تزکیه نفس از منظر امام حسين (ع)
شاید اصلی ترین فلسفه بعثت پیامبران و انزال کتب آسمانی، تزکیه نفس از سوی پیامبران و پاک کردن جان ها از رذایل اخلاقی و کسب تقوا و مراتب یقین از سوی انسان ها باشد. بنابراین، اگر بخواهیم فلسفه و هدف دین اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) را در یک کلمه تبیین کنیم، باید آن را تزکیه نفوس آدمی از سوی خدا و پیامبران در چارچوب آموزه های معرفتی و دستوری آن بدانیم. نویسنده با توجه به اهمیت این مساله به سراغ آموزه های وحیانی امام حسین(ع) یکی از برجسته ترین پیشوایان دین اسلام رفته تا نگرش ایشان را در این حوزه تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
تزکیه نفوس، هدف دین اسلام
خداوند در آیاتی از قرآن به این نکته توجه میدهد که هدف از بعثت پیامبران و ارسال رسولان و انزال کتب آسمانی، تزکیه و تعلیم است.
تزکیه از تزكيه، برگرفته از مادّه «زكو» به معناى پاكى، نموّ و رشد، صلاح، شايستگى و مدح است.(لسانالعرب، ج6، ص64-65، «زكا»)
براساس علم اشتقاق در زبان عربی نزدیکترین کلمه به «زکو معتل الواوی»، «زکی معتل الیایی» است. «زکو» و «زکی» در ارتباط با زمین و کشت و زرع، به زمین قابل کشت و رویش میگویند که رویش گیاه در آن همراه با برکت و فراوانی و ماندگاری است. وقتی زمین را از سنگلاخ و دیگر موانع پاک کرده و آماده کشت و زرع کنند، این عمل را تزکیه زمین میگویند و وقتی با این عمل زمین آماده شد، آنگاه هر چیزی که در آن کشت شود، به فراوانی و خوبی و نیکی رویش میکند؛ چرا که زمینه و بستر رویش و رشد و نمو و نیز فزونی را داراست.
پس کسی که تزکیه نفس میکند، یا بستر جان و دلش را برای کشت و زرع الهی فراهم میآورد و با مانعزدایی و پاک کردن آن از رذایل اخلاقی بستری برای کشت فضایل اخلاقی یا بروز و ظهور آن فراهم میآورد، یا آنکه جان دیگران را پاک کرده و با مانعزدایی، آن جان را برای کسب فضایل یا ظهور و بروز آن آماده میکند.
پس فاعل در این اضافه یعنی «تزکیه نفس» میتواند خود شخص یا دیگری باشد. براساس آموزههای قرآنی، فاعل حقیقی در تزکیه خداوند است و هر کس هر اندازه تلاش کند بیعنایت و افاضه الهی نمیتواند تزکیه نفس داشته باشد و زمین دل و وجودش را از رذایل و ناپاکیها پاک کرده و فضایل را رشد دهد. خداوند میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، پاى از پى گامهاى شيطان منهيد و هر كس پاى بر جاى گامهاى شيطان نهد بداند كه او به زشتكارى و ناپسند وامىدارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمىشد، ولى اين خداست كه هر كس را بخواهد پاك مىگرداند و خداست كه شنواىِ داناست. (نور، آیه 21)
خداوند در آیه 49 سوره نساء نیز میفرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً؛ آيا به كسانى كه خويشتن را پاك مىشمارند ننگريستهاى؟ چنين نيست، بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مىگرداند، و به قدر نخِ روى هسته خرمايى ستم نمىبينند.
از آنجا که پیامبران(ع) از ولایت تکوینی و تشریعی برخوردارند، پس از خداوند تنها پیامبران هستند که میتوانند به تزکیه نفوس انسانی بپردازند و چون انسانها هر چه تلاش کنند نمیتوانند نفوس خویش را تزکیه کنند، نیازمند امدادهای الهی به دست پیامبران هستند؛ از این رو خداوند پیامبران (ع) را فرستاد تا جانهای انسانها را تزکیه کنند. پس اگر منت الهی بر آنان نبود، کسی تزکیه نمیشد. از همین رو خداوند در آیه 164 سوره آل عمران میفرماید: لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ؛ به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد كه پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
از آیات قرآن به دست میآید که انسانها باید تحت ربوبیت الهی و مظاهر ربوبیت خداوندی یعنی پیامبران به ویژه حضرت محمد مصطفی(ص) به تزکیه نفس اقدام کنند. کاری که انسانها انجام میدهند همان تقوا و پرهیزگاری از گناه و فجور است. با این بسترسازی مقدماتی که از سوی مردم انجام میگیرد، بذر الهی، قابل کشت و نمو و رشد در کشتزار جان آدمی میشود. از همین رو خداوند در آیه 9 سوره شمس از مردم خواسته تا مقدمات تزکیه نفس را فراهم آورند و با تزکیه و حفظ نفس از رذایل و فجور اجازه دهند تا نفس در همان حالت طبیعی استواء و اعتدال باقی بماند و بتواند از الهامات فطری بهره گیرد.
در قرآن وقتی سخن از فلسفه بعثت پیامبر(ص) به میان میآید گاه تعلیم بر تزکیه مقدم میشود (بقره، آیه 129) و گاه دیگر تزکیه بر تعلیم مقدم داشته شده است. (بقره، آیه 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)
اینکه در آیه 129 سوره بقره تعلیم مقدم شده به معنای اهمیت و ارزش آن نسبت به تزکیه نیست، بلکه به معنای آن است که تعلیم نقش مقدماتی برای تزکیه دارد؛ زیرا تزکیه در سایه تعلیم و علم، امکانپذیر است. در مواردی که هم تزکیه مقدم شده به دلیل تاکید بر اهمیت تزکیه بر تعلیم به عنوان هدف اصلی و غایی است؛ به این معنا که تعلیم میبایست به هدف تزکیه انجام گیرد و علم بدون تزکیه هیچ سودی ندارد یا کمترین سود را برای بشر خواهد داشت.
نکته جالب اینکه در مواردی که تزکیه بر تعلیم مقدم شده، جمله از سوی خداوند بیان شده در حالی که در تقدیم تعلیم بر تزکیه سخن از سوی بشری چون ابراهیم (ع) در قالب یک جمله دعایی مطرح شده است. بنابراین، خداوند هر گاه به مسئله فلسفه و هدف بعثت پیامبر(ص) توجه میدهد، با توجه به ارزش و اهمیت تزکیه آن را بر تعلیم مقدم داشته است.
تزکیه نفس ارزشی و ضد ارزشی
از آیات قرآن این مطلب نیز به دست میآید که تزکیه نفس بر دو نوع است:1. تزکیه نفس ارزشی که از سوی خدا، پیامبر(ص) و شخص انجام میگیرد که این مطلب از آیات نقل شده در بالا به دست میآید؛ 2. تزکیه نفس ضد ارزشی که تنها از سوی خود شخص انجام میگیرد. خداوند درباره این نوع از تزکیه نفس میفرماید: الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى؛ آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها- جز لغزشهاى كوچك- خوددارى مىورزند، پروردگارت نسبت به آنها فراخآمرزش است. او از آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و از همانگاه كه در شكمهاى مادرانتان در زهدان نهفته بوديد به حال شما داناتر است، پس خودتان را پاك مشماريد. او به حال كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است.(نجم، آیه 32)
میتوان چنین برداشت کرد که تزکیه را نمیتوان به خود نسبت داد و هر گونه اجتناب انسان از گناه به فضل و منت و عنایت الهی است. پس نباید تزکیهای که انجام میدهد و پرهیز و پاکی که دارد به خود نسبت دهد، زیرا خداوند است که تزکیه نفس میکند و انسان به یک معنا کارهای نیست.
البته یک برداشت دیگر آن است که مراد از این تزکیه نفس که ضد ارزشی و منفی دانسته شده و خداوند از آن نهی فرموده، همان خودستایی باشد. به اینکه شخص با گفتار یا رفتار خویش نشان دهد آدمی پاک و منزه است و در حقیقت انسان خوب و پاکی است که به این درجه و مرتبه و مقام رسیده است.
بر اساس برداشت دوم است که راغب اصفهانی درباره اقسام تزکیه نفس نوشته است: تزكيه نفس، تلاش براى دستيابى به سببهايى است كه به پاكى نفس مىانجامد و اين داراى دو قسم است: 1. با عمل شايسته كه اين طريقه پسنديده است؛ 2. باگفتار و ستايش كه اگر نسبت به خويشتن باشد مذموم است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 380، «زكا».)
تزکیه نفس در سخنان امام حسین(ع)
از آنجا که تزکیه نفس هدف بعثت و فلسفه دین اسلام است، امامان معصوم(ع) و از جمله امام حسین(ع) به این مهم توجه داشتهاند. از نظر امام حسین(ع) انسان میبایست همواره خودش را مهار و مدیریت کند و سخن و رفتار و کرداری نداشته باشد که لازم به عذرخواهی و پوزشطلبی باشد. انسانی که پیوسته مراقب نفس خویش است تا خطا و گناه و فجوری نداشته باشد، هرگز نیازی به عذرخواهی نمیبیند. ایشان با اشاره به همین ویژگی به توصیف مومن میپردازد و میفرماید: از آنچه موجب عذرخواهى مى شود بپرهيز، زيرا مؤمن بد نمىكند، عذرخواهى هم نمىكند، ولى منافق هر روز كار بد مىكند و بعد عذرخواهى مىكند. (تحفالعقول، ص 177 ـ بحارالانوار، ج 78، ص 120)
پس انسان مومن باید همیشه مراقب نفس خویش باشد و اجازه ندهد تا نفس برخلاف تقوا رفتار کند. اگر چنین چیزی تحقق یابد دیگر جایی برای عذرخواهی باقی نمیماند؛ اما کسی که دل و زبانش با هم موافق نیست، دل راهی میرود و زبان و رفتارش کاری دیگر انجام میدهد. این گونه است که بر حالت اعتدال باقی نخواهد ماند و به یک معنا منافق و دورو است.
البته در اصطلاح قرآنی و روایی، مومن غیر از مسلمان است؛ زیرا مومن کسی است که تحت ولایت مطلق الهی است و آزمونها را گذرانده است. چنین شخصی در همه امور زندگیاش مراعات میکند تا خلاف شرع و عقل و عرفی انجام ندهد. امام حسین(ع) درباره خصوصیات شیعیان به ویژگیهای مومن اشاره میکند. به عنوان نمونه میتوان به این روایت اشاره کرد. مردى به امام (ع) عرض کرد: اى فرزند رسول خدا من از شيعيان شمايم، فرمود: از خدا بترس! چيزى را ادّعا نكن كه خدا بگويدت دروغ گفتى و ادّعاى گزافى كردى، شيعيان ما كسانىاند كه دلهايشان از هر نوع غلّ و غشّ و دغلكارى پاك باشد، ولى تو بگو: من از دوستان و علاقهمندان شمايم. (بحارالانوار، ج 68، ص 156).
از نظر قرآن هر گونه تزکیه نفسی که به خودستایی بینجامد به هر شکلی نادرست و ناروا است. بنابراین اختصاصی به گفتار ندارد که راغب اصفهانی گفته است.
بر اساس آموزههای وحیانی قرآن و اسلام، کسی که به زبان و یا گفتار به خودستایی میپردازد و تزکیه نفس مذموم و ناپسند دارد، زمینه و اسباب سقوط خود را فراهم میآورد؛ زیرا دیگر به خودش اجازه نمیدهد تا عیبهایش را ببیند و به اصلاح آن بپردازد. کسی که میکوشد تا به هر شکلی شده خودش را از دیگران جدا کند و به نوعی تفاخر ولو دروغین متمسک شود تا خودنمایی کند و شهرت و نام و نشانی در جامعه کسب کند، خودش را در جاده بیتقوایی قرار داده و زمینه فجور را برای خویش فراهم آورده که غایت این مسیر دوزخ و آتش سوزان آن است. بنابراین، خودستایی تنها با زبان و گفتار نیست، بلکه گاه با منش و کنش و واکنشها انجام میگیرد و اینکه بخواهیم خودستایی را محدود به خودستایی زبانی و گفتاری کنیم شاید نادرست و ناروا باشد؛ بلکه باید گفت هر گونه خودستایی به هر شکل و قالبی در زبان و گفتار یا در منش و کردار و رفتار باید کنار گذاشته شود. به عنوان نمونه کسی که جامههای زیبا میپوشد تا برجسته و تک شود و در چشم دیگران درآید و خودنمایی کند و معروف و مشهور شود؛ در حقیقت چنین شخصی نیز خودستایی کرده و گرفتار تزکیه نفس باطل و دروغین و مذموم شده است. امام حسین (ع) به این نوع تزکیه نفس و خودستایی در قالب لبـاس شهـرت هشدار داده و میفرماید: مَنْ لَبِسَ ثَوْباً يُشْهِرُهُ كَساهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَوْباً مِنَ النّارِ؛ كسى كه لباسى بپوشد كه او را مشهور (و انگشتنما) كند، خداوند روز قيامت لباسى از آتش بر او خواهد پوشاند. (فروع كافى، ج 6، ص 445 ـ وسائل الشيعه، ج 3، ص 354)
کسی که میخواهد تزکیه نفس کند، باید خود را از هر گونه ظلمی دور نگه دارد که شامل ظلم به خدا و خود و دیگران است. ظلم به خدا مانند شرک (لقمان، آیه 13) و ظلم به خود مانند فراموش کردن یاد خدا و ظلم به دیگران چون نادیده گرفتن حقوق مردم است. اجتناب، مهمترین شیوه تزکیه نفس است. پس شخص باید از هر گونه ظلم و ستمی دوری کند. در این میان ظلم به دیگران به ویژه کسانی که یاوری ندارند، ظالمانهتر و زشتتر است. امام حسین (ع) سـتم بر بىكسان را بسیار زشت دانسته و میفرماید: يا بُنَىَّ اِيّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عَلَيْكَ ناصِراً اِلاَّ اللّهَ؛ فرزندم! بپرهـيز از سـتم بر كسى كه غير از خدا ياورى در مقابل تو ندارد. (بحارالانوار، ج 75، ص 308 ـ اعيان الشيعة، ج 1، ص 620)
آن حضرت (ع) با اشاره به بدترين خصلتهاى پادشاهان، نسبت به برخی از زشتترین کارها توصیه کرده و مردم را به اجتناب از آن تشویق میکند و میفرماید: شَرُّ خِصالِ الْمُلُوكِ: اَلْجُبْنُ مِنَ الاَعْداءِ، وَالْقَسْوَةُ عَلَى الضُّعَفاءِ وَالْبُخْلُ عِنْدَ الاِعْطاءِ؛ بدترين خصلت پادشاهان عبارت است از: 1. ترس در مقابل دشمنان 2. قساوت در مورد ضعيفان 3. بخل ورزيدن هنگام بخشش. (مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص65 ـ بحارالانوار، ج44، ص189)
در حقیقت این گونه منشها و رفتارهای زشت است که انسان را از مسیر انسانیت بیرون برده و اجازه نمیدهد تا فضایل و مکارم اخلاقی جایگزین رذایل شود و همچنان انسان را در مسیر هبوط وسقوط قرار میدهد تا جایی که رذایل حیوانی به ملکه وحالت انسان تبدیل میشود.
برای اینکه قلب به سمت خیر و تقوا تمایل بماند و از حالت اعتدال فطری خود بیرون نرود، باید در تزکیه نفس خویش به گونهای بکوشد که قلب هیچ گرایشی به فجور پیدا نکند و اگر منکری دید آن را ناخوش دارد و از آن گریزان باشد. گرایش به خیر و گریزش از شرور و زشتی باید همچنان در قلب و دل مومن باقی بماند و با زنگار گناه دفن نشود. این تزکیه نفس باید همواره در دستور باشد و برای تحقق آن وقتی با منکری حتی از سوی دیگران مواجه شد به انـكار منـكرات در قلب و زبان و رفتار اقدام کند.
این گونه است که نه تنها زشتی را در خود نمیپسندد و گریزش دارد بلکه در دیگران نیز ناپسند داشته و هیچ گرایش و تمایلی به آن نخواهد یافت. این توصیهای است که امام حسین(ع) درباره مواجه شدن انسان با منکرات بیان میکند. آن حضرت(ع) به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر شناخته میشود و اصولا قیام و نهضت وی در همین چارچوب انجام گرفته است. از نظر امام حسین(ع) انسان میبایست به هر شکلی شده منکرات را منکر شمارد و نه در خود بلکه در دیگران و جامعه اجازه حضور و ظهور ندهد و به هر شکلی شده با آن مقابله کند. از این رو میفرماید: لا يَنْبَغى لِنَفْسٍ مُؤْمِنَةٍ تَرى مَنْ يَعْصِى اللّهَ فَلا تُنْكِرُ؛ براى مؤمن شايسته نيست كه ببيند كسى خدا را معصيت مىكند و از آن جلوگيرى و نهى نكند. (كنزالعمال، ج 3، ص 85)
انسانها به منکراتی گرفتار هستند که از جمله آنها گناهان زبانی است که به آسانی انجام میشود ولی پرهزینهترین گناهان و سنگینترین آنها به شمار میآید. از جمله این گناهان زبانی میتوان به دروغ و تهمت و غیبت اشاره کرد. کسی که به تزکیه نفس میپردازد باید بسیار مراقب زبان خود باشد تا گرفتار ناپاکی و زشتیها نشود. امام حسین(ع) با هشدار نسبت به پیامدهای زشت اخروی غیبت به مردى كه پيش او غيبت مرد ديگرى را كرد فرمود: فـلانى! از غيبت بپرهيز زيرا غيبت، خورش سگهاى دوزخ است. (تحف العقول، ص 175 ـ بحارالانوار، ج 78، ص 117)
آنچه بیان شد تنها گوشهای از سخنان آن حضرت(ع) درباره تزکیه نفس است. از همین مقدار میتوان اصول تزکیه در سخنان ایشان را دانست و به کار گرفت و رستگاری را برای دنیا و آخرت خود و دیگران تضمین کرد. باشد تا همیشه رهرو راه ایشان باشیم.