اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

چگونه باشیم و نباشیم؟

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از پرسش های جوانان این است که چگونه باشیم تا بتوانیم از نظر خدا و خلق جزو بهترین باشیم و دنیا و آخرت خودمان را تضمین کنیم؟ آموزه های قرآنی و روایی بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد. نویسنده بر همین اساس به سراغ آموزه های وحیانی اسلام رفته تا پاسخی به این پرسش داده باشد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

پندار نیک و کردار نیک

اگر بخواهیم بهترین باشیم و سعادت دنیا و آخرت را به دست آوریم می بایست افکار و رفتار توجه داشته باشیم؛ چرا که پندارها و کردارهاست که انسان را می سازد و به او هویت و شخصیت می بخشد. بنابراین، داشتن بینش و نگرش نیک و کردار و رفتار و کنش های نیک می بایست در دستور کار قرار گیرد؛ اما انسان ها در هر دو مرتبه پندار و کردار به اشتباه و خطا می روند و لازم است تا از راهی مطمئن پندارهای نیک را بیاموزند و بر کردارهای نیک پرورش یابند.

اصولا دین اسلام به عنوان مجموعه ای از آموزه های معرفتی و دستوری بر آن است تا پندارها و کردارهای نیک را به انسان بیاموزد و بر اساس آن تعلیم و تزکیه دهد.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)

البته از آن جایی که مفاهیم قرآنی در سطوح گوناگونی است و انسان ها نیز از نظر ادراکی و فهم در مراتب متعددی و درجات گوناگونی قرار می گیرند، لازم است تا از سوی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) تبیین شود. از همین روست که خداوند پیامبر(ص) را به عنوان بیان کننده قرآن معرفی می کند.(نحل، آیات 44 و 64) این در حالی است که قرآن خود بیان و تبیان و روشن است(نحل، آیه 89؛ آل عمران، آیه 138)

پس آیات و روایاتی که از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به دست ما رسیده است، بیانات روشنگری است که پندار نیک و کردار نیک را به ما می آموزد و تعلیم می دهد. البته نقش چهارده معصوم(ع) فراتر از تعلیم صرف است؛ زیرا چنان که گذشت آنان تزکیه نیز می کنند و مردمان را بر اساس آموزه های الهی پرورش می دهند و پاک و پاکیزه می گردانند.

به هر حال، برای این که انسانی باشیم که خوشبختی و سعادت را در دنیا و آخرت در اختیار داشته باشیم، می بایست دارای پندارها و کردارهای نیک باشیم. بنابراین برای این که فلسفه زندگی و نیز سبک زندگی قرآنی و اسلامی را داشته باشیم و این گونه به سعادت ابدی برسیم می بایست، آن را بشناسیم و بدان عمل کنیم؛ زیرا جز اسلام و فلسفه و سبک زندگی مبتنی بر آن نمی تواند سعادت آفرین باشد.(آل عمران، آیات 19 و 85؛ مائده، آیات 3 و 48؛ شوری، آیه 13)

عقاید و پندارهای نیک

برای این که انسان خوب و سعادتمندی باشیم، می بایست عقاید و افکار و پندارهای درست و راستینی داشته باشیم تا این گونه فلسفه زندگی راستینی را به دست آوریم و بتوانیم بر اساس آن سبک زندگی خود را سامان دهیم. از آن جایی که در یک مطلب کوتاه نمی توان تمام عقاید و پندارهای نیک را بر شمرد تنها به برخی از مهم ترین اصول آن بسنده می شود.

  1. دنیا گذرگاهی برای آخرت: از جمله پندارهای مهم که انسان را سعادتمند می کند، پذیرش این باور است که دنیا تنها بخشی کوچک و ابتدایی از زندگی انسان است. این که انسان در دنیا برای آخرتی زندگی می کند بی پایان است. دنیا البته با آن که مقدماتی و گذرگاهی موقت برای آخرتی ابدی است، ولی نقش تعیین کننده و حساسی دارد؛ زیرا انسان آخرت خویش را در دنیا و به دست خود می سازد و آن چه در آخرت درو می کند همین کشت های دنیوی است. پس باید به گونه ای عمل کند تا در آخرت بهترین ها را داشته باشد.(آل عمران، آیه 30؛ کهف، آیه 49؛ نباء، آیه 26؛ انعام، ایه 132؛ نحل، آیه 34؛ نور، آیه 38)خداوند می فرماید که دنیا و زندگی دنیوی دارای زینت هایی است که مخصوص آن است و هیچ ارتباطی به آخرت ندارد و نمی بایست انسان بدان تعلق یابد و دلبسته شود.(آل عمران، آیه 14؛ نحل، آیه 8؛ صافات، آیه 6؛ کهف، آیات 7 و 64) بلکه باید از آن ها برای ارتقا و تکامل خود به عنوان یک ابزار بهره گیرد و باطل است که انسان خردمند به ابزار دلبسته شود و هدف را فراموش کند.امام علی(ع) قوام و استواری دین را در چهار دسته دانسته و می فرماید از جمله دسته هایی که موجب قوام دین است آن بینوایی است که آخرتش را، به دنیا نفروشد. (خصال، ج 1، ص 197) و این گونه آخرت خویش را تباه نسازد. انسان باید سرمایه کوتاه عمر خویش را به درستی هزینه کند و دچار خسران و زیان از سرمایه نشود. ارزش عمر و زندگی دنیوی تا آن اندازه است که یکی از چهار پرسش اصلی در آخرت است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: روز قیامت، از چهار چیز از انسان سوال می شود که اولی آن : سرمایه عمر را در دنیا در چه راهی صرف کرده است؟ و دومین پرسش آن است که: از جوانی چگونه بهره برده است؟( بحارالانوار، ج27، ص 311)در طول تاریخ هماره این گونه بوده و مردم دچار چنین اشتباهی در تعیین فلسفه زندگی بوده و دنیا را بر آخرت مقدم داشته و ترجیح داده اند؛ اما به نظر می رسد که در آخر زمان این مساله تشدید می شود؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید: زمانی بر امت من فرا رسد که به پنج چیز علاقمند شوند و پنج چیز را فراموش نمایند اینها از من بیزارند و من هم از آنها بیزارم، آنها عبارتند از: 1 به دنیا دل ببندند و آخرت را فراموش کنند؛ 2. به مال علاقه مند شوند و حساب را از یاد ببرند؛3. به زنان محبّت پیدا کنند و حورالعین را فراموش کنند؛ 4. قصرها را دوست بدارند و قبرها را از یاد ببرند؛ 5. خود را دوست دارند ولی خدا را فراموش کنند.( مواعظ العددیّه، ص256)گرایش به دنیا و فراموشی آخرت موجب می شود تا رفتارهای زشت و باطلی از انسان سر زند و موجب نفرت خلق و خالق شود. از جمله این رفتارها می توان به قسم های دروغ اشاره کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هشت گروه در روز قیامت از همه خلق خدا منفورترند: پنجم: هنگامی که به چیزی از مطامع دنیا مایل گردند، آن را به قسم خوردن جلب کنند و به دست آورند اگر چه حقی نسبت به آن نداشته باشند. خداوند به حضرت موسی کلیم علیه السلام وحی فرستاد و فرمود: شش چیز در شش جا قرار داده؛ امّا مردم جای دیگر آن را طلب می کنند و هرگز موفّق نمی شوند و به آن دست نخواهند یافت: نخست: آسایش را در بهشت قرار داده است، نه در دنیا؛ ولی مردم در دنیا طلب می کنند و باهزینه زیاد به دنبالش هستند.( مواعظ العددیّه، ص 309) اصولا گرایش افراطی به دنیا و تکاثر اموال از آن رو در شخص رشد و نمو پیدا می کند که انسان دنیا بر آخرت برتری دهد.( وسائل الشیعه، ج 17، ص 34) انسان باید در هنگام سنجش دنیا و آخرت، هماره آخرت را بر دنیا مقدم دارد و اگر چاره ای نداشته باشد دنیا را رها کند؛ البته بهترین روش ایجاد تعادل میان حسنات دنیوی و آخروی است(بقره، آیه 201) اما اگر جمع امکان پذیر نشد باید آخرت را بر دنیا ترجیح داد. معرفت انسان نسبت به ناپایداری دنیا و امور آن می تواند نگاه انسان را به زندگی تغییر دهد و انسان به جای آن که به تکاثر و کنزاندوزی فکر کند به بهره گیری از آن ها برای آخرت و رسیدن به هدف فکر می کند.(حدید، آیه 20 و آیات دیگر) پس انسان می بایست بداند که دنیا پایانی دارد و انسان مرگی، پس نمی بایست بدان دلبسته شد و تعلق پیدا کرد؛ زیرا دلبستگی به ناپایدار زندگی دنیوی موجب می شود که هنگام مرگ به رنج و سختی شدید گرفتار آید و جان کندن سخت شود.( من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 471)
  2. ربوبیت الهی: یکی از مهم ترین و اساسی ترین پندارها و عقاید راستین که فلسفه زندگی انسان را تغییر می دهد، ربوبیت و پروردگاری خداوند است. چنین تفکر و پنداری به انسان کمک می کند تا نسبت به امور دنیا نگاهی خاص داشته باشد و هر چیزی را دارای حکمت و مصلحت ارزیابی کند.امیرمومنان علی(ع) می فرماید: روزگار، گاهی به سود انسان است در چنین وقت نباید زیاد شاد شود آنگونه که خود را فراموش کند؛ و گاهی به ضرر انسان است، باید صبر کند، ولی نباید در هر دو حال از یاد خدا غافل شد، بلکه هر باید دو روز را با بردباری و شکیبایی به سود خود با موفقیت سپری کند.( بحار الانوار، ج 70، ص 81) انسانی که هدفمند و حکمیانه به زندگی می نگرد نسبت به اموری شاد و فرحناک می شود که در چارچوب فلسفه زندگی و اهداف متعالی آن است. از همین روست که پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمودند: سه چیز در دنیا برای مؤمن فرح بخش است: 1 . دیدار کردن با برادر مسلمان؛ 2 . افطاری دادن به روزه دار؛ 3 . عبادت شبانه و نماز شب (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 358) زیرا این امور جزو کارهایی است که فلسفه زندگی انسان را به سمت سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی سوق می دهد. کسی که خداوندگار را به پروردگاری می شناسد می داند که خداوند علیم و حکیم به دانایی و فرزانگی موجودات را آفریده و پرورش می دهد. پس اگر در زندگی یا جهان پدیده ای رخ داد در راستای آن حکمت و هدف است. پس می فهمد هر نعمت و نقمتی یا به حکمت یا به مصلحتی به او داده شده یا گرفته شده است. بنابراین از داشتن نعمتی هیجان زده نمی شود و به فرح و شادی افراطی خارج از عقل و عرف رو نمی آورد و گرفتار خودباختگی و خدافراموشی نمی شود؛ چنان که اگر گرفتار نقمتی شد یا نعمتی را از دست داد، اندوهگین و محزون نمی شود بلکه صبر کرده ودر اندیشه حکمت و مصلحت آن می رود تا بداند اگر خطا و اشتباهی کرده که او را از هدف دور ساخته جبران و تدارک کند و با استغفار و توبه به سوی راه راست برود و هدف را مد نظر قرار دهد.(حدید، آیات 22 و 23 و آیات دیگر)
  3. شیطنت شیطان: از دیگر عوامل موثر در فلسفه و سبک زندگی، پذیرش امور غیبی از جمله شیطان و دشمنی او با انسان است. اگر انسان باور داشته باشد که غیر از دنیای محسوس و مشهود، عوالم غیب دیگری چون عالم لاهوت، جبروت، ملکوت ، ناسوت (ملک) و عالم فرشتگان و عقول و نیز عالم جنیان و مانند آن است، به طور طبیعی نگاه انسان به هستی و فلسفه زندگی و نیز سبک آن تغییر خواهد یافت.(بقره، آیات 3 تا 5)لطافت عنصری آتش موجب می شود تا جنیان دیده نشوند در حالی که آنان ما را می بینند.(اعراف، آیه 27) همین ویژگی موجب می شود که ابلیس بتواند از دیدگان ما نهان باشد.(همان) ابلیس سوگند خورد تا اجازه ندهد حضرت آدم(ع) و فرزندانش به مسئولیت خود عمل و وفا کند و به راه های گوناگون از جمله وسوسه و تزیین و تدلیس و تبلیس مردمان را گمراه کرده و از خلافت الهی بازداشته و به سوی دوزخ جلال الهی بکشاند.(اعراف، آیه 16؛ حجر، آیه 39؛ ص ، آیه 82)البته بر اساس آیات و روایات کسانی که رفتار خاصی را در پیش گیرند می توانند از شیطنت ابلیس و اولیای وی از شیاطین جنی و انسی در امان بمانند. از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: شیطان گفت: به جز پنج نفر سایر مردم از حیله و نیرنگم مصون و محفوظ نمی باشند، آنان عبارتند از: 1. کسی که به خدا متوسل شود و در جمیع امور بر او توکل نماید؛ 2. کسی که بسیار ذکر و تسبیح خداوند در هر شب و روز کند؛ 3. کسی که آنچه برای خود می پسندد برای برادر مؤمن خود نیز بخواهد؛ 4. کسی که هرگاه مصیبتی به او می رسد جزع نکند؛ 5. کسی که به تقسیم رزق خداوند راضی باشد و از برای روزی غم نخورد.( خصال، ج 1، ص 285) بر اساس آیات قرآنی جز مخلصان به فتح لام که به عنایت و فضل الهی برای رهبری دارای عصمت شده و از هر گونه رجس و پلیدی پاک شده اند و شیطان بر آنان به عنوان بندگان صالح و ملخص خداوند هیچ راه و سلطه ای ندارد(حجر ، آیات 39 و 40؛ احزاب، آیه 33 و آیات دیگر)، همه در معرض خطر هستند. ابلیس که مدعی خلافت الهی بود، پس از انتخاب و انتصاب تکوینی حضرت آدم(ع) به خلافت الهی به دلیل واهی برتری عنصر آتش بر خاک از پذیرش خلافت الهی انسان سرپچید و مخالفت کرد(اعراف، آیه 12 و ص، آیه 76؛ بقره، آیات 30 تا 35 و آیات دیگر) از جمله عوالم غیب نسبی می بایست به عالم برزخی اشاره کرد که عالم جنیان است. این عالم برزخی غیر از عالم برزخی است که انسان پس از مرگ بدان وارد می شود. بر اساس آموزه های قرآنی فرشتگان از نور و جنیان از عصاره آتش و انسان از عصاره خاک آفریده شده اند.(رحمن، آیات 14 و 15 و آیات دیگر)

کردارهای نیک

اما در حوزه کردارهای نیک باید گفت که کردارهایی که از فلسفه زندگی قرآنی به دست می اید سبک زندگی قرآنی را موجب می شود که بر پایه معروف ها و پسندیده های عقلانی و وحیانی و عرفی است. در این جا تنها به برخی از کردارهای نیک اشاره می شود تا بتوانیم بهترین ها در عمل داشته باشیم و بهترین ها شده و سعادت دنیا و آخرت را به دست آوریم.

  1. تقوا و پارسایی در خلوت و جلوت: شاید از مهم ترین کردارهای نیک آن است که انسان خود را از هر چه زشت و بد و نادرست از دور نگه دارد و از آن ها پرهیز کند. آیات بسیاری بر اصل تقوا به عنوان مهم ترین رفتار و کردار تاکید کرده است؛ چرا که بر اساس آیه 13 سوره حجرات کرامت انسان به تقوا است و هر که متقی تر کریم تر خواهد بود. از نظر قرآن ایمان انسان به تقوا به دست می آید و انسان ها در رفتار و کردار خویش نشان می دهند تا چه اندازه به فلسفه زندگی و معارفی که به دست آورده اند ایمان دارند. از همین روست که وقتی انسان سخنی می گوید و مدعی امری می شود بارها و بارها به فتنه ها و آزمون ها و ابئلائات آزموده می شود.(حجرات، آیه 14 و آیات دیگر) اوج تقوا را می بایست در ورع یافت؛ زیرا تقوا همانند ایمان دارای مراتب و درجاتی است؛ چنان که برآیند ایمان یعنی یقین نیز دارای درجات سه گانه ای چون علم الیقین ، عین الیقین و حق الیقین است. حضرت امام سجاد (ع) فرمود: مومن دارای پنج علامت است: 1. ورع در خلوت؛ 2. صدقه با کمی درآمد؛ 3. صبر در مصیبت؛ 4. بردباری در هنگام غضب؛ 5. راستگویی هنگام خوف.( خصال، ج 1، ص 269) از نظر قرآن عبادت برای این تعریف شده تا انسان از طریق آن و انجام و اجرای احکام الهی به تقوا دست یابد.(بقره، آیات 63 و 179 و 183 و ایات دیگر)
  2. احسان و اکرام : از دیگر کردارهای نیک آن احسان و اکرام به دیگران است. انسان می بایست در زندگی خویش هماره اهل خیر و نیکی به دیگران باشد و همان طوری که جز خیر ونیکی برای خود نمی خواهد برای دیگران نیز جز آن نخواهد.حضرت امام رضا علیه السلام در پاسخ سائلی که گفت: بهترین بندگان چه کسانی هستند؟ فرمود: بهترین بندگان خدا دارای پنج صفت می باشند: 1. وقتی کار خیری را انجام داد، خوشحال شود؛ 2. زمانی که کار بدی انجام داد، استغفار کند؛ 3. موقعی که نعمتی به دست آورد، شاکر باشد؛ 4. هنگامی که مبتلا به مصیبت شد، صبر کند؛ 5. اگر از کسی بدی ببیند ببخشد.( بحاالانوار، ج 75، ص 206)پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود: نیکان و ابرار دارای ده نشانه هستند. آنها عبارتند از: 1 و 2. دوستی و دشمنی برای خدا؛ 3و 4. رفاقت و ترک آن برای خدا؛ 5 و 6. غضب و رضایت برای خدا؛ 7.عمل برای خدا؛ 8. دعوت به سوی خدا؛ 9. ترس برای خدا؛ 10 احسان برای خدا.( تحف العقول، ص 36 )امام صادق(ع) نیز می فرماید:: سه کار نزد خداوند از همۀ کارها محبوب تر است:1 نماز سرِ وقت؛ 2. نیکی به پدر و مادر؛ 3.جهاد در راه خدا.( بحارالانوار، ج 71، ص 85) پیامبر(ص) نیز می فرماید: پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: خداوند به سبب چهار چیز چهار نعمت مهم نصیب انسان می کند:1. رشد علم، در احترام استاد؛ 2. بقاء ایمان؛ در بزرگ داشتن خداوند؛ 3. لذّت زندگی؛ در نیکی به پدر و مادر؛ 4. نجات از آتش جهنّم، در ترک اذیّت مردم.( مواعظ العددیّه، فصل 2، ص 208) البته در میان افراد احسان و نیکی به والدین بسیار مهم است. از همین روست که در آیات پیش گفته بر احسان به والدین تاکید شده است. حضرت امام محمد باقر (ع) فرموده اند: سه ویژگی است که در مورد آنها باید با همه حتی غیر مسلمان یکسان برخورد کرد و تفاوتی قائل نشد: 1. ادای امانت؛ 3. وفای به عهد؛ 3. نیکی به والدین(اصول کافی، ج 2) جایگاه احسان در زندگی آن چنان مهم است که امام علی(ع) می فرماید: سه گناه است که در کیفر آنها شتاب می شود و برای آخرت تأخیر نمی افتد. آنها عبارتند از: 1. عاق والدین و نا فرمانی پدر و مادر ؛ 2. ستم بر مردم؛ 3. ناسپاسی در برابر احسان.( مستدرک الوسائل، ج 12، ص 360) البته خیر و نیکی درجات و مراتبی دارد که انسان می بایست در فرآیندی آن را به دست آورده و به تمام و کمال برسد. نهایت خیر و نیکی پس از احسان همان اکرام است که در آیات و روایات بر آن تاکید شده است.(بقره، آیات 83 و 178 و 229؛ نساء، آیه 36؛ یس، آیه 27؛ فرقان، آیه 27)
  3. صبر: درباره صبر پیش از این مطلبی گفته شد. در ایات و روایات یکی از مهم ترین کردارهای انسان صبر و حلم است. حلم درجه برتر و والای صبر است. صبر البته دارای اقسامی است که صبر بر اطاعت و صبر بر مصیبت و صبر معصیت از آن هاست. حضرت امیر مؤمنان علی (ع) هم چنین فرمود: مسلمانان به وسیله سه چیز کامل می شود: 1. دین فهم باشد به مسائل دینی نظیر حرام و حلال، حق و باطل آگاهی داشته باشد؛ 2. در زندگی تدبیر لازم را داشته، مواظب خرج و دخل و اهل قناعت باشد؛ 3. در مصیبت ها و مشکلات روز و رویدادهای سخت زندگی اهل صبر؛ مقاوم باشد، مانند سدّی سترک در مقابل طوفان و امواج سهمگین مقاوم استوار باشد.( خصال، ج 1، ص 124)حضرت امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: در شش مورد عقل مردم را می شود محک زد و سبک و سنگین کرد تا کم و زیادش رافهمید: 1. بردباری؛ هنگام غضب و خشم؛ 2. میانه روی؛ هنگام رغبت و زیاد خواهی؛ 3 صبر و مقاومت و شکیبایی؛ هنگام ترس؛ 4. در هر زمان و مکان و شرایط تقوی الهی را رعایت نمودن؛ 5. با مردم مدارا و خوش رفتاری کردن؛ 6 مجادله و ستیز را کم نمودن.( غرر الحکم، ص55) در حدیث قدسی آمده است که خدواند فرمود: ای بندگانم! شش چیز از شما و در برابر آن شش چیز از من می باشد؛ اگر به وظایف خود عمل کردید، خیر دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد: 1. آمرزش و عفو از من و تو به از شما؛ 2. بهشت برین از من و طاعت و عبادت از شما؛ 3. روزی زیاد از من و شکر و سپاس از شما؛ 4. قضا از من و رضا از شما؛ 5. بلا از من و صبر از شما؛ 6. اجابت از من و دعا از شما.( مواعظ العددیّه، ص292)  حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: شکیبایی در سه موقع لازم است: 1. هنگام بلا و ناگواری ها ؛ 2. بردباری در راه فرمان خداوند و اطاعت او؛ 3. در برابر معصیت و سرکشی های نفسانی.( شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 319)
  4. عدالت، صداقت، وفای به عهد و امانت: از دیگر کردارهای بسیار نیک و پسندیده می بایست به این چهار چیز اشاره کرد. البته همه رفتارها و کردارهای نیک به عدالت یعنی قرار دادن هر چیزی در جای مناسب و حق آن باز می گردد. وقتی ما سخن از صداقت می کنیم در حقیقت سخن از عدالت می کنیم؛ چرا که صداقت یعنی قول حق و کلام درست و در جای مناسب؛ هم چنین وفای به عهد به معنای عدالت ورزی و پرهیز از ظلم است و وقتی از امانت سخن به میان می آید یعنی عدالت را مراعات کردن و خیانت و ظلم نکردن در حق دیگران.حضرت امام صادق (ع) می فرماید: مردم به سه چیز بسیار نیازمندند: 1. امنیت؛ 2. عدالت؛ 3. رفاه.( تحف العقول، ص 320)پیامبر اکرم (ص)فرمود: چهار خصلت در هر کس باشد گر چه سر تا پا غرق در گناه باشد، خداوند تمام آنها را به حسنات تبدیل می کند: 1. راستگویی و صداقت؛ 2. حیاء؛ 3. اخلاق نیکو؛ 4. سپاسگزار نعمت ها.( اصول کافی، ج 2، ص 107)از نظر پیامبر(ص) امت اسلام هماره در خیر خواهد بود به شرطی که شش چیز را مراعات کنند که یکی از آن ها امانت را ادا کنند و مال را به صاحبش برگردانند.(69) امام باقر(ع) نیز می فرماید: پنج صفت سبب نجات و دوستی خدا و رسولش می شود:1. غیرت بر خانواده و همسر و محارم؛ 2. گشاده دستی؛ 3. خوش خلق؛ 4. راستگویی و صداقت؛ 5. شجاعت.( خصال، ج 1، ص 282)  امام باقر(ع) ادای امانت و وفای به عهد را از امور فطری و جهانی برای بشر می داند و مختص به گروه و نژاد و قوم و مذهبی نمی داند.( اصول کافی، ج 2) به هر حال، زندگی انسان به عدالت و صداقت و وفاداری و امانت داری شکل درست و سعادت مند به خود می گیرد. از همین روست که در ایات و روایات بر این امور تاکید ویژه و بسیاری شده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا