اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

دلداری و تسلیت به مصیبت زده

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

انسان در طول زندگی اش بارها و بارها با انواع و اقسام مصیبت ها و بلایا مواجه می شود. از آموزه های قرآنی درباره مصیبت، بیان آیه استرجاع با «انا لله و انان الیه راجعون» و دعای برای « صبر جمیل و اجز جزیل»، «عظم الله اجورکم» و در فارسی خدا صبرت دهد!، خدا اجرت دهد و مانند آن است. این ها روش هایی برای همدردی و دلداری و تعزیت وتسلیت به مصیبت زده است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا آداب و آثار آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مصیبت آزمون الهی

زندگی دنیوی به گونه ای سامان یافته که از دست دادن و گرفتار آمدن به انواع و اقسام بلایا و مشکلات، امری طبیعی وعادی است. این امور بر اساس آموزه های قرآنی به حوزه سنت های الهی در آزمون و امتحان و مانند آن باز می گردد.(عنکبوت، آیه 2؛ فجر، آیات 15 و 16 و آیات دیگر) خداوند در بیان فلسفه و هدف آن ها به اموری چون اتمام حجت و یادآوری(توبه، آیه 126) افزایش ظرفیت انسان و افزایش صبر و آستانه تحمل، اظهار و بروز استعدادها، تنبیه و مجازات غافلان، علم ودانش نسبت به ادعاهای مدعیان، بخشیدن مقامات و اعطای آن(بقره، آیات 124 و 155؛ نساء، آیه 6؛ حجرات، آیه 14؛ و ایات دیگر) و امور دیگر مانند آن ها اشاره می کند.(احزاب، آیه 11)

این امتحان و آزمون ها و فتنه ها هر ساله حتی برای منافقان یکی دو بار انجام می گیرد تا حجت بر آنان تمام شود.(توبه، آیه 126) چنان که این آزمون شامل مجموعه ای متنوع و متعدد از ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات و مانند آن می شود.(بقره، آیه 155)

بنابراین نمی توان از زندگی دنیوی سخن گفت و از مصیبت سخن به میان نیاورد؛ چرا که لازمه زندگی دنیوی رنج و مصیبت و سختی است؛ بلکه از آیات قرآنی از جمله آیه نخست سوره عصر بر می آید که انسان ها هماره در طول زندگی دنیوی خود گرفتار خسران و زیان از سرمایه وجودی هستند؛ پس انتظار بیهوده ای است که بگوییم که مصیبت و غم آخر کسی بیاید مگر آن که خودش جان به جان آفرین تسلیم کند و زندگی دنیوی اش خاتمه یابد.

تعزیت و تسلیت به مصیبت زده

تعزیت و تسلیت دادن مصیبت زده از سنت های الهی و سیره های نیک پیشوایان است. از آموزه های قرآنی و گزارش های آن بر می آید که خداوند خود در بسیاری از موارد به تسلی افراد مصیبت زده اقدام کرده و آنان را از طریق وحی بر زبان فرشتگان و پیامبران و مانند آن ها با واژه هایی چون «لاتحزن»، «لاتخف»، «فلاتبتئس» و مانند آنها تسلی داده است.

هدف و فلسفه دلداری، تسلاّ دادن و غمگسارى كردن با مصيبت زده و یا تسكين بخشيدن پريشان خاطرى است. در عربی واژه تعزیت برای این منظور به کار می رود. تعزیت از ریشه عَزِیَ (عَزاء) به معنای تسلی دادن، آرامش یافتن، و یا خود را تسلی دادن است. این واژه وقتی در باب تفعیل به کار می رود؛ یعنی عَزَّی ، به معنای دلداری دادن، تسلیت گفتن به کسی به سبب درگذشت کسی یا فقدان چیزی، یا همدردی کردن و ابراز همدردی کردن با کسی چون بازماندگان مرده است.

البته واژه عَزاء به معنای سنگینی، وقار، متانت، تسلی، آرامش، تسلیت، غمگساری، دلداری و مانند آن به کار رفته است که البته ریشه همه آن ها به همان آرامش بخشی باز می گردد که موجبات سنگینی و وقار، آرامش و آسودگی و متانت و مانند آن می شود.

البته در روایات و دیگر منابع تاریخی واژگانی چون ماتم، نوحه و تسلی، رثا و مرثیه و مانند آن به کار رفته که در ارتباط با تعزیه و تسلیت و عزاداری است.

اهداف دلداری و تسلیت گفتن

از واژه شناسی و مفهوم شناسی به آسانی روشن می شود که هدف از برگزاری مراسم شکلی و غیر شکلی عزاداری، دست یابی مصیبت زده به آرامشی است که به سبب مصیبت از میان رفته است. عواطف انسانی متاثر از مصیبت ها، حالت طبیعی خود را از دست می دهد و واکنش های را از خود ظاهر می کند که نتیجه آن اضطراب، هیجانات های شدید عصبی و رفتاری، افسردگی، گوشه گیری، احساس یاس و نومیدی و مانند آن است.

وقتی به آثاری که خداوند در آیات قرآنی برای تسلیت و دلداری بیان شده نگاه می شود، می توان نقش تسلیت و دلداری به مصیبت زده را بهتر درک و در انجام این عمل صالح و خیرخواهانه اهتمام بیش تری به عمل آورد.

خداوند در آیات قرآنی دو اثر مهم را برای دلداری بیان می کند که شامل برطرف شدن حزن و رفع و یا دفع ترس و خوف است. این دو مساله ارتباط جدی با حوزه خوشبختی و سعادت بشر دارد؛ چرا که آن چه خوشبختی و سعادت آدمی را به بدبختی و شقاوت تبدیل می کند، حزن و خوف است. این که نسبت به از دست داده ها اندوهگین شده و نسبت به آینده و از دست دادن ها هراسان و ترسان بود.

انسان دوست داد که هماره نعمت هایی که در اختیار دارد از دست ندهد و اگر آن را از دست دهد، نسبت به آن اندوهگین و محزون می شود و اگر نگران از دست دادن آن باشد هماره ترسان و خوفناک خواهد بود. اندوه گذشته و ترس آینده ، لذت نعمت حال را از میان می برد و شیرینی آن را می گیرد. اگر کسی بداند چند دقیقه دیگر نعمتی که در اختیار دارد از دست می رود یا خودش از دست خواهد رفت، چه لذتی می تواند از نعمت ببرد؟

نقش تسلی و دلداری این است که حزن را می زداید و خوف را بر می دارد. خداوند در آیات 7 و 10 سوره قصص بیان می کند که چگونه دلدارى، موجب برطرف شدن حزن و اندوه است. وقتی مادر موسی(ع) ناچار می شود به الهام و وحی الهی کودک را در سبدی گذارد و به نیل خروشان افکند، به سبب از دست دادن کودک اندوهگین و به جهت آینده و مرگش ترسان بود. اما خداوند او را دلداری و تسلی می دهد و این گونه است که حزن و خوف از دل مادر موسی(ع) بیرون می رود و جای آن را آرامش فرا می گیرد. پس نتیجه تسلی دادن رسیدن به آرامشی است که از مهم ترین عناصر و مولفه های خوشبختی و سعادت است.

هم چنین از آیات قرآنی به دست می آید که تسلی دادن و دلداری به مصیبت زده ، نگرانی هایش را نسبت به آینده برطرف کرده و از میان می برد. این گونه است که آرامش در حالت کنونی به سراغش می آید و رفتارهایش را از رفتارهای هیجانی و غیر معقول و منطقی به یک رفتار منطقی و عقلانی تبدیل می کند. این بازگشت آرامش به مصیبت زده شرایط کنونی و آینده اش را نیز بهبود می بخشد؛ زیرا در شرایط بحران ممکن است رفتارهایی هیجانی از خود بروز دهد که نه تنها به خود بلکه به دیگران اسیب جدی وارد می سازد؛ چنان که اگر تسلی خداوند و دلداری اش نبود مادر موسی(ع) ممکن بود مساله را افشا می کرد و زمینه آسیب جدی به کودک را فراهم می آورد.(همان)

ترس حضرت ابراهیم(ع) نسبت به فرشتگانی که بر سر سفره اش می نشینند ولی دست به غذا نمی برند، یک ترس طبیعی بود و اگر دلداری فرشتگان نبود می توانست رفتارهای ناخوشایندی را موجب شود. اما با دلداری و تسلی فرشتگان، مصیبت احتمالی برطرف شد و خطر آسیب دیدن از سوی فرشتگان برطرف شد؛ چرا که اگر مهمان غذا میزبان را نخورد احتمال این که نشانه دشمنی باشد دور از ذهن نیست.(هود، آیات 69 تا 74؛ حجر، آیات 51 تا 53)

همین چنین دلداری حضرت اسماعیل (ع) به پدر موجب می شود که حضرت ابراهیم(ع) دیگر ترسان از مخالفت فرزند نباشد و دیگر احساس نگرانى از سوی او نداشته باشد. این امر موجب شد تا فشار کم تری به حضرت ابراهیم(ع) وارد شود؛ زیرا انجام عمل ذبح فرزند خود عملی بس بزرگ و سنگین بود و در این میان مخالفت فرزند می توانست این امر را سنگین تر نماید و مشکلاتی را برای ماموریت پدید آورد؛ اما دلداری و تسلابخشی فرزند موجب شد تا پدر از نگرانی نسبت به مخالفت فرزند رها شود و امر کمی سبک تر گردد.(صافات، آیه 102)

خداوند هم چنین پیامبرانش را تسلی می بخشید و آنان را دلداری می داد تا بتوانند در ماموریت خویش موفق شوند و دل نگران مشکلات و مصیبت هایی نباشند که از سوی کافران پدید می آمد.

از دلداری خدا تا دلداری خلق

چنان که گذشت دلداری و تسلیت گفتن از روش های الهی و سنت های خداوندی است. خداوند در آیات 13 و 14 سوره ابراهیم (ع) از دلدارى خود به انبيا و پیامبران با وعده هلاكت ستمگران، در پى تهديد آنان از سوى كافران سخن به میان می آورد. این حرکت و سنت الهی نشان می دهد که دلداری نقش مثبت و سازنده ای در زندگی بشر به ویژه در زمان هایی که گرفتار مصیبت و مشکلات هستند به جا می گذارد.

در پى مكر كافران ضد حضرت عیسی(ع) خداوند به آن حضرت(ع) دلدارى می دهد که نگران و ترسان از آینده نباشد؛ چرا که در نهایت حرکت پیامبران با برترى موحدان بر كافران رقم خواهد خورد.(آل عمران، آیات 52 تا 55)

هم چنین وقتی حضرت صالح(ع) با تهديد تكذيبگران مواجه می شود با بیان عذاب استيصال آنان، حضرت را دلداری و تسلی می بخشد.(قمر، آیات 23 تا 27)

وعده نزديك بودن يارى خداوند، موجب دلدارى به مجاهدان، هنگام مواجهه با مشكلات و مصائب جنگ بود که در آیات 214 سوره بقره و 139 و 140 سوره آل عمران به آن اشاره و توجه می دهد.

خداوند هم چنین بارها به پيامبر(صلى الله عليه وآله)، در برابر مكرهاى كافران دلدارى که نگران و ترسان نباشد؛ چرا که خداوند مکر ایشان را علیه خودشان باز می گرداند و با همه مکر کافران هیچ مصیبتی از سوی آنان وارد نخواهد شد.(انفال، آیه 30؛ رعد، آیات 40 و 42؛ نحل، آیه 127 و آیات دیگر)

بر اساس همین سنت الهی فرشتگان به دلداری پیامبران و پیامبران به دلداری امت و مومنان می پرداختند. خداوند در آیات قرآنی از این دلداری ها و تسلیت بخشی گزارش هایی را بیان کرده است.(یوسف، ایه 69؛ نمل، آیه 7؛ بقره، آیه 154؛ ص، آیات 21 و 22؛ هود، آیات 77 تا 81 و آیات بسیار دیگر)

شیوه ها و روش های دلداری

در دلداری روش هایی چندی به کار می رود که شامل گفتار و رفتار است. البته در بهره گیری از روش ها و شیوه ها می بایست حالات روحی افراد و نوع مصیبت در نظر گرفته شود. در این جا به برخی از روش ها و شیوه ها اشاره می شود.

  1. عذاب و کیفر: یکی از راه های تسلی دادن افراد آن است که به مصیبت زده اطمینان داده شود که شخص مجرم و گناهکار تنبیه و عذاب خواهد شد و به کیفر اعمال زشت و گفتار بد خود خواهد رسید. به عنوان نمونه اگر قتلی صورت گرفته پی گیری مجرم و قصاص و کیفر او می تواند موجبات تسلی شخص مصیبت زده را فراهم آورد. خداوند به سبب فشارهایی که از سوی کافران بر پیامبران وارد می شد، آنان را به کیفری سخت و عذاب استیصال دشمنان و کافران تسلی و دلداری می دهد.(مائده ، آیه 41)
  2. بیان تاریخ و سنت ها: از دیگر روش هایی تسلی بخشید بیان تاریخ و سنت های تاریخی است. این که مصیبت یک امر طبیعی است و در سنت های الهی این مطلب ثابت است. واکنش ها و رفتارهای پیشینیان می تواند در تسلی بخشی بسیار موثر باشد. خداوند با گزارش از وقایع تاریخی بر آن بود تا به پیامبر(ص) دلداری و تسلی بخشد. توجّه به سابقه دار بودن امتناع كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتابهاى آسمانى، روشی برای دلدارى پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود که خداوند اتخاذ کرده است.(بینه، آیات 1 و 4)
  3. بیان عدم تاثیر کلان مصیبت: از دیگر روش های دلداری و تسلی بخشی آن است که نقش مصیبت در زندگی شخصی فرو کاسته شود و به طوری وانمود شود که نباید مصیبت زده خود را ناکام و شکست خورده ببیند. خداوند با بيان تأثير نداشتن كفر كافران و محروم بودن آنان از هر بهره اى در آخرت بر آن است تا مصیبت کفر آنان را کاهش دهد و پیامبر(ص) را این گونه دلداری دهد.(آل عمران، آیه 176)
  4. ابراز حمایت: از دیگر روش های دلداری آن است که شخص را از حمایت خود مطمئن کنید و این که در زندگی تنها نخواهد بود و هماره از حمایت مادی و معنوی برخوردار خواهد شد. این روش را خداوند نسبت به پیامبران از جمله پیامبر(ص) به کار گرفته است.(ضحی، آیات 1 تا 8)
  5. دعوت به صبر و شکیبایی: هم چنین دعوت مصیب زده به صبر و شکیبایی و بیان آثار و برکات آن می تواند موجب دلداری و تسلای خاطرش شود.(غافر، آیه 77؛ دخان، آیات 58 و 59)
  6. بیان پاداش و اجر عظیم: این که شخص بداند در مصیبت چه پاداش های عظیم و اجر بزرگی در دنیا و آخرت است و این که صبر مصیبت تا چه اندازه موجب افزایش وضعیت شخصی او می شود می تواند موجبات دلداری و تسلای خاطرش شود.(کوثر، آیات 1 تا 3 و آیات دیگر)
  7. بیان وضعیت اکثریت: از دیگر روش های دلداری آن است که وضعیت اکثریت بیان شود؛ زیرا وقتی بلا و مصیبت عام باشد تحمل آن برای شخص آسان تر خواهد بود. این اکثریت می تواند کسانی از باشند که مصیبت زده شده اند یا این که مصیبتی از آنان برطرف شده و یا این که رفتار عمومی برخی این گونه است که انسان را گرفتار مصیبت می کنند و باید متوقع نباشد که او هماره در شادی و خوشی و سرور باشد.(صافات، آیات 69 تا 73 و آیات دیگر)
  8. احتفاف سرور و آسانی: یکی از راه های دلداری مصیبت زده آن است که سنت الهی به او گوشزد شود که خداوند هر مصیبتی را با دو سرور و اسانی پوشانده است؛ یعنی قبل و بعد از سختی و عسر و مصبیتی دو آسانی است.(شرح، آیات 5 و 6)
  9. بیان نعمت های بی شمار دیگر: از دیگر روش های دلداری مصیبت زده آن است که او را نسبت به نعمت های بی شمار دیگری که در اختیار است هوشیار و متنبه کنیم. این گونه است که فشار مصیبت کاسته می شود و شخص به آرامش یا آرامش نسبی می رسد. این روشی است که خداوند نسبت به پیامبر(ص) داشته است و مصیبت قطع وحی را با گوشزد کردن نعمت های دیگر تسلی بخشیده است.(ضحی، آیات 1 تا 11)
  10. امیدواری و بیان عاقبت نیک : از دیگر روش های تسلی بخشی آن است که عاقبت نیک و خوش گوشزد شود و مصیبت زده را به آینده امیدوار کرد.(یونس، آیه 73؛ انبیاء، آیات 5 تا 9؛ صافات، آیات 170 تا 173)
  11. آگاهی بخشی به علم و حکمت الهی: از دیگر راه های دلداری آن است که شخص مصیبت زده را به علم و حکمت الهی آگاه سازیم. این گونه شخص متوجه و متنبه خواهد شد که هیچ مصیبتی به علت و حکمت نیست و بی گمان در آن حکمتی است که ما از آن آگاه نیستم؛ چرا ما از اموری خوشمان می آید که ممکن است برای ما تنها شر باشد در حالی که آن چه شر می دانیم چیزی جز خیر نباشد.(بقره، آیه 216؛ یونس، آیه 65؛ یس، ایه 76؛ فصلت، آیه 45؛ ق،آیه 39 وآیات دیگر)

آثار تسلّى دادن به سوگوار

در آیات و روایات بر تسلی دادن به عنوان سنت الهی و پیامبران تاکید و توجه داده شده است. تسلی دادن همان طوری که برای مصیبت زده آثار و برکاتی دارد، هم چنین برای تسلی دهنده آثاری دارد که می توان از اجر و مزد الهی به عنوان نمونه سخن گفت. پیامبر(ص) می فرماید : مَن عَزّى‏ مُصاباً كانَ لَهُ‏مِثلُ أجرِهِ ؛ پيامبر خدا صلى الله عليه وآله : هر كه فرد سوگوارى را تسلّى دهد ، (اجرى) همانند اجر او دارد . (منتخب ميزان الحكمه وميزان الحكمه ج6ص308)

کسی که تسلی بخش مصیبت زده ای باشد خداوند لباس و جامه کرامت بر تن او می پوشد. آن حضرت(ص) در این باره می فرماید: مَن عَزّى‏ اخاه المؤمن مِن مُصيبَةٍ كَساهُ اللهُ عَزَّوجَلَّ مِن حُلَلِ الكَرامَة يَومَ القِيامَة؛ هر كه برادر مؤمنش را براي مصيبتي تسلّى دهد ، خداي عزوجل روزقيامت از حله هاي كرامت به اومي پوشاند . (منتخب ميزان الحكمه وميزان الحكمه ج6ص308)

از دیگر ثواب های که برای دلداری دادن گفته شده، بهره مندی از سایه الهی در قیامت است. امام على عليه السلام می فرماید: مَن عَزَّى الثَّكلى‏ أظَلَّهُ اللَّهُ في ظِلِّ عَرشِهِ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ؛ هر كه مادر فرزند مرده‌‏اى را تسلّى دهد ، خداوند در آن روزى كه هيچ سايه‌‏اى جز سايه عرش او نيست ، وى را در سايه عرش خود جاى دهد .(منتخب ميزان الحكمه وميزان الحكمه ج6ص308)

نقش دلداری در مصیبت زده آن چنان بسیاری است که حتی دیدار شخص می تواند مصیبت زده را دلداری دهد. امام صادق عليه السلام در این باره می فرماید: كَفاكَ مِنَ التَّعزِيَةِ بأن يَراكَ صاحِبُ المُصيبَةِ ؛ براى تسلّى‏دادن، همين اندازه كافى است كه صاحب مصيبت تو را ببيند.. (منتخب ميزان الحكمه وميزان الحكمه ج6ص308)

چگونه تسلیت بگوییم؟

برای تسلی و دلداری مصیبت زده می توان گفتار و رفتاری را در پیش گرفت که او را تسلی دهد.

امیرمومنان (ع) نقل می کند که : كانَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله إذا عَزّى‏ قالَ : آجَرَكُمُ اللَّهُ ورَحِمَكُم ، وإذا هَنَّأ قالَ : بارَكَ اللَّهُ لَكُم وبارَكَ عَلَيكُم ؛ رسول خدا صلى الله عليه وآله هرگاه تسلّى مى‏داد ، مى‏فرمود : خداوند اجرتان دهد و شما رامشمول رحمت خويش گرداند . و هر گاه تبريك مى‏گفت ، مى‏فرمود : خداوند به شما بركت دهد و بر شما مبارك گرداند .. (منتخب ميزان الحكمه وميزان الحكمه ج6ص308)

البته تهنیت به مصیبت زده در شرایطی بهتر از تعزیت گفتن است. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: تَهنِئَةُ المُصابِ أولى‏ مِن تَعزِيَتِه !؛ تبريك گفتن به سوگوار سزاوارتر از تسليت گفتن است!

امام رضا عليه السلام – در تسليت به حسن بن‌‏سهل – می فرماید: في تَعزِيَتِهِ لِلحَسَنِ بنِ سَهلٍ – : التَّهنِئَةُ بِآجِلِ الثَّوابِ أولى‏ مِن التَّعزِيَةِ عَلى‏ عاجِلِ المُصيبَةِ ؛ تبريك گفتن براى ثواب آخرت ، سزاوارتر از تسليت گفتن براى سوگوارى دنياست.. (منتخب ميزان الحكمه وميزان الحكمه ج6ص308)

منتخب ميزان الحكمه نیز آمده است که پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرماید: من عزی مصاباً کان له مثل اجره من غیر ان ینقص من اجر المصاب شیی؛ کسی که مصیبت زده ای را تعزیه گوید از برای اوست بماند اجر مصیبت زده بدون اینکه از اجر مصیبت زده چیزی کم شود.

امیرالمؤمنین می فرماید: من عزی الثکلی اظله الله فی ظل عرشه یوم لاظل الا ظله؛ کسی که فرزند مرده ای را تعزیه گوید خداوند او را در سایه عرش خود سایه افکند در روزی که سایه ای جز سایه او نباشد.

امام صادق (علیه السلام) مردی فرزند مرده را تعزیه فرمود: انه عزی رجلا بابن له: الله خیر لابنک منک و ثواب الله خیر لک منه فلما بلغه جزعه علیه عادالیه فقال له: قدمات رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) فمالک به اسوهٔ فقال له انه کان مراهقاً، قال ان امامه ثلث خصال شهادهٔ ان لا اله الا الله و رحمهٔ الله وشفاعهٔ رسول الله فلن یفوته واحدهٔ منهن انشاءالله؛ خداوند بهتر است از تو برای فرزندت و ثواب خدا بهتر است از تو برای فرزندت و ثواب خدا بهتر است از او برای تو، و چون بیتابی آن مرد به آن حضرت رسید، دو مرتبه نزدش رفت و فرمود: رسول خدا نیز از دنیا رفت پس تأسی تو به پیامبر چیست؟ عرض کرد: فرزند من کودکی نابالغ بود فرمود: پیشروش سه چیز است گواهی به وحدانیت خدا و رحمت خدا و شفاعت پیامبر اگر خدا بخواهد هیچ یک از این ها او را فوت نشود.

در مجالس است از عبدالله بن جعفر مرویست که گفت من یاد دارم که چون خبر فوت پدرم جعفر به مدینه رسید حضرت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) به خانهٔ ما آمدند و تعزیت پدرم رسانید و دست مبارک بر سر من و سر برادر من فرود آورد و بوسه بر روی ما زد و اشک از چشمش روا نشد به حیثیتی که بر محاسن مبارکش متقاطر می شد و دست مبارک بر سر من و سر برادر من فرود آورد و می فرمود: که جعفر به بهترین ثوابی رسید اکنون خلیفهٔ وی تو باش در ذریهٔ وی به بهترین خلافتی و بعد از سه روز باز به خانهٔ ما آمد و همه ما را نوازش داد و دلداری نمود و از لباس تعزیه بیرون آورده در حق ما دعا کرد و به مادر ما اسماء بنت عمیس فرمود که غم مخور من ولی ایشانم در دنیا و آخرت (4 منتهی، ج1، ص 237)

جواب تسلیت

علامهٔ مجلسی در جلاءالعیون فرموده که شیخ طوسی بسند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده که دختری از حضرت امام حسن (علیه السلام) وفات کرد گروهی از اصحاب آن حضرت برای او تعزیت نوشتند، پس حضرت در جواب ایشان نوشت: اما بعد نامهٔ شما به من رسید که مرا تسلی داده بودید در مرگ فلان دختر من، اجر مصیبت او را از خدا می طلبم و تسلیم گشته ام قضای الهی را و صابرم بربلای او، بدرستی که بدرد آورده است مرا مصایب زمان و آزرده است نوایب دوران و مفارقت دوستانی که الفت با ایشان داشتم و برادرانی که ایشا ن را دوست خود می انشگاتم و از دیدنشان شاد می شدم و دیده های ایشان بما روشن بود، پس مصایب ایام ایشان را به ناگاه فرو گرفت و مرگ ایشان را ربود و به لشگرهای مردگان بردند پس ایشان با یکدیگر مجاورند بی آنکه آشنایی در میان ایشان باشد و بی آنکه یکدیگر را ملاقات نمایند و بی آنکه از یکدیگر بهره مند گردند و به زیارت یکدیگر روند با آنکه خانه های ایشان بسیار به یکدیگر نزدیک است خانه های ابدان ایشان از صاحبانش خالی گردیده و دوستان و یاران از ایشان دوری کرده اند و ندیدیم مثل خانهٔ ایشان خانه ای و مثل قرارگاه ایشان کاشانه ای در خانه های وحشت انگیز ساکن گردیده اند و از خانه های مألوف خود دوری گزیده اند، دوستان از ایشان بی دشمنی مفارقت کرده اند و ایشان را برای پوسیدن و کهنه شدن در گودال ها افکنده اند، این دختر من کنیزی بود مملوک و رفت به راهی مسلوک که پیشینیان به آن راه رفته اند و آیندگان به آن راه خواهند رفت والسلام (منتهی الامال، ج1، ص 148)

از آداب حضور در مجلس عزا سکون در این مجالس است.امام علی(ع) می فرماید: اذا أتتک المحن فاقعد لها، فان قیامک فیها زیاده لها ؛ چون محنت ها بر تو فرود آید، در برابر آنها بنشین که برخاستن تو در برابر آنها به افزایش آن می انجامد. (غررالحکم و درر الحکم ، ح .4144)

هم چنین از آداب آن است که بی تابی نکند؛ چرا که بی تابی و قرار از کف دادن و یا همان جزع و فزع، واکنش افراد ضعیف در برابر مصیبت است. جزع به معنای برهم خوردن تعادل روحی و روانی شخص مصیبت دیده است که به دو گونه کارهای اضافی و یا کم کاری، بروز می یابد. چنین شخصی یا به کارهایی رو می آورد که پیش تر نمی کرد و این فعالیت ها بیشتر به شکل گریه و لابه و اظهار بی تابی و فریاد و هیاهو ظاهر می شود و یا از کارهای لازم زندگی و روزمره خود دست می کشد و دست بر دست می نهد و درحالت بهت فرو می رود و به مانند انسان های برق گرفته، از فعالیت و کار همیشگی خود باز می ماند. روایات متعددی این حالت را منع کرده و بر زدودن و پیشگیری از آن تاکید دارد. امام علی(ع) جزع و فزع و بی تابی را نه تنها موجب تخلیه هیجان شخص مصیبت دیده نمی داند، بلکه آن را افزایش دهنده مصیبت و موجب بزرگ نمایی آن نزد فرد آسیب دیده می داند؛(غررالحکم و دررالکلم، ح2043، 7936و .653) چرا که این شخص با گوشه گیری و کناره گیری از فعالیت های روزانه و به جای دل مشغولی به کار و تلاش، به یادآوری مکرر مصیبت می پردازد و همواره بدان می اندیشد. این معنای واقعی مصیبت است؛ زیرا خود مصیبت کمتر از به یادآوردن آن زیان می رساند و این همان فرموده مولای موحدان است: الجزع عند البلاء تمام المحنه ؛ بی تابی کردن به هنگام مصیبت رنج کامل است. (همان)

شیوه دیگری که در روزهای نخستین ورود مصیبت کارگشاست، سکوت و خاموشی است. شکوه کردن و سفره دل دردمند خود را پیش هر کس بازنمودن، تنها نتیجه اش خوار شدن و سبک کردن خود است و کمکی به تخفیف دردناشی از مصیبت نمی کند. به عبارت دیگر، برون ریزی به هنگام مصیبت توصیه نشده، بلکه سکوت و خاموشی، راه جلوگیری از فرسودگی اعصاب و روان در رویارویی با مصیبت است. سکوت، به احتمال فراوان، فرصت خلاقیت و کشف راه حل و جبران صدمه های ناشی از حوادث زندگی را به ذهن می بخشد و به انسان فرصت می دهد تا به چرایی و یا بزرگی و کوچکی مصیبت بیندیشد و شیوه های رویارویی با آن را بیابد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا