اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

ارکان ايمان عبودى، مراحل توکل (2)

http://www.fugleognatur.dk/images/galleri/07.05.05%20001.jpgدر بخش نخست این نوشتار، به تشریح شیوه نیل به عبودیت و پذیرش ربوبیت خداوند در قالب موضوعاتی شامل: عبودیت هدف آفرینش، ایمان نماد عبودیت و مبحث توکل پرداخته شد. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی می گیریم.

مراحل توکل

توکل را می توان بطور کلی بر سه قسمت تقسیم کرد:

1- توکل زبانی: یعنی آن توکلی که فقط با زبان گفته می شود توکلت علی الله (بر خدا توکل کردم) این توکل از ارزش معنوی برخوردار نیست.

2- توکل اعتقادی: یعنی آن توکلی که ناشی از این اعتقاد است که واقعا همه کاره خداوند تبارک و تعالی است و حقیقتاً او تکیه گاه همه چیز و همه کس است با توجه به این اعتقاد، توکل بر خدای تعالی می شود و سپس بر کاری اقدام می گردد. این توکل از ارزش معنوی برخوردار است که اکثر مسلمان ها می توانند با توجه به این مرحله توکل، کارهای خود را آغاز کنند.

3- توکل قلبی: یعنی آن توکلی که از حالات بلکه از ملکات فضیله نفس انسانی گشته است و شاید حدیث شریف زیر به این مرحله عالی از توکل اشاره داشته باشد: علی بن سوید می گوید از امام موسی بن جعفر(ع) درباره این آیه شریفه و من یتوکل علی الله فهو حسبه (3:65) هرکس بر خدا توکل کند خدا او را بس است پرسیدم حضرت فرمود: التوکل علی الله درجات منها ان تتوکل علی الله فی امورک کلها فما فعل بک کنت عنه راضیا تعلم انه لا یألوک خیرا و فضلا و تعلم ان الحکم فی ذلک له فتوکل علی الله بتفویض ذالک الیه وثق به فیها و فی غیرها؛ توکل بر خدا دارای درجاتی است از جمله اینکه در تمام کارهایت بر خدا توکل کنی پس هرچه خدا با تو انجام داد و (اراده حکمت آمیزش بر هر چه تعلق گرفت) راضی باشی و علم و یقین داشته باشی که او از هیچ هیچ خیر و فضلی دریغ نکند و نیز علم و یقین داشته باشی که حکم و فرمان در این جهت با اوست، پس با واگذاری کار به او بر او توکل کن و به او در کارهای خود و کارهای غیرخود وثوق (اطمینان و آرامش) داشته باش». (ترجمه اصول کافی کلینی،ج 3، ص 106، ر 5).

چنانکه قبلا گفته شد ایمان که خود فقط یک امر قلبی است نه اعتقادی و زبانی، چهار رکن دارد که همه آنها نیز قلبی می باشند بنابراین آن توکلی که در کلام امام موسی بن جعفر(ع) مراد است توکل قلبی باشد. در چنین توکلی، علم، یقین، وثوق و آرامش نهفته است و توکل کننده ذره ای دغدغه و ناآرامی ندارد. توکل قسم اول از آن منافقین است زیرا صرفا توکل زبانی است و باطن بدان اعتقادی ندارد. توکل قسم دوم بهره عامه مسلمانان است و توکل قسم سوم ویژه مؤمنان واقعی است که دستیابی به آن بسیار مشکل و در دراز مدت می باشد و هرکس به این مقام و مرحله سوم رسید متوکل واقعی می باشد.

ثمره و دستاورد توکل

توکل ثمرات زیادی دارد که پاره ای از آنها عبارتند از: 1 – قوت قلب: امام علی(ع) می فرمایند: اصل قوه القلب التوکل علی الله؛ ریشه قوت قلب توکل بر خداست، (میزان الحکمت، ج 10، ص 681) و این ثمره بلندی است که انسانی چنین از صلابت و استقامت در کارها برخوردار است. 2- قوت ایمان: امام رضا(ع) می فرمایند: من احب ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله، هرکس دوست دارد قوی ترین مردم باشد پس باید بر خدا توکل کند، (همان) در روایتی دیگر این قوی ترین مردم به قوی ترین مردم از جهت ایمان تفسیر می شود. امام علی(ع) می فرمایند: اقوی الناس ایماناً اکثر هم توکلا علی الله سبحانه، قوی ترین مردم به لحاظ ایمان کسی است که از همه مردم بر خدا بیشتر توکل کند (همان، ص 680 ر 22240) بنابراین هرکس توکل بیشتری داشته باشد از قوت ایمان بیشتری برخوردار است. بزرگی این ثمره هم برکسی پوشیده نیست. 3- رام شدن دشواری ها و آسان گشتن اسباب: امام علی(ع) می فرمایند: من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب؛ هرکس بر خدا توکل کند سختی ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می گردد». 4- شکست ناپذیری: امام محمدباقر(ع) می فرماید: من توکل علی الله لایغلب ومن اعتصم بالله لایهزم؛ هرکس بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هرکس به خدا چنگ زند شکست خورده نمی باشد»، (همان، ص 681، ر 22247). البته واضح است که مهمترین و پرثمرترین توکل همان قسم سوم است نه دوم و قسم سوم هم خود دارای مراتبی است که هرچه توکلی قلبی از مراتب بالاتری برخوردار باشد ثمرات توکل بییشتر عائد می گردد.

2- تفویض امور به خدا

دومین ستون ایمان، تفویض و واگذاری امور به خداوند است. انسان هرگاه به این باور دست یابد که موجودی فقیر ذاتی است و هیچ چیز او ذاتی وی نمی باشد و همه نعمت و فضل و رحمت از سوی خداوند است و توانایی و امکانات وی محدود می باشد، در آن صورت، رفتاری خاص در پیش می گیرد و به توانایی و قدرت و امکانات خود مغرور و متکی نمی شود، بلکه با توجه به فقر وجودی خویش، و نیز به حکم ربوبیت الهی خداوند بر همه هستی، می کوشد تا امور خویش را به خداوند واگذار کند و خداوند را در هر کاری نه تنها وکیل خویش گیرد بلکه کلا به خداوند واگذار کند. (غافر آیه 44)

در حقیقت باطن تفویض امر به خدا، چیزی جز پذیرش ربوبیت مطلق خداوندی نیست. شخصی که خداوند را در همه امور کلی و جزیی، رب و پروردگار می شناسد، می داند که تنها خداوند است که می تواند کارها را به بهترین وجه و کامل ترین صورت و سازنده ترین حالت آن به پایان برساند. از این رو خود را به کناری می کشد و خداوند را به عنوان صاحب و مالک و عامل در کارهای خویش قرار می دهد و از او می خواهد که کاری را به سرانجام برساند. با این که خود دست از هیچ کاری نمی شوید ولی بر این باور است که هم حول و قوه و هم اراده عزم، از اوست. از این رو، خود را به خدا واگذار می کند. کسی که خود را به خدا واگذار کرده و مدیریت ربوبی خدا را در سرزمین جان و تن خویش پذیرفته است، کارهایش را نیز به خداوند واگذار می کند که این خود بیانگر آن است که ربوبیت مطلق خداوندی را پذیرفته است. بدین ترتیب خود و کارهای خویش را به خداوند واگذار می کند و تفویض مطلق را تحقق می بخشد.

تفاوت توکل و تفویض

برای فهم تفاوت توکل و تفویض نخست باید به تعریف دوباره هر یک توجه کرد. راغب اصفهانی درباره معنای توکل می فرماید: اگر کلمه توکل با «لام» بیاید به معنای تولی و عهده دار شدن سرپرستی می باشد مثل توکلت لفلان می باشد یعنی من متولی و عهده دار سرپرستی فلانی شدم و اگر با (علی) بیاید بمعنای اعتماد و تکیه کردن می باشد مثل توکلت علی فلان یعنی اعتماد کردم بر فلانی (المفردات راغب اصفهانی)

برخی از بزرگان توکل به همین معنا را با تفویض، هم معنی و یا حداقل نزدیک به هم دانسته اند؛ زیرا توکل را به معنای واگذار کردن کار به دیگر معنا کرده اند؛ در حالی که تفویض، چنین معنایی را دارد.

برخی تفویض را مرتبط با مساله اختیار دانسته و آن را به مقابله جبر ارجاع داده اند؛ در حالی که تفویض در این جا به معنای مقابله با جبر نیست. چنین مساله ای موجب شده که در کتاب فرهنگ قرآن تالیف و تدوین مرکز فرهنگ و معارف قرآن نیز این تفاوت نادیده گرفته شود و تفویض به مبحث جبر ارجاع داده شود.

ثقه الاسلام کلینی در اصول کافی، التفویض الی الله (واگذار کردن کار به خدا) را در باب التوکل علی الله (اعتماد کردن به خدا) آورده است (اصول کافی ج 3 مترجم، ص 103)

آوردن معنای تفویض در تعریف توکل و این ها را نزدیک به هم دانستن توجیهی وجیه دارد؛ زیرا توکل یعنی اعتماد کردن و تفویض یعنی واگذار کردن؛ و لازمه واگذاری، اعتماد کردن می باشد به عبارت دیگر توکل پیش زمینه تفویض و هموارکننده آن است وقتی کسی به کسی دیگر اعتماد می کند به راحتی و بدون دغدغه کار خود را هم به او واگذار می کند. از این رو در قسمتی از روایتی در باب توکل و تفویض اصول کافی چنین آمده: … فتوکل علی الله بتفویض ذلک الیه … (همان ص 106) یعنی با واگذار کردن کار به خدای تعالی، بر او توکل کن. پس تفویض، ظهور بخش و لازمه بروز توکل می باشد.

در پاره ای از روایات تعریف توکل به لحاظ همان معنای لازم ذکر شده مثلا در روایتی پیامبر(ص) از جبرئیل می پرسند: ما التوکل علی الله عزوجل؟ فقال: العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لامعطی و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله فهذا هو التوکل؛ توکل بر خدای عزوجل چیست؟

جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی می رساند و نه سودی می بخشد و نه می دهد و نه باز می دارد و به کار گرفتن یأس از خلق (یعنی آن یأس باطنی را که نسبت به مردم دارد در عمل و خارج نشان دهد) پس هرگاه بنده چنان باشد، برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز خدا امید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد. این همان توکل است. در تمام این فقرات توکل به معنای لازم آن گرفته شده است مثلا وقتی انسان علم دارد که مخلوق نه ضرری می رساند و نه سودی می بخشد که فقط بر خدای تعالی اعتماد داشته باشد و نسبت به مخلوق نه ضرری می رساند و نه سودی می بخشد که فقط بر خدای تعالی اعتماد داشته وکارش را به او واگذار کرده باشد در این صورت فقرات حدیث شریف به معنای لازم گرفته شده اند»، (میزان الحکمه، ج10، ص676، 22223).

پس خلاصه توکل و تفویض بر خدا، به معنای اعتماد کردن بر خدای تعالی و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن است، به گونه ای که هیچگونه اعتماد و تکیه و استقلال به اسباب، غیر از مسبب الاسباب یعنی خداوند ندهد.

از این بیان رابطه توکل و قسمت نیز روشن می شود. زیرا قسمت به معنای دقیق کلمه، نه فهم عامیانه از آن، همان تقدیر الهی است که با اسباب و مسببات آن تحقق می یابد و افعال و اراده و سلوک انسان نیز بخشی از عوامل آن است و توکل بر خدا یکی از اسباب بسیار نیکو است که تقدیر خوبی را برای انسان رقم می زند. البته واضح است که معنای توکل آن نیست که انسان به دنبال اسباب کار نرود، زیرا تمامی کارها با اسباب انجام می گیرند ولی باید بداند که اسباب از خود چیزی نداشته و هرگز مستقل نمی باشند. و تنها تکیه گاه، خدای تعالی می باشد، (با استفاده از المیزان، علامه طباطبایی ج5ص239).

3- رضا و خشودی خدا

خشنودی نسبت به مسایلی که انسان با آن رو به رو می شود، از دیگر ارکان ایمان است که ریشه در پذیرش ربوبیت مطلق خداوندی دارد. از این رو مؤمن واقعی نسبت به هر امری که واقع شده خشنود است و هیچ واکنش منفی نسبت به آن انجام نمی دهد. از درد و رنج، همان اندازه خشنود می شود که از سلامت و شادابی، راضی است.

می گویند به عالمی خبر دادند که غذای خانه تمام شده و شامی برای خوردن نیست تا بدان افطار کند. در این اندیشه بود که به وی خبر می دهند روغن چراغ خانه اش هم تمام شده است و می بایست در تاریکی باشند. وی گفت الحمدلله که خداوند امشب توجه خاص به ما داشت و دو نعمت را یکباره به ما عنایت فرمود. هم نعمت جوع و گرسنگی و هم نعمت شب و تفکر در ذات خودش را.

در حقیقت انسانی که در مقام رضاست از هر آن چه بر او وارد می شود به جنبه مثبت آن می نگرد و براساس جنبه مثبت آن به تحلیل و شکر و سپاس می پردازد. چنین حالتی به انسان، آرامش (فتح آیه 18) می بخشد و زمینه های رستگاری (مائده آیه 119 و توبه آیه 72 و 100) و بهره مندی از رضوان و بهشت ابدی (توبه آیات 99 و 100 و بینه آیه 8 و فجر آیات 27 تا 30) را فراهم می کند.

انسان در مقام رضاست که افزون بر آرامش (مائده آیه 16) و برکت (بقره آیه 265)، به تکامل خاصی دست می یابد که فراهم کننده دست یابی به مقام عبودیت ربوبی است (بقره آیه 265) و باران رحمت الهی بر آن نرم می بارد و زمینه به بار نشستن آن را مهیا می کند. (همان) از ظلمات سه گانه خلقت رهایی می یابد و به عالم نورانی ربوبیت عبودی وارد می شود (مائده آیه 16) و هدایت خاص خداوندی را به سوی خود جلب و جذب می کند (مائده) آیات 15 و 16) و از مقام اطمینان و طمانینه نفس (فجر آیه 27 و 28) بهره می گیرد.

4- تسلیم در برابر خدا

ستون دیگر ایمان واقعی، تسلیم در برابر خداوند و فرمان های اوست. تسلیم به معنای سلام کردن، اعطای چیزی به کسی، گردن نهادن، راضی شدن به چیزی، اطاعت و انقیاد و فرمانبرداری و سرسپردگی است. کسی که در برابر خداوند، تسلیم است، نه تنها به ربوبیت مطلق خداوندی ایمان داشته بلکه آن را در عمل نشان می دهد و همه رفتارها و کردارهایش، بیانگر تسلیم و انقیاد است.

خداوند در آیه 51 سوره توبه بیان می دارد که مومنان راستین، در اندیشه اجرای وظیفه و تسلیم بودن به مشیت خداوند هستند و هرگز در هیچ لحظه ای نسبت به مشیت و خواست الهی، واکنش منفی از خود نشان نمی دهند؛ زیرا تسلیم در برابر خداوند نشانگر علم و توجه شخص به حکمت الهی در همه امور ریز و درشت زندگی انسان و همه هستی از کلیات و جزئیات (بقره آیات 208 و 209) و نیز توجه به بازگشت همه چیز به سوی خداوند است. (بقره آیات 208 تا 210)

کسانی در برابر خداوند، تسلیم محض هستند که به توحید محض و خالص ایمان داشته (حج آیه 34) و ربوبیت الهی را به طور مطلق پذیرفته اند (بقره آیه 131 و نیز انعام آیه 71)

نتیجه بحث

با توجه به مطالبی که بیان شد به خوبی روشن گردید که ایمان که حالتی قلبی و باطنی است دارای چهار رکن و ستون است که بیانگر مفهوم واقعی پذیرش ربوبیت الهی است. آن چه انسان های در طول تاریخ با آن مواجه بودند، بیش تر در حوزه ربوبیت و مشکل درک و فهم آن بوده است. بسیاری از آنان خداوند را می پذیرفتند ولی در ربوبیت خداوند تشکیک و اشکال وارد می کردند. در جهان امروز حتی در میان موحدان مسیحی و یهودی نیز مشکل اصلی، فهم و درک نادرست از ربوبیت الهی است. از این رو با بحران های مختلف و متعدد روبه رو هستند.

همین مشکل نیز در حوزه عبودیت انسان نیز مطرح می باشد. در حقیقت نادرستی در فهم و درک مفاهیم اصلی و کلیدی ربوبیت خداوندی و عبودیت انسانی موجب شده است که انسان در اندیشه و کردار، به کژی رود و نتواند در مسیر حقیقت به درستی و راستی گام بردارد و حقیقت عبودیت و خلافت ربوبی خود را نیز بشناسد و به آن برسد.

بر این اساس می بایست با تغییر و تصحیح مفهوم ربوبیت و عبودیت، کاری کرد تا انسان ها، هم جایگاه ربوبیت خداوندی را چنان که هست دریابند و هم بتوانند در مسیری گام بردارند که آنان را به حقیقت عبودیت و ربوبیت طولی برساند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا