اخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

عوامل و آثار حزن و اندوه

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

اندوه حالتی در انسان است که پس از دست دادن نعمتی پدیدار می شود. اندوه در تقابل با سرور و فرح قرار دارد. بنابراین، علل و عوامل ایجادی اندوه می تواند مانع از سرور و شادی در انسان شود؛ چنان که عوامل ایجادی سرور، اندوه را می زداید. اگر آثاری برای سرور و شادی گفته شده، در زمان اندوه ضد آن بر انسان مستولی می شود. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های قرآنی، علل و عوامل و نیز آثار اندوه را تبیین نماید و راه های درمانی آن را نیز بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

آثار حزن و اندوه

برای این که اهمیت مساله روشن شود بیان آثار آن می تواند انگیزه ای برای خواننده باشد تا در پی شناخت علل و عوامل و سپس درمان اندوه باشد. از این رو، آثار و پیامدهای اندوه بر دیگر بحث ها مقدم شده است.

حزن که در فارسی به اندوه تعبیر می شود، نقیض فرح و سرور است.(لسان‌العرب، ابن منظور، ج‌3، ص‌158، «حزن») این بدان معناست که تحقق حالت حزن در شخص به معنای فقدان سرور و شادی و فرح در آن شخص خواهد بود.

حزن حالتی است که هنگام از دست رفتن نعمتی یا محبوبی یا فرصتی به انسان دست می دهد. حزن چون امر نفسانی و باطنی همانند درد است، تنها از راه نشانه ها و علائم آن می توان آن را در شخص تشخیص داد. به این معنا که آن چه در درون و روان به شکل یک هیجان منفی بروز می کند، در بیرون و جسم به شکل تغییرات در چهره و اندام و حتی حرکات و فعالیت های بدنی ظهور و بروز می کند.

از مهم ترین نشانه ها و علائم حالت نفسانی اندوه در شخص می توان به اموری چون گرفتگی چهره، تنگدلی، بی تابی، بی میلی به کار، گوشه گیری، گوشه نشینی، کم اشتهایی، خستگی، بی احساسی، آشفتگی در خواب، خستگی، افسردگی، غفلت، عدم تمرکز، تشویش و اضطراب ذهنی، اشک، گریه ، تغییرات در وزن، تحولات در رفتار و فکر و مانند آن اشاره کرد.

چنان که گفته شد اندوه ، حالتی نفسانی است که شخص را در خود فرو می برد و قدرت تحرک بدنی و تفکر ذهنی را از وی می گیرد. نشانه های اندوه در چهره به صورت از دست دادن بشاشت و تازگی بروز می‌کند. چهره در هم می رود و رنگ رخسار به زردی می گراید. گوشه گیری و کز کردن و چمباتمه زدن از علایم و نشانه های رفتار انسان اندوهگین است. شدت فشار روحی و روانی تا آن اندازه بالا می رود که گاه اختیار خود را از کف می دهد. زود رنجی و خستگی از دیگران و پاسخ های نامربوط و بی ربط دادن از دیگر نشانه های حزن و اندوه است. اگر حزن و اندوه شدت یابد و به مهار نگردد، در بلند مدت شخص را به انواع بیماری جسمی چون زخم معده و قلبی و ناراحتی اعصاب دچار می سازد. اگر ریشه های اندوه شناسایی نشود و به درمان و در از میان بردن عوامل و علل ایجادی آن اقدام جدی صورت نگیرد ، بی گمان فرجام آن جز مرگ زودرس و هنجاری هیجانی و شتاب آلودی چون اقدام به خودکشی نمی توان تصویری به دست داد.

مهم ترین آثاری که قرآن برای اندوه و حزن بیان کرده است عبارتند از:

  1. هلاکت و مرگ: یکی از آثار حزن و اندوه شدید در افراد، هلاکت و مرگ است. البته شدت در افراد با توجه به آستانه تحمل و صبر مردم تفاوت دارد. بنابراین شدت اندوه در افراد با توجه به میزان آستانه تحمل آنان باید ارزیابی و سنجیده شود. در این میان اموری چون سن و سال، جنسیت، ایمان، میزان تعلق به از دست رفته و مانند آن نقش اساسی دارد. برخی از افراد وقتی صبرشان تمام شود و فراتر از آستانه تحمل، فشاری را بر ایشان وارد شود، از درون فرو می پاشند و افسردگی شدید آنان را به هلاکت می افکند. به این معنا که از درون خورده می شوند و از میان می روند. برونریزی مشکلات و دردهای درونی از راه بیان احساسات و عواطف، گریه و ناله و مانند آن می تواند درد و فشار وارده را کاهش دهد. سامیا دولتی کلانتر، زرتشتی و دهدار مزرعه و روستای کلانتر به نگارنده می گفت: در آیین زرتشتی عزاداری و گریه نیست و حتی در مرگ عزیزان و فراق ایشان هیچ گونه عزاداری انجام نمی شود. ایشان پس از مرگ دخترش دچار بیماری سخت درمان یا بی درمان سرطان می شود. خود ایشان به نقل از دکتر معالج خویش می گفت: دکتر به من گفت که دردت را درونت ریختی و به این درد مبتلا شدی! بر پایه گزارش های قرآن و تایید با سکوت از سوی خداوند، معلوم می شود که حزن و اندوه شدید فراق حضرت یوسف(ع) نزدیک بود که حضرت یعقوب(ع) را به هلاکت افکند، هر چند که آستانه تحمل ایشان به سبب توکل به خدا و عدم یاس و نومید از او بسیار بالاتر از حد تحمل دیگران بود.(یوسف، آیات 85 و 86)
  2. به هر حال، شدت حزن و اندوه اگر از آستانه تحمل شخص بالاتر باشد، وی را به هلاکت می اندازد. خداوند بارها به پیامبر(ص) هشدار می دهد که نسبت به کفرپیشگی و هلاکت ابدی مردمان، اندوهگین مشو و بر خود سخت مگیر! و یا از سخنان آنان متاسف و اندوهگین مشو! زیرا چنین حالتی موجب هلاکت آدمی می شود.(کهف، آیه 6؛ شعراء، آیه 3)
  3. آرزوی مرگ: از دست چیزهایی که بسیار با اهمیت و حیاتی است، شخص را در حالتی فرو می برد که دیگر از بودن و زندگی بیزار می شود، زیرا بر این باور است که از دست رفتن آن نعمت یا محبوب یا حتی گاه فرصت به معنای از دست رفتن آینده سعادتمند است. وقتی فرزندی می میرد شخص چنان دچار اندوه می شود که نمی تواند زندگی بی فرزند را تحمل کند و آن را بیهوده می شمارد؛ چرا که همه وجودش را معطوف او کرده بود و اکنون با فقدان آن محبوب دیگر ارزشی برای زندگی خود قایل نیست. گویی همه سرمایه وجودش یکباره از دست رفته است. فقدان از دست رفتن این گونه تعلقات موجب می شود که شخص آرزوی مرگ نماید. خداوند گزارش می کند که حضرت مریم(س) هنگامی که با از دست دادن آبرو و عرض خویش مواجه می شود، قدرت تحملش کاهش یافته و دچار حزن شدید می شود و آرزوی مرگ می کند که ای کاش زنده نبود و مواجه با این مشکل و اتهام و آثار بعدی آن نمی شد.(مریم، آیات 16 تا 24)
  4. البته دیده شده که افرادی در این حالت از حالت عادی خارج شده و تحت تاثیر هیجانات شدید منفی، دست به خودکشی زده و یا کاری کرده که آسیب جدی به سلامت جسم و روح خود وارد کرده اند. بدتر آن که برخی از افراد تنها برای از دست رفتن فرصتی، آرزوی مرگ یا اقدام به خودکشی می کنند. از جمله کسانی که فرصت امتحانی را از دست داده یا شکست عشقی خورده اند یا فرد محبوب ایشان با دیگری ازدواج کرده باشد و مانند آن که در اخبار و حوادث روزانه بسیار شنیده و دیده و خوانده می شود.
  5. رنگ پریدگی و دگرگونی رخسار و چهره: اندوه و حزن شدید هم چنین می تواند چهره و رخسار آدمی را دست خوش تحولات زودگذر و گاه دایمی کند. وقتی کسی آرزوی پسر دارد ولی خبر دخترداری به او می دهند، از این که تبدیلی در جنسیت نوزاد پیش آمده و پسر به دختر تبدیل شده به شدت اندوهگین و محزون می شود و رنگ از رخسار می پرد. خداوند گزارش می کند که مشرکان این گونه بودند که بر اثر غُصه ناشى از خبر تولد نوزاد دختر، چهره مشركان تغيير رنگ می داد.(نحل، آیه 58؛ زخرف، آیات 16 و 17)
  6. البته این حالت اختصاص به این خبر ندارد، بلکه هر خبری که بر خلاف علائق انسان باشد می تواند موجبات تغییر در چهره و رخسار شود. از دست رفتن هر چیز محبوبی می تواند واکنش حزن را در انسان ایجاد کرده و آثار آن در چهره و رخسار نمودار سازد.
  7. گریه و اشک: حزن و اندوه هم چنین موجب می شود که شخص متاثر از عوامل ایجادی آن، حالت تعادل و اعتدالی خود را از دست دهد و به گریه افتد و اشک بر رخسارش روان شود.(توبه، آیه 92)
  8. فرسایش و بیماری های چشم: چشم عضو حساسی است. هر حالت شدید درونی به سرعت در چشم خود را نشان می دهد. ازاین روست که می توان ترس و شادی را نخست در چشم ها یافت. چشم ها رسواکننده ترین عضو بشر است. البته ضربان و تپش قلب در مرتبه مقدم هستند ولی چون به سادگی چشمان رسواگر نیستند می توان گفت که در مرتبه نخست چشم و سپس چهره و رخسار شخص است که او را رسوا می کند. وقتی هیجانی شدید در انسان رخ دهد اگر این هیجان مربوط به حزن و اندوه باشد، موجب فرسایش چشم و آسیب به آن خواهد شد. بر اساس آیاتی از جمله آیات84 تا 86 سوره یوسف حزن شديد، سبب فرسايش چشم آدمى و انواع و اقسام بیماری های چشمی می شود.
  9. کوری و نابینایی: از دیگر آثار حزن و اندوه شدید، گریه های شدید و دایمی است که موجب کوری و نابینایی شخص می شود. همین مساله در باره حضرت یعقوب(ع) در قرآن گزارش شده است.(یوسف، آیه 84)
  10. فرسایش جسم: هم چنین حزن شدید بر جسم و بدن انسان تاثیر مستقیم به جا گذاشته و آن را دچار فرسایش و آماده هر گونه بیماری می کند. کسانی که دچار حزن و اندوه باشند لاغر شده و اجازه می دهند تا بیمارهای روحی و روانی و جسمی دیگر نیز بر او مسلط شود. از آیات پیش گفته و نیز آیه 17 سوره مزمل به دست می آید که حزن شديد، سبب فرسايش جسم آدمى است.
  11. افشای راز: از دیگر آثاری که قرآن برای اندوه و حزن شدید بیان می کند، افشاگری است. به این معنا که انسان در حالت حزن شدید تعادل روحی و روانی خود را از دست می دهد و آغاز به افشای رازها می کند. خداوند در داستان مادر موسی(ع) و حزن از دست دادن فرزند، به این نشانه و اثر حزن اشاره می کند.(قصص، آیات 7 تا 10)

این ها تنها بخشی از مهم ترین آثاری است که برای حزن و اندوه می توان بیان کرد. همین آثار به خوبی نشان می دهد که مساله حزن و اندوه یک مساله مهم در زندگی بشر است و انسان می بایست عوامل و علل ایجادی آن را بشناسد تا گرفتار آن نشود و به سخن دیگر پیش گیری بهتر از درمان است.

عوامل و علل ایجادی حزن و اندوه

در قرآن بیش از چهل مورد را به عنوان علل و عوامل مستقیم و غیر مستقیم حزن بر شمرده است. البته برخی از این امور در حقیقت به عوامل و برخی به عنوان علل است. به این معنا که برخی نقش بنیادی و برخی دیگر نقش ابزاری دارد.

مهم ترین علل و عوامل ایجادی حزن را می بایست در این اموری چون ارتداد(اعراف‌، آیات ‌148‌و‌150؛ طه، آیات 84 و85)، بازماندن از کار خیر چون جهاد(توبه، آیه 92)، برخورد ناپسند دیگران(یوسف، آیه 69)، گرفتارى انسان به بلا و سختى(شوری، آیه 48؛ یونس، آیه 22)، تعرض به موقعیت و مقام و عرض (هود، آیات 77 و 78؛ عنکبوت، آیه 33)، ترس از آبروریزی(توبه، آیه 40)، شکست و ناکامی (آل عمران، آیه 153)، حسادت و شنیدن اخبار خوش و موفقیت درباره دیگران(آل عمران، آیه 120؛ توبه، آیه 50)، حق ناپذیری دیگران(نحل، آیه 127؛ نمل، آیه 70؛ لقمان ، آیه 23)، زوال نعمت(حدید، آیه 23)، شتاب در کفر(آل عمران، آیه 176)، ضرر مالی(قلم، آیات 18 تا 31؛ آل عمران، آیه 153)، روشن شدن حقایق و ظهور آن(مائده، آیه 101)، عدم مساوات در امور زندگی(احزاب، ایه 51)، کمبود و قحطی و خشکسالی(روم، آیات 48 و 49) ، نجوای شیطانی (مجادله، آیه 10) و مانند آن جست و جو کرد.

پیش گیری و مصونیت یابی

شاید بتوان گفت پیش گیری و مصونیت یابی از حزن و عوامل و علل ایجادی آن بهتر از آن است که انسان مبتلا شود و سپس در اندیشه درمان باشد. در این جا به برخی از مهم ترین عوامل بازدارنده و مصونیت بخش از حزن اشاره می شود:

  1. ایمان : با نگاهی به آموزه های قرآنی می توان دریافت که بسیاری از مشکلات بشر به فقدان توحید به ویژه توحید در فعل و عبادت باز می گردد. خداوند در آیاتی چند ايمان واقعى به خداوند را از جمله مهم ترین موانع حُزن و اندوه انسان معرفی می کند. (بقره، آیات 62 و 277؛ مائده، آیه 69؛ انعام، آیه 48؛ یونس، آیات 62 و 63 و آیات دیگر)
  2. توجه به قضا و قدر الهی: اگر انسان به قضا و قدر الهی و مشیت حکیمانه و عالمانه خداوند ایمان داشته باشد هرگز دچار حزن نخواهد شد. از این روست که خداونددر آیات 22 و 23 سوره حدید، توجّه به مقدّرات الهى را مانع اندوه بر زوال نعمتهاى دنيايى معرفی می کند.
  3. توکل بر خدا: توكّل به خدا نیز از راههاى مصون ماندن از حزن و اندوه است که خداوند به این مطلب در آیه 10 سوره مجادله توجه داده است.
  4. ولایت الهی: پذیرش ولایت الهی از دیگر موانع حزن است. ولايت الهى و این که شخص به عنوان اولیاء الله باشد موجب می شود که از گرفتارى به اندوه در امان باشد و هیچ حزن و اندوهی او را نگیرد چنان که خوف و ترسی نیز از آینده نخواهد داشت.(یونس، آیات 62 و 63)
  5. عبودیت: از دیگر عوامل مصونیت بخش از حزن و خوف می بایست به مقام عبودیت اشاره کرد. کسی که عبدالله است هرگز گرفتار خوف و حزن نیست و از این دو امر مصون و در امان خواهند ماند.(زخرف، آیه 68)
  6. اعمال صالح: از دیگر عوامل مصونیت بخش می توان به عمل صالح اشاره کرد که در آیاتی از جمله آیه 62 و 277 سوره بقره و 35 سوره اعراف و 48 سوره انعام به عنوان موانع حُزن و اندوه معرفی شده است.
  7. تقوا: این نیز از دیگر موانع حزن و عامل مصونیت بخش از آن است که در آیاتی از جمله 35 سوره اعراف به آن توجه داده شده است.
  8. پرداخت واجبات مالی: از دیگر عوامل مصونیت بخش و عامل پیشگیری از حزن پرداخت زکات و انفاق و دیگر واجبات مالی است.(بقره، آیات 277 و 262 و 274)
  9. نماز: خداوند در آیه 277 سوره بقره به پا داشتن نماز را از موانع حُزن و اندوه دانسته است. به سخن دیگر ایمان به توحید فعلی یعنی پروردگاری و ربوبیت خداوند و مشیت و قضا و قدرش در کنار اعمال عبادی چون نماز و روزه و انفاق و زکات و مانند آن ها موجب مصونیت می شود.
  10. در آیات قرآنی موارد دیگری نیز برای مصونیت بخشی بیان شده که در حقیقت بیان مصادیق ایمان و عمل صالح است. از این رو به همین میزان در این جا بسنده می شود.

رفع حزن و درمان آن

آن چه بیان شد راه مصونیت از حزن است اما اگر دچار حزن و اندوه شده ایم چه کنیم؟ پرسشی است که خداوند درآیات دیگر به آن پاسخ داده است.

  1. ایمان به قضای الهی: مهم ترین عامل برطرف کننده حزن این است که انسان به قضای الهی ایمان داشته باشد. این که بداند خداوند حکیم به حکمت و هدفی حکمی کرده است. این حکم یا از باب بلا یعنی کیفر است یا ابتلاء و آزمون. به هر حال خداوند در مقام پروردگاری چیزی را نمی فرستد و یا نمی گیرد مگر آن که حکمت و هدفی پیش آن باشد.(حدید، آیات 22 و 23)
  2. استغفار و آمرزش طلبی: انسان خواسته و ناخواسته اعمالی انجام می دهد که تبعات و آثاری دارد. برای این که از برآیند و پیامدهای آن در امان بمانیم باید هماره استغفار کنیم. پس اگر حزن و اندوهی به ما دست داد باید استغفار و آمرزش بخواهیم تا در کنف حمایت الهی قرارگیریم. در آیات و روایات برای رهایی از حزن به استغفار و توبه و مانند آن توجه داده شده است. آیه 34 سوره فاطر به شکلی این مطلب را مورد تاکید قرار داده است.
  3. توجه به عزت و برتری خدا: این که انسان به قدرت و غنای الهی توجه یابد و خود را در کنف آن بیابد خود عامل زوال حزن است. از این روست که خداوند به مومنان توجّه داده که اهل ایمان برتر از کافران و دیگران هستند و همین مساله توجه یابی است که باعث رفع اندوه ايشان شد.(آل عمران، آیات 139 و 140)
  4. توجه به علم ، قدرت، عزت، شنوایی و بینایی خداوند: در حقیقت این که انسان توحید را در همه جهات از عبودیت و الوهیت و توحید فعل قبول داشته باشد، دیگر هرگز اندوه و حزنی نخواهد داشت؛ زیرا می داند که خداوند دانا و توانا و دارای عزت است و هر چه می کنیم می بیند و هر چه می گوییم می شنود و پاسخ گو بنده است و اگر مصبتی آمد به حکمت بلا و یا ابتلاء بوده است.(یونس، آیه 65 و آیات دیگر)
  5. توجه به سنت الهی: توجّه انسان به سنّتهاى الهى چون سنت ابتلاء ، سنت بلاء، سنت پیروزی و شکست و مانند آن موجب می شود که انسان گرفتار حزن و اندوه نشود. در حقیقت شناخت سنن الهى و توجّه به تدبير وى، مهم ترین عامل رفع حزن است.(آل عمران، آیات 139 و 140 و 176 و مانند آن )

این ها برخی از مهم ترین عواملی است که حزن و اندوه آمده را درمان می کند و انسان را به حالت اعتدال و تعادل باز می گرداند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا