اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمناسبت ها
توکل پیامبر(ص)و ویژگیهای آن
پیامبر(ص) به تصریح قرآن اسوه حسنه و بشریت است. بنابراین، شناخت افکار و رفتار ایشان برای سرمشقگیری بسیار مهم و اساسی است. یکی از منابع موثق برای مراجعه جهت شناخت افکار و کردار آن حضرت، قرآن کریم است که خداوند برای هدایت بشریت نازل کرده است. نویسنده در این مطلب با استناد به آیات توصیفکننده توکل پیامبر(ص) به بررسی ویژگیهای توکل ایشان پرداخته است.
***
اتّکال بر خدا در مقام عزم ارادی
برای تحقق هر چیزی مقتضیاتی لازم است که بخشی از آنها در اختیار بشر و بخشی بیرون از اختیار بشر است؛ زیرا مشیت الهی و قوانین و سنتهای حاکم بر هستی به گونهای سامان یافته است که انسان تنها در محدوده «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» (بحارالانوار، ج 5، ص 11) میتواند عمل کند و اینگونه نه مجبور مطلق و نه مختار مطلق در کارها و افعال اختیاری خودش است، بلکه در یک چارچوبی به نام سنتها و قوانین حاکم بر هستی میتواند عمل کند و کاری را انجام دهد.
البته تنها مشیت الهی نیست که محدودیتهایی برای فعل اختیاری انسان ایجاد میکند، بلکه گاه اراده الهی در مقام قضای جزئی اجازه نمیدهد که مشیت الهی در مسیر همان تقدیرات و مقدرات کلی عمل کند، چنانکه مشیت و سنت الهی بر این است که آتش بسوزاند، اما اراده الهی در قضای جزئی بر این قرار گرفته است که همین آتش بر ابراهیم(ع) سرد و خنک باشد و آسیبی به او نرساند.(انبیاء، آیه 69)
به هر حال، برای تحقق یک فعل اختیاری از سوی انسان لازم است تا مقتضیات فراهم و موانع برطرف شود که از جمله موانع احتمالی، اراده الهی در قدر و قضای جزئی است. بنابراین، حتی اگر انسان پس از تصور فایده از یک چیزی به جزم برسد و با تصدیق بر وجود فایده بخواهد در مقام عزم ارادی کاری را انجام دهد، تنها زمانی میتواند توفیق یابد و کاری را انجام دهد و به هدف برسد که مقتضیات مشیتی و ارادی الهی فراهم باشد و مانع یا موانعی در کار پیش نیاید. بر این اساس، اگر انسانی میخواهد مثلا شتری را حفظ کند و به کاری برسد، افزون بر عقال کردن (بستن پای شتر)، باید «توکل» بر خدا کند تا این فعل او مفید باشد و عقال در نگهداشت شتر تاثیر بگذارد و راهگریز و فرار را بر شتر ببندد. از همین رو گفته شده: «با توکل، زانوی اشتر ببندد»؛ یعنی همراه با عقال بستن باید توکل نیز باشد، نه اینکه انسان به امان خدا شتر را رها کند و بگوید بر خدا اتکال و توکل کردم تا شتر نگریزد؛ زیرا از نظر قرآن، دنیا دارالاسباب است و خدا برای هر چیزی اسباب و وسایلی قرار داده که باید از آنها بهره گرفت. این اسباب شامل اسباب مادی و معنوی از جمله عقل، نماز، روزه، گوش، چشم، قلب، ریسمان و هزاران مورد دیگر است که هر کدام خاصیت و کارکرد مناسب خود را دارد. از همین رو از یک سبب برای همه کارها نمیتوان استفاده کرد، بلکه برای هر کاری اسباب و وسایل مناسب آن را باید جستوجو کرد و به کار گرفت.(کهف، آیات 82 تا 95؛ مائده، آیه 35؛ اسراء، آیه 57)
خدا به این نکته توجه میدهد که اسباب هر چند به عنوان «مقدرات الهی» لازم و ضروری است، ولی بدون توکل نمیتوان امید به توفیق داشت؛ زیرا افزون بر مقدرات الهی و مشیت کلان باید اراده الهی نیز در کار آید تا «عزم انسانی» به نتیجه برسد. لذا خدا به پیامبرش میفرماید: فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ پس هرگاه عزم کاری کردی، پس توکل بر خدا کن! زیرا خدا متوکلان را دوست میدارد.(آلعمران، آیه 159)
مراد از این دوست داشتن اهل توکل و متوکلان این است که خدا توفیق میبخشد تا به اهدافشان برسند و موانع را از سر راهشان بر میدارد تا مقتضی بتواند تاثیر خودش را بگذارد.
به هر حال از نظر قرآن، توکل بر خدا به معنای نادیده گرفتن اسباب و وسایل نیست، بلکه به معنای اعتقاد به این معنا است که مشیت انسانی که در طول مشیت الهی قرار دارد(تکویر، آیه 29؛ انسان، آیه 30)، زمانی میتواند به عنوان مقتضی عمل کند که با اراده الهی هماهنگ شود و این هماهنگی زمانی تحقق مییابد که انسان وقتی اسباب مناسب مشیت الهی را به کار میگیرد، با توکل به خدا، اراده الهی را نیز به سمت خویش متمایل سازد. اینگونه است که جزماندیشه میبایست با عزم ارادی همراه باشد که آن نیز متصل به توکلی باشد که اراده الهی را به سوی توفیق هدایت میکند. (آلعمران، آیه 159)
عوامل توکل پیامبر(ص) به خدا
یکی از مهمترین پرسشها این است که چرا و چگونه انسانی همچون پیامبر(ص) با اینکه اسباب مناسب را در اختیار دارد و به حکم قوانین و سنتهای الهی باید این اسباب تاثیرگذار باشد؛ زیرا مقتضی برای کاری است؛ اما چرا پیامبر(ص) باز به این اسباب بسنده نمیکند و با اتکال و توکل به خدا اقدام به انجام کاری میکند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که عواملی موجب میشود که پیامبر(ص) تنها به اسباب و قوانین اصلی حاکم بر هستی در چارچوب مقدرات کلی بسنده نکند، بلکه هنگام انجام هر کاری و مثلا بستن پای شتر، به خدا توکل میکند تا این بستن موجب حفظ شتر و عدم فرار او شود. خدا در قرآن به مجموعهای از اعتقادات پیامبر(ص) اشاره میکند که این اعتقادات موجب میشود تنها به عقال شتر بسنده نکند، بلکه با توکل از خدا بخواهد تا اراده الهی به این تعلق گیرد که شتر نگریزد و این عقال، شتر را از فرار حفظ کند.
از مهمترین اعتقاداتی که عامل اتکال پیامبر(ص) شده و ما به عنوان پیروان آن حضرت(ص) باید این اعتقادات را بشناسیم و به آنها به عنوان عوامل، عنایت داشته باشیم، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. توحید کامل: از مهمترین اعتقادات پیامبر(ص) و اصلیترین آن، توحید کامل و محض است. این اعتقاد به معنای آن است که هر فعلی که انسان انجام میدهد بدون فعل الهی معنا ندارد؛ یعنی در مشیت و اراده، فعل انسان متوقف به مشیت و اراده الهی است. بنابراین، توحید فعلی مقتضی آن است که تا خدا چیزی را نخواهد و اراده نکند و امضا و قضا نکند، تحقق نمییابد. همین باور و اعتقاد است که پیامبر(ص) را به سوی توکل سوق میدهد و در هر کاری اهل توکل است.(توبه، آیه 129؛ رعد، آیه 30؛ مزمل، آیه 9)
2. تقدیر الهی: از جمله مهمترین اعتقاداتی که توکل را به دنبال میآورد، اعتقاد به تقدیرات الهی است. به این معنا که خدا همانطوری که تقدیرات کلی و کلان برای کل هستی دارد، همچنین در جزئیات مقدراتی را دارد که باید به آن اعتقاد داشت. خدا میفرماید: بگو: «هیچ حادثهای برای ما رخ نمیدهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرّر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند!» (توبه، آیه ۵۱) پس در حقیقت برای هر کسی مقدرات و سرنوشتی است که به آن میرسد، خواه مرگ باشد، خواه پیروزی.(توبه، آیه 52) این مقدرات برای هر کسی در کتاب مبین نوشته شده و اجرایی میشود.(یس، آیه 12؛ حدید، آیات 22 و 23) بنابراین، لازم است که انسان در کاری که وارد میشود، به این امر اعتقاد داشته باشد که مقدراتی برای اوست که باید با توکل از آن عبور کند.
3. ولایت الهی: اعتقاد پیامبر(ص) به اینکه صفر تا صد بشر به دست خداست، موجب میشود تا ایشان مامور به توکل در کارها باشد و هنگام استفاده از اسباب، بدون توکل وارد کاری نشود. اگر انسان فقر ذاتی دارد و دم به دم به فیض الهی باقی و برقرار است و همه چیزش بهدست اوست(فاطر، آیه 15)، به این نکته میرسد که کارهایش را به مولایش بسپارد و با توکل به مولی کاری را انجام دهد.(توبه، آیه 51)
4. جاودانگی خدا: اگر انسان خدا را تنها حی قیوم در هستی بشناسد که حیات همگان به حیات قیومی او وابسته است، در هر کاری که وارد میشود با توکل بر خدا وارد میشود؛ چنانکه پیامبر(ص) به سبب همین اعتقاد اینگونه عمل میکرد؛ زیرا خدا به ایشان چنین دستور داده که اینگونه باشد و اینگونه عمل کند.(فرقان، آیه 58)
5. حاکمیت الهی: باور به حاکمیت مطلق الهی نسبت به هر چیزی موجب میشود تا انسان در هر کاری اهل توکل باشد؛ بر همین اساس خدا به پیامبرش فرمان میدهد تا بر اساس این اعتقاد توکل بر خدا داشته باشد و بدون توکل در کاری وارد نشود.(هود، آیه 123)
6. حقانیت: از نگاه قرآن، خدا همان حق مبین و حق مطلق است که باید به او توکل کرد؛ زیرا غیر از او باطل است و اگر حقی در جایی است به سبب حقانیت اوست؛ زیرا خدا منشاء و خاستگاه هر حقی است. بنابراین، وقتی نسبت به کاری به عنوان یک حق توجه یافت باید بر خدای حق توکل کند و از او بخواهد تا این حق را تحقق بخشد.(نمل، آیه 97)
7. خالقیت: خالق هستی خدا است و هیچ آفریدهای جز او نیست. این بدان معناست که اگر آفرینشی در هستی به هر شکلی اتفاق میافتد تابع خالقیت خدا است. بر این اساس وقتی انسان در کاری وارد میشود که نوعی آفرینش است باید به خدای خالق توکل کند تا این خلقت تحقق خارجی یابد. توجه پیامبر(ص) به چنین امری موجب میشود که ایشان نیز اینگونه اهل توکل در هر کاری باشد.(فرقان، آیات 58 و 59؛ زمر، آیات 38 و 62)
8. ربوبیت: از صفات برجسته و مهم خدا، ربوبیت و پروردگاری در ادامه خالقیت است؛ ربوبیت به معنای پرورش و نمو و رشد امری در قالب تکوین و تشریع است. اگر خدا ربالعالمین است، به طور طبیعی پرورش و تحقق هر چیزی به این مقام وابسته است. بر همین اساس پیامبر(ص) مامور میشود تا بر اساس اعتقاد به ربوبیت خدا، با توکل در هر کاری وارد شود.(توبه، آیه 129؛ هود، آیه 123؛ رعد، آیه 30؛ نمل، آیات 78 و 79؛ شوری، آیه 10)
9. رحمت: همه هستی با رحمت الهی وجود پیدا کرده است؛ زیرا این رحمت رحمانی است که همه چیز را آفریده و آن را پرورش میدهد. پس وجود و بقای هر چیزی به رحمت الهی است.
بر این اساس پیامبر مامور میشود تا به حکم رحمت الهی در هر کاری که وارد میشود توکل به خدای رحمان رحیم کند.(شعراء، آیه 217؛ ملک، آیات 28 و 29)
10. عزت: از نامهای برجسته الهی عزیز است. عزت موجب میشود تا چیزی حاکم بر مشیت و اراده الهی نباشد؛ زیرا خدا هرگز مغلوب و مقهور کسی یا چیزی نمیشود. از همین رو، پیامبر(ص) مامور میشود تا بر اساس این اعتقاد، بر خدایی توکل کند که عزیز است و مشیت و ارادهاش پیش میرود و هیچ مانعی نخواهد داشت.(انفال، آیه 49؛ شعراء، آیه 217؛ نمل، آیات 78 و 79)
11. علم مطلق: علم الهی، هم به کلیات است و هم به جزئیات. این بدان معناست که تقدیرات الهی تنها در سایه مشیت کلی و کلان نیست، بلکه در جزئیات نیز مشیت او جریان دارد. همچنین اراده الهی اینگونه است.
از آنجا که خدا به کلیات و جزئیات علم دارد، انسان با توکل بر خدایی که از چنین علم مطلق برخوردار است میتواند به اهداف خویش جامه عمل پوشیده و خدا توفیق دستیابی به هدف را بدهد. بر این اساس پیامبر(ص ) بر خدای علیم تکیه و اتکال میکرد و با توکل کارهایش را انجام میداد.(انفال، آیه 61؛ هود، آیه 123؛ فرقان، آیه 58؛ شعراء، آیات 217 و 220)
12. کفایت خدا: از نگاه قرآن، برخی چیزها خوب هستند ولی کفایت نمیکنند و نیازمند به چیزی دیگر هستند؛ اما خدا تنها موجود در هستی است که خود به تنهایی کفایت از هر کسی و هر چیزی میکند. اعتقاد پیامبر(ص) به کفایت خدا موجب میشود تا ایشان به چنین خدایی توکل کنند و در هر کاری با توکل،توفیق به دست آورند.(نساء، آیه 81؛ انفال، آیات 61 تا 64؛ توبه، آیه 129؛ احزاب، آیه 3؛ زمر، آیه 38)
13. مالکیت خدا: مالکیت خدا بر هر چیزی مالکیت حقیقی است که صفر تا صد آن در اختیار خدا است. بر این اساس اسباب تا زمانی کارایی دارند که خدا اراده کرده باشد. بنابراین، کسی که معتقد است خدا مالک حقیقی و مطلق همه هستی است، در هر کاری به خدایی توکل میکند که چنین است. پیامبر(ص) نیز اینگونه بود؛ زیرا معتقد به مالکیت مطلق خدا داشت.(هود، آیه 123)
14. نظارت: خدا بر هر چیزی چنان نظارت کامل و دقیق دارد که صفر تا صد آن تحت مراقبت شدید است. بنابراین، نه چیزی بر او پوشیده است و نه امکان آن است که بر خلاف مشیت و اراده او کاری انجام شود و حتی شیطان نیز در خدمت اهداف و حکمتهای بالغه الهی است. از آنجا که غفلت از خدا معنا ندارد و همه چیز در محضر و حضور الهی است، به طور طبیعی انسان باید به چنین خدایی توکل کند و از او بخواهد تا توفیق دهد کارش به سرانجام نیک برسد؛ چنانکه پیامبر(ص) اینگونه بود.(هود، آیه 123)
آثار توکل پیامبر(ص)
از دیدگاه قرآن، توکل پیامبر(ص) بر خدا بر اساس اعتقادات موجب شد تا آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی ایشان ظاهر شود.
از جمله مهمترین آثاری که برای توکل پیامبر(ص) در قرآن بیان شده میتوان به مواردی چون استقامت او در برابر مخالفتها و سختیها(هود، آیات 121 تا 123؛ احزاب، آیات 1 و3 و48؛ زمر، آیات 38 و 39)، صبر و مقاومت، در برابر اذیّتهاى دشمنان(مزمل، آیات 9 و 10)، سبب شجاعت و شهامت او در برابر دشمن(زمر، آیات 38 و 39)، پذیرش تقدیرات الهى(توبه، آیه 51)، کفایت امور وى از سوى خداوند و عدم گرایش به دیگری(نساء، آیه 81؛ انفال، آیات 61 و 64؛ احزاب، آیات 3 و 48)، بهرهمندى ایشان از محبّت خدا(آل عمران، آیه 159)، مصونیت و محفوظ ماندن از سلطه و ضرر شیطان(نحل، آیات 98 و 99)، دفع مکر و کید دشمنان و کفایتکننده او از توطئهها و نیرنگهای آنان(نساء، ایه 81؛ انفال، آیات 61 و 62؛ نمل، آیات 70 و79)، زمینهساز برخوردارى از امداد و حمایت خدا(انفال، آیات 62 و 64) و اعراض شایسته از مشرکان و برخورد نیک با مخالفان توحید(مزمل، آیات 9 و 10) اشاره کرد.
پس مومنان نیز با پیروی از اسوه حسنه یعنی پیامبر(ص) میتوانند به این سطح ازتوکل برسند که برخی از مهمترین آثار آن در اینجا بیان شد. اگر مومنان پیامبر(ص) را اسوه حسنه میدانند باید به چنین سطحی از اعتقادات و ایمان برسند تا توکل آنان چنین آثار و برکاتی برایشان در زندگی داشته باشد و کارها و زندگیشان را آسان کند و ترس و واهمه باطل از دشمنان را از میان بردارد و توفیق دستیابی به اهداف را هموار سازد.