اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

علل و عوامل تحقق عزم ملی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهم ترین عناصر و مولفه های موفقیت در هر کاری، داشتن عزم است. در آموزه های قرآنی، عزم به عنوان یک اصل بنیادین در شخصیت پیامبران بزرگ مطرح می شود و خداوند پیامبران بزرگ دارای شریعت چون نوح، ابراهیم، عیسی، موسی(علیهم السلام) و محمد المصطفی(صلوات الله علیه و آله و سلم) را به عنوان اولوا العزم ستوده است.

رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای(مدظله الوارف علی روس المسلمین) نیز با بهره گیری از آموزه های وحیانی قرآن و اسلام، تحقق اهداف بزرگ ملت در تمدن سازی اسلام در جهان معاصر را در گرو دو امر مهم «عزم ملی و مدیریت جهادی» می داند و می فرماید که اگر بخواهیم تمدن اسلامی الگو و برتر و نمونه داشته باشیم، باید «فرهنگ اسلامی و اقتصاد اسلامی» را در جامعه با دو عنصر یاد شده تحقق بخشیم. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا علل و عوامل تحقق عزم را شناسایی و معرفی نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مفهوم شناسی عزم

عزم به معناى تصمیم و اراده محكم و استوار است. راغب در مفردات مى‏گويد: العزم، عقد القلب على امضاء الامر؛ عزم به معنى تصميم گرفتن بر انجام كارى است. (راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، دار الشاميه، چاپ اول، 1414، ص 565.)

صاحب مجمع البیان در معنا و مفهوم عزم می نویسد: «عزم»: قصد و آهنگ انجام كار، امّا در آيه شريفه منظور اراده استوارى است كه انسان را در برابر وسوسه شيطان حفظ كند.(ذیل آیه 115 سوره طه) و «عزائم قرآن» آياتى است كه بر بيماران به قصد شفا خوانده مى‏شود.(ذیل آیه 277 سوره بقره)

شکی نیست که میان تعریف راغب با طبرسی تفاوت و فرقی است؛ زیرا یکی مرتبه عزم را تصدیق و دیگری قصد و نیت بر انجام می داند. شکی نیست که از نظر مرتبه مقام عقد القلب مقدم بر مقام قصد و تصمیم بر انجام است.

مفسران تفسیر نمونه نیز در ذیل آیه 115 سوره طه نوشته اند: منظور از عزم در اينجا تصميم و اراده محكمى است كه انسان را در برابر وسوسه هاى نيرومند شيطان حفظ كند.

علامه طباطبایی نیز در ذیل آیه درباره مفهوم و معنای کلمه عزم می نویسد: كلمه” عزم” به معناى قصد جزمى چيزى است، هم چنان كه خداى تعالى هم فرموده:” فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ” (آل عمران، آیه 159) و چه بسا اين كلمه بر صبر اطلاق مى‏شود و شايد از اين جهت باشد كه صبر امرى دشوار بر نفس است و كسى مى‏تواند صبر داشته باشد كه داراى عزمى راسخ باشد و به همين مناسبت نام لازمه صبر را بر خود آن گذاشته‏اند، هم چنان كه در قرآن به كار رفته آنجا كه فرموده:” إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ”.(لقمان، آیه 17)

علامه در جایی دیگر درباره عزم می نویسد: كلمه” عزم” به معناى تصميم جدى و عقد قلب است بر اينكه فعلى را انجام دهى، و يا حكمى را تثبيت كنى، بطورى كه ديگر در اعمال آن تصميم و تاثيرش هيچ سستى و وهن باقى نماند، مگر آنكه به كلى از آن تصميم صرف نظر كنى، به اين معنا كه عاملى باعث شود به كلى تصميم شما باطل گردد.(ذیل تفسیر آیه 235 سوره بقره)

البته چنان گفته شد و می شود، عزم در آیات قرآنی گاهی به معنای صبر و وفای به عهد به کار رفته که مراد معنای لفظی و موضوع له آن نیست؛ زیرا موضوع لفظ عزم،‌همان تصمیم در انجام کاری(التصمیم فی إنجاز العمل) و یا قصد و آهنگ انجام کاری است، و از آن جایی که از لوازم عزم، صبر و استقامت و وفای به تعهداتی است که به خود و خدا و دیگران سپرده است، گاه به معنای لازم آن به کار رفته است. به سخن دیگر، عزم به معنای صبر(شوری، آیه 43) و وفای به عهد(طه، آیه 115) یا حکم و عزائم و شریعت نیامده است، بلکه به اعتبار تلازم و ملازمت مفهوم آن مورد نظر از کاربرد لفظ عزم بوده است.(التفسیر الأمثل، تفسیر نمونه، ج 21، ص 379)

بر اساس آموزه های قرآنی عناصر شکل دهنده مفهوم عزم، اموری چون وفای به عهد(طه، آیه 115)، صبر و استقامت(شوری، آیه 43)، غفران الهی(همان)، انابه و توجه به خدا(شوری، آیه 13)، صدق قولی و فعلی(احزاب، آیات 7 و 8)، اقامه و برپاداری و استقامت(شوری، آیه 13) وعدم تفرقه(همان) است.

عزم به حوزه اراده تعلق دارد، چنان که عزم به حوزه اندیشه مرتبط است. واژه اراده برگرفته از مادّه «رود» به معناى خواستن و طلب است(صحاح‌اللغه) و این واژه وقتی در انسان و در اصطلاح فلسفه و كلام به کار می رود با تعاريف گوناگونى بيان شده است. مرحوم سبزواری در تعلیقه شرح منظومه خودش در تعریف اراده می نویسد: عزم راسخى كه بر فعل، پس از تصوّر و تصديق به فايده و ميل و جزم پديد مى‌آيد.( تعليقه شرح‌منظومه، ج2، ص647‌)

البته شکی نیست که اراده همان عزم نیست، بلکه از نظر مفهومی تفاوت دارد، چرا که عزم به اراده جدی و استوار اطلاق می شود و یک معنای خاص از اراده مورد نظر است؛ چنان که همت نیز نوعی از اراده قوی و عالی را مد نظر قرار می دهد.

البته به نظر می رسد که هر یک از این واژگان به مرتبه ای از مراتب عمل اشاره دارد مثلا «همت» به حرکت درونی و باطنی به انجام، «اراده» به به حرکت عملی و بیرونی، و «عزم» به حرکت عملی و بیرونی قوی و استوار اشاره دارد.

از این روست که برخی در تعریف اراده گفته اند: صفتى كه موجب ترجيح يكى از دو طرف فعل و ترك مى‌شود.( كشّاف اصطلاحات الفنون و‌العلوم، ج1، ص132) در این صورت اراده به مرتبه جزم در اندیشه و در مقام ترجیح انجام و ترک کاری و پیش از عزم عملی و حرکت فعلی گفته می شود. به هر حال، عزم از نظر مرتبه، متاخرتر و از نظر شدت برتر از مفهوم و معنایی که اراده بیان می کند.

هم چنین واژه «همّ» و همت در لغت عربی معانى گوناگونى دارد كه يكى از آن‌ها همان «عزم بر فعل» است. (مجمع‌البيان; التبيان، ذيل آيه) با این همه شکی نیست که این واژگان مترادف یک دیگر نیستند بلکه تفاوت هایی جزیی دارند که آنها را از هم متفاوت می کند و فرقی میان معنا و مفهوم آن ها ایجاد می ماند.

پیامبران اولوا العزم

پيامبران اولوالعزم به معنای پيامبران صاحب عزم است. از آن جایی که برای عزم دو معنا گفته شده می تواند دو مفهوم از این اصطلاح فهمید: 1. عزم به معناي اراده محكم و استوار ؛ 2. عزم به معناي تصميم گرفتن به انجام كار. در روايات پنج نفر از انبياء که داراي شريعت جديد بودند به این عنوان معرفی شده اند.( طبرسي، فضل، مجمع البيان، مكتبه آيت الله مرعشي نجفي، ج 9، ص 94)

البته از بعضي آيات قرآنی نیز می توان تعداد پيامبران اولوالعزم را به دست آورد. از جمله خداوند می فرماید: و اذ اخذنا من النبيين ميثاقهم و منك و من نوح و ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم؛ به خاطر بياور هنگامي را كه از پيامبران پيمان گرفتيم و از نوح و ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم.(احزاب، آیه 7)

ودر جایی دیگر نیز فرموده است: شرع لكم من الدين ما وصي به نوحاً و الذي اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي؛ آئيني براي شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرد و آنچه را به تو وحي فرستاديم و به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش نموديم.(شوری، آیه 13؛ طباطبايي، محمد حسين، الميزان، قم، جامعه مدرسين، ج 16، ص 278)

در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ از آيه « فاصبر كما صبر اولوالعزم من الرسل » سؤال شد؟ ایشان فرمود: مراد نوح، ابراهيم، موسي و عيسي و محمد است. هم چنین از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نیز روایت شده که ایشان فرمود: پنج نفر از انبياء پيامبران اولوالعزم هستند كه عبارتند از: نوح، ابراهيم، موسي، عيسي(علیهم السلام) و محمد(ص). (طباطبايي، محمد حسين، الميزان، قم، جامعه مدرسين، ج 16، ص 41)

از آن جایی که عزم در لغت به معناى تصميم است، پس اولواالعزم از پیامبران که صاحبان تصميم هستند، بنا به تفسير امامان(عليهم السلام) تنها همان صاحبان شريعت مستقلّ هستند(الصّافى، ج‌5، ص‌18؛ الميزان، ج‌18، ص‌218) كه پنج نفراند: نوح(عليه السلام)، ابراهيم(عليه السلام) موسى(عليه السلام)، عيسى(عليه السلام) و محمّد(صلى الله عليه وآله).( الميزان، عربی، ج‌18، ص‌218)

ارتباط حزم و عزم

البته برخی گفته اند که عزم و حزم با هم آمیخته اند؛ چرا که ریشه حزم و اصل آن، عزم است؛ به این معنا که حزم داشتن میوه عزم داشتن است. کسی که عزم داشته باشد، به حزم دست می یابد که پیروزی و موفقیت در انجام کار میوه شیرین آن خواهد بود.

به نظر می رسد که برای درک مفهوم عزم می بایست نگاهی نیز به مفهوم حزم داشته باشیم. حزم به معنای دور اندیشی و عاقبت سنجی که ملازم احتیاط است، به کار رفته است. به این معنا که وقتی به فایده چیزی تصدیق کردیم می بایست احتیاط کرده و همه عواقب امور را در نظر گیریم و سپس عزم جدی و قصد و تصمیم بر انجام آن نماییم.

از این روست که امیرمومنان (ع) خواهان همراهی عزم و حزم در همه امور زندگی می شود و می فرماید: اذا اقترن العزم بالحزم كملت السّعادة؛ هرگاه همراه شد عزم كسى با دورانديشى كامل گردد نيكبختى. (غرر الحکم، ج 3، ص 138، حدیث 4067)

به نظر آن حضرت(ع) نيكبختى تمام اين ست كه آدمى هر عزم و قصدش همراه و مقارن دورانديشى باشد؛ يعنى اگر عزم بر انجام هرچه كند عاقبت آن را نیز انديشه كند و آن گاهی که صلاح کار را در آن دانست و دید و مفسده ای در آن نيافت آن کار را انجام دهد.

از آن جایی که عزم را امیرمومنان بخشی از حزم می داند می توان گفت که باید حزم را شناخت تا عزم دانسته شود. أَمِیرِ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) می فرماید: من الحزم العزم. (تحف العقول، ص 79 ) پس عزم زمانی مفید خواهد بود که با حزم و دور اندیشی و احتیاط کامل همراه باشد و بی گدار به آب نزند. اگر این گونه عمل کند، پیروزی و ظفر و موفقیت در کار برای او تضمین می شود.

از نظر آن حضرت(ع) عزم اگر بی حزم و دور اندیشی همراه باشد، هیچ خیر و برکتی در آن نیست: لا خیر فی عزم بلا حزم (غررالحكم، ص 474) پس باید عزم هماره با حزم و دور اندیشی و احتیاط و مانند آن همراه باشد.

آن حضرت (ص) در توضیح معنا و مفهوم حزم می فرماید که حزم این است که رای و نظرش مخفی و نهان کرده و سر نگه دار و رازدار باشد: الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ و الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْیِ وَالرَّأْيُ بِتَحْصينِ الْاسْرارِ» (نهج البلاغة، ص 477 )

البته بسیاری از مردم با آشکار کردن و اظهار نمودن رای و اندیشه خویش این فرصت را به دشمن و دیگران می دهند تا نقشه راهی در مقابل آن طراحی کنند. اگر بخواهیم پیش از انجام عزم و قصد و تصمیم خودمان را آشکار کنیم، شرایط را به گونه ای رقم می زنیم که دور اندیشی ما بی فایده و بیهوده شود و حزم دچار بطلان گردد و دور اندیشی ما تاثیری در موفقیت عمل ما نداشته باشد؛ چنان که امام علی(ع) در این باره هشدار داده و می فرماید: من أظهر عزمه بطل حزمه (غررالحكم، ص 476 )

اگر بخواهیم عزم ما درست و صحیح باشد، باید همراه با حزم و دور اندیشی باشد. آن حضرت می فرماید: من الحزم صحة العزم (غررالحكم، ص 476 )

چنان که از نظر آن حضرت(ع) توان عزم به دور اندیشی باز می گردد: من الحزم قوة العزم (غررالحكم، ص 476)؛ زیرا دور اندیشی با تمام قوت و توان پس جزم وارد می شود و دیگر هیچ تردیدی در مقام عمل نداشته و مقاومت ها را می شکند و کارش را به هر شکلی شده از موانع پیش می برد. از این روست که کسی که دور اندیشی و حزم او اندک باشد، به همان میزان در مقام عمل دچار ضعف و ناتوانی شده و تردید او را از پیروزی کامل باز می دارد: من قل حزمه ضعف عزمه (غررالحكم، ص 474)

علل و عوامل عزم ملی

اکنون که دانسته شد عزم مرتبه ای از مراتب حکمت عملی و در حوزه اراده است، می بایست دانست که این اراده بسته به چه علل و عواملی می تواند به شکل عزم ملی در آید و موجب تحقق اهدافی چون فرهنگ و اقتصاد اسلامی شکوفا و پویا شده و یک الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت را به جهان و جهانیان ارایه دهد و مردم را از مشکلات فزاینده که پس تهاجم های فرهنگی، نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و حقوقی صورت گرفته رهایی بخشد.

از مطالب پیشین به دست آمد که عزم می بایست همراه با حزم و دور اندیشی و احتیاط همراه باشد و این که بی گدار به آب نزد و پیش از تحقق و انجام کاری، اسرار کار و اهداف و نقشه راه را لو نداد؛ زیرا دشمن در برابر او کمین کرده و اجازه نمی دهد که بر اساس نقشه راهی که چیده به هدف برسد و موفقیتی را کسب کند.

تقویت حزم و دور اندیشی و احتیاط و سر نگه داری به ما کمک می کند که عزم ما تقویت شده و در انجام کار موفق و سربلند و ظفرمند باشیم؛ اما اگر حزم را مراعات نکنیم، به همان میزان ضربه پذیر شده و ممکن است که عزم و تمام تلاش ها و همت به کار گرفته شده بیهوده و باطل شود و هیچ اثری از خود به جا نگذارد.

در این جا مسئولیت مدیران و رهبران به خوبی در مدیریت عزم خودنمایی می کند. به این معنا که مدیران جهادی می بایست با عنوان خردمندان و عالمان علیم و حکیم، به عنوان عنصر و مولفه حزم عمل کنند و مدیریت کار را به عهده گیرند.

به سخن دیگر، اگر عزم ملی همانند سخت افزار و علت مادی به کار گرفته می شود، مدیریت جهادی مدیران به مانند نرم افزار می بایست در مقام حزم قرار گیرد و با دور اندیشی، رازنگه داری و احتیاط، این عزم را مدیریت و به سمت موفقیت رهنمون سازد.

ترکیب حزم رهبران با عزم ملی در سطح رفتار جهادی است که می تواند موفقیت در اهداف را تضمین و تامین نماید. اگر مدیریت رهبران مبتنی بر عنصر حزم نباشد با مشکل لو رفتن، هرز رفتن و تباهی و بطلان عزم ملی مواجه خواهیم و اگر مدیریت به شکل جهادی صورت نگیرد این حرکت عظیم و توفنده عزم ملی هدر می رود و به بیراهه کشیده خواهد شد.

پس عزم ملی زمانی می تواند شکل گیرد که درک درست از مساله وجود داشته باشد و ملت به این نتیجه برسد که اهداف او می بایست مثلا فرهنگ اسلامی و اقتصاد اسلامی باشد و بخواهد در این چارچوب گام بردارد و پس از تصدیق و جزم، بخواهد نیرو و توان خود را به کار گیرد تا آن اهداف را تحقق بخشد. پس عنصر درک و فهم ملت از موقعیت و تقاضا و مطالباتش بسیار مهم و اساسی است.

هم چنین اگر بخواهیم این عزم ملی به درستی مورد استفاده قرار گیرد و ظفر تحقق یابد، می بایست این حماسه و حرکت عظیم ملت را مدیریت مبتنی بر حزم با روحیه جهادی کرد؛ زیرا اگر این دو عنصر وجود نداشته باشد، و مثلا حزم نباشد و توان ملی به درستی و در جهت مطلوب به کار نرود و یا سیل بنیان کن اراده ملت اگر با مدیریت جهادی مهار و مدیریت نشود، این توان به هرز رفته و حتی به عنوان یک عامل مخرب خواهد شد.

سخن درباره عزم ملی و علل و عوامل تحقق بخش آن بسیار است ولی بیرون از حوصله مقال. از این رو به همین مقدار بسنده می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا