اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفلسفیمعارف قرآنی

اهداف و آداب دانش آموزی

بسم الله الرحمن الرحیم

تعلّم همانند تعلیم یک وظیفه و واجب شرعی است که عقل فطری و نقل وحیانی آن را کشف می کند. هر چند که جاهل نمی داند باید بیاموزد و چه بیاموزد، و این عالم است که می بایست بیاموزاند؛ زیرا پیش از آن که خدا از جاهل پیمان بگیرد که بیاموزد، از عالم پیمان گرفته که بیاموزاند، اما باید شوقی از سوی جاهل برای علم و دانایی باشد تا عالم به این تشنگی و اشتیاق پاسخ مثبت دهد؛ زیرا اگر کسی نخواهد بیاموزد، اصرار و پافشاری عالم هیچ سودی نخواهد داشت.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، تعلّم به معنای دانش آموزی و یادگیری علوم و دانش ها به هدف دانایی هر چند که نسبت به هر چیزی مفید و خوب است، اما وجوب دانش آموزی تنها نسبت به دانش ها و علوم است که نیاز معاش و معاد انسان بدان بستگی دارد؛ چرا که برخی از علوم و دانش ها از مصادیق فضلیت است که فراتر از نیاز انسان است؛ بر همین اساس از نظر قرآن، دانستن واجبات و محرمات شرعی در کنار خداشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی به عنوان نیاز اساسی تعریف شده؛ چنان که علوم و دانش هایی که موجب بهره گیری صحیح و سالم از طیبات در دنیا می شود، به عنوان یک واجب شرعی تعیین می شود؛ زیرا اقتضای خلافت الهی انسان در زمین، «استعمار و آبادانی در زمین» برای تحقق سعادت نسبی در چارچوب آسایش و آرامش، جز به تعلم و دانش آموزی و شناخت سنت ها و قوانین حاکم بر هستی نیست. بنابراین، دانش آموزی برای سعادت دنیوی و اخروی جزو ضرورات و لوازم واجبی است که شریعت بیان کرده و عقل و نقل آن را کشف نموده است.

ظرفیت های تعلم بشری: دانایی و دارایی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان به سبب بهره مندی از «روح» الهی در تمامیت کمالی آن، از چنان ظرفیت تعلم و دانش آموزی برخوردار است که حتی فرشتگان مقرب الهی از آن محروم هستند؛ زیرا انسان به سبب همان دمیده شدن روح الهی(ص، آیه 72) از این ظرفیت برخوردار است تا همه انوار صفات الهی را در خود ظهور و بروز دهد و در جایگاه خلافت الهی همه ما سوی الله را تحت تسخیر علمی و عملی و سجده اطاعت خویش در آورد؛ زیرا چنین ظرفیت و استعداد و امکانی برای انسان فراهم شده است.(بقره، آیات 30 تا 34؛ لقمان، آیه 20)

البته از نظر قرآن، از آن جایی که انسان از ظرفیت بی نهایتی برخوردار است که ارتباط تنگاتنگی با تعلیم همه اسماء الله به انسان دارد، باید توجه داشت که این تعلیم الهی اگر به تصرف تکوینی باشد، آثار شگرفی دارد که با هر نوع تعلم و تعلیم دیگر از نظر ماهیتی فرق دارد.

به عنوان نمونه وقتی حضرت آدم(ع) به تعلیم الهی و تصرف تکوینی، دانش اسمای الهی را به دست آورد، این دانش تنها یک «دانایی» نیست، بلکه یک «دارایی» برای آن حضرت است. به این معنا که با تعلیم تصرف الهی، نور همه اسماء و صفات الهی در حضرت آدم(ع) ظهور یافته و ایشان به عنوان «مظهر» صفات الهی در جایگاه خلافت و مظهریت در ربوبیت و پروردگاری قرار گرفت. از همین روست که به علوم و دانش حقیقی اسماء الهی چنان دست یافت که بیرون از ظرفیت و توان حتی فرشتگان مقرب الهی بوده است. بنابراین، وقتی حضرت آدم(ع) به فرمان الهی خواست تا این حقیقت «دارایی» علمی خویش را به نمایش گذارد، تنها در قالب «انباء» یعنی خبررسانی به فرشتگان آگاهی بخشید، بی آن که آن علوم و دانش هایش به فرشتگان منتقل شود و آنان نیز دارای این علوم و دانش ها شوند.(بقره، آیات 31 تا 34)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در میان انسان ها نیز تفاوت هایی نیز در کسب تعلم حقیقی وجود دارد؛ زیرا اگر در آدم(ع) به اعجاز و تصرفات تکوینی الهی، علوم به شکل دارایی به حضرت آدم(ع) منتقل شد، در بنی آدم این امر ممکن است به شکل معجزه انجام نشود؛ یا اگر چنین اعجازی رخ دهد نسبت به برخی باشد یا حتی اگر چنین امری رخ دهد ممکن است نسبت به برخی از علوم باشد نه همه علوم؛ چنان که حضرت خضر(ع) از علم لدنی الهی بهره مند شده و به ملکوت و بطون اعمال و کارها دسترسی علمی یافت، در حالی که حضرت موسی(ع) با آن که به علم لدنی نسبت به علوم شریعت علم یافت و به تصرف الهی از چنین علومی بهره مند شد و تورات در اختیارش قرار گرفت، اما از علوم لدنی خاص حضرت خضر(ع) نتوانست بهره مند شود که به تصرف الهی برای خضر(ع) ایجاد شده بود.(کهف، آیات 65 تا 82)

به هر حال، در فهم حقیقت تعلم و تعلیم می بایست به این نکته توجه داشت که علوم دریافتی می تواند به شکل «دارایی» یا به شکل «دانایی» باشد.

به نظر می رسد که علوم پیامبران از مصادیق دارایی است، چنان که علوم اولیای الهی نسبت به حقایق هستی و ملکوت و بطون آن این گونه است و با تعلیم علوم ظاهری به دست نیامده است، بلکه به تعلیم و تصرف تکوینی الهی در شخص به آن دست یافته و دارایی آنان شده است.

بر اساس آموزه ها و گزارش های قرآنی، علت اساسی وجوب سجده اطاعت بر حضرت آدم(ع) به عنوان خلیفه الله، چیزی جز همین دارایی علوم به تعلیم خاص الهی نیست؛ زیرا خدا با تعلیم اسماء الله دانش آن را جزو دارایی حقیقی حضرت آدم(ع) قرار داده و ایشان مظهر حقیقی انوار اسماء الله شده و توانایی تصرفات به عنوان مظهر اسماء الله را یافته است.(بقره، آیات 30 تا 34) بنابراین هر کسی به هر میزان که از دانش در شکل دارایی فراتر از دانایی برخوردار باشد، به همان میزان مظهر اسماء الله و انوارش خواهد بود و می تواند تصرفات تکوینی در ما سوی الله به همان میزان داشته و دیگران را به تسخیر خویش در آورد.

از نظر قرآن، تصرفات حضرت خضر(ع) به سبب همان «علم لدنی» و دارایی علمی است که خدا به او داده است؛ بنابراین، حتی اگر این تصرفات بر خلاف ظواهر شرعی باشد، تصرفات شرعی حقیقی است؛ زیرا علم لدنی دارایی را ایجاد می کند که انسان فراتر از ظواهر ملک، به ملکوت هر چیزی دانایی و دانش داشته و توانایی تصرف در بطون و ملکوت در کنار ملک و ظواهر را خواهد یافت.(کهف، آیات 65 تا 82)

البته دانش آموزی نسبت به علوم و دانش هایی خاص که جزو دارایی باشد و انسان را قادر به تصرفات شگفت و شگرف کند، جز به تعلیم مستقیم الهی شدنی نیست؛ از همین روست که حضرت موسی(ع) با همه تلاش و سعی خویش نتوانست به آن علوم و دانش ها دست یابد و به دارایی خویش تبدیل کند.(همان)

البته برخی از افراد هم چون پیامبر(ص) بلکه چهارده معصوم(ع) به سبب آن که مظهر اتم و اکمل اسماء الهی هستند، در همان مقام می توانند به «تعلیم و تزکیه و تطهیر» بپردازند که جزو تصرفات تکوینی است و شخص را به دانش دارایی برسانند که فراتر از دانایی است؛ از همین روست که خدا پیامبر(ص) را برای چنین امری فرستاد که توانایی تعلیم به شکل «علم لدنی» را داراست و می تواند تزکیه و تطهیری را انجام دهد که نوعی تصرف در ذات و پرورش در مقام مظهریت در پروردگاری و ربوبیت است.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2؛ توبه، آیه 103)

در روایات از علم نافع سخن گفته اند. به نظر می رسد که ماهیت علم نافع از جنس نور است که از طریق کثرت تعلیم و تعلم به دست نمی‌آید و اکتسابی نیست، بلکه از جنس افاضات و فیوضات الهی به شمار می‌آید که به آدم(ع) و پیامبران و حضرت لقمان و خضر و مانند آنها افاضه شده و نوعی تعلیم تصرفی و دارایی است. امام صادق(ع) می فرماید: «العلم نور یقذفه الله فی‌ قلب من یشاء» علم همان نوری است که خداوند در دل هر کسی که بخواهد قرار می‌دهد. (بحارالانوار،‌ ج 65،‌ص 236)

دانش های مفید و غیر مفید

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دانش هایی که انسان در مقام دانش آموزی و تعلم می آموزد، می تواند مفید یا غیر مفید بلکه حتی زیانبار باشد. به عنوان نمونه دانش آموزی نسبت به معارف دین و سبب تفقه و تعقل در مفاهیم دینی برای حرکت صحیح و درست در طریق صراط مستقیم و نیز دستگیری دیگران در قالب انذار و تبشیر(توبه، آیه 142) یکی از مهم ترین دانش هایی است که نه تنها به سبب فایده شخصی یا اجتماعی، بلکه به سبب تامین سعادت دنیوی و اخروی  انسان، جزو واجبات است که خدا فرمان «نفر» و کوچ برای تعلم و دانش آموزی آن را صادر کرده است.(همان)

امیرالمومنین (ع) می فرمایند: «لا تتعلم العلم ممن لم ینتفع به؛ فان من لم ینفعه علم لا ینفعک»؛ از کسی که علمش به او نفعی نرسانده علم نیاموز، چرا که علمی که به حال او سودمند نیست، به حال تو نیز سودمند نخواهد بود. (مجلسی، بحار الانوار، ج ۲، ص۹۹)

در روایت است: العلم علمان: فعلم فی القلب فذلک العلم النّافع، و علم علی اللّسان فذلک حجّه اللَّه علی ابن آدم؛ علم دو علم است علمی که در قلب است و علم نافع همین است و علمی است که بر زبان است و او حجت خدا بر فرزند آدم است.

هم چنین می فرماید: العالم إذا أراد بعلمه وجه اللَّه تعالی هابه کلّ شیء و إذا أراد أن یکثر به الکنوز هاب من کلّ شیء؛ عالم اگر از علم خویش رضای خدا خواهد همه چیز از او بترسد و اگر خواهد به وسیله آن گنجها بیندوزد از همه چیز بترسد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، تضمین سعادت دنیوی و اخروی بشر در گرو و رهن دانش دینی است که صراط مستقیم را به بشر نشان می دهد. شکی نیست که عالی ترین و برترین دانش در قرآن است؛ زیرا علوم و دانش های قرآنی جزو چیزهایی است که از طریقی غیر وحی دست یافتنی نیست، بلکه تنها این وحی است که امکان دسترسی بشر به این علوم را می دهد. از همین روست که خدا به صراحت می فرماید که این علوم با عقل یا طریق دیگر حسی و شهودی و مانند آنها کسب شدنی نیست.(بقره، آیات 151 و 239؛ نساء، آیه 113)

پیامبر(ص) می فرماید: اَلا مَنْ تَعَلَّمَ القُرآنَ وَعَلَّمَهُ وَعَمِلَ بما فيهِ فَأنَا لَهُ سائِقٌ اِلَى الجَنَّةِ وَدَليلٌ اِلَى الجَنَّةِ؛ بدانيد هر كس قرآن را بياموزد و به ديگران آموزش دهد و به آنچه در آن است عمل كند، من جلودار و راهنماى او به سوى بهشت هستم.( كنز العمّال، ح 2375)

امام صادق(ع) می فرماید: مَن تَعَلَّمَ العِلمَ و عَمِلَ بِهِ و عَلَّمَ للّه ِ ، دُعِيَ في مَلَكوتِ السَّماواتِ عَظيما ، فقيلَ : تَعَلَّمَ للّه ِ ، و عَمِلَ للّه ِ ، و عَلَّمَ للّه ِ؛ هر كه براى خدا علم بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها به بزرگى ياد شود و گفته آيد: براى خدا آموخت، براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد!( کافی، ج 1، ص35، حدیث6)

از نظر قرآن،  در برابر برخی از دانش ها می تواند کارکردی دو گانه متضاد داشته باشد؛ چنان که دانش سحر یا دانش های خاص دو فرشته الهی هاروت و ماروت از جمله دانش هایی است که می تواند موجب کمال از جمله محبت میان افراد یا موجب جدایی میان همسران باشد.(بقره، آیه 102)

به سخن دیگر، برخی از علوم و دانش ها می توانند خود «فتنه» باشد که همانند کوره ذوب و جداسازی فلزات از خاک عمل می کند، یعنی هم می تواند مفید و سازنده باشد و هم مضر و زیانبار.(همان) تعلیم و آموزش و نیز تعلم و دانش آموزی نسبت به این دانش ها بسیار خطرناک است و تنها کسانی می توانند از آن بهره مند شوند که از نظر کمالات خویش را پاک و پاکیزه کرده و خودسازی کرده باشند؛ زیرا اگر چنین نباشد، می تواند عامل نابودی شخص و دیگران بلکه جامعه باشد و انسان را از سعادت دنیوی و اخروی محروم سازد؛ چنان که یهودیان به سبب تعلم و دانش آموزی سحر برای کارهای زیانبار و جداسازی همسران از سعادت دنیوی و اخروی محروم شده اند.(همان)

امروزه دانش هایی بسیاری این گونه است که شامل دانش های هسته در ساحت فیزیک به جهت درمانگری یا نابودگری، دانش های رسانه ای در ساحت فکری و فرهنگی به جهت همان کمال بخشی یا سقوط انسان به درکات حیوانیت و مانند آنها می شود. در حقیقت بسیاری از دانش هایی موجود کارکردهای متضادی دارد که اگر دانش آموز خود را به تقوای الهی مجهز نکرده باشد، در دام شیطان می افتد و از علوم و دانش های خویش علیه انسان بلکه محیط زیست گیاهی و جانوری بهره می گیرد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن و گزارش های آن، همان گونه که امکان تعلیم و تعلم میان انسان و فرشتگان(بقره، آیات 30 تا 34) وجود دارد و حتی فرشتگان ملقیات علم و ذکر وجود دارند که به انسان تعلیم خاص القایی و تذکری می دهند(مرسلات، آیات 5 و 6)، هم چنین امکان ارتباط علمی میان جن و انسان وجود دارد؛ زیرا آنان می توانند از انسان بیاموزند و تحت تعلیمات شریعت اسلامی پیامبران قرار گیرند(جن، آیات 1 تا 15)، و هم انسان می تواند تحت تعلیمات جنیان قرار گیرد. از همین روست که خدا به انسان هشدار می دهد تا تحت تاثیر تعلیمات جنیان شیطانی قرار نگیرند که با «وحی شیطانی» بستر مجادله گری نسبت به حق را ایجاد می کنند(انعام، آیه 121) یا به آموزش و تعلیم سحر شیطانی و طلسم می پردازند که زندگی انسان ها را در مخاطره قرار می دهند و کفر می آموزانند.(بقره، آیه 102)

البته بر انسان های وارسته و پارسا است که علوم سحر را برای دفع ساحران و شیاطین بیاموزاند و در همان حال مراقب باشند تا از دانش سحر زیانبار اجتناب کنند و در دام شیاطین جنی نیافتند.(همان)

آداب دانش آموزی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در دانش آموزی می بایست افزون بر اهداف متعالی الهی – انسانی ، شرایطی را فراهم آورد و آدابی را به کار گیرد که لازمه دانش آموزی حقیقی است.

بر اساس آموزه های قرآنی، اجازه دانش آموز از معلم برای یادگیری(کهف، آیه 66)، اجتناب از شتاب زدگی و عجله در پرسش گری پیش از پایان تعلیم استاد(کهف، آیات 66 تا 80)، احترام و تکریم استاد و معلم(همان)، اطاعت کامل از معلم در چارچوب دانش آموزی و مقتضیات آن(همان)، توجه به تذکرات معلم(همان)، آگاهی و توجه دایم نسبت به شرایط سخت و دشوار دانش آموزی و تعلم(همان)، توکل به خدا(همان)، واگذاری امور به مشیت الهی و اعتقاد و باور بدان(همان)، صبر و شکیبایی(همان) و مانند آنها از جمله مهم ترین آداب دانش آموزی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا