شعر و داستان
-
مرغ چمن
مرغ عشق را به قفس نتوان کرد مرد آزاد به ره، برده کس نتوان کرد هر کسی ره نیابد بر…
بیشتر بخوانید » -
مرغ چمن
این همه مرغ چمن در قفس نفس شدند دانه چیده، به تخیل، سر این درس شدند ندریدند یکی پرده ز…
بیشتر بخوانید » -
شهباز طریقت
شه باز طریقت به مقام مگسی قانع نشد در اوج سماء، باد هوی هیچ ترا مانع نشد هر روز بر…
بیشتر بخوانید » -
آتش با اختیار
دیده بگشا که در این خانه یکی عیّار نیست در میان مدعیان یک نفر عمّار نیست شه تنها می رود…
بیشتر بخوانید » -
نقش شاهد
«خوشتر از دوران عشق ایام نیست» نقش شاهد جز در این برجام نیست دور گردون بر «وفاق» ما نگشت چون…
بیشتر بخوانید » -
عشاق سر جدا
در غیاب لطف تو، این سر به خاک افتاده بود «آتشی در خرمن هستی من افتاده بود» ناله و سوزم…
بیشتر بخوانید » -
تاج عشق
تاج عشق را هم به خاکسترنشینان می دهند گر به طنز هم بی سر و پا، نام رندان می دهند…
بیشتر بخوانید » -
دیدار یار
«دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد» اشکی بریزد در جام با…
بیشتر بخوانید » -
از یاد رفته
«ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد» در روزگار سختی، هیچ بارشی…
بیشتر بخوانید »