و گزينش را نداشته باشد. اين گونه است که مي بايست گفت : لايلدوا الا فجارا کفارا؛ جامعه اي که فرصت برابر انديشه و تفکر و انتخاب را به نام تفکر و انديشه و انتخاب از آدمي سلب مي کند و نمي گذارد تا انسان به استوا زاده شود ، رشد کند و راه خويش را به اختيار خويش انتخاب کند.
به نظر مي رسد که برخي از احزاب و تفکرهاي موجود در جامعه ايراني به پيروي از اقتدار رسانه اي غرب و تفکر ليبرال دمکراسي غربي که گفتمان غالب و چيره غرب است، اين گونه رفتار مي کنند و فرصت برابر هر گونه تفکر و انديشه و شناخت و انتخابي را از جوانان ايراني مي گيرند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا