کمینگاههای مـهـم در زنـدگی انســان
کمین به معنای پنهان شدن و ناگهان بیرون آمدن بویژه در برابر دشمن، یک شیوه جنگی است. در فرهنگ عربی، واژه رصد و مرصاد از همین ریشه به معنای کمین آمده است؛ با این تفاوت که در معنای رصد، دیدبانی، تحت نظر گرفتن، پاییدن، مراقبت کردن، بر سر راه نشستن و خروج یکباره همچون باران غیر قابل پیشبینی در آن مطرح است. رصد آسمان و ستارگان در ادبیات فارسی کاربرد دارد.
یکی از اصطلاحات قرآنی، رصد است که بویژه برای ضربه زدن ناگهانی به دشمنان خدا و دین مطرح است. البته از نظر آموزههای قرآن، انسانها باید مواظب و مراقب امور بسیاری باشند تا به آنان ضربات سهمگین ناگهانی کشنده یا آسیب زا وارد نشود؛ زیرا غیر از خدا و فرشتگانی که در حال طواف دور انسان هستند تا هم او را حفظ یا گاه مجازات و کیفر کنند، موجوداتی چون شیاطین هستند که در کمین آدمی هستند و با طواف نهانی خودشان بر آن هستند تا به مرزهای اعتقادی و ایمانی رخنه کرده و ضرباتی را وارد سازند. بنابراین، انسان باید مراقب کمینگران چندی باشد که در کمین او است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نگاهی به کمینگاه و عوامل و آثار آن در زندگی بشر بر اساس آموزههای قرآن دارد.
کمینگران و کمینگاههای مهم
انسان در جهانی پیچیده و ناشناخته زندگی میکند؛ زیرا افزون بر جهان محسوس که با دیده جهان بین و چشم قابل رویت است یا با حواس دیگر آن را درک میکند، جهانی ناشناخته که از آن به غیب نیز تعبیر میکند، انسان را احاطه کرده است که عدم شناخت نسبت به آن به عللی چون عدم ابزارهای شناختی جهان غیب و غیر محسوس، یا غفلت از ماورای طبیعت و مانند آن موجب شده است که از جهات گوناگون آسیبپذیر باشد و گرفتار اموری شود که برای او غیر قابل درک و نیز باور است و نمیتواند واکنشهای مناسب و درستی نسبت به این علل و عوامل غیبی از خود بروز دهد. مهمترین کمینگران در زندگی بشر عبارتند از:
فرشتگان محافظ : از مهمترین کمین کنندگان باید به فرشتگان محافظاشاره کرد که وقتی دست از محافظت بردارند، مرگ و اجل انسان فرا میرسد. از نظر قرآن، عدم توجه به فرشتگان حافظ اجل موجب میشود که انسان تحلیل نادرستی از خطراتی داشته باشد که در هر روز بر او وارد میشود، ولی به سلامت از کنار آن رد میشود؛ گویی دست غیبی او را از خطر نجات داده و جانش را حفظ کرده است. در حالی که بر اساس آموزههای قرآن، فرشتگانی مامور از سوی خدا هستند تا هر نفسی را تا زمان اجل از هر گونه خطر مرگباری حفظ کنند؛ خدا میفرماید: لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؛ براى او (انسان) فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مى كنند.(رعد، آیه 11)
امام علی(ع) در این باره میفرمایند: اِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَان مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدْرُ خَلَّيا بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ، وَإِنَّ الاَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ؛ هر انسانی دو ملک محافظ دارد ،که از او محافظت میکنند، ولی هنگامی که اجل فرا میرسد کنار میروند، یقینا اجل و ظرفیت عمر آدمی خود سپر مطمئن و قلمرو حراست شده است.(نهجالبلاغه، حکمت 201). هم چنین امیرمومنان علی(ع) میفرماید: كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً؛ اجل، نگهبان خوبى است.(نهجالبلاغه، حکمت 306)
در روايتى از امام باقر(ع) در تفسير آيه فوق فرموده است: آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ مى كنند از اينكه در چاهى سقوط كند يا ديوارى بر او بيفتد يا حادثه ديگرى برايش رخ دهد تا زمانى كه مقدرات حتمى فرا رسد، در آن هنگام آنها كنار مى روند و او را تسليم حوادث مى كنند. دو فرشتهاند كه انسان را در شب حفظ مى كنند و دو فرشته كه در روز به طور متناوب اين وظيفه را انجام مى دهند».(بحارالانوار، ج 67، ص 155، ج 56، ص 179)
در حديثى ديگر، امام صادق(ع) مى فرماید: مَا مِن عَبد الاّ وَ مَعه مَلَكان يَحفظانهُ فاذا جَاء الامرُ من عِند الله خليا بينَه و بينَ امر الله؛ هيچ بنده اى نيست مگر اينكه دو فرشته با او هستند و او را محافظت مى كنند، اما هنگامى كه فرمان قطعى خداوند فرا رسد، او را تسليم حوادث مى كنند، بنابراين آنها تنها او را از حوادثى كه به فرمان خدا قطعيت نيافته حفظ مى كنند.(تفسیر نمونه، ج 10، ص 144)
برخی از فرشتگان محافظ برای حفاظت از وحی هستند. این دسته از فرشتگان الهى براى نگهبانى و مراقبت از وحى، جهت مصون ماندن از دستبرد نااهلان، کمین میکنند و امور را رصد مینمایند تا آسیبی به وحی نرسد (جن، آیات 26 و 27)؛ زیرا «رصد» در این آیه جمع «راصد» به معناى حافظ است و مقصود از آن رصد ملائكه براى حفاظت از وحى است. (مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 562 – 563؛ روح المعانى، ج 16، جزء 29، ص 166)
البته از نظر قرآن برخی از فرشتگان در حال طواف در اطراف انسانها هستند تا امر الهی را درباره آنان اجرایی کنند؛ چنانکه برای مجازات مسلمانان خطاکار آنان را با گرفتن نعمت مجازات میکنند. خدا میفرماید: فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ؛ پس در حالى كه آنان خوابیده بودند بلايى از جانب پروردگارت بر آن بوستان و باغ به گردش در آمد و باغ آفت زده و زمين باير گرديد. (قلم، آیات 19 و ۲۰)
۲- جنیان: از دیگر کسانی که در کمین انسان هستند، جنیان هستند. از نظر قرآن، عدم توجه و اهتمام به آفریده و موجودی غیبی چون جنیان که از جنس لطیف عصاره آتش همانند انرژی هستند، موجب میشود که انسان نتواند تحلیلی از برخی از امور داشته باشد که آنان نقش اساسی در آن دارند. خداوند درباره این جنیان که با چشم سر دیده نمیشوند میفرماید:اى فرزندان آدم زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از ايشان بركند تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند. در حقيقت او و قبيلهاش شما را از آنجا كه آنها را نمى بينيد، مى بينند. ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى آورند. (اعراف، آیه ۲۷)
پس وقتی انسان نداند که در اطرافش غیر از چیزهای محسوس و دیدنی، چیزهایی غیر محسوسی است که میتواند در زندگیاش تاثیر مستقیم داشته باشد، به طور طبیعی هیچ کنش و واکنشی نسبت به آن از خود نشان نمیدهد و از همین جا آسیب میبیند؛ چنانکه خدا درباره آسیبرسانی شیاطین جنی در همین آیه سخن به میان آورده است. در آیات دیگر نیز تبیین میکند که چگونه جنیان شیطانی غیر مسلمان، در کمین انسان بوده و در حال طواف دنبال موقعیت مناسب برای نفوذ و سلطه خویش هستند. خدا میفرماید: در حقیقت کسانی که از خدا پروا دارند، هنگامی که طواف کنندگانی از شیطان ایشان را مس کنند و وسوسهای از جانب شیطان به آنان رسد، خدا را به یاد آورند و بناگاه بینا شوند؛ و یارانشان آنان را به گمراهی میکشانند و کوتاهی نمیکنند.(اعراف، آیات 201 و 202)
طائف به معنای طوافکننده به کسی میگویند که دور چیزی میگردد همانند طواف خانه خدا؛ به گروههای انسانی که در یک محیط در حال گردش هستند تا مثلا از چراگاههای مناسب در آن منطقه بهره گیرند، طائفه میگویند. به کسانی که به یک مذهب گرایش و بر اساس آن عمل و رفتار میکنند، نیز طوائف دینی میگویند، مثل طائفه شیعی یا طائفه سنی.
از نظر قرآن، جنیان به سبب ساختار وجودی شان دارای توانمندیهایی هستند که از جمله آنها گرفتن اطلاعات غیبی از آسمان است که از سوی فرشتگان در حال جا بجایی و انتقال برای نسخه مادی آن است؛ زیرا فرشتگان هر آنچه که در کتاب مبین و لوح محفوظ ثبت شده است(حدید، آیات 22 و 23)، پس از امضا از سوی خلیفه الله در شب قدر(قدر، آیات 1 تا 5؛ دخان، آیات 1 تا 5)، در طول سال برای استنساخ و نسخه برداری مادی به سوی آسمان زمین میآورند(جاثیه، آیه 29) که جنیان برای سرقت آن در کمین مینشینند.(جن، آیات 1 و 8 و 9) خدا در این باره میفرماید: و ما بر آسمان دست یافتیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهای شهاب یافتیم و در آسمان برای شنیدن به کمین مینشستیم؛ اما اکنون هر که بخواهد به گوش باشد تیر شهابی در کمین خود مییابد! (جن، آیات 8 و ۹)
از این آیه و آیات قبل و بعد آنها به دست میآید که پیش از بعثت پیامبر(ص) دسترسی به آسمان برای کسب اطلاعات آینده و غیبی آسانتر بوده است به طوری که حتی مومنان به شریعت حضرت موسی(ع) از جنیان برای کسب اطلاعات و اخبار به آسمان میرفتند، ولی الان با وضعیت پیش آمده در شک افتادند که آیا این محدودیتهای اعمال شده از سوی خدا، برای اهل زمین از جن و انس خیر است یا نه؟(جن، آیات 1 تا 10)
پس از نظر قرآن، هدف عروج جنّیان به آسمانها و کمین کردن آنها، پیش از نزول قرآن شنیدن صداى ملائکه و اخبار آنها بوده که اخبار غیبی است(جن، آیات 1 تا 10)؛ زیرا مقصود اين است كه پيش از اين یعنی پيش از شنيدن آيات قرآن و نزول آن، ما در كمين مى نشستيم و به صدا و سخن ملائكه گوش فرا مى داديم؛ ولی الان برای ما محدودیتهای شدیدی اعمال شده و آسمان پر از نگهبان شده است. (مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 556) پس جنیان که در آسمان برای کسب اطلاعات واخبار غیبی کمین میکردند خود اقرار دارند که امروز با محدودیتهای شدید مواجه هستند. به سخن دیگر، منقطع شدن عروج جنّیان به آسمانها، براى کمین کردن و شنیدن صدا و سخن ملائکه پس از نزول قرآن را میتوان از سخنان خود جنیان به دست آورد.(جن، آیات1 تا 10)
خدا در جایی دیگر درباره کمین کردن جنیان برای سرقت اطلاعات و اخبار غیبی میفرماید: ما آسمان این دنیا را به زیور اختران آراستیم؛ و آن را از هر شیطان سرکشی نگاه داشتیم به طوری که نمیتوانند به انبوه فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سوی پرتاب میشوند و با شدت به دور رانده میشوند و برایشان عذابی دائم است، مگر کسی که از سخن بالاییان یکباره استراق سمع کند که شهابی شکافنده از پی او میتازد. (صافات، آیات 6 تا ۱۰)
از این آیات همچنین به دست میآید که شهاب سنگهای شتابان تنها در تعقیب جنیان شیطانی سرکش هستند، وگرنه همان طور که مومنان به اطلاعات و اخبار غیبی از طریق عنایت الهی دسترسی دارند(آل عمران، آیه 44؛ هود، آیه 49؛ یوس، آیه 102؛ اعراف، آیه 179)، مومنان جنی نیز دسترسی به اطلاعات غیبی دارند بیآنکه دزدی کنند و از سوی شهاب سنگها تحت تعقیب و مجازات قرار گیرند.(صافات، آیات 6 تا 10)
از نظر قرآن، شهابهاى آسمانى، در کمین شیاطین شنودکننده اخبار آسمانى هستند و آنان را تعقیب و از آسمان و کسب اطلاعات دور میکنند.(حجر، آیات 16 تا 18)
3. خدا: خدا در کمین طغیانگران از جن و انس است. البته این کمینگر ممکن است دوزخ باشد(نباء، آیات 21 و 22)، یا میتواند خود خدا باشد که در کمین طغیانگران است.
از آیات قرآن بر میآید که این کمینگاه میتواند در دنیا یا آخرت باشد. در آخرت همان جنهم است(همان) و در دنیا کمینی است که خدا برای اقوامی چون عاد، ثمود ، فرعون و مانند آنها داشته و آنان را نیست و نابود کرده است(فجر، آیات 10 تا 14)؛ زیرا مقصود اين است كه چيزى از اعمال انسانها از خداوند مخفى و پنهان نيست، زيرا خداوند جميع اقوال و اعمال آنها را مى شنود و مى بيند، چنانكه بر كسى كه در كمينگاه است، چيزى پوشيده و مخفى نيست. (مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 739) بنابراین، خدا در کمین این اقوام بوده و آنان را به سبب همین اعمال و کردار ناشایست و طغیانگری مجازات کرده است.
4. جهنم: یکی از مهمترین کمین کنندگان انسان و جنیان، جهنم است. جهنم مامور است تا از سوی خدا در کمین طغیانگران باشد: إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا لِلطَّاغِينَ مَآبًا؛ براستی که دوزخ در کمین طغیانگرانی است که به سوی آن بازگشت میکنند(نبأ ، آیات 21 و 22)؛ و خود جهنم به عنوان مامور در کمین طغیانگران است؛ البته در صورتى این معنا از آیه استفاده میشود كه «مرصاد» مبالغه در «راصد» باشد. در این صورت مفاد آيه شريفه اين است كه جهنّم، خود در كمين است. (روح المعانى، ج 16، جزء 30، ص 23) از نظر آموزههای قرآن، همه موجودات از جمله جهنم دارای شعور است و حقایق را درک میکند و به اطاعت از خدا میپردازد و این گونه دشمنان را در خود مجازات میکند. اما بنا بر احتمالى، دوزخ، كمينگاهى است كه در آنجا نگهبانان آتش در كمين طغيانگرانند تا آنها را گرفته، به درون آتش بيندازند. (مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 642) پس افزون بر اینکه خدا یا جهنم در کمین طغیانگران هستند، همچنین فرشتگانی موکل بر دوزخ هستند که تعداد آنان نوزده نفر است. اینان در کمین طاغیان هستند تا به دوزخ بسپارند و از آن خارج نشوند.(مدثر، آیات 30 و 31)
5. دشمنان: برطبق دیدگاه قرآن، دشمنان همواره در کمین مومنان و مسلمانان هستند. بنابراین، میبایست همواره مراقب و مواظب باشند تا از سوی دشمن به آنان ضرباتی زده نشود. از همین رو، قرآن با احتمال کمین و فتنهگرى دشمنان کافر، بر آمادگى و هوشیارى مجاهدان اسلام تاکید میکند و میفرماید که شکست مذبوحانه دشمنان کافر، در گرو کوشش مجاهدان، براى فراهم سازى تجهیزات و هوشیارى آنان در برابر کمین گشایى دشمنان کافر حتی در نماز است.(نساء، آیات 101 تا 102) دشمنان کافر، در اندیشه بیرون آمدن از کمین، جهت حمله به مسلمانان، در شرایط مناسب هستند و مسلمانان باید هوشیار باشند و گرفتار غفلت نشوند(همان)؛ زیرا غفلت مسلمانان از سلاح خویش، زمینهساز طمع دشمنان کافر، براى شبیخون و کمین گشایى آنان است. چنانکه گفته شد «كمين» يعنى بيرون آمدن از مخفيگاه و حمله كردن است. (فرهنگ بزرگ سخن، ج 6، ص 5943) همچنین در فرهنگ عربی هنگامى كه واژه «ميل» به «على» متعدّى شود به معناى هجوم بردن است.
6. کمین منافقان: جریان بسیار خطرناکی که خطر آن در حد خطر ابلیس و شیاطین نادیدنی است، خطر جریان نفاق است که در میان مسلمانان بوده و از پشت به مسلمانان خنجر میزنند و آسیب میرسانند. بنابراین میبایست مواظب و مراقب این جریان خطرناک بود که حتی با امور مقدس چون مساجد برای توطئه و انجام مقاصد شوم و از جمله جنگ روانی و کسب اطلاعات و جاسوسی و شایعه سازی استفاده میکنند.(توبه، آیه 107؛ مائده، آیات 41 و 42؛ احزاب، آیات 60 و 61)
7. کمین مسلمانان: از نظر قرآن، همان طوری که مسلمانان باید درباره کمین کافران و مشرکان هوشیار باشند، باید خود در کمین دشمنان باشند و به آنان حملات پیاپی داشته باشند تا نتوانند فرصت اذیت و آزار مسلمانان را پیدا کنند. البته تنها زمانی میتوان کمین را برداشت که کافران و مشرکان ایمان آورده و توبه کرده و نماز و زکات بپردازند و به اصول اسلامی در عمل پایبند شوند.(توبه، آیه 5) امام باقر(ع) در ذیل آیه میفرماید که مراد از توبه، ايمان كافران است. (البرهان، ج 2، ص 740، ح 2)
راه رهایی از کمین شیطان
از آنجا که بدترین دشمن انسان پس از هواها و خواستههای نفسانی ابلیس و شیاطین پیرو او هستند، انسان میبایست همواره از این دشمن نادیدنی به چشم سر اجتناب کند و بداند که او در حال طواف اطراف دل ما است تا به آن نفوذ و رخنه کرده و سلطنت دل را به دست گیرد و بر گرده انسان سوار شده و بر آن افسار زند.
قرآن برای رهایی از کمین شیطان راهکارهایی را بیان کرده است که عبارتند از:
۱- اخلاص: اخلاص در گفتار و رفتار انسانها براى خداوند، موجب نجات آنان از کمینهاى شیاطین میشود.(حجر، آیات 39 و 40؛ ص، آیات 82 و 83)
۲- تقوای الهی: تقوای الهی وعمل به واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات از راههای رهایی از کمین شیطان است.(اعراف، آیه 201)
۳- ذکر خدا: یاد خدا در همه حال بویژه در حالت مس طوافگران شیطانی میتواند انسان را از دستبرد کمینگران رهایی بخشد و به آرامش و بصیرت برساند.(اعراف، آیه 201)
۴- سجده: از چیزی که شیطان از آن پرهیز کرد، سجده است؛ از این رو، هر کسی را ببیند که سجده میکند، عصبانی میشود. برای اینکه دماغ شیطان را به خاک بمالید بهتر است که سجده کنید و سجدههای شما طولانی باشد. از نظر قرآن سجده انسان در برابر خداوند، موجب نفرت شیطان و مایه نجات انسان از کمینگاه او میشود.(اعراف، آیات 11 تا 17)
۵- شکر: شکر نعمت از دیگر راهکارهای قرآنی برای رهایی از سلطه شیطان و کمینگاه اوست. اصولا شکر با ایمان سازگار است چنانکه کفر و کفران همواره با هم است. از نظر قرآن، شکرگزارى نعمتهاى خداوند، زمینه خروج انسان از دامها و کمینهاى شیطان میشود.(اعراف، آیات 11 تا 17)