اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیعرفانمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

قیامت و آثار آن از نظر امام سجاد(ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

باور به قیامت بسیار تعیین کننده در سبک زندگی انسان است و شاید نتوان هیچ باور و اعتقادی را تا این اندازه در تغییر رفتار آدمی شناسایی کرد. از همین روست که در آموزه های قرآنی و سخنان پیشوایان دین به مساله قیامت و حسابرسی بسیار توجه داده شده است. نویسنده در این مطلب نظر امام سجاد (ع) در این باره را تبیین کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نقش عقیده به معاد در سبک زندگی و رفتارها

روان شناسی که به رفتارشناسی بر اساس شخصیت می پردازد و ضمن شناسایی شخصیت از راه رفتارها بر آن است تا تعادل روانی و عدم تعادل آن را بررسی نموده و پیش بینی رفتار نماید و اختلالات رفتاری را درمان نماید، به این نکته مهم توجه می دهد که رفتارها بازتابی از نگرش ها و بینش ها است. به این معنا که آن چه شخصیت آدمی را می سازد، هستی شناسی، جهان بینی و نگرش های شخص نسبت به آن است که در قالب رفتار خودش را نشان می دهد. همین رفتارها که بر اساس بینش ها و نگرش ها شکل می گیرد در تثبیت شخصیت تاثیر به سزایی دارد؛ زیرا رفتارها آن بینش ها و نگرش ها را به شکل ملکه و مقام در می آورد به طوری که تغییر بینش ها و نگرش ها و رفتارها دیگر شدنی نیست یا بسیار سخت دست یافتنی خواهد بود؛ زیرا رفتارها بر خاسته از بینش ها و نگرش ها، شخصیت شخص را می سازد.

به سخن دیگر، بینش ها و نگرش های ابتدایی موجب ایجاد رفتارهای خاص می شود که در آغاز به شکل حال به حالی انجام می گیرد؛ اما در یک فرآیندی همین رفتارها، آن بینش ها و نگرش ها را تثبیت می کند و این گونه است که شخصیت انسان شکل گرفته و تثبیت می شود. تثبیت شخصیت و همان شاکله در اصطلاح قرآنی است(اسراء، آیه 84) موجب می شود که از آن پس هر عمل و رفتاری بر اساس شخصیت تثبیت شده انجام گیرد. بنابراین، شخصیت ثابت و ثبات یافته رفتارهای خاصی را موجب شده و می توان بر اساس آن شخصیت ثابت پیش بینی رفتار کرد که در روان شناسی انجام می گیرد.

از آن جایی که ثبات شخصیت در دو شکل ملکه و مقوم صورت می گیرد، قابلیت تغییر رفتار از راه تغییر بینش ها و نگرش ها در شکل ملکه سخت و در شکل مقوم نشدنی خواهد بود؛ زیرا در شکل ملکه شخصیت به نوعی تثبیت شده که قابلیت تغییر در آن اندک است و در شکل مقوم چون جزو ذات شخص می شود دیگر تغییر ناپذیر است.

از آن چه گذشت می توان دریافت که شخصیت انسان ها سه مرحله را تجربه می کند: 1. حالت؛ 2. ملکه؛ 3. مقوم. بر اساس آموزه های قرآنی و علم النفس و روان شناسی و معرفت نفس می توان گفت مرحله نخست قابل تغییر، مرحله دوم سخت تغییر و مرحله سوم تغییر ناپذیر است.

برخی برای این مراحل سه دوره زمانی از زندگی انسانی را بیان می کنند. مرحله حال را از کودکی تا نوجوانی، مرحله ملکه را از نوجوانی تا جوانی، مرحله مقوم و مقام را از میانسالی و کهنسالی دانسته اند. از همین رو بر این باورند کودک قابلیت تغییر بسیاری دارد؛ چرا که رفتارهایش حالی به حالی است و چون شخصیت و شاکله اش شکل نگرفته می توان هر نقشی بر آن زد. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِی الْحَجَر؛ علم در کودکی مانند حکاکی بر روی سنگ است.( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏، ۱ص۲۲۴)

همچنین پیامبر(ص) فرموده اند: حفظ الرّجل بعد ما یكبر كالكتاب على الماء؛ یادگیری در بزرگسالی مثل نگارش بر روی آب است.( نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص ص ۴۴۵)

حضرت علی (ع) در این باره هم چنین به امام حسن (ع) می فرمایند: إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّكَ؛ قلب نوجوان چونان زمین كاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است كه در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب كردم، پیش از آن كه دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد.( نهج البلاغة – نامه ۳۱)

اما وقتی بینش ها و نگرش ها شکل گرفت و رفتارها بر اساس آن ها تکرار شد، آن عقدالذهن و جزم اندیشه ای به عقد القلب و عقیده تبدیل می شود و دیگر به سختی می توان آن را تغییر داد تا فرآیندی ادامه می یابد تا جایی که دیگر از ملکه به مقام و مقوم تبدیل می شود و این زمان است که دیگر قابل تغییر نیست. از همین رو گفته شده که شخصیت انسان ها به طور عادی در چهل سالگی به شکل ملکه و مقام در می آید. این جاست که این شخصیت است که رفتارها را تعیین می کند و می توان بر اساس شخصیت رفتارها را پیش بینی کرد. خداوند در آیه 84 سوره اسراء در این باره می فرماید: قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ؛ بگو: «هر كس بر حسب شخصیت و ساختار [روانى و بدنى‏] خود عمل مى‏كند.»

بر همین اساس اگر کسی در هستی شناسی و جهان بینی به این بینش دست یافته باشد که آفریدگار و پروردگاری است که خلقت وی حکمیانه بوده و این اول به آخر می رسد و معاد و حسابرسی در پیش است، آن گاه رفتارها و سبک زندگی اش بر اساس این نگرش که جزم و عزم او شده عمل می کند.

خداوند در آیات قرآن بیان می کند که عنصر اساسی در رفتار و سبک زندگی همان بینش ها و نگرش های اوست. از این رو کسانی که قیامت را باور دارند ، رفتاری را در پیش می گیرند که که قیامت آنان درست شود و کسانی که منکر قیامت هستند حتی با تردید افکنی و شبهه کردن بر آن هستند تا خود را از هر گونه قید و بند بازخواست و پاسخ گویی برهانند و این گونه زمینه را برای فجور و دریدگی رفتاری فراهم آورند. خداوند در این باره می فرماید: أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ؛ آيا انسان مى‏پندارد كه هرگز ريزه استخوان‏هايش را گرد نخواهيم آورد؟! آری، ما قادريم بر اينكه سرانگشتان او را هم راست و درست كنيم و بازسازی نماییم، انكارش تنها براى اين نيست كه در قيامت شك دارد، بلكه انسان مى‏خواهد جلوی رویش را برای دریدگی باز کند و به فجور و گناه بپرازد و عامل بازدازنده از گناه را بردارد.( قیامت، آیات 4 و 5)

از این آیات و آیات دیگر قرآنی به آسانی نقش تعیین کننده اعتقاد و باور به معاد را می توان در سبک زندگی و رفتار آدمی شناسایی کرد. از همین روست که در آیات قرآنی و روایات معصومان(ع) به مساله معاد بسیار توجه داده شده است؛ زیرا توجه به معاد به معنای اصلاح وتصحیح رفتار در چارچوبی است که رضایت خداوندی کسب شده و از خشم و غضب الهی در امان بماند. پس به تقوا و تزکیه نفس می پردازد و افکار و رفتار خود را بر اساس اسلام و شریعت سامان می دهد.

آمـادگى بـراى مـرگ و نقش بازدارنده آن

امام سجاد(ع) به عنوان پیشوای معصوم(ع) برای اصلاح رفتار انسان ها توجه به معاد را در دستور کار قرار داده می دهد؛ زیرا چنان که قرآن فرموده اعتقاد به معاد نقش بازدارنده دارد و انسان را از انجام کارهای زشت و حرام و گناه باز می دارد. امام زین العابدین با توجه به همین نقش بازدارندگی مرگ و معاد در جایی می فرماید: اِنَّـما الاِسْتِـعْدادُ لْلِمَوْتِ تَجنُّبُ الْحرامِ وَبَذْلُ النَّدى فى الْخَيْرِ؛ بـراسـتى آمـادگى براى مـرگ، دورى از حرام و بذل و بخشش در كار خير است. (بحارالانوار، ج 46، ص 66)

از نظر امام سجاد(ع) مسلمان و مومن بیش تر نیازمند توجه به قیامت و حسـابرسى آن است؛ زیرا این توجه و اهتمام موجب می شود تا دست به هر کاری نزند و رفتار و سبک زندگی خود را بر اساس آموزه های اسلامی و شریعت سامان دهد. برخی از مسلمانان و مومنان گمان می کنند که مثلا مسلمان شدن یا محبت اهل بیت (ع) به تنهایی کفایت می کند و نیازی نیست تا کاری انجام دهند و رفتار و سبک زندگی خود را اسلامی کنند. باور به این که مسلمانی و محبت موجب رهایی از خشم خدا شده و آنان را به بهشت می رساند، باوری است که می تواند آدمی را دچار غرور کرده و به استدارج و امهال مبتلا نماید، به طوری که وقتی می میرد وضعیت خود را بسیار اسفناک می یابد. بنابراین، مومن و مسلمان باید بیش تر به رفتار خویش توجه داشته باشد و به هر کاری و رفتاری اقدام نکند مگر آن رضایت خداوند را مد نظر قرار دهد.

امام سجاد عليه السلام درباره حسابرسی سخت از مومنان و مسلمان در قیامت هشدار داده و فرموده است: اِعْـلَمُوا عِبـادَ اللّهِ اَنَّ اَهْـلَ الشِّرْكِ لايُنْصَبُ لَهُمْ اَلمَوازينَ وَلايُنْشَرُ لَهُم الدَّواوينَ وَاِنمّا يُحْشَرُونَ اِلى جَهَنـَّمَ زُمَرا وَاِنمّا نَصْبُ الْمَوازينَ وَنَشْرُ الدَواوينَ لاَهِـلِ الاِسْلامِ؛ بندگان خدا! بدانيد، بپاداشتن ميزان و گشودن ديوان اعمال براى مشركان نيست؛ آنان دسته جمعى بسوى جهنّم محشور مى شوند. نصب ميـزان و باز كـردن دفتر اعـمال ويژه اهل اسـلام است. (الروضه من الكافى، ص 75)

از نظر اسلام و نگرش امام سجاد(ع) همین دنیا و رفتار آدمی در آن است که آخرت را می سازد و هر کسی در همین دنیا نشان می دهد که وضعیت اخروی او چگونه است. ایشان با نشان دادن وضعیت افراد در جهان به برخی از اصحاب بر آن شد تا بیان کند که رفتار آدمی در همین دنیا شاکله و شخصیت آدمی را می سازد و چهره اخروی و ماهیت و هویت قیامتی اش را مشخص و تعیین می کند.

در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) آمده است: قال علي بن الحسين (عليهما السلام) وهو واقف بعرفات للزهري: كم تقدر هاهنا من الناس ؟ قال: أقدر أربعة آلاف ألف وخمسمائة ألف كلهم حجاج قصدوا الله بامالهم ويدعونه بضجيج أصواتهم. فقال له: يا زهري ما أكثر الضجيج وأقل الحجيج، فقال الزهري: كلهم حجاج، أفهم قليل؟ فقال له: يا زهري ادن لي وجهك، فأدناه إليه، فمسح بيده وجهه، ثم قال: أنظر فنظر إلى الناس، قال الزهري: فرأيت أولئك الخلق كلهم قردة لا أرى فيهم إنسانا إلا في كل عشرة آلاف واحدا من الناس، ثم قال لي: ادن يا زهري فدنوت منه، فمسح بيده وجهي، ثم قال: انظر فنظرت إلى الناس، قال الزهري فرأيت أولئك الخلق  ذئبة إلا تلك ؛ زُهري گويد: در سرزمين عرفات جمعيّت بسياري حضور داشتند که امام سجّاد ـ ع ـ فرمودند: چقدر جمعيّت آمده است! عرض کردم چهارصد الي پانصد هزار مي شود که همه با آمال و آرزو قصد خدا کردند و با ناله هایشان خدا را می خوانند. امام سجاد به زهری فرمود: ای زهری ناله ها زیاد ولی حاجی کم است. زهری گفت: به آن حضرت عرض کردم: این همه حاجی! آیا حاجی با این حال کم است؟! امام سجاد(ع) به زهری گفت: صورت خود را به من نزدیک کن. پس صورت خویش نزدیک آن حضرت (ع) برد. پس آن حضرت(ع) دستی بر چهره اش کشید و سپس فرمود: بنگر! پس به مردم نگاه کرد. زهری گوید: پس دیدم همه آن مردم بوزینه بودند به طوری که در میان آنان کم تر انسانی دیدم مگر در هر ده هزار یک نفر که انسان بود. سپس امام سجاد به من فرمود: نزدیک بیا ای زهری پس به آن حضرت(ع) نزدیک شدم. پس او دستش را بر صورتم کشید و سپس فرمود: بنگر! پس به مردم نگریستم. زهری گوید پس دیدم که آن مردم گرگ بودند مگر همان اندکی که انسان بودند.(مستدرك الوسائل ، الميرزا حسين النوري الطبرسي ، ج 10 ، ص 39)

ابوبصیر از دوستان روشن دل امام باقر (ع) هم این چنین موردی را نقل می کند. او در یکی از سال ها در مراسم حج به همراه امام باقر(ع) طواف می کرد. او می گوید: قال أبوبصير للباقر (ع): ما أكثر الحجيج وأعظم الضجيج! فقال : بل ما أكثر الضجيج وأقل الحجيج ، أتحب أن تعلم صدق ما أقوله ، وتراه عيانا؟ فمسح يده على عينيه ودعا بدعوات فعاد بصيرا فقال : انظر يا أبا بصير إلى الحجيج قال : فنظرت فإذا أكثر الناس قردة وخنازير ، والمؤمن بينهم مثل الكوكب اللامع في الظلماء فقال أبوبصير : صدقت يا مولاي ما أقل الحجيج وأكثر الضجيج؟ ثم دعا بدعوات فعاد ضريرا ؛

از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و اکثر الضجیج ، چه قدر حاجی زیاد شده است و سر و صداها چه قدر بیشتر شده».

در این موقع امام (ع) فرمود: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، ای ابابصیر! چه قدر حاجی کم است، اما سر و صدا زیاد است». آیا می خواهید درستی سخنم را اثبات کنم و با چشم خود حقیقت گفتار مرا ببینی؟

عرض کردم: چه طور ممکن است ای مولای من؟!

فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر (ع) نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشم هایم کشید و چند جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام باقر(ع) فرمود: ای ابا بصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر. هنگامی که به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را به صورت میمون و خوک هایی دیدم که در گرد کعبه در حال حرکت بودند و افراد با ایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در ظلمات می درخشیدند. عرض کردم: «ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، «چه قدر حاجی کم و سر و صدا زیاد است». آن گاه حضرت لب های مبارک را به حرکت در آورد و با خواندن دعائی، چشم های من به حالت اول برگشت.( علامه مجلسى، بحار الأنوار،ج ۴۶، ص۲۶1، مؤسسه الوفاء بیروت – لبنان، ۱۴۰۴ هـ ق)

پس هر کسی با افکار و رفتار خویش خودش را در همین دنیا می سازد و چون از چشم بصیرت بی بهره ایم نمی توانیم این چهره حقیقی خودمان یا دیگران را ببنیم؛ زیرا هر کار خیر و خوب ما یک چهره ای از ما می سازد چنان که هر کار بد ما نیز این گونه است. در روایت است که اگر چشم بصیرت داشته باشیم می توانیم اثر گناهان را ببنیم؛ یعنی کسی که غیبت می کند دیده می شود که گوشت مردار می خورد و یا بوی تعفن گناهان وی آدمی را می آزارد. از این روست که امام علی(ع) می فرماید: تعطروا بالاستغفار لا یفضحکم روائح الذنوب؛ خود را با استغفار معطر کنید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نکند.(بحارالانوار، ج ۶ ، ص۲۲ ؛ و نیز ج ۹۳ ، ص۱۷۸)

سرنوشت هر کسی از همین دنیا مشخص است و کسی که می میرد و کشف الغطاء می شود و پرده های که بر چشم قلب خود کشیده کنار می رود، آن هنگام می بیند که چه چیزی از خودش در دنیا ساخته است(ق، آیات 18 تا 20)؛ آیا متاله و ربانی و خدایی شده است(بقره، آیه 138) یا آن که چارپا یا گیاه و یا پست تر از آن ها سنگ خارا و آتش زنه شده است؟(اعراف، آیه 179؛ بقره، آیه 24؛ تحریم، ایه 6؛ جن، آیه 15)

از این روست که امام سجاد(ع) قبر را بوستان از بهشت یا گودالی از دوزخ می داند و می فرماید: اِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّةِ اَوْ حُفَـرةٌ مِنْ حُفَـرِ النّـيران؛ هـمانا قـبر بـاغى از باغـهاى بهشـت يا گودالى از گودالهاى آتش جهنم است.( بحارالانوار، ج 6، ص 214)

پس آدمی باید در زندگی اش بر اساس آخرت برنامه ریزی کند و سبک زندگی و رفتارش را بر اساس آن سامان دهد. هماره تقـوا را معيار ارزيـابى در عمل کردهایش قرار دهد چنان که امام سجاد عليه السلام در این باره فرموده است: لايَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوى وَكَيْفَ يَقـِلُّ مايُتقَبَّلُ؛ كارى كه با تقوا همراه باشد اندك نيست، چگونه آنچه مقبول خـدا قرار گرفته، انـدك محسـوب شـود.(تحف العقول، ص 318)

هم چنین هنگامی که گناهی را مرتکب شده استغفار کند نه آن که از گناهش خرسند شود، زیرا خرسـندى از گـناه بدتر از خود گناه تاثیرگذار خواهد بود و آدمی را جسور و بی باک کرده و جرات به او می دهد تا دوباره بلکه بارها مرتکب آن یا همانند آن شود. پس از خود گناه بدتر آن است که کسی خرسند به گناه باشد و توبه واستغفار نکند بلکه به آن ببالد و از انجام آن خوشحالی کرده و به دیگران بگوید. امام سجاد (ع) در این باره هشدار داده و می فرماید: اِيـّاكَ وَالاِبْتـِهاجَ بالِذَّنْبِ، فاِنَّ الاِبْتِهاجَ بِهِ اَعْظَمُ مِنْ ركُوُبِهِ؛ مبادا به گناهى كه انجام داده اى خوشحال باشى، زيـرا اظـهار شـادى بخـاطـر گـناه از انجام آن «گناه» بزرگتر است. (كشف الغمه، ج 2، ص 108)

هر انسان مسلمانی به شکلی فرزند پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است؛ زیرا پیامبر(ص) می فرماید: انا و علي ابوا هذه الامة ؛ من و علی پدران این امت هستیم.( عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 86 ، علل الشرائع، ج‏1، ص: 128)

همین نسبت مسلمانان با پیامبر(ص) شرائط را برای مسلمانان سخت تر خواهد کرد؛ زیرا انتساب به آنان مسئولیت زا است(احزاب، آیات 30 و 31) در این میان کسانی که هم از قرابت معنوی و هم غیر معنوی برخوردارند باید بیش تر مواظب باشند؛ پس آنانی که به سبب حسب و نسب ارتباطی با ایشان دارند باید بیش تر مراقبت کنند و نباید کاری کنند که خداوند را به خشم آورند. در این میان سادات نباید از سیادت خویش سوء استفاده کنند؛ چنان که اهل بیت (ع) اینگونه بودند و امام سجاد می فرماید: ما اَكَلْتُ بِقِرابَتى بِرَسُولِ اللّهِ شَيْئا قَطُّ؛ هيچگاه به دليل انتساب به پيامبرخدا صلي الله عليه و آله چـيزى نخــوردم «و از آبروى آن بزرگوار به سود خود استفاده نكردم». (كشف الغمه، ج 2، ص 93)

اصولا انتساب به پیامبر(ص) هر چه بیش تر شود مسئولیت بیش تری را موجب می شود. این گونه است که امام معصوم(ع) بیش تر از همه به عبادت می پرداخت. درباره عبادت های آن حضرت(ع) بسیار روایت وارده شده است. در روایت است که به هنگامی که وضو می گرفت، رنگ مبارکش به زردی می گرائید. زمانی اهل بیت بزرگوارش از او پرسیدند: چرا به وقت وضو اینچنین می شوی؟ پاسخ داد: می دانید آماده ایستادن در برابر چه آقائی هستم!

چون به نماز می ایستاد لرزه بر اندامش می افتاد!! در جواب کسی که از حضرت پرسید این چه حال است؟ فرمود: به وقت مناجات و عبادت در پیشگاه محبوبم این حالت به من دست می دهد.

روزی در اطاقی که در حال سجده بود آتش افتاد، بیم آن می رفت که شعله آتش تمام اطاق را بگیرد، ناگهان فریاد زدند: پسر پیامبر! آتش آتش!!

اهل خانه آتش را خاموش کردند و آن عاشق پاکباخته هنوز در سجود بود، چون از عبادت فارغ شد، عرضه داشتند: چه علّتی شما را از توچّه به حریقی که به اطاق افتاد بازداشت؟ فرمود: آتش آخرت!!

اگر نافله روز به خاطر کار زیاد از دستش می رفت، به وقت شب به قضای آن برمی خواست، و به فرزندانش می فرمود: این برنامه بر شما واجب نیست، ولی من دوست دارم هر یک از شما به برنامه شایسته ای عادت کرد آن را از دست ندهد، اگر در زمان معیّنش نتوانست بجای آورد، به وقت دیگر آن را قضا کند!

«کشف الغمّه» می گوید: در هر بیست و چهار ساعت هزار رکعت نماز به جای می آورد، و چون صبح می شد از هیبت حق غش می کرد، و آنچنان از خود بیخود می شد که وقتی باد میوزید او را همچون خوشه گندم به راست و چپ حرکت می داد!!

ایشان عبادت را بر اساس تعظیم الهی ، اجابت امر و اطاعت فرمان خداوندی انجام می داد و به طمع و خوف و عشق خدا را می پرستید؛ زیرا رضایت و خشنودی خدا را در این سه گانه ها می دید و می یافت. خداوند می فرماید: وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ ؛ و با بيم و اميد او را بخوانيد كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است. (اعراف، آیه 56) ایشان درباره تحلیل و تعلیل عبادت خود حتی به خواسـتگارى از حورالعين اشاره می کند و می فرماید:    امام صـادق عليه السلام فرموده است: قالَ: اِنَّ عَلَّى بَنُ الْحُسينِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِما اِسْتَقْبَلَهُ مَـوْلىً لَهُ فى لَيْـلَةٍ بارِدَةٍ وَعَلَيْهِ جُبـَّةُ ومُطْرَفُ خَزٍّ وَعَمامَةُ خَزٍّ وَهُوَ مُتَغَلِّفٌ بالْغالِيَةِ فَقالَ لَهُ جُـعِلْتُ فَداكَ فى مِثْلِ هذه الساعَةِ عَلى هذهِ الْهَيْئَة اِلى اَيْنَ؟ قـالَ: فَـقالَ: اِلى مَسْـجِدِ جَدّى رَسُـولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله اَخْطُبُ الْحُورَ العينَ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلّ؛ يكى از غلامان امام چهارم آن بزرگوار را در شبى سرد ديد. كه. لباس خَزّ، روپوش «پالتو» خَزَّ و عمّامه خزّ «گرانبهائى» پوشيده و غرق بوى خوش است. به حضرت گفت: اين موقع شب با اين لباس به كجا مى رويد؟ امام صادق عليه السلام فرمود: امام سجاد عليه السلام چنين پاسخ داد: به مسجد جدّم رسول خدا صلي الله عليه و آله مى روم تا از خداى عَزَّوَجَلَّ حورالعين را خواستگارى كنم! (بحارالانوار، ج 46، ص 59)

به هر حال، هر کار و عملی را که مسلمان انجام می دهد باید برای آخرت باشد و هر درخواست او در این راستا باشد. چنان که امام سجاد (ع) می فرماید: وَكانَ اِذا اَتاهُ السائِلُ يَقُول: مَرْحَبا بِمَنْ يَحْمِلُ لى زادى اِلىَ الآخِرَة؛ وقتى نيازمندى به نزد او مى آمد چنين مى فرمود: آفريـن و خوشـآمد! بـه كسى كـه توشه ى مرا بسوى آخرت حمل مى كند.( كشف الغمه، ج 2، ص 76)

آن چه بیان شد گوشه هایی از نگرش امام سجاد(ع) به مساله معاد و قیامت و تاثیر آن در سبک زندگی و رفتار فرد است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا