روشهای مقابله با روزهخواری علنی
اظهار روزه خواری بدتر از روزه خواری
روزه یکی از واجبات اسلامی است که در همه شرایع مطرح بوده است. در روایات بر پنج چیز در فروعات اسلامی تاکید شده که روزه پس از نماز دومین آن است؛ البته به اعتباری ارزش روزه بیش تر از نماز است؛ زیرا روزه را باید حتی صاحبان عذر از حائض و نافس و مانند آنان قضا کنند، در حالی که قضای نماز برای آنان ثابت نیست. از نظر قرآن و احکام اسلامی، روزه خواری تنها در شرایطی مجاز یا واجب و حتی گرفتن آن حرام است؛ اما اظهار روزه خواری در ماه رمضان گناهی بدتر از روزه خواری است که برخی در ایران اسلامی گروه هایی برای قبح شکنی و هنجارشکنی راه انداخته اند که باید با آنان مقابله شرعی و قانونی شود. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا دیدگاه اسلام را درباره اظهار روزه خواری و هنجارشکنی تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
روزه عبادت خاشعان در برابر خدا
از نظر قرآن روزه همانند روزه عبادتی بس بزرگ و با اهمیت است. در این میان روزه در ماه رمضان که ماه خدا و ضیافت الله است بسیار مهم تر و با اهمیت تر است؛ زیرا یک کارگاه عملی پودمانی است که انسان می تواند در آن به سبب عواملی چون امدادهای غیبی فرشتگان و غل و زنجیر شدن شیاطین و مانند آن ها خود را برای رسیدن به مهم ترین هدف عبادت الهی یعنی تقوایی که موجب تعلیم و تزکیه الهی و رسیدن به قرب شهود می شود، آماده کند.
خداوند در آیات 45 و 153 سوره بقره بیان می کند که انجام این عمل سنگین عبادی تنها از خاشعان بر می آید. از این روست که از آن به صبر و شکیبایی تعبیر می کند تا سختی و فشار آن را روشن نماید. خداوند می فرماید: واستَعينوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ واِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلاّ عَلَى الخـاشِعين؛ از صبر(روزه) و نماز استعانت بجویید و به راستی که آن جز برای خاشعین سنگین و بزرگ است.
البته این معنا بنا بر این احتمال است که مرجع ضمير در «و إنّها» استعانت باشد. در این صورت شامل روزه و نماز می شود؛ یعنی به راستی که استعانت جویی به نماز و روزه جز برای خاشعین سنگین و بزرگ است. (نگاه کنید: مجمع البيان، ج 1 – 2، ص 217)
از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است: مراد از صبر، روزه است. پس هنگامى كه سختى يا گرفتارى شديد به شخص وارد شد، روزه بگيرد، زيرا خداى ـ عزّوجلّ ـ مى فرمايد: از صبر يارى بجوييد، يعنى از روزه. (تفسير نورالثقلين، امین الاسلام طبرسی، ج 1، ص 76، ح 182؛ الكشّاف، زمخشری ، ج 1، ص 134)
پس از نظر قرآن انجام این دو عمل عبادی نماز و روزه تنها از کسانی بر می آید که در برابر خداوند خاشع و خاضع باشند و به تکالیف الهی عمل کنند. این خضوع و خشوع از باب ترس و خشیت از عظمت الهی است که از ترس عالمانه است؛ هر چند که حتی اگر ترس و خوف بردگان باشد که از مجازات الهی هراسان هستند و نمی خواهند در دوزخ الهی قرار گیرند، نیز ممدوح و پسندیده است.
روزه، عبادت صابران
هم چنین از نظر قرآن ، روزه در کنار نماز، عبادت صابران است؛ یعنی کسانی که در برابر مشکلات و تکالیف سنگین مسئولیت پذیر بوده و به مسئولیت خویش عمل می کنند و با شکیبایی و بردباری بر آن هستند تا در بیست و چهار ساعت در اوقات پنج گانه نماز در هر حالی، نماز خود را به جا آورند و هرگز آن را به تاخیر نیاندازند یا کاری نکنند که وقت از دست برود و ناچار به قضای آن شوند. بنابراین، بر نماز و انجام آن در اوقات پنج گانه مواظبت و مراقبت دارند و این گونه مسئولیت پذیری خویش را در اوج صبر و شکیبایی نشان می دهند. از همین روست که می گویند نمازگزار نشان می دهد که مسئولیت پذیر است و می توان به او همسر داد؛ و برای همین است که برای پذیرش داماد شرط آن است که به نمازش نگاه شود و درباره نمازش پرسش شود؛ زیرا این گونه می توان دریافت که انسانی مسئولیت پذیر است که در هر شرایطی از وظیفه و تکلیف خود کوتاه نمی آید و آن را انجام می دهد ؛ پس در برابر دختر شما نیز این گونه عمل خواهد کرد و به وظایف شرعی و عرفی خود به عنوان یک مرد عمل می کند و قوام و ستون اصلی خانواده می شود که همسر و فرزندان بر آن تکیه و اعتماد کنند.
هم چنین کسی که در طول ماه رمضان در هر شرایطی از گرما و سرما از همه مباحات و مشتهیات از جنسی و غذایی و لذات های خوردن و نوشیدن دست بر می دارد، و وسوسه های بوی غذا و دوستان ناباب او را به روزه خواری سوق نمی دهد، به طور طبیعی انسانی صبور و صابری است که باید به او اعتماد کرد؛ به ویژه آن که در هوای گرم تابستان و روزهای بلند آن بخواهد دست از خوردن و نوشیدن بردارد و با خواسته های نفس خویش مبارزه کند.
از همین روست که خداوند نمازگراران و روزه داران را جزو صابران و شکیباورزان دانسته و فرموده است: يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا استَعينوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ اِنَّ اللّهَ مَعَ الصّـابِرين؛ ای کسانی که ایمان آورده اید به صبر(روزه ) و نماز استعانت و یاری بجویید ؛ زیرا خداوند با صابران است.(بقره، آیه 153)
روزه راهبرد حل مشکلات و مقابله با آن
از نظر قران روزه در کنار نماز یکی از دو راهبرد مهم و اساسی برای حل مشکلات و نیز مقابله با شداید و سختی هایی است که انسان در زندگی با آن رو به رو می شود. پس انسان هر گاه با مشکل و مصیبتی مواجه شد و راه ها را بر خود بسته دید، می تواند با استعانت جویی به نماز و روزه خود را از مشکل برهاند و وضعیت را از بحران به وضعیت عادی تبدیل کند.
بر اساس همین اصل است که در روایات تاکید شده که اگر حاجت و نیازی دارید نمازی بخوانید و از خداوند برای برطرف کردن حاجت خویش یاری بجویید. در داستان های بسیاری که بزرگان نقل شده بهره مندی از این راه برای حل مشکلات حتی علمی نیز سخن به میان آمده است. از جمله از بوعلی سینا و ملاصدرا نقل شده که برای حل مسائل علمی به نماز متوسل می شدند و ملاصدرا از کهک به قم می آمد و پس از زیارت قبر مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) دو رکعت نماز حاجت خوانده و مشکل علمی خویش را حل می کرد و به کهک باز می گشت و کتاب اسفار اربعه و شواهد ربوبیه و معادش را می نگاشت.
آنان به توصیه و سفارش الهی در این باره توجه داشتند که فرموده از روزه، هنگام گرفتارى و شدايد استعانت و یاری بجویید.(بقره، آیات 45 و 153)
روزه عبادتی واجب و انعطاف پذیر
با آن که در آیات قرآنی بسیار بر روزه تاکید شده و آن را عبادتی استثنایی و برتر در کنار نماز دانسته به طوری که در همه شرایع اسلام واجب بوده و ترک آن حرام، با این همه از جمله عبادت های انعطاف پذیری است تا همگان بتوانند از مواهب و برکات آن بهره مند شوند.
از نظر آموزه های وحیانی قرآن، روزه با شرایطی خاص در روزهای معین از سال یعنی ماه مبارک رمضان واجب شده است. خداوند درباره اصل وجوب آن با عبارت کتاب یعنی قانون نوشته شده می فرماید: يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُتِبَ عَلَيْكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.(بقره، آیه 183)
هدف اصلی این برنامه که برای امت های پیشین از شرایع اسلامی نیز واجب بوده، دست یابی به تقوای الهی است که هدف همه عبادت ها نیز به شمار می آید.(بقره، آیه 129)
از نظر قرآن، روزه ماه رمضان، بر فرد فرد مسلمانان واجب است. خداوند غیر از آیه 183 سوره بقره در آیه 183 سوره نیز می فرماید: فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمهُ؛ پس هر کسی از شما این ماه رمضان را درک کرد باید آن را روزه دارد.
البته از آن جایی که خداوند تکالیف را بر اساس توان و استطاعت هر فردی قرار داده ، با همه سخت گیری در نظم عددی و زمانی، انعطافی را پذیرا شده تا کسانی که استطاعت و توان ندارند، با شرایطی و در شرایطی از آن معاف شوند.
خداوند در این باره می فرماید: أَيَّامًۭا مَّعْدُودَٰتٍۢ ۚ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍۢ فَعِدَّةٌۭ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ۚ وَعَلَى ٱلَّذِينَ يُطِيقُونَهُۥ فِدْيَةٌۭ طَعَامُ مِسْكِينٍۢ ۖ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا فَهُوَ خَيْرٌۭ لَّهُۥ ۚ وَأَن تَصُومُوا۟ خَيْرٌۭ لَّكُمْ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ روزه در روزهاى معدودى بر شما مقرر شده است. ولى هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد، به همان شماره تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد، و بر كسانى كه روزه طاقتفرساست، كفارهاى است كه خوراك دادن به بينوايى است. و هر كس به ميل خود، بيشتر نيكى كند، پس آن براى او بهتر است، و اگر بدانيد، روزه گرفتن براى شما بهتر است.(بقره، آیه 184)
و هم چنین می فرماید: شَهْرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِىٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلْقُرْءَانُ هُدًۭى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَٰتٍۢ مِّنَ ٱلْهُدَىٰ وَٱلْفُرْقَانِ ۚ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ ٱلشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ ۖ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍۢ فَعِدَّةٌۭ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ۗ يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا۟ ٱلْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا۟ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ ماه رمضان همان ماه است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، كتابى كه مردم را راهبر، و متضمّن دلايل آشكار هدايت، و ميزان تشخيص حق از باطل است. پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد، و كسى كه بيمار يا در سفر است بايد به شماره آن، تعدادى از روزهاى ديگر را روزه بدارد. خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد؛ تا شماره مقرر را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد، و باشد كه شكرگزارى كنيد.(بقره، آیه 185)
در این آیات و نیز آیات دیگر برای روزه گرفتن شرایطی بیان شده که شامل : حضور در وطن و مسافر نبودن، سلامتی از امراض و بیماری ها، علم و دانایی نسبت به ماه رمضان، توان و قدرت بر انجام آن و مانند آن ها می شود. البته این شرایط غیر از شرایط عمومی تکلیف است که از جمله آن ها بلوغ و عقل و اختیار و قدرت است.
حرمت روزه خواری
با نگاهی به این آیات و نیز آیات و روایات دیگر می توان دریافت که روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان بر یکایک کسانی که شرایط آن را دارا هستند، واجب بوده و روزه خواری به عنوان یک گناه حرام است.
ارزش و اهمیت روزه تا جایی است خداوند از مردمانی که به هر دلیلی نمی توانند روزه ماه مبارک رمضان را بگیرند خواسته تا در ماه دیگر سال آن را بگیرند و قضا کرده و به جا آورند. هم چنین از این افراد خواسته تا کفاره روزه ماه رمضان را بدهند که بر اساس روایات یک مد طعام است.
حرمت روزه داری
همان طوری که روزه خواری در ماه مبارک رمضان حرام است و شخصی که دراین ماه ناتوان است یا دیگر شرایط روزه را ندارد باید آن را در ماه های دیگر که شرایط فراهم است به جا آورد و قضا نماید، هم چنین گاه روزه داری بر اساس همین آیات بر شخص حرام می شود و شخص مجاز نیست تا روزه نگه دارد.
از نظر قرآن، عسر و حرج داشتن روزه داری ملاک عدم وجوب روزه برای شخص است. خداوند در آیه 185 سوره بقره دليل و حكمت برداشتن روزه را سختى و عسرى بودن روزه بر مريض و مسافر دانسته است.
به سخن دیگر، مسافر و بیمار خود در سختی و رنج هستند و دیگر نیازی است که یک تکلیف دشوار و سختی که جز از عهده صابران و خاشعان بر نمی آید، بر دوش ایشان سنگینی کند و بار اضافی باشد. از این روست که تا بهبود بیماری و بازگشت از سفر و حضور در وطن، وجوب روزه را از ایشان برداشته است.
البته باید توجه داشت که از نظر اسلام نه تنها روزه در ماه مبارک رمضان در شرایطی واجب نیست بلکه حتی حرام است. باید یاد آور شد که خداوند روزه را در روزهایی چون عید فطر و عید قربان حرام کرده است. این دو روز از موارد قطعی حرمت روزه داری است. پس این گونه نیست که روزه تنها واجب باشد یا در مواردی این وجوب برداشته و روزه خواری مباح شود، بلکه در شرایطی اصولا روزه داری حرام است که دو نمونه آن همان روزهای عید فطر یعنی اول ماه شوال و عید قربان یعنی روز دهم ماه ذی الحجه الحرام است.
با نگاهی به آیات قرآنی می توان حکم حرمت روزه را برای کسانی اثبات کرد. به عنوان نمونه کسی که با روزه گرفتن جانش به خطر بیافتد نه تنها روزه خواری برای او مباح وجایز است بلکه واجب و گرفتن آن حرام می شود. خداوند به صراحت می فرماید: وَلَا تُلْقُوا۟ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى ٱلتَّهْلُكَةِ؛ و خود را با دست خود به هلاكت ميفكنيد.(بقره، آیه 195)
پس انسان نباید کاری کند که به دست خویش به هلاکت بیافتد. اگر کسی احتمال قوی دهد که با روزه گرفتن می میرد یا آسیب جدی به خود می زند ، روزه گرفتن بر او حرام است. مثلا کسی که عمل قلب باز انجام داده حق ندارد روزه بگیرد؛ زیرا موجب هلاکت خود می شود و به عنوان مصداق خودکشی حرام است که کسی این گونه اعمال و رفتار عبادی داشته باشد.
حرمت تجسس از روزه خواری نهان
بسیاری از مردم در شرایطی هستند که نه تنها مجاز به روزه گرفتن نیستند، بلکه باید روزه خواری کنند. از جمله اینان می توان به مسافران و بیماران(بقره، آیات 184 و 185)، زنان حائض و نافس؛ زیرا این ها نوعی بیماری و اذیت است(بقره، آیه 222)، مادران شیرده در حالت خاصی که به کودک ضرر می رسد؛ زیرا بر اساس حکم الهی والدین حق ضرر زدن به کودک را ندارند(بقره، آیه 233) و مانند آنان اشاره کرد.
البته این اشخاص باید روزه خواری را غیر آشکار و نهان انجام دهند و بر دیگران است که در احوالات آنان تجسس نکنند و پرسان نشوند که آیا روزه داری یا نه؟ چرا روزه می خوری؟ زیرا تجسس در احوال دیگران جایز نیست، بلکه باید گفت که حرام است و شخص حق ندارد در اوضاع و احوال دیگران پرس و جو کند و تجسس نماید.(حجرات، آیه 12)
اظهار روزه خواری گناهی بدتر از روزه خواری
روزهداری در ماه مبارک رمضان یک واجب دینی است و هر فرد مسلمانی با توجه به تحقق شرایط باید روزه نگه دارد. اما اگر به هر دلیلی روزهخواری برای شخص جایز یا حتی واجب شد، نمیتواند اظهار روزهخواری کرده و در مجامع عمومی اقدام به روزهخواری کند؛ زیرا نوعی حرمتشکنی نسبت به این ماه و حرام است.
اصولاً در هر جامعهای اموری به عنوان هنجارها مطرح است که باید از سوی همگان مراعات شود. در کشورهای غربی نیز مراقبت و مواظبت بر هنجارها تأکید شده و هنجارشکنان مواخذه و مجازات می شوند. در برخی از مجامع بشری کشیدن سیگار در اماکن عمومی یک نابهنجاری تلقی میشود و مجازات قانونی به همراه دارد. همانطوری که عبور از چراغ قرمز و خط عابر پیاده بدون مراعات شرایط قانونی مجازات دارد، شکستن حرمت ماه مبارک رمضان و اظهار روزهخواری علنی نیز به عنوان هنجارشکنی جرم بوده و مجازات قانونی به همراه دارد.
از نظر آموزههای قرآن و اسلام، گناه و انجام و ارتکاب آن یک جرم و اظهار آن به شکلی که موجب ترویج و گسترش ناهنجاری شود، جرمی دیگر است. کسی که روزهخواری علنی میکند هر چند که مجوز شرعی داشته باشد، مجوز شرعی برای اظهار آن ندارد. پس کسی که روزهخواری علنی را بدون مجوز شرعی آن انجام میدهد دو گناه میکند: 1- گناه روزهخواری بدون مجوز؛ 2- گناه اظهار روزهخواری.
خداوند در قرآن، گناه را بد میداند ولی اظهار وترویج آن را بدتر میشمارد: کسانی که دوست دارند که زشتکاری در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، برای آنان در دنیا و آخرت عذابی پر درد خواهد بود و خداست که میداند و شما نمیدانید. (نور، آیه19)
انواع مقابلهها با اظهار روزهخواری
از آنجا که اظهار روزهخواری حتی برای کسانی که مجوز روزهخواری دارند، حرام و بلکه از خود خوردن روزه، بدتر و گناهی بدتر است، جامعه نسبت به چنین حرمتشکنیها و هنجارشکنیها میتواند مقابلههای گوناگونی را در پیش گیرد. در اینجا به چند روش مقابله با هنجارشکنی روزهخواری علنی و اظهار روزهخواری در جامعه و مجامع عمومی اشاره میشود:
بیتفاوتی ضد ارزشی در برابر اظهار
یک نوع از واکنشها که شخص یا جامعه نسبت به هنجارشکنان میتواند داشته باشد، واکنش بیخیالی و بیتفاوتی ضد ارزشی است. به این معنا که کاری به هنجارشکنان نداشته باشد و اجازه دهد که این عمل هنجارشکنی انجام گیرد. از نظر قرآن، اتخاذ چنین روشی در تقابل با هنجارشکنی نه تنها جایز نیست بلکه برای کسانی که خود را به بیخیالی میزنند و واکنشی نشان نمیدهند، گناه است.
خداوند در آیاتی از جمله 163 تا 166 سوره اعراف با اشاره به کنشها و واکنشهای اصحابسبت و جامعه یهودی نسبت به هنجارشکنی، دو روش را مطرح میکند که از سوی افراد جامعه در پیش گرفته شده بود. یکی از این دو روش که جامعه در برابر هنجارشکنان در پیش گرفته بود، بیخیالی نسبت به هنجارشکنان بود.
خداوند میفرماید: از اهالی آن شهری که کنار دریا بود، جویا شو: آنگاه که به حکم روز شنبه تجاوز میکردند؛ آنگاه که روز شنبه، ماهیهایشان روی آب میآمدند و روزهای غیر شنبه به سوی آنان نمیآمدند. اینگونه ما آنان را به سبب آنکه نافرمانی میکردند، میآزمودیم و آنگاه که گروهی از ایشان گفتند: «برای چه قومی را که خدا هلاککننده ایشان است، یا آنان را به عذابی سخت عذاب خواهد کرد، پند میدهید؟» گفتند: «تا معذرتی پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگاری کنند.» پس هنگامی که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند، از یاد بردند، کسانی را که از کار بد باز میداشتند نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند، به سزای آنکه نافرمانی میکردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم و چون از آنچه از آن نهی شده بودند سرپیچی کردند، به آنان گفتیم: «بوزینگانی رانده شده باشید.»
در این آیات بیان شده که خداوند دو گروه از افراد جامعه را مجازات کرده و به میمون مسخ نموده است: 1- گناهکاران؛ 2- بیتفاوتان در برابر هنجارشکنان و گناهکاران. از این آیات به دست میآید که واکنش بیخیالی در برابر هنجارشکنی نه تنها جایز نیست، بلکه شخص را جزو هنجارشکنان قرار داده و همان عذاب مسخ به میمون بر سر ایشان نیز میآید. اینگونه است که هنجارشکنان و بیخیالان مجازات میشوند.
از انکار قلبی تا اظهار زبانی
براساس همین آیات بالا به خوبی روشن میشود که تنها آمران به معروف و ناهیان از منکر کسانی هستند که نجات مییابند. در حقیقت واکنش نسبت به هنجارشکنی و تقابل با آن، تنها راه نجات از خشم و عذاب الهی نسبت به هنجارشکنی و حرمتشکنی به ویژه نسبت به شعائر الهی است. خداوند تنها آمران و ناهیان را از بحران عذاب دنیوی و اخروی نجات میدهد و بیخیالی در قالب اینکه ما مکلف به بردن مردم به بهشت نیستیم، نمیتواند واکنش و روشی قرآنی تلقی شود، بلکه اگر مجبور نیستیم که مردم را به بهشت ببریم، مجبوریم تا خودمان را از دوزخ دور نگه داریم.
به سخن دیگر، اگر تکلیف واجبی نداریم تا دیگران را به بهشت ببریم و تنها باید انذار کرد و بشارت داد و ابلاغ رسالات الهی را انجام داد، اما یک تکلیفی نسبت به خودمان داریم که خداوند در این آیه و آیاتی دیگر بیان کرده است. آن تکلیفی که نسبت به خودمان داریم آن است که خودمان را از عذاب الهی دور نگه داریم. خداوند به صراحت میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، خودتان و کسانتان را از آتشی که سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ کنید: بر آن آتش فرشتگانی خشن و سختگیر گمارده شدهاند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچی نمیکنند و آنچه را که مأمورند انجام میدهند. (تحریم، آیه6)
در این آیه صریحاً بیان شده که بر هر شخص است تا خانواده خویش را از آتش دوزخ نگه دارد که در قالب امر به معروف و نهی از منکر انجام میگیرد.
اصولاً امر به معروف و نهی از منکر در اسلام اولا راهی برای نجات خود شخص از عذاب الهی است سپس راهی برای دور داشتن دیگران از عذاب. از اینرو خداوند در سوره عصر بیان میکند که انسانها همگی در خسران هستند مگر آنکه چهار عمل اصلی ایمان و عمل صالح و توصیه دیگران به حق و صبر را انجام دهند. پس برای رهایی خود باید اجازه نداد دیگران گناه کنند و دست کم در قالب امر به معروف و نهی از منکر واکنش نشان داده و به مقابله با هنجارشکنی رفت. بنابراین برای نجات خودمان از دوزخ و عذاب الهی باید امر به معروف و نهی از منکر داشته باشیم هرچند وظیفه ما بردن دیگران به بهشت نباشد.
این واکنش میتواند از انکار قلبی شروع و با انکار زبانی و توصیه به معروف و نهی از منکر تا ممانعت عملی و رفتاری از سوی مؤمنان و جامعه انجام گیرد. در آیات سوره اعراف که درباره اصحاب سبت بود، این انکار از قلبی به زبانی رسیده بود و مومنان با زبان، امر به معروف و نهی از منکر میکردند.
مقابله با اظهار گناه، تکلیف شرعی
از نظر آموزههای اسلام و قرآن، مقابله با هنجارشکنی یک تکلیف شرعی بر هر مسلمانی است. خداوند در آیات قرآن به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و خواهان اجرا آن میشود.
البته انکار قلبی که کمترین حد امر به معروف و نهی از منکر است، به ما این اجازه را میدهد که خود از محیط آلوده و هنجارشکنی دور شویم. ماندن در محیط هنجارشکنی جایز نیست و باید با دور شدن نشان دهیم که قلباً ازاین رفتار ناخشنود هستیم. این واکنش که در قالب اجتناب و گریز انجام میشود راهکاری مناسب در شرایطی است که یا قدرت انجام اظهار زبانی و انکار زبانی را نداریم یا دست ما کوتاه است و قدرت اعمال قانون را نداریم و نمیتوانیم کاری برای جلوگیری از هنجارشکنی انجام دهیم یا اساساً با دیگران رودربایستی داریم.
خداوند درباره اصل امر به معروف و نهی از منکر میفرماید: و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وا میدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند و نماز را برپا میکنند و زکات میدهند و از خدا و پیامبرش فرمان میبرند. آنانند که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد، که خدا توانا و حکیم است. (توبه، آیه71)
البته اگر کسی این عمل را انجام دهد، خداوند بهشت را جایگاه او قرار میدهد (توبه، آیه72) اما اگر سکوت کند و با بیتفاوتی ضد ارزشی بخواهد عبور کند باید خود را برای دوزخ و عذاب الهی آماده کند. بدترین مردم در جامعه کسانی هستند که با زبان و عمل و رفتار و روزنامه و تبلیغات و مانند آنها به حمایت از هنجارشکنان اقدام میکنند و به سخن قرآن، منافقانه نهی از معروف و امر به منکر میکنند: مردان و زنان دو چهره، همانند یکدیگرند. به کار ناپسند وا میدارند و از کار پسندیده باز میدارند و دستهای خود را از انفاق فرو میبندند. خدا را فراموش کردند، پس خدا هم فراموششان کرد. در حقیقت، این منافقانند که فاسقند. (توبه، آیه67)
به هرحال، تکلیف شرعی این است که با هنجارشکنان روزهخواری علنی مقابله شود و این مقابله با توجه به شرایط امر به معروف و نهی از منکر یک تکلیف شرعی فراگیر برای همه مؤمنان است و اختصاص به برخی همچون نیروی انتظامی و مانند آن ندارد.
مقابله با اظهار گناه، تکلیف قانونی
از نظر قرآن برخی از گناهان افزون بر اینکه گناه محسوب میشود، جرم نیز به شمار میرود و راهکارهای قانونی برای آن در نظر گرفته شده است. از جمله اموری که جرم است تشییع فاحشه و تشویق به هنجارشکنی و یا اظهار گناه همانند اظهار روزهخواری است.
در این موارد باید گروهی که به عنوان نهاد آمران به معروف و ناهیان در جامعه فعالیت میکنند، برخورد قانونی را انجام دهند. خداوند در قرآن به این بخش از سازمان امر به معروف اشاره داشته و میفرماید: و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون؛ و باید از میان شما، گروهی، مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستکارانند. (آلعمران، آیه104)
در این آیه بیان شده که گروهی از امت باید به عنوان یک تکلیف قانونی به فریضه امر به معروف و نهی از منکر بپردازند. این افراد همان کسانی هستند که میتوانند در مرتبه بالاتر از انکار زبانی به اقدام عملی دست بزنند و شخص هنجارشکن را تنبیه و مجازات و یا بازداشت کنند.
همانطوری که جامعه یک قوانینی دارد که شکستن آن هنجارشکنی است همانند عبور از چراغ قرمز، روزهخواری علنی نیز به معنای عبور از چراغ قرمز قانون است. در این موارد قانون مجازاتی را در نظر گرفته که باید مراعات شود. پس هنجارشکنان که با روزهخواری علنی قانونشکنی میکنند طبق قوانین اسلام باید بازداشت و مجازات شوند.
تازیانه تعزیر، مجازات اظهار
براساس قوانین اسلامی، کسانی که هنجارشکنی میکنند به مجازات قانونی تعزیر میشوند. تعزیر برای بازدارندگی و بهداشت روانی جامعه و امنیت اجتماعی انجام میشود. براساس قوانین اسلامی، کسانی که هنجارشکنی میکنند باید متحمل مجازاتی شوند که از 25 تا 75 ضربه تازیانه را شامل میشود.
بنابراین، روزهخواری علنی و اظهار روزهخواری به عنوان یک هنجارشکنی و دهنکجی به قوانین جامعه محسوب میشود و مجازاتی را درپی دارد که همان تازیانه است. این نوع مجازات قابل خریداری یا تبدیل به مجازات زندان و حبس نیست و باید اجرا شود؛ زیرا برای تنبیه شخص خاطی و قانونشکن و عبرت دیگران انجام میشود.