اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنیمقالات

سه خصلت جهانی از نظر امام باقر(ع)

samamosاز نظر امام محمد باقر(ع) سه خصلت جهانی است که در همه بشر وجود دارد و در همه جای جهان می توان آن را به عنوان فضایل و خصایص انسانی ردگیری و شناسایی کرد. خصلت هایی چون ادای امانت، وفای به عهد و نیکی به والدین، چیزی نیست که مسلمان یا غیر مسلمان داشته باشد. همه مردم به طور فطری به این امور گرایش دارند. آن چه در این مطلب آمده تبیین ارزش این خصلت های سه گانه از نظر آموزه های قرآنی است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

خصلت های فطری بشری

برخی بر این باورند که اخلاق امری نسبی است؛ از همین رو چیزی که در جامعه ای ارزش و امری هنجاری است می تواند در جامعه دیگر ضد ارزش و نابهنجار باشد؛ بنابراین می توان گفت که اخلاق هیچ مبنایی ندارد تا بتوان بر اساس آن اخلاق مشترک جهانی داشت و جوامع بشری را به یک اخلاق دعوت کرد و مردم را بر اساس آن تربیت و به وحدت فکری و فرهنگی رسانید، در حالی که به نظر می رسد که اخلاق در اصول و ریشه های اساسی و کلی اش دارای مبانی از جمله مبانی فطری بشری است و بر همین اساس از وحدت اخلاقی می توان سخن به میان آورد که در آن همه بشریت بر اموری چون وفای به عهد و امانت داری به عنوان ارزش های اخلاقی و هنجارهای رفتاری تاکید دارند.

در حقیقت همه انسان ها دارای گرایش های فطری به اموری هستند که از آن به فضایل اخلاقی و ارزش های برتر انسانی یاد می شود. این بدان معنا خواهد بود که اگر تربیت های نادرست و غلط را کنار بگذاریم هر کودکی به اموری گرایش می یابد که فضایل اخلاقی نامیده می شود. این اصول فطری همان چیزی است که اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) به عنوان فلسفه و سبک الهی زندگی بدان دعوت کرده است(آل عمران، آیات 19 و 85؛ شوری، آیه 13)؛ زیرا اسلام به عنوان یک آیین الهی بر محور و مدار فطرت است و هماره میان احکام آن دو مطابقت است.(روم، آیه 30)

اما این که چرا در شرایع گوناگون اسلامی و شیوه و سبک های مختلف آن در طول تاریخ بشریت، اختلافات و تفاوت هایی میان آن ها حتی در برخی از اصول وجود دارد، باید گفت که این اختلافات به سبب تغییرات و تحریفاتی است که در برخی از شرایع اسلامی رخ داده است به طوری که حتی خود متدینان به آن شرایع به آن اعتقاد و باور دارند.(بقره، آیه 75؛ نساء، آیه 46؛ مائده، آیات 13 و 41؛ حدید، آیه 27 و آیات دیگر)

بنابراین، اگر برخی تحریفات را کنار بگذاریم می توانیم به هماهنگی کامل شرایع گوناگون اسلامی با فطرت باور و اعتقاد داشته باشیم؛ چنان که خداوند حنفیت را دین طبیعی بشر دانسته و می فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَةَ اللَّهِ التَّي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ؛ روى خود را براى دين راستين پايدار بساز ، اين دين راستين همان خلقت و فطرت الهى است كه مردم را بر مبناى آن آفريده است ، براى سنت خلقت خداوندى تبديلى نيست ، اين است دين محكم و با ارزش ، ولى اكثر مردم نمي دانند.(روم، آیه 30)

از همین روست که پیامبر(ص) نیز می فرماید: كُلُّ مَولودٍ يُولَدُ على الفِطرَةِ ، و إنّما أبَواهُ يُهَوِّدانِهِ و يُنَصِّرانِهِ؛ هر مولودى بر فطرت (توحيد) زاده مى شود و اين پدر و مادر او هستند كه وى را يهودى و نصرانى بار مى آورند.( شرح نهج البلاغة ، ج 4، ص 114)

آن حضرت(ص) درجایی دیگر می فرماید: كُلُّ مَوْلودٍ يُولَدُ على الفِطرَةِ ، يَعني على المَعْرِفَةِ بأنّ اللّهَ عزّ و جلّ خالِقُهُ ، فذلكَ قَولُهُ: و لَئنْ سَألْتَهُم مَن خَلَقَ السّماواتِ و الأرضَ لَيَقُولُنَّ اللّهُ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر نوزادى بر فطرت زاده مى شود ، يعنى مى داند كه خداوند عزّ و جلّ آفريدگار اوست. اين است معناى سخن خداوند كه : اگر از آنان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است هر آينه گويند : خدا.( التوحيد ، صدوق، ص 331؛ زمر، آیه 38)

پیامبر(ص) مخالف نسل کشی بود؛ زیرا بر این باور بود که فرزندان انسان ها، پاک و پاکیزه و بر فطرت خلق شده اند چنان که خداوند آن را در آیات گوناگونی از جمله 7 تا 10 سوره شمس بیان می کند. در روایت است: قال صلى الله عليه و آله في غَزوَةٍ قَتَلَ فيها المُسلِمونَ أبناءَ المُشرِكينَ ـ : ألا إنّ خِيارَكُم أبناءُ المُشرِكينَ . ثُمّ قالَ : ألا لا تَقْتُلوا ذُرِّيَّةً ، كُلُّ مَولودٍ يُولَدُ على الفِطرَةِ ، فما يَزالُ علَيها حتّى يُعْرِبَ عَنها لِسانُهُ ، فأبَواهُ يُهَوِّدانِهِ أو يُنَصِّرانِهِ أو يُمَجِّسانِهِ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در يكى از غزوات كه طى آن مسلمانان فرزندان مشركان را كشتند ـ فرمود : بدانيد كه بهترين افراد شما، فرزندان همان مشركان هستند. سپس فرمود: هان! نسل كشى مكنيد، هر مولودى بر اساس فطرت (توحيد) به دنيا مى آيد و پيوسته بر آن است تا آن كه زبانش از آن پرده بر مى دارد، اما پدر و مادرش او را يهودى يا نصرانى و يا مجوسى بار مى آورند . (كنز العمّال ، الهندی، حدیث شماره 11730 )

خداوند در آیات 7 تا 10 سوره شمس بیان می کند که همه انسان ها در حالت اعتدال و استوای کامل آفریده شده و به قلب و عقل آنان اموری در قالب خوب و بد و تقوا و فجور الهام شده است اما انسان ها با دسیسه و دفن کردن فطرت با گناهان و تربیت نادرست، هم فطرت را نهان کرده و قدرت ادراکی و تشخیص خوب و بد را از او می گیرند و هم چنین کاری می کنند که به جای گرایش به خیر و خوبی به بدی و شرور گرایش یابد. پس همه انسان ها در ذات و فطرت خویش بد و خوب را تشخیص می دهند و گرایش به هنجار داشته و از نابهنجاری گریزان هستند.

امام باقر(ع) در تفسیر حنیف و حنفاء الله می فرماید: هِي الفِطرَةُ الّتي فَطَرَ النّاسَ علَيها ، فَطَرَ اللّهُ الخَلقَ على مَعْرِفَتِهِ؛ مراد فطرتى است كه خداوند مردم را بر آن سرشته است ؛ خداوند خلق را با سرشت خداشناسى آفريده است.( بحار الأنوار ، ج 3، ص 279، حدیث12 )

البته این که انسان نیازمند دین الهی در قالب اسلام و شرایع آن است، دلایل چندی دارد که یکی از آن ها بیداری و برانگیختن دفائن عقول و دیگری درخواست ادای امانت های فطری الهی از بشر است؛ چنان که امیرمومنان در باره اخیر می فرماید: فبعث فيهم رسله ، و واتر أليهم أنبيائه ليستأدوهم ميثاق فطرته؛ رسولانش را در ميان مردم بر انگيخت و پيامبرانش را پشت سر هم براى آنان فرستاد تا ادا و ايفای پيمان فطرى را از آنان بخواهند كه مردم با خدايشان بسته‏اند.( نهج البلاغه، ج 1 ، خطبه 1 ، ص 43 )

بر همین اساس باید گفت همه آن چه در قالب ارزش ها و فضایل اخلاقی قرار می گیرد، جزو فطرت بشر است و انسان ها به طور فطری و بر اساس دین حنیف فطرت مطابق با اسلام حقیقی جامع از آدم(ع) تا خاتم(ص) بدان گرایش دارند.

البته برخی از اصول ارزشی و فضایل اخلاقی جلوه مهم تر و ارزشی تری دارد؛ زیرا می توان گفت که این امور امهات و مادر دیگر فضایل بشری هستند و کسی که این فضایل را دارا باشد به طور طبیعی می تواند حافظ فضایل دیگر اخلاقی باشد و ارزش ها و هنجارهای خرد دیگر که زیر شاخه های آن ها به حساب می آیند را مراعات کند.

حضرت امام محمد باقر (ع) برخی از این فضایل که مادر فضایل اخلاقی دیگر است را سه امر دانسته و می فرماید: ثلاث لم يجعل الله (عز و جل) لاحد فيهن رخصة : اداء الامانة الي البر و الفاجر؛ و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر ؛ و بر الوالدين برين كانا او فاجرين؛ در سه چیز خداوند متعال به احدی رخصت و اجازه ترک آنها را نداده است: 1- ادای امانت‏ به مرد نیکوکار و فاسق 2- وفای به عهد و پیمان نسبت‏ به نیکوکار و فاسق 3- نیکی به پدر و مادر، نیکو کار باشند یا فاسق ولا ابالی.( بحار الانوار، ج 74، ص 56)

  1. ادای امانت: امانت، ضد خيانت و به معناى راستى، وديعه و هر چيزى است كه براى نگاهداشتن به كسى سپارند.(لغت‌نامه دهخدا) خداوند در آیه 27 سوره انفال خيانت در امانت با آگاهى از امانت بودن آن را حرام دانسته و در آیه 283 سوره بقره و 58 سوره نساء بر وجوب ردّ امانت به صاحب آن بی توجه به دین و مذهب و رنگ و نژاد و خرد و کلان تاکید کرده است.از نظر آموزه های قرآنی خیانت در امانت از هر کسی و نسبت به هر شخصی حرام و نارواست و خداوند در آیه 283 سوره بقره و 161 سوره آل عمران و 27 سوره انفال به خیانت در امانت هشدار داده و تهدید کرده و از آن نهی کرده است.از آیه 161 سوره آل عمران به دست می آید که خيانت در امانت مايه رسوايى و كيفر در قيامت خواهد بود و از آیات 72 و 73 سوره احزاب نیز به دست می آید که گرفتارى به عذاب الهى، فرجام بد كيفر خيانت منافقان و مشركان در امانت های الهى است.امیرمومنان علی(ع) در سفارش خود به کمیل بن زیاد می فرماید: يا كميل! إفهم واعلم إنّا لانرخص في تركِ أداء الأمانة لأحدٍ من الخلق فمن روى‏ عنّا في ذلك رخصةً، فقد أبطل وأثم وجزاءُه النار بما كذب، اقسم لسمعت رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلّم) يقول لي قبل وفاته بساعةٍ مراراً ثلاثاً: يا اباالحسن أدّ الأمانة إلى البرّ والفاجر فيما جلّ وقلّ حتى الخيط والمخيط؛ ای کمیل فهم کن و بدان به راستی که ما در ترک امانت نسبت به هیچ کس مجاز نیستیم. پس هر کسی از ما روایت جواز و رخصت در خیانت و ترک امانت کرده به تحقیق که ابطال و گناه کرده و کیفرش آتش دوزخ است نسبته به کذبی که گفته است. سوگند می خورم که از پیامبر خدا(ص) پیش از وفات و رحلتش شنیدم که سه بار فرمود: ای اباالحسن! امانت را در خرد و بزرگ از نخ و جامه به نیکوکار و بدکار ادا کن. (تحف العقول، ص 175) ادای امانت از نظر اسلام بسيار مهم است. حتى اگر چيز ارزان قيمتى نزد انسان امانت باشد، بايد در حفظ آن بكوشد و به صاحبش برگرداند خواه، آن شخص مؤمن باشد و خواه فاجر و حتى كافر. لكن بايد دانست كه امانت تنها امانت مالى نيست، بلكه وظيفه‏اى كه به دوش ما است و يا اسرار ديگران كه نزد ما است همه امانت است و بايد از آن نگهدارى نمود. به هر حال، با نگاهی به سیر و سلوک اقوام گوناگون نیز می توان دریافت که همه انسان های دارای فطرت سالم نسبت به امانت داری حساسیت داشته و به خود و دیگران اجازه خیانت در امانت نمی دهند و آن را به عنوان نابهنجار و رفتاری زشت دانسته و از آن ها پرهیز می کنند. البته برخی از اهل کتاب که خود را اهل دین الهی می دانند خیانت را نسبت به برخی دیگر جایز دانسته و تجویز می کنند و آن را به عنوان حکم الله معرفی می کنند، در حالی که چنین نسبت و تجویزی کذب محض و افترا به خداست.(آل عمران، آیه 75) از نظر قرآن امانت داری از امور ارجمند و ارزشی در نزد خداست(آل عمران، آیات 75 و 76) و حتی امانتدارى ملاكى براى ارزشيابى افراد دانسته شده است.(همان) خداوند در همین آیات امانت داری را از مصادیق وفای به عهد می داند و در آیه 55 سوره یوسف اصلی مهم در واگذارى مسؤوليّت‌ها به اشخاص معرفی می کند و در آیه 26 سوره قصص نیز از ملاك‌هاى استخدام اجير و به‌كارگيرى افراد بیان می کند. از آیات 54‌و‌56 یوسف بر می آید که امانتدارى، ملاك قرار گرفتن در زمره نيكوكاران و محسنان است.
  2. وفای به عهد: از دیگر خصلت های فطری و جهانی بشر می توان به وفای به عهد و پیمان اشاره کرد. از آیات قرآنی به دست می آید که عقل و قلب بشر به الهامات فطری الهی گرایش علمی و عملی دارد که به آن چه عهد و پیمان بسته وفا کند.انسان می بایست به هر عهدی که بسته وفا کند و عهد شکن و پیمان شکن نباشد. خداوند وفای به عهد را به مومنان فرمان داده و آن را صفت اهل ایمان دانسته است.(بقره، آیه 177)از آیه 92 سوره نحل برمی آید که سوگند و پيمان با ديگران، زمينه آزمايش الهى براى انسان است و انسان می بایست مواظب و مراقب باشد تا از این آزمونهای الهی سربلند بیرون آید. رسول اكرم صل الله عليه و آله در اهمیت وفای عهد می فرماید: لادين لمن لا عهد له ؛ آن كس كه وفاي به عهد و پيمان نكند، دين ندارد﴿ بحارالانوار، ج٧٥، ص٩٦﴾حضرت علي عليه‌السلام نیز می فرماید: ما ايقن بالله من لم يرع عهوده و ذممه ؛ كسي كه عهد و پيمان خود را رعايت نكرد، به خداي سبحان يقين نياورده است. ﴿ غررالحكم، ص٣٦٦﴾و می فرماید: اذا نقضوا العهد سلط الله عليهم عدوهم؛ هرگاه مردم پيمانشكني كنند، خداوند دشمنان را بر آنها مسلط مي‌كند. ﴿ بحارالانوار، ج١٠٠، ص٤٥﴾و نیز می فرماید: اسرع الاشيا عقوبه رجل عاهدته علي امر كان من نيتك الوفا له و في نيته الغدر بك؛ سريع‌ترين چيزها به كيفر مرد آن است كه با او پيمان بندي و قصدت وفاي به آن باشد و او قصد خيانت به تو را داشته باشد. و می افزاید: [يا مالك] فلا تغدرن بذمتك، و لا تخيسن بعهدك، و لا تختلن عدوك، فانه لا يجترى ء على الله الا جاهل شقى، و قد جعل الله عهده و ذمته امنا افضاه بين العباد برحمته، و حريما يسكنون الى منعته، و يستفيضون الى جواره ؛ ﴿اي مالك﴾ هيچگاه به عهد و پيمات خيانت نكن و پيمان‌شكني ننما و دشمنت را فريب مده، زيرا غير از نادان و شقي كسي گستاخي بر خداوند روا نمي‌دهد ﴿چون عهدشكني، گستاخي بر خداوند است﴾. خداوند عهدي را كه به نام ا و منعقد مي‌شود از روي رحمت، مايه اسايش بندگان قرار داده و حريم امني است كه در سايه نيروي آن، سكونت و آرامش پيدا مي‌كند و با سرعت به سوي آن پناه مي‌برند. ﴿ نهج‌البلاغه، نامه ٥٣﴾  به مالک اشتر نیز می فرماید: [يا مالك] ان عقدت بينك و بين عدوك عقده او البسته منك ذمه فحط عهدك بالوفا وارع ذمتك بالامانه و اجعل نفسك جنه دون ما اعطيت ؛ ﴿اي مالك﴾ اگر بين خود و دشمنت پيماني بستي و يا پيمان و پناه دادن را به او دادي، جامه وفا را بر عهد خويش بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و براي حفظ آنها سينه خود را سپر قرار بده.(نهج البلاغه، نامه ٥٣؛  غررالحكم، ص١٩٧﴾ و نیز می فرماید: اعتصموا بالذمم في اوتادها ؛ پيمان‌ها را با عمل به مقرراتش محكم نگهداريد.﴿ نهج‌البلاغه، حكمت ١٥٥﴾ و نیز می فرماید: لا تعتمد علي مودّه من لا يوفي بعهده ؛ بر دوستي كسي كه به عهد و پيمان خود وفا نمي‌كند اعتماد مكن !(غررالحكم، ص٣٢٤﴾ هم چنین می فرماید: ما كان يومن بالله من لم يرع عهوده و ذممه؛ ايمان به خدا و روز قيامت ندارد کسی مراعات عهد و ذمه دیگران نمی کند.﴿ اصول كافي، ج٢، ص٣٦٤﴾ آیات بسیاری از جمله آیات 27 و 40 و 63 و 83 و 84 و 93 و 177 سوره بقره و 77 و 81 و 82 سوره آل عمران و مانند آن ها بر وجوب پايبندى انسان به عهد و پيمانهاى مقرّر بين خود و خداوند تاکید می کند؛ چنان که نقض عهد نسبت به هر کسی و هر چیزی را ناروا و حرام دانسته و عذاب و خشم الهی را وعده داده و بدان تهدید کرده است.(بقره، آیات 83 تا 85 ؛ رعد، آیه 25؛ آل عمران، آیه 77 و ایات دیگر) خداوند در آیه 34 سوره اسراء می فرماید: واَوفوا بِالعَهدِ اِنَّ العَهدَ كانَ مَسـولا؛ به عهد و پیمان وفا کنید به راست یکه عهد از چیزهایی است که از آن سوال می شود. در آیه 15 سوره احزاب نیز همین مطلب تاکید و تکرار شده تا مردم نسبت به اهمیت و ارزش عهد توجه و اهتمام پیدا کنند.  عهد در لغت، حفظ و نگهدارى چيزى و مراعات آن در همه احوال است.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصهفانی، ص 591، «عهد») در آیات قرآنی هم از عهد انسان با انسان و هم از عهد انسان با خدا سخن به میان آمده است. عهد خدا گاهى به معنايى است كه مرتكز عقلى ما است، گاهى به معنايى است كه قرآن و سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، ما را به آن امر كرده و گاهى به معناى تعهداتى است كه ما بندگان خودمان ملتزم به انجام دادن آن مى شويم كه در اصل شرع واجب نيست، مثل نذر.(همان)
  3. بر و نیکی به والدین: از دیگر خصلت ها و ارزش ها و هنجارهای جهانی بشر که بر اساس فطرت است می بایست به نیکی به والدین اشاره کرد. از همین روست که در همه امت ها و ملت ها و نژادها و قاره های جهانی این خصلت را می توان شناسایی و ردگیری کرد و در همه جا محبت و نیکی و احسان به والدین را مشاهده نمود.انسان می بایست رفتاری بسیار نیک با والدین داشته باشد و کاری نکند که خشم و عقوق آنان را به دنبال بیاورد؛ زیرا خشم آنان خشم خداوند را نیز به دنبال داشته و برکت را از مال و عمر انسان می برد و انسان را گرفتار مصیبت ها و عذاب های سخت دنیوی و اخروی می کند. انسان باید کاری نکند که دل آن ها بشکند به ویژه در زمانی که ناتوان و پیر هستند و درخواست های بسیاری دارند که گاه انسان را خسته می کند و در زمان خستگی نباید اف بر زبان برانند که موجب رنجش خاطر آنان شود.در روایت است : سال رجل رسول الله(ص): ما حق الوالد علي ولده؟ قال: لا يسميه باسمه، و لا يمشي بين يديه، و لا يجلس قبله و لا يستسب له؛ مردی از پیامبر خدا (ص) سؤال کرد: حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود: 1 – او را با نام صدا نکند 2 – در راه رفتن از او جلو نیفتند. 3 – قبل از او ننشیند. 4 – کاری انجام ندهد که مردم پدرش را فحش بدهند.( بحار الانوار، ج 74، ص 45)امام هادی(ع) نیز می فرماید: اَلْعُقُوقُ ثُكْلُ مَنْ لَمْ يثْكَلْ؛ نافرمانی(فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است.( مستدرک، ج15، ص194؛ بحارالانوار، ج75، ص369، باب28) امام رضا (ع) نیز می فرماید: بر الوالدين واجب، و ان كانا مشركين و لا طاعة لهما في معصية الخالق؛ نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگرچه مشرک و کافر باشند، ولی در معصیت‏ خدا نباید اطاعتشان کرد.(بحار الانوار، ج 74، ص 72) امیرمومنان علی(ع) نیز می فرماید: من احزن والديه فقد عقهما؛ کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد عاق والدین شده است.( البحار الانوار، ج 74، ص 64) پیامبر(ص) نیز می فرماید: كن بارا و اقتصر علي الجنة و ان كنت عاقا فاقتصر علي النار؛ نسبت‏ به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت‏ باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.( اصول کافی، ج 2، ص 348) در آیات قرآنی نسبت به نیکی به والدین بسیار شفارش شده و در آیاتی از قرآن از جمله در آیه 83 سوره بقره و 36 سوره نساء و 151 سوره انعام و 23 سوره اسراء آمده که خداوند امت های شرایع دیگر اسلام که پیش از آن بودند چون یهودیان و نصاری را به نیکی به والدین و احسان نسبت به آنان پس از سفارش به توحید در عبادت سفارش و دعوت کرده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا