اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

ویژگی های علم نافع و سودمند

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

علم و دانش یک امر ارزشی است و ارزش آن نیز ذاتی و نفسی است حتی اگر نخواهیم به وسیله آن کاری انجام دهیم و به عنوان امری توصلی از آن استفاده نکنیم؛ زیرا برخی از علوم و دانش ها تنها دانایی است و تاثیر آن در فلسفه زندگی ما خواهد بود و برخی از علم ها برای کمال نیازمند عمل هستند که در این صورت اگر چنین علمی با عمل آمیخته باشد ثمربخش و مفید خواهد بود. البته علومی هستند که تاثیر کم تری دارند و حتی در فلسفه زندگی و بینش ها و نگرش های تاثیر ندارند و اگر داشته باشند بسیار اندک است. با توجه به حجم عظیم علوم و دانش ها این پرسش مطرح است که چه علمی سودمندتر و نافع تر است که آن را بیاموزیم. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های اسلامی بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد.

منافع علوم معیار ارزش گذاری

هر چند که همه علوم به سبب آن که در مقابل جهل و نادانی قرار دارد، از یک ارزش نفسی و ذاتی برخودار است، اما علوم با ارزش تر است که تاثیر مستقیم و بیش تری در مسیر کمال یابی انسان و رهایی از جهل نادانی و ناآگاهی و جهل سفاهت و بی خردی داشته باشد. به این معنا که هم انسان را دانا سازد و هم انسان را از بی خردی و سفاهت برهاند و به خرد و عقلانیتی برساند که کمال و سعادت ابدی او را تضمین نماید.

بنابراین، انسانی اگر بخواهد علم و دانشی را بیاموزد باید دانشی را بیاموزد که منفعت بسیاری از آن به دست آورد و دانایی و توانایی او را روز افزون کند.

پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: «الْعِلْمُ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصَی فَخُذْ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ أَحْسَنَه؛‏ علم و دانش بیشتر از آنست که شمرده و کسب شود، پس از هر چیز از جمله دانش، نیکوترین آن را فراگیر».

حضرت امیرمومنان امام علی علیه السلام در یک تقسیم کلی می فرماید:«العلم علمان، علم الادیان و علم الأبدان فبعلم الأدیان حیاة النّفوس و بعلم الأبدان حیاة الأجساد و اعلم انّ الادیان اشرف من الأبدان و حراسة الأدیان أوجب من حراسة الأبدان؛ علم بر دو گونه است: علم دین و علم بدن. حیات روح بوسیله علم دین و حیات جسد بواسطه علم بدن است و بدان که دین بر جسد شرافت دارد و نگهداری دین از نگهداری بدن لازم ‏تر است»(الحکم الزاهرة، ترجمه انصاری، ص 49).

در این روایت دو دسته علم دین و بدن مورد تاکید قرار گرفته است؛ علم بدن یا همان پزشکی مقدمه و ابزاری است تا مرکب روان را به سلامت دارد و از آن جایی که روان هماره نیازمند تن و جسمی است که بدان کارهایش را انجام دهد، سلامت تن به معنا و مفهوم بهره مندی بهتر و بیش تر روان از ابزارهای مناسب و کارآمد خواهد بود؛ اما با همه ارزش این علم، باید آن را علم مقدمی دانست؛ زیرا علم غایی همان علم دین است که به حوزه روان معطوف است و سلامت آن را تضمین می کند؛ چرا که سعادت و شقاوت ابدی انسان به سلامت و عدم سلامت روان بستگی دارد. پس اگر روان بر همان سلامت فطرت خود بماند و به تعبیر قرآن قلب سلیم باشد، در آن صورت فلاح و رستگاری و سعادت ابدی تضمین خواهد شد.(شعراء، آیه 89؛ صافات، آیه 84)

البته امیرمومنان علی(ع) در یک دسته بندی دیگر علوم را به چهار دسته تقسیم می کند و می فرماید: «الْعُلُومُ أَرْبَعَةٌ الْفِقْهُ لِلْأَدْیَانِ وَ الطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الْأَزْمَانِ؛ علم چهار رشته است: 1- علم فقه برای دین 2- علم طب، برای امراض بدن 3- علم نحو، برای مصونیت زبان از خطا 4- علم نجوم برای شناخت زمان».(بحار الانوار، ج 1، ص 218)

در این تقسیم و دسته بندی، به دو علم نحو و نجوم نیز توجه داده می شود که به طور طبیعی پس علم ادیان و علم ابدان قرار گرفته است. بنابراین، تضاد و تناقضی در کلام آن حضرت(ع) نیست، زیرا علم فقه تعبیری دیگر از همان علم دین است؛ با این تفاوت که در تعبیر علم ادیان به علم فقه توجه به ژرف نگری شده است و از دانشجو خواسته شده تا در دین به شکل تفقه و ژرف نگری وارد شود و تنها به مطالعات سطحی بسنده نشود؛ زیرا پیچیدگی معارف دینی به ویژه در حوزه معرفت شناسی غیب و عوالم آن نیازمند تفقه و درک ژرفی است و حتی اگر سخن ایشان ناظر به حوزه شریعت و احکام باشد، شکی نیست که رد فروع به اصول نیازمند تفقه و شناخت ژرف و برخورداری از توانایی شم فقاهت و ذوق فقهی است که با ممارست به دست می آید و انسان توانایی این را می یابد تا عام و خاص و مطلق و مقید و مجمل و مبین و ناسخ و منسوخ و مانند آن را شناسد و با بهره گیری از عقل و وحی، حکم قطعی و نهایی را دریابد و بدان عمل کند.

از آن جایی که سخن و گفتار نقش اساسی در زندگی اجتماعی بشر دارد، توجه به علم نحو برای مدیریت زبان از خطا و راست گفتاری و درست گفتاری مورد تاکید قرار گرفته است؛ چنان که در مرتبه بعدی به نقش ستارگان و گردش آن در مدارها و افلاک در زمان ها و تاثیرات آن در کلیت زندگی بشر اشاره شده است تا این گونه انسان با دانشی واقعی به ستارگان از آثار مخرب و زیانبار آن مانند تشعشعات خورشیدی و مغناطیس و امواج خورشیدی و دیگر ستارگان آگاه شود و نسبت به کنش و واکنش های جزر و مدی و مانند آن ها در بدن و جان و جهان آگاه شود و برنامه ریزی درستی از نظر زمانی داشته باشد.

البته در عبارت امام (ع) به علم منطق و فلسفه و مانند آن ها به شکل غیر مستقیم اشاره شده است؛ زیرا علم فقه و یا همان علم دین و نیز علم ابدان نیازمند دانش فنی و دقیقی در چارچوب منطق و فلسفه است؛ زیرا این منطق است که انسان را از خطا در تفکر حفظ می کند و فلسفه کمک می کند تا نقش کلی از ساختار هستی داشته باشیم و بتوانیم فراتر از علم تجربی محض آزمایشگاهی از علوم دیگر عقلی و تجریدی و شهودی و وحیانی استفاده کنیم؛ چرا که حتی در علم ابدان، نقش روان آدمی اگر نادیده گرفته شود، تحلیلی درست از بیماری و سلامت نخواهیم داشت. از سوی دیگر روان آدمی در برزخی قرار دارد که از سوی با بدن در تماس است و از سوی دیگر با غیب و عوالم تجریدی و این فلسفه واقعی است که می تواند تصویر درست از جان و جهان به دست دهد و ارتباط منطقی میان سلامت روح و سلامت روان با سلامت جسم و بدن ایجاد کند.

امام صادق(ع) نیز در تفسیر علم نافع که ناظر به علم دین شناسی است، چهار حوزه از دین شناسی را مورد توجه قرار داده و می فرماید: قال الصادق(ع):وجدتُ علمَ الناس فی اربعٍ :احدُها ان تعرفَ ربّکَ و الثانی ان تعرف ما ارادَ منک و الثالثُ ان تعرفَ ما صنَعَ بک و الرابعُ ان تعرفَ ما یخرجُکَ من دینک؛ علم مردم را درچهار چیز یافتم : اول آنکه خدایت را بشناسی، دوم این که بدانی پرورگارت از تو چه می خواهد، سوم این که بدانی که تو را برای چه امری آفریده است، و چهارم این که بدانی چه چیز تو را از دینت بیرون می کند.(اعلام الدین دیلمی ص 88)

در حقیقت این چهار حوزه از علم دین شناسی مهم ترین ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار می دهد؛ زیرا فلسفه زندگی و نیز سبک زندگی را می آموزد و ضمن تبیین معرفت شناسی و هستی شناسی، در حوزه رفتار شناسی و فقه تکالیف نیز وظیفه هر کسی را در اخلاق فردی و اجتماعی و ابعاد دیگر تبیین و تعیین می کند.

بنابراین، آن حضرت(ع) در حوزه معرفت دینی و علم دینی، این چهار حوزه را مهم ترین علوم دینی می داند که مفید تر و نافع تر از دیگر علوم دینی است و باید به آن ها بها داده و وقت و عمر گذاشته شود تا در نهایت عمر و وقتی تلف نشده باشد.

در همین رابطه «روزی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ داخل مسجد شدند در حالی که مردم اطراف شخصی را گرفته بودند. حضرت سؤال کردند: او کیست؟ گفته شد: او علامه است و از همه مردم به انساب و اشعار عرب و قواعد زبان و وقائع جاهلیت آگاه‎تر است. حضرت(ص) در جواب فرمودند: این علمی است که به جاهل آن ضرر نمی‎رساند و عالمش را سود نمی‎بخشد. انّما العلم ثلاثه : آیهٌ محکمه أو فریضهٌ عادلهٌ او سنّهٌ قائمه و ما خلاهنّ فهو فضل؛ به راستی که علم جز این سه دسته‎ نیست: 1. آیه محکمه: که گفته شده مراد از آن اصول اعتقادات است؛ 2. فریضه عادله: که مراد از آن را علم اخلاق و اخلاقیات دانسته‎اند؛ 3. سنه قائمه: که اشاره به احکام شریعت و حلال و حرام دارد، و غیر آن ها فضل است.( اصول کافی، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج 1، ص 38)

با توجه به این روایت می‎توان علوم را به دو دسته اصلی تقسیم نمود: 1. غیر سودمند در امر آخرت و کمال انسان که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با بیان «و ما خلاهنّ فهو فضل» به آن اشاره دارند. از این قبیل همان علم انساب و نسبت شناسی است که افراد آن را علم دانسته و پیامبر (ص) آن را فضل دانسته و علم بودن آن را نفی کرده است؛ 2. سودمند در امر آخرت که به فرموده پیامبر (ص) همان علوم معرفتی و شناختی است که مستقیم به حوزه رفتار ارتباطی ندارد بلکه جهان بینی و معرفت شناختی را تامین می کند؛ علوم اخلاقی که به حوزه فضایل فردی ارتباط دارد و دیگر علوم شرعی که مرتبط با احکام مکلفین نسبت به خدا و خود و دیگران است.

همان طوری که گفته شد برخی از علوم تنها در حوزه معرفتی و شناختی تاثیر می گذارند و هیچ ارتباط مستقیمی با حوزه عمل و رفتار ندارند؛ زیرا این علوم هستی شناسی و جهان بینی شخص را شکل می بخشد و نسبت به هستی و موجودات آگاهی و دانش و دانایی می دهد؛ اما علوم دیگری است که مرتبط به حوزه عمل و رفتار است و تاثیر آن باید در عمل و رفتار آدمی خودنمایی کند. به عنوان نمونه علم اخلاق یا عرفان به دو دسته علم نظری و علم عملی دسته بندی می شود؛ علم اخلاق و عرفان نظری اگر در حوزه اخلاق رفتاری و عرفانی عملی وارد نشود بی ارزش یا کم ارزش است. پس غایت علم اخلاق و عرفان، متخلق به صفات و فضایل شدن و یا متاله و خدایی شدن است؛ وگرنه صرف دانش و دانستن هیچ تاثیری نخواهد داشت و نه تنها وقار نمی آورد بلکه وبال گردن شخص می شود. از همین روست در باره این دسته از علوم ناظر به عمل گفته شده است: «العالم بلا عمل کالشّجر بلا ثمر؛ عالم بدون عمل به مانند درخت بدون میوه است»(گنج حکمت یا احادیث منظوم، ص 133) و امیرمومنان امام علی(ع) نیز به این دسته از علوم و دانش ها اشاره داشته و می فرماید: «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمٌ بِاللِّسَانِ وَ هُوَ الْحُجَّةُ عَلَی صَاحِبِهِ وَ عِلْمٌ بِالْقَلْبِ وَ هُوَ النَّافِعُ لِمَنْ عَمِلَ بِهِ ؛ علم بر دو بخش است: یکی به زبان است پس آن فایده ندارد جز این که سبب اتمام حجت است (به صاحب علم، گفته می‏شود تو که می‏دانستی، چرا عمل نکردی؟) و دیگری علمی است که در قلب است و این علم برای صاحبش مفید است به شرط اینکه به آن عمل کند» (إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‏1، ص 15).

خداوند نیز در آیاتی از قرآن نسبت به علوم و دانش هایی که به کار گرفته نمی شود و تنها شخص می داند و با گفتن آن علوم خودنمایی می کند ولی به عمل در نمی آورد می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، چرا چيزى مى‏گوييد كه انجام نمى‏دهيد؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد.(صف ، آیات 2 و 3)

رسول الله(ص) نیز می فرماید: اشدُّ الناسِ حسرةً يومَ القيامة رجلٌ امکَنَهُ طلبُ العلمِ فی الدنيا فَلَمْ يطْلبهُ و رجلٌ علّمَ علماً فانتفعَ به مَن سَمعهُ منهُ دونَهُ؛ روز قيامت حسرت و پشيمانی کسی بيشتر است که در دنيا برايش امکان طلب علم بود ولی آنرا طلب نکرد و کسی که علم را بياموزد و ديگری که از او شنيده بود از آن فايده برد اما خودش نفعی عايدش نگردد و به آن عمل نکند. (کنز الاعمال، ج10، ص138)

اگر این دسته از علوم مرتبط با عمل با عمل همراه شود، تاثیر مثبت و سازنده خود را به جا خواهد گذاشت؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: العلمُ یزیدُ العاقلَ عقلاً و یورثُ متعلّمه صفات حمدٍ فیجعلُ الحمیدَ امیراً و ذاالمشورةَ وزیراً و یقمعُ الحرصَ؛ علم عقل عاقل را اضافه میکند و طالب علم را و ارث صفات پسندیده می کند،فرد پسندیده را امیر و فرمانروا میکند و صاحب مشورت را وزیر میگرداند و طمع را از بین میبرد.(بحار الانوار، ج75 ، ص6)

آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: :«العالم من شهدت بصحّة أقواله أفعاله؛ دانشمند کسی است که کردارش بر درستی گفتارش گواهی دهد».(غرر الحکم، ص 67)

البته آن حضرت(ع) یک تقسیم بندی دیگری از علوم به دست می دهد که بسیار جالب است. ایشان می فرماید: «العلم علمان مطبوع و مسموع و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع؛ علم بر دو نوع است: 1. علم فطری، 2. علمی که شنیدنی است. اگر علم فطری نباشد؛ علم شنیدنی بی‏فایده است».(بحار الانوار، ج 1، ص 218).

آن حضرت در این عبارت کوتاه به علم حصولی و علم حضوری اشاره دارد. به نظر آن حضرت(ع) علم واقعی، علمی است که جزو ذات شخص شده باشد. این زمانی خواهد بود که انسان همان طوری که نسبت به خود علم حضوری و شهودی دارد، نسبت به هستی چنین علمی پیدا کند. البته روش کسب چنین علمی استماع و شنیدن نیست؛ چنان که روش آن تفکری و تعقلی هم نیست؛ بنابراین، علم نقلی که از طریق مفاهیم و کلام بیان می شود و به شنیدن نسبت به آن دانایی به دست می آید نیست، چنان که از علوم ذهنی و عقلی نیست که انسان با تعقل و تفکر به دست می آورد. این هر علم که از آن به علوم حصولی و تحصیلی یاد می شود، از علوم استماعی و شنیداری است.

به نظر آن حضرت(ع) علم واقعی همان علم مطبوع در ذات انسان است که علم حضوری و شهودی نامیده می شود. علم حضوری و شهودی به دو دسته فطری و الهامی ابتدایی و الهامی پاداشی دسته بندی می شود. علم فطری و الهام ابتدایی همان علومی است که هر نفس و روان انسانی از بدو تولد با خود دارد و خداوند در آیات 7 تا 10 سوره شمس به آن اشاره کرده است. این علم الهامی ابتدایی هم شناخت و دانشی نسبت به حق و باطل است و هم در حوزه گرایش ها و انگیزه ها موجب گرایش انسان به خیر و تقوا و گریزش از شر و فجور می شود. خداوند در آیه 30 سوره روم بیان می کند که اسلام واقعی و معارف و احکامش از دسته معارف و قوانینی است که ناظر به همین فطرت الهامی ابتدایی بشر است. از قبیل همین دسته نخست، علم انسان به استحاله امتناع و ارتفاع نقیضین است که از آن به ام القضایا یاد می شود. هر کسی همان طوری که وجود خودش را به علم حضوری و شهودی می داند، استحاله این امر را نیز به چنین علم شهودی و حضوری می داند و بر اساس آن علوم دیگر از اولیات و بدیهیات و مانند آن شکل می گیرد و علوم نظری و تجربی و ریاضی و عقلی و فلسفی و مانند آن ها پدید می آید.

نوع دوم علوم شهودی، علوم الهامی پاداشی یا تقوایی است. خداوند در آیات قرآنی بیان می کند که اگر کسی تقوای الهی را پیشه کند از علم خاص برخوردار خواهد شد(بقره، آیه 282) و می تواند میان حق و باطل و درست و نادرست جدایی و فرقان اندازد(انفال، آیه 29) و در میان فتنه ها و مشکلات راه برونرفت را بیابد.(طلاق، آیه 2)

علوم لدنی که علم بی واسطه از ذات الهی است می تواند از قسم علوم الهامی ابتدایی البته تنها برای افراد خاص برگزیده (کهف، آیه 65) یا پاداشی برای اهل تقوا باشد که در مراتب سه گانه تقوای عام و خاص و اخص و به تبع آن مراتب ایمان عام و خاص و اخص و به تبع آن به مراتب سه گانه یقین یعنی علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین قرار گرفته باشند.(واقعه، آیه 95؛ الحاقه، آیه 51؛ تکاثر آیات 5 و 7) در این صورت برای آنان همه هستی همانند علم به وجود و هستی خود خواهد بود که از علوم شهودی و حضوری است. در این صورت ، شخص همان طوری که مردگان در هنگام مرگ پرده از دیدگان ایشان برداشته می شود و کشف و شهودی از هستی خواهند داشت،(ق، آیه 22) اینان در همین دنیا به این کشف می رسند؛ زیرا پرده ها را با تقوای الهی از کنار دیدگان برداشته و به بصیرت رسیده اند.(انفال، ایه 29؛ طلاق، آیه 2) پس به علم شهودی به هستی یا هم چون رویت ابراهیم(ع) می نگرند(انعام، آیه 75) یا چون اهل نظر تقوایی جهان را مشاهده می کنند و ملکوت و باطن را آن در می یابند.(اعراف، آیه 185)

علوم نوری

در میان علوم باید دنبال علمی رفت که نور را در قلب انسان روشن کند. علومی چون علم ابدان سلامت بدن را تضمین می کند تا انسان بتواند از مرکبی رهوار و سالم برخوردار باشد و روان بتواند با آن کارها و مقاصد خویش را پیش برد و به عنوان ابزاری در خدمت روان باشد.

روان آدمی با علم معرفتی و شناختی، به یقین نظری دست می یابد. بنابراین علومی از این دست برای شناخت هستی و معرفت شناسی نیازمند است تا جهان بینی و فلسفه زندگی شکل گیرد. البته این علم نیز مقدمی خواهد بود و خود غایت نیست؛ زیرا بسیاری از مردم حقایق را می دانند و می شناسند ولی آن را به قلب راه نمی دهند تا جزم اندیشه به عزم ارادی گره بخورد و عقد الذهن به عقد القلب و عقیده تبدیل شود.(نمل، آیه 14)

علم اخلاق که ناظر به فضایل و رذایل است، علم مقدمی است تا انسان فضایل را از رذایل بشناسد. فلسفه و عرفان نیز در همین حد کارایی دارد؛ اما آن که کمک می کند تا این علم اخلاق و فلسفه و عرفان نظری در جان مایه جان در آید، همان علم شریعت و فقه خاص به معنای تعبد و عبادت است نه صرف دانستن فقه که همانند علوم اخلاق و فلسفه و عرفان مقدمی خواهد بود.

پس باید گفت که وقتی انسان این دانش و علوم از ذهن به قلب راه داد و عقد الذهن به عقد القلب گره خورد و جزم و عزم عقیده شد، آن گاه است که می تواند تاثیر علم و دانش را در زندگی دید؛ زیرا انسان در این زمان دارای تعبد تعقلی رسیده است و بندگی از سر علم و اخلاص داشته و اسلام و تسلیم محض او در برابر خدا، ریشه در عقلانیت و اعتقاد علمی و فلسفی خواهد داشت.

این علم و عمل خود سرمایه می شود تا انسان به علم نوری و شهودی و حضوری و لدنی دست یابد که علم پاداشی است؛ زیرا اسلام و تسلیم و ایمان و تقوای برخاسته از تعبد تعقلی دریچه های ملکوت را به سوی آدمی می گشاید. این گونه است که به تعبیر قرآن به ملکوت هستی و حقایق آن را یا به ارایه الهی رویت می کند(انعام، آیه 75) و یا به نظاره ملکوت می نشیند.(اعراف، آیه 185) امیرمومنان علی(ع) در باره چنین عالمی می فرماید: العالمُ ينظرُ بقلبهِ و خاطرهِ الجاهلُ ينظُرُ بعينهِ و ناظرِه ؛ عالم با دل و چشم باطن خود همه چيز مي نگرد و جاهل با چشم ظاهر بين. (غررالحكم، ج 1 ، ص 43)

چنین عالمی است که به عنوان چراغ راه الهی برای مردمان قرار می گیرد، چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: العالِمُ مصباحُ اللهِ في الارضِ فمنْ ارادَ اللهُ به خَيراً اقْتبسَ منهُ ؛ علما چراغ خدا در زمين هستيد و خداوند خير هر كسي را كه اراده كند او را از نور آن چراغ (علم علما ) بهره مند مي كند.(شرح ابن ابي الحديد لنهج البلاغه ، ج 20 ، ص 326)

امام صادق(ع) درباره علم نوری می فرماید: أَلْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللّه‏ُ فِى قَلْبِ مَنْ يَشآءُ؛ علم، نورى است كه خداوند به قلب هر كس كه بخواهد مى افكند».( مصباح الشريعة، ص 16؛ نيز ر.ك: منيةالمريد، ص 148و 167؛ بحارالانوار، ج 1، ص 224؛ مشكاةالانوار، ص325)

چنین علمی است که ارزش فراگیری و تعلم را دارد؛ چنان که امام علی(ع) نقل می کند: سمعتُ رسول الله یقولُ :طلبُ العلم فریضةٌ علی کل مسلم فاطلبوا العلم من مظانّه و اقتبسوه من اهله فانّ تعلیمه حسنةٌ و طلبه عبادهٌ و المذاکره به تسبیحٌ و العمل به جهادٌ و تعلیمه من لا یعلمه صدقهٌ و بذله لاهله قربهٌ الی الله تعالی لانّه معالم الحلال و الحرام و منارُ سبُل الجنّه و المونسُ فی الوحشه و الصاحب فی الغربه و الوحده و المتحدّثُ فی الخلوه؛ طلب علم بر هر مسلمانی واجب است تحصیل دانش کنید از هرکجا که گمان فراگیری در آن باشد و نور دانش را از کسانی که اهلیت آموزش دارند استفاده کنید که آموختنش برای خدا حسنه و طلب علم عبادت و مذاکره و مباحثه ان تسبیح و عمل به آن جهاد و آموختنش به مردم نادان صدقه و بذل کردنش به اهل علم سبب نزدیکی به خدای متعال است زیرا با علم حلال از حرام شناخته شود و علم علامت راهنمایی به سوی بهشت و همدم در وحشت و ترس و رفیق در غربت و تنهایی و حدیث کننده در تنهایی است.(بحار ج1ص171)

کسی که دنبال چنین علومی برود، فرشتگان برایش بالهایشان را فرش می کنند؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید: عن مقداد بن اسود، قال:سمعت رسول الله(ص) يقول: اِنَّ المَلائکةَ لَتَضَعُ اجنحَتَها لِطالِبِ العلمِ حتّی يطَاَ عَلَيها رِضاً به؛ مقداد بن اسود گفت: شنيدم پيامبر اکرم(ص) فرمودند: همانا فرشتگان بال و پر خود را برای طالب علم فرش می‌کنند تا او بر آن گام نهد. در حاليکه به اين کار راضی و خوشنودند. (بحار الانوار-ج1-ص177)

و نیز ماهيان دريا برایش استغفار می کنند: قال رسول الله(ص): طلب العلم فريضهٌ علی کلِّ مسلمٍ و انَّ طالب العلمِ يستغفر لهُ کلُّ شيئٍ حتّی الحيتان فی البحار؛ طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است و همانا هر چيز حتی ماهيان دريا برايش استغفار می‌کنند.(کنزالاعمال،ج10، ص13)

و رزق و روزی اش فراهم و تضمین شده است: قال رسول الله: من طلبَ العلمَ تکفّلَ اللهُ برزقهِ؛ کسی‌که طلب علم کند خدا کفيل روزی اوست. (کنز الاعمال، ج10، ص39)

و زندگی اش مبارك و روزی اش مشخص است: قال رسول الله(ص):مَن غدا في طلب العلم اَظلَّت عليه الملائكة و بوركَ في معيشته و لم ينقص من رزقه؛ هركس در مقام تحصيل علم باشد فرشتگان براو سايه افكنند و زندگي او مبارك گردد و از روزي او كاسته نشود (منية المريد، ص103)

 

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا