اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

غیرت سیاسی از منظر قرآن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

غیرت به معنای دیگرزدایی از حریم حرمت ها، یکی از اصطلاح قرآنی و اسلامی است. بی گمان، شعار «قولوا لااله الا الله تفلحوا؛ بگویید: غیر از الله خدایی نیست، تا رستگار شوید» نشان می دهد که خداوند بسیار غیور است و کسی را به حریم الوهیت خویش راه نمی دهد و هر کسی بخواهد چنین کند به شدت مجازات و عقوبت می کند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش غیرت را در حوزه سیاسی از منظر آموزه های وحیانی قرآن بررسی کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مفهوم شناسی غیرت

واژه غیرت از واژه غیر به معنای «دیگر» و «جز این و مگر این» است. این که سخن از تغییر و تغیرات می رود، به سبب همین جا به جایی و دگرگونی که انجام می گیرد و جز این و مگر این ها داخل شده و استنثاها از استنثا بودن خارج می شوند و بخشی از کل و کلی می شوند، یا آن که جایگزین شده و کل و کلی را بیرون می رانند. از همین رو، تغیر احوال به معنای چنین جا به جایی است که حالات استثنایی از میان می رود یا جایگزین اصل می شود و اصل را از اصلیت می اندازد.

اصولا ، وقتی سخن از غیر است به معنای استثنا کردن کسی یا چیزی است. غیرت ورزیدن به معنای دیگرزدایی و غیرزدایی از حریم حرمت ها و خارج کردن کس یا چیزی است که نباید در این حریم کل یا کلی قرار گیرد.

غیرت در اصطلاح اخلاقی، به رشک و حسادت مردانه(لغت نامه دهخدا، واژه غیرت) گفته می شود که به واژه و اصطلاح حمیت نزدیک است. اصولا یکی از صفات اخلاقی مردان، داشتن غیرت نسبت به حریم حرمت های خانوادگی است و می توان غیرت را بازتابی از حریم شناسی، حس مالکیت، اقتدار، شجاعت و قوت نفسانی دانست. (نگاه کنید: جامع السعادات، ج ۱، ص ۲۶۶(

برخی نیز گفته اند: واژه غیرت در اصل از تغییر و تغیّر گرفته شده و به معنی دفاع شدید از عرض و ناموس، یا مال و کشور و دین است، و معمولاً چهره انسان غیور هنگام دفاع، متغیّر و دگرگون می گردد و نشانه های دفاع جدّی و شدید در چهره اش دیده می شود. ضد آن دیاثت، بی غیرتی، بی تفاوتی، سستی و سهل انگاری است که چنین خصلتی موجب پیامدهای ویرانگر و انحرافات بسیار زشت خواهد شد.

هر چند طریحی بر آن است تا معنای لغوی کلمه غیرت را بیان کند، ولی در تعریف لغوی عدول کره و به تعریف اصطلاحی ولی عام غیرت می پردازد. وی می نویسد: الغيره نفره طبيعيه تكون عن بخل مشاركه الغير في امر محبوب له ؛ غيرت به معناي نفرت انسان از مشاركت ديگران در امور مورد علاقه اش است. (ر.ك: مجمع البحرين، ج 3، ص 234) پس از نظر وی، غيرت به معناي دفاع از چيزي محبوب در برابر هرگونه دستبرد و تجاوز است.

ملااحمد نراقي در تبیین معنای اخلاقی غیرت مي نویسد: «غيرت از شرايف ملكات و فضايل صفاتي است كه آدمي نگاهباني كند دين خود را و عرض خود و اولاد و اموال خود را و از براي محافظت و نگاهباني هر يك، طريقه اي است كه صاحب غيرت و حميت، از آن تجاوز نمي كند.»( معراج السعاده، ص 461.)

علامه طباطبايي در تفسير الميزان گفته است: «غيرت عبارت است از دگرگوني انسان از حالت عادي و اعتدال؛ به طوري كه انسان را براي دفاع و انتقام از كسي كه به يكي از مقدساتش- اعم از دين، ناموس و يا جاه و امثال آن- تجاوز كرده، از جاي خود مي كند. اين صفت غريزي، صفتي است كه هيچ انساني به طور كلي از آن بي بهره نيست. پس غيرت يكي از فطريات آدمي است و اسلام هم ديني است كه براساس فطرت تشريع شده(روم، آیه 30) و امور فطري را تعديل مي كند. پس آن اموری كه در حيات بشر لازم و ضروري است، را معتبر و واجب مي سازد و آنچه غير ضروري است، حذف نموده و از اعتبار مي اندازد».( ترجمه تفسير الميزان، ج 4، ص 280.)

غیرت در یک کلمه «حفظ حریم حرمت ها و خطوط قرمزهایی است که به شخص تشخص و هویت می بخشد»؛ زیرا هر کسی با محدوده سازی و ایجاد تمایز با غیر و دیگری است که می تواند هویت مستقل خود را اثبات کرده و تشخص یابد.

البته مفهوم غیرت در آموزه های اسلامی فراگیر و جامع تر از آن چیزی است که در تعریف غیرت گفته شد؛ زیرا با توجه به خاستگاه و اقسام غیرت می توان گفت که غیرت از منظر اسلام، غیر زدایی از حریم حرمت ها است.(نگاه کنید: بحارلانوار،ج ۷۳،ص ۳۳۲.)

خاستگاه و ریشه های غیرت

چنان که دانسته شد ، غیرت یک امر طبیعی، فطری و غریزی در انسان است. شاید مهم ترین عامل در ایجاد چنین حالتی در انسان، همان حس مالکیت، همراه با حس هویت بخشی و تشخص یابی باشد که انسان را از دیگری جدا می کند و استقلال وی را بروز و ظهور می دهد.

خداوند در هر انسانی، نفس و روانی را قرار داده که با همه بساطت و سادگی اش، دارای همه صفات و اسمای الهی است. ا از این رو، یک انسان کاملی انسانی است که همه صفات جلالی و جمالی خداوند را دارا باشد و آن ها را ظهور داده و به فعلیت رسانیده باشد. از جمله صفات جلالی خداوند غضبان است. انسان نیز همان طوری که دارای قوه جاذبه است؛ هم چنین دارای قوه دافعه است که در قالب غضب خودش را نشان می دهد. اگر قوه غضبی نبود امنیت و آرامش از ساحت زندگی بشر بیرون می رفت. این قوه غضب است که او را در برابر عوامل نابودگر حفظ می کند و در قالب دفاع امنیت جانی و روانی و مانند آن ها را برای آدمی فراهم می آورد.

با نگاهی به انواع و اقسام غیرتی که انسان از خود نشان می دهد روشن می شود که نمی توان همه انواع و اقسام غیرت را از یک سرچشمه و خاستگاه دانست؛ بلکه انواع غیرت دارای خاستگاه و ریشه های متفاوتی است.

از آن جایی که غیرت بیش تر در قالب واکنشی پدید می آید باید گفت که غیرت در انسان ها یک کنش ابتدایی نیست، بلکه واکنشی در قبال کنش های دیگران است؛ مگر آن که غیرت را در حوزه تشخص یابی و هویت سازی قرار دهیم که می تواند با کنش آغاز شود و به واکنش بیانجامد؛ اما بیش تر انواع و اقسام غیرت از قبیل واکنش های انسانی در برابر کنش های دیگری است. بنابراین باید گفت، سرچشمه اين واكنش های انسانی در قالب انواع و اقسام غیرت، ممكن است اموری چون حميت، تعصب و تعقل و مانند آن ها باشد.

البته در منابع اسلامی عواملی به عنوان خاستگاه و ریشه غیرت مطرح شده است. از جمله حضرت علی(ع) ریشه غیرت را شجاعت(ثمره الشجاعه الغیره : ر.ک: غررالحکم و دررالکلم، ص ۹۲۵، ح ۷۲۵۵) ملااحمد نراقی شجاعت و قوت نفس(معراج السعاده، ص ۳۶۱ و ۴۶۱.)، علامه طباطبایی فطرت(ترجمه تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۴۷۶.)، و شهید مطهری احساس و عاطفه بشری(مسئله حجاب، ص ۴۶) می دانند.

انواع و اقسام غیرت

چنان که گفته شد، خاستگاه و ریشه های غیرت متعدد و متنوع است. بر این اساس، می توان از اقسام و انواع غیرت به سبب تفاوت و تمایز خاستگاه و ریشه های آن سخن گفت. از جمله مهم ترین انواع و اقسام غیرت بر اساس خاستگاه و ریشه های آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. غیرت فطری: هر انسانی دارای هویتی است که او را از دیگری جدا می سازد. اگر فصل در منطق انواع موجودات را از یک دیگر جدا می سازد، غیرت فصلی هر فرد و شخص انسانی است که او را از شخص دیگر متمایز و جدا می کند. بنابراین، غیرت ورزی را باید در سایه هویت یابی و تشخص یابی هر فرد انسانی تعریف کرد. هر انسانی می کوشد تا با تبیین حدود و شاخص هایی خود را از فرد دیگر متمایز سازد. بخشی از هویت یابی و تشخص یابی از طریق غیرت انجام می گیرد؛ البته دامنه غیرت فطری به این بخش محدود نمی شود، بلکه هر آن چه مقتضی فطرت باشد، نوعی غیرت زدایی از آن بروز و ظهور می کند. به عنوان نمونه اقتضای فطرت ، پاکی و طهارت، گرایش به زیبایی و خوبی ها و گریزش از زشتی های و بدی ها است.(نگاه کنید: یوسف، آیه 33) از این رو، انسان وقتی دریابد امری بیگانه بر آن است تا پاکی و طهارت او را آلوده کند و حریم حرمت پاکش را بیالاید، برای پالایش و یا زدودن و یا دفع آن عامل ناپاکی در قالب غیرت و غیرزدایی عمل کرده و واکنش از خود نشان می دهد. از این روست که شهيد مطهري در توضيح سخن علي(ع) كه فرمود: «ما زني غيورقط؛ انسان شريف و غيور، هرگز زنا نمي كند»،(ر.ك : غررالحكم و دررالكلم، ص 952، ح 4355؛ مستدرك الوسائل، ج 41، ص 133) مي نويسد: «غيرت يك شرافت انساني و يك حساسيت انساني نسبت به پاكي و طهارت جامعه است.»(مطهری، مسئله حجاب، ص 46) پس از نظر مطهری فطرت گرایش به پاکی و گریزش از ناپاکی خاستگاه واکنش غیرتی انسان در حوزه رفتار اجتماعی است. ایشان به این نکته توجه می دهد که غیرت یک رفتار اجتماعی است؛ پس همانند گفتمان ها که در محیط اجتماعی تحقق می یابد، غیرت نیز در محیط اجتماعی بروز و ظهور دارد و انسان در رفتار اجتماعی بر خود لازم می بیند تا با غیرت عناصری که مزاحم با فطرت خویش می یابد دفع یا رفع کند. امیرمؤمنان (ع) درباره بی غیرت به مساله تغییر فطرت او اشاره کرده و فرموده است: «من لایغار فانّه منکوس القلب؛ کسی که غیرت نورزد قلب چنین فردی واژگونه است.»( بحار، ج 79، ص 115؛ وسائل الشیعه، ج14، ص 108.) فطرت پیامبران چون سلیم است، گرایش به غیرت دارند. حضرت ابراهیم(ع) به تعبیر قرآن دارای قلب سلیم بوده است. ایشان نیز غیور بود. پیامبر(ص) می فرمود: «کان ابراهیم ابی غیورٌ،و انا اغیرمنه، و ارغم اللّه انف من لایغار؛ پدرم ابراهیم (ع) بسیار غیرتمند بود، و من از او غیرتمندتر هستم، و خداوند بینی آن کسی را که بی غیرت است به خاک بمالد و ذلیل کند.»( بحارالانوار، ج 103، ص248.) از آن جایی که غیرت دینی مومن فطری است، منشا و خاستگاه آن الهی خواهد بود. امام على عليه السلام فرموده است: غَيرَةُ المُؤمِنِ بِاللّه سُبحانَهُ؛ غيرت مؤمن به خاطر خداوند سبحان است. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 91 ، ح 1563)
  2. غیرت غریزی: یکی از ویژگی های موجودات و آفریده های الهی، حس مالکیت است. انسان مظهر خداوند است و از صفات مهم الهی که بارها در آیات قرآنی تکرار شده ، ملک و مالک است. همین صفت در انسان نیز به عنوان مظهر اتم و اکمل الهی بروز و ظهور کرده است؛ هر چند که تفاوت ماهوی میان ملکیت خداوندی و ملکیت انسانی است؛ زیرا ملکیت الهی حقیقی و ملکیت انسانی شبه حقیقی است؛ ولی این تمایز اختصاصی به این صفت ندارد، بلکه همه صفات انسانی این گونه است. به هر حال، حس مالکیتی که در انسان است، موجب می شود تا حالتی در او ایجاد شود که به آن غیرت غریزی می گویند. حس مالکیت زمانی شکل می گیرد که اجتماعی باشد. پس غیرت عملی در محیط اجتماعی است و انسان با غیرت بر آن است تا دیگری را در جایی قرار دهد که متعرض مالکیت او نشود و هر گاه انسان دریابد و حس کند مالکیت او در معرض خطر است واکنش غیرتی از خود بروز می دهد. البته نباید چنین حسی را با خودخواهی یکسان دانست؛ زیرا خودخواهی در جایی است که حضور بیگانه در حریم ملک و مالکیت ضرری به مالک و ملکیت او وارد نمی سازد، اما شخص بر اساس خودخواهی اجازه بهره مندی دیگری از آن را نمی دهد. از این روست که خودخواهی به عنوان یک امر ناپسند تلقی می شود، اما غیرت در حوزه حفظ حریم ها و حرمت ها از جمله حریم ملکیت یک امری مطلوب و مثبت و ارزشی دانسته می شود. شهید مطهری درباره تفاوت غیرت و خودخواهی می نویسد: «پيشنهاد اين كه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهي، غيرت را كنار بگذارد، درست مثل اين است كه پيشنهاد شود غريزه علاقه به فرزند- و به طور كلي مطلق حس ترحم و عاطفه انساني- را به عنوان اينكه يك ميل انساني است، ريشه كن نماييم؛ در صورتي كه اين [غيرت] يك ميل نفساني در درجات پايين حيواني نيست؛ بلكه يك احساس عالي بشري است.»(مطهری، مسئله حجاب، ص 26) از نظر امام صادق عليه السلام، غیرت نقش دفاعی و حفاظتی را برای خانه و خانواده دارد و باید به این منظر به غیرت مردانه نگریست نه از باب خود خواهی. ایشان می فرماید: إنَّ المَرءَ يَحتاجُ فى مَنزِلِهِ وَ عِيالِهِ إِلى ثَلاثِ خِلالٍ يَتَكَلَّفُها وَ إن لَم يَكُن فى طَبعِهِ ذلِكَ: مُعاشَرَةٌ جَميلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقديرٍ وَ غَيرَةٌ بِتَحَصُّن؛ مرد در خانه و نسبت به خانواده اش نيازمند رعايت سه صفت است هر چند در طبيعت او نباشد: خوشرفتارى، گشاده دستى به اندازه و غيرتى همراه با خويشتن دارى.(تحف العقول ص322)
  3. غیرت تعقلی: انسان موجود عاقل است و تعقل می کند و خردورزی دارد. عقل انسانی همان طوری که بر پای قوه های غضبی و شهوی عقال می زند و آن را محدود می سازد، اجازه نمی دهد تا کسی به حریم او وارد شود و او را محدود نماید و ذلیل و خوار نماید و استقلال و عزت او را سلب نماید. این گونه است که غیرت تعقلی شکل می گیرد و شخص با واکنش هایی بر آن می شود تا غیر زدایی نماید. حمیت ها و تعصب های عقلانی بازتابی از این غیرت تعقلی است. پس نباید، هر گونه حمیت و تعصبی را سرزنش کرد؛ چنان که قرآن حمیت و تعصب جاهلی را در برابر تعصب و حمیت تعقلی و عقلانی قرار می دهد و میان آنها تمایز قایل است(فتح، آیه 26)؛ علامه طباطبایی در این باره می نویسد: نويسد: «اولا، اسلام مسئله غيرت و تعصب را باطل ندانسته، بلكه اصل آن را حفظ نموده است؛ زيرا غيرت ريشه در فطرت انسان دارد و اسلام هم دين فطرت است؛ ولي در جزئيات آن، دخالت كرده و فرموده است: آن قدر از غيرت و تعصب كه مطابق با فطرت است، حق است و هر آن چه اقوام بر اساس خواسته های نفسانی به آن شاخ و برگي داده اند، باطل است؛ ثانيا، اسلام خاستگاه و ریشه های همين وديعت فطري- يعني غيرت- را از هر سويي به سوي خداي متعال برگردانيده و سپس موارد بسياري را در يك قالب ريخته است كه همان توحيد است؛ به عبارت واضح تر، هر جا كه تعصب ورزيدن خداپسندانه باشد، بايد تعصب ورزيد و هرجا كه موجب خشنودي خدا نباشد، نبايد غيرت ورزيد.»( ترجمه تفسير الميزان، ج 4، ص 476 با دخل و تصرف) اصولا از نظر امام علی(ع) ارتباط تنگاتنگی میان حمیت تعقلی ، شجاعت و عفت مرد با غیرت اوست؛ ایشان می فرماید: عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلى قدرِ غَيرَتِهِ؛ پاكدامنى مرد به اندازه غيرت اوست.(نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 477 ، حكمت 47) و در جایی دیگر می فرماید: عَلى قَدرِ الحَمِيَّةِ تَكونُ الغَيرَةُ؛ غيرت به اندازه تعصّب و ننگ داشتن بستگى دارد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 259 ، ح 5533) و نیز می فرماید: ثَمَرَةُ الشَّجاعَةِ الغيرَةُ؛ غيرت ميوه شجاعت است.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 259 ، ح 5527)
  4. غیرت جاهلی: واژه جهل در قرآن گاه در برابر علم و گاه در برابر عقل به کار رفته است. جاهل حقیقی کسی است که از خرد خود بهره نمی برد و تعقل نمی ورزد. از نظر قرآن پیش از اسلام، به جای حاکمیت عقل و تعقل، سفاهت و بی خردی حاکمیت داشته است. از این روست که رفتارهای دوره پیش از اسلام را به عنوان رفتارهای جاهلانه ارزیابی و دسته بندی کرده و از حمیت و تعصب های جاهلانه و سفیهانه سخن به میان آورده است.(فتح، آیه 26)

غیرت مثبت و ارزشی و غیرت منفی

بر اساس خاستگاه ها و اقسام غیرت باید گفت که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، غیرت از نظر ارزشی به دو دسته تقسیم می شود:

  1. غیرت مثبت و ارزشی: آن غیرتی است که بر اساس تعقل و در چارچوب فطرت و غریزه های محدود شده عقلانی باشد. پيامبر بزرگوار اسلام(ص) فرمود: : «مِنَ الغَیرَة ما یُحِبُّ اللّهُ، وَ مِنها ما یَکرَهُ اللّهُ، فَاَمّا ما یُحِبُّ فَالغَیرَةُ فِی الرَّیبَةِ، وَ اَمّا ما یَکرَهُ فَالغَیرَةُ فِی غَیرِ الرَّیبَة؛ غيرتي وجود دارد كه خدا دوست دارد، و غيرتي نيز هست كه دوست ندارد. غيرتي كه خدا آن را دوست دارد، غيرت در ريبه و شك است؛ و غيرتي كه دوست ندارد، غيرت نشان دادن در جايي است كه ريبه و شك وجود نداشته باشد.»( كنزالعمال، ج 3، ص 385، ح 7067)
  2. غیرت منفی و ضد ارزشی: آن غیرتی است که بر اساس جاهلیت و سفاهت سامان یافته و غرایز کنش ها و واکنش های شخص را مهار و مدیریت کند. از جمله مصادیق غیرت منفی و ضد ارزشی غیرت در امور حلال است. امام صادق(ع) فرمود: «لاغیرة فی الحلال؛ در امور حلال ، غیرت ورزی، نابجاست.»( وسائل الشیعه، ج 14، ص 176.) بر همین اساس امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «غیرة الرّجل ایمانٌ، و غیرة المرئة عدوانٌ؛ غیرت ورزی مرد از ایمان نشأت گرفته، ولی غیرت ورزی زن (در رابطه با هوو) از روی دشمنی (و حسادت) است.»( غررالحکم، میزان الحکمة، ج 7، ص 395.) و در نهج البلاغه در فرازی از وصایای حضرت علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) چنین آمده: « إِیَّاكَ وَ التَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ الْغَیْرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ مِنْهُنَّ إِلَى السَّقَم‏ و البریّة الی الرّیب؛از غیرت ورزی در غیر موردش پرهیز کن، زیرا این گونه غیرت (افراطی) سبب گرفتاری و انحراف افراد درستکار از آنان شده، و موجب آن می شود که افراد بی گناه در معرض تهمت قرار گیرند.»( نهج البلاغه، نامه 31؛ الكافی ج 5 ص 537)

غیرت در آموزه های اسلامی

چنان که گفته شد، اسلام بر مدار فطرت سامان یافته است و دین فطری و مطابق فطرت است.(روم، آیه 30) بنابراین، با توجه به تفاوت خاستگاه ها و اقسام غیرت، تنها برخی از انواع و اقسام غیرت را پذیرفته و آن را تایید می کند. اقسامی که اسلام پذیرفته و آن را به عنوان یک رفتار شرافتمندانه مورد تایید قرار داده عبارتند از:

  1. غیرت دینی: غیرت دینی یک غیرت فطری ، تعقلی، ارزشی و مثبت است. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: اَلا وَ اِنَّ اللهَ حَرَّمَ الْحَرامَ وَ حَدَّ الحُدودَ وَ‌ ما اَحَدٌ اَغْیَرَ مِنَ اللهِ وَ مِنْ غَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفواحِشَ؛ آگاه باشید كه خداوند، محرمات را حرام و حدود را وضع كرد و هیچ كس غیورتر از خدا نیست كه از روی غیرت، زشتیها را حرام كرده است.( بحارلانوار،ج ۷۳، ص ۳۳۲) هم چنین امام صادق عليه السلام فرمود: إِنَّ وَ تَعَالَى اللَّهَ تَبَارَكَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ لِغَيْرَتِهِ حَرَّم‏ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا ؛ همانا خداوند تبارک و تعالی با غيرت است و مردان غيور را دوست دارد و از همين رو، زشتى ها را چه آشكار و چه پنهان حرام كرده است.(كافى، الاسلامیه ج5، ص 535 و 536 ، ح1) این غیرت از صفات الهی است و در روایات خداوند به این نوع غیرت ستوده شده است. خداوند چون غیور است، به مجازات کسانی بر می خیزد که بر حریم حرمت ها تجاوز می کنند و این گونه به احکام و آموزه های آن تعدی می شود. خداوند چون خود غیور است بر همین اساس غیرتمندانی که غیرت دینی می ورزند دوست می دارد و به نظر لطف و محبت و رحمت به آنان می نگرد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرموده است: اِنَّ اللهَ غَیوُرٌ یُحِبُّ كُلَّ غَیورٍ؛ خداوند، غیور است و هر غیرتمندی را دوست دارد.( فروع كافی، ج ۵، ص ۵۳۵، دارصعب، بیروت.) امام صادق(ع) درباره این غیرت الهی هم چنین فرموده است: «خداوند غیور است، و هر غیوری را دوست دارد، و به خاطر غیرتش تمام کارهای زشت ـ اعم از آشکار و پنهان ـ را حرام فرموده است.»(فروع کافی، ج5، ص 535.) با نگاهی به مجموعه های احکام قرآنی که در حوزه دفاع از حریم دین و حرمت ها وضع شده می توان میزان غیرت الهی را دریافت. خداوند احکام جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن را در قالب غیرت دینی تبیین و توصیه نموده است. این غیرت دینی است که انسان برای مقابله با ظلم و استکبار بر می انگیزد و موجب دفاع از مظلوم و مستضعف می شود.(نساء،آیه 75) از نظر اسلام، غیرت دینی همان معنا و مفهوم حقیقی ایمان است؛ زیرا این غیور با محبتی که به دین و بغضی که با دشمنان دین دارد، به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بر می خیزد. از این روست که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: غَیْرَهُ الرَّجُلِ ایمانٌ؛ غیرت مرد (عین) ایمان است.( شرح غررالحكم، ج ۴، ص ۳۷۷؛ و نیز نگاه کنید: وسائل الشيعه، ج 20، ص 154، ح 98252؛ مستدرك الوسائل، ج 41، ص 432؛ بحارالانوار، ج 86، ص 243.) هم چنین امام علی(ع) از غیرت دینی پیامبر(ص) سخن می گوید. امام (ع) رسول خدا(ص) را به عنوان الگوي «غيرت ديني» معرفي نموده و مي فرمايد: «پيامبراكرم(ص) چنان بود كه هيچ گاه براي امور دنيايي خشم نمي كرد، اما اگر براي حق خشم مي كرد، كسي او را نمي شناخت و چيزي او را آرام نمي كرد.» (المحجه البيضاء، ج 5، ص 303.) از نظر پیامبر(ص) کسی که غیرت دینی ندارد نشان می دهد که اهل نفاق است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است: اَلغَيرَةُ مِنَ الايمانِ وَالمِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛ غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.( نهج الفصاحه ص 587 ، ح 2045)
  2. غیرت ناموسی: از اقسام غیرت مثبت باید به غیرت ناموسی اشاره کرد. عقل و دین و فطرت به انسان می گوید که حریم حرمت های خانوادگی را حفظ کند و غیر را از این حریم دور کرده و بزداید. از آن جایی که اسلام بر مدار و محور فطرت است، امیرمومنان امام علی(ع) غیرت مرد در حفظ حریم خانواده و ناموس خویش را عین ایمان دانسته است.( شرح غررالحكم، ج ۴، ص ۳۷۷) از همین روست که دفاع حریم ناموس همانند دفاع از جان و مال، از واجبات اسلامی است و کسی که در این راه کشته شود، شهید است.() غیرت در حفظ حریم خانواده و ناموس دارای مجوز روایی و فتوایی است. در روایت است: اگر كسی ببیند كه مرد بیگانه ای با همسرش نزدیكی می كند، می تواند هر دو را بكشد. (وسائل الشیعه، ج ۲۸، ص ۱۴۹) از پيامبر خاتم(ص) روايت شده است: «ان الله ليبغض من يدخل عليه في بيته فلا يقاتل؛ همانا خداوند مبغوض مي دارد آن كسي را كه بيگانه اي [با زور] وارد خانه اش شود و او با آن بيگانه نجنگد.»( مستدرك الوسائل، ج 11، ص 99) پيامبر اسلام(ص) مرداني را كه به عفت و پاكي دختران و همسرانشان بي تفاوت اند، لعن كرده و قتل آنان را روا داشته است.( بحارالانوار، ج 67، ص 611.) هم چنین طبق فرموده رسول خدا(ص) نه تنها افراد بي غيرت به بهشت نمي روند، بلكه حتي بوي آن به مشامشان نمي رسد: «همانا بوي خوش بهشت، از فاصله پانصد سال به مشام مي رسد ولي به مشام عاق والدين و بي غيرت نمي رسد.»( من لایحضره الفقیه، ج3، ص 281.) رسول خدا(ص)فرموده است: «جدع الله انف من لايغار من المؤمنين و المسلمين. خداي متعال بيني كسي را كه (به حريم خويش) غيرت نورزد، قطع مي كند» (وسائل الشيعه، ج 20، ص 327، ح 52525؛ اصول كافي، ج 5، ص 536، ح 4.)و نيز آن حضرت (ص) فرمود: «و ارغم الله انف من لا يغار. و خداوند بيني بي غيرت را به خاك مي مالد.» (بحارالانوار، ج 100، ص 248، ح 33.) امام خمینی (قدس سرّه) نیز فتوا داده و فرموده است: اگر به ناموس كسی ـ خواه همسرش باشد یا دیگران ـ به قصد تجاوز حمله شود، واجب است به هر وسیله ممكن آن را دفع كند گرچه به كشتن مهاجم بیانجامد، بلكه اگر قصد آبروریزی به كمتر از تجاوز هم داشته باشد، به ظاهر حكمش همین است.( تحریر الوسیله، امام خمینی، ج ۱، ص ۸۷) از امام باقر(ع) نقل شده كه فرمود: جمعي از اسيران دشمن را به حضور رسول خدا(ص) آوردند. آن حضرت بنا به صلاح و مصلحت، دستور اعدام آنها را صادر كرد؛ ولي از آن جمع يكي از آنان را آزاد كرد. وي كه از رفتار پيامبر(ص) به شگفت آمده بود، پرسيد: چرا مرا آزاد كردي؟ پيامبر خدا(ص) فرمود: جبرئيل به من خبر داد كه تو داراي پنج خصلت هستي كه خدا و رسولش آنها را دوست دارند. آن خصلت هاي پنج گانه عبارتند از: 1-غيرتمندي براي همسر و خانواده؛ 2-سخاوت؛ 3-نيك خلقي؛ 4-راستگويي؛ 5-شجاعت. وقتي كه آن اسير اين مطلب را شنيد، به حقانيت دين پيامبر(ص) يقين كرد و اسلام آورد و با تلاش و ايثار توانست خود را به مراتب بالاي ايمان برساند. او سرانجام، در يكي از جنگ ها در ركاب پيامبر اسلام شهد شهادت نوشيد.( خصال، شيخ صدوق، ج 1، ص 313.) هم چنین روایت است که حكم ابن ابي العاص (پدر مروان و عموي عثمان) بعد از فتح مكه، به ظاهر مسلمان شد. روزي پيامبر(ص،) در يكي از حجره هايش با حضرت علي(ع) نشسته بود. حكم از شكاف در به داخل آن حجره مي نگريست و دزدانه به سخنان پيامبر(ص) و ديگر افراد داخل حجره گوش مي كرد. پيامبر(ص) كه متوجه شده بود، به حضرت امير(ع) فرمود: برو او را بياور. آن حضرت بيرون آمد و گوش حكم را مثل بز گرفت و كشيد و او را به داخل برد. پيامبر(ص) بعد از لعنت كردن حكم، او را به طائف تبعيد كرد. او در عصر خليفه اول و دوم نيز در تبعيد بود، ولي در زمان خليفه سوم و با وساطت وي به مدينه بازگشت.( سقيفه، علامه سيدمرتضي عسكري، ص 651.) پس باید علت حکم تبعید ابن ابی العاص را غیرت پیامبر(ص) نسبت به حریم حرمت خانه و خانواده دانست. هم چنین در زمان خلافت امیر مؤمنان علی(ع) به آن حضرت گزارش رسید که در مسیر راه ها بعضی از مردان و زنان رعایت حریم عفت را نمی کنند، ایشان بسیار ناراحت شد. مردم کوفه را جمع کرد، در ضمن سخنرانی به آنها فرمود: «نبّئت انّ نسائکم یدافعن الرّجال فی الطّریق، اما تستحیون؟ لعن اللّه من لایغار؛ به من خبر رسیده که زنان شما در مسیر راه ها به مردان تنه می زنند، آیا حیاء نمی کنید، خداوند لعنت کند کسی را که غیرت نمی ورزد.»(وسائل الشیعه، ج 14، ص 174؛ الكافی ج 5 ص 536) نیز روایت شده: به مردم کوفه فرمود: «آیا خجالت نمی کشید، و زنان شما غیرت نمی ورزند؟ به طوری که در بازارها رفت و آمد می کنند، و با مردان بیگانه رخ به رخ شده و به همدیگر تنه می زنند؟( وسائل الشیعه، ج 14، ص 153 و 154؛ الكافی ج 5 ص 537) پیغمبر هفت گروه را لعنت كرد. یكی آن که فرمود: الْمُتَغَافِلُ عَنْ زَوْجَتِهِ وَ هُوَ الدَّیُّوثُ؛ کسی که از همسرش غافل شود و تغافل کند که با چه کسی است، او دیوث است.(مستدرك‏الوسائل ج 14 ص 291) عفت انسان بر اساس غیرت او سنجیده می شود: وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِه.( وسائل‏الشیعة ج 15 ص 251) در جایی دیگر آمده است که امام على عليه السلام فرمود: يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَمَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوج‏؛ اي مردم عراق؛ خبر يافتم كه زنان شما در راهها پهلو به پهلوي مردان مي‌زنند آيا شرم نمي‌كنيد؟ آيا شما (مردان) حيا نمى‏ كنيد و غيرت نمى ‏ورزيد، زنانتان به بازارها رفته و مزاحم بيماردلان مي گردند.(کافی، الاسلامیه ج5 ، ص 537 ) وقتی امام حسین (ع) در حال جنگ بود و دشمن به سمت خیمه امام حمله برد، این گونه به آنها می فرماید: «من با شما مى‏جنگم و شما با من مى‏جنگید، زن ها تقصیرى ندارند، متجاوزان و نادانان و گمراهان خود را از رفتن به سوى خیمه‏ها باز دارید و تا زنده‏ام متعرّض حرم من نشوید».( اللهوف، ص 120)
  3. غیرت اجتماعی: انسان همان طوری که نسبت به حریم حرمت های خانوادگی و ناموسی باید غیرت داشته باشد، نسبت به محیط اجتماعی نیز باید غیرت ورزد. از این روست که در اسلام امر به معروف و نهی از منکر واجب شده است تا این گونه با هر کسی که حریم حرمت های اجتماعی را مخدوش می سازد، مبارزه می شود. امام علی(ع) ارزش و جايگاه غيرت اجتماعی را از زبان رسول خدا(ص) اين گونه بيان مي كرد: «امرنا رسول الله ان نلقي اهل المعاصي بوجوه مكفهره» رسول خدا(ص) ما را مأمور ساخت كه با روي گرفته و خشمگين با اهل معصيت برخورد كنيم.» (اصول كافي، ج 5، ص 95، ح 10؛ وسائل الشيعه، ج 16، ص 441، ح 49112.) زمانی که جامعه نسبت به هنجارشکنی بی غیرت شود، باید آماده تباهی اجتماعی نیز باشد. امام صادق از پيامبر خاتم(ص) نقل مي كند كه آن حضرت خطاب به مردم فرمود: «چه مي كنيد زماني كه زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق گردند و شما امر به معروف و نهي ازمنكر را ترك كرده باشيد؟» سؤال شد: يا رسول الله! آيا چنين چيزي خواهد شد؟ فرمود: «آري، بلكه بدتر نيز خواهد شد.» سپس فرمود: «چه خواهيد كرد آن گاه كه امر به منكر كنيد و نهي از معروف؟» سؤال شد آيا چنين چيزي خواهد شد؟ فرمود: «بلكه، بدتر از آن هم خواهد شد.» و سپس پرسيد: «چه مي كنيد آن گاه كه معروف را منكر و منكر را معروف بدانيد؟» (بحارالانوار، ج 97، ص 47، ح 41.)
  4. غیرت ملی: جهاد و دفاع از مرزهای اعتقادی و ایمانی همان دفاع از مرزهای جغرافیایی اسلام امری واجب است. این گونه است که هم جهاد در قالب دفاع از مرزهای جغرافیایی واجب شده و هم دفاع از مرزهای اعتقادی لازم دانسته شده است. اگر بر این باوریم که باید عدالت قسطی از سوی همگان به اجرا در آید(حدید، آیه 25) و مسلمانان و مومنان باید در این امر پیشتاز و برتر و قوی تر وارد شده و به تعبیر قرآن قوامین بالقسط باشند، هر کسی که به معرض های اعتقادی تجاوز کند و به مردمان حتی غیر مسلمان ظلم و ستم روا دارد باید جنگید و او را سرکوب کرد. (نساء، آیه 75) امام علی (ع) «اگر از تعصب ورزيدن ناگزيريد، پس در ياري كردن حق و دادخواهي از ستمديده، تعصب ورزيد».(غررالحكم و دررالكلم، ص 96، ح 189.) اصولا علت و عامل حضور پیامبر(ص) در پيمان حلف الفضول ، غیرت مندی گروهی علیه ظالمان و مستکبران بوده است.( فروغ ابديت، ج 1، ص 481: سيره رسول خدا، رسول جعفريان، ج 1، ص 961) چنان که منشاء جنگ و غزوه بني قينقاع، غیرت است(سيره رسول خدا، ج 1، ص 305) در روایات از حفظ مرزهای جغرافیایی اسلام و حفظ وطن و میهن تاکید شده و آن را از مصادیق دفاع از ایمان دانسته است؛ زیرا اگر «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْایمانِ؛ وطن دوستی از ایمان است»؛ به طور طبیعی دفاع از آن نیز ایمان است.( سفینه البحار، قمی، ج ۱۰،ص ۳۷۵، و نیز برای اطلاع بیشتر از حدود و مرز میهن اسلامی رجوع کنید : المیزان، ج ۴، ص ۲)

مولفه ها و عناصر غیرت

چنان که گفته شد یکی از اصطلاح اسلامی، غیرت است. امام صادق(ع) می فرماید: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ لِغَيْرَتِهِ حَرَّم‏ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛ همانا خداوند تبارک و تعالی با غيرت است و مردان غيور را دوست دارد و از همين رو، زشتى ها را چه آشكار و چه پنهان حرام كرده است.(كافى، الاسلامیه، ج5، ص 535 و 536 ، ح1) پس باید گفت که غیرت مومن ریشه در غیرت الهی دارد؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: غَيرَةُ المُؤمِنِ بِاللّه سُبحانَهُ؛ غيرت مؤمن به خاطر خداوند سبحان است.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 91 ، ح 1563)

برای تحقق غیرت باید سه مولفه و عنصر تامین شود:

  1. حرم و حریم شناسی ؛ زیرا تا حرم و حرمت ها را نشناسند و غیر شناس نباشد نمی تواند غیرزدایی داشته باشد؛ بر همین اساس است که پیامبر(ص) می فرماید: أَلَا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْحَرَامَ وَ حَدَّ الْحُدُودَ وَ مَا أَحَدٌ أَغْيَرَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِش‏؛ بدانيد كه خدا حرام را ممنوع فرموده و حدود را مشخص كرده است و احدى غيرتمندتر از خدا نيست و از غيرت اوست كه زشتى ها را حرام فرموده است.(امالى، صدوق، ص 427)
  2. غیرزدایی از حرم و حریم خویش؛ این هم بستگی به حمیت شخص دارد. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: عَلى قَدرِ الحَمِيَّةِ تَكونُ الغَيرَةُ؛ غيرت به اندازه تعصّب و ننگ داشتن بستگى دارد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 259 ، ح 5533) انسان غیرتمند شجاعانه از حریم و حرم خویش دفاع می کند. آن حضرت (ع) می فرماید: ثَمَرَةُ الشَّجاعَةِ الغيرَةُ؛ غيرت ميوه شجاعت است.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 259 ، ح 5527)
  3. غیرگریزی از حرم و حریم دیگری؛ یعنی همان طوری که به کسی را به حریم و حرم خود راه نمی دهد؛ خودش نیز به حرم و حریم دیگری وارد نمی شود؛ یعنی نه ظالم است نه مظلوم. از این روست که در روایت آمده است: «مَا زَنَی غَيُورٌ قَطُّ؛ غیور هرگز زنا نمی کند».(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 19، ص 211).

از نظر اسلام چنین غیرتی از ایمان است. پیامبر(ص) می فرماید: اَلغَيرَةُ مِنَ الايمانِ وَ المِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛ غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.( نهج الفصاحه ص 587 ، ح 2045) پس باید چنین غیرتی را شناخت و آن را پاسداشت و در زندگی اسلامی و قرآنی عمل کرد.

دیوث سیاسی از منظر قرآن

همان طوری که گفته شد غیرت انواع و اقسامی دارد. از آن جایی که حوزه سیاسی بخشی از حوزه اجتماعی است، به سادگی می توان دیدگاه اسلام و قرآن را در این باره دانست. خداوند نسبت به کسانی که اجازه می دهند تا جامعه اسلامی از عزت و اقتدار ساقط شود و دشمنان بر آن تسلط یافته و استقلالی سیاسی را از آن سلب کند، به شدت برخورد می کند.

خداوند در آیات بسیاری بر این که باید جلوی نفوذ دشمن را گرفت، تاکید کرده است. از همین رو برای در قالب غیرت سیاسی اجازه نمی دهد تا برخی از فعالیت ها از سوی مومنان و جامعه اسلامی انجام گیرد:

  1. دوستی با دشمنان: خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از غير خودتان، [دوست و] همراز مگيريد. [آنان‏] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمى‏ورزند. آرزو دارند كه در رنج بيفتيد. دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينه‏هايشان نهان مى‏دارد، بزرگتر است. در حقيقت، ما نشانه‏ها [ى دشمنى آنان‏] را براى شما بيان كرديم، اگر تعقل كنيد. (آل عمران، آیه 118) و نیز می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به جاى مؤمنان، كافران را به دوستى خود مگيريد. آيا مى‏خواهيد عليه خود حجّتى روشن براى خدا قرار دهيد؟(نساء، آیه 144) در این میان فرقی میان کافر یهودی و مسیحی با غیر آن ندارد. خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، يهود و نصارى‏ را دوستانِ [خود] مگيريد [كه‏] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند. و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمى‏نمايد.
  2. ولایت و سرپرستی دشمنان: همین آیات به صراحت ولایت به معنای سرپرستی و حاکمیت سیاسی و اقتصادی و قضایی و مانند آن را نفی کرده است. اصولا دشمنان نباید سلطه و سبیلی بر مومنان و جامعه اسلامی داشته باشند. خداوند می فرماید: وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ هرگز خداوند برای کافرین راهی بر سلطه بر مومنان قرار نداده است.(نساء، آیه 141)
  3. جاسوسی برای دشمنان: هم چنین هر گونه همکاری میان مومنان با دشمنان در حوزه اطلاعات به ویژه اطلاعات امنیتی جایز دانسته نشده است و باید مومنان غیرت زدایی کننده و دشمن و نیز همکاران جاسوس آنان را رسوا و مجازات کنند.(مائده، آیه 41؛ توبه، آیه 47)
  4. تجارت و بازرگانی با دشمنان: هر گونه ارتباطی که موجب شود تا سلطه دشمن آغاز یا تثبیت و تقویت شود حرام است. از همین رو تجارت و بازرگانی که موجب تضعیف جامعه اسلامی و دولت اسلامی شود ممنوع است.(توبه، آیه 28)

از نظر قرآن چنین افرادی که با دشمنان تعامل و روابط دوستانه دارند و زمینه نفوذ و حضور دشمن را فراهم می آورند به عنوان دیوث سیاسی معرفی می کند. غیرت خداوندی اجازه نمی دهد تا مراکز عبادی در جوامع بشری از دست برود(حج، آیه 40)

انسان مومن در همه حوزه های شخصی و اجتماعی بر اساس فطرت و عقلانیت دارای غیرت بوده و غیرزدایی می کند و همان طوری که خود اهل تجاوز و تعدی به حریم حرمت دیگران نیست، اجازه نمی دهد تا کسی به حریم حرمت او یا جامعه اش وارد شود.

مفهوم فقهی دیوث

دیوث به کسی گفته می شود که برای همسرش جفت بیاورد و از نزدیکی آن دو لذت ببرد. می گویند خوک تنها موجودی است که دیوث است و برای جفت خویش جفتی می آورد و نظاره گر اعمال جنسی آنان است؛ این در حالی است که خروس بسیار با غیرت است و اجازه نمی دهد تا کسی به حریم اهل بیت و خانواده اش نزدیک شود.

پس دیوث به مردی گفته می‌شود که همسرش زنای محصنه می‌کند و او در این باره غیرت و حسادتی ندارد. دیوث همچنین به معنی کسی است که زن خود را برای رابطه جنسی به دیگران می‌دهد؛؛در فقه دیاثت به عمل این فرد گفته می‌شود.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر مردی که همسرش آرایش کند و از منزل با حالت آرایش کرده خارج شود، دیوث است، و هر کس او را دیوث بنامد گناه نکرده است و چنانچه زنی با چهره ی آرایش کرده و عطر زنان از منزلش خارج شود، و شوهرش نیز به این کار او راضی و خشنود باشد، با هر گامی که زن با این حالت بر می دارد، برای شوهرش خانه ای در آتش جهنم بنا می شود. پس پر و بال خانم هایتان را از این جهت ببندید که رضایت خدا و شادمانی و بهشتی شدن بدون حساب را در پی دارد و پر بال زنانتان را در این جهت باز نگذارید.(بحار الانوار، ج 100، ص 249)

دیوث در اصطلاح فقه اسلامی کاربرد دارد و کسی که دیگری را به عنوان دیوث بخواند و بنامد به عنوان قذف مستحق مجازات و تازیانه قذف است که هشتاد ضربه است.

در فرهنگ نامه دهخدا و دیگر منابع لغوی آمده است: دیوث. [ دَیْ یو ] قواد. دیبوب. آن که مردان را بر زن خود وارد کند. آنکه دربارهٔ زن خود حسادت و غیرت نداشته باشد. این واژه از زبان سریانی است و معرب شده است. کسی که دربارهٔ زن خود غیرت نداشته باشد.( علی‌اکبر دهخدا و دیگران، سرواژهٔ «دیوث»)

بی غیرت و بی حمیت و در رسالهٔ معربات نوشته که این معرب است در اصل دیوث به تخفیف تحتانی و تاء فوقانی بود و بعضی نوشته‌اند که دیوث بمعنی کسی که زن خود را بدیگران دهد.(همان)

بنا بگفتهٔ جوالیقی این کلمه عبری و یا سریانی است.( المعرب، جوالیقی ، ص ۱۵۵). در کتاب دیگری آمده است: «هرکسی که… یکی از زنان مصطفی یا دیگر انبیاء را تهمت نهد ملحد و کافر و ملعون باشد… از بهر آنکه رسول را دیوث گفته باشد.»( النقض ص ۸۳)

چنان که گفته شد کاربرد فقهی این واژه در برخی از احکام اسلامی مطرح است. از این رو، از احکام دیوث در باب شهادات و حدود، سخن رفته است. بر اساس فقه اسلامی دیاثت از گناهان کبیره است و شهادت دیوث پذیرفته نیست.( الروضة البهیة، ج ۳، ص ۱۲۹) به سبب آن که مصداق گناه کبیره است در روایتی آمده است که دیّوث، بوی بهشت را استشمام نمی‌کند.(همان) بر اساس فقه اسلامی نسبت دیاثت دادن به دیگری- مثل آنکه اورا دیّوث خطاب کند- در صورتی که مفاد آن از منظر عرف، همان مفهوم فقهی باشد، موجب ثبوت حدّ قذف ودر غیر این صورت، موجب ثبوت تعزیر است.( جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۴۰۹؛ مسالک الافهام، ج ۱۴، ص ۴۳۲.)

در فقه اسلام اگر به شخصی به طور صریح نسبت زنا یا لواط داده شود، مثلاً بگوید: «زناکار» اصطلاحاً بدان «قذف» گویند و مجازات آن ۸۰ تازیانه است؛ اما اگر نسبت زنا یا لواط به طور صریح نباشد مثلاً بگوید «حرام‌زاده» یا «دیوث» تا ۷۴ تازیانه تعزیر می‌شود.

دیوث سیاسی

دیوث سیاسی کسی است که بیگانه را به حریم اجتماعی و ملی راه می دهد و اجازه می دهد تا او از منابع ملی بهره مند شود و امکان استفاده افراد جامعه از این منابع را سلب می کند. به عنوان نمونه در جایی که افراد جامعه توانایی انجام عملی را دارند به دیگران تکیه می کند و استقلال اقتصادی و سیاسی جامعه را تهدید می کند.

فقیهان شیعه، در ابواب قضاء، حدود و شهادات، بر اساس روایات معتبر امامان معصوم (علیهم السلام) احکام متعددی برای «دیوث» و «دیاثت» مطرح کرده‌اند. در کتاب شریف مجمع البحرین آمده است که «دیوث» به مرد بى‌غیرتی گفته می‌شود که مردان بیگانه را بر همسرش وارد مى‌کند. دیاثت از گناهان کبیره است به‌گونه‌ای که در روایتی از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که دیوث بوى بهشت را استشمام نمى‌کند. امام صادق (علیه السلام) نیز مى‌فرماید: «بهشت بر دیوث حرام است». از این رو شهادت دیوث نیز در محاکم شرعی پذیرفته نیست.

در فرهنگ قرآنی غیرت را معرفت هویت و غیرزدایی تشکیل می‌دهد و غیرزدایی هم به این معناست که اولاً اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند؛ و ثانیاً خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. پس بیگانه را در حریم خود راه دادن و هم چنین ورود به حریم غیر شدن، با غیرت سازگار نیست. به این معنا که غیور نه خود اهل تعدی و تجاوز و ورود به حریم حرمت دیگران است و نه اجازه می دهد تا غیر وارد حریم حرمت او شود. از این روست در روایات است: ما زنی غیورقط ؛ غیور هر گز زنا نمی کند(ر.ک غررالحکم و دررالکلم، ص ۹۵۲، ح ۴۳۵۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۴۱، ص ۱۳۳)؛ یعنی همان طوری که اجازه نمی دهد تا کسی با همسرش زنا کند خودش نیز زنا نمی کند.

بر اساس چنین معنای فقهی و اخلاقی باید گفت کشوری غنی و برخوردار از نعمات و مواهب الهی است، نباید اجازه دهد تا غیر وارد شود و منابع و ثروت او را به غارت برد و یا بر شبکه تجارت و بازرگانی او مسلط شود و یا کارهایی را انجام دهد که با غیرزدایی و غیرت در تضاد و تنافی است.

پس با وجود این‌همه منابع غنی در داخل کشور، واردات برخی کالاها که در کشور امکان تولید آن وجود دارد، دلیلی جز سوء مدیریت و در برخی موارد بی‌غیرتی ندارد.

غیرت دینی و فطری و عقلی اجازه نمی دهد تا کسی دیوث سیاسی شود. پس کسانی که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی یا سیاسی به‌روی کشور می‌گشایند از غیرت اقتصادی یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند.»

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا