اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

فرقان در روز فتنه

بسم الله الرحمن الرحیم

این که انسان بتواند در روز فتنه حق را بشناسد و در تاریکی و وضعیت خاکستری، بصیرت داشته باشد و راه خود را جدا کند، نیازمند فرقان و جدا کننده ای است که باید در درون شخص باشد؛ زیرا فرقان بیرونی در وضعیت خاکستری نمی تواند آن چنان که باید و شاید عمل کند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا فرقان و جدا کننده حق و باطل و خیر و شر را در روز فتنه از منظر قرآن و عوامل ایجادی آن را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فتنه ها بستر رویش و ریزش

فتنه ها در زندگی بشر بارها اتفاق می افتد، هر چند که برخی از آن ها بسیار سرنوشت ساز است؛ چرا که تغییرات مهم و اساسی را در زندگی شخصی فرد ایجاد می کند یا تحول و تغییر بنیادین در جامعه و حرکت آن پدید می آورد. فتنه ها می توانند مانند یا ابزار پرش عمل کنند و شخص و جامعه را به اوج و فراز برند یا آن که مانع جدی چون فنر عمل کرده و موجب فرود و سقوط فرد و جامعه شوند.

در آموزه های قرآنی از سنت امتحان و ابتلا سخن به میان آمده است. فتنه یکی از مهم ترین آن هاست؛ زیرا هم چون کوره ای است که سنگ های معدنی انسانیت در آن ریخته می شود تا سره از ناسره جدا و خاک از زر و سیم و مس و آهن جدا شود. بر اساس آموزه های اسلامی انسان ها در فتنه هاست که گوهر خود را نشان می دهند. از این روست که خداوند هماره انسان ها را می آزماید و گرفتار فتنه می کند تا این جدا سازی انجام گیرد و ظرفیت و لیاقت هر کسی دانسته شود.(عنکبوت، آیات 2 و 3)

فتنه همانند آتشی است که در سرزمین جان آدم ها می افتد. وقتی آتش در یک سرزمین می افتد، بسیاری از گیاهان می سوزند ولی در همان حال گیاهان تازه جوانه زده و می رویند و فرصت نفس کشیدن پیدا می کنند. پیش از فتنه و آتشی که در یک سرزمین بیافتد، درختان و گیاهان قوی اجازه نفس کشیدن به گیاهان جدید نمی دهند و جلوی رویش و رشد آنها را می گیرند، اما وقتی آتش افتاد، شرایط دگرگون می شود و بسیاری از گیاهان قوی چون خواص که از درون پوسیده و پوکیده اند، به سرعت در کام آتش فتنه می روند و نابود می شوند و شرایط برای رویش گیاهان جدید و قوی واقعی فراهم می آید و سرزمینی نو با گیاهان و درختان جدید پدید می آید که فرصت جدیدی برای نفس کشیدن فراهم می آید.

فتنه ای که در دوران امام باقر (ع) و امام صادق(ع) در جامعه اسلامی با حاکمیت امویان افتاد، شرایط اجتماعی جامعه را چنان دگرگون کرد که مکتب اهل بیت(ع) فضای بازی را برای تنفس و روییدن پیدا کرد و همه بشریت از آن زمان تا آخر زمان از برکات آن آتش فتنه و جنگ میان امویان و عباسیان سود برده و می برند.

عوامل فتنه و آثار آن

فتنه در اصل به معناى قرار دادن طلا در آتش براى به دست آوردن خالصى آن است و در قرآن به معانى مختلفى همچون امتحان، عذاب، سوختن با آتش، بليّه، سختى، اضلال،( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 623 و 624 ، «فتن»؛ التفسير الكبير، فخر رازی، ج 4، ص 406) شرك، بازداشتن از دين،( مجمع البيان، ج 1 – 2، ص 511 و 513) آشوب و اخلال در امور(تفسير التحريروالتنوير، ج 4، جزء 6 ، ص 276)استعمال شده است.

اين در حالى است كه برخى معتقدند، اصل در مادّه «فتن» چيزى است كه موجب اختلال و هرج و مرج همراه با اضطراب مى شود و اموال، اولاد و كفر در قرآن از مصاديق آن است.(التحقيق، حسن مصطفوی، ج 9، ص 23 – 25، «فتن»)

مراد و منظور از فتنه در این جا همین معنای اخیر است. عواملی که قران برای این نوع اختلال و هرج و مرج بیان می کند در دو حوزه فردی و اجتماعی قابل شناسایی است.

در حوزه فردی، عواملی چون انحراف قلب(آل عمران، آیه 7) ، پیروی از متشابهات (همان)، ظلم و ستم(انفال، آیه 25)، عصیان و تخلف از حکم خدا و رسول(انفال، آیات 24 و 25) و پذیرش قلبی ولایت طاغوت و کافران(انفال، آیه 73) مهم ترین علل و عواملی است که شخص را به سوی فتنه سوق می دهد؛ چرا که این امور قدرت تشخیص حق از باطل و قدرت تحلیل صحیح و راستین را از او سلب می کند و اجازه نمی دهد تا حقایق را چنان که هست بشناسد و به دنبال خیر و خوبی برود و بدان گرایش یابد.

قلب واژگون و منحرف، همانند آینه ای است که واژگون نمایش می دهد و جای سیاه و سفید را عوض می کند. این گونه است که سیاه را در جای سفید و سفید را در جای سیاه می بیند و بر همین اساس تحلیل کرده و داوری و توصیه می کند. گزاره های توصیفی او بر همین اساس توصیفاتی نادرست است و گزاره های توصیه ای برخاسته از آن نیز ناروا و نادرست خواهد بود.

در حوزه اجتماعی نیز عواملی چون پذیرش ولایت کافران و اطاعت بی چون و چرا از آنان(انفال، آیه 73) به جای پذیرش ولایت مومنان و پیامبران قرار می گیرد و به مخالفت با آنان می پردازد.(انفال، ایات 24 و 25) هر خبر واحد از هر فاسقی را می پذیرد(حجرات، آیه 6)، و به جاسوسی و خبر چینی می پردازد و اخلال و اختلال در جامعه را موجب می شود.(توبه، آیات 47 و 48)

پس به یک معنا، همه آن چه موجب به هم زدن تعادل فردی و اجتماعی است، این شخص در پی آن می رود و خود را برای غرق شدن در فتنه ای که خرمن عدالت و تعادل را می سوزاند آماده می کند. پس می توان گفت که فروپاشی روحی و روانی شخص فتنه جو خود مهم ترین و اساسی ترین آثار پیروی از فتنه است. گرفتار شدن در آشوب های اجتماعی و فقدان امنیت و عدالت در جامعه نیز برآیند اجتماعی چنین حرکت هایی است.

از این روست که فتنه را بدتر از قتل و کشتار دانسته اند(بقره، ایات 191 تا 193)؛ زیرا موجبات فروپاشی تعادلی شخص و جوامع می شود و فرصت تفکر و رفتار اعتدالی را فرد و جامعه سلب می کند. دامن فتنه فروپاشی امنیت عمومی و تشکیک در مسیر درست جامعه و تردید افکنی در مشروعیت اجتماعی و سیاسی رهبری و حاکمیت سیاسی است.

وقتی جامعه از گرفتار فتنه شود، مهم ترین و اصلی ترین آثار آن، تشکیک در فلسفه وجودی جامعه و اهداف، روش، محتوا، عمل و سلامت آن، از تردید افکنی در صحت رفتار مردم و رهبری است. این گونه است که هم مردم نسبت به درستی روش ها و اهداف جامعه به شک می افتند و از جهت نظری در راستی و درستی فلسفه وجودی جامعه خویش در اما و اگر فرو می روند و هم در موقعیت عمل دچار تردید می شوند و هیچ کاری را با اعتماد و عزم انجام نمی دهند. هر گاه گامی به سوی پیش بردارند گامی به عقب بر می دارند که همان مفهوم تردید است.

نسبت بصیرت درونی با تقوا و فرقان

با توجه به وجود امواج متعدد و ظلماتی که از همه سو افراد جامعه را در دوران فتنه فرا می گیرد، تنها کسانی می توانند از فتنه عبور کنند که در کشتی استواری سوار باشند که هیچ چیزی آن را در هم نشکند و در جهت حرکت آن تشکیک نیاندازد و ماندن بر روی آب، خللی وارد نکند و عزم کشتی را برای بقا و حرکت در جهت مشخص هدف در هم نشکند.

وقتی امواج سهمگین فتنه می آید، همانند آن است که خداوند در آیه 40 سوره نور ترسیم کرده است: أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ؛ يا مانند تاريكيهايى است در دريايى ژرف و بسيار موج كه پيوسته موجى آن را بپوشاند و بالاى آن موجى ديگر است و بر فراز آن ابرى تيره و تاريكيهايى است روى يكديگر- تاريكى شب و تاريكى دريا و تاريكى ابر-، گاهى كه دست خويش بيرون آرد نتواند كه ببيندش و هر كه را خداى نورى نداده او را هيچ نورى نيست.

در چنین ظلماتی که فتنه انسان را در بر می گیرد، دیگر نور و نیروی بیرونی فایده ای ندارد، بلکه انسان باید از یک نور و نیروی درونی برخوردار باشد که از درون جهت یابی او را هم چنان تصحیح و اصلاح نماید و توان و نیروی را برای حرکت به او بدهد تا بتواند با جزم و عزم به راه خویش برود.

این جاست که نیروی فرقان درونی تنها می تواند مدد کار انسان در روز فتنه باشد. فرقان از واژه «فَرْق» است، اما از آن جایی که گفته اند، زیاده المبانی تدل علی زیاده المعانی؛ فرقان از نظر معنا رساتر از فرق است؛ پس آن چه را که فرقان می گویند باید از نظر جداسازی قوی تر باشد. این که قرآن را فرقان گفته اند(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 633 – 634 ، «فرق»؛  لسان العرب، ابن منظور، ج 10، ص 245، «فرق»)، زیرا از نظر جد كردن حق از باطل بسیار قوی و روشن تر از هر کتاب و چیزی دیگر است.(بقره، آیه 185و روایات تفسیری)

مهم ترین چیزی که شخص می تواند آن را فرقان واقعی خود قرار دهد، بصیرتی است که در درون آن نشات می گیرد. بر اساس آیات قرآنی از جمله آیه 29 سوره انفال، بصیرت زمانی شکل می گیرد که انسان دارای تقوا باشد.

انسانی که دارای تقوا باشد از علم نوری و شهودی بهره مند خواهد شد.(بقره، آیه 282) این علم نوری که در درون شخص به تعلیم الهی تحقق می یابد(همان) موجب می شود تا شخص متقی از دانشی برخوردار باشد که هیچ شک و تردیدی در دو مقام نظر و عمل برای او پیش نمی آید. از این روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: مَا شَكَكْتُ فِی الْحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ ؛ از زمانی که حق به من ارایه و نشان داده شده در آن شک نکردم.(نهج البلاغه، حکمت 184)

علت این که در علم شهودی شک و شبهه راه نمی یابد ؛ این مساله است که علم شهودی همانند علم نفس به خودش و یا مانند علم شخص به درد خودش است. این که من هستم یا درد دارم چیزی نیست که با بتوان در حقانیت و درستی علم و دانش من از بیرون و علل و عواملی خارجی شک و شبهه ای انداخت و نظر و رای مرا در بودن و درد داشتن تغییر داد.

وقتی انسانی از علم شهودی برخوردار است، در حقیقت حقایق را همان طوری که هست می بیند. پس هر گونه تغییر ظاهری، تزیین گری و تدلیس و مانند آن نمی تواند موجب شود که تغییری را بپذیرد؛ زیرا حق هماره پیش او عیان و آشکار است و باطل با همه تزیین گری و همانند سازی و تشابه و تشبیه نمی تواند خود را به جای حق جا زند.

پس کسی که تقوا پیشه کند، به علم شهودی الهی مهجز می شود(بقره، آیه 282) و همین علم برخاسته  از تقوا جدا کننده و فرقان بسیار قوی است و به سادگی حق و باطل را از هم جدا می کند و به شخص بصیرتی می بخشد که از آن به بصیرت فرقانی و تقوایی به اعتبار مبدا و غایت یاد می شود. یعنی به اعتبار مبدا آن بصیرت تقوایی و به اعتبار غایت بصیرت فرقانی است و شخص می تواند به سادگی از آن بهره مند شود؛ زیرا این مساله در درون او اتفاق می افتد و تغییرات بیرونی و ظلمات فتنه ها هیچ تغییری را در وی ایجاد نمی کند. از این روست که شک در نظر و تردید در عمل او راه نمی یابد و همانند کسی است که در ظلمات با خود خورشیدی دارد که نه تنها درون او را روشن می کند ، بلکه می تواند محیط پیرامون را به طور کامل روشن کند.

نسبت قرآن با فرقان بیرونی

پس هر انسانی می بایست فرقان را در درون خود به دست آورد و از این آن در فتنه ها بهره مند شود، اما اگر نتوانست می بایست دست کم فرقانی را بشناسد که آن را معیار خود قرار دهد. از آموزه های قرآنی به دست می آید که کتب آسمانی در طول تاریخ بشریت نقش فرقان را بازی می کردند. به این معنا که هر کسی می خواست چراغ و معیاری برای سنجش حق و باطل داشته باشد و به آن مراجعه کند، همین کتب آسمانی بودند.(آل عمران، آیات 3 و 4؛ فرقان، آیه 1 و آیات دیگر)

اگر کسی خودش فرقان درونی و علم شهودی الهی برخاسته از تقوا ندارد، باید معیاری را انتخاب کند تا در هنگام فتنه ها به آن مراجعه کند. کتب آسمانی به ویژه قرآن چنین نقش معیاری را دارند.

نسبت امامان(ع) با فرقان بیرونی

البته بسیاری از مردم قدرت تشخیص کمی دارند و نیازمند معیارهای ناطق و ملموس و محسوس هستند. از این روست که در آموزه های قرآنی ، افرادی را به عنوان معیار و فرقان معرفی می کند تا به آنان به عنوان فرقان و معیار سنجش حق و باطل مراجعه شود. امامان معصوم(ع) این گونه هستند. از این روست که پیامبر(ص) و نفس ایشان و فرزندان معصوم پیامبر(ص) به عنوان فرقان معرفی می شوند و ولایت آنان به عنوان معیار قرار می گیرد.(احزاب، آیات 21 و 33؛ نساء، آیه 59؛ آل عمران، ایه 61 و آیات دیگر ولایت)

پیامبر(ص) که خود معیار اصلی برای فرقان در روزهای فتنه است، امیرمومنان علی(ع) را به عنوان نماد ولایت و امامت معصومان به عنوان فرقان پس از خویش معرفی می کند و می فرماید: علیٌّ مَع الحقّ و الحقّ مع علیٍّ و الحقّ یَدورُ حَیثُما دارَ عَلیٌّ ؛ علی با حق است، و حق با علی است، هر جا که علی می گردد حق هم با او می‎گردد. (بحارالانوار، ج 38، ص 27 – 40 بطور مشروح از شیعه و اهل سنت نقل کرده است / ابن ابی الحدید در شرح خود، ج 9، ص 88، ذیل خطبه 144 گوید: « ثبت عندی أنّ النّبی صلی الله علیه و آله قال انّه مع الحقّ و انّ الحقّ یدور معه حیثما دار»/ الغدیر، ج 3، ص 176)

پس علی (ع) محور حق و شاخص اصلی است و به عنوان فرقان و جدا کننده حق و باطل عمل می کند. از این روست که در قیامت ایشان است که اهل ایمان و کفر را از هم جدا می کند؛ زیرا ترازو و میزان حق و باطل است. در روایت است که پیامبر(ص) فرمود: یا علیّ اَنت قَسیمُ الجنّةِ و النّارِ و اَنت یَعسوبُ الدّین؛ یا علی تو قسمت کننده بهشت و جهنم و تو پیشوای دین هستی.(علل الشرایع باب 130 ص: 162، الغدیر: ج 3 ص 299؛ عیون اخبارالرضا به نقل بحار ج 39 ص 194 و نیز حدیث قسیم الجنة و النار در بحار الانوار ج 39 ص 193 – 210، شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 165 ذیل خطبه 154، صواعق محرقه ابن حجر ص 124 ذیل حدیث 40)

به هر حال، انسان می بایست یا معیاری از درون داشته باشد یا از بیرون تا بتواند در هنگام فتنه هر چیز و هر کسی را بر آن معیار عرضه دارد و به میزان تناسب و نزدیکی با حق او را بپذیرد و یا طرد و رد کند. البته بهترین معیار آن است که درونی و برخاسته از علم شهودی الهی باشد و گرنه بهتر آن است که از معیاری سود برد که خداوند آن را به عصمت و طهارت معرفی کرده و بر تقوا و ایمان و ولایت او مهر تایید زده است. البته شکی نیست که این معیارها همان امامان معصوم(ع) است چنان که گفته شد.

در روزگار ما بهترین معیارها همان نواب عام صاحب زمان(عج) هستند که با معیارهای مشخص معرفی و شناسانده شده اند. از امام حسن عسکری (ع) روایت است که ایشان  بعد از تقبيح تقليدِ عوامِ يهود از علماى فاسقشان فرمود: الإمامُ العسكريُّ عليه السلام – بعد تقبيح تقليد عوام اليهود لعلماء الفسقة – : فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم . فَأمَّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائناً لنفسِهِ حافِظاً لِدينِهِ مُخالِفاً على‏ هَواهُ مُطِيعاً لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم؛ اگر (مسلمانان) از چنين فقهايى تقليد كنند ، مانند همان يهوديانى هستند كه خداوند آنان را به سبب تقليد و پيروى از فقهاى فاسق و بدكارشان نكوهش كرده است . اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد ، بر عوام است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگيها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند ، نه همه آنها . (وسايل الشیعه، ج۱۸، ص۹۴و۹۵ ؛ بحار الانوار، ج۲، ص۸۸ ؛ احتجاج طبرسي،  ج۲، ص۵۵۳)

امام صادق (ع) نیز فرمود: «فامّا من کان من الفقهاء: صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیع لامر مولاه، فللعوام این یقلدوه» – هر کدام از فقها که صیانت نفس دارد، از دینش محافظت می‌نماید، با هوای نفس مخالفت می‌کند و امر مولای خود (ائمه‌ی معصومین –ع) را اطاعت می‌کند، پس بر مردم است که از او تقلید کنند. (وسائل الشیعه، ج 27، ص 131)

امام علی (ع) نیز فرموده است: «العلماء حکام علی الناس» – عالمان فرمانروایان بر مردمند. (الحیاة، ج2، ص 449)

امام حسین (ع) در بیان اوصاف این افراد می فرماید: ان مجاری الامور و الاحکام، علی ایدی العلماء بالله، العلماء علی حلاله‌ و حرامه …» – به درستی که مجرای امور و احکام، به دست عالمان ربانی است. علمایی که به حلال و حرام او (فقه) آگاه هستند. (تحف العقول، 168)

حضرت امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیز در توقیع شریف خویش می نویسد: و اما الحوداث الواقعه، فارجعوا الی رواة حدیثنا، فانهم حجت الله علیکم و انا حجت الله علیهم» – و اما در حوداث اتفاقیه، پس رجوع کنید به راویان حدیث ما (فقها و مجتهدین)، که آنان از ناحیه‌ی من حجت‌اند بر شما و من حجت خدا هستم بر آنان. (بحار الانوار، ج 53، ص 181)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا