استغاثه مددخواهی ویژه از خدا با چاشنی تضرع
انسان همواره در زندگی گرفتار انواع مشکلات و مصیبتها و دردها میشود؛ گاه چنان این امور فشار وارد میآورد که دیگر صبرش لبریز شده و از آستانه تحمل او فراتر میرود. اینجاست که زار میزند و مینالد و تضرع میکند و از خداوند میخواهد تا به او یاری رساند و کمک او باشد و او را از رنج برهاند و به عافیت و سلامت برساند. چنین عملی را استغاثه میگویند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآنی بر آن است تا ابعاد و شرایط و آثار استغاثه را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
***
اجابت استغاثه از سوی خدا
واژه استغاثه از غوث به معنای درخواست نجات از گرفتارى براى قرار گرفتن تحت حمایت مددکار است.( التّحقیق فى کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، ذیل واژه غوث)
البته واژه غوث در زبان عربی، به معنای یاری، مدد، فروفرستادن، زدودن و احاطه به کار رفته است؛ زیرا وقتی انسان در رنج و سختی است، غوث به معنای زدودن امری بد و زشت است که با یاری انجام میگیرد و مشکلی و رنجی برداشته میشود.
واژه استغاثه در آیه ۱۵ سوره قصص به کار رفته است. خداوند در داستان حضرت موسی(ع) میفرماید: فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ؛ آن کس که از پیروانش بود، بر ضدّ کسى که دشمن وى بود، از او یارى خواست.
کاربرد این واژه و مشتقّات آن، مثل «واغوثاه» نشان مىدهد که معناى آن، کمکخواهى براى رهایى از شداید همراه با تضرّع و زارى است؛ ازاینرو با واژه استمداد، یکسان نیست و نمیتوان استغاثه را مددخواهی معنا کرد؛ بلکه نوعی مددخواهی ویژه و آمیخته با تضرع و زاری است. پس جنبههای عاطفی و احساسی و روان شناختی در استغاثه بسیار قوی و روشن است و تنها جنبه صرف استمداد نیست. نوع رفتار کسی که استغاثه میکند به همین دلیل از حالت طبیعی و متعارف بیرون است و شاید رفتارهایی را از خود بروز میدهد تا عواطف و احساسات طرف دیگر را بر انگیزد و او را به سمت حمایت از خود جلب کند؛ چنانکه رفتار پیرو موسی(ع) این گونه بود تا احساسات و عواطف حضرت موسی برانگیخته شود و موجب شود تا درگیر شده و با مشت خود مرگ طرف مقابل را نیز باعث گردد.(قصص، آیه ۱۵)
از آنجا که استغاثه نوعی دعا و خواندن خداوند است، به طور طبیعی خداوند به کسانی که او را میخوانند پاسخ داده و دعای آنان را اجابت میکند. استغاثه چون دارای ویژگیهای خاصی است که در آداب دعا به آناشاره شده ، از زمینه اجابت بهتری برخوردار است؛ زیرا خداوند در شرایط دعا اموری را بیان کرده که از جمله آنها اضطرار(نمل، آیه ۶۲)، تضرع و انابه(اعراف، آیه ۵۵) و همچنین خیفه با کسر خاء به معنای خوف و ترس است(اعراف، آیه ۲۰۵) و استغاثهکننده نیز این شرایط را داراست، پس دعا و درخواستش در مظان اجابت است.
البته اصل در دعا این است که با خفیه با ضم خاء یعنی مخفی و نهانی(اعراف، آیه ۵۵) و دور از آشکار کردن کلامی (اعراف، آیه ۲۰۵) باشد؛ اما وقتی مشکل از حد توان بگذرد به طور طبیعی دیگر مخفیانه نمیتوان دعا کرد.
خداوند در آیات بسیاری بیان کرده که اگر حالتی چون استغاثه به هر انسانی دست دهد، خودش دستگیر او خواهد بود و به مدد و یاریاش میشتابد.(انعام، آیات ۶۳ و ۶۴؛ یونس، آیات ۱۲ و ۲۲ و ۲۳؛ نحل، آیات ۵۳ و ۵۵)
در آیات قرآن از مفهوم استغاثه با واژهها و جملات دیگری نیز تعبیر شده و میتوان از آنها برای تبیین موضوع استغاثه وشرایط و آثار آن استفاده کرد. از جمله این واژگان واژههاى «جأر»، «دعا»، «غوث»، «ندا» و مشتقّات آنها است که البته در سیاق خاصی بیان شده و مفهوم استغاثه را میفهماند.
موارد و مصادیق استغاثه
اینکه درباره چه چیزی باید استغاثه کرد، یکی از پرسشهایی است که شاید مطرح شود. در پاسخ باید گفت موارد استغاثه اختصاص به چیزی ندارد بلکه انسان میتواند در هر امر مادی و معنوی، جسمی و روحی و روانی به درگاه خداوند استغاثه کند، بلکه حتی میتواند برای رهایی از امور اخروی چون وحشت قبر، رهایی از سکرات مرگ، عقبات قیامت، دوزخ و مانند آن دست به استغاثه بردارد و از خداوند یاری و مدد بجوید.
انسان وقتی گرفتار حزن میشود و به سبب از دست دادن چیز محبوبی اندوه به سراغش میآید میتواند با استغاثه، از حزن و اندوه رهایی یابد؛ چنانکه خداوند حضرت نوح(ع) را از اندوه سنگین با استغاثهاش نجات داد.(انبیاء، آیه ۷۶) همچنین میتواند برای هلاکت دشمنان و رهایی از آسیبهای آنان به درگاه خداوند استغاثه کند و خود و مردمش را نجات دهد.(انبیاء، آیات ۷۶ و۷۷) و نیز میتواند برای اینکه خداوند مال و فرزندی به او بدهد از استغاثه مدد گیرد.(انبیاء، آیات ۸۹ و۹۰)
استغاثه بیاثر و عدم اجابت خدا
برخی از استغاثهها بیجواب خواهد ماند و هیچ اثری برای آن نیست؛ زیرا استغاثه همانند توبه، شرایطی دارد که باید مراعات شود و اگر مراعات نشود موجب بیتاثیری و عدم اجابت از سوی خداوند میشود.
از جمله شرایط استغاثه آن است که پیش از نزول مصیبت و عذاب الهی باشد. از آنجا که برخی از مصیبتها ابتلاء (امتحان) و برخی به عنوان عذاب و بلای الهی در مقام کیفر و مجازات است، اگر کسی گرفتار نوع دوم شود، اگر استغاثه کند سودی نخواهد داشت؛ زیرا استغاثه تا زمانی تاثیر دارد که عذاب نازل نشده باشد.
از مواردی که استغاثه تاثیر ندارد میتوان به دو مورد اصلی زیراشاره کرد:
1. هنگام نزول عذاب: خداوند در آیاتی از جمله آیات ۶۴ و ۶۵ سوره مومنون میفرماید که استغاثه مترفان هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى اثری ندارد؛ زیرا پس از فرود عذاب است و این همانند توبه است که در هنگام احتضار تاثیری نخواهد داشت. خداوند در آیات ۲ و ۳ سوره ص میفرماید که استغاثه کافران هنگام فرارسیدن عذاب استیصال بیتاثیر است و موجب نمیشود تا عذاب از آنان برداشته شود. البته هنگامی که تنها نشانههای عذاب دیده شده میتوان با استغاثه از آن رهایی یافت چنانکه قوم یونس(ع) این گونه با استغاثه از چنگ عذاب الهی نجات یافتند.
2. استغاثه در دوزخ: از دیگر مواردی که خداوند به استغاثهها پاسخ نمیدهد، استغاثه کافران و مجرمان و ستمگران در دوزخ است.(زخرف، آیات ۷۴ و ۷۷؛ فاطر، آیات ۳۶ و ۳۷؛ کهف، آیه ۲۹) در آیه ۲۹ سوره کهف حتی بیان شده که استغاثه دوزخیان موجب افزایش عذاب آنان میشود نه کاهش یا رهایی آنان از عذاب الهی.
علل عدم اجابت استغاثه
از آنچه گذشت معلوم شد که چرا خداوند به استغاثههای افراد در برخی از شرایط پاسخ نمیدهد؛ زیرا زمان از دست رفته و دیگر قابل برگشت نیست.
البته علل دیگری موجب میشود که افرادی در همین دنیا در شرایط زمانی مناسب استغاثه کنند ولی با این همه به دلایل دیگری به آنان پاسخ مثبت داده نشود. از جمله دلایل و عوامل عدم استجابت استغاثه میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1. استکبار: استکبار در برابر آیات الهى، سبب عدم اجابت استغاثه مترفان هنگام نزول عذاب استیصال میشود که خداوند در آیه ۶۴ تا ۶۷ سوره مومنون به آناشاره کرده است.
2. اتراف و رفاهزدگان: در همین آیات پیش گفته مترفان را انسانهایی معرفی میکند که اگر در هنگام نزول عذاب و بلا و مصیبت استغاثه کنند پاسخ مثبت نمیگیرند.
3. زشتگویان: بدگویى از حق و گفتن سخنان ناروا و زشت درباره آن از عوامل عدم اجابت استغاثه است. در این میان مستکبران و مترفان گوی سبقت از دیگران ربودهاند و همین دو روحیه و خصلت است که آنان را به زشتگویی نسبت به حق میکشاند و بدزبانی را به دنبال میآورد و موجب میشود تا استغاثههای آنان در هنگام عذاب بیپاسخ بماند.(همان آیات)
4. کفر: همچنین کفر افراد موجب میشود که استغاثههای آنان در دنیا هنگام عذاب استیصال و در آخرت و دوزخ پاسخ داده نشود.(کهف، آیه ۲۹؛ فاطر، آیات ۳۶ و ۳۷؛ مومنون، آیات ۶۴ تا ۶۶)
ناسپاسی، خصلتی ناپسند
البته چنانکه گفته شد عموم مردم هنگامی که استغاثه کنند خداوند به آنان پاسخ میدهد مگر آنکه گرفتار چند ویژگی پیشگفته و در شرایطی همانند آنان باشند.
انسان هنگام مصیبت به ویژه زمانی که همه اسباب و وسایل عادی بر روی وی بسته شده باشد به سمت خداوند آمده و به استغاثه و تضرع و دعای بسیار رو میآورد. خداوند در آیه ۵۱ سوره فصلت به این ویژگی انسان اشاره میکند و میفرماید که انسان هنگام گرفتارى و محنت، استغاثه شدید و فراوانی دارد.
اما شگفتانگیزتر اینکه انسانها پس از استغاثه و پاسخ مثبت گرفتن و رهایی از مصیبت و مشکل، ناسپاسی پیشه میکنند و دوباره به همان راه پیشین میروند.
خداوند در آیاتی بیان میکند که انسان در حال محنت و گرفتارى، در پیشگاه خدا استغاثه میکند ولی پس از رفع آن گرفتاری، دوباره ناسپاسى و بىاعتنایى را آغاز کرده و به مسیر پیشین و باطل و غلط خود باز میگردد.(انعام، آیات ۶۳ و ۶۴؛ یونس، آیات ۱۲ و ۲۲ و ۲۳؛ نحل، آیات ۵۳ و ۵۴؛ روم، آیه ۳۳؛ زمر، آیات ۸ و ۴۹)
آثار و پیامدهای استغاثه
استغاثه آثار و برکاتی دارد که از جمله آنها میتوان به مواردیاشاره کرد که در آیات قرآن به آنها توجه داده شده است. از جمله این موارد عبارتند از:
1. رهایی از مشکل و جلب منفعت: استغاثه، مشکل، هر چیزی باشد برطرف شده و به جای آن شرایط به گونهای فراهم میآید که نعمت و رحمتی جلب میشود. این نعمت میتواند شامل فرزنددار شدن (انبیاء، آیات ۸۹ و ۹۰) و مانند آن باشد. به این معنا که شخصی گرفتار مشکلی چون عقیم بودن است و با استغاثه نه تنها بیماری از میان میرود بلکه خداوند فرزندی نیز به او میدهد. همچنین در آیه ۲۱۴ سوره بقره خداوند بیان کرده که مومنانی که گرفتار رنج و بلای جنگ هستند با استغاثه میتوانند از آن رهایی یابند و به پیروزی دست یابند و صلح را برای خود به ارمغان آورند.
2. امدادهای غیبی و فضل الهی: نه تنها استغاثه موجب میشود که گرفتاری از راههای طبیعی برطرف شود بلکه حتی اگر شرایط به گونهای بود که به طور طبیعی چنین امری امکانپذیر نبود مثل اینکه فرد افزون بر عقیم بودن گرفتار پیری باشد که شرایط برای فرزندداری فراهم نیست، خداوند با امدادهای غیبی و راههای غیرطبیعی او را یاری میرساند و مشکل او را برطرف میسازد، چنانکه در همین آیات بیان شده که چگونه حضرت زکریا(ع) فرزنددار میشود و یا در آیات ۹ سوره انفال و ۷۶ و ۷۷ سوره انفال مومنان با امدادهای الهی و غیبی از راه کمک فرشتگان در جنگ پیروز میشوند.
3. دفع و رفع مشکلات: گاه مشکلات انسانی پیش از آمدن با استغاثه برطرف میشود یعنی مشکلی که میخواست بیاید و جا خوش کند با دیدن نشانههای آن و دست به استغاثه برداشتن، نمیآید و دفع میشود و شخص و یا اشخاص را گرفتار نمیکند و گاه دیگر وقتی نیز آمده برطرف و رفع میشود. حال این مشکل و گرفتاری یک بیماری(انبیاء، آیات ۸۳ و ۸۴؛ ص، آیات ۴۳ و ۴۴) یا اندوه روحی (انبیاء، آیات ۸۷ و ۸۸؛ قلم، آیات ۴۸ و ۴۹) یا هلاکت دشمن باشد(قمر، آیات ۱۰ و ۱۱) به هر حال، با استغاثه انسان میتواند نقصی را اصلاح، بیماری را به سلامت، دشمنی را دفع، صلح و آرامشی را جلب و مرگ و هلاکی را برای دیگران رقم زند.
استغاثه به غیر خدا، از باب توسل
چنانکه گفته شد پاسخ خداوندی به استغاثه دو نوع است: طبیعی و غیرطبیعی. طبیعی آن است که با وسیله اسباب عادی و طبیعی مشکل را حل میکند و بلا و مصیبتی را میزداید. از آنجا که دنیا داراسباب است خداوند بسیاری از پاسخها را در قالب بهرهگیری از اسباب عادی و طبیعی میدهد. این همانند استغاثه و پاسخی است که حضرت موسی(ع) به پیرو خویش میدهد و با جنگ و درگیری به کمک دوست پیرو میرود تا او را نجات دهد. مشت زدن و درگیر شدن برای کمک، یک امر طبیعی برای دفاع از کسی است که به او حمله شده باشد.(قصص، آیه ۱۵)
دومین نوع از پاسخهای الهی، غیرطبیعی و از راههای غیرمتعارف است. در بسیاری از آیات پیشگفته که به آثار و پیامدهای استغاثه به خدا پرداخته شده بود، پاسخهای الهی از راههای غیرمتعارف بوده است؛ یعنی درمان بیماری حضرت ایوب (ع) با بهرهگیری از چشمهای برای شستشو و آب خنک برای نوشیدن(ص، آیات ۴۱ تا ۴۳) یا پیروزی در جنگ با امدادهای غیبی و حضور فرشتگان فراهم آمده است(انفال، آیه ۹)
همچنین استغاثه میتواند به خدا و غیر خدا باشد. چنانکه پیرو موسی(ع) به آن حضرت (ع) استغاثه کرد و آن حضرت نیز به کمک او شتافت و پاسخ استغاثهاش را داد. اصولا در اسلام بیان شده که مسلمان باید به دیگری در کارهای خیر و نیک و تقوا مدد رساند و تعاون و همکاری داشته باشد: «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى» بنابراین، درخواست استغاثه با فریاد و تضرع و زاری به دیگران غیر از خدا در کارهای عادی جایز است.
اما تضرع و استغاثه به غیر خدا در کارهای غیرمتعارف چگونه است؟ در پاسخ باید گفت که استغاثه به شکل توسل جایز است؛ یعنی شخصی از اولیا و خواص درگاه الهی را با بهرهگیری از عظمت نام او در پیشگاه خداوندی شفیع خود قرار میدهد تا او واسطه شود و از خداوند حل مشکل او را بخواهد. البته این استغاثه در اصل به سوی خداست و تنها واسطه کردن دیگری به معنای او را غوث خود قراردادن نیست. خداوند میفرماید: وابتغوا الیه الوسیله، به سوی خدا وسیله بجویید.(مائده، آیه ۳۵)
نماز استغاثه
در کتابهای معتبر ادعیه دعاها و نمازهای متعددی از قول ائمه طاهرین(ع) به عنوان نماز استغاثه نقل شده که علاقهمندان میتوانند به آنها مراجعه کنند و به فراخور حال و توان خود با انجام آنها به درگاه خداوند تضرع و استغاثه کنند تا مشکلات و گرفتاریشان حل شود. در اینجا به عنوان نمونه به یک مورد از نمازهای استغاثه اشاره میشود:
وقتى خواستى بخوابى، نزد خود ظرف آب تمیزى بگذار و رویش را بپوشان و هنگامى که براى نماز شب بیدار شدى، سه جرعه از آن بنوش و با بقیه آن وضو بگیر و رو به قبله، اذان و اقامه بگو و دو رکعت نماز به هر سورهاى که خواهى، بخوان. در رکوع و بعد از آن و در سجده اول و بعد از آن و در سجده دوم و بعد از آن، در هر یک بیست و پنج مرتبه بگو: یا غیاث المستغیثین. در رکعت دوم نیز مثل رکعت اول، آن را انجام بده و بعد از سلام رو به آسمان کن و سى مرتبه بگو: من العبد الذلیل الى المولى الجلیل . سپس حاجتت را بخواه که ان شاء الله برآورده مى شود.(به نقل از حجهالاسلام و المسلمین حسین انصاریان از کتاب مکارم الاخلاق، شیخ حسن ابن فضل طبرسى؛ و نیز قبس المصباح، بلد الامین، ص ۱۵۹، به نقل از بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۵۴، ح ۱۳، ب ۱۰)